ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

លេខ​ទំព័រ:close

external-link copy
158 : 3

وَلَىِٕنْ مُّتُّمْ اَوْ قُتِلْتُمْ لَاۡاِلَی اللّٰهِ تُحْشَرُوْنَ ۟

سپس خداوند متعال خبر داد که کشته شدن یا مردن در راه خدا، نقص و کاستی نبوده، و نباید از آن دوری شود، بلکه مشتاقان رضوان الهی باید برای کشته شدن و مردن در راه خدا با یکدیگر به رقابت بپردازند و از یکدیگر پیشی بگیرند، چون آن سببی است که انسان را به آمرزش و عفو و رحمت الهی می‌رساند و آمرزش و رحمت الهی، از تمامی دنیایی که اهل دنیا در پی آنند، بهتر است و مردم به هر صورتی که بمیرند، یا کشته شوند، بازگشت و سرانجام آنان به سوی خداست، و او هر یک را طبق عملش مجازات می‌کند. پس هیچ راه گریزی جز به سوی خدا، وجود ندارد، و هیچ چیزی مردم را جز چنگ زدن به ریسمان الهی، نجات نمی‌دهد. info
التفاسير:

external-link copy
159 : 3

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ ۚ— وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیْظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوْا مِنْ حَوْلِكَ ۪— فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْاَمْرِ ۚ— فَاِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَی اللّٰهِ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِیْنَ ۟

یعنی به سبب رحمتی که خداوند نسبت به تو و یارانت دارد، برتو احسان کرد که با آنها نرم و مهربان باشی، و با اخلاق نیکو و خوب با آنان برخورد نمایی، تا پیرامون تو جمع شوند، و تو را دوست داشته، و از دستوراتت پیروی کنند. ﴿وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا﴾ و اگر درشت‌خو و بداخلاق، ﴿غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ﴾ و سنگدل بودی﴿لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَ﴾ از اطراف تو متفرق می‌شدند؛ زیرا هرکس درشت‌خو و سنگدل باشد، کسی پیرامون وی نمی‌ماند. پس اخلاق خوبِ رهبر، مردم را به سوی دین خدا جذب می‌نماید، و آنها را به دین خدا علاقه‌مند می‌سازد. در ضمن دارندۀ اخلاق خوب، مورد ستایش قرار می‌گیرد و پاداش خالص به او می‌رسد. و اخلاق بد رهبر دینی، مردم را از دین گریزان می‌کند و دین را نزد آنها منفور و زشت می‌نمایاند. در ضمن دارندۀ اخلاق بد، مورد نکوهش قرار گرفته و کیفر خاصی به او می‌رسد؛ زیرا وقتی خداوند به پیامبر معصوم چنین می‌فرماید، پس حالت دیگران چگونه خواهد بود؟! آیا از واجب‌ترین واجبات، و مهم‌ترین امور، این نیست که به اخلاق خوب پیامبر اقتدا کنیم؟ و با مردم آن‌گونه که پیامبر صلی الله علیه وسلم با نرمی و خوش اخلاقی رفتار می‌کرد، رفتار نماییم، تا با این کار از دستور خدا فرمان برده باشیم، و نیز بندگان خدا را به سوی دین خدا جذب کنیم؟! سپس خداوند متعال به او دستور داد که از تقصیرات آنان در حق وی در گذرد، و برای تقصیراتی که آنان در حق خدا دارند، برایشان استغفار کند و با این‌کار، عفو و احسان را با هم جمع نماید. ﴿فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ﴾ پس، از آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش کن. ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡر﴾ و در کارهایی که نیاز به رایزنی و مشورت و تلقیح فکر و نظر دارد، با آنها مشورت کن؛ زیرا رایزنی و مشورت، فواید و مصلحت‌های دینی و دنیوی بی‌شماری در بر دارد که در زیر به چند نمونه از آن اشاره می‌شود: 1- مشورت از عبادت‌هایی است که به‌وسیلۀ آن بنده به خدا نزدیک می‌گردد. 2- مشورت باعث تسکین خاطر شده، و اندوهی را که هنگام پیش آمدن مصیبت در دل‌ها قرار می‌گیرد، دور می‌نماید؛ زیرا کسی که سرپرستی و کار مردم را در دست دارد، هرگاه اهل رأی و نظر را جمع کند، و در مورد حادثه و واقعه‌ای با آنها به مشورت و رایزنی بپردازد، مردم او را دوست داشته و به وی اطمینان خواهند کرد، و می‌دانند که او حاکم و سرپرست خودکامه و مستبدی نیست، بلکه به منافع کلّی و فراگیر می‌اندیشد. پس آن وقت مردم آخرین توان و تلاش خود را برای پیروی کردن از او به‌کار می‌گیرند، چون می‌دانند این حاکم برای مصلحت و منافع عموم مردم تلاش می‌کند. به خلاف کسی که چنین نیست، مردم او را دوست نداشته و از وی اطاعت نخواهند کرد، و اگر از وی فرمان برند به طور کامل از او فرمان نخواهند برد. 3- مشورت و رایزنی باعث رشد و بالندگی افکار می‌گردد؛ زیرا وقتی که افکار و اندیشه‌ها در امری به‌کار روند، رشد کرده و به شکوفایی می‌رسند. 4- از طریق مشورت و رایزنی، رأی و نظر درست و صحیح حاصل می‌شود، و کسی که مشورت می‌کند، کمتر در کارش دچار اشتباه می‌گردد، و اگر چنانچه اشتباه کند یا به هدفش دست نیابد، قابل ملامت و سرزنش نخواهد بود. پس وقتی خدا به پیامبرش صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡر﴾ با آنان رایزنی و مشورت کن، در حالی که عقل و دانش پیامبر از همۀ مردم کامل‌تر و بیشتر است، و رأی او، بهترین آراء است، پس دیگران چگونه باید باشند؟! سپس خداوند متعال فرمود: ﴿فَإِذَا عَزَمۡتَ﴾ و هرگاه بعد از مشورت و رایزنی در کاری که نیاز به مشورت دارد، تصمیم به انجام آن گرفتی،﴿فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ﴾ بر قدرت الهی اعتماد و توکل کن، نه بر توانایی و حرکت و قدرت خود. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَوَكِّلِينَ﴾ همانا خداوند کسانی را که بر او توکل می‌نمایند و به وی پناه می‌برند، دوست دارد. info
التفاسير:

external-link copy
160 : 3

اِنْ یَّنْصُرْكُمُ اللّٰهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۚ— وَاِنْ یَّخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِیْ یَنْصُرُكُمْ مِّنْ بَعْدِهٖ ؕ— وَعَلَی اللّٰهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُوْنَ ۟

یعنی چنانچه خداوند با یاری و کمک خویش، شما را کمک نماید، ﴿فَلَا غَالِبَ لَكُمۡ﴾ اگر تمام مردمِ روی زمین با تمام لشکر و اسلحه‌های خود جمع شوند، بر شما چیره نخواهند شد؛ زیرا هیچ چیزی بر خداوند چیره نمی‌شود، و او بر بندگان چیره است و پیشانی آنها را گرفته است. پس هیچ جنبنده ای حرکت نمی‌کند، مگر به فرمان خدا؛ و هیچ جنبنده ای ساکن نمی‌شود، مگر به اذن و فرمان خدا. ﴿وَإِن يَخۡذُلۡكُمۡ﴾ و اگر شما را خوار گرداند، و شما را به حال خودتان رها کند، ﴿فَمَن ذَا ٱلَّذِي يَنصُرُكُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦ﴾ پس کیست که پس از او، شما را یاری دهد؟ و به ‌ناچار آنگاه خوار می‌شوید، و شکست می‌خورید، گرچه تمام مردم شما را یاری دهند و کمک نمایند. درضمن خداوند متعال دستور می‌دهد که از وی کمک بطلبند، و بر او توکل کنند، نه بر قدرت خویش. بنابراین فرمود: ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾ معمول بر عامل مقدم شده که مفید حصر است؛ یعنی فقط برخدا توکل کنید نه بر کسی دیگر؛ زیرا تنها او یاور و مددکار است، پس توکل و تکیه کردن بر خدا عین توحید و یکتا پرستی است، و مقصود با آن حاصل خواهد شد. و توکل بر غیر خدا شرک است و سودی نمی‌بخشد، بلکه زیان آور می‌باشد. در این آیه دستور داده شده که تنها به خدا توکل نمود. و توکل بنده برحسب ایمان اوست و هر اندازه ایمانش قوی باشد به همان اندازه بیشتر بر خدا توکل می‌کند. info
التفاسير:

external-link copy
161 : 3

وَمَا كَانَ لِنَبِیٍّ اَنْ یَّغُلَّ ؕ— وَمَنْ یَّغْلُلْ یَاْتِ بِمَا غَلَّ یَوْمَ الْقِیٰمَةِ ۚ— ثُمَّ تُوَفّٰی كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُوْنَ ۟

«غلول» یعنی خیانت در غنیمت و پنهان کردن چیزی از آن [وخیانت در هر چیزی که در اختیار انسان است]، و اجماع بر این است که، خیانت در غنیمت و در آنچه که در اختیار انسان قرار دارد، حرام و از گناهان کبیره می‌باشد. همان‌طور که این آیه و دیگر نصوص، بر آن دلالت می‌نماید. پس خداوند متعال خبر داد که برای هیچ پیامبری شایسته و سزاوار نیست در مالِ غنیمت، خیانت کند؛ زیرا خیانت در غنیمت، همان طور که دانستید از بزرگ‌ترین گناهان و بدترین عیوب است. و خداوند پیامبرانش را، از آن و هر آنچه که آنان را آلوده و معیوب و متهم کند، مصون و محفوظ نموده و آنان را از نظر اخلاق، برترین افراد جهان و پاک‌ترین و خوب‌ترین آنها قرار داده و آنان را از هرگونه عیب، پاک گردانیده است. و آنان را، فرودگاه رسالت خویش، و معدن فرزانگی و حکمت الهی، قرار داده است: ﴿ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَيۡثُ يَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥ﴾ خداوند بهتر می‌داند که رسالت خویش را در کجا قرار بدهد. پس اگر بنده فقط یکی از آنها را بشناسد، یقین حاصل می‌کند که آنان از هر عیب و کار زشتی، پاک و مبرّا هستند. و نیازی نیست که بر پوچ بودن سخنانی که دشمنان پیامبران در مورد آنان گفته‌اند، دلیل اقامه کنیم؛ زیرا هرکس که پیامبر بودنِ آنها را بپذیرد، همۀ آنچه که اهل باطل دربارۀ آنان می‌گویند، دفع می‌شود. بنابراین کلمه‌ای را به کار برد که مفهومش چنین است: سرزدن چنین کاری از پیامبران، غیر ممکن و محال است. پس فرمود: ﴿وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ﴾ یعنی کسانی که خداوند آنها را برای پیامبری و رسالت برگزیده است، امکان ندارد خیانت کنند. سپس کسی را که در مال غنیمت خیانت می‌کند، مورد تهدید قرار داده و می‌فرماید: ﴿وَمَن يَغۡلُلۡ يَأۡتِ بِمَا غَلَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾ و کسی که در مالِ غنیمت، خیانت کند، روز قیامت آنچه را که در آن خیانت کرده است، می‌آورد در حالی که آن را بر دوش خود حمل می‌کند، خواه چیزی که در آن خیانت کرده است، حیوان باشد، یا کالا یا چیزی دیگر. و به سبب آن، در روز قیامت، عذاب داده می‌شود. ﴿ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ﴾ سپس هر خیانتکار و دیگران، پاداش و سزایشان را، به اندازۀ عملشان و به طور کامل دریافت می‌کنند. ﴿وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ﴾ یعنی چیزی بر گناهانشان افزوده نمی‌گردد، و چیزی از حسناتشان کاسته نمی‌شود، پس بنگر به نیکویی «احتراز» در این آیۀ کریمه! پس از آنکه سزای خیانت کننده در مال غنیمت را، بیان کرد و فرمود: در روز قیامت آنچه را که به خیانت برده است، با خود می‌آورد، بیان کرد که سزای او به‌طور کامل داده می‌شود، و اگر فقط می‌فرمود: «فقط سزای خیانت کننده در مالِ غنیمت، به طور کامل به او داده می‌شود»، این شک و گمان به ذهن خطور می‌کرد که کسان دیگری که متصدی دیگر اموال و دارایی‌ها هستند، شاید سزا یا پاداششان به طور کامل داده نشود. بنابراین برای دفع این وهم و گمان، کلمه‌ای آورد که شامل خیانت در مالِ غنیمت، و دیگر گناهان باشد و همه را به طور عام و فراگیر، در بر گیرد. info
التفاسير:

external-link copy
162 : 3

اَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّٰهِ كَمَنْ بَآءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللّٰهِ وَمَاْوٰىهُ جَهَنَّمُ ؕ— وَبِئْسَ الْمَصِیْرُ ۟

پروردگار متعال خبر می‌دهد کسی که هدفش خشنودی خداست و کارهایی را انجام می‌دهد که خشنودی وی را درپی دارد، هرگز مانند کسی نیست که مرتکب گناه می‌شود و پروردگارش را خشمگین می‌کند، و نزد خدا و بندگان او، برابر نخواهند بود: ﴿أَفَمَن كَانَ مُؤۡمِنٗا كَمَن كَانَ فَاسِقٗاۚ لَّا يَسۡتَوُۥنَ﴾ آیا کسی که مؤمن است، مانند کسی است که فاسق می‌باشد؟ نه، برابر نیستند. بنابراین فرمود: ﴿هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِ﴾ یعنی هر یک از آنها در نزد پروردگار، دارای مقام و جایگاه متفاوتی هستند، و بر حسب تفاوت اعمالشان مقام و مرتبۀ آنها نیز متفاوت است. پس کسانی که به دنبال خشنودی خدا هستند، برای رسیدن به مقام‌های بلند و جایگاه‌های والا و کاخ‌های عالی بهشت، تلاش می‌نمایند، و خداوند به اندازه اعمالشان، از بخشش و کرم خویش به آنان می‌بخشد، و کسانی که نارضایتی و خشم خدا را بر می‌انگیزند، به نازل‌ترین و پایین ترین جایگاه‌های جهنم، سقوط می‌کنند، و خداوند کارهایشان را می‌بیند و هیچ چیزی از کارهایشان بر او پنهان نمی‌ماند، بلکه خداوند آن را دانسته، و در لوح محفوظ ثبت نموده، و فرشتگان بزرگوار و امانتدار خویش را موظف کرده است تا آن را بنویسند، و ثبت و ضبط نمایند. info
التفاسير:

external-link copy
163 : 3

هُمْ دَرَجٰتٌ عِنْدَ اللّٰهِ ؕ— وَاللّٰهُ بَصِیْرٌ بِمَا یَعْمَلُوْنَ ۟

بنابراین فرمود: ﴿هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِ﴾ یعنی هر یک از آنها در نزد پروردگار، دارای مقام و جایگاه متفاوتی هستند، و بر حسب تفاوت اعمالشان مقام و مرتبۀ آنها نیز متفاوت است. پس کسانی که به دنبال خشنودی خدا هستند، برای رسیدن به مقام‌های بلند و جایگاه‌های والا و کاخ‌های عالی بهشت، تلاش می‌نمایند، و خداوند به اندازه اعمالشان، از بخشش و کرم خویش به آنان می‌بخشد، و کسانی که نارضایتی و خشم خدا را بر می‌انگیزند، به نازل‌ترین و پایین ترین جایگاه‌های جهنم، سقوط می‌کنند، و خداوند کارهایشان را می‌بیند و هیچ چیزی از کارهایشان بر او پنهان نمی‌ماند، بلکه خداوند آن را دانسته، و در لوح محفوظ ثبت نموده، و فرشتگان بزرگوار و امانتدار خویش را موظف کرده است تا آن را بنویسند، و ثبت و ضبط نمایند. info
التفاسير:

external-link copy
164 : 3

لَقَدْ مَنَّ اللّٰهُ عَلَی الْمُؤْمِنِیْنَ اِذْ بَعَثَ فِیْهِمْ رَسُوْلًا مِّنْ اَنْفُسِهِمْ یَتْلُوْا عَلَیْهِمْ اٰیٰتِهٖ وَیُزَكِّیْهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتٰبَ وَالْحِكْمَةَ ۚ— وَاِنْ كَانُوْا مِنْ قَبْلُ لَفِیْ ضَلٰلٍ مُّبِیْنٍ ۟

منّتی که خداوند در این آیه بر بندگانش می‌نهد، بزرگ‌ترین نعمت‌ها و اساس همۀ برکات است؛ زیرا پروردگار با فرستادن پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وسلم، آنها را از گمراهی نجات داد، و از هلاکت مصون داشت. پس فرمود: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ﴾ همانا خداوند بر مؤمنان منت نهاد، چون پیامبری را از خودشان در میان آنان مبعوث کرد، که نسب و حال و زبان او را می‌دانستند، و از قوم و قبیلۀ آنها بود، و نسبت به آنها مهربان و خیرخواه بود. ﴿يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ﴾ آیات خدا را بر آنها می‌خواند، و کلمات و معانی آن را به آنها می‌آموخت. ﴿وَيُزَكِّيهِمۡ﴾ و آنان را، از شرک وگناه و فرومایگی و سایر زشتی‌های اخلاقی، پاک می‌گرداند. ﴿وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ﴾ منظور از کتاب یا جنس کتاب می‌باشد که قرآن است، پس در این صورت ﴿يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ﴾ منظور از آیات، نشانه‌های هستی است. و یا منظور از کتاب، نوشتن است ، پس خداوند با آموختن کتاب و نوشتن که علوم به‌وسیلۀ نوشتن آموخته می‌شود،‌ بر آنها منت نهاد. ﴿وَٱلۡحِكۡمَةَ﴾ یعنی سنت، که مانند قرآن است. یا به معنی گذاشتن هر چیزی در جایگاهش و شناختن اسرار شریعت می‌باشد. پس پیامیر هم احکام را، و هم آنچه را که به‌وسیلۀ آن احکام اجرا می‌شود، و نیز آنچه را که به‌وسیلۀ آن فواید و نتایج احکام به‌دست می‌آید،‌ به آنها می‌آموخت. پس آنها به سبب برخورداری از این ویژگی‌های بزرگ، از تمام مردم برترند و در مقام علمای ربانی قرار می‌گیرند. ﴿وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ﴾ هرچند که قبل از بعثت این پیامبر،﴿لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ﴾ در گمراهی آشکاری به سر می‌بردند، و راهی که آنها را به پروردگارشان می‌رساند، و آنچه را که آنان را پاکیزه و پاک می‌گرداند، نمی‌شناختند، بلکه هر آنچه را که جهالت و نادانی برای آنان زیبا جلوه می‌داد، انجام می‌دادند، گرچه این کار، با عقل تمام جهانیان درست در نمی‌آمد و با آن مخالف بود. info
التفاسير:

external-link copy
165 : 3

اَوَلَمَّاۤ اَصَابَتْكُمْ مُّصِیْبَةٌ قَدْ اَصَبْتُمْ مِّثْلَیْهَا ۙ— قُلْتُمْ اَنّٰی هٰذَا ؕ— قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اَنْفُسِكُمْ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ عَلٰی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیْرٌ ۟

در اینجا خداوند بندگان مؤمن خود را، که در جنگ أحد به آن مصیبت گرفتار شدند و حدود هفتاد نفر از آنان کشته شد، دلجویی داده و می‌فرماید: ﴿قَدۡ أَصَبۡتُم﴾ شما به مشرکان ضربه زدید، ﴿مِّثۡلَيۡهَا﴾ و دو برابر آنها را شکست دادید، شما هفتاد نفر از بزرگانشان را در جنگ بدر کشتید و هفتاد نفر را به اسارت گرفتید، پس باید مسئله برایتان آسان باشد، و مصیبت بر شما سبک گردد، با اینکه شما و مشرکین یکسان نیستید؛ زیرا کشته شدگان شما در بهشت هستند، و کشته شدگان آنها در جهنم. ﴿قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَا﴾ یعنی گفتید: از کجا این مصیبت به ما رسید، و ما [چگونه] شکست خوردیم؟ ﴿قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِكُمۡ﴾ بگو: آن از جانب خودتان است، و ناشی از کشمکش و اختلاف و نافرمانی شماست. و این اختلاف و کشمکش، زمانی در میانتان بروز کرد که خداوند آنچه را دوست داشتید به شما نشان داد. پس خودتان را سرزنش و ملامت کنید، و از اسباب هلاکت دوری جویید. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ﴾ همانا خداوند بر هر چیزی توانا است. پس، از گمان بد نسبت به خدا بپرهیزید؛ زیرا او بر یاری‌کردنتان، توانا است. اما در آزمودن و گرفتار کردنتان به مصیبت، حکمت بزرگی دارد: ﴿ذَٰلِكَۖ وَلَوۡ يَشَآءُ ٱللَّهُ لَٱنتَصَرَ مِنۡهُمۡ وَلَٰكِن لِّيَبۡلُوَاْ بَعۡضَكُم بِبَعۡضٖ﴾ و اگر خدا می‌خواست از آنها انتقام می‌گرفت، ولی [می‌خواهد] برخی از شما را به‌وسیلۀ برخی دیگر بیازماید. info
التفاسير: