د قرآن کریم د معناګانو ژباړه - فارسي ژباړه - تفسیر السعدي

د مخ نمبر:close

external-link copy
45 : 4

وَاللّٰهُ اَعْلَمُ بِاَعْدَآىِٕكُمْ ؕ— وَكَفٰی بِاللّٰهِ وَلِیًّا ؗۗ— وَّكَفٰی بِاللّٰهِ نَصِیْرًا ۟

و فرمود: ﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ وَلِيّٗا﴾ و کافی است که خدا سرپرست باشد؛ یعنی بندگانش را سرپرستی نماید و نسبت به آنها مهربانی ورزد و در همۀ کارهایشان یاور آنان باشد و آنچه را که سبب خوشبختی و رستگاری آنان است، برایشان آسان ‌گرداند. ﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ نَصِيرٗا﴾ و کافی است که خدا یاور باشد و آنها را علیه دشمنانشان یاری ‌نماید و برای آنها چیزهایی را بیان ‌دارد که از آن بر حذر باشند، و آنها را علیه دشمنانشان کمک ‌کند. پس سرپرستی الهی، باعث به‌دست آوردن خیر و نیکی، و دور شدن از هر شر و بدی است. info
التفاسير:

external-link copy
46 : 4

مِنَ الَّذِیْنَ هَادُوْا یُحَرِّفُوْنَ الْكَلِمَ عَنْ مَّوَاضِعِهٖ وَیَقُوْلُوْنَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَّرَاعِنَا لَیًّا بِاَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِی الدِّیْنِ ؕ— وَلَوْ اَنَّهُمْ قَالُوْا سَمِعْنَا وَاَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَیْرًا لَّهُمْ وَاَقْوَمَ ۙ— وَلٰكِنْ لَّعَنَهُمُ اللّٰهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُوْنَ اِلَّا قَلِیْلًا ۟

سپس خداوند کیفیت گمراهی و عناد و ترجیح دادن باطل از سوی آنان را بیان نمود و فرمود: ﴿مِّنَ ٱلَّذِينَ هَادُواْ﴾ دسته‌ای از یهودیان که علمای گمراهشان بودند، ﴿يُحَرِّفُونَ ٱلۡكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ﴾ سخنان را از جای خود تحریف می‌کنند؛ به گونه‌ای که کلمه یا معنی آن را تغییر می‌دهند، یا هردو را تحریف می‌کنند. ازجمله تحریفشان این است در رابطه با صفت‌هایی که در کتاب‌هایشان بیان شده و جز بر محمد صلی الله علیه وسلم صدق نمی‌کند، می‌گویند: منظور از این صفت‌ها، محمد نیست بلکه منظور، کسی دیگر است، و این حقیقت را پنهان می‌دارند. پس علم و آگاهی آنان بدترین علم و آگاهی است؛ چراکه حقایق را وارونه نموده و باطل را به جای آن قرار داده و حق را انکار می‌کنند. و اما در میدان عمل و فرمانبرداری می‌گویند: ﴿سَمِعۡنَا وَعَصَيۡنَا﴾ شنیدیم و نافرمانی کردیم؛ یعنی ما سخن تو را شنیدیم و از فرمانت سرپیچی کردیم و این نهایت کفر و عناد و بیرون رفتن از دایرۀ فرمانبری است. همچنین پیامبر صلی الله علیه وسلم را به بدترین صورت و دورترین روش از ادب و نزاکت خطاب کرده، و می‌گویند: ﴿وَٱسۡمَعۡ غَيۡرَ مُسۡمَعٖ﴾ بشنو از ما، امید که سخنی را از ما بشنوی که آن را دوست داشته باشی، بلکه سخنی را از ما بشنوی که آن‌را دوست نمی‌داری. ﴿وَرَٰعِنَا﴾ منظورشان از آن، متصف نمودن حضرت به کم خردی و عیب و زشتی بود و گمان می‌بردند با استعمال کلمات دو پهلو، خدا و پیامبر فریب می‌خورند. آنها با استعمال این‌گونه کلمات، و پیچ دادن زبانشان، به عیب‌جویی از دین و پیامبر می‌پرداختند و در میان خود، این مطلب را به صراحت بیان می‌کردند. بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿لَيَّۢا بِأَلۡسِنَتِهِمۡ وَطَعۡنٗا فِي ٱلدِّينِ﴾ سپس خداوند آنها را به انجام آنچه که برایشان بهتر است، راهنمایی نمود و فرمود: ﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَا وَٱسۡمَعۡ وَٱنظُرۡنَا لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۡ وَأَقۡوَمَ﴾ و اگر آنان می‌گفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم، و بشنو و به ما نظر کن»، قطعاً برایشان بهتر بود؛ زیرا این سخن، متضمِّن خطاب نیک و رعایت ادب شایسته در تعامل با پیامبر است و این عمل، به مثابۀ فرمان بردن از دستور خدا و منقاد شدن در برابر اوامر اوست. این آیه همچنین مشتمل بر آن است که در سؤال کردن، باید ادب و نزاکت و متانت را رعایت کرد، و اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم به سؤالات اصحاب گوش فرا دهد و از حال و اوضاع آنان اطلاع پیدا کند. پس شایسته بود که آنها این رفتار را در پیش بگیرند. ولی از آنجا که سرشتشان ناپاک بود از این شیوه روی گرداندند و خداوند آنها را به سبب کینه‌ورزی و کفرشان، از رحمت خویش دور کرد. بنابراین فرمود: ﴿وَلَٰكِن لَّعَنَهُمُ ٱللَّهُ بِكُفۡرِهِمۡ فَلَا يُؤۡمِنُونَ إِلَّا قَلِيلٗا﴾ اما خداوند به سبب کفرشان، آنان را نفرین کرد. پس، به جز عدۀ کمی، ایمان نمی‌آورند. info
التفاسير:

external-link copy
47 : 4

یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اُوْتُوا الْكِتٰبَ اٰمِنُوْا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ مِّنْ قَبْلِ اَنْ نَّطْمِسَ وُجُوْهًا فَنَرُدَّهَا عَلٰۤی اَدْبَارِهَاۤ اَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّاۤ اَصْحٰبَ السَّبْتِ ؕ— وَكَانَ اَمْرُ اللّٰهِ مَفْعُوْلًا ۟

خداوند اهل کتاب، اعم از یهود و نصارا، را فرمان می‌دهد تا به پیامبر و کتاب بزرگی که بر او نازل شده و تصدیق کنندۀ کتاب‌های پیشین است، ایمان بیاورند. کتاب‌های پیشین، از آمدن قرآن خبر داده بودند. پس وقتی که قرآن آمد، خبر دادنِ کتاب‌های پیشین را تصدیق نمود. و اگر آنها به این قرآن ایمان نیاورند، به کتاب‌هایی که در دستشان هست نیز ایمان ندارند؛ زیرا کتاب‌های خدا، یکدیگر را تصدیق می‌نمایند و با یکدیگر موافق‌اند. پس ادعای آنها مبنی بر اینکه به برخی ایمان داریم و به برخی ایمان نداریم، ادعای باطلی بوده و راست نیست. و در ﴿ءَامِنُواْ بِمَا نَزَّلۡنَا مُصَدِّقٗا لِّمَا مَعَكُم﴾ آنها را تشویق نموده تا ایمان بیاورند، و آنها باید قبل از دیگران، به ایمان آوردن مبادرت ‌ورزند؛ زیرا خداوند علم و کتاب را به آنان ارزانی داشته است. و این امر وظیفۀ آنان را سنگین‌تر می‌کند. بنابراین خداوند آنها را به خاطر ایمان نیاوردنشان، تهدید نمود و فرمود: ﴿مِّن قَبۡلِ أَن نَّطۡمِسَ وُجُوهٗا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰٓ أَدۡبَارِهَآ﴾ این پاداش از نوع کاری است که آنها انجام می‌دادند، پس همان طور که آنها حق را ترک گفته و باطل را ترجیح دادند و حقایق را وارونه کردند و باطل را حق و حق را باطل جلوه دادند، به سزایی از نوع کارشان مجازات شدند، و چهره‌هایشان محو گردید همان طور که آنها حق را محو کردند. و برگرداندن چهره‌هایشان به صورتی بود که چهرۀ آنان در پشت قرار گرفت، و این زشت‌ترین صورت و چهرۀ ممکن است. ﴿أَوۡ نَلۡعَنَهُمۡ كَمَا لَعَنَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلسَّبۡتِ﴾ یا آنها را نفرین کنیم، همان‌طور که یاران شنبه را نفرین کردیم. یعنی آنها را از رحمت خویش دور نماید و تبدیل به بوزینه گرداند، همان طور که خداوند با برادرانشان که در روز شنبه تجاوز و سرپیچی کردند، چنین کرد: ﴿فَقُلۡنَا لَهُمۡ كُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِ‍ِٔينَ﴾ پس به آنها گفتیم بوزینگانی خوار باشید. ﴿وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ مَفۡعُولًا﴾ و فرمان خدا همواره انجام شدنی است. در جای دیگری نیز در همین رابطه می‌فرماید: ﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيۡ‍ًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ﴾ امر او این گونه است که هرگاه چیزی را بخواهد، به آن می‌گوید: «پدید بیا»، پس پدید می‌آید. info
التفاسير:

external-link copy
48 : 4

اِنَّ اللّٰهَ لَا یَغْفِرُ اَنْ یُّشْرَكَ بِهٖ وَیَغْفِرُ مَا دُوْنَ ذٰلِكَ لِمَنْ یَّشَآءُ ۚ— وَمَنْ یُّشْرِكْ بِاللّٰهِ فَقَدِ افْتَرٰۤی اِثْمًا عَظِیْمًا ۟

خداوند متعال خبر می‌دهد کسی را که چیزی از مخلوقات را شریک وی گرداند، نمی‌بخشد، اما دیگر گناهان صغیره و کبیره را می‌آمرزد؛ و این زمانی است که حکمت خدا، مقتضی آمرزیدن وی باشد. خداوند برای آمرزیدن گناهان پایین‌تر از شرک، اسباب زیادی قرار داده است؛ مانند نیکی‌هایی که بدی‌ها را از بین می‌برند، و مصیبت‌های دنیوی، عذاب برزخ و عذاب روز قیامت که کفارۀ گناهان‌اند. و مانند دعای مؤمنان برای یکدیگر، که باعث بخشوده شدن گناهان می‌شود و خداوند گناهان پایین‌تر از شرک را، با شفاعت شفاعت‌کنندگان می‌آمرزد. بالاتر از همۀ اینها، رحمت الهی قرار دارد که مؤمنان و اهل توحید سزاوار آن هستند. برخلاف شرک؛ زیرا مشرک همۀ درهای آمرزش و رحمت را به روی خود بسته است، پس طاعات بدون توحید، فایده‌ای به او نمی‌رساند، و مصیبت‌هایی که برای او پیش می‌آید، به او سودی نمی‌بخشد، و در روز قیامت کسی برای وی شفاعت نمی‌کند: ﴿فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٖ﴾ نه شفاعت‌کننده‌ای دارند و نه دوست صمیمی! بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا﴾ و هر کس به خدا شرک ورزد، به راستی که گناه بزرگی مرتکب شده است؛ یعنی جنایت بزرگی کرده است، و چه ستمی بزرگ‌تر از آن است که مخلوقِ آفریده شده از خاک را، شریک خداوند قرار داده شود؟! مخلوقی که از همۀ جهات ناقص و نیازمند است، و نمی‌تواند سودی به خود برساند و زیانی از خویش دور کند، و مرگ و زندگی در اختیار او نیست، و نمی‌تواند به کسی که او را عبادت کرده است، سودی برساند. پس چگونه چنین چیزی با ذاتی شریک می‌شود که همۀ هستی را آفریده و از همۀ جهات کامل است و از تمام مخلوقاتش بی‌نیاز است؟! خداوندی که سود و زیان، و دادن و محروم کردن، در دست اوست و آفریدگان از نعمات او برخوردار هستند! آیا ستمی بزرگ‌تر از این وجود دارد؟! بنابراین کسی که مرتکب شرک شود، برای همیشه در عذاب می‌ماند و از پاداش الهی محروم می‌گردد: ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُ﴾ هرکس به خدا شرک ورزد، به راستی که خداوند بهشت را بر او حرام گردانیده و جایگاهش جهنم است. این آیۀ کریمه، در حق کسی است که توبه نکرده است، اما کسی که توبه کند، شرک و دیگر گناهانش بخشیده می‌شود: ﴿ قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًا﴾ بگو: «ای بندگانم که زیاده‌روی کرده‌اید! از رحمت الهی ناامید نباشید، بی‌گـمان خداوند همۀ گناهان را می‌آمرزد”؛یعنی گناهان کسی که، به سوی خدا برگشته و توبه نموده است. info
التفاسير:

external-link copy
49 : 4

اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِیْنَ یُزَكُّوْنَ اَنْفُسَهُمْ ؕ— بَلِ اللّٰهُ یُزَكِّیْ مَنْ یَّشَآءُ وَلَا یُظْلَمُوْنَ فَتِیْلًا ۟

این بیانگر تعجب خدا از بندگانش است، و سرزنشی است از جانب خدا، برای یهودیان و نصارا و امثال آنها که خود را پاک می‌پندارند و ادعای پاکی می‌کنند در حالی‌که چنین نیستند، و می‌گویند: ﴿ نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُۥ﴾ ما فرزندان و دوستان خدا هستیم. و می‌گویند: ﴿ وَقَالُواْ لَن يَدۡخُلَ ٱلۡجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوۡ نَصَٰرَىٰ﴾ هرگز وارد بهشت نخواهد شد، مگر کسی که یهودی یا نصرانی باشد. و این ادعایی بدون دلیل است؛ زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿ بَلَىٰۚ مَنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَلَهُۥٓ أَجۡرُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ﴾ آری! هرکس مخلصانه به خدا روی آورد -در حالی که نیکوکار است- پاداش او نزد پروردگارش است، و نه ترسی بر آنها است و نه اندوهگین می‌گردند. پس خداوند چنین کسانی را پاک قرار داده است، بنابراین اینجا فرمود: ﴿بَلِ ٱللَّهُ يُزَكِّي مَن يَشَآءُ﴾ بلکه خداوند هر کس را که بخواهد، تزکیه می‌نماید؛ یعنی او را به سبب ایمان و عمل صالح و به وسیلۀ دوری از اخلاق زشت و آراستگی به اخلاق و صفت‌های زیبا، پاک می‌گرداند. اما اینها گرچه خود را پاک بدانند و ادعا کنند بر راه راست هستند و پاداش فقط از آنِ آنها است، دروغگو می‌باشند. و به سبب ستم و کفرشان، از خصلت‌های پاکان بهره‌ای ندارند و خدا بر آنها ستم روا نداشته است. بنابراین فرمود: ﴿وَلَا يُظۡلَمُونَ فَتِيلًا﴾ این جمله مفید عموم است؛ یعنی هیچ ستمی به آنها نمی‌شود، حتی به اندازۀ نخی که روی هستۀ خرما است، یا نخی که از چرک دست و غیره برمی‌آید. info
التفاسير:

external-link copy
50 : 4

اُنْظُرْ كَیْفَ یَفْتَرُوْنَ عَلَی اللّٰهِ الْكَذِبَ ؕ— وَكَفٰی بِهٖۤ اِثْمًا مُّبِیْنًا ۟۠

خداوند متعال می فرماید: ﴿ٱنظُرۡ كَيۡفَ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ﴾ نگاه کن چگونه با پاک قرار دادن خود، به خدا دروغ می‌بندند، و این بزرگ‌ترین دروغی است که به خدا نسبت داده می‌شود؛ زیرا این بدان معنی است عقیده و ستمی که آنها دارند، حق است و آنچه مسلمین بر آن هستند، باطل می‌باشد و این بزرگ‌ترین دروغ و وارونه کردن حقائق است؛ زیرا حق را باطل، و باطل را حق جلوه دادند. بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿وَكَفَىٰ بِهِۦٓ إِثۡمٗا مُّبِينًا﴾ و کافی است که این، گناهی آشکار و موجب عقوبت فراوان و عذاب دردناک باشد. info
التفاسير:

external-link copy
51 : 4

اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِیْنَ اُوْتُوْا نَصِیْبًا مِّنَ الْكِتٰبِ یُؤْمِنُوْنَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوْتِ وَیَقُوْلُوْنَ لِلَّذِیْنَ كَفَرُوْا هٰۤؤُلَآءِ اَهْدٰی مِنَ الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا سَبِیْلًا ۟

و این یکی از اعمال زشت یهودیان، و مصداقی از حسد آنان نسبت به پیامبر و مؤمنان است. اخلاق زشت و سرشت پلیدشان، آنان را وادار کرد تا از ایمان به خدا و پیامبرش روی بگردانند، و به بتان و طاغوت ایمان بیاورند. ایمان به جبت و طاغوت شامل هرعبادتی است که برای غیر خدا انجام ‌شود، یا حکم کردن به غیر از آنچه که خدا مشروع نموده است. پس سِحر و غیب‌گویی و پرستش غیر خدا و اطاعت شیطان، همه مصادیقی از جبت و طاغوت‌اند. و همچنین کفر و حسد، یهودیان را وا داشت تا طریقۀ کافران بت‌پرست را بر راه مؤمنان ترجیح دهند. پس فرمود: ﴿وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾ و به خاطر چاپلوسی و سازش با کافران، و به علت نفرت شدیدی که از ایمان دارند، می‌گویند: ﴿هَٰٓؤُلَآءِ أَهۡدَىٰ مِنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ سَبِيلًا﴾ اینها [کافران] از مؤمنان راه یافته‌ترند. چه سُمِج و سرکش بودند! و چقدر بی‌خرد و کینه‌توز! بنگر که چه راه و رسم وخیم و نادرست و ناپسندی را در پیش گرفتند! فکر می‌کردند افراد عاقل و خردمند، سخن پوچ آنان را باور می‌کنند؟! آیا دینی که بر ستم و پرستش بت‌ها، و حرام قرار دادن پاکی‌ها، و حلال کردن پلیدی‌ها و امور حرام، و برابر دانستن مخلوق و خالق، و کفر ورزیدن به خدا و پیامبر و کتاب‌هایش استوار است، بر دینی ترجیح داده می‌شود که بر پایۀ عبادت خدا و اخلاص برای او در پنهان و آشکار، و کفر ورزیدن به آنچه که به غیر از خدا از بت‌ها و همتایان دروغین پرستش می‌شوند، و برقرار داشتن پیوند خویشاوندی، و نیکوکاری با همۀ مخلوقات حتی با حیوانات استوار است؟ همچنین بر اقامۀ عدل و انصاف در میان مردم، و حرام قرار دادن هر خبیث و ستمی و بر صداقت در گفتار و کردار استوار است؟! آیا ترجیح آیین بت‌پرستی بر چنین دینی، جز یاوه‌گـویی، چیز دیگری است؟! و آیا گویندۀ چنین سخنی، جاهل‌ترین، بی‌خردترین، سرکش‌ترین، کینه‌توزترین و بزرگ‌ترین دشمن حق نیست؟! info
التفاسير: