पवित्र कुरअानको अर्थको अनुवाद - फारसी भाषामा : तफ्सीर साअ्दी ।

رقم الصفحة:close

external-link copy
52 : 4

اُولٰٓىِٕكَ الَّذِیْنَ لَعَنَهُمُ اللّٰهُ ؕ— وَمَنْ یَّلْعَنِ اللّٰهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهٗ نَصِیْرًا ۟ؕ

این است واقعیت حال آنها، بنابراین خداوند متعال در موردشان فرمود: ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ﴾ ایشان کسانی هستند که خداوند آنها را از رحمت خویش دور نموده، و سزاوار خشم و عذاب خویش گردانیده است. ﴿وَمَن يَلۡعَنِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ نَصِيرًا﴾ و هرکس که خدا او را نفرین کند، برای وی یاوری نخواهی یافت که او را سرپرستی کند، و منافعش را تأمین نماید، و او را از ناگواری‌ها محافظت کند، و این نهایت خواری و رسوایی است. info
التفاسير:

external-link copy
53 : 4

اَمْ لَهُمْ نَصِیْبٌ مِّنَ الْمُلْكِ فَاِذًا لَّا یُؤْتُوْنَ النَّاسَ نَقِیْرًا ۟ۙ

﴿أَمۡ لَهُمۡ نَصِيبٞ مِّنَ ٱلۡمُلۡكِ﴾ آیا بهره‌ای از ملک دارند تا هرکس را که بخواهند، بنا به خواست و آرزوی خویش بر کسی دیگر ترجیح دهند، و در تدبیر جهان شریک خدا باشند؟! اگر چنین قدرتی ‌داشتند، به شدت بخل می‌ورزیدند. بنابراین فرمود: ﴿فَإِذٗا﴾ اگر بهره‌ای از ملک ‌داشتند، ﴿لَّا يُؤۡتُونَ ٱلنَّاسَ نَقِيرًا﴾ به مردم چیز کمی هم نمی‌دادند، واگر بالفرض قدرتی ‌داشتند و در ملک و پادشاهی جهان شریک خدا ‌بودند، به شدت بخل می‌ورزیدند. و این را به صورت استفهام انکاری بیان کرد، چرا که هیچ احدی آن را قبول نمی‌کند. info
التفاسير:

external-link copy
54 : 4

اَمْ یَحْسُدُوْنَ النَّاسَ عَلٰی مَاۤ اٰتٰىهُمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهٖ ۚ— فَقَدْ اٰتَیْنَاۤ اٰلَ اِبْرٰهِیْمَ الْكِتٰبَ وَالْحِكْمَةَ وَاٰتَیْنٰهُمْ مُّلْكًا عَظِیْمًا ۟

﴿أَمۡ يَحۡسُدُونَ ٱلنَّاسَ عَلَىٰ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ﴾ آیا انگیزۀ سخنشان این است که آنها شریک خدا هستند، و هرکس را که بخواهند ترجیح می‌دهند، و فضل و عطایا را به او می‌بخشند؟ یا حسادت ورزیدن به پیامبر و مؤمنان بر آنچه که خداوند از فضل خویش به آنان داده است، آنان را وادار به این کار می‌نماید؟ و حسادت ورزیدن به فضل الهی، چیز تازه و نوظهوری نیست. ﴿فَقَدۡ ءَاتَيۡنَآ ءَالَ إِبۡرَٰهِيمَ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَءَاتَيۡنَٰهُم مُّلۡكًا عَظِيمٗا﴾ و آن نعمت‌هایی از قبیل پیامبری و کتاب است که خداوند بر ابراهیم و فرزندانش ارزانی داشت، و ملک و سلطنتی است که به برخی از پیامبرانش مانند داود و سلیمان بخشید. و خداوند همواره انعام خود را، بر بندگان مؤمنش ارزانی می‌دارد. پس آنها چگونه نعمتی را که خداوند در قالب نبوت و پیروزی و فرمانروایی به محمد داده است؛ محمدی که برترین و بزرگوارترین انسان‌ها است و بیش از همه خدا را می‌شناسد و از خدا می‌ترسد، انکار می‌کنند؟! info
التفاسير:

external-link copy
55 : 4

فَمِنْهُمْ مَّنْ اٰمَنَ بِهٖ وَمِنْهُمْ مَّنْ صَدَّ عَنْهُ ؕ— وَكَفٰی بِجَهَنَّمَ سَعِیْرًا ۟

﴿فَمِنۡهُم مَّنۡ ءَامَنَ بِهِۦ﴾ گروهی از آنان به محمد صلی الله علیه وسلم ایمان آورده، و خوشبختی دنیا و رستگاری آخرت را به‌دست آوردند، ﴿وَمِنۡهُم مَّن صَدَّ عَنۡهُ﴾ و دسته‌ای از آنها از روی کینه وحسد، مردم را از او باز داشتند، در نتیجه به بدبختی دنیا و مصیبت‌های فراوان دچار شدند، که غرق شدن در دریای مشکلات دنیا، بخشی از آثار گناهانشان است. ﴿وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا﴾ و جهنم سوزان، برای یهودیان و نصارا و دیگر کافرانی که به خدا کفر ورزیده و پیامبری پیامبران را انکار کرده‌اند، کافی است. info
التفاسير:

external-link copy
56 : 4

اِنَّ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا بِاٰیٰتِنَا سَوْفَ نُصْلِیْهِمْ نَارًا ؕ— كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُوْدُهُمْ بَدَّلْنٰهُمْ جُلُوْدًا غَیْرَهَا لِیَذُوْقُوا الْعَذَابَ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ كَانَ عَزِیْزًا حَكِیْمًا ۟

بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا سَوۡفَ نُصۡلِيهِمۡ نَارٗا﴾ آنانی که به آیات ما کفر ورزیدند، آنها را با آتشی که هیزمش بسیار عظیم و بزرگ است و حرارتش بسیار شدید می‌باشد، می‌سوزانیم. ﴿كُلَّمَا نَضِجَتۡ جُلُودُهُم﴾ هر گاه که پوست‌هایشان بسوزد، ﴿بَدَّلۡنَٰهُمۡ جُلُودًا غَيۡرَهَا لِيَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ﴾ به جای آن، پوست‌هایی دیگر قرار می‌دهیم تا شدیدترین عذاب را بچشند. و چون کفر و عناد را به صورت همیشگی تکرار کرده، و تبدیل به صفت و عادت آنها گردیده است، عذاب هم بر آنها تکرار می‌شود تا سزای برابر با اعمال خودرا ببینند. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمٗا﴾ همانا خداوند عزیز است و در آفرینش و فرمانروایی و پاداش و سزایی که می‌دهد، دارای قدرت بزرگ و حکمت فراوان است. info
التفاسير:

external-link copy
57 : 4

وَالَّذِیْنَ اٰمَنُوْا وَعَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّٰتٍ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهٰرُ خٰلِدِیْنَ فِیْهَاۤ اَبَدًا ؕ— لَهُمْ فِیْهَاۤ اَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ ؗ— وَّنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِیْلًا ۟

﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾ و کسانی که به خدا و آنچه که ایمان آوردن به آن واجب است، ایمان آوردند، ﴿وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ و کارهای شایسته اعم از واجبات و مستحبات را انجام دادند، ﴿سَنُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ لَّهُمۡ فِيهَآ أَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ﴾ آنان را وارد باغ‌هایی می‌کنیم که رودها از زیر درختانش روان هستند و جاودانه درآن می‌مانند، و برای آنان در آنجا زن‌هایی پاکیزه هست که از اخلاق زشت و ناپسند و از هر عیب و آلودگی که زنان دنیا دارند، پاک هستند. ﴿وَنُدۡخِلُهُمۡ ظِلّٗا ظَلِيلًا﴾ و آنها را به سایه‌ای گسترده وارد می‌کنیم که هیچ‌گاه زوال پذیر نیست. info
التفاسير:

external-link copy
58 : 4

اِنَّ اللّٰهَ یَاْمُرُكُمْ اَنْ تُؤَدُّوا الْاَمٰنٰتِ اِلٰۤی اَهْلِهَا ۙ— وَاِذَا حَكَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ اَنْ تَحْكُمُوْا بِالْعَدْلِ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ نِعِمَّا یَعِظُكُمْ بِهٖ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ كَانَ سَمِیْعًا بَصِیْرًا ۟

امانت عبارت از هرچیزی است که انسان بر آن امین قرار داده شده و به امانت‌داری آن دستور داده شده باشد. پس خداوند بندگانش را فرمان داده، تا امانت‌ها را به‌طور کامل و بدون کم و کاست و بدون درنگ و تأخیر به صاحبانشان برسانند. و این شامل امانت پست و مقام، اموال و اسرار و فرمان‌هایی می‌باشد که جز خدا کسی به آن آگاه نیست. و فقها گفته‌اند: هرکس امانتی را تحویل گرفت، بر او لازم است آن را حفظ نماید؛ زیرا رساندن امانت به صاحبش، جز با حفظ کردن آن امکان‌پذیر نیست. پس حفظ امانت واجب است. و ﴿إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا﴾ بیانگر آن است که امانت به غیر از صاحب آن، داده نمی‌شود، و وکیل به منزلۀ صاحب امانت است. پس اگر کسی امانت را به غیر صاحبش داده باشد، امانت را نرسانده است. ﴿وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِ﴾ و زمانی که میان مردم به داوری نشستید، دادگرانه داوری کنید؛ و این داوری در خون‌ها و اموال و آبرو را در بر می‌گیرد، کم باشد، یا زیاد. و باید بر خویشاوند و غیرخویشاوند و نیکوکار و فاسق و دوست و دشمن به دادگری داوری شود. منظور از عدالتی که خداوند به آن دستور داده است، حدود و احکامی است که آن را بر زبان پیامبرش مشروع کرده است، و باید عدالت را شناخت، تا طبق آن داوری کرد. و از آنجا که اوامر، دستورهای نیک و منصفانه‌ای است، فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِۦٓۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ سَمِيعَۢا بَصِيرٗا﴾ خداوند نواهی و اوامر را در اینجا می‌ستاید؛ زیرا منافع دو جهان را در بر دارند، و زیان دنیا و آخرت را از آدمی دور می‌کنند، چون قانون‌گذار، خداوند شنوا و بینا است؛ خداوندی که هیچ چیزی بر او پنهان نمی‌ماند، و آنچه را که بندگان از مصالح و منافع خود نمی‌دانند، می‌داند. info
التفاسير:

external-link copy
59 : 4

یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْۤا اَطِیْعُوا اللّٰهَ وَاَطِیْعُوا الرَّسُوْلَ وَاُولِی الْاَمْرِ مِنْكُمْ ۚ— فَاِنْ تَنَازَعْتُمْ فِیْ شَیْءٍ فَرُدُّوْهُ اِلَی اللّٰهِ وَالرَّسُوْلِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُوْنَ بِاللّٰهِ وَالْیَوْمِ الْاٰخِرِ ؕ— ذٰلِكَ خَیْرٌ وَّاَحْسَنُ تَاْوِیْلًا ۟۠

سپس خداوند دستور می‌دهد تا از او و پیامبرش اطاعت شود، و اطاعت از خدا و پیامبر، با انجام واجبات و مستحبات و پرهیز از منهیات صورت می‌پذیرد. و به اطاعت از اولی الامر نیز دستور داده است، و آنها کسانی‌اند که مسئول و فرمانروای مردم هستند، از قبیل: امرا و حکام و مفتی‌ها؛ زیرا امور دینی و دنیوی مردم سامان نمی‌پذیرد، مگر اینکه از اینها اطاعت شده، و تسلیم فرمان آنها گردند تا از این رهگذر از خدا اطاعت کرده باشند، و پاداش الهی را به‌دست آورند. اما به شرطی که اولیای امور، به نافرمانی خدا دستور ندهند، پس اگر به نافرمانی خدا فرمان دهند، نباید از آنها اطاعت کرد. و در مبحث اطاعت از اولی الامر، فعل «أطیعوا» حذف شده، اما در هنگام بیان اطاعت از پیامبر ذکر شده است. این شاید بدین جهت است که پیامبر جز به اطاعت خدا فرمان نمی‌دهد، و هر کس که از پیامبر پیروی کند، از خدا پیروی کرده است. و اما مسئولین و فرمانروایان زمانی به فرمان بردن از آنها دستور داده می‌شود، که فرمان آنها گناه نباشد. سپس خداوند فرمان داد که تمام اختلافات خودرا در زمینۀ اصول و فروع دین، به خدا و پیامبرش برگردانند؛ یعنی اختلاف را به قرآن و سنتِ پیامبر برگردانند؛ زیرا کتاب خدا و سنت پیامبر، همۀ مسائل اختلافی‌را به صراحت، یا به طور کلی، یا به صورت اشاره، یا به صورت تذکر و یاد آوری، یا در قالب مفهوم، یا به‌طریق قیاس، فیصله می‌دهند. و چون اساس دین، بر کتاب خدا و سنت پیامبر است، و ایمان، جز در سایۀ کتاب و سنت تحقق نمی‌پذیرد، بازگرداندن اختلاف به کتاب و سنت، شرط ایمان است. بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ﴾ اگر شما به خدا و روز قیامت ایمان دارید. پس این دلالت می‌نماید که هر کس مسائل اختلافی را به کتاب و سنت برنگرداند، مؤمن حقیقی نیست، بلکه او به طاغوت ایمان دارد. همان طور که در آیه بعدی بیان شده است. ﴿ذَٰلِكَ﴾ برگرداندن اختلاف به خدا و پیامبرش، ﴿خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا﴾ بهتر و خوش ‌فرجام‌تر است؛ زیرا حکم خدا و پیامبر، بهترین و عادلانه‌ترین و مفیدترین احکام برای دین و دنیا و سرانجام مردمان است. info
التفاسير: