クルアーンの対訳 - ペルシア語対訳 - アッ=サァディーの注釈

ページ番号:close

external-link copy
87 : 4

اَللّٰهُ لَاۤ اِلٰهَ اِلَّا هُوَ ؕ— لَیَجْمَعَنَّكُمْ اِلٰی یَوْمِ الْقِیٰمَةِ لَا رَیْبَ فِیْهِ ؕ— وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّٰهِ حَدِیْثًا ۟۠

خداوند متعال از یگانگی خودش، و اینکه هیچ معبود بر حقی جز او نیست، خبر می‌دهد، چون او در ذات و صفاتش کامل، و در خلق و تدبیر و اعطای نعمت‌های ظاهری و باطنی، یگانه است. و این مستلزم آن است که بنده او را بپرستد، و با انواع عبودیت و بندگی به وی نزدیکی بجوید. چون تنها او شایستۀ پرستش است، و بندگانش را به‌خاطر بندگی و عبودیت پاداش می‌دهد، و آنان را به خاطر کوتاهی ورزیدن در این امر، سزا می‌دهد، به همین خاطر به محل دریافتِ سزا و جزا که روز قیامت است، سوگند یاد کرد و فرمود: ﴿لَيَجۡمَعَنَّكُمۡ﴾ حتماً همۀ شما را از اول تا آخر، در یک جا گرد می‌آورد. ﴿إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا رَيۡبَ فِيهِ﴾ در روز قیامت شما را گرد خواهد آورد که در وقوع آن، هیچ شک و شبهه‌ای که مستدل به دلیل عقلی و نقلی باشد، وجود ندارد. از نظر عقلی در وقوع قیامت شکی نیست؛ زیرا ما مشاهده می‌کنیم که زمینِ مرده، زنده و آباد می‌گردد؛ و اینکه پدیده‌ها نخست از عدم به وجود آمده‌اند، پس ابتدا هیچ چیزی وجود نداشته و خداوند همۀ هستی و انسان‌ها را از عدم پدید آورده است. بنابراین زنده کردن و پدید آوردن دوبارۀ انسان، به طریق اولی امکان‌پذیرتر است. و به یقین باید دانست که خداوند آفریده‌ها و مخلوقات را بیهوده نیافریده است تا بدون هدف در دنیا زندگی کنند و بمیرند، و حکمت و فلسفه‌ای در آفرینش آنها نباشد. اما دلیل شرعی، خبر دادنِ راستگوترینِ راستگویان مبنی برآمدن قیامت است، حتی خداوند نیز بر تحقق قیامت سوگند یاد کرده است. بنابراین فرمود: ﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِيثٗا﴾ و چه کسی از خدا راستگوتر است؟! و نیز در چندین جای قرآن، پیامبرش صلی الله علیه وسلم را دستور داده است تا بر آمدن قیامت سوگند یاد کند. مثلاً فرموده است: ﴿زَعَمَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن لَّن يُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ﴾ کافران گمان می‌برند که آنها زنده و برانگیخته نمی‌شوند، بگو: آری! قسم به پروردگار که حتماً برانگیخته می‌شوید، سپس به آنچه انجام داده‌اید، خبر داده خواهید شد. و این برای خدا آسان است. و آیۀ ﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِيثٗا﴾ و﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِيلٗا﴾ بیانگر آن است که گفته‌ها و اخبار خداوند در بالاترین مراتب صداقت و راستی قرار دارد. پس هر سخنی که در زمینۀ عقاید و علوم و اعمال گفته شود و با آنچه که خداوند خبر داده است متضاد و مخالف باشد، باطل است؛ زیرا با خبر راست و یقینی متضاد و مخالف است، بنابراین امکان ندارد که حق باشد. info
التفاسير:

external-link copy
88 : 4

فَمَا لَكُمْ فِی الْمُنٰفِقِیْنَ فِئَتَیْنِ وَاللّٰهُ اَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوْا ؕ— اَتُرِیْدُوْنَ اَنْ تَهْدُوْا مَنْ اَضَلَّ اللّٰهُ ؕ— وَمَنْ یُّضْلِلِ اللّٰهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهٗ سَبِیْلًا ۟

منظور از منافقان در این آیه‌ها، کسانی هستند که اسلام را اظهار نمودند و کافر زیسته و به سرزمین مسلمانان هجرت نکردند، و در آنجا باقی ماندند.اصحاب رضی الله عنهم در مورد این منافقان، دچار اشتباه شدند؛ برخی از جنگیدن و قطع رابطه با آنها، به سبب ایمانی که اظهار می‌کردند، باز آمدند؛ و برخی به قرینۀ کارهایشان آنها را شناختند، و به کافر بودنشان حکم نمودند. پس خداوند متعال از آنها خبر داد و بیان نمود که برای شما شایسته نیست در مورد آنها دچار اشتباه شوید و شک کنید؛ زیرا قضیۀ آنها واضح و روشن است، و آنها منافق‌اند، و کفرشان آشکار است، و دوست دارند شما هم کافر و مانند آنها باشید. پس هرگاه این وضعیت آنان برای شما محقق شد ﴿فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنۡهُمۡ أَوۡلِيَآءَ﴾ از آنان، کسانی را به دوستی برنگیرید، و این امر مستلزم محبت نورزیدن به آنها است؛ زیرا دوست گرفتن و دوستی کردن، از محبت نشأت می‌گیرد. و نیز دوستی نکردن با آنها، مستلزم کینه ورزیدن و دشمنی با آنها است؛ زیرا نهی از چیزی، امر به ضد آن است و این تا زمانی است که هجرت نکرده باشند. پس وقتی هجرت کردند، احکامی که بر مسلمین جاری می‌گردد، بر آنها نیز جاری می‌شود؛ همان‌طور که پیامبر صلی الله علیه وسلم احکام اسلام را بر هرکسی که با او بود و به سوی او هجرت کرده بود، اعم از مؤمن حقیقی و کسانی که به ایمان تظاهر می‌کردند، اجرا می‌کرد. و اگر آنها هجرت نکردند و از هجرت روی برتافتند، ﴿فَخُذُوهُمۡ وَٱقۡتُلُوهُمۡ حَيۡثُ وَجَدتُّمُوهُمۡ﴾ آنها را هرکجا یافتید و در هر وقت و هرجا دیدید، بکشید. و این بیانگر آن است که جنگ در ماه‌های حرام منسوخ است، همان‌طور که جمهور علما اعتقاد دارند.و مخالفانِ این نظر می‌گویند: اینها نصوص مطلقی هستند که بر مقید بودن تحریم جنگ در ماه‌های حرام حمل می‌شوند. info
التفاسير:

external-link copy
89 : 4

وَدُّوْا لَوْ تَكْفُرُوْنَ كَمَا كَفَرُوْا فَتَكُوْنُوْنَ سَوَآءً فَلَا تَتَّخِذُوْا مِنْهُمْ اَوْلِیَآءَ حَتّٰی یُهَاجِرُوْا فِیْ سَبِیْلِ اللّٰهِ ؕ— فَاِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوْهُمْ وَاقْتُلُوْهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُّمُوْهُمْ ۪— وَلَا تَتَّخِذُوْا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَّلَا نَصِیْرًا ۟ۙ

پس خداوند متعال از آنها خبر داد و بیان نمود که برای شما شایسته نیست در مورد آنها دچار اشتباه شوید و شک کنید؛ زیرا قضیۀ آنها واضح و روشن است، و آنها منافق‌اند، و کفرشان آشکار است، و دوست دارند شما هم کافر و مانند آنها باشید. پس هرگاه این وضعیت آنان برای شما محقق شد ﴿فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنۡهُمۡ أَوۡلِيَآءَ﴾ از آنان، کسانی را به دوستی برنگیرید، و این امر مستلزم محبت نورزیدن به آنها است؛ زیرا دوست گرفتن و دوستی کردن، از محبت نشأت می‌گیرد. و نیز دوستی نکردن با آنها، مستلزم کینه ورزیدن و دشمنی با آنها است؛ زیرا نهی از چیزی، امر به ضد آن است و این تا زمانی است که هجرت نکرده باشند. پس وقتی هجرت کردند، احکامی که بر مسلمین جاری می‌گردد، بر آنها نیز جاری می‌شود؛ همان‌طور که پیامبر صلی الله علیه وسلم احکام اسلام را بر هرکسی که با او بود و به سوی او هجرت کرده بود، اعم از مؤمن حقیقی و کسانی که به ایمان تظاهر می‌کردند، اجرا می‌کرد. و اگر آنها هجرت نکردند و از هجرت روی برتافتند، ﴿فَخُذُوهُمۡ وَٱقۡتُلُوهُمۡ حَيۡثُ وَجَدتُّمُوهُمۡ﴾ آنها را هرکجا یافتید و در هر وقت و هرجا دیدید، بکشید. و این بیانگر آن است که جنگ در ماه‌های حرام منسوخ است، همان‌طور که جمهور علما اعتقاد دارند.و مخالفانِ این نظر می‌گویند: اینها نصوص مطلقی هستند که بر مقید بودن تحریم جنگ در ماه‌های حرام حمل می‌شوند. info
التفاسير:

external-link copy
90 : 4

اِلَّا الَّذِیْنَ یَصِلُوْنَ اِلٰی قَوْمٍ بَیْنَكُمْ وَبَیْنَهُمْ مِّیْثَاقٌ اَوْ جَآءُوْكُمْ حَصِرَتْ صُدُوْرُهُمْ اَنْ یُّقَاتِلُوْكُمْ اَوْ یُقَاتِلُوْا قَوْمَهُمْ ؕ— وَلَوْ شَآءَ اللّٰهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَیْكُمْ فَلَقٰتَلُوْكُمْ ۚ— فَاِنِ اعْتَزَلُوْكُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوْكُمْ وَاَلْقَوْا اِلَیْكُمُ السَّلَمَ ۙ— فَمَا جَعَلَ اللّٰهُ لَكُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیْلًا ۟

سپس خداوند سه گروه از منافقان را استثنا کرد که با آنها جنگ نشود. خداوند دستور داده است که دو گروه از آنها را رها کنند، و این را واجب و قطعی گردانیده است. اول، گروهی که با قومی پیوند دارند که میان آن قوم و مسلمانان پیمان صلح هست، و اینها به آن قوم ملحق می‌شوند. پس حکم اینها در حفاظت و مصون بودن مال و جانشان حکم همان قوم است. دوم، قومی هستند که ﴿حَصِرَتۡ صُدُورُهُمۡ أَن يُقَٰتِلُوكُمۡ أَوۡ يُقَٰتِلُواْ قَوۡمَهُمۡ﴾ نه دلشان می‌خواهد با شما بجنگند، و نه می‌خواهند با قومشان بجنگند، و دوست دارند با هردو گروه نجنگند. اینها نیز باید رها شوند، و حکمت رها کردن و نجنگیدن با این گروه را چنین بیان داشت: ﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَسَلَّطَهُمۡ عَلَيۡكُمۡ فَلَقَٰتَلُوكُمۡ﴾ اگر خداوند می‌خواست آنها را برشما چیره می‌گردانید، پس با شما می‌جنگیدند. پس این گروه از سه حالت خارج نیستند: یا اینکه همراه شما باشند و با دشمنانتان بجنگند، و این کار از این گروه بر نمی‌آید. و یا اینکه همراه با قوم خود علیه شما بجنگند. و یا اینکه نه با شما بجنگند و نه با قومشان. و این ساده‌ترین و آسان‌ترین چیز برای شما است، و خداوند می‌تواند آنها را بر شما چیره و مسلط بگرداند. پس عافیت و در امان بودن را بپذیرید، و پروردگارتان را ستایش کنید؛ پروردگاری که آنان را از شما باز داشته است، با اینکه می‌تواند آنان را بر شما مسلط گرداند. پس ﴿إِنِ ٱعۡتَزَلُوكُمۡ فَلَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ وَأَلۡقَوۡاْ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَمَ فَمَا جَعَلَ ٱللَّهُ لَكُمۡ عَلَيۡهِمۡ سَبِيلٗا﴾ اگر از شما کناره‌گیری کردند و با شما نجنگیدند و به شما پیشنهاد صلح دادند، پس خداوند برای شما راهی [برای تعرض] به آنها قرار نداده است. info
التفاسير:

external-link copy
91 : 4

سَتَجِدُوْنَ اٰخَرِیْنَ یُرِیْدُوْنَ اَنْ یَّاْمَنُوْكُمْ وَیَاْمَنُوْا قَوْمَهُمْ ؕ— كُلَّ مَا رُدُّوْۤا اِلَی الْفِتْنَةِ اُرْكِسُوْا فِیْهَا ۚ— فَاِنْ لَّمْ یَعْتَزِلُوْكُمْ وَیُلْقُوْۤا اِلَیْكُمُ السَّلَمَ وَیَكُفُّوْۤا اَیْدِیَهُمْ فَخُذُوْهُمْ وَاقْتُلُوْهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوْهُمْ ؕ— وَاُولٰٓىِٕكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَیْهِمْ سُلْطٰنًا مُّبِیْنًا ۟۠

گروه سوم کسانی هستند که قطع نظر از احترام گذاشتن به شما، منافع خودشان را می‌خواهند، و خداوند در مورد آنها فرموده است: ﴿سَتَجِدُونَ ءَاخَرِينَ﴾گروهی دیگر از این منافقان را خواهید یافت، ﴿يُرِيدُونَ أَن يَأۡمَنُوكُمۡ﴾ که از ترس شما، می‌خواهند از جانب شما در امان باشند، ﴿وَيَأۡمَنُواْ قَوۡمَهُمۡ كُلَّ مَا رُدُّوٓاْ إِلَى ٱلۡفِتۡنَةِ أُرۡكِسُواْ فِيهَا﴾ و از طرف قوم خود هم در امنیت قرار داشته باشند، هرگاه به فتنه فرا خوانده شوند، در آن فرو می‌روند؛ یعنی همیشه بر کفر و نفاق خود باقی هستند و هرگاه فتنه‌ای برای آنها پیش بیاید، آنها را کور می‌گرداند و آنها را واژگون می‌کند و کفر و نفاقشان بیشتر می‌گردد، و اینها در ظاهر مانند گروه دوم هستند و در حقیقت با گروه دوم مخالف می‌باشند؛ زیرا گروه دوم به خاطر احترام گذاشتن به مؤمنان، جنگ با آنان‌را ترک می‌کنند، نه از ترس و به خاطر حفظ جان خودشان. اما این گروه به خاطر ترس با مؤمنان نمی‌جنگند، نه به خاطر اینکه به مؤمنان احترام می‌گذارند. بلکه اگر فرصتی برای جنگیدن با مؤمنان بیابند، آن را غنیمت شمرده و بلافاصله پیش می‌روند. پس اگر به وضوح و روشنی از جنگیدن با مؤمنان دست بر ندارند، باید با آنها جنگید. بنابراین خداوند فرمود: ﴿فَإِن لَّمۡ يَعۡتَزِلُوكُمۡ وَيُلۡقُوٓاْ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَمَ﴾ اگر از شما کناره‌گیری نکردند، و به شما پیشنهاد صلح ندادند، ﴿وَيَكُفُّوٓاْ أَيۡدِيَهُمۡ فَخُذُوهُمۡ وَٱقۡتُلُوهُمۡ حَيۡثُ ثَقِفۡتُمُوهُمۡۚ وَأُوْلَٰٓئِكُمۡ جَعَلۡنَا لَكُمۡ عَلَيۡهِمۡ سُلۡطَٰنٗا مُّبِينٗا﴾ و از شما دست نکشیدند، آنها را بگیرید و بکشید هر کجا که آنها را یافتید. آنان، کسانی هستند که ما دلیل آشکاری علیه آنان به شما دادیم؛ یعنی برای شما دلیل روشن و آشکاری قرار داده‌ایم مبنی براینکه آنها تجاوزگر و ستم‌کننده هستند و صلح را نمی‌پذیرند، پس آنان جز خودشان کسی را سرزنش و ملامت نکنند. info
التفاسير: