ශුද්ධවූ අල් කුර්ආන් අර්ථ කථනය - පර්සියානු පරිවර්තනය - තෆ්සීර් අස්-සඃදී

පිටු අංක:close

external-link copy
283 : 2

وَاِنْ كُنْتُمْ عَلٰی سَفَرٍ وَّلَمْ تَجِدُوْا كَاتِبًا فَرِهٰنٌ مَّقْبُوْضَةٌ ؕ— فَاِنْ اَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ اَمَانَتَهٗ وَلْیَتَّقِ اللّٰهَ رَبَّهٗ ؕ— وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ ؕ— وَمَنْ یَّكْتُمْهَا فَاِنَّهٗۤ اٰثِمٌ قَلْبُهٗ ؕ— وَاللّٰهُ بِمَا تَعْمَلُوْنَ عَلِیْمٌ ۟۠

از مفاد ﴿فَرِهَٰنٞ مَّقۡبُوضَةٞ﴾ بر می‌آید که هر گاه راهن و مرتهن؛ یعنی گرو دهنده و گرو گیرنده در رابطه با مقدار مبلغی که رهن گرفته می‌شود، اختلاف پیدا کردند، قول رهن گیرنده که صاحب حق است، اعتبار دارد؛ چون خداوند رهن و گرو را وثیقه‌ای برای حفظ حق او قرار داده است، و اگر سخن رهن گیرنده در این زمینه پذیرفته نمی‌شد، وثیقه به حساب نمی‌آمد؛ چراکه نوشتن و گواهی وجود ندارد. 4- معامله بدون گرفتن وثیقه و گواه، جایز است؛ زیرا خداوند فرموده است: ﴿فَإِنۡ أَمِنَ بَعۡضُكُم بَعۡضٗا فَلۡيُؤَدِّ ٱلَّذِي ٱؤۡتُمِنَ أَمَٰنَتَهُۥ﴾ اما در این حالت باید پرهیزگار بود و از خدا ترسید؛ زیرا صاحب حق در معرض خطر قرار دارد و احتمالاً حقش را از دست بدهد، بنابراین خداوند در این حالت به کسی که حق بر گردن اوست، دستور داده است تا از خدا بترسد، و امانت خود را باز پس بدهد. 5- هرکس که معامله کننده او را امین شمارد، به راستی که با او خوبی و نیکی کرده و به دینداری و امانتداری او راضی شده است. پس کسی که حق بر گردن اوست باید از دو جهت امانت را پس بدهد؛ یکی این که حق خدا است و باید آن را بپردازد، و از فرمان خدا اطاعت کند، و دوم اینکه باید حق را به صاحبش که به او اعتماد کرده است، به طور کامل باز پس بدهد. 6- کتمانِ گواهی حرام است، و کسی که گواهی را کتمان ‌کند، گناهکار می‌شود؛ زیرا کتمان گواهی، از قبیل گواهی به ناحق و دروغ است، و کتمان شهادت، باعث ضایع شدن حقوق و فساد معاملات می‌گردد. و شاهد، و کسی که حق بر ذمۀ اوست، گناهکار می‌شوند. و علت اینکه رهن را به سفر مقید کرد- با اینکه رهن گرفتن در سفر و غیره جایز است- این است که در سفر به رهن گرفتن نیاز است؛ زیرا شاهد و نویسنده‌ای [احتمالا] وجود نداشته باشد. و آیه را با ﴿عَلِيمٞ﴾ به پایان رساند؛ یعنی خداوند به همۀ آنچه بندگان انجام می‌دهند، داناست. و از این طریق آنها را به انجام معاملات نیکو تشویق، و از معاملات حرام، برحذر می‌دارد. info
التفاسير:

external-link copy
284 : 2

لِلّٰهِ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ ؕ— وَاِنْ تُبْدُوْا مَا فِیْۤ اَنْفُسِكُمْ اَوْ تُخْفُوْهُ یُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللّٰهُ ؕ— فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَّشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَّشَآءُ ؕ— وَاللّٰهُ عَلٰی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیْرٌ ۟

خداوند از فرمانروایی فراگیر خود بر اهل آسمان‌ها و زمین، و احاطه علمش به آنچه بندگان آشکار می‌کنند، و آنچه در دل‌های خودشان پنهان می‌دارند، خبر داده، و می‌فرماید: آنها را بر آنچه آشکار می‌کنند و آنچه در دل‌هایشان است، محاسبه می‌کند، و هرکس را که بخواهد می‌آمرزد، و آن کسی است که به سوی خدا باز می‌گردد، و توبه می‌کند، ﴿فَإِنَّهُۥ كَانَ لِلۡأَوَّٰبِينَ غَفُورٗا﴾ و او کسانی را که به سویش باز می‌گردند می‌آمرزد. و هرکس را که بخواهد عذاب می‌دهد، و آن کسی است که در باطن و ظاهر، بر گناهانش اصرار می‌ورزد. این آیه با احادیثی که در این مورد وارد شده‌اند مبنی بر اینکه آدمی به سبب آنچه در دل نگه می‌دارد تا آن را انجام ندهد، و یا آن را بر زبان نیاورد مؤاخذ نمی‌شود، مخالف نیست؛ زیرا منظور از آن، چیزهایی است که بر دل انسان خطور می‌کند، اما تبدیل به خصلت وی نشده و تصمیم قطعی بر انجام آن کارها را نگرفته است. در اینجا منظور، تصمیم‌های قطعی و حالت‌های ثابت خوب و بد در وجود انسان می‌باشد، بنابراین فرمود: ﴿مَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ﴾ یعنی تصمیم‌ها و حالاتی که در وجود انسان ثابت و پا بر جا هستند. و خداوند خبر داده است که او ﴿عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ﴾ بر هر چیزی تواناست. پس، کمال قدرت او در این است که بندگان را محاسبه ‌کند، و به آنها پاداش یا سزایی بدهد که سزاوار آن هستند. info
التفاسير:

external-link copy
285 : 2

اٰمَنَ الرَّسُوْلُ بِمَاۤ اُنْزِلَ اِلَیْهِ مِنْ رَّبِّهٖ وَالْمُؤْمِنُوْنَ ؕ— كُلٌّ اٰمَنَ بِاللّٰهِ وَمَلٰٓىِٕكَتِهٖ وَكُتُبِهٖ وَرُسُلِهٖ ۫— لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ اَحَدٍ مِّنْ رُّسُلِهٖ ۫— وَقَالُوْا سَمِعْنَا وَاَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَاِلَیْكَ الْمَصِیْرُ ۟

از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که هرکس این دو آیه را در شب بخواند، او را کافی است؛ یعنی او را در مقابل بدی‌ها مصون می‌دارد و این به خاطر مفاهیم بزرگی است که این دو آیه در بر دارند؛ زیرا خداوند در آغاز این سوره، مردم را به ایمان آوردن به همۀ اصولش دستور داده است: ﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا﴾ بگویید: به خدا و آنچه بر ما نازل شده است، ایمان آوردیم. و خداوند در این آیه خبر داده است که پیامبر و مؤمنانی که همراه او هستند، به این اصول والا و به همۀ پیامبران و همۀ کتاب‌های آسمانی، ایمان دارند، و همانند کسانی عمل نمی‌کنند که به پاره‌ای از آن ایمان آوردند و به پاره‌ای از آن کفر ورزیدند؛ مانند منحرفین ادیان تحریف شده. و نام بردن از مؤمنان همراه با پیامبر صلی الله علیه وسلم و اینکه همه به آنچه که از سوی پروردگار نازل شده است ایمان دارند، شرافت و افتخار بزرگی برای آنان است. نیز بیانگر آن است که پیامبر صلی الله علیه وسلم در خطاب شرعی خود، و انجام کامل اوامر و نواهی الهی، با مؤمنان شریک است، و از همۀ مومنان، بلکه از همۀ پیامبران در ایمان آوردن و ایفای حقوق، پیشی گرفته، واز همه بالاتر است. ﴿وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَا﴾ این بیانگر آن است که مؤمنان همۀ آنچه را که پیامبر صلی الله علیه وسلم از کتاب و سنت آورده است، با گوش دل شنیدند و در برابر آن تسلیم شدند. و مفهوم این بخش از آیه این است که آنها در انجام فرامین کتاب و سنت، با تضرّع و زاری از خداوند یاری طلب می‌کنند، و اینکه خداوند کوتاهی‌هایی که در انجام واجبات از آنان سر زده، و کارهای حرامی را که مرتکب شده‌اند، می‌آمرزد. آنان تمامی این درخواست‌های نافع را، با تضرع و زاری از خداوند طلب می‌کنند. و خداوند دعای آنها را بر زبان پیامبرش صلی الله علیه وسلم پاسخ داد و فرمود: (قَد فَعَلتُ) چنین کردم ودعای شما را پذیرفتم. پس این دعاها، از آحاد مؤمنین پذیرفته می‌شود، به شرطی که مانعی در میان نباشد. و خداوند آنها را در حالت اشتباه و فراموشی مؤاخذه نمی‌کند، وخداوند شریعت خود را برای آنان بی‌نهایت آسان نموده است، وچیزهای دشوار وآنچه از توانایی آنان بیرون است، ازقبیل: مشقت‌ها و کارهای دشوار و قید و بندهایی که بر گذشتگان تحمیل کرده بود بر دوش آنها نگذاشته، و آنها را بخشیده و بر آنان رحم فرموده، و آنان را بر جمعیت کافران پیروز گردانده است. پس خداوند را به اسماء و صفاتش و به آنچه از پایبندی به دینش بر ما ارزانی نموده است، می‌خوانیم، و از او مسئلت می‌نماییم که این امور را برای ما محقق نماید، و آنچه را که بر زبان پیامبرش به ما وعده داده است، عملی نماید، و حالات مومنان را اصلاح گرداند. و از اینجا قاعدۀ «آسانگیری و نفی عسر و حرج در همۀ امور دین» و قاعدۀ «عدم مؤاخذه به سبب فراموشی و اشتباه در عبادات و حقوق خداوند متعال» استنباط می‌شود. و همچنین از این آیه استنباط می‌گردد که فراموشی یا اشتباه در مورد حقوق مردم، گناه محسوب نشده و فرد بر آن نکوهش نمی‌شود. اما چنانچه براثر خطا ونسیان جان و مال مردم تلف شود، فرد فراموش‌کار یا خطاکار باید آن را جبران نماید؛ چراکه در دایرۀ «اتلاف ناحق» قرار می‌گیرد [و باید عوض یا دیۀ آن پرداخت گردد]. info
التفاسير:

external-link copy
286 : 2

لَا یُكَلِّفُ اللّٰهُ نَفْسًا اِلَّا وُسْعَهَا ؕ— لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ؕ— رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَاۤ اِنْ نَّسِیْنَاۤ اَوْ اَخْطَاْنَا ۚ— رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَاۤ اِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهٗ عَلَی الَّذِیْنَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ— رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهٖ ۚ— وَاعْفُ عَنَّا ۥ— وَاغْفِرْ لَنَا ۥ— وَارْحَمْنَا ۥ— اَنْتَ مَوْلٰىنَا فَانْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْكٰفِرِیْنَ ۟۠

- info
التفاسير: