د قرآن کریم د معناګانو ژباړه - فارسي ژباړه - تفسیر السعدي

د مخ نمبر:close

external-link copy
163 : 4

اِنَّاۤ اَوْحَیْنَاۤ اِلَیْكَ كَمَاۤ اَوْحَیْنَاۤ اِلٰی نُوْحٍ وَّالنَّبِیّٖنَ مِنْ بَعْدِهٖ ۚ— وَاَوْحَیْنَاۤ اِلٰۤی اِبْرٰهِیْمَ وَاِسْمٰعِیْلَ وَاِسْحٰقَ وَیَعْقُوْبَ وَالْاَسْبَاطِ وَعِیْسٰی وَاَیُّوْبَ وَیُوْنُسَ وَهٰرُوْنَ وَسُلَیْمٰنَ ۚ— وَاٰتَیْنَا دَاوٗدَ زَبُوْرًا ۟ۚ

خداوند متعال خبر می‌دهد که او بر بنده و پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم شریعت بزرگ و اخبار راستینی وحی نمود که بر این پیامبران ـ علیهم الصلاة والسلام ـ وحی کرده بود، و این چند فایده دارد: 1ـ محمد صلی الله علیه وسلم تافتۀ جدا بافته‌ای نیست، بلکه خداوند قبل از او پیامبران زیادی را فرستاده است، پس ابراز تعجب از رسالت او، جز جهالت و کینه توزی دلیل دیگری ندارد. 2ـ خداوند اصول آیین و عدالت را به محمد وحی نمود، همان‌طور که آن را به دیگر پیامبران وحی نمود و همه بر آن متفق بودند، و برخی از آنان برخی دیگر را تصدیق می‌کردند. 3ـ او از جنس دیگر پیامبران است، پس او را با دیگر برادران پیامبرش مقایسه کنید. بنابراین دعوت او همان دعوت آنهاست، و اخلاق همۀ آنان همسان، و رسالت و هدفشان یکی است. پس خداوند او را به افراد ناشناخته تشبیه نکرد و در ردیف دروغگویان و پادشاهان ظالم قرار نداد. 4ـ یاد و خاطرۀ این پیامبران و برشمردن آنها، و ستایش و ذکر خیرشان، و تشریح اوضاع و احوال آنان باعث می‌شود تا مؤمن بیشتر به آنها ایمان داشته باشد و به آنها محبت بیشتری بورزد و از رهنمودهای آنها پیروی کند و به سنت آنان اُنس بگیرد وحقوقی را که برگردن ما دارند، بشناسد. همان‌گونه که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰ نُوحٖ فِي ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ سلام بر نوح درجهانیان.﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ﴾ سلام برابراهیم. ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ﴾ سلام بر موسی و هارون.﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ يَاسِينَ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ﴾ سلام بر اِل یاسین. ما این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم. پس هر نیکوکاری بر حسب نیکوکاری‌اش، در میان مردم از او به نیکی یاد می‌شود، و پیامبران ـ به‌ویژه آنهایی که از آنان نام برده شد ـ در بالاترین مقام نیکوکاری قرار دارند. وقتی بیان داشت که همۀ آنان در دریافت وحی از جانب خدا مشترک هستند، ویژگی‌های بعضی از آنان را بیان نمود. پس بیان کرد که او زبور را به داود داده است، و آن کتاب معروفی است که خداوند به خاطر فضیلت و شرافت داود، به وی داد.و بیان کرد که با موسی سخن گفته است؛ یعنی به‌طور مستقیم و بدون واسطه با او سخن گفت، تا جایی که موسی با این ویژگی در میان جهانیان مشهور گردید، و به وی گفته می‌شود: موسی «کلیم الرحمن» است. info
التفاسير:

external-link copy
164 : 4

وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنٰهُمْ عَلَیْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْكَ ؕ— وَكَلَّمَ اللّٰهُ مُوْسٰی تَكْلِیْمًا ۟ۚ

و بیان کرد که خداوند، سرگذشت بعضی از پیامبران را برای پیامبرش بیان کرده، و سرگذشت برخی از آنان را بیان نکرده است، و این بر کثرت پیامبران دلالت می‌نماید. و خداوند آنها را فرستاده است تا کسانی را، که از خدا اطاعت نموده و از آنها پیروی کرده است، به سعادت دنیا و آخرت بشارت دهند، و کسانی را، که از فرمان خدا سرپیچی کرده و با وی مخالفت می‌ورزند، از شقاوت و عذاب دو جهان برحذر دارند info
التفاسير:

external-link copy
165 : 4

رُسُلًا مُّبَشِّرِیْنَ وَمُنْذِرِیْنَ لِئَلَّا یَكُوْنَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّٰهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ؕ— وَكَانَ اللّٰهُ عَزِیْزًا حَكِیْمًا ۟

و خداوند آنها را فرستاده است تا کسانی را، که از خدا اطاعت نموده و از آنها پیروی کرده است، به سعادت دنیا و آخرت بشارت دهند، و کسانی را، که از فرمان خدا سرپیچی کرده و با وی مخالفت می‌ورزند، از شقاوت و عذاب دو جهان برحذر دارند، تا مردم پس از بعثت پیامبران حجتی بر خدا نداشته باشند، و نگویند: ﴿مَا جَآءَنَا مِنۢ بَشِيرٖ وَلَا نَذِيرٖۖ فَقَدۡ جَآءَكُم بَشِيرٞ وَنَذِيرٞ﴾ هیچ مژده دهنده و بیم دهنده‌ای پیش ما نیامد، [و به آنها گفته شود: ] به راستی که مژده دهنده و ترساننده‌ای پیش شما آمد. خداوند پیامبران را یکی پس از دیگری فرستاد تا امورات دینی مردم، و راه‌های کسب خشنودی پروردگار، و مواردی که به خشم الهی منتهی می‌شود، و راه‌های بهشت و جهنم را بیان نمایند. بنا براین خداوند بر مردم اتمام حجت کرده و دیگر عذر و بهانه‌ای را از آنان نمی‌پذیرد. بنابراین هرکس پس از فرستاده شدن پیامبران کفر بورزد، کسی را جز خودش ملامت نکند. و این از کمال قدرت و حکمت خداوندی است که پیامبران را به سوی آنها فرستاد و کتاب‌ها را بر آنان نازل نمود. همچنین بیانگر فضل و احسان خدا نسبت به آدمیان است؛ چرا که آنان به شدت نیازمند پیامبران بودند، و خداوند بزرگ‌ترین نیاز آنان را برطرف نمود. پس ستایش و سپاس مخصوص اوست و از او می‌خواهیم همان‌گونه که با فرستادن پیامبران بر مردم انعام نمود، این نعمت را با توفیق دادنِ ما برای در پیش گرفتن راه آنها کامل بگرداند. همانا او بخشنده و بزرگوار است. info
التفاسير:

external-link copy
166 : 4

لٰكِنِ اللّٰهُ یَشْهَدُ بِمَاۤ اَنْزَلَ اِلَیْكَ اَنْزَلَهٗ بِعِلْمِهٖ ۚ— وَالْمَلٰٓىِٕكَةُ یَشْهَدُوْنَ ؕ— وَكَفٰی بِاللّٰهِ شَهِیْدًا ۟ؕ

وقتی خداوند بیان نمود که به پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم وحی نمود همچنان که به سوی پیامبران برادرش وحی فرستاده است، در اینجا خبر می‌دهد که بر صحّت رسالت و پیام محمد گواهی می‌دهد. ﴿أَنزَلَهُۥ بِعِلۡمِهِۦ﴾ شاید منظور این است که خداوند قرآن را که مشتمل بر علم او می‌باشد، نازل کرده است؛ یعنی در قرآن علوم الهی و احکام شرعی و اخبار غیبی وجود دارد، که خداوند آن را به بندگانش آموخته است. و شاید منظور این است که قرآن از علم خدا سرچشمه گرفته است، و خداوند بر این امر گواهی می‌دهد. بنابراین معنی آن چنین خواهد بود: خداوند این قرآن را که مشتمل بر اوامر و نواهی او است، نازل فرموده است. و رسول خود را کاملاً می‌شناسد، و می‌داند که مردم را به سوی قرآن فرا می‌خواند. پس هرکس او را اجابت نماید و پیامش را تصدیق کند، دوست خدا [و پیامبر] خواهد بود؛ و هرکس پیامبر را تکذیب کند و با او دشمنی ورزد، دشمن خدا شمرده شده و مال وخونش مباح خواهد بود. وخداوند پیامبر را یاری می‌کند و نصرت خود را پی‌در پی می‌فرستد، و دعاهای وی را می‌پذیرد، ودشمنانش را خوار می‌گرداند، و دوستانش را یاری می‌کند. پس آیا شهادتی بزرگ‌تر از این یافت می‌شود؟! و امکان ندارد که این گواهی را مورد رخنه و اعتراض قرار داد، مگر اینکه علم خدا و قدرت و حکمت وی مورد عیب‌جویی و انتقاد قرار گیرد. و خداوند از گواهی دادن فرشتگان بر صحت آنچه بر پیامبرش نازل نموده است، خبر داد. چون ایمان فرشتگان کامل است، و آنچه بر آن گواهی می‌دهند از اهمیت و عظمت فراوانی برخوردار است؛ زیرا جز افراد خاص، بر کارهای بزرگ گواه گرفته نمی‌شوند. همان‌طور که خداوند متعال در مورد گواهی دادن بر توحید خویش فرموده است: ﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾ خداوند گواهی می‌دهد که جز او هیچ معبود برحقی نیست، و اینکه او دادگر است، و فرشتگان و اهل دانش [نیز به دادگری و توحید خدا] گواهی می‌دهند. هیچ معبود به حقی جز او نیست، و او عزیز و حکیم است. و کافی است که خداوند گواه باشد. info
التفاسير:

external-link copy
167 : 4

اِنَّ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا وَصَدُّوْا عَنْ سَبِیْلِ اللّٰهِ قَدْ ضَلُّوْا ضَلٰلًا بَعِیْدًا ۟

خداوند از رسالت پیامبران ـ صلوات الله وسلامه علیهم ـ و رسالت آخرین پیامبر؛ یعنی حضرت محمد صلی الله علیه وسلم خبر داد، و بر صحت رسالت آنان گواهی داد، و فرشتگان نیز بر این امر گواهی دادند. از این امر لازم می‌آید که باید پیامبران‌را تصدیق کرد و به آنان ایمان آورد و از آنها پیروی کرد. سپس خداوند کسانی را که به آنها کفر می‌ورزند، تهدید نموده و می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ﴾ همانا کسانی که کفر می‌ورزند و مردم را از راه خدا باز می‌دارند؛ اینها پیشوایان کفر و دعوتگرانِ گمراهی هستند، ﴿قَدۡ ضَلُّواْ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا﴾ به راستی که بسی گمراه گشته‌اند. و چه بدبخت است کسی که خودش گمراه است و دیگران را نیز گمراه می‌کند. پس به دو گناه و دو زیان گرفتار شده، و از دو هدایت محروم گشته است. info
التفاسير:

external-link copy
168 : 4

اِنَّ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا وَظَلَمُوْا لَمْ یَكُنِ اللّٰهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیْقًا ۟ۙ

بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَظَلَمُواْ﴾ این ستم، اضافه بر کفر ورزیدنشان است، وگرنه - در صورتی که «ظلم» به طور مطلق بیان شود – کفر زیر مجموعۀ آن محسوب خواهد شد. و منظور از ظلم در اینجا، اعمال کافرانه و غرق شدن در آن است. پس ایشان از مغفرت و هدایت و راه راست دور هستند. بنابراین فرمود: ﴿لَمۡ يَكُنِ ٱللَّهُ لِيَغۡفِرَ لَهُمۡ وَلَا لِيَهۡدِيَهُمۡ طَرِيقًا﴾ خداوند آنها را نمی‌آمرزد و به راهی جز راه جهنم هدایت نمی‌نماید. و از آن جهت هدایت و مغفرت آنان غیر ممکن است که آنها در گمراهی و سرکشی و تجاوزشان باقی مانده، و بر کفرشان افزوده‌اند، پس به خاطر کارهای زشتی که کرده‌اند خداوند بر دل‌هایشان مهر زده و راه‌های هدایت را بر آنها مسدود کرده است. ﴿وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ﴾ و پروردگارت بر بندگان ستم نمی‌کند. ﴿وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٗا﴾ یعنی این کار برای خدا آسان است. و خداوند توجه و اعتنایی به آنها نمی‌کند؛ زیرا صلاحیت آن را ندارند که از خیر و خوبی برخوردار شوند. و جز حالتی که برای خود برگزیده‌اند، شایستۀ آنها نیست. info
التفاسير:

external-link copy
169 : 4

اِلَّا طَرِیْقَ جَهَنَّمَ خٰلِدِیْنَ فِیْهَاۤ اَبَدًا ؕ— وَكَانَ ذٰلِكَ عَلَی اللّٰهِ یَسِیْرًا ۟

بنابراین فرمود: ﴿لَمۡ يَكُنِ ٱللَّهُ لِيَغۡفِرَ لَهُمۡ وَلَا لِيَهۡدِيَهُمۡ طَرِيقًا﴾ خداوند آنها را نمی‌آمرزد و به راهی جز راه جهنم هدایت نمی‌نماید. و از آن جهت هدایت و مغفرت آنان غیر ممکن است که آنها در گمراهی و سرکشی و تجاوزشان باقی مانده، و بر کفرشان افزوده‌اند، پس به خاطر کارهای زشتی که کرده‌اند خداوند بر دل‌هایشان مهر زده و راه‌های هدایت را بر آنها مسدود کرده است. ﴿وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ﴾ و پروردگارت بر بندگان ستم نمی‌کند. ﴿وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٗا﴾ یعنی این کار برای خدا آسان است. و خداوند توجه و اعتنایی به آنها نمی‌کند؛ زیرا صلاحیت آن را ندارند که از خیر و خوبی برخوردار شوند. و جز حالتی که برای خود برگزیده‌اند، شایستۀ آنها نیست. info
التفاسير:

external-link copy
170 : 4

یٰۤاَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَكُمُ الرَّسُوْلُ بِالْحَقِّ مِنْ رَّبِّكُمْ فَاٰمِنُوْا خَیْرًا لَّكُمْ ؕ— وَاِنْ تَكْفُرُوْا فَاِنَّ لِلّٰهِ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ؕ— وَكَانَ اللّٰهُ عَلِیْمًا حَكِیْمًا ۟

خداوند همۀ مردم را دستور می‌دهد تا به بنده و پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم ایمان بیاورند، و علت و فواید ایمان آوردن به پیامبر و ضرر و زیان کافر شدن به وی را بیان کرد. پس سبب و علتی که موجب ایمان آوردن به اوست این است که وی حق را نزد آنها آورده است. پس هم آمدن او حق است و هم آنچه که از شریعت آورده است؛ زیرا هر عاقلی می‌داند که غوطه‌ور شدن مردم در جهالت و نادانی و کفر، و بی‌نصیب ماندن آنان از منافع رسالت و نبوت، با حکمت و رحمت الهی سازگار نیست. پس، از جمله حکمت و رحمت بزرگ خدا، فرستادن پیامبر به سوی مردم است، تا هدایت را از گمراهی، و شر و فساد را از خوبی و نیکی جدا سازند، و راه را به مردم بنمایانند. بنابراین با تأمل در رسالت او و اندیشیدن در شریعت بزرگ و راه راستی که آورده است، دلیل قاطعی بر صحّت نبوت وی یافت می‌شود؛ زیرا در شریعت بزرگی که آورده است، از اخبار غیبیِ گذشته و آینده، و از خدا و روز قیامت خبر داده شده است، وهیچ کس این اخبار را جز به‌وسیلۀ وحی و رسالت نمی‌داند. همچنین در شریعت او، به کار خوب، درستکاری، در پیش گرفتن راه هدایت، عدالت، نیکوکاری، صداقت و برقرار کردن پیوند خویشاوندی دستور داده شده، و از شر و فساد و تجاوز و ستم و بد ‌اخلاقی و دروغ و نافرمانی از پدر و مادر نهی شده است. و این دلیل قاطعی است براینکه قرآن از جانب خدا آمده است. و هراندازه بینش بنده نسبت به شریعت خدا بیشتر باشد، بر ایمان و یقینش افزوده می‌گردد. پس این، سببی است که انسان را به ایمان فرا می‌خواند. و اما فایدۀ ایمان آوردن این است که او خبر داده: ﴿خَيۡرٗا لَّكُمۡ﴾ ایمان آوردن برایتان بهتر است. خیر ضد شر است، پس ایمان برای مؤمنان خیر و برکتِ جسمی، قلبی، روحی، دنیایی و اخروی را دربر دارد؛ چرا که منافع و فواید بسیار زیادی برای آنان به دنبال دارد. پس هر پاداش عاجل و آجلی که به انسان برسد، از ثمرات ایمان است. بنابراین پیروزی و هدایت، علم و عمل صالح، شادی و خوشحالی، بهشت و نعمت‌هایی که در آن قرار دارد، همه به سبب ایمان به‌دست می‌آیند. همان‌طور که بدبختی و شقاوت دنیا و آخرت، ناشی از عدم ایمان یا کمبود آن است. اما زیان ایمان نیاوردن به پیامبر صلی الله علیه وسلم، برعکس نتایج ایمانِ به او است، و بنده با این کار جز به خودش زیان نمی‌رساند، و خداوند به او نیازی ندارد، و گناه گناهکاران زیانی به وی نمی‌رساند. بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ همانا آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آنِ خداست؛ یعنی همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین است، آفریده و ملک خدا بوده و تحت تدبیر و تصرف او هستند. ﴿وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا﴾ و خداوند به هر چیزی داناست. ﴿حَكِيمٗا﴾ و در آفرینش و امر خویش حکیم است؛ و می‌داند چه کسی سزاوار هدایت یا گمراهی است. و نیز در قراردادن هدایت و گمراهی در جایگاهشان، حکیم است. info
التفاسير: