Traducción de los significados del Sagrado Corán - Traducción persa - Tafsir (exégesis) de As-Saadi

Número de página:close

external-link copy
30 : 2

وَاِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلٰٓىِٕكَةِ اِنِّیْ جَاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِیْفَةً ؕ— قَالُوْۤا اَتَجْعَلُ فِیْهَا مَنْ یُّفْسِدُ فِیْهَا وَیَسْفِكُ الدِّمَآءَ ۚ— وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ؕ— قَالَ اِنِّیْۤ اَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُوْنَ ۟

﴿وَإِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَةٗ﴾ این شروع آفرینش آدم علیه السلام -ابوالبشر- و بیان فضیلت و بزرگواری او می‌باشد. آنگاه که خداوند متعال اراده آفرینش آدم را نمود، ملائکه را از این کار آگاه کرد و به آنان گفت: می‌خواهم او را در زمین جانشین قرار ‌دهم. فرشتگان گفتند: ﴿أَتَجۡعَلُ فِيهَا مَن يُفۡسِدُ فِيهَا﴾ آیا در زمین کسی را قرار می‌دهی که با ارتکاب گناه و معاصی، زمین را به تباهی می‌کشد و در آن فساد می‌کند؟! ﴿وَيَسۡفِكُ ٱلدِّمَآءَ﴾ وخون‌ها را می‌ریزد؟ این ذکر خاص بعد از عام است؛ و منظور، بیانِ شدتِ فساد قتل است. آنها گمان می‌کردند کسی که در زمین به عنوان جانشین قرار داده می‌شود، به زودی این کارها از او سر می‌زند، پس خداوند را از این کارها پاک دانستند و او را تعظیم نموده وبه او خبر دادند که آنها عبادت وی را به دور از هر گونه فساد انجام می‌دهند. بنابراین فرمودند: ﴿وَنَحۡنُ نُسَبِّحُ بِحَمۡدِكَ﴾ حال آنکه ما آن چنانکه شایستۀ مقام کبریای شماست، تسبیح وتنزیه شما را به جای می‌آوریم و شما را از آنچه که شایسته‌ات نیست، مبرّا می‌دانیم. ﴿وَنُقَدِّسُ لَكَ﴾ احتمال دارد که معنی‌اش این گونه باشد: ما تو را پاک می‌دانیم و پاکی‌ات را بیان می‌کنیم. در این صورت «لام»، مفید تخصیص و اخلاص است. و احتمال دارد معنی‌اش این گونه باشد: ما وجود خود را برایت پاکیزه می‌داریم؛ یعنی آن را با اخلاق زیبا از قبیل محبت و ترس و تعظیم الله پاکیزه می‌کنیم و از اخلاق زشت پاک می‌داریم. خداوند متعال به فرشتگان گفت: ﴿إِنِّيٓ أَعۡلَمُ﴾ من در مورد این جانشین حقایقی را می‌دانم، ﴿مَا لَا تَعۡلَمُونَ﴾ که شما نمی‌دانید؛ زیرا سخن‌تان بر مبنای گمان است؛ و من امور ظاهر و باطن را می‌دانم؛ و می‌دانم که خیر و خوبی حاصل از آفرینش این جانشین، به مراتب از بدی و شری که در آن است، بیشتر می‌باشد. علاوه بر این خداوند خواسته است تا از نسل این انسان پیامبران و صدیقان و شهدا وصالحان را برگزیند ونشانه‌های خود را برای خلق اظهار نماید و بندگی و عبودیت وی از قبیل جهاد و غیره انجام شود، که بدون آفریدن چنین جانشینی این عبودیت انجام نمی‌گیرد. نیز تا غریزه‌های خوب و بدی که در نهاد مکلفان قرار داده شده است به‌وسیلۀ امتحان نمودنشان روشن شود؛ و دشمن خدا از دوستش و نیز حزب الله از مخالفانش مشخص گردد. و تا بدی‌ای که در نهاد ابلیس نهفته است، هویدا شود. آنچه که ذکر گردید حکمت‌های بزرگی است که در آفرینش این جانشین مدّ نظر قرار گرفته است؛ حکمت‌هایی که تنها برخی از آنها برای بهانه قرار گرفتن «خلقت خلیفه» کافی است. info
التفاسير:

external-link copy
31 : 2

وَعَلَّمَ اٰدَمَ الْاَسْمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلٰٓىِٕكَةِ فَقَالَ اَنْۢبِـُٔوْنِیْ بِاَسْمَآءِ هٰۤؤُلَآءِ اِنْ كُنْتُمْ صٰدِقِیْنَ ۟

و چون سخن فرشتگان ـ علیهم السلام ـ بیانگر آن بود که آنها از جانشینی که خداوند در زمین قرار می‌دهد، بهترند، خداوند خواست برتری آدم را برای آنها بیان کند تا فضیلت او و کمال حکمت و علم الهی را بدانند. بنابراین فرمود: ﴿وَعَلَّمَ ءَادَمَ ٱلۡأَسۡمَآءَ كُلَّهَا﴾ و نام همۀ اشیاء را به آدم آموخت. پس خداوند اسم و مسمّی، کلمات و معانی آنها را به او آموخت، حتی اسامی بزرگ و کوچک اشیاء را نیز به او آموخت؛ همچون القصعة والقُصيْعَة؛ به معنی «کاسۀ کوچک و بزرگ». ﴿ثُمَّ عَرَضَهُمۡ﴾ سپس این چیزها را عرضه داشت، ﴿عَلَى ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ﴾ بر ملائکه، تا آنها را امتحان کند که آیا آن را می‌دانند یا نه؟ ﴿فَقَالَ أَنۢبِ‍ُٔونِي بِأَسۡمَآءِ هَٰٓؤُلَآءِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾ پس وقتی شما گمان می‌برید که از این جانشین برتر هستید، مرا از نام‌های این چیزها خبر دهید، اگر راستگو هستید. info
التفاسير:

external-link copy
32 : 2

قَالُوْا سُبْحٰنَكَ لَا عِلْمَ لَنَاۤ اِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ؕ— اِنَّكَ اَنْتَ الْعَلِیْمُ الْحَكِیْمُ ۟

﴿قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ﴾ گفتند: پاکی خدایا! و تو را پاک می‌دانیم و اعتراضی نداریم و با دستور تو مخالفت نمی‌ورزیم، ﴿لَا عِلۡمَ لَنَآ﴾ هیچ چیزی نمی‌دانیم، ﴿إِلَّا مَا عَلَّمۡتَنَآ﴾ جز آنچه از فضل خویش به ما آموخته‌ای، ﴿إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ﴾ همانا تو دانا و حکیمی. «العلیم» کسی است که علمش همه چیز را فرا گرفته است، بنابراین به اندازۀ ذره‌ای در آسمان‌ها و زمین و نه کوچک‌تر از آن و نه بزرگ‌تر از آن، از او پنهان نمی‌شود. «الحکیم» کسی است که دارای حکمت کامل است و هیچ مخلوق و مأموری از دایرۀ حکمت او بیرون نیست، پس خدا هیچ چیزی را بدون حکمت نیافریده است؛ و به هیچ چیزی دستور نداده مگر اینکه در آن حکمتی وجود دارد. «حکمت»؛ یعنی گذاشتن هر چیز در محل مناسب آن. پس فرشتگان به علم و حکمت خداوند و به قصور خود اقرار و اعتراف کردند و به فضل خداوند، و اینکه به آنها چیزهایی آموخته است که نمی‌دانند، اعتراف نمودند. info
التفاسير:

external-link copy
33 : 2

قَالَ یٰۤاٰدَمُ اَنْۢبِئْهُمْ بِاَسْمَآىِٕهِمْ ۚ— فَلَمَّاۤ اَنْۢبَاَهُمْ بِاَسْمَآىِٕهِمْ ۙ— قَالَ اَلَمْ اَقُلْ لَّكُمْ اِنِّیْۤ اَعْلَمُ غَیْبَ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ۙ— وَاَعْلَمُ مَا تُبْدُوْنَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُوْنَ ۟

در این هنگام خداوند فرمود: ﴿يَٰٓـَٔادَمُ أَنۢبِئۡهُم بِأَسۡمَآئِهِمۡ﴾ ای آدم! فرشتگان‌را از نام چیزهایی خبر ده که بر آنان عرضه داشتم و نتوانستند نام آنها را بگویند. ﴿فَلَمَّآ أَنۢبَأَهُم بِأَسۡمَآئِهِمۡ﴾ پس وقتی آنها را از نام اشیاء آگاه کرد، فضیلت آدم بر آنها و حکمت خداوند و علم الهی در جانشین قرار دادن وی برای آنان روشن گردید، ﴿قَالَ أَلَمۡ أَقُل لَّكُمۡ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ غَيۡبَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ [خداوند] فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمان‌ها و زمین را می‌دانم. غیب چیزی است که از ما پوشیده است و ما آن را مشاهده نکرده‌ایم. پس وقتی خداوند عالمِ به غیب است و غیب را می‌داند، مشهود و حاضر را به طریق اولی می‌داند. ﴿وَأَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ﴾ و آنچه را آشکار می‌کنید، می‌دانم، ﴿وَمَا كُنتُمۡ تَكۡتُمُونَ﴾ و [نیز] آنچه‌را که پنهان می‌کردید. info
التفاسير:

external-link copy
34 : 2

وَاِذْ قُلْنَا لِلْمَلٰٓىِٕكَةِ اسْجُدُوْا لِاٰدَمَ فَسَجَدُوْۤا اِلَّاۤ اِبْلِیْسَ ؕ— اَبٰی وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكٰفِرِیْنَ ۟

سپس خداوند متعال فرشتگان را دستور داد تا به منظور احترام و بزرگداشت آدم و انجام دادن بندگی خدا، برای آدم سجده کنند. پس همۀ فرشتگان دستور خداوند را اجرا کردند و بلافاصله همه به سجده رفتند، ﴿إِلَّآ إِبۡلِيسَ﴾ به‌جز شیطان که از سجده کردن امتناع ورزید و خود را از آدم و از دستور الهی بزرگ‌تر و برتر دانست و تکبر ورزید و گفت: ﴿ءَأَسۡجُدُ لِمَنۡ خَلَقۡتَ طِينٗا﴾ آیا برای کسی سجده ببرم که او را از گل و خاک آفریده‌ای؟! تکبر او نتیجۀ کفری بود که در وجودش قرار داشت، پس در این هنگام دشمنی او با خدا و آدم، و کفر و تکبر ورزیدنش روشن گردید. نکتۀ جالبی که از این آیات مستفاد می‌گردد ثابت شدن کلام برای خداوند است؛ و اینکه او همواره و همیشه متکلم بوده و هرچه بخواهد، می‌گوید؛ و اینکه او دانا و باحکمت است. نیز از این آیات درمی‌یابیم که هرچند بنده، حکمت خداوند را در مورد بعضی از مخلوقات و در مورد بعضی از دستورات درک نکند، بر او لازم است که بپذیرد و سر تسلیم فرود آورد و عقل خود را زیر سؤال ببرد و به حکمت خداوندی اقرار نماید. در این آیات عنایت خداوند به فرشتگان و یاد دادن چیزهایی که نمی‌دانستند، و آگاه کردنشان از اموری که آن را نمی‌دانستند، ثابت می‌شود. نیز در این آیات از چند جهت، فضیلت علم ثابت می‌گردد: 1- خداوند در مقابل پرسش‌هایی که فرشتگان مطرح کردند، خویشتن را به علم و دانش ستود. 2- خداوند برتری آدم بر فرشتگان را درعلم وی دانست و بیان نمودکه علم بهترین صفت و ویژگی بنده است. 3- آنگاه که فضل علم آدم روشن شد، خداوند به فرشتگان دستور داد تا به منظور تکریم آدم سجده کنند. 4- چنانچه آدمی کسی را با طرح پرسش‌هایی مورد امتحان قرار دهد و سؤالاتی را از وی به‌عمل آورد و او از پاسخ د‌ادن به آن عاجز و ناتوان بماند، سپس سؤال کننده از سرِ فضل و بزرگواری جواب آن سؤالات را به او بگوید، این بهتر و کامل‌تر است از اینکه همان ابتدا پاسخ سؤالات را به او بگوید. 5- عبرت گرفتن از حال و وضع پدر انس و جن و بیان فضیلت آدم و برتری او بر جن و دشمنی ابلیس با او؛ و دیگر پندها و آموختنی‌هایی که از این آیه فهمیده می‌شود. info
التفاسير:

external-link copy
35 : 2

وَقُلْنَا یٰۤاٰدَمُ اسْكُنْ اَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا ۪— وَلَا تَقْرَبَا هٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُوْنَا مِنَ الظّٰلِمِیْنَ ۟

وقتی خداوند آدم را آفرید و او را برتری داد، نعمت خود را به طور کامل به وی عطا کرد، به این توضیح که از او همسری برایش آفرید تا در کنارش آرامش یابد و به او انس بگیرد؛ و به آنها دستور داد تا در بهشت سکونت گزینند. ﴿وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيۡثُ شِئۡتُمَا﴾؛ یعنی: هرچه می‌خواهید از انواع و اقسام میوه‌های آن به خوشی بخورید. و خداوند متعال به ایشان فرمود: ﴿إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعۡرَىٰ وَأَنَّكَ لَا تَظۡمَؤُاْ فِيهَا وَلَا تَضۡحَىٰ﴾ [طه: 118-119] «همانا برای تو این است که در آن نه گرسنه می‌شوی و نه برهنه می-مانی و آن که تو در آن نه تشنه می‌شوی و نه گرما (و سوزش آفتاب) می-یابی». ﴿وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ﴾ و نزدیک این درخت نشوید. درخت مذکور نوعی از درختان بهشت است که خداوند آن را بهتر می‌داند. و به منظور امتحان و آزمایش و یا به خاطر حکمتی که برای ما مشخص نیست، آنها را از نزدیک شدن به آن درخت و خوردن از آن نهی کرد. ﴿فَتَكُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ این بخش از آیه بیانگر آن است که این نهی برای تحریم است؛ زیرا به دنبال آن ظلم ذکر شده است. info
التفاسير:

external-link copy
36 : 2

فَاَزَلَّهُمَا الشَّیْطٰنُ عَنْهَا فَاَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِیْهِ ۪— وَقُلْنَا اهْبِطُوْا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۚ— وَلَكُمْ فِی الْاَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَّمَتَاعٌ اِلٰی حِیْنٍ ۟

آری! شیطان در دل آنها وسوسه ‌انداخت و خوردن از آن درخت را برایشان آراست تا اینکه موجب لغزش آنها گردید: ﴿وَقَاسَمَهُمَآ﴾و برای آنها به خداوند قسم خورد که ﴿إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِينَ﴾ همانا من خیرخواه شما هستم. پس آدم و همسرش فریب او را خوردند و از او اطاعت کردند. بنابراین شیطان آنها را از آسودگی و نعمتی که در آن بودند، بیرون کرد و به سرای خستگی و رنج و کار و تلاش درافتادند. ﴿بَعۡضُكُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞ﴾ آدم و فرزندانش دشمنان ابلیس و فرزندانش خواهند بود. و مشخص است که دشمن برای زیان رساندن به طرف مقابل خود و محروم کردن او از خیر و نیکی به هر راهی متوسّل می‌شود. پس در این آیه به‌صورت ضمنی فرزندان آدم از شیطان برحذر داشته شده‌اند. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ لَكُمۡ عَدُوّٞ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا يَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِيَكُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ﴾ [فاطر: 6] «همانا شیطان دشمن شما است پس آن را دشمن خود قرار دهید، همانا او گروهش را فرامی‌خواند تا از اهل آتش جهنم شوند». ﴿أَفَتَتَّخِذُونَهُۥ وَذُرِّيَّتَهُۥٓ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِي وَهُمۡ لَكُمۡ عَدُوُّۢۚ بِئۡسَ لِلظَّٰلِمِينَ بَدَلٗا﴾ [الکهف: 50] «آیا مرا رها کرده و او و پیروانش را به دوستی می‌گیرید، حال آنکه آنها دشمن شما هستند؟ ستمگران چه عوض بدی دارند». سپس به هبوط آدم و حوا به سوی زمین اشاره کرده و می‌فرماید: ﴿وَلَكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ﴾ و برای شما تا مدتی در زمین مسکن و قرارگاهی است، ﴿وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِينٖ﴾ تا وقت معین؛ یعنی تا پایان اجل‌هایتان از دنیا بهره‌مند می‌شوید، سپس به سرا و جهانی منتقل می‌شوید که برای آن آفریده شده‌اید و آن نیز برای شما آفریده شده است. در این آیه به این مطلب اشاره شده است که زندگی دنیا موقت و عارضی است و دنیا مسکن حقیقی نمی‌باشد، بلکه راه عبوری است برای رسیدن به جهان و سرای آخرت و برای استقرار و ماندن آباد نشده است. info
التفاسير:

external-link copy
37 : 2

فَتَلَقّٰۤی اٰدَمُ مِنْ رَّبِّهٖ كَلِمٰتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ؕ— اِنَّهٗ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیْمُ ۟

﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ﴾ آدم دریافت کرد؛ و خداوند به او الهام نمود، ﴿مِن رَّبِّهِۦ كَلِمَٰتٖ﴾ از جانب پروردگارش کلماتی را؛ و آن کلمات ﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا...﴾ است، که آدم به گناهش اعتراف نمود و از خداوند خواست او را بیامرزد،﴿فَتَابَ عَلَيۡهِ﴾ پس خداوند توبۀ او را پذیرفت و بر او رحم نمود، ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ﴾ همانا خداوند توبه‌پذیر است و هر کس که به سوی او بازگردد و توبه کند، توبه‌اش را می‌پذیرد. توبه‌پذیری خداوند بر دو نوع است: نخست اینکه به انسان توفیق توبه کردن می‌دهد، دوم اینکه چنانچه توبه واجد شرایط باشد آن را می‌پذیرد. ﴿ٱلرَّحِيمُ﴾ نسبت به بندگانش مهربان است. یکی از مظاهر مهربانی خداوند این است که به بندگان توفیق توبه داده و از گناهان‌شان درگذشته و آنها را می‌بخشد. info
التفاسير: