Fassarar Ma'anonin Alqura'ni - Fassarar Farisanci - Tafsirin al-Sa'adi

Lambar shafi:close

external-link copy
154 : 2

وَلَا تَقُوْلُوْا لِمَنْ یُّقْتَلُ فِیْ سَبِیْلِ اللّٰهِ اَمْوَاتٌ ؕ— بَلْ اَحْیَآءٌ وَّلٰكِنْ لَّا تَشْعُرُوْنَ ۟

پس از آنکه خداوند، بیان کرد که در تمام حالات باید از صبر یاری جست، نمونه‎ای را ذکر نمود، که باید در انجام آن، از صبر یاری طلبید؛ و آن جهاد در راه خداست. جهاد؛ بهترین عبادت بدنی؛ و دشوارترین آن است، چون جهاد، کار دشواری است و بسیاری اوقات، منجر به کشته شدن و از دست رفتن زندگی می‌شود؛ زندگی‌ای که دنیاگرایان و دوستداران آن، فقط به خاطر زنده ماندن و برخورداری از لذایذ آن، بدان علاقه‌مندند. به همین خاطر، تمام سعی و تلاش آنان بر این است که از این اصل «زنده ماندن» پاسداری کنند و هر آنچه را که به آن ضرر وارد نماید، دور گردانند. و معلوم است که فرد عاقل، چیز دوست داشتنی را، جز به خاطر محبوبی بالاتر و بزرگوارتر، ترک نمی‎کند، بنابراین خداوند خبر داده است، هرکس در راه او بجنگد و کشته شود، تا حکم او اجرا شود، و دین او پیروز گردد، نه به خاطر اهدافی دیگر، چنین کسی اگر کشته شود، زندگی زیبا و دوست داشتنی را از دست نداده است، بلکه به زندگی بزرگ‌تر و کامل‌تری از آنچه شما گمان می‎برید، دست یافته است. پس شهیدان، ﴿أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَيَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِينَ لَمۡ يَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ يَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ [آل عمران: 169 - 171] «آنان پیش پروردگارشان زنده هستند و روزی داده می‎شوند. و به آنچه خداوند از فضل خویش به آنها داده است، شادمان هستند. به کسانی که هنوز به آنها نپیوسته‌اند، مژده می‎دهند که هیچ ترسی بر آنها نیست و اندوهگین نمی‎شوند. به نعمت و فضل خداوند مژده می‎دهند؛ و بی‎گمان خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمی‎کند». پس آیا چیزی بزرگتر از این زندگی وجود دارد؛ زندگی‌ای‌ که نزدیکیِ خدای متعال و بهره‌مندی از خوردنی‎ها و نوشیدنی‎های لذیذ را به‌همراه دارد؟! و این، روزیِ جسمیِ آنهاست؛ و روزیِ روحی آنها، خوشحالی و شادمانی و از بین رفتن هر نوع ترس و اندوه است. آیا زندگی‏ای بالاتر از این نیز وجود دارد؟ و این زندگی برزخ است که از زندگی دنیا، کامل‌تر است. پیامبر صلی الله علیه وسلم خبر داده است که ارواح شهیدان در شکم پرندگان سبزی هستند که وارد نهرهای بهشت می‎شوند و از میوه‎های بهشت می‎خورند و بسوی چراغ‌هایی که به عرش آویزان شده‌اند، پر می‌کشند. این آیه، بزرگ‌ترین مشوّق و محرّک برای جهاد در راه خدا و صبر کردن بر آن است. پس اگر بندگان، پاداش کشته شدن در راه خدا را می‎دانستند، از جهاد باز نمی‎ماندند. اما نداشتن علمِ یقین به این حقایق، اراده‌ها را سست نموده و انسان خوابیده را بیشتر در خواب غفلت فرو برده است و پاداش‎های بزرگ و غنیمت‎ها را از دست آدمی می‌گیرد. چرا چنین نباشد، حال آنکه خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَيَقۡتُلُونَ وَيُقۡتَلُونَ﴾ [التوبة: 111] «خداوند از مؤمنان، جان‎ و مال‏شان را خریده است، و در مقابل به آنان بهشت می‎دهد؛ همان کسانی که در راه خدا می‎جنگند، پس می‎کشند و کشته می‎شوند». سوگند به خدا اگر انسان هزار جان داشته باشد و یکی را پس از دیگری در راه خدا بدهد، در مقابل این پاداش بزرگ، اندک است. بنابراین شهیدان پس از مشاهدۀ پاداش خداوند و جزای خوب او، چیزی آرزو نمی‎کنند، جز اینکه به دنیا برگردانده شوند، تا دوباره در راه او کشته شوند. این آیه، دلیلی است بر وجود نعمت و عذاب در عالم برزخ، همان طور که در این مورد، نصوص زیادی وارد شده است. info
التفاسير:

external-link copy
155 : 2

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوْعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْاَمْوَالِ وَالْاَنْفُسِ وَالثَّمَرٰتِ ؕ— وَبَشِّرِ الصّٰبِرِیْنَ ۟ۙ

خداوند متعال خبر داده است که، حتماً بندگانش را به مشکلاتی گرفتار می‎نماید و با مصایبی می‎آزماید، تا راستگو از دروغگو؛ و ناشکیبا از شکیبا، جدا شود. این سنت خداوند متعال در رابطه با بندگانش است؛ زیرا اگر خوشی و راحتی برای اهل ایمان ادامه یابد و مشکلی برای آنان پیش نیاید، نیکی و بدی از هم تشخیص داده نخواهد شد و فساد و تباهی به وجود خواهد آمد. و حکمت الهی اقتضا می‎نماید، تا اهل خیر از اهل شر، جدا گردند. این است فایده مشکلات، نه اینکه ایمان مؤمنان را از بین ببرد و آنها را از دین‏شان بازدارد؛ زیرا پروردگار، ایمان مؤمنان را ضایع نمی‎گرداند. پس خداوند در این آیه خبر داده است که به زودی بندگانش را آزمایش خواهد کرد، ﴿بِشَيۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ﴾ به چیزی از قبیل ترس از دشمنان ﴿وَٱلۡجُوعِ﴾ و اندکی از گرسنگی؛ زیرا اگر آنها را به ترس یا گرسنگی کامل مبتلا نماید، هلاک می‎شوند. مشکلات و بلایا، انسان را تصفیه و پالایش کرده، اما او را هلاک نمی‎کند. ﴿وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ﴾ این بخش از آیه، شامل تمام ضررهایی است که متوجه اموال می‎شود، از قبیل: آفت‎های آسمانی، غرق شدن، ضایع شدن و از دست دادن اموالی که پادشاهان ستمگر و راهزنان با زور و فشار می‌ستانند. ﴿وَٱلۡأَنفُسِ﴾ و از دست دادنِ دوستان و فرزندان و خویشاوند و یاران، و انواع بیماری‎هایی که آدمی یا دوستانش، به آن مبتلا می‎شوند. ﴿وَٱلثَّمَرَٰتِ﴾ و دانه‎ها، خرما و همۀ درختان؛ و از بین رفتن سبزی‎ها و گیاهان، به علت سرما یا آتش سوزی یا به سبب آفتی آسمانی از قبیل: ملخ و غیره. این چیزها باید به وقوع بپیوندد؛ چون خداوند دانا و آگاه از آن خبر داده است و همان طور که او خبر داده، به وقوع پیوسته است. به هنگام بروز این مشکلات، مردم به دو گروه تقسیم می‎شوند: گروهی داد و فریاد سرداده و بی‎صبری می‎نمایند؛ و گروهی صبر پیشه می‎کنند. کسی که بی‎صبری می‎کند، به دو مصبیت گرفتار شده است؛ یکی از دست رفتن چیز دوست داشتنی و محبوب، و دیگری از دست دادن چیزی بزرگ‌تر؛ و آن پاداشی است که با صبر به دست می‎آید، که صبر اطاعت از دستور خداست. پس چنین فردی، خسارتمند و محروم است؛ زیرا ایمانی را که با خود داشت، ناقص یافته و صبر، شکر و رضا به قضا را، از دست داده و نارضایتی، سراسر وجودش را در بر گرفته است، و این بر شدت کمبود و نقص ایمانش دلالت می‎نماید. و اما کسی که به هنگام پیش آمدن چنین مشکلاتی، خداوند به او توفیقِ صبر دهد و از نارضایتی و عصبانیت در سخن و رفتار بپرهیزد و به پاداش خداوندی چشم امید ببندد و بداند پاداشی که به خاطر صبر بر مصیبت به او می‎رسد، از مصیبتی که برای او پیش آمده، بزرگ‌تر است؛ مصیبت در حق او، نعمتی بس بزرگ است، چرا که از این طریق به چیزی که برای او مفیدتر است، دست یافته است؛ زیرا او از دستور خداوند اطاعت نموده و پاداش وی را به دست آورده است. بنابراین خداوند متعال فرموده است: ﴿وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِينَ﴾ و مژده بده صبر کنندگان ‌را؛ یعنی به آنها مژده بده که مزدشان بدون حساب و کتاب و به طور کامل داده می‎شود. info
التفاسير:

external-link copy
156 : 2

الَّذِیْنَ اِذَاۤ اَصَابَتْهُمْ مُّصِیْبَةٌ ۙ— قَالُوْۤا اِنَّا لِلّٰهِ وَاِنَّاۤ اِلَیْهِ رٰجِعُوْنَ ۟ؕ

پس صبر کنندگان کسانی هستند که مژده و بخشش بزرگ را دریافته‎اند. سپس خداوند آنها را توصیف نموده و می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةٞ﴾ کسانی که هرگاه مصیبتی به آنان برسد. مصیبت؛ هر آن چیزی است که قلب، جسم یا هردو را به درد ‎آورد، و آن همان چیزهایی هستند که پیش‎تر ذکر شدند. ﴿قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ﴾ می‌گویند: ما ملک خدائیم، تحت امر و فرمان او هستیم و جان و مالی که داریم از آن وی می‌باشد. پس هرگاه خداوند، ما را در جان و مال‏مان بیازماید، صابر و راضی خواهیم بود؛ چرا که او «أرحم الراحمین» است و از سر لطف و محبت، در ملک خویش تصرّف می‌کند. پس هیچ اعتراض و انتقادی بر او وارد نیست؛ بلکه کمال بندگی یعنی اعتقاد و باور به اینکه وقوع مصیبت‌ها و آزمایش‌ها از سوی خداوند حکیم و مهربانی است که مالک همه چیز است و به بنده از خودش مهربان‌تر است. پس باید به قضای او راضی و شاکر بود؛ چرا که او، خیر و منفعت بنده‌اش را می‌خواهد، هرچند که بنده آن را درک ننماید. و ما که بنده و مملوک خدا هستیم، در روز قیامت به حضور ایشان رسیده و مناسب با عملی که انجام داده-ایم جزا می‌بینیم. پس اگر صبر پیشه کنیم، و به پاداش اخروی چشم بدوزیم، بدون شک اجر و پاداش وافر را خواهیم یافت. و اگر شکایت و ناسپاسی کنیم، جز نارضایتی، خسران و از دست دادن اجر، چیزی به‌دست نخواهیم آورد. پس اینکه بنده از الله و تحت مالکیت الله است و بسوی او باز می‌گردد، از بزرگ‏ترین و محکم‏ترین دلایل و اسباب صبر و شکیبایی است. info
التفاسير:

external-link copy
157 : 2

اُولٰٓىِٕكَ عَلَیْهِمْ صَلَوٰتٌ مِّنْ رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۫— وَاُولٰٓىِٕكَ هُمُ الْمُهْتَدُوْنَ ۟

﴿أُوْلَٰٓئِكَ﴾ آنهایی که دارای صفت «صبر» هستند، ﴿عَلَيۡهِمۡ صَلَوَٰتٞ مِّن رَّبِّهِمۡ﴾ از سوی خدا، پاداش و درود، ﴿وَرَحۡمَةٞ﴾ و رحمتی عظیم خواهند یافت. از جمله رحمت خداوند بر آنها، این است که به آنان توفیق صبر داد و با صبر، پاداش کامل‌را دریافتند. ﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ﴾ و اینها راه‌یافتگان‌اند؛ چرا که حق را شناختند و به یقین دانستند که از آنِ خدا هستند و به سوی او بر می‎گردند؛ و به این دانش، عمل نمودند و صبر پیشه کردند. این آیه دلالت می‎نماید که، هرکس صبر نکند، از پاداش «صابران» محروم می‌ماند. بنابراین ناشکیبا از جانب خداوند، مذمت شده و به سزا و گمراهی و زیان گرفتار می‎شود. پس چقدر زیاد است تفاوت میان این دو گروه! و چقدر ناچیز است، رنج و خستگی صابران! و چقدر فراوان است، رنج و زحمت ناشکیبایان! این دو آیه، انسان‎ها را برای رویارویی با مشکلات آماده می‎سازد، تا به هنگام بروز ناملایمات، تحمل آن آسان باشد. و در این آیه‎ها، از اسلحه‌ای سخن به میان آمده است، که باید با آن به جنگ مصایب رفت، و آن صبر است. و در این آیه، آنچه انسان را بر صبر کردن کمک می‎نماید، بیان پاداش «صابران» است. این آزمایش و امتحان، سنت خداوند است، که در گذشته نیز وجود داشته و برای سنت خداوند، تغییری نخواهد بود. کما اینکه در این آیه‎ها، انواع مشکلات بیان شده است. info
التفاسير:

external-link copy
158 : 2

اِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَآىِٕرِ اللّٰهِ ۚ— فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ اَنْ یَّطَّوَّفَ بِهِمَا ؕ— وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا ۙ— فَاِنَّ اللّٰهَ شَاكِرٌ عَلِیْمٌ ۟

خداوند متعال خبر می‎دهد صفا و مروه که دو کوه معروف هستند، ﴿مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ﴾ از نشانه‎های آشکار دین خدا می‌باشند، که بندگان با حضور در این اماکن، خدا را می‎پرستند. این دو محل، اماکن پرستش خدا هستند و خدا دستور داده است که شعایر وی گرامی داشته شود: ﴿وَمَن يُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ﴾ و هر کس نشانه‎های خدا را تعظیم کند، همانا آن از پرهیزگاری دل‌هاست. پس مجموع هر دو نص دلالت می‎نمایند که صفا و مروه از نشانه‎های خدا هستند و تعظیم و بزرگداشت نشانه‎های خداوند، از پرهیزگاری دل‌هاست. و تقوا و پرهیزگاری بر هر مکلفی واجب است. و این دلالت می‎نماید که سعی بین صفا و مروه در حج و عمره فرض است، همان‌طور که جمهور بر این باورند و احادیث نبوی و عملکرد پیامبر صلی الله علیه وسلم برآن دلالت می‎نماید. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: (خُذُوا عَنِّي مَنَاسِكَكُم) «مناسک خود را از من فراگیرید». ﴿فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَيۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا﴾ این، دفع توهمی است که بعضی از مسلمین دچار آن شدند؛ و از سعی بین صفا و مروه خودداری کردند؛ چون در دوران جاهلیت، در صفا و مروه بت‎ها پرستش می‎شدند، خداوند به خاطر اینکه این توهم را دفع نماید، فرمود: سعیِ بین صفا و مروه اشکالی ندارد. و مقید کردن ‎‍«گناه نبودن» برای کسی که به حج و عمره می‌پردازد، بر این دلالت می‎کند که تنها «سعی»، عبادت نیست، مگر اینکه با حج یا عمره همراه باشد. به خلاف طواف کردن خانۀ کعبه که با حج و عمره مشروع است، و بدون حج و عمره هم عبادت است. اما «سعی» و «وقوف در عرفه و مزدلفه» و «رمی جمرات» از مناسک حج است. و اگر در انجام این کارها، از ارکان و اعمال حج تبعیت نشود، بدعت محسوب می‌گردند. چون بدعت در دین، دو نوع است: اول: پرستش پروردگار با عبادتی که هیچ اصل و اساسی نداشته و خداوند آن را مشروع نکرده است؛ دوم: خداوند عبادتی را با صفات و حالات خاصی مشروع نموده، اما بنده با تغییر آن صفت و ویژگی، عبادت مورد نظر را انجام می‌دهد. وقوف درعرفه و مزدلفه و رمی و… در غیر ایام حج، از نوع دوم است. ﴿وَمَن تَطَوَّعَ﴾ و هرکس عبادتی را مخلصانه برای خدا انجام دهد ﴿خَيۡرٗا﴾ از قبیل: حج و عمره و طواف و نماز و روزه و دیگر عبادات، ﴿فَهُوَ خَيۡرٞ لَّهُۥ﴾ و این دلالت می‎نماید که هر اندازه بنده طاعت خدا را بیشتر انجام دهد، خیر و کمالش بیشتر خواهد بود و مقامش نزد خداوند به خاطر زیاد شدن ایمانش، بالاتر خواهد رفت. و مقید نمودنِ انجام دادن عبادت به «خیر»، بیانگر آن است که هرکس بدعت‎هایی را که خدا و پیامبرش مشروع نکرده است، انجام دهد، چیزی جز خستگی به دست نمی‎آورد و هیچ خیری برای وی در پی نخواهد داشت، بلکه اگر بداند که چنین کاری مشروع نیست، ولی به عمد آن را انجام دهد، برای او شر خواهد بود. ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ﴾ همانا خداوند شکرگزار و داناست. «شاکر» و «شکور» از نام‌های خداوند متعال هستند، خداوندی که کوچک‌ترین عمل را از بندگانش می‎پذیرد و در برابر آن، به آنها پاداش بزرگ می‎دهد. خداوندی که هرگاه بنده، دستورات او را اجرا نماید و از او فرمان برد، او را بر این کار یاری نموده و بر این کار ستایش و تمجید می‎کند؛ و به پاس آن، نور و ایمان و گشادگی را در قلبش ایجاد می‌کند و به جسمش نیرو و نشاط می‎بخشد و در همۀ حالاتش برکت و فزونی عطا می‎کند؛ و به او در کارهایش بیشتر توفیق می‎دهد، سپس در آینده، پاداش خود را به طور کامل می‎یابد و این چیزها از پاداش او نمی‌کاهند. و از جمله شکر و سپاسگزاری خداوند از بنده، این است که هر کس چیزی را به خاطر خدا ترک کند، خداوند در عوض به او چیز بهتری می‎دهد و هر کس یک وجب به خدا نزدیک شود، خداوند یک ذراع به او نزدیک می‎شود. و هر کس به اندازۀ یک ذراع به او نزدیک شود، خداوند به اندازۀ دو ذراع به او نزدیک می‎شود. و هرکس به سوی خدا با حالت عادی راه برود، او به سویش دوان دوان می‎آید. و هر کس با او معامله کند، خداوند به او چندین برابر سود می‎دهد. و با اینکه خداوند شاکر و سپاسگزار است، می‌داند چه کسی براساس نیت و ایمان و پرهیزگاری‌اش مستحق پاداش کامل است؛ و او به کارهای بندگان دانا است، پس اعمال آنها را ضایع نمی‎کند، بلکه اعمال‏شان را برحسب نیت‏های‏شان و کامل‌تر از آنچه که انجام داده‌اند، پاداش می‌دهد. info
التفاسير:

external-link copy
159 : 2

اِنَّ الَّذِیْنَ یَكْتُمُوْنَ مَاۤ اَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنٰتِ وَالْهُدٰی مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنّٰهُ لِلنَّاسِ فِی الْكِتٰبِ ۙ— اُولٰٓىِٕكَ یَلْعَنُهُمُ اللّٰهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللّٰعِنُوْنَ ۟ۙ

این آیه گرچه در مورد اهل کتاب، و اینکه آنان ‎شأن و منزلت پیامبر صلی الله علیه وسلم و صفات او را که در کتاب‏شان آمده بود، پنهان کردند، نازل شده است، اما حکم آن، شامل هر کسی می‌شود که آنچه را خداوند نازل نموده است، کتمان نماید؛ [زیرا خداوند آیات را برای مردم بیان می‎دارد، اما چنین کسی تلاش می‎کند که آیات او را از بین ببرد، و آن را پنهان کند، پس این وعید و تهدید سختی است برای کسی که چنین کند].﴿مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾ یعنی نشانه‌های واضح و آشکار خدا را، که بیانگر حق و حقیقت‌اند، کتمان نماید. ﴿وَٱلۡهُدَىٰ﴾ هدایت؛ یعنی علم و شناختی که به وسیلۀ آن می‌توان «صراط مستقیم» را پیدا کرد و در پرتو آن، راه بهشتیان را از راه دوزخیان، تشخیص داد. همانا خداوند از اهل علم پیمان گرفته، که آنچه را به آنان آموخته است، به مردم یاد بدهند و برای آنان تبیین نمایند، کتاب خدا را برای مردم تشریح کرده و آن را کتمان نکنند. پس هرکس این پیمان را نقض کند و به دو آفتِ «کتمان ما انزل الله» و «فریفتن بندگان خدا» مبتلا شود، ﴿يَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ﴾ خداوند آنان را از ساحتِ مقدس خویش طرد نموده و از رحمت خود محروم می‌نماید. ﴿وَيَلۡعَنُهُمُ ٱللَّٰعِنُونَ﴾ و تمام لعنت کنندگان، آنها را نفرین می‌کنند؛ یعنی تمام خلایق، پس همۀ مخلوقات آنان را لعنت می‌کنند؛ چرا که آنان مکّار و حیله‌گر بودند و دین خدا را به فساد و تباهی کشاندند و در آن تغییر و تبدیل به وجود آوردند. به همین خاطر سزای آنان از جنس کردارشان بود، [و چون آنان مردم را از رحمت خدا دور ساختند، خدا هم آنها را از رحمت خود دور ساخت]. از سوی دیگر، کسی که خیر و نیکی را به مردم یاد بدهد، خداوند و فرشتگان و حتی ماهی‌های اقیانوس‌ها و دریاها بر وی درود می‌فرستند؛ چرا که وی، در مسیر مصلحت و منفعت مردم و اصلاح دین آنان گام برداشته و مردمان را به خدا نزدیک کرده است. بنابراین پاداشی از جنس عملش خواهد یافت. اما کسی که آیات خدا را کتمان کند، در واقع با امر و فرمان خدا عناد و تضاد دارد؛ زیرا خداوند آیات خود را برای مردم بیان می‌کند، اما او آن را مخفی و مستور می‌دارد. پس چنین کسی بسیار بجا است که این چنین مورد تهدید قرار گیرد. info
التفاسير:

external-link copy
160 : 2

اِلَّا الَّذِیْنَ تَابُوْا وَاَصْلَحُوْا وَبَیَّنُوْا فَاُولٰٓىِٕكَ اَتُوْبُ عَلَیْهِمْ ۚ— وَاَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیْمُ ۟

﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ﴾ به جز کسانی که از گناهانی که انجام ‎داده‎اند، پشیمان شده و از آن دست کشیده و بازگشته و تصمیم گرفته‎اند که دوباره آن را تکرار نکنند. ﴿وَأَصۡلَحُواْ﴾ و اعمال فاسد خود را اصلاح کرده‎اند. پس تنها ترک کردن کار زشت کافی نیست، مادامی که عمل نیکو انجام نشود. و نیز برای کسی که آیات خدا را پنهان کرده است، تنها دست کشیدن از پنهان کاری کافی نیست، بلکه باید آنچه را که پنهان کرده است، بیان دارد؛ و خداوند توبه چنین فردی را می‎پذیرد؛ زیرا باب توبه همیشه باز است و هر کس که اسباب توبه را فراهم کند، خداوند توبه‎اش را می‎پذیرد؛ زیرا خداوند﴿ٱلتَّوَّابُ﴾ بسیار توبه پذیر است؛ یعنی: چنانچه بندگانش توبه کنند، گناهان آنان را عفو می‌کند؛ و چنانچه به او رجوع کنند، با احسان و نعمت‏هایش به‌سوی بنده باز می‎گردد و دوباره نعمت‌هایش را به وی ارزانی خواهد داشت. ﴿ٱلرَّحِيمُ﴾ یعنی کسی که مهربانی و رحمت فراوان دارد. رحمت خدا، همه چیز را فراگرفته است. از جمله رحمت او این است که، بندگان را به توبه و بازگشتن توفیق داده و آنها توبه کرده و بازمی‌گردند، سپس بر آنها رحم نموده و با لطف و احسان خویش توبۀ آنها را می‌پذیرد. این است حکم توبه کننده از گناه. info
التفاسير:

external-link copy
161 : 2

اِنَّ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا وَمَاتُوْا وَهُمْ كُفَّارٌ اُولٰٓىِٕكَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللّٰهِ وَالْمَلٰٓىِٕكَةِ وَالنَّاسِ اَجْمَعِیْنَ ۟ۙ

اما کسی که کفر ورزیده و تا زمان مرگ به کفرش ادامه دهد و به سوی خدایش بازنگشته و توبه نکند، ﴿عَلَيۡهِمۡ لَعۡنَةُ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِينَ﴾ لعنت خدا و ملائکه و همۀ مردم بر آنان خواهد بود؛ و از آنجا که کفر تبدیل به صفت و حالت ثابت آنها گشته است، ملعون واقع شدن نیز تبدیل به صفت ثابت آنها می‌گردد و از آنان دور نمی‎شود، چون حکم همراه و ملازم علت خویش است؛ و هرگاه علت وجود داشته باشد، حکم نیز خواهد بود؛ و هرگاه علت وجود نداشته باشد، حکم نیز وجود نخواهد داشت. ﴿خَٰلِدِينَ فِيهَا﴾ در لعنت یا عذابی که لازم و ملزوم یکدیگرند، برای همیشه خواهند بود. ﴿لَا يُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ﴾ بلکه عذاب آنها همیشگی و به صورت شدید ادامه خواهد داشت. ﴿وَلَا هُمۡ يُنظَرُونَ﴾ و بدیشان مهلت داده نمی‎شود، چون وقت مهلت دادن که دنیاست، گذشته است، پس عذری برای آنان باقی نمانده است که به آن اعتذار جویند. info
التفاسير:

external-link copy
162 : 2

خٰلِدِیْنَ فِیْهَا ۚ— لَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ یُنْظَرُوْنَ ۟

﴿خَٰلِدِينَ فِيهَا﴾ در لعنت یا عذابی که لازم و ملزوم یکدیگرند، برای همیشه خواهند بود. ﴿لَا يُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ﴾ بلکه عذاب آنها همیشگی و به صورت شدید ادامه خواهد داشت. ﴿وَلَا هُمۡ يُنظَرُونَ﴾ و بدیشان مهلت داده نمی‎شود، چون وقت مهلت دادن که دنیاست، گذشته است، پس عذری برای آنان باقی نمانده است که به آن اعتذار جویند. info
التفاسير:

external-link copy
163 : 2

وَاِلٰهُكُمْ اِلٰهٌ وَّاحِدٌ ۚ— لَاۤ اِلٰهَ اِلَّا هُوَ الرَّحْمٰنُ الرَّحِیْمُ ۟۠

خداوند متعال ـ که راستگوترین گویندگان است ـ خبر می‌دهد که: ‌﴿إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ﴾ در ذات و اسماء و صفات و کارهایش، یکتا و یگانه است، پس او شریک و همتا و مثیل و نظیری نداشته و جز او آفریننده و مدبری وجود ندارد. پس وقتی خداوند چنین است، سزاوار است که معبود قرار داده شده و با انواع عبادت‎ها پرستش شود و هیچ چیزی از آفریده‎هایش با او شریک گرفته نشود؛ چون او ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ﴾ دارای آن چنان رحمت فراوانی است که مهربانی هیچ کسی به اندازۀ مهربانی او نیست، و رحمت او همه چیز را فرا گرفته و هر موجود زنده‎ای از آن برخوردار است. پس خداوند با رحمت خویش، همۀ آفریده‎ها را به وجود آورده است و آنها را از انواع کمالات برخوردار نموده و هر رنج و کاستی را از آنها دور کرده است. و نیز رحمت خداوند باعث شده است که پروردگار، صفات و نعمت‎هایش را به بندگانش بشناساند، و همۀ منافع دینی و دنیوی آنها را که به آن نیاز دارند، به‌وسیلۀ فرستادن پیامبران و نازل کردن کتاب، برای آنها بیان نماید. پس وقتی معلوم شد هر نعمتی که بندگان دارند از جانب خداست و هیچ یک از آفریده‎ها به دیگری فایده‎ای نمی‎رساند، در می‌یابد که فقط خداوند سزاوار هر نوع عبادت و پرستشی است و تنها او باید مورد محبت قرار گیرد و تنها باید از او ترسید و فقط باید به او امیدوار بود و بر او توکل نمود و دیگر عبادات را فقط برای او انجام داد. و بزرگ‌ترین ستم و زشت‎ترین زشتی آن است که بنده از عبادت و پرستش خدا روی گرداند و به پرستش بندگان روی آورد و آفریده‎های خاکی را با پروردگار جهانیان شریک قرار دهد و یا مخلوقی را که امورش از سوی خداوند تدبیر می‎شود و از همۀ جهات ناتوان است، همراه با آفرینندۀ توانا و قوی که بر همه چیز غالب است و هر چیزی در برابر او سر خم کرده است، پرستش کند. پس این آیه، بیانگر یگانگی خداوند متعال و معبود بودن او و تاکید بر یگانگی و الوهیت وی و نفی الوهیت از دیگر مخلوقات است. و اینکه وجود همۀ نعمت‎ها و دور شدن همۀ رنج‎ها و کاستی‎ها، از آثار رحمت او می‌باشد. پس این آیه، دلیلی اجمالی است بر یگانگی او. سپس دلایل تفصیلی و مشروح را بیان کرده و می‌فرماید: info
التفاسير: