Përkthimi i kuptimeve të Kuranit Fisnik - Përkthimi persisht - Tefsiri i Sadit

Numri i faqes:close

external-link copy
84 : 18

اِنَّا مَكَّنَّا لَهٗ فِی الْاَرْضِ وَاٰتَیْنٰهُ مِنْ كُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا ۟ۙ

﴿إِنَّا مَكَّنَّا لَهُۥ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ خداوند به او پادشاهی داد، و به وی در سرزمین‌های دنیا، قدرت و نفوذ داد و مردم را مطیع او نمود. ﴿وَءَاتَيۡنَٰهُ مِن كُلِّ شَيۡءٖ سَبَبٗا﴾ و ابزار هر چیزی را، در اختیار او قرار دادیم؛ یعنی خداوند، اسبابی را که درپی به‌دست آوردن آن بود، و از آ‌ن برای پیروز شدن بر شهرها استفاده می‌نمود، و رسیدن به آبادی‌های دور دست را برای او آسان می‌کرد، به وی داد، ﴿فَأَتۡبَعَ سَبَبًا﴾ و او نیز از این وسایلی که خداوند به وی بخشیده بود، به بهترین شیوه استفاده کرد؛ یعنی آنها را در راستای رسیدن به هدف خود، به‌کار ‌برد؛ چرا که هرکس نمی‌تواند از وسائل، به نحو مطلوب استفاده نماید، و یا نمی‌تواند وسیلۀ واقعی را به دست آورد. و اگر این دو چیز وجود نداشته باشد یا یکی از آنها نباشد، مقصود حاصل نمی‌گردد. info
التفاسير:

external-link copy
85 : 18

فَاَتْبَعَ سَبَبًا ۟

﴿إِنَّا مَكَّنَّا لَهُۥ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ خداوند به او پادشاهی داد، و به وی در سرزمین‌های دنیا، قدرت و نفوذ داد و مردم را مطیع او نمود. ﴿وَءَاتَيۡنَٰهُ مِن كُلِّ شَيۡءٖ سَبَبٗا﴾ و ابزار هر چیزی را، در اختیار او قرار دادیم؛ یعنی خداوند، اسبابی را که درپی به‌دست آوردن آن بود، و از آ‌ن برای پیروز شدن بر شهرها استفاده می‌نمود، و رسیدن به آبادی‌های دور دست را برای او آسان می‌کرد، به وی داد، ﴿فَأَتۡبَعَ سَبَبًا﴾ و او نیز از این وسایلی که خداوند به وی بخشیده بود، به بهترین شیوه استفاده کرد؛ یعنی آنها را در راستای رسیدن به هدف خود، به‌کار ‌برد؛ چرا که هرکس نمی‌تواند از وسائل، به نحو مطلوب استفاده نماید، و یا نمی‌تواند وسیلۀ واقعی را به دست آورد. و اگر این دو چیز وجود نداشته باشد یا یکی از آنها نباشد، مقصود حاصل نمی‌گردد. info
التفاسير:

external-link copy
86 : 18

حَتّٰۤی اِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِیْ عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَّوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا ؕ۬— قُلْنَا یٰذَا الْقَرْنَیْنِ اِمَّاۤ اَنْ تُعَذِّبَ وَاِمَّاۤ اَنْ تَتَّخِذَ فِیْهِمْ حُسْنًا ۟

وسایلی که خداوند به او بخشیده بود، ما را از آن آگاه نساخته، و پیامبر نیز ما را به آن آگاه نکرده است. در روایت نیز، به ‌طوری که مفید علم باشد، از آن ذکری به‌میان نیامده است. بنابراین جز اینکه در این مورد سکوت کنیم، کاری از دست ما ساخته نیست، و نباید به آنچه روایت‌های اسرائیلی نقل می‌کنند، توجه کرد. ولی به طور کلی می‌دانیم که آن‌ها، وسایل زیاد، قوی، داخلی و خارجی بوده‌اند که از این طریق توانسته است لشکر بزرگی را با سرباز و اسلحه و سازوکار نظامی گسترده سامان دهد، و با این لشکر و ارتش مسلح، توانست دشمنان را شکست دهد، و به شرق و غرب و اطراف دنیا دسترسی پیدا کند. پس خداوند به او چیزی بخشید که با آن به غروبگاه خورشید رسید، تا اینکه خورشید را مشاهده کرد؛ انگار در چشمه‌ای سیاه غروب می‌نماید. لازم به ذکر است که هرکس، بین او و افق غربی خورشید، آبی قرار گیرد، چنین می‌پندارد که گویا خورشید به ‌داخل آب غروب می‌کند؛ گرچه خورشید نسبت به آب، ارتفاع بسیار بلندی داشته باشد. و ذوالقرنین در مغرب زمین قومی را یافت. ﴿قُلۡنَا يَٰذَا ٱلۡقَرۡنَيۡنِ إِمَّآ أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّآ أَن تَتَّخِذَ فِيهِمۡ حُسۡنٗا﴾ و گفتیم: «یا آنها را با کشتن و زدن و اسیر کردن و امثال آن عذاب ده، و یا اینکه با آنها به نیکی رفتار کن.» و به ذوالقرنین اختیار داده شد که یکی از این دو راه را انتخاب نماید، چون ظاهراً آنها یا کافر بوده‌اند و یا فاسق، و یا نوعی از کفر و فسق در آنها وجود داشته است؛ زیرا اگر مؤمن غیرفاسق بودند، به ذوالقرنین اجازه داده نمی‌شد که آنها را شکنجه دهد. و ذوالقرنین در قبال آنها، چنان سیاستی را درپیش گرفت که سزاوار ستایش گردید؛ زیرا خداوند به او چنین توفیقی را داد. پس گفت: من آنها را به دو گروه تقسیم می‌کنم: ﴿أَمَّا مَن ظَلَمَ﴾ اما کسی که با کفر ورزیدن، ظلم و ستم کند، ﴿فَسَوۡفَ نُعَذِّبُهُۥ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِۦ فَيُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا نُّكۡرٗا﴾ او را عذاب خواهیم داد، سپس در آخرت به سوی پروردگارش بازگردانده می‌شود، و او نیز وی را سخت عذاب می‌دهد؛ یعنی به عذاب دنیا و آخرت گرفتار می‌شود. ﴿وَأَمَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُۥ جَزَآءً ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾ و اما کسی که ایمان آورده و کار شایسته انجام دهد، پاداش او در نزد خداوند، پاداشی نیکو خواهد بود. ﴿وَسَنَقُولُ لَهُۥ مِنۡ أَمۡرِنَا يُسۡرٗا﴾ و با او به نیکی رفتار می‌کنیم، و با نرمی با وی سخن می‌گوییم، و کار را برایش آسان می‌نماییم. و این دلالت می‌کند که ذوالقرنین، از پادشاهان صالح و از اولیای خدا، و پادشاهی عادل و عالم بوده است؛ زیرا در رفتار با هرکسی، طبق رضای خداوند عمل می‌کرد. info
التفاسير:

external-link copy
87 : 18

قَالَ اَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهٗ ثُمَّ یُرَدُّ اِلٰی رَبِّهٖ فَیُعَذِّبُهٗ عَذَابًا نُّكْرًا ۟

وسایلی که خداوند به او بخشیده بود، ما را از آن آگاه نساخته، و پیامبر نیز ما را به آن آگاه نکرده است. در روایت نیز، به ‌طوری که مفید علم باشد، از آن ذکری به‌میان نیامده است. بنابراین جز اینکه در این مورد سکوت کنیم، کاری از دست ما ساخته نیست، و نباید به آنچه روایت‌های اسرائیلی نقل می‌کنند، توجه کرد. ولی به طور کلی می‌دانیم که آن‌ها، وسایل زیاد، قوی، داخلی و خارجی بوده‌اند که از این طریق توانسته است لشکر بزرگی را با سرباز و اسلحه و سازوکار نظامی گسترده سامان دهد، و با این لشکر و ارتش مسلح، توانست دشمنان را شکست دهد، و به شرق و غرب و اطراف دنیا دسترسی پیدا کند. پس خداوند به او چیزی بخشید که با آن به غروبگاه خورشید رسید، تا اینکه خورشید را مشاهده کرد؛ انگار در چشمه‌ای سیاه غروب می‌نماید. لازم به ذکر است که هرکس، بین او و افق غربی خورشید، آبی قرار گیرد، چنین می‌پندارد که گویا خورشید به ‌داخل آب غروب می‌کند؛ گرچه خورشید نسبت به آب، ارتفاع بسیار بلندی داشته باشد. و ذوالقرنین در مغرب زمین قومی را یافت. ﴿قُلۡنَا يَٰذَا ٱلۡقَرۡنَيۡنِ إِمَّآ أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّآ أَن تَتَّخِذَ فِيهِمۡ حُسۡنٗا﴾ و گفتیم: «یا آنها را با کشتن و زدن و اسیر کردن و امثال آن عذاب ده، و یا اینکه با آنها به نیکی رفتار کن.» و به ذوالقرنین اختیار داده شد که یکی از این دو راه را انتخاب نماید، چون ظاهراً آنها یا کافر بوده‌اند و یا فاسق، و یا نوعی از کفر و فسق در آنها وجود داشته است؛ زیرا اگر مؤمن غیرفاسق بودند، به ذوالقرنین اجازه داده نمی‌شد که آنها را شکنجه دهد. و ذوالقرنین در قبال آنها، چنان سیاستی را درپیش گرفت که سزاوار ستایش گردید؛ زیرا خداوند به او چنین توفیقی را داد. پس گفت: من آنها را به دو گروه تقسیم می‌کنم: ﴿أَمَّا مَن ظَلَمَ﴾ اما کسی که با کفر ورزیدن، ظلم و ستم کند، ﴿فَسَوۡفَ نُعَذِّبُهُۥ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِۦ فَيُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا نُّكۡرٗا﴾ او را عذاب خواهیم داد، سپس در آخرت به سوی پروردگارش بازگردانده می‌شود، و او نیز وی را سخت عذاب می‌دهد؛ یعنی به عذاب دنیا و آخرت گرفتار می‌شود. ﴿وَأَمَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُۥ جَزَآءً ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾ و اما کسی که ایمان آورده و کار شایسته انجام دهد، پاداش او در نزد خداوند، پاداشی نیکو خواهد بود. ﴿وَسَنَقُولُ لَهُۥ مِنۡ أَمۡرِنَا يُسۡرٗا﴾ و با او به نیکی رفتار می‌کنیم، و با نرمی با وی سخن می‌گوییم، و کار را برایش آسان می‌نماییم. و این دلالت می‌کند که ذوالقرنین، از پادشاهان صالح و از اولیای خدا، و پادشاهی عادل و عالم بوده است؛ زیرا در رفتار با هرکسی، طبق رضای خداوند عمل می‌کرد. info
التفاسير:

external-link copy
88 : 18

وَاَمَّا مَنْ اٰمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهٗ جَزَآءَ ١لْحُسْنٰی ۚ— وَسَنَقُوْلُ لَهٗ مِنْ اَمْرِنَا یُسْرًا ۟ؕ

وسایلی که خداوند به او بخشیده بود، ما را از آن آگاه نساخته، و پیامبر نیز ما را به آن آگاه نکرده است. در روایت نیز، به ‌طوری که مفید علم باشد، از آن ذکری به‌میان نیامده است. بنابراین جز اینکه در این مورد سکوت کنیم، کاری از دست ما ساخته نیست، و نباید به آنچه روایت‌های اسرائیلی نقل می‌کنند، توجه کرد. ولی به طور کلی می‌دانیم که آن‌ها، وسایل زیاد، قوی، داخلی و خارجی بوده‌اند که از این طریق توانسته است لشکر بزرگی را با سرباز و اسلحه و سازوکار نظامی گسترده سامان دهد، و با این لشکر و ارتش مسلح، توانست دشمنان را شکست دهد، و به شرق و غرب و اطراف دنیا دسترسی پیدا کند. پس خداوند به او چیزی بخشید که با آن به غروبگاه خورشید رسید، تا اینکه خورشید را مشاهده کرد؛ انگار در چشمه‌ای سیاه غروب می‌نماید. لازم به ذکر است که هرکس، بین او و افق غربی خورشید، آبی قرار گیرد، چنین می‌پندارد که گویا خورشید به ‌داخل آب غروب می‌کند؛ گرچه خورشید نسبت به آب، ارتفاع بسیار بلندی داشته باشد. و ذوالقرنین در مغرب زمین قومی را یافت. ﴿قُلۡنَا يَٰذَا ٱلۡقَرۡنَيۡنِ إِمَّآ أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّآ أَن تَتَّخِذَ فِيهِمۡ حُسۡنٗا﴾ و گفتیم: «یا آنها را با کشتن و زدن و اسیر کردن و امثال آن عذاب ده، و یا اینکه با آنها به نیکی رفتار کن.» و به ذوالقرنین اختیار داده شد که یکی از این دو راه را انتخاب نماید، چون ظاهراً آنها یا کافر بوده‌اند و یا فاسق، و یا نوعی از کفر و فسق در آنها وجود داشته است؛ زیرا اگر مؤمن غیرفاسق بودند، به ذوالقرنین اجازه داده نمی‌شد که آنها را شکنجه دهد. و ذوالقرنین در قبال آنها، چنان سیاستی را درپیش گرفت که سزاوار ستایش گردید؛ زیرا خداوند به او چنین توفیقی را داد. پس گفت: من آنها را به دو گروه تقسیم می‌کنم: ﴿أَمَّا مَن ظَلَمَ﴾ اما کسی که با کفر ورزیدن، ظلم و ستم کند، ﴿فَسَوۡفَ نُعَذِّبُهُۥ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِۦ فَيُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا نُّكۡرٗا﴾ او را عذاب خواهیم داد، سپس در آخرت به سوی پروردگارش بازگردانده می‌شود، و او نیز وی را سخت عذاب می‌دهد؛ یعنی به عذاب دنیا و آخرت گرفتار می‌شود. ﴿وَأَمَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُۥ جَزَآءً ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾ و اما کسی که ایمان آورده و کار شایسته انجام دهد، پاداش او در نزد خداوند، پاداشی نیکو خواهد بود. ﴿وَسَنَقُولُ لَهُۥ مِنۡ أَمۡرِنَا يُسۡرٗا﴾ و با او به نیکی رفتار می‌کنیم، و با نرمی با وی سخن می‌گوییم، و کار را برایش آسان می‌نماییم. و این دلالت می‌کند که ذوالقرنین، از پادشاهان صالح و از اولیای خدا، و پادشاهی عادل و عالم بوده است؛ زیرا در رفتار با هرکسی، طبق رضای خداوند عمل می‌کرد. info
التفاسير:

external-link copy
89 : 18

ثُمَّ اَتْبَعَ سَبَبًا ۟

وقتی که به غروبگاه خورشید رسید، به قصد یافتن محل طلوع خورشید بازگشت، و از وسائل و راه‌هایی که خداوند در اختیار او قرار داده بود، استفاده کرد. info
التفاسير:

external-link copy
90 : 18

حَتّٰۤی اِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلٰی قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَلْ لَّهُمْ مِّنْ دُوْنِهَا سِتْرًا ۟ۙ

پس به محل طلوع خورشید رسید و ﴿وَجَدَهَا تَطۡلُعُ عَلَىٰ قَوۡمٖ لَّمۡ نَجۡعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتۡرٗا﴾ دید که خورشید بر مردمانی می‌تابد که پوششی دربرابر آن ندارند. شاید عدم وجود پوشش، به سبب وحشی‌گری و بی‌تمدنی آنها بود؛ و یا بدان خاطر بود که خورشید در نزد آنان حالتی دایمی داشت. آن چنانکه باید، غروب نمی‌کرد، چنانکه در شرق آفریقای جنوبی چنین است. پس ذوالقرنین به نقطه‌ای از زمین رسید که اهل زمین در رابطه با آن، هیچ آگاهی نداشتند، چه رسد به اینکه خودشان به آنجا برسند. با این وجود، خداوند این کارها را برای ذوالقرنین میسّر نمود، و هرآنچه‌ را که بدان دسترسی پیدا می‌کرد، info
التفاسير:

external-link copy
91 : 18

كَذٰلِكَ ؕ— وَقَدْ اَحَطْنَا بِمَا لَدَیْهِ خُبْرًا ۟

بر اساس تقدیر و علم الهی صورت می‌گرفت. بنابراین فرمود: ﴿وَقَدۡ أَحَطۡنَا بِمَا لَدَيۡهِ خُبۡرٗا﴾ و ما به خوبی از اسباب بزرگی که او در اختیار داشت، و به هرجا که می‌رفت، از او آگاه بودیم. info
التفاسير:

external-link copy
92 : 18

ثُمَّ اَتْبَعَ سَبَبًا ۟

﴿ثُمَّ أَتۡبَعَ سَبَبًا حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ بَيۡنَ ٱلسَّدَّيۡنِ﴾ سپس از وسیله‌ای استفاده کرد تا آنکه به میان دو کوه رسید. مفسرین گفته‌اند: از مشرق به سوی شمال حرکت کرد تا آنگاه به میان دو کوه رسید که در آن زمان معروف بودند، و دو رشته کوه بودند که به چپ و راست امتداد یافته، و به دریا منتهی می‌شدند. این کوه‌ها سدی میان یأجوج و مأجوج و مردم بودند. در آن سوی این دو کوه، ذوالقرنین قومی را یافت که به خاطر گنگی زبانشان و پایین بودن میزان درک و هوششان، سخنی را نمی‌فهمیدند؛ و خداوند به ذوالقرنین علمی داده بود که به وسیلۀ آن، زبان این قوم را فهمید و با آنها گفتگو نمود. و آنان ذوالقرنین را، از ضرر و زیانی که یأجوج و مأجوج به آنها وارد می‌کرد، آگاه نموده و به او شکایت کردند. یأجوج و مجوج دو طایفۀ بزرگ از انسان‌ها هستند. بنابراین گفتند: info
التفاسير:

external-link copy
93 : 18

حَتّٰۤی اِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُوْنِهِمَا قَوْمًا ۙ— لَّا یَكَادُوْنَ یَفْقَهُوْنَ قَوْلًا ۟

﴿ثُمَّ أَتۡبَعَ سَبَبًا حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ بَيۡنَ ٱلسَّدَّيۡنِ﴾ سپس از وسیله‌ای استفاده کرد تا آنکه به میان دو کوه رسید. مفسرین گفته‌اند: از مشرق به سوی شمال حرکت کرد تا آنگاه به میان دو کوه رسید که در آن زمان معروف بودند، و دو رشته کوه بودند که به چپ و راست امتداد یافته، و به دریا منتهی می‌شدند. این کوه‌ها سدی میان یأجوج و مأجوج و مردم بودند. در آن سوی این دو کوه، ذوالقرنین قومی را یافت که به خاطر گنگی زبانشان و پایین بودن میزان درک و هوششان، سخنی را نمی‌فهمیدند؛ و خداوند به ذوالقرنین علمی داده بود که به وسیلۀ آن، زبان این قوم را فهمید و با آنها گفتگو نمود. و آنان ذوالقرنین را، از ضرر و زیانی که یأجوج و مأجوج به آنها وارد می‌کرد، آگاه نموده و به او شکایت کردند. یأجوج و مجوج دو طایفۀ بزرگ از انسان‌ها هستند. بنابراین گفتند: info
التفاسير:

external-link copy
94 : 18

قَالُوْا یٰذَا الْقَرْنَیْنِ اِنَّ یَاْجُوْجَ وَمَاْجُوْجَ مُفْسِدُوْنَ فِی الْاَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلٰۤی اَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا ۟

﴿إِنَّ يَأۡجُوجَ وَمَأۡجُوجَ مُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ همانا یأجوج و مأجوج، در این سرزمین، با کشتن و گرفتن اموال مردم و دیگر کارهای ناروا، تباهی می‌کنند. ﴿فَهَلۡ نَجۡعَلُ لَكَ خَرۡجًا عَلَىٰٓ أَن تَجۡعَلَ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَهُمۡ سَدّٗا﴾ آیا راضی هستی که برای تو هزینه‌ای مقرر کنیم که میان ما وایشان سدی بسازی؟ واین دلالت می‌نماید که آنها خودشان، نمی‌توانستند سد را بسازند؛ اما می‌دانستند که ذوالقرنین، توانایی چنین کاری را دارد. بنابراین به او مزدی دادند تا این کار را انجام دهد. و سبب این کار را برای ذوالقرنین ذکر کردند؛ و آن، تباهکاری یأجوج و مأجوج در زمین بود، و آنان می‌دانستند که ذوالقرنین چشم طمع به سرزمینشان ندوخته، و نسبت به اصلاح حال مردم بی‌تفاوت نبوده، و هدفش ساماندهی اوضاع مردم است. پس خواستۀ آنان را اجابت کرد، چون مصلحت درآن بود. و ذوالقرنین از آنها مزدی نگرفت، و شکر قدرت و حکومتی که خداوند به او داده بود، به جای آورد. info
التفاسير:

external-link copy
95 : 18

قَالَ مَا مَكَّنِّیْ فِیْهِ رَبِّیْ خَیْرٌ فَاَعِیْنُوْنِیْ بِقُوَّةٍ اَجْعَلْ بَیْنَكُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْمًا ۟ۙ

پس به آنان گفت: ﴿مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيۡرٞ﴾ توانایی و قدرتی که خداوند در اختیار من نهاده است، از آنچه شما به من می‌بخشید، بهتر است؛ و من فقط این را از شما می‌خواهم که با نیرو و با دست‌هایتان مرا یاری کنید، ﴿أَجۡعَلۡ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُمۡ رَدۡمًا﴾ تا میان شما و ایشان، سد بزرگ و محکمی بسازم که مانع از عبور آنان به سوی شما شود. info
التفاسير:

external-link copy
96 : 18

اٰتُوْنِیْ زُبَرَ الْحَدِیْدِ ؕ— حَتّٰۤی اِذَا سَاوٰی بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انْفُخُوْا ؕ— حَتّٰۤی اِذَا جَعَلَهٗ نَارًا ۙ— قَالَ اٰتُوْنِیْۤ اُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا ۟ؕ

﴿ءَاتُونِي زُبَرَ ٱلۡحَدِيدِ﴾ قطعات بزرگ آهن را برای من بیاورید، و آنها برایش آوردند، ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا سَاوَىٰ بَيۡنَ ٱلصَّدَفَيۡنِ﴾ تا آنگاه که میان دو کوه را ـ که سد را بین آنان ساخته بود ـ برابر کرد. ﴿قَالَ ٱنفُخُواْ﴾ گفت: آتش بزرگی روشن کنید، و برای روشن کردن آن، از دم‌های آهنگری استفاده کنید، و در آن بدمید تا آتش بیشتر روشن شود، و مس ذوبِ گردد. وقتی مس‌هایی که او درخواست کرده بود تا آهن پاره‌ها را با آن به هم بچسباند، گداخته و ذوب شد، ﴿قَالَ ءَاتُونِيٓ أُفۡرِغۡ عَلَيۡهِ قِطۡرٗا﴾ گفت: مس گداخته شده را بیاورید تا بر آن بریزیم. پس او مس گداخته شده را بر آن ریخت، و سد بسیار محکم شد، و به وسیلۀ آن، مردمی که این سوی سد بودند، از ضرر یأجوج و مأجوج مصون ماندند. info
التفاسير:

external-link copy
97 : 18

فَمَا اسْطَاعُوْۤا اَنْ یَّظْهَرُوْهُ وَمَا اسْتَطَاعُوْا لَهٗ نَقْبًا ۟

﴿فَمَا ٱسۡطَٰعُوٓاْ أَن يَظۡهَرُوهُ وَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ لَهُۥ نَقۡبٗا﴾ پس آنان نتوانستند از آن بالا روند؛ زیرا بلند و مرتفع بود، و نتوانستند آن را سوراخ کنند؛ چون خیلی محکم و سخت بود. info
التفاسير: