ශුද්ධවූ අල් කුර්ආන් අර්ථ කථනය - පර්සියානු පරිවර්තනය - තෆ්සීර් අස්-සඃදී

පිටු අංක:close

external-link copy
113 : 2

وَقَالَتِ الْیَهُوْدُ لَیْسَتِ النَّصٰرٰی عَلٰی شَیْءٍ ۪— وَّقَالَتِ النَّصٰرٰی لَیْسَتِ الْیَهُوْدُ عَلٰی شَیْءٍ ۙ— وَّهُمْ یَتْلُوْنَ الْكِتٰبَ ؕ— كَذٰلِكَ قَالَ الَّذِیْنَ لَا یَعْلَمُوْنَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ— فَاللّٰهُ یَحْكُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیٰمَةِ فِیْمَا كَانُوْا فِیْهِ یَخْتَلِفُوْنَ ۟

هواپرستی و حسد و کینه، اهل کتاب را به جایی رساند که برخی، برخی دیگر را گمراه بپندارند، و یکدیگر را کافر قلمداد کنند. همان طور که بی‌سوادانی از مشرکان عرب و غیره چنـین بودند و همـدیگر را گـمراه به حساب مـی‌آوردند؛ و خداوند در روز قیامت میان آنان عادلانه حکم می‌نماید. پس تنها کسانی راه می‌یابند که تمام پیامبران را تصـدیق نمایند؛ از دستورات پـروردگار اطاعت کننـد و از منهـیات او بپرهیزند؛ و به جز این دسته، همگی هلاک شـوندگان‌اند. info
التفاسير:

external-link copy
114 : 2

وَمَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَّنَعَ مَسٰجِدَ اللّٰهِ اَنْ یُّذْكَرَ فِیْهَا اسْمُهٗ وَسَعٰی فِیْ خَرَابِهَا ؕ— اُولٰٓىِٕكَ مَا كَانَ لَهُمْ اَنْ یَّدْخُلُوْهَاۤ اِلَّا خَآىِٕفِیْنَ ؕ۬— لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَّلَهُمْ فِی الْاٰخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیْمٌ ۟

هیچ کس ستمکارتر نیست و جنایتش سخت‌تر از کسی نیست که نگذارد در مساجد از خداوند یاد شود، و نگذارد در آن نماز و دیگر عبادات انجام گیرد. ﴿وَسَعَىٰ﴾ و تلاش نماید ﴿فِي خَرَابِهَآ﴾ که آن را به صورت ظاهری یا معنوی ویران کند. ویرانی ظاهری، یعنی منهدم کردن و تخریب و آلوده نمودن آن [به نجاسات]، و ویرانی معنوی، عبارت از جلوگیری از کسانی است که خدا را در مساجد یاد می‌کنند. و این در مورد هر کسی که این‌گونه باشد، صادق است. پس این حکم هم اصحاب فیل و قریش را در بر می‌گیرد، آنگاه که در سال حدیبیه مانع ورود پیامبر صلی الله علیه وسلم به مسجد الحرام شدند. همچنین شامل نصارا می‌شود، آنگاه که بیت المقدس را ویران کردند؛ و نیز شامل دیگر ستمکارانی می‌شود که از سر مخالفت و مبارزه با خدا، مساجد را ویران می‌کنند. پس خداوند آنهارا مجازات می‌کند، و شرعاً و تقدیراً به آنان اجازه نداده است که جز لرزان و ترسان وارد آن شوند. پس چون آنان بندگان خدا را ترساندند، خداوند نیز آنان را تهدید می‌کند. بنابراین وقتی مشرکان مانع ورود پیامبر صلی الله علیه وسلم به مسجد الحرام شدند، مدتی نگذشت که خداوند اجازه فتح مکه را به پیامبر داد و [پس از فتح مکه] مشرکان را از اینکه به خانه‌اش نزدیک شوند، مانع شد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَا﴾ [التوبة: 28] «ای مؤمنان! بی‌گمان مشرکان پلید هستند، پس، بعد از این سال، نزدیک مسجد الحرام نشوند». در رابطه با اصحاب فیل نیز خداوند [در سوره فیل] بیان کرده که چه بر سرشان آمد. و مؤمنان را بر نصارا [که بیت المقدس را ویران کرده بودند] پیروز گرداند، به‌گونه‌ای که آنها را از سرزمین‌شان بیرون راندند. و هر کس حالت و وصفی چون اینها داشته باشد [یعنی برای ویرانی مساجد بکوشد]، عذاب خدا او را فرا می‌گیرد؛ و این از آیات بزرگی است که خداوند قبل از وقوع‌شان از آن خبر داده است. و علمای کرام با استناد به این آیه، استدلال کرده‌اند که اجازه ورود به مساجد نباید به کافران داده شود. ﴿ لَهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا خِزۡيٞ﴾ ذلت و رسوایی در دنیا برای آنها است. ﴿وَلَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٞ﴾ و در آخرت [نیز] عذابی بزرگ پیش روی دارند. هیچ کس ستمکارتر از فردی نیست که نگذارد در مساجد نام خدا برده شود، پس ایمان هیچ کسی بزرگ‌تر از ایمان فردی نیست که در آبادانی ظاهری و معنوی مساجد تلاش ‌نماید، همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّمَا يَعۡمُرُ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ﴾ [التوبة: 18] «همانا مساجد خدا را فقط کسی آباد می‌کند که به خدا و روز آخرت ایمان دارد». بلکه خداوند دستور داده است که خانه‌هایش برافراشته شوند و مورد تعظیم و تکریم واقع شوند: ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَيُذۡكَرَ فِيهَا ٱسۡمُهُۥ﴾ [النور: 36] «در خانه‌هايی كه خداوند اجازه داده است برافراشته شوند و نام او در آنجا ياد شود». مساجد احکام زیادی دارند که ماحصل و خلاصه آن احکام، به مضمون این آیات کریمه بازمی‌گردد. info
التفاسير:

external-link copy
115 : 2

وَلِلّٰهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۗ— فَاَیْنَمَا تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّٰهِ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ وَاسِعٌ عَلِیْمٌ ۟

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡمَشۡرِقُ وَٱلۡمَغۡرِبُ﴾ و مشرق و مغرب از آن خدا است. خداوند به طور خاص این دو جهت را نام برده است؛ چون این دو مکان، محلّی برای تجلّی نشانه‌های بزرگ خداوندند که عبارت از طلوع و غروب خورشید می‌باشد. و هرکس که صاحب این دو جهت باشد، مالک تمام اطراف و جهات است. ﴿فَأَيۡنَمَا تُوَلُّواْ﴾ پس به هر جهتی که رو کنید، مادامی که روکردنتان به آن سو، به فرمان خدا باشد، یا از سر ناچاری و داشتن عذر باشد، مانند آنکه به شما دستور داد که به کعبه رو کنید پس از آنکه به شما دستور داده بود که در نمازهای‌تان رو به بیت المقدس بایستید، یا اگر در سفر بودید و خواستید بر پشت مرکب نماز سنت بخوانید، به شما امر شده است[مراد از این امر، امری نیست که برای وجوب است، بلکه مراد امری است که برای ندب باشد] بر سر همان مرکب، نماز بخوانید و قبله‌ی شما همان جهتی است که مرکب شما رو به سوی آن دارد. و یا اینکه چنانچه در جایی قرار گرفتید و ندانستید که جهت قبله کدام است، به شما دستور داده است که اجتهاد کنید، و جهتی را انتخاب نمایید و بر این اساس که این همان جهت کعبه است، بدان رو کنید. و اگر بعداً مشخص شد که تشخیص شما اشتباه بوده است، ایرادی ندارد. و یا چنانچه به دلیل مریضی یا هر مانع دیگری نتوانستید رو به سوی کعبه بایستید، در تمام این حالت‌ها ـ که یا معذور هستید یا مامور ـ به هر جهتی رو کنید، آن جهت از گستره‌ی فرمانروایی خدا خارج نیست.﴿فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ وَٰسِعٌ عَلِيمٞ ﴾ پس روی خدا آنجا است، همانا خدا گشایشگر و دانا است. در این آیه، چهره برای خدا ثابت شده است، چهره‌ای که شایستۀ او است. و خداوند چهره‌ای دارد که هیچ چهره‌ای به آن نمی‌ماند. و خداوند دارای فضل و صفاتی گسترده و عظیم است و به رازها و نیت‌ها دانا است. پس به سبب گشایشگری و دانایی‌اش، مسئلۀ روکردنتان را به سوی کعبه برای‌تان وسیع گرداند و آنچه را که به شما دستور داده است انجام دهید، از شما می‌پذیرد. info
التفاسير:

external-link copy
116 : 2

وَقَالُوا اتَّخَذَ اللّٰهُ وَلَدًا ۙ— سُبْحٰنَهٗ ؕ— بَلْ لَّهٗ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ؕ— كُلٌّ لَّهٗ قٰنِتُوْنَ ۟

﴿وَقَالُواْ﴾ و یهود و نصارا و مشرکان گفتند: ﴿ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ وَلَدٗا﴾ خداوند فرزندی را برگزیده است. و آنها با این سخن چیزی را به خدا نسبت دادند که سزاوار بزرگی و عظمت او نیست. و آنها کار بی‌نهایت بدی را مرتکب شدند و برخود ستم ورزیدند. و خداوند بر این کارشان شکیبا است و بر آنها بردبار است و از آنها گذشت می‌کند و به آنان روزی می‌دهد، با اینکه آنها در حق او کوتاهی کردند. ﴿سُبۡحَٰنَهُۥ﴾ منزه و پاک است از هر آنچه مشرکان و ستمکاران او را بدان متصف می‌کنند، در حالی که شایستۀ عظمت او نیست، پس پاک است خداوند که از همۀ وجوه کامل است و نقصی در او راه نمی‌یابد. خداوند ضمن اینکه سخنان‌شان را رد نمود، بر پاک و منزه بودن خویش از آنچه که وی‌را بدان متصف می‌کردند، حجت و برهان اقامه کرده و می‌فرماید: ﴿بَل لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آن او است؛ یعنی همه، ملک و بندۀ او هستند و همانند مالک در زیر دستان خود تصرف می‌نماید؛ و آنها در برابر او فرمانبردار و رام هستند. و مادامی که همۀ بندگان به او نیازمندند و او از آنها بی‌نیاز است چگونه یکی از آنها می‌تواند فرزند او باشد؟ زیرا فرزند باید از جنس پدر باشد، چون او بخشی از آن است. و خداوند پادشاه غالب و پیروزمند است و شما زیردستان مغلوب؛ و او بی‌نیاز است و شما نیازمند هستید. پس چگونه با این وصف خداوند فرزند دارد؟ و این باطل‌ترین و یاوه‌ترین سخن است. فرمانبرداری بر دو نوع است: فرمانبرداری عام؛ و آن فرمانبرداری همۀ مخلوقات و مطیع بودن همۀ آنها و پذیرش تدبیر آفریننده است. و اطاعت و فرمانبرداری خاص؛ و آن انجام عبادت است. نوع اول در این آیه آمده است؛ و نوع دوم در این فرمودۀ پروردگار آمده است: ﴿وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ﴾ [البقرة: 238] «و خاضعانه برای خدا به طاعت بایستید». info
التفاسير:

external-link copy
117 : 2

بَدِیْعُ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ؕ— وَاِذَا قَضٰۤی اَمْرًا فَاِنَّمَا یَقُوْلُ لَهٗ كُنْ فَیَكُوْنُ ۟

سپس فرمود: ﴿بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ پدیدآورندۀ آسمان‌ها و زمین است؛ و آنها را محکم و زیبا آفریده است بدون اینکه از قبل مانند و نمونه‌ای داشته باشند. ﴿وَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥكُن فَيَكُونُ﴾و هرگاه به امری فرمان دهد، به آن می‌گوید: بشو، پس می‌شود. و هیچ امری برای او سخت و ممتنع نیست واز فرمان او ابا نمی‌ورزد. info
التفاسير:

external-link copy
118 : 2

وَقَالَ الَّذِیْنَ لَا یَعْلَمُوْنَ لَوْلَا یُكَلِّمُنَا اللّٰهُ اَوْ تَاْتِیْنَاۤ اٰیَةٌ ؕ— كَذٰلِكَ قَالَ الَّذِیْنَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِّثْلَ قَوْلِهِمْ ؕ— تَشَابَهَتْ قُلُوْبُهُمْ ؕ— قَدْ بَیَّنَّا الْاٰیٰتِ لِقَوْمٍ یُّوْقِنُوْنَ ۟

﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ﴾ و نادانان اهل کتاب و دیگران گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی‌گوید آن گونه که با پیامبران سخن گفته است؟﴿أَوۡتَأۡتِينَآءَايَةٞ﴾ یا چرا معجزه و نشانه‌ای برای ما نمی‌آید؟! آنان با عقل فاسد و آرای ناقص خود پیشنهاد می‌کردند که فلان معجزه صورت پذیرد و با این پیشنهادات بر آفریننده جرأت کردند و در مقابل پیامبران خداوند سرکشی نمودند. یکی از در خواست‌های نامعقول آنان این بود که گفتند: ﴿لَن نُّؤۡمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى ٱللَّهَ جَهۡرَةٗ﴾ [البقرة: 55] «هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم»؛ ﴿يَسۡ‍َٔلُكَ أَهۡلُ ٱلۡكِتَٰبِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيۡهِمۡ كِتَٰبٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِۚ فَقَدۡ سَأَلُواْ مُوسَىٰٓ أَكۡبَرَ مِن ذَٰلِكَ﴾ [النساء: 153] «اهل کتاب از تو می‌خواهند تا بر آنها کتابی از آسمان نازل کنی. به راستی که از موسی درخواست بزرگ‌تری کردند»؛ ﴿وَقَالُواْ مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِ يَأۡكُلُ ٱلطَّعَامَ وَيَمۡشِي فِي ٱلۡأَسۡوَاقِ لَوۡلَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مَلَكٞ فَيَكُونَ مَعَهُۥ نَذِيرًا أَوۡ يُلۡقَىٰٓ إِلَيۡهِ كَنزٌ أَوۡ تَكُونُ لَهُۥ جَنَّةٞ يَأۡكُلُ مِنۡهَا﴾ [الفرقان: 7-8] و گفتند: «این چه پیامبری است که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟! چرا فرشته‌ای به سوی او فرستاده نشده است که همراه او بیم‌دهنده باشد؟ یا خزانه‌ای به سوی او انداخته نشده است یا باغی ندارد که از آن بخورد؟‌»؛ ﴿وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَلَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ يَنۢبُوعًا﴾ [الإسراء: 9] و گفتند: «هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم، مگر اینکه از زمین برای ما چشمه‌ای بجوشانی». پس آنها با پیامبر این‌گونه برخورد ‌کرده و از سر عناد و لجاجت نشانه‌ها و معجزات عجیب و غریبی می‌طلبیدند، نه نشانه‌ها و معجزاتی که با آن راه یابند. و هدف آنها روشن شدن حق نبود؛ زیرا پیامبران به اندازه‌ای که برای ایمان آوردن انسان کافی باشد، معجزات آوردند. بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿قَدۡ بَيَّنَّا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يُوقِنُونَ﴾ «به راستی این نشانه‌ها را روشن گردانده‌ایم برای قومی که یقین دارند». پس اهل یقین با نشانه‌های روشن و دلیل‌های آشکار خداوند که به وسیله آن یقین حاصل می‌شود و شک و تردید دفع می‌گردد، آشنا هستند. info
التفاسير:

external-link copy
119 : 2

اِنَّاۤ اَرْسَلْنٰكَ بِالْحَقِّ بَشِیْرًا وَّنَذِیْرًا ۙ— وَّلَا تُسْـَٔلُ عَنْ اَصْحٰبِ الْجَحِیْمِ ۟

سپس خداوند متعال نشانه‌ای کوتاه و مختصر را ذکر می‌کند که در بر گیرنده تمامی معجزات و نشانه‌های دال بر راستگویی پیامبر صلی الله علیه وسلم و راست بودن چیزی است که آورده است و می‌فرماید: ﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا﴾ همانا تو را به حق مژده‌دهنده و بیم‌دهنده فرستاده‌ایم. پس این آیه مشتمل بر معجزاتی است که پیامبر آورده است. و به سه چیز باز می‌گردد: نخست: در مبعوث شدن و فرستاده شدن او. دوم: در سیره و رهنمودهای پیامبر. سوم: در شناخت و معرفت آنچه از قرآن و سنت بر جای گذاشته است. مورد اول و دوم از ﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰكَ﴾ استنباط می‌شود، و مورد سوم از ﴿بِٱلۡحَقِّ﴾. مورد اول که مبعوث شدن پیامبر می‌باشد این گونه است که مردم قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه وسلم در بت‌پرستی و آتش‌پرستی و صلیب پرستی به‌سر می‌بردند و ادیان را تحریف می‌کردند و در تاریکی کفر دست و پا می‌زدند؛ و جز تعداد اندکی از اهل کتاب که قبل از بعثت منقرض شده بودند از این آفت در امان نماندند. از سویی نیز خداوند مخلوق خود را بیهوده نیافریده و آنها را بدون حساب و کتاب رها نکرده است، چون او حکیم و دانا و توانا و مهربان است. از جمله حکمت و مهربانی او نسبت به بندگانش این است که این پیامبر بزرگ را به سوی آنها فرستاده است، تا آنها را به پرستش خداوند یکتا که شریکی ندارد امر ‌نماید. پس به محض رسالت یافتن پیامبر، فرد عاقل می‌داند که او راستگو می‌باشد و این نشانه‌ای است بزرگ مبنی بر اینکه او پیامبر خدا می‌باشد. و اما در مورد دوم که عبارت از سیره وهدایت پیامبر است، هر کس پیامبر صلی الله علیه وسلم را به طور کامل بشناسد و سیرۀ او را قبل از بعثت و پرورش یافتنش بر کامل‌ترین خصلت‌ها و خوبی‌ها و اخلاق بزرگ و کریمانه بداند و حالات او را بررسی کند، خواهد دانست که اخلاق هیچ کسی جز اخلاق پیامبران ـ که انسان‌هایی کامل هستند ـ چنین نیست، چون خداوند صفات و ویژگی‌ها را بزرگ ترین دلیل بر شناخت دارندگان آن و راستگویی و دروغگویی‌شان قرار داده است. و اما مورد سوم که شناخت شریعت بزرگ و قرآن کریمی است که پیامبر صلی الله علیه وسلم آورده است، مشتمل بر خبرهای راست و دستورهای نیکو و نهی از هر زشتی و دربر گیرندۀ معجزات روشن و آشکار است. پس همۀ معجزات در این سه مورد داخل می‌شوند. ﴿بَشِيرٗا﴾ مژده ‌دهنده برای کسی که به منظور رسیدن به سعادت دنیا و آخرت از تو پیروی ‌نماید. ﴿وَنَذِيرٗا﴾ و بیم‌دهنده برای کسی که از تو سرپیچی کرده و شقاوت و هلاکت را در دنیا و آخرت انتخاب کرده است. ﴿وَلَا تُسۡ‍َٔلُ عَنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَحِيمِ﴾ و دربارۀ اهل جهنم از تو سؤال نمی‌شود. یعنی تو مسئول آنها نیستی، بلکه فقط رساندن پیام بر تو لازم است، و حساب گرفتن با ماست. info
التفاسير: