ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

លេខ​ទំព័រ:close

external-link copy
102 : 6

ذٰلِكُمُ اللّٰهُ رَبُّكُمْ ۚ— لَاۤ اِلٰهَ اِلَّا هُوَ ۚ— خَالِقُ كُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوْهُ ۚ— وَهُوَ عَلٰی كُلِّ شَیْءٍ وَّكِیْلٌ ۟

﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ﴾ این است خدا، پروردگار شما؛ معبودی که شایسته است از صمیم قلب او را دوست بدارید، و در برابر او سر مذلت بر خاک نهاد، همۀ جهان آفرینش را با نعمت خویش پرورش داده و انواع رنج‌ها و سختی‌ها را از انسان‌ها دور کرده است. ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُ﴾ هیچ معبود بر حقی جز او نیست، آفرینندۀ هر چیزی است، پس او را بپرستید. وقتی ثابت شد که او معبود بر حق است، و جز او معبود حقیقی دیگری وجود ندارد؛ همۀ عبادت‌ها را خالصانه برای او انجام دهید، و هدفتان از انجام آن فقط رضای وی باشد؛ زیرا آنچه از مردم خواسته شده، همین است و برای همین هدف آفریده شده‌اند. ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ﴾ و جن و انسان را نیافریده‌ام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند. ﴿وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ﴾ و هر چیزی تحت وکالت و سرپرستی او قرار دارد، همه را آفریده و به اصلاح و تدبیر شئون آنها می‌پردازد. و مشخص است کاری که در آن تصرف می‌شود، درستی و کامل بودن و انتظام کامل آن، بر حسب حالت کسی است که به وکالت و سرپرستی آن کار می‌پردازد. و وکالت خداوند بر کارها، مانند وکالت مردم نیست؛ زیرا وکالت مردم، نیابی است و وکیل، تابع موکِّل خود است. اما وکالت و سرپرستی خداوند باری تعالی از جانب خودش است و متضمّن کمال علم و حسن تدبیر و نیکو کاری و دادگری است. پس امکان ندارد که هیچ کسی بتواند از کار خداوند ایراد بگیرد، و در صنعت و آفرینش وی خلل و نقصی مشاهده کند، و در تدبیر و مدیریت او کمبودی بیابد. و از جمله وکالت خداوند این است که تبیین دینش را به عهده گرفته، و آن را از هر تغییر و تحریفی حفظ کرده است. نیز حفاظت از مؤمنان و مصون داشتن آنها را از آنچه که ایمان و دینشان را از بین می‌برد، بر عهده گرفته است. info
التفاسير:

external-link copy
103 : 6

لَا تُدْرِكُهُ الْاَبْصَارُ ؗ— وَهُوَ یُدْرِكُ الْاَبْصَارَ ۚ— وَهُوَ اللَّطِیْفُ الْخَبِیْرُ ۟

﴿لَّا تُدۡرِكُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ﴾ به خاطر عظمت و کمالش، چشم‌ها او را احاطه نمی‌کنند گرچه در آخرت او را می‌بینند و با نگاه کردن به چهرۀ بزرگوار خدا، شاد می‌شوند. پس نفی احاطه و «ادراک»، دیدن را نفی نمی‌کند بلکه به طریق مفهوم، دیدن را ثابت می‌نماید؛ زیرا نفی ادراک که دقیق‌ترین صفت رؤیت است، دالّ بر ثبوت رؤیت و دیدن است؛ زیرا اگر منظورش نفی دیدن بود، می‌فرمود: (لا تراه الأَبْصَارُ): چشم‌ها او را نمی‌بینند، و یا عبارتی شبیه این را می‌آورد. پس دانسته شد که در این آیه، دلیلی بر صحّت مذهب کسانی وجود ندارد که رؤیت پروردگارشان را در آخرت نفی می‌کنند، بلکه این آیه کاملاً مخالف عقیده و گفتار آنها است. ﴿وَهُوَ يُدۡرِكُ ٱلۡأَبۡصَٰرَ﴾ و او خدایی است که علم و آگاهی‌اش پنهان و آشکار را احاطه نموده، و شنوایی او تمام اصوات آشکار و پوشیده را در بر گرفته است، و بینایی او همۀ دیدنی‌های کوچک و بزرگ را در بر گرفته است. ﴿وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ﴾ و او خدایی است که دانش و آگاهی‌اش دقیق است تا جایی که امور پنهان و پوشیده را در می‌یابد. و از جمله لطف و مهربانی او، این است که بنده را به سوی مصالح دینش سوق می‌دهد و او را به مصالح و مقاصد خیر می‌رساند، و به سعادت و جاودانگی و رستگاری همیشگی نایل می‌گرداند، به گونه‌ای که خود تصور آن را نداشته است. تا جایی که خداوند کارهایی را برای او مقدر می‌نماید که بنده آن را نمی‌پسندد، و از آن دردمند می‌شود، و از خداوند می‌خواهد که آن را از وی دور کند، اما خداوند می‌داند که دین بنده‌اش با آن درست‌تر می‌شود، و کمال و رشدش به آن منوط است. پس پاک است خدایی که به امور دقیق و پنهان آشنا است، و بسیار آگاه و لطیف و نسبت به مؤمنان مهربان است. info
التفاسير:

external-link copy
104 : 6

قَدْ جَآءَكُمْ بَصَآىِٕرُ مِنْ رَّبِّكُمْ ۚ— فَمَنْ اَبْصَرَ فَلِنَفْسِهٖ ۚ— وَمَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا ؕ— وَمَاۤ اَنَا عَلَیْكُمْ بِحَفِیْظٍ ۟

وقتی که خداوند دلایل روشن و واضحی را بر صحت مطالب و اهداف راستین دین بیان کرد، توجه بندگان را به این نکته معطوف ساخت که هدایت و عدم هدایت آنان به نفع یا ضرر خودشان است، پس فرمود: ﴿قَدۡ جَآءَكُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمۡ﴾ نشانه‌ها و دلایلی که حق را بیان می‌دارد، به نزد شما آمده است، که به خاطر فصاحت و بیان روشن آن و در برگرفتن معانی مهم و حقایق زیبا، همچون خورشید فروزان بر قلب و چشم‌ها می‌درخشند. چون این آیات از جانب پروردگار آمده‌اند؛ پروردگاری که آفریده‌هایش را با انواع نعمت‌های آشکار و پنهان که بزرگ‌ترین و برترین آن، روشن کردن آیات و توضیح امور مشکل است، پرورش داده است. ﴿فَمَنۡ أَبۡصَرَ﴾ پس هرکس در پرتو این آیات ببیند و به مقتضای آن عمل نماید، ﴿فَلِنَفۡسِهِۦ﴾ به نفع خودش است؛ زیرا خداوند بی‌نیاز و ستوده است. ﴿وَمَنۡ عَمِيَ﴾ و هرکس کور شود، به این صورت که قدرت دیدن را داشته باشد اما چشمانش را ببندد، و [از منکرات و معاصی] بازداشته شود اما باز نیاید، و حق برای او بیان شود اما از آن فرمان نبرد و تسلیم آن نشود و سر خم نکند، پس زیان کوری‌اش به خودش برمی‌گردد. ﴿وَمَآ أَنَا۠﴾ و من [=پیامبر]، ﴿عَلَيۡكُم بِحَفِيظٖ﴾ همیشه محافظ و مراقب اعمالتان نیستم، بلکه فقط بر من رساندنِ آشکار واجب است، و من وظیفه‌ام را انجام داده‌ام واین کار را کرده‌ام، و آنچه را که خداوند به سوی من فرستاده است، رسانده‌ام. پس وظیفۀ من همین است و مسئولیت بیشتری ندارم. info
التفاسير:

external-link copy
105 : 6

وَكَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الْاٰیٰتِ وَلِیَقُوْلُوْا دَرَسْتَ وَلِنُبَیِّنَهٗ لِقَوْمٍ یَّعْلَمُوْنَ ۟

- info
التفاسير:

external-link copy
106 : 6

اِتَّبِعْ مَاۤ اُوْحِیَ اِلَیْكَ مِنْ رَّبِّكَ ۚ— لَاۤ اِلٰهَ اِلَّا هُوَ ۚ— وَاَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِیْنَ ۟

- info
التفاسير:

external-link copy
107 : 6

وَلَوْ شَآءَ اللّٰهُ مَاۤ اَشْرَكُوْا ؕ— وَمَا جَعَلْنٰكَ عَلَیْهِمْ حَفِیْظًا ۚ— وَمَاۤ اَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَكِیْلٍ ۟

- info
التفاسير:

external-link copy
108 : 6

وَلَا تَسُبُّوا الَّذِیْنَ یَدْعُوْنَ مِنْ دُوْنِ اللّٰهِ فَیَسُبُّوا اللّٰهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ ؕ— كَذٰلِكَ زَیَّنَّا لِكُلِّ اُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ۪— ثُمَّ اِلٰی رَبِّهِمْ مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوْا یَعْمَلُوْنَ ۟

خداوند تبارک و تعالی مؤمنان را از کاری که در اصل جایز، و بلکه مشروع و مطلوب بوده است، نهی می‌کند؛ و آن عبارت از دشنام دادن به خدایان مشرکانی است که بت‌هایی [دروغین] را به خدایی گرفته‌اند. مسلمانان با اهانت و دشنام دادن به خدایان آنان، در صدد آن بودند که به خدا نزدیکی جویند. اما از آنجا که این دشنام دادن، راهی برای دشنام دادن مشرکان به پروردگار جهانیان می‌شود، و باید ذات عظیم او از هر عیب و آسیب و دشنام و زشتی منزه دانسته شود، خداوند از دشنام دادن به خدایان مشرکین نهی کرد، چون آنها به خاطر دینشان به جوش می‌آیند، و برای آن تعصب می‌ورزند؛ زیرا خداوند برای هر امتی، عملشان را آراسته و زیبا نموده است، و آن را خوب و زیبا می‌بینند، و به هر راهی از آن دفاع می‌کنند. به گونه‌ای که اگر مسلمانان خدایانشان را دشنام دهند، آنها به خداوند و پروردگار جهانیان که عظمت و شکوه او در دل‌های نیکوکاران و بدکاران ریشه دوانده است، دشنام می‌دهند. اما در روز قیامت، باز گشت همۀ مردم به سوی خدا است، و همه بر خدا عرضه شده، و اعمالشان پیش او آورده می‌شود. پس آنان را به خوب و بدی که کرده‌اند، آگاه می‌سازد. و در این آیۀ کریمه دلیلی بر صحت این قاعدۀ شرعی وجود دارد: «وسایل، با کار و اهداف ارزیابی می‌شوند، و اینکه وسیله و راهِ به سوی حرام گرچه در اصل جایز و روا باشد، اما مادامی که به شرّ منتهی شود، حرام می‌باشد.» info
التفاسير:

external-link copy
109 : 6

وَاَقْسَمُوْا بِاللّٰهِ جَهْدَ اَیْمَانِهِمْ لَىِٕنْ جَآءَتْهُمْ اٰیَةٌ لَّیُؤْمِنُنَّ بِهَا ؕ— قُلْ اِنَّمَا الْاٰیٰتُ عِنْدَ اللّٰهِ وَمَا یُشْعِرُكُمْ ۙ— اَنَّهَاۤ اِذَا جَآءَتْ لَا یُؤْمِنُوْنَ ۟

مشرکانی که پیامبر -محمد  صلی الله علیه وسلم - را تکذیب می‌کردند با محکم‌ترین سوگندهایشان به خدا سوگند خوردند. ﴿جَهۡدَ أَيۡمَٰنِهِمۡ﴾ یعنی با همۀ تاب و توان سوگند خوردند و آن را موکّد کردند.﴿لَئِن جَآءَتۡهُمۡ ءَايَةٞ﴾ که اگر معجزه و دلیلی پیش آنها بیاید که بر راستی محمد صلی الله علیه وسلم دلالت نماید، ﴿لَّيُؤۡمِنُنَّ بِهَا﴾ حتماً به آن ایمان خواهند آورد. و هدف آنان از این سخن، هدایت نبود، بلکه هدفشان دفع اعتراضی بود که به آنان وارد می‌شد، و می‌خواستند چیزهایی را که پیامبر آورده بود، رد کنند؛ زیرا خداوند پیامبرش صلی الله علیه وسلم را با آیات روشن و دلایل واضح تأیید نمود، و چنانچه مشرکان این حقیقت را مورد عنایت قرار می‌دادند، کوچک‌ترین شبهه و اشکالی در صحت آن باقی نمی‌ماند. و آنان بعد ‌از آنکه آیات ودلایل قاطعی را مشاهده کردند، باز از پیامبر خواستند که دلایل دیگری بیاورد، و این جز سر سختی و لجاجت، چیز دیگری نیست و نباید به آن پاسخ داد، بلکه گاه پاسخ ندادن به آن، بهتر است؛ زیرا سنت خدا در میان بندگانش به این شیوه جاری شده است؛ آنانی که از پیامبران درخواست کردند معجزات و دلایلی را ارائه کنند، وقتی که دلیل و معجزات نزدشان آمد و به آن ایمان نیاوردند، خداوند فوراً آنها را عذاب داد. بنابراین فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓيَٰتُ عِندَ ٱللَّهِ﴾ بگو: معجزات فقط پیش خدا است. خداست که هرگاه بخواهد آن را می‌فرستد، و هرگاه بخواهد آن را نمی‌فرستد و از آن جلوگیری می‌کند، و من در این رابطه اختیاری ندارم. پس در خواست شما از من، مبنی بر اینکه معجزه بیاورم، ظلم است و در اختیار من نیست. شما فقط می‌توانید توضیح بیشتری را در رابطه با آنچه که آورده‌ام، طلب کنید، و به آن ایمان بیاورید. و این توضیح از جانب من حاصل شد؛ با وجود این نیز اگر معجزات به سوی آنان روانه شود، معلوم نیست که ایمان می‌آورند یا نه. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا يُشۡعِرُكُمۡ أَنَّهَآ إِذَا جَآءَتۡ لَا يُؤۡمِنُونَ﴾ و شما ای مؤمنان! چه می‌دانید که اگر معجزات برای ایشان آورده شود، ایمان بیاورند؟ \ info
التفاسير:

external-link copy
110 : 6

وَنُقَلِّبُ اَفْـِٕدَتَهُمْ وَاَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ یُؤْمِنُوْا بِهٖۤ اَوَّلَ مَرَّةٍ وَّنَذَرُهُمْ فِیْ طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُوْنَ ۟۠

﴿وَنُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ﴾ و چنانچه نخستین بار دعوتگر پیش آنها بیاید و حجت بر آنان اقامه شود، و ایمان نیاورند، با دگرگون کردن دل‌ها و ایجاد مانع میان آنها و ایمان، و توفیق ندادنشان برای در پیش گرفتن راه راست، آنان را مجازات می‌کنیم. و این ناشی از عدل خدا و حکمت او نسبت به بندگانش است؛ زیرا آنان بندگانی هستند که برخود جنایت کرده‌اند، و خداوند دروازۀ رحمت خویش را به روی آنها گشوده است، اما آنها وارد نمی‌شوند؛ و راه را برایشان روشن کرده، اما آن را در پیش نمی‌گیرند. پس، از توفیق الهی محروم شدند، و این با حالاتشان مناسب است. info
التفاسير: