وه‌رگێڕانی ماناكانی قورئانی پیرۆز - وەرگێڕاوی فارسی - تەفسیری سەعدی

ژمارەی پەڕە:close

external-link copy
16 : 18

وَاِذِ اعْتَزَلْتُمُوْهُمْ وَمَا یَعْبُدُوْنَ اِلَّا اللّٰهَ فَاْوٗۤا اِلَی الْكَهْفِ یَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِّنْ رَّحْمَتِهٖ وَیُهَیِّئْ لَكُمْ مِّنْ اَمْرِكُمْ مِّرْفَقًا ۟

یعنی برخی از ایشان به برخی دیگر گفتند: قومتان از شما بریده‌اند و دین دیگری دارند، پس راهی جز نجات و فرار از شر آنها ندارید، و باید از اسباب و راه‌هایی که به نجات از آنها منتهی می‌شود، استفاده کنید؛ چون راهی برای جنگیدن با آنها نیست، و نیز نمی‌توانید در میان آنها باقی بمانید، در حالی که دین دیگری دارند. ﴿فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ يَنشُرۡ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَيُهَيِّئۡ لَكُم مِّنۡ أَمۡرِكُم مِّرۡفَقٗا﴾ پس به غار پناهنده شوید و در آن پنهان گردید، تا پروردگارتان رحتمش را بر شما بگستراند و وسایل رفاه و رهایی شما را از این کار مشکلی که در پیش رو دارید، مهیا و آسان سازد. و پیش‌تر گذشت که آنها چنین، پیش خداوند دعا کردند: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةٗ وَهَيِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا﴾ پروردگارا! از جانب خود رحمتی به ما ببخش، و در کارمان راهیابی را برایمان فراهم فرما. پس آنان اظهار داشتند که قدرت و توانایی ندارند، و برای سامان یافتن کارشان، به خدا پناه بردند، و نیز به خدا اعتماد داشتند که چنین می‌کند. پس خداوند رحمت خویش را برآنها گستراند، و وسایل رفاه و رهایی آنان را مهیا و آسان نمود، و آنان و دینشان را محفوظ کرد و آنها را نشانه‌هایی برای آفریدگانش قرار داد. و نام نیکی از آنها برجای گذاشت تا مورد ستایش قرار ‌گیرند. و این رحمت الهی نسبت به آنهاست. و هر وسیله‌ای را برایشان میسر نمود؛ و جایی که در آن خوابیدند، بی‌نهایت مکانی امن و محفوظ بود. بنابراین فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
17 : 18

وَتَرَی الشَّمْسَ اِذَا طَلَعَتْ تَّزٰوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِیْنِ وَاِذَا غَرَبَتْ تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِیْ فَجْوَةٍ مِّنْهُ ؕ— ذٰلِكَ مِنْ اٰیٰتِ اللّٰهِ ؕ— مَنْ یَّهْدِ اللّٰهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۚ— وَمَنْ یُّضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهٗ وَلِیًّا مُّرْشِدًا ۟۠

یعنی خداوند آنها را از تابش نور خورشید محافظت نمود؛ زیرا غار این‌گونه بود که خورشید به هنگام طلوع به طرف راست می‌گرایید. و به هنگام غروب، به طرف چپشان می‌گرایید. پس گرمای خورشید به آنها برخورد نمی‌کرد که بدن‌هایشان را خراب کند. ﴿وَهُمۡ فِي فَجۡوَةٖ مِّنۡهُ﴾ و خودشان در محل وسیع غار قرار داشتند؛ یعنی درجایی گشاده و وسیع. و این به خاطر آن بود تا هوا و نسیم باد بر آنها بوزد، و هوای آلوده را از آنها دور نماید، و تا از تنگ بودن جا رنج نبرند، و اذیت نشوند، به خصوص که آنها مدت طولانی در آن غار ماندند. و این، از نشانه‌های الهی است که بر قدرت و رحمت او دلالت می‌نماید که خداوند دعایشان را پذیرفت، و حتی در این چیزها آنها را هدایت و راهنمایی کرد. بنابراین فرمود: ﴿مَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِ﴾ هرکس که خداوند او را هدایت کند، راه یافته است؛ یعنی برای به‌دست آوردن هدایت، راهی جز از سوی خداوند نیست؛ و اوست که انسان را، به منفعت هر دو جهان هدایت می‌نماید. ﴿وَمَن يُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ وَلِيّٗا مُّرۡشِدٗا﴾ و هرکه را گمراه نماید، برای او دوست راهنمایی نمی‌یابی؛ یعنی کسی را نمی‌یابی که او را سرپرستی کند، و کارهایش را به گونه‌ای سامان دهد که به صلاح اوست، و وی را به خیر و رستگاری راهنمایی کند؛ چون خداوند بر گمراه شدن او حکم نموده است، و حکم او را هیچ کسی نمی‌تواند رد نماید. info
التفاسير:

external-link copy
18 : 18

وَتَحْسَبُهُمْ اَیْقَاظًا وَّهُمْ رُقُوْدٌ ۖۗ— وَّنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِیْنِ وَذَاتَ الشِّمَالِ ۖۗ— وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیْدِ ؕ— لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَّلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ۟

﴿وَتَحۡسَبُهُمۡ أَيۡقَاظٗا وَهُمۡ رُقُودٞ﴾ و اگر بدیشان می‌نگریستی، آنان را بیدار می‌انگاشتی، حال آنکه آنان خفته بودند. مفسرین گفته‌اند این بدان خاطر بود که چشم‌هایشان باز بود تا تباه و ضایع نشود. بنابراین کسی که به آنها نگاه می‌کرد، آنان را بیدار می‌پنداشت، حال آنکه خواب بودند. ﴿وَنُقَلِّبُهُمۡ ذَاتَ ٱلۡيَمِينِ وَذَاتَ ٱلشِّمَالِ﴾ و ما آنان را به راست و چپ می‌گرداندیم؛ و این نیز به خاطر آن بود تا بدن‌هایشان محافظت شود؛ زیرا طبیعت زمین این‌گونه است که بدن‌هایی را که با آن چسبیده باشد، از بین می‌برد. بنابراین خداوند چنین مقدر نموده بود که آنها را به راست و چپ و بر پهلوهایشان به اندازه‌ای که بدنشان را زمین خراب نکند، بگرداند. و خداوند می‌توانست بدون اینکه آنها را به چپ و راست بگرداند، بدن‌هایشان را محافظت نماید، اما او حکیم است و خواست که سنت او در جهان هستی اجرا شود، و خداوند اسباب را به مسبّباتشان ربط می‌دهد. ﴿وَكَلۡبُهُم بَٰسِطٞ ذِرَاعَيۡهِ بِٱلۡوَصِيدِ﴾ و سگشان دو دستش را بر آستانۀ درِ غار گشوده بود. سگِ اصحاب کهف، که از آنها نگهبانی می‌کرد، مانند آنها به خواب فرو رفت، بنابراین هر دو دستش بر آستانۀ در دراز کشیده بود، خداوند این‌گونه آنها را از آفت زمین حفاظت کرد. اما چگونه آنها را از گزند انسان‌ها محافظت نمود؟ در این زمینه فرموده است: آنها را به‌وسیلۀ رعب و ترسی که از دیدنشان انسان را فرامی‌گرفت، محافظت نمود. پس اگر کسی آنها را می‌دید، ترس سراپای او را فرا می‌گرفت و از آنها روی می‌گرداند و پا به فرار می‌گذاشت، و این چیزی بود که باعث شد تا آنها مدت مدیدی در غار بمانند. و هیچ کس آنها را ندید، با اینکه خیلی با شهر فاصلۀ نزدیکی داشتند. و چیزی که مبین آن است آنان به شهر نزدیک بودند این است، وقتی آنها بیدار شدند یکی از خودشان را فرستادند تا از شهر غذایی خریداری کند و بقیه منتظرش ماندند. پس این دلالت می‌نماید که آنها به شهر خیلی نزدیک بوده‌اند. info
التفاسير:

external-link copy
19 : 18

وَكَذٰلِكَ بَعَثْنٰهُمْ لِیَتَسَآءَلُوْا بَیْنَهُمْ ؕ— قَالَ قَآىِٕلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ ؕ— قَالُوْا لَبِثْنَا یَوْمًا اَوْ بَعْضَ یَوْمٍ ؕ— قَالُوْا رَبُّكُمْ اَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ ؕ— فَابْعَثُوْۤا اَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هٰذِهٖۤ اِلَی الْمَدِیْنَةِ فَلْیَنْظُرْ اَیُّهَاۤ اَزْكٰی طَعَامًا فَلْیَاْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِّنْهُ  وَلَا یُشْعِرَنَّ بِكُمْ اَحَدًا ۟

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَكَذَٰلِكَ بَعَثۡنَٰهُمۡ لِيَتَسَآءَلُواْ بَيۡنَهُمۡ﴾ این چنین ایشان را از خواب طولانی برانگیختیم، تا مدت خواب را از یکدیگر بپرسند، و از مقدار واقعی زمانی که در غار مانده‌اند، از یکدیگر پرس‌وجو کنند: ﴿قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ كَمۡ لَبِثۡتُمۡۖ قَالُواْ لَبِثۡنَا يَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ يَوۡمٖۚ ﴾ یکی از آنان گفت: چه مدتی مانده‌اید؟ گفتند: یک روز یا بخشی از روز. واین براساس گمان گوینده بود. گویا در مقدار مدتی که مانده بودند، دچار اشتباه شدند، بنابراین گفتند: ﴿رَبُّكُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا لَبِثۡتُمۡ﴾ پروردگارتان بهتر می‌داند که چقدر مانده‌اید. پس آگاهی از مدت سپری نشده را به کسی برگرداند که آگاهی و علم او، همه چیز را کاملاً احاطه نموده است؛ وشاید خداوند بعد از این، آنها را از مدتی که مانده بودند، آگاه نمود؛ چون آنها را برانگیخت تا از یکدیگر بپرسند، و خبر داد که آنها در مورد مقداری که در غار مانده‌اند، از یکدیگر پرسیدند، و به اندازۀ آگاهی خود سخن گفتند، و نتیجۀ کارشان این شد که دچار اشتباه شدند. بنابراین باید این‌گونه باشد که خداوند اشتباه آنان را رفع کرده، و آنها را از مدت زمانی که مانده بودند، آگاه کرده باشد و ما این را از حکمت الهی در برانگیختن آنها درمی‌یابیم، و او هیچ کاری را بیهوده انجام نمی‌دهد. و از رحمت الهی است که هرکس بخواهد در اموری که دانستنش مطلوب است، به اندازه‌ای که برای آن تلاش نماید، حقیقت را برای او روشن و آشکار می‌کند. و دلیلی دیگر بر اینکه خداوند آنها را از مدتی که در غار مانده‌اند، آگاه کرده، این است که از این پس می‌فرماید: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَعۡثَرۡنَا عَلَيۡهِمۡ لِيَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَأَنَّ ٱلسَّاعَةَ لَا رَيۡبَ فِيهَآ﴾ و این گونه [مردم] را متوجه حالشان کردیم تا بدانند که وعدۀ خدا حق است، و بدون شک قیامت فرا می‌رسد. پس اگر مردم از حال آنان و مدّت زمان ماندنشان در غار باخبر نمی‌شدند، آنها دلیلی برای آنچه بیان شد، قرار نمی‌گرفتند. سپس وقتی آنها از یکدیگر پرسیدند، و سخنانی در میان آنان رد و بدل شد که خداوند آنها را ذکر کرده است، یکی از خودشان را با سکه‌های نقره‌ای که داشتند به شهری که از آن رانده شده بودند، فرستادند تا برایشان غذایی بخرد، و او را دستور دادند تا پاکیزه ترین و لذیذترین غذا را انتخاب نماید، و نیز به او گفتند که درخرید و رفتن و برگشتن خود نهایت دقت را به خرج دهد و کسی را از حال برادرانش آگاه نسازد، و هیچ کس متوجه آنان نشود. و گفتند: اگر از حال آنها کسی اطلاع یافته و مردم به آنها دست یابند، آنها را سنگسار ‌کرده و به بدترین وضع به قتل می‌رسانند؛ چون کینۀ آنها و کینۀ دینشان را در دل دارند، و یا آنها را دچار فتنه می‌نمایند و به آیین خود برمی‌گردانند. و اگر به دین آنها برگردند، هرگز رستگار نخواهند شد، بلکه دین و دنیا و آخرت خود را از دست خواهند داد. این دو آیه بر چند چیز دلالت می‌نمایند: 1- تشویق به فراگیری دانش و مباحثه در آن، چون خداوند اصحاب کهف را به این منظور برانگیخت. 2- کسی که در مورد موضوعی دچار اشتباه می‌گردد، ادب آن است که آن را به کسی برگرداند که آن را می‌داند، و باید در همان حدود و اندازه توقف کند و جایگاه خود را بشناسد. 3- وکالت در خرید و فروش و شرکت در خرید و فروش صحیح می‌باشد. 4- خوردن پاکیزه‌ها و خوراکی‌های لذیذ جایز است، به شرطی که به حد اسراف نرسد؛ زیرا از اسراف نهی شده است. به دلیل اینکه خداوند متعال فرموده است: ﴿فَلۡيَنظُرۡ أَيُّهَآ أَزۡكَىٰ طَعَامٗا فَلۡيَأۡتِكُم بِرِزۡقٖ مِّنۡهُ﴾ پس باید بنگرد کدامینِ ایشان غذای پاک‌تری دارد تا روزی و خوراکی از آن برایتان بیاورد. به ویژه وقتی که انسان جز چنین غذایی به بدنش سازگار نباشد. و شاید این دلیل بسیاری از مفسران باشد که گفته‌اند: اصحاب کهف شاهزادگانی بودند، چون دوست خود را دستور دادند تا پاکیزه ترین غذا را بیاورد که عادت ثروتمندان بزرگ این است همواره بهترین غذا را تناول ‌کنند. info
التفاسير:

external-link copy
20 : 18

اِنَّهُمْ اِنْ یَّظْهَرُوْا عَلَیْكُمْ یَرْجُمُوْكُمْ اَوْ یُعِیْدُوْكُمْ فِیْ مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوْۤا اِذًا اَبَدًا ۟

5- تشویق به پنهان‌کاری و احتیاط و دور شدن از جایگاه‌هایی که انسان را در امر دین دچار فتنه می‌کند، و آدمی باید در مورد حفظ جان برادرانش نهایت تلاش را به خرج دهد. 6- شدت علاقۀ این جوانان به دین، و فرارشان از تمام فتنه‌هایی که دینشان را مورد تهدید قرار می‌داد، و ترک وطن در راه خدا. 7- بیان ضرر و مفاسدی که شرّ در بر دارد؛ امری که موجب آن می‌شود که از آن متنفر بود، و آن را ترک کرد. و به درستی‌که این روش [بیان ضرر و مفاسدی که شر در بر دارد]، روش مؤمنان گذشته و آینده بوده و هست، به دلیل اینکه گفتند: ﴿وَلَن تُفۡلِحُوٓاْ إِذًا أَبَدٗا﴾ و اگر به دین آنها برگردید، هرگز رستگار نخواهید شد. info
التفاسير: