ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

លេខ​ទំព័រ:close

external-link copy
52 : 19

وَنَادَیْنٰهُ مِنْ جَانِبِ الطُّوْرِ الْاَیْمَنِ وَقَرَّبْنٰهُ نَجِیًّا ۟

﴿وَنَٰدَيۡنَٰهُ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ ٱلۡأَيۡمَنِ﴾ و ما از طرف راست کوه طور، او را در حالت راه رفتنش ندا دادیم. و یا اینکه «أیمن» به معنی با برکت‌تر است. و گفته الهی ﴿أَنۢ بُورِكَ مَن فِي ٱلنَّارِ وَمَنۡ حَوۡلَهَا﴾ «مبارک گردید کسی که در کنار این آتش است، و کسی که پیرامون آن می‌باشد»، بر همین معنی دلالت می‌نماید. ﴿وَقَرَّبۡنَٰهُ نَجِيّٗا﴾ و او را نزدیک ساختیم، و با او سخن گفتیم. فرق ندا دادن و مناجات کردن این است که ندا، به صدای بلند گفته می‌شود؛ و مناجات، به صدای آهسته. و در این آیه برای خداوند، سخن گفتن و انواع آن اعم از ندا و مناجات ثابت می‌گردد، آن طور که مذهب اهل سنت و جماعت برآن است، به ‌خلاف منکرین کلام خداوند از قبیل: معتزله وجهمیه و کسانی که مانند آنها فکر می‌کنند. info
التفاسير:

external-link copy
53 : 19

وَوَهَبْنَا لَهٗ مِنْ رَّحْمَتِنَاۤ اَخَاهُ هٰرُوْنَ نَبِیًّا ۟

﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥ مِن رَّحۡمَتِنَآ أَخَاهُ هَٰرُونَ نَبِيّٗا﴾ این بزرگ‌ترین فضیلت موسی، و احسان و دلسوزی او نسبت به برادرش هارون است؛ چراکه از خداوند خواست، تا هارون را در کارش شریک او سازد و مانند او پیامبر بگرداند. خداوند دعای موسی را پذیرفت و برادرش هارون را -که پیامبر بود- به وی بخشید. پس پیامبری هارون، تابع پیامبری موسی ـ‌علیهما السلام‌ـ بود؛ و هارون، موسی را در کارش یاری نمود. info
التفاسير:

external-link copy
54 : 19

وَاذْكُرْ فِی الْكِتٰبِ اِسْمٰعِیْلَ ؗ— اِنَّهٗ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُوْلًا نَّبِیًّا ۟ۚ

در قرآن کریم این پیامبر بزرگ را یاد کن؛ پیامبری که بزرگ‌ترین و برترین ملت‌ها؛ یعنی ملت عرب که سرور فرزندان آدم ـ حضرت محمد صلی الله علیه وسلم ـ نیز از آنان است، از او سرچشمه گرفته است. ﴿إِنَّهُۥكَانَ صَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ﴾ او در وعده‌هایش راست بود. و هیچ وعده‌ای نمی‌داد مگر اینکه به آن وفا می‌نمود؛ و این شامل وعده‌ای می‌شود که با خدا و با بندگان خدا می‌بست. بنابراین وقتی با خودش وعده کرد که اگر پدرش او را ذبح نماید، صبر کند، به او گفت: ﴿سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِينَ﴾ به زودی ـ ‌إن شاء الله ـ مرا از بردباران خواهی یافت. و به این وعده وفا نمود، و پدرش را اجازه داد تا او را ذبح کند، درحالی‌که بریده شدنِ سر، بزرگ‌ترین مصیبتی است که انسان دچار آن می‌شود. سپس خداوند او را به رسالت و نبوت متصف نمود که بزرگ‌ترین احسان الهی بر بندگانش می‌باشد، و خداوند او را از قشر برتر مردم قرار داد. info
التفاسير:

external-link copy
55 : 19

وَكَانَ یَاْمُرُ اَهْلَهٗ بِالصَّلٰوةِ وَالزَّكٰوةِ ۪— وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهٖ مَرْضِیًّا ۟

﴿وَكَانَ يَأۡمُرُ أَهۡلَهُۥ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱلزَّكَوٰةِ﴾ و او خانواده‌اش را به اقامۀ نماز و پرداختن زکات فرمان می‌داد؛ یعنی دستور خداوند را، در مورد خانواده‌اش اجرا می‌نمود، و آنها را به اقامۀ نمازِ خالصانه، فرمان می‌داد، و آنها را به پرداخت زکات -که یکی از مصادیق احسان نسبت به بندگان می‌باشد- فرمان می‌داد. پس او خودش و دیگران را به کمال رسانید، به ویژه نزدیک‌ترین مردمان به خود که خانواده‌اش بودند، چون خانواده‌اش از دیگران به دعوت او سزاوارتر بودند. ﴿وَكَانَ عِندَ رَبِّهِۦ مَرۡضِيّٗا﴾ و نزد خداوند پسندیده بود. چون کارهایی که رضایت الهی را در پی داشت، انجام می‌داد؛ و در انجام اموری می‌کوشید که باعث خشنودی خدا می‌شد. خداوند نیز او را پسندید، و از خواص بندگان و دوستان نزدیکش قرار داد. پس خداوند از او خشنود بود، و او از پروردگارش راضی. info
التفاسير:

external-link copy
56 : 19

وَاذْكُرْ فِی الْكِتٰبِ اِدْرِیْسَ ؗ— اِنَّهٗ كَانَ صِدِّیْقًا نَّبِیًّا ۟ۗۙ

یعنی به صورت بزرگداشت و تکریم، در قرآن از ادریس یاد کن، و او را به صفت‌های کمال توصیف نما، ﴿إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقٗا نَّبِيّٗا﴾ خداوند او را صدیق قرار داد که متضمن برخورداری از تصدیق کامل و علم کامل و یقین استوار و عمل صالح است. و خداوند بیان نمود که او را برای وحی و رسالت خود انتخاب کرد. info
التفاسير:

external-link copy
57 : 19

وَّرَفَعْنٰهُ مَكَانًا عَلِیًّا ۟

﴿وَرَفَعۡنَٰهُ مَكَانًا عَلِيًّا﴾ و در میان جهانیان، آوازۀ او را بلند کرد و جایگاهش را در میان مقرّبین بالا برد. پس او بلندآوازه و عالی رتبه بود. info
التفاسير:

external-link copy
58 : 19

اُولٰٓىِٕكَ الَّذِیْنَ اَنْعَمَ اللّٰهُ عَلَیْهِمْ مِّنَ النَّبِیّٖنَ مِنْ ذُرِّیَّةِ اٰدَمَ ۗ— وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوْحٍ ؗ— وَّمِنْ ذُرِّیَّةِ اِبْرٰهِیْمَ وَاِسْرَآءِیْلَ ؗ— وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا ؕ— اِذَا تُتْلٰی عَلَیْهِمْ اٰیٰتُ الرَّحْمٰنِ خَرُّوْا سُجَّدًا وَّبُكِیًّا ۟

وقتی این پیامبران بزرگوار و پیامبران برگزیده، و فضایل و مقام‌هایشان را بیان کرد، فرمود: ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ ﴾ اینان کسانی از پیامبران‌اند که خداوند بدیشان نعمت داده است. یعنی خداوند نعمت‌های بی‌نظیری از قبیل: نبوت و رسالت به آنان داده است، و ما فرمان یافته‌ایم تا دعا کنیم و از خداوند بخواهیم ما را به راه کسانی که به آنان نعمت بخشیده است، هدایت نماید، و هرکس از خداوند اطاعت نماید، با کسانی خواهد بود که خداوند به آنها نعمت داده است: ﴿مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ﴾ و برخی از ایشان، ﴿مِن ذُرِّيَّةِ ءَادَمَ وَمِمَّنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٖ﴾ از سلالۀ آدم و از فرزندان کسانی هستند که با نوح سوار کشتی کردیم. ﴿وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡرَٰٓءِيلَ﴾ و از دودمان ابراهیم و یعقوب هستند. پس اینها بهترین خانواده‌های دنیا هستند که خداوند آنها را برگزیده است. و آنها به هنگامی که آیات خداوند مهربان بر آنان تلاوت شود که مشتمل بر اخبار پنهانی‌ها و صفت خداوند دانا، و اسرار و اخبار روز قیامت، و وعده و وعید است ﴿خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَبُكِيّٗا﴾ سجده‌کنان و گریان به زمین می‌افتند. و در برابر آیات الهی، فروتن می‌شوند و ایمان و بیم و امید در دل‌هایشان رسوخ می‌کند، و همین امر باعث می‌شود تا بگریند و به سوی خدا توبه نمایند، و در برابر پروردگارشان به سجده بیفتند. آنان از کسانی نیستند که چون آیات الهی را بشنوند، کر و کور از کنار آن می‌گذرند. و نسبت دادن آیات به اسم الهی «رحمان»، بر این دلالت می‌نماید که آیات خداوند، از جملۀ رحمت و احسان او نسبت به بندگانش می‌باشند؛ چرا که آنها را به سوی حق هدایت نموده، و از کوری و گمراهی نجات داده، و از گمراهی و جهالت رهانیده، و به سوی علم و دانش رهنمود کرده است. info
التفاسير:

external-link copy
59 : 19

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ اَضَاعُوا الصَّلٰوةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوٰتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا ۟ۙ

پس از آنکه خداوند متعال از این پیامبران سخن به میان آورد و ذکر نمود که آنان مخلص و در جستجوی خشنودی پروردگارشان بودند، و به سوی او باز می‌گشتند، از کسانی که پس از آنان آمدند، سخن گفت؛ کسانی که آنچه را به آن دستور داده شده بودند، تحریف کردند، و بیان داشت که پس از آنان، فرزندان ناخلفی جانشین آنها شدند و به عقب برگشتند. پس نماز را که به محافظت و اقامۀ آن دستور داده شده بودند، ترک کردند؛ و در مورد آن سستی ورزیده و آن را ضایع نمودند؛ و چون نماز را ضایع کردند -که ستون دین و ترازوی ایمان و اخلاص برای پروردگار جهانیان است، و بیش از همۀ اعمال بر آن تاکید شده، و بهترین اعمال است- دیگر امور دینی را نیز ضایع و ترک ‌نمودند. و چیزی که آنها را به این امر فرا می‌خواند، این بود که آنها از خواسته‌های نفسانی خود پیروی کردند. بنابراین توجه آنان به شهوت‌های نفسانی معطوف شد، و آن را بر حقوق خداوند مقدم داشتند. و این امر، سبب ضایع کردن حقوق خدا، و روی آوردن به شهواتشان شد. بنابراین هرگاه شهوتی برایشان پدیدار می‌شد، آن را حاصل می‌کردند؛ و به هر شیوه‌ای برایشان روی می‌داد آن را انجام می‌دادند. ﴿فَسَوۡفَ يَلۡقَوۡنَ غَيًّا﴾ یعنی به زودی، با عذابی مضاعف و شدید روبه‌رو می‌شوند، info
التفاسير:

external-link copy
60 : 19

اِلَّا مَنْ تَابَ وَاٰمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَاُولٰٓىِٕكَ یَدْخُلُوْنَ الْجَنَّةَ وَلَا یُظْلَمُوْنَ شَیْـًٔا ۟ۙ

سپس خداوند متعال استثنا قایل شد و فرمود: ﴿إِلَّا مَن تَابَ﴾ مگر آن کسانی که از شرک و بدعت و گناهان توبه نمایند و از آن دست کشیده و از آن پشیمان شوند، و تصمیم قاطع بگیرند که آن را تکرار نکنند، ﴿وَءَامَنَ﴾ و به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبرانش و روز قیامت ایمان داشته باشند، ﴿وَعَمِلَ صَٰلِحٗا﴾ و کار شایسته انجام دهند، و آن کاری است که خداوند آن را بر زبان پیامبرانش مشروع قرار داده است، به شرط اینکه برای رضای خدا انجام شود. ﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ﴾ پس کسانی که توبه کنند و ایمان آور‌ند و عمل صالح انجام دهند، ﴿يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ﴾ وارد بهشت می‌شوند، که شامل نعمت‌های پایدار و زندگی سالم و همسایگی پروردگار بزرگوار می‌باشد. ﴿وَلَا يُظۡلَمُونَ شَيۡ‍ٔٗا﴾ و در مورد اعمالشان هیچ ستمی نمی‌بینند؛ اعمالشان را به‌طور کامل می‌یابند، و به‌طور کامل به آنان پاداش داده می‌شود. info
التفاسير:

external-link copy
61 : 19

جَنّٰتِ عَدْنِ ١لَّتِیْ وَعَدَ الرَّحْمٰنُ عِبَادَهٗ بِالْغَیْبِ ؕ— اِنَّهٗ كَانَ وَعْدُهٗ مَاْتِیًّا ۟

سپس بیان نمود بهشتی که وعده داده آنها بدان وارد ‌شوند، مانند دیگر باغ‌ها نیست، بلکه ﴿جَنَّٰتِ عَدۡنٍ﴾ باغ‌های بهشت، باغ‌هایی برای اقامت و ماندن بوده، و هیچ رنج و ناراحتی در آن وجود ندارد؛ و انسان از آن به جایی دیگر برده نمی‌شود، و هیچ گاه از بین نمی‌روند، و این به خاطر پهناور بودن آن باغ‌ها، و فراوانی خوبی‌ها و شادی‌هایی است که در آن وجود دارد. ﴿ٱلَّتِي وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ عِبَادَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِ﴾ باغ‌هایی که خداوند مهربان به آن وعده داده است، آن را به «رحمان» نسبت داد؛ چون رحمت و احسانی در آن باغ‌ها وجود دارد که هیچ چشمی مانند آن را ندیده، و هیچ گوشی مانند آن را نشنیده، و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. و خداوند بهشت را، رحمت خویش نامیده و فرموده است: ﴿وَأَمَّا ٱلَّذِينَ ٱبۡيَضَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فَفِي رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ﴾ و اما کسانی که چهره‌هایشان سفید می‌شود، در رحمت خداوند هستند و آنها در آن جاودانه‌اند. و همچنین نسبت دادن بهشت به رحمت خدا، بر این دلالت می‌نماید که شادی بهشت، استمرار دارد و همواره باقی خواهد ماند؛ چون رحمت الهی که بهشت اثری از آن می‌باشد، همواره باقی است. و منظور از ﴿عِبَادَهُۥ﴾ بندگانی است که او را عبادت کرده، به شرایع وی پایبند بوده؛ و عبودیت و بندگی، تبدیل به صفت آنها شده است. همچنان‌که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَعِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ﴾ و بندگان رحمان. و امثال آن. به خلاف بندگانی که فقط آفریدۀ او هستند، و وی را عبادت نکرده‌اند.پس ایشان گرچه بندگانِ ربوبیت خداوند می‌باشند ـ زیرا خداوند آنها را آفریده و روزی داده و به تدبیر امورشان پرداخته است ـ اما از زمرۀ آن بندگانی نیستند که وارد دایرۀ بندگیِ الوهیت و پرستش و بندگی اختیاری شده‌اند؛ پرستشی که آدمی به خاطر آن، مورد ستایش قرار می‌گیرد. بلکه پرستش آنان، پرستش اضطراری است؛ و به خاطر این بندگی، مورد ستایش قرار نمی‌گیرند. ﴿بِٱلۡغَيۡبِ﴾ احتمال دارد که متعلق به ﴿وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ﴾ باشد، پس در این صورت معنی این طور می‌شود: خداوند آنان را به بهشتی وعده داده است که آن را ندیده‌اند؛ اما به آن نادیده، ایمان آورده و آن را تصدیق کرده‌اند که آن بهشت در غیب وجود دارد؛ و برای رسیدن به آن، تلاش کرده‌اند با اینکه آن را ندیده بودند؛ پس چگونه ‌بود اگر آن‌را می‌دیدند؟ بنابراین حتماً بیشتر آن‌را طلب می‌کردند، وبیشتر به آن علاقه‌مند می‌شدند، و برای رسیدن به آن، بیشتر می‌کوشیدند. و دراینجا آنها -چون به غیب و به آنچه که ندیده‌اند، ایمان دارند- مورد ستایش قرار گرفته‌اند، و چنین ایمانی مفید است. و احتمال دارد که ﴿بِٱلۡغَيۡبِ﴾ متعلق به ﴿عِبَادَهُۥ﴾ باشد؛ یعنی کسانی که او را عبادت کردند بدون اینکه او را دیده باشند. پس آنان خدا را عبادت کردند، حال آنکه او را ندیده‌اند؛ پس اگر او را می‌دیدند، بیشتر وی را عبادت می‌کردند و بیشتر توبه می‌نمودند و بیشتر او را دوست می‌داشتند و اشتیاق آنها بیشتر می‌شد. نیز احتمال دارد که معنی این‌طور باشد: باغ‌هایی که خداوند مهربان به بندگانش وعده داده است، از اموری است که نمی‌توان توصیف آن را بیان کرد، و هیچ کس جز خدا آن را نمی‌داند. پس این، نوعی تشویق به تلاش برای برخورداری از بهشت، و توصیف اجمالی آن است، و انسان‌ها را به ‌حرکت درمی‌آورد تا در طلب آن برخیزند. و این مانند فرمودۀ الهی است که می‌فرماید: ﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾ هیچ‌کس نمی‌داند در برابر کارهای نیکی که کرده‌اند، چه چیزهایی برایشان پنهان داشته شده است؛ چیزهایی که مایۀ شادی و سرورشان ‌شده، و از نگاهشان پنهان شده است. و این معانی همه درست و ثابت است، اما احتمال اول بهتر است به دلیل اینکه خداوند فرموده است: ﴿إِنَّهُۥ كَانَ وَعۡدُهُۥ مَأۡتِيّٗا﴾ و آن وعده، محقّق و شدنی است؛ زیرا خداوند خلاف وعده نمی‌کند و راستگوترین است. info
التفاسير:

external-link copy
62 : 19

لَا یَسْمَعُوْنَ فِیْهَا لَغْوًا اِلَّا سَلٰمًا ؕ— وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیْهَا بُكْرَةً وَّعَشِیًّا ۟

﴿لَّا يَسۡمَعُونَ فِيهَا لَغۡوًا﴾ در آنجا سخن بیهوده و بی‌فایده‌ای که انسان را گناهکار ‌نماید، نمی‌شنوند. پس آنها در آنجا ناسزا و عیبی نمی‌شنوند، و سخنی که انسان را به ورطۀ گناه و عصیان بکشاند، و نیز هیچ گفتۀ نامناسبی را نمی‌شنوند. ﴿إِلَّا سَلَٰمٗا﴾ فقط گفته‌هایی می‌شنوند که از هر نوع عیبی مبرا است، از قبیل: ذکر خدا، درود، سخن شادی آفرین و مژده و گفته‌های نیک، و شنیدن خطاب خداوند مهربان و صداهای دل‌انگیز حوری‌های بهشتی و فرشتگان و نوجوانان، و ترانه‌های شاد و کلمات گهربار؛ چون بهشت، سرای سلامتی است و در آن جز سلامتی چیزی دیگر وجود ندارد. ﴿وَلَهُمۡ رِزۡقُهُمۡ فِيهَا بُكۡرَةٗ وَعَشِيّٗا﴾ و صبحگاهان و شامگاهان، خوراک و طعام ایشان آماده است؛ یعنی روزی آنان ازقبیل: خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و انواع لذت‌ها همواره موجود است، و هر کجا که بخواهند و در هر وقتی که میل داشته باشند، حاضر است. و از کمال لذت و زیبایی آن، این است که در اوقات مشخصی یافت شود، ﴿بُكۡرَةٗ وَعَشِيّٗا﴾ صبحگاهان و شامگاهان، تا خوب بچسپد و کاملاً مفید باشد. info
التفاسير:

external-link copy
63 : 19

تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِیْ نُوْرِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِیًّا ۟

پس بهشتی که توصیف نمودیم، ﴿ٱلَّتِي نُورِثُ مِنۡ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيّٗا﴾ کسی از بندگان را در آن قرار می‌دهیم، که پرهیزگار باشد؛ یعنی پرهیزگاران را در آن جای داده، و آن را جایگاه همیشگی آنها قرار می‌دهیم؛ از آنجا اخراج نمی‌شوند، و به جای آن چیز دیگری را نمی‌خواهند. چنانکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ﴾ و بشتابید به سوی آمرزشی از جانب پروردگارتان، و بهشتی که پهنای آن، به اندازۀ آسمان‌ها و زمین است که برای پرهیزگاران آماده شده است. info
التفاسير:

external-link copy
64 : 19

وَمَا نَتَنَزَّلُ اِلَّا بِاَمْرِ رَبِّكَ ۚ— لَهٗ مَا بَیْنَ اَیْدِیْنَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَیْنَ ذٰلِكَ ۚ— وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِیًّا ۟ۚ

مدّتی جبرئیل نزد پیامبر نیامد، وقتی جبرئیل مجدد‌ا نازل شد [پیامبر صلی الله علیه وسلم] به او گفت: «اگر بیشتر از این نزد ما می آمدی، بهتر بود» چون پیامبر به او علاقه داشت، و از جدایی او غمگین می‌شد، و قلبش با فرود آمدن او مطمئن می‌شد. پس خداوند بر زبان جبرئیل به پیامبر فرمود: ﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمۡرِ رَبِّكَ﴾ و ما جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم؛ یعنی ما اختیاری نداریم، اگر دستور داده شویم، شتابان فرمان را اجرا می‌کنیم، و هرگز از دستور خدا سرپیچی نمی‌کنیم، چنانکه خداوند متعال در مورد فرشتگان فرموده است: ﴿لَّا يَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ﴾ از فرمانی که خداوند به آنها می‌دهد، سرپیچی نمی‌کنند؛ و آنچه را که به آن دستور داده می‌شوند، انجام می‌دهند. پس ما بندگانی مأمور هستیم. ﴿لَهُۥ مَا بَيۡنَ أَيۡدِينَا وَمَا خَلۡفَنَا وَمَا بَيۡنَ ذَٰلِكَ﴾ از آن اوست آنچه پیش روی ما و آنچه پشت سر ما و آنچه میان این دو است؛ یعنی کارهای گذشته و آینده و حال، اینجا و آنجا و همه جا از آنِ خداوند متعال است. پس روشن شد که همۀ امور از آنِ خداوند می‌باشد، و ما بندگانی هستیم که در اختیار او قرار داریم. بنابراین مسئلۀ اصلی این است که آیا حکمت الهی این کار را اقتضا می‌نماید یا نه؟! پس اگر حکمت او کاری را اقتضا نماید، آن را اجرا می‌کند؛ و اگر حکمت الهی آن کار را اقتضا نکند، آن را به تاخیر می‌اندازد. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّٗا﴾ و پروردگارت فراموشکار نبوده و نیست تا تو را فراموش کند. چنانکه خداوند متعال فرموده است: ﴿مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ﴾ پروردگارت تو را رها نکرده و دشمن نداشته است، بلکه همواره امور تو را مورد توجه قرار داده، و بهترین بهره‌ها و تدابیر بزرگش را به تو اختصاص می‌دهد؛ یعنی چنانچه جبرئیل از موعد همیشگی تأخیر کند، نباید تو غمگین شوی، و نباید این امر بر شما سنگینی کند، و بدان که خداوند این را خواسته است، چون در این حکمتی وجود دارد. info
التفاسير: