Bản dịch ý nghĩa nội dung Qur'an - 波斯语翻译 - 赛尔德经注

Số trang:close

external-link copy
89 : 11

وَیٰقَوْمِ لَا یَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِیْۤ اَنْ یُّصِیْبَكُمْ مِّثْلُ مَاۤ اَصَابَ قَوْمَ نُوْحٍ اَوْ قَوْمَ هُوْدٍ اَوْ قَوْمَ صٰلِحٍ ؕ— وَمَا قَوْمُ لُوْطٍ مِّنْكُمْ بِبَعِیْدٍ ۟

﴿وَيَٰقَوۡمِ لَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شِقَاقِيٓ﴾ و ای قوم من! دشمنی و مخالفت با من، شما را بر آن ندارد که، ﴿أَن يُصِيبَكُم مِّثۡلُ مَآ أَصَابَ قَوۡمَ نُوحٍ أَوۡ قَوۡمَ هُودٍ أَوۡ قَوۡمَ صَٰلِحٖۚ وَمَا قَوۡمُ لُوطٖ مِّنكُم بِبَعِيدٖ﴾ به شما بلا و عذابی برسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید، وقوم لوط ازشما دور نیستند؛ چراکه هم از نظر زمانی وهم از نظر مکانی، به شما نزدیک‌اند. info
التفاسير:

external-link copy
90 : 11

وَاسْتَغْفِرُوْا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوْبُوْۤا اِلَیْهِ ؕ— اِنَّ رَبِّیْ رَحِیْمٌ وَّدُوْدٌ ۟

﴿وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ﴾ و به خاطر گناهانی که مرتکب شده‌اید، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، ﴿ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَيۡهِ﴾ سپس در زندگی آینده‌تان، با توسل به انجام طاعت او و ترک مخالفتش، به سویش باز گردید. ﴿إِنَّ رَبِّي رَحِيمٞ وَدُودٞ﴾ بی‌گمان پروردگارم نسبت به کسی که توبه کند و به سوی او برگردد، مهربان است؛ به او رحم می‌کند و او را می‌آمرزد و توبه‌اش را می‌پذیرد و او را دوست می‌دارد. ﴿وَدُودٞ﴾ از نام‌های خدا می‌باشد، و بدین معنی است که او بندگان مؤمن خود را دوست دارد، و آنها هم او را دوست می‌دارند. پس کلمۀ ﴿وَدُودٞ﴾ «فعولِ» به معنی «فاعل» و نیز به معنی «مفعول» است. info
التفاسير:

external-link copy
91 : 11

قَالُوْا یٰشُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِیْرًا مِّمَّا تَقُوْلُ وَاِنَّا لَنَرٰىكَ فِیْنَا ضَعِیْفًا ۚ— وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنٰكَ ؗ— وَمَاۤ اَنْتَ عَلَیْنَا بِعَزِیْزٍ ۟

﴿قَالُواْ يَٰشُعَيۡبُ مَا نَفۡقَهُ كَثِيرٗا مِّمَّا تَقُولُ﴾ آنان از موعظه و اندرزهای شعیب به ستوه آمده و گفتند: بسیاری از آنچه را که می‌گویی، نمی‌فهمیم؛ و این به خاطر نفرت آنها از شعیب و گفته‌هایش بود. ﴿وَإِنَّا لَنَرَىٰكَ فِينَا ضَعِيفٗا﴾ و ما تو را در میان خود ناتوان می‌بینیم؛ یعنی تو از بزرگان و سران نیستی، بلکه از مستضعفان و ناتوانان می‌باشی. ﴿وَلَوۡلَا رَهۡطُكَ﴾ و اگر قبیله‌ات نبود، ﴿لَرَجَمۡنَٰكَۖ وَمَآ أَنتَ عَلَيۡنَا بِعَزِيزٖ﴾ حتماً تو را سنگسار می‌کردیم. تو نزد ما ارزش و احترامی نداری؛ و اگر ما با تو کاری نداریم، به خاطر احترام قبیله‌ات است. info
التفاسير:

external-link copy
92 : 11

قَالَ یٰقَوْمِ اَرَهْطِیْۤ اَعَزُّ عَلَیْكُمْ مِّنَ اللّٰهِ ؕ— وَاتَّخَذْتُمُوْهُ وَرَآءَكُمْ ظِهْرِیًّا ؕ— اِنَّ رَبِّیْ بِمَا تَعْمَلُوْنَ مُحِیْطٌ ۟

﴿قَالَ﴾ شعیب با دلسوزی به آنها گفت: ﴿يَٰقَوۡمِ أَرَهۡطِيٓ أَعَزُّ عَلَيۡكُم مِّنَ ٱللَّهِ﴾ ای قوم من! آیا قبیله‌ام در نزد شما از خداوند گرامی‌تر است؟ چگونه به خاطر قبیله‌ام رعایت مرا می‌کنید، و به خاطر خدا رعایت مرا نمی‌کنید؟ پس، قبیله‌ام برای شما، از خداوند مهم‌تر و گرامی‌تر است. ﴿وَٱتَّخَذۡتُمُوهُ وَرَآءَكُمۡ ظِهۡرِيًّا﴾ و خدا را پشت سر انداخته و به‌آن توجه نکرده و از او نمی‌هراسید. ﴿إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ﴾ همانا پروردگارم به آنچه می‌کنید، احاطه دارد و به اندازۀ ذره‌ای از کارهای شما در زمین و آسمان بر او پوشیده نمی‌ماند، و به زودی به کیفر کارهایی که می‌کنید، سخت‌ترین سزا را به شما خواهد داد. info
التفاسير:

external-link copy
93 : 11

وَیٰقَوْمِ اعْمَلُوْا عَلٰی مَكَانَتِكُمْ اِنِّیْ عَامِلٌ ؕ— سَوْفَ تَعْلَمُوْنَ ۙ— مَنْ یَّاْتِیْهِ عَذَابٌ یُّخْزِیْهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ ؕ— وَارْتَقِبُوْۤا اِنِّیْ مَعَكُمْ رَقِیْبٌ ۟

و هنگامی که شعیب از آنها خسته شد، گفت: ﴿وَيَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَكَانَتِكُمۡ﴾ ای قوم من! به روش و دینتان عمل کنید. ﴿إِنِّي عَٰمِلٞۖ سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن يَأۡتِيهِ عَذَابٞ يُخۡزِيهِ﴾ من نیز به شیوۀ خود عمل می‌کنم، [به زودی] خواهید دانست که عذاب رسواکننده به چه کسی می‌رسد و رسوایش می‌کند، و عذاب همیشگی بر چه کسی فرود می‌آید؟ ﴿وَمَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ﴾ و به ‌زودی خواهید دانست که چه کسی دروغگو است، من یا شما؟ و وقتی عذاب بر آنان وارد شد، این حقیقت را دانستند. ﴿وَٱرۡتَقِبُوٓاْ إِنِّي مَعَكُمۡ رَقِيبٞ﴾ و چشم به راه و منتظر باشید که چه بلایی به من می‌رسد، و من هم چشم به راه عذابی هستم که به آن گرفتار خواهید شد. info
التفاسير:

external-link copy
94 : 11

وَلَمَّا جَآءَ اَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْبًا وَّالَّذِیْنَ اٰمَنُوْا مَعَهٗ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَاَخَذَتِ الَّذِیْنَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَاَصْبَحُوْا فِیْ دِیَارِهِمْ جٰثِمِیْنَ ۟ۙ

﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا﴾ و هنگامی که فرمان ما، مبنی بر هلاک کردن قوم شعیب در رسید، ﴿نَجَّيۡنَا شُعَيۡبٗا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَأَخَذَتِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ ٱلصَّيۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دِيَٰرِهِمۡ جَٰثِمِينَ﴾ شعیب و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند، به رحمتی از سوی خود نجات دادیم، و صدایی مرگبار ستمکاران را درگرفت، پس در خانه و کاشانۀ خود خشکیدند و از پای در آمدند، و صدایی از آنان به گوش نرسید و حرکتی از آنان به چشم نخورد. info
التفاسير:

external-link copy
95 : 11

كَاَنْ لَّمْ یَغْنَوْا فِیْهَا ؕ— اَلَا بُعْدًا لِّمَدْیَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُوْدُ ۟۠

﴿كَأَن لَّمۡ يَغۡنَوۡاْ فِيهَآ﴾ چنانکه گویی اصلاً در خانه‌هایشان سکونت نداشته، و از ناز و نعمت بهره‌مند نبوده‌اند. ﴿أَلَا بُعۡدٗا لِّمَدۡيَنَ﴾ هان! نفرین بر قوم مدین باد که خداوند آن را هلاک ساخت و رسوا کرد، ﴿كَمَا بَعِدَتۡ ثَمُودُ﴾ همان‌طور که قوم ثمود نفرین شدند؛ یعنی این دو قبیله در نابودی و دوری از رحمت خدا و هلاکت مشترک بودند. شعیب -علیه السلام- خطیب و سخنران پیامبران نامیده می‌شود، چون او خیلی زیبا با قومش گفتگو می‌کرد. داستان او فواید و درس‌های عبرت آموز زیادی دارد، که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم. 1- همان‌طور که کافران به پذیرش اصل اسلام دعوت می‌شوند و به خاطر نپذیرفتن آن مجازات می‌گردند، همچنین به پذیرش قوانین و فروع اسلام نیز فراخوانده می‌شوند و به خاطر نپذیرفتن آن مجازات می‌گردند؛ زیرا شعیب قومش را به توحید و کامل دادن پیمانه و ترازو فرا خواند و به دنبال آن تهدید کرد که چنانچه سرپیچی کنند، دچار عذاب الهی خواهند شد. 2- کاستن از پیمانه و ترازو، از گناهان کبیره است؛ و هر کس با تقلب و کم کردن از پیمانه و ترازو داد و ستد نماید، بیم آن می‌رود که در دنیا گرفتار عذاب شود، و کاستن از پیمانه و ترازو، دزدیدن اموال مردم است، و وقتی که دزدیدن اموال مردم با کاستن پیمانه و ترازو سبب عذاب ‌گردد، پس دزدیدن اموال مردم و گرفتن آن با زور، به طریق اولی موجب عذاب می‌باشد. 3- جزا از نوع عمل است. پس هرکس اموال مردم را کم دهد؛ و بخواهد با کاستن از اموال آنها، بر مال خودش بیفزاید، به کیفر این کار، مال او کم خواهد شد، و این کار باعث از بین رفتن روزی حلال او می‌گردد؛ زیرا فرمود: ﴿إِنِّيٓ أَرَىٰكُم بِخَيۡرٖ﴾ من شما را در خوبی و آسایش می‌بینم؛ یعنی با این کارهایتان، سبب از بین رفتن خوبی و آسایش خود نشوید. 4- بنده باید به آنچه خداوند به او داده است، قانع شود؛ و به روزی و در آمدهای حرام چشم ندوزد، و به شغل‌های مشروع و حلال قانع گردد، و این برایش بهتر است. ﴿بَقِيَّتُ ٱللَّهِ خَيۡرٞ لَّكُمۡ﴾ روزی حلالی که خداوند برایتان باقی می‌گذارد، بهتر است؛ و روی آوردن به اسباب حرام برای به دست آوردن روزی، باعث تلف شدن مال و ثروت می‌گردد، و این روزی حلال است که دارای خیر و برکت می‌باشد. 5- قناعت به رزق حلال، از لوازمات ایمان و آثار آن می‌باشد؛ زیرا بر حسب آیۀ شریفه زمانی آدمی به رزق حلالِ خدا قناعت می‌کند که ایمان داشته باشد، و این دلالت می‌نماید که هرگاه عمل نباشد، ایمان ناقص است، یا اصلاً ایمانی در کار نیست. 6- نماز همواره بر پیامبران گذشته واجب بوده است، و نماز از بهترین اعمال است، حتی کافران فضیلت و برتری و مقدم بودن آن را بر سایر اعمال قبول داشتند. نماز از کارهای زشت و منکر باز می‌دارد. و نماز، ترازویی برای سنجش ایمان و آیین و قوانین ایمانی است. پس اگر نماز به صورت شایسته بر پا شود، احوالِ بنده کامل می‌گردد. و اگر نماز به صورت واقعی بر پا نشود، دین آدمی مختل می‌گردد. 7- مالی که خداوند به عنوان روزی به انسان می‌دهد، گرچه خداوند آن را به او بخشیده است، اما نمی‌تواند هر طور که دلش بخواهد در آن تصرف کند؛ زیرا آن مال، امانتی است نزد او؛ و بر اوست که با پرداختن حقوقی که در آن است، و با پرهیز از شغل‌هایی که خدا و پیامبرش حرام نموده‌اند، حق خداوند را ازآن بپردازد. نه آن گونه که کافران و امثال آنها گمان می‌برند مال‌هایشان از آنِ خودشان است، و هرطور بخواهند می‌توانند در آن تصرف نمایند، خواه با دستور خدا مطابق و موافق، و خواه مخالف باشد. 8- آنچه که مکمّل کار دعوتگر می‌باشد، این است که به انجام دادن چیزی بپردازد که دیگران را به انجام آن دستور می‌دهد. او باید قبل از همه، به انجام این کارها مبادرت ورزد؛ و قبل از همه، از آنچه مردم را از آن بازمی‌دارد، باز آید. همان‌طور که شعیب -علیه السلام- گفت: ﴿وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أُخَالِفَكُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰكُمۡ عَنۡهُ﴾ و من نمی‌خواهم در آنچه شما را از آن نهی می‌کنم، با شما مخالفت ورزم. نیز به دلیل اینکه خداوند فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ﴾ ای مؤمنان! چرا چیزهایی را می‌گویید که خود انجام نمی‌دهید؟! 9- پیامبران موظف‌اند برحسب توانایی خویش، برای تحصیل منافع و مصالح عمومی جامعۀ اسلامی، تلاش نمایند؛ و مفاسد و مضار را دفع نموده یا آن را کم کنند، و مصالح عام را بر مصالح خاص مقدم بدارند. تأمین مصلحت؛ یعنی این که حالات مختلف بندگان بهبود یابد، و امور دینی و دنیوی‌شان سامان پذیرد. 10- هرکس باید به اندازۀ توان خود برای اصلاح جامعه بپاخیزد، اما در مسایلی که قدرت و توانایی اصلاحگری را ندارد، مورد نکوهش و مذمت قرار نمی‌گیرد. پس بنده باید به اندازۀ توان خود، به اصلاح خود و دیگران بپردازد. 11- شایسته است بنده، حتی به اندازۀ یک چشم به هم زدن، به خودش تکیه نکند، بلکه همواره از پروردگارش یاری بجوید، و بر او توکل نماید و از او توفیق مسئلت کند. و هرگاه توفیقی یافت، آن را به توفیق دهنده نسبت دهد و به خود نبالد: ﴿وَمَا تَوۡفِيقِيٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ﴾ و توفیق من جز با خدا نیست، بر او توکل نموده‌ام و به سوی او باز می‌گردم. 12- باید از آنچه که بر سر امت‌های گذشته آمده است، برحذر باشیم؛ و شایسته است داستان‌هایی که در آن، فرود آمدن عذاب بر مجرمان ذکر شده است، در قالب وعظ و اندرز یادآوری شود. نیز به منظور تشویق و تحریک مسلمانان، نعمت‌هایی را که خداوند به پرهیزگاران ارزانی داشته است، یادآوری شود. 13- خداوند گناه توبه کننده را می‌آمرزد و از او صرف نظر می‌کند و او را دوست می‌دارد. اما سخن کسی که می‌گوید: «توبه‌کننده هرگاه توبه نماید، خداوند او را عفو خواهد کرد، اما او را دوست نخواهد داشت» اعتباری ندارد؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: ﴿وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَيۡهِۚ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٞ وَدُودٞ﴾ و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به سوی او برگردید، بی‌گمان پروردگارم مهربان و دوستدار است. 14- خداوند به طرق زیادی از مؤمنان دفاع می‌کند، که مردم برخی از این طرق را می‌دانند، و گاهی چیزی را از آن نمی‌دانند. و در برخی مواقع، خداوند به وسیلۀ قبیله یا هموطنانشان، کافران را از آنان دفع می‌نماید، همان‌طور که خداوند قبیلۀ شعیب را مانعی جهت سنگسار شدن وی از سوی قومش قرار داد. و ایرادی ندارد برای ایجاد روابطی که منجر به دفاع از اسلام و مسلمانان گردد، سعی و تلاش شود، بلکه گاهی اوقات واجب است برای ایجاد چنین روابطی اقدام نمود؛ چراکه سعی و تلاش در راستای اصلاح و ساماندهی [امور مسلمین]، بر حسب توانایی و امکانات، امری مطلوب و پسندیده است. بنابراین اگر مسلمانانی که تحت حکومت کافران هستند، دیگران را یاری دادند تا حکومت جمهوری تشکیل دهند تا افراد و ملت‌ها بتوانند حقوق دینی و دنیوی خود را استیفا کنند، بهتر از آن است که در برابر دولتی که می‌خواهد حقوق دینی و دنیوی آنان را زیر پا بگذارد و بر نابود کردن و قرار دادن آنان به عنوان برده و کارگر خودش حریص است، تسلیم شوند. آری، در حال توانستن، واجب است کاری کنند که حکومت از آن مسلمانان و آنان حاکم شوند. اما اگر رسیدن به این مرحله امکان پذیر نبود، مرحله‌ای که محافظت از دین و دنیای مسلمانان در آن است، مقدم بر هر چیزی است. والله أعلم. info
التفاسير:

external-link copy
96 : 11

وَلَقَدْ اَرْسَلْنَا مُوْسٰی بِاٰیٰتِنَا وَسُلْطٰنٍ مُّبِیْنٍ ۟ۙ

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِ‍َٔايَٰتِنَا﴾ و به راستی که موسی پسر عمران را همراه با نشانه‌های خود که بر راستی آنچه او آورده بود دلالت می‌نمود، از قبیل: عصا و دست و امثال آن فرستادیم. ﴿وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ﴾ و [همراه با] دلیل روشنی که چون خورشید آشکار و روشن بود. info
التفاسير:

external-link copy
97 : 11

اِلٰی فِرْعَوْنَ وَمَلَاۡىِٕهٖ فَاتَّبَعُوْۤا اَمْرَ فِرْعَوْنَ ۚ— وَمَاۤ اَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیْدٍ ۟

﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ﴾ به سوی فرعون و اشراف قومش فرستادیم، چون مردم از آنها پیروی می‌کردند. اما آنها تسلیم معجزاتی نشدند که موسی به‌آنها نشان داد. همان‌طور که مشروح قصۀ آنان در سوره اعراف گذشت. ﴿فَٱتَّبَعُوٓاْ أَمۡرَ فِرۡعَوۡنَۖ وَمَآ أَمۡرُ فِرۡعَوۡنَ بِرَشِيدٖ﴾ ولی آنان از فرمان فرعون پیروی کردند، درحالی که فرمانِ فرعون، راست و مایۀ هدایت نبود. بلکه او گمراه و سرکش بود، و جز به آنچه که زیان محض بود، دستور نمی‌داد. و چون قومش از او پیروی کردند، آنها را هلاک و نابود ساخت. info
التفاسير: