Übersetzung der Bedeutungen von dem heiligen Quran - Die persische Übersetzung - Tafsiir As-Saady

Nummer der Seite:close

external-link copy
24 : 4

وَّالْمُحْصَنٰتُ مِنَ النِّسَآءِ اِلَّا مَا مَلَكَتْ اَیْمَانُكُمْ ۚ— كِتٰبَ اللّٰهِ عَلَیْكُمْ ۚ— وَاُحِلَّ لَكُمْ مَّا وَرَآءَ ذٰلِكُمْ اَنْ تَبْتَغُوْا بِاَمْوَالِكُمْ مُّحْصِنِیْنَ غَیْرَ مُسٰفِحِیْنَ ؕ— فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهٖ مِنْهُنَّ فَاٰتُوْهُنَّ اُجُوْرَهُنَّ فَرِیْضَةً ؕ— وَلَا جُنَاحَ عَلَیْكُمْ فِیْمَا تَرٰضَیْتُمْ بِهٖ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیْضَةِ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ كَانَ عَلِیْمًا حَكِیْمًا ۟

و ازجمله زنانی که ازدواج با آنها حرام است، ﴿وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ﴾ زنانی هستند که شوهر دارند، و ازدواج با آنها تا وقتی که در عقد شوهر خود هستند حرام است، و زمانی حلال می‌شوند که شوهرانشان آنها را طلاق دهند و عده‌شان تمام شود. ﴿إِلَّا مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ﴾ مگر کنیزانی که اسیر کرده‌اید، پس وقتی زن کافری اسیر شد و شوهر داشت برای مسلمین حلال ‌است، بعد از اینکه مدتی گذشت و مشخص شد که حامله نیست. اما اگر کنیز شوهرداری فروخته شد یا هدیه داده شد، نکاح وی فسخ نمی‌شود، چون صاحب دوم به جای صاحب اول است، و چون پیامبر صلی الله علیه وسلم به بریره اختیار داد. ﴿كِتَٰبَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ﴾ به کتاب خدا پایبند باشید و آن را راهنمای خویش قرار دهید، که در آن شفا و روشنایی است، و حلال و حرام در آن به صورت مشروح بیان شده است. ﴿وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَآءَ ذَٰلِكُمۡ﴾ و هر آنچه که در این آیه ذکر نشده است، برای شما حلال و پاک است. پس حرام محصور و مشخص است، و حلال حد و حصری ندارد و این لطف و رحمت الهی است که نسبت به بندگان دارد و امور را برای آنها آسان می‌گرداند. ﴿أَن تَبۡتَغُواْ بِأَمۡوَٰلِكُم﴾ با مال‌هایتان زنانی را بجویید که آنها را دیده‌اید و پسندیده‌اید و خداوند ازدواج با آنها را برایتان حلال نموده است، در حالی که شما ﴿مُّحۡصِنِينَ﴾ پاکدامن باشید و از زنا دوری کنید و زنان خود را پاکدامن دارید.﴿غَيۡرَ مُسَٰفِحِينَ﴾ «سفح» یعنی اینکه مرد شهوت خود را در حلال و حرام خاموش نماید، و چنین کسی زنش را پاکدامن نگه نمی‌دارد. چون او شهوت خود را در راه حرام قرار داده و انگیزۀ استفاده از زن حلال در او ضعیف گشته است، پس او نیز پاک نگهدارندۀ دامن زنش باقی نمی‌ماند. و این دلالت می‌نماید که چنین کسی جز با زن ناپاک نباید ازدواج کند؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱلزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوۡ مُشۡرِكَةٗ وَٱلزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِكٞ﴾ مرد زناکار ازدواج نمی‌کند، مگر با زن زناکار یا با زن مشرک، و با زن زناکار نباید ازدواج کند، مگر مردی که زناکار یا مشرک است. ﴿فَمَا ٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهِۦ مِنۡهُنَّ﴾ و زنانی را که به عقد خویش در آورده‌اید، ﴿فَ‍َٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾ مهریه‌شان را در مقابل استفاده از آنها بپردازید. بنابراین وقتی شوهر با زنش آمیزش کرد مهریه‌اش بر او لازم می‌گردد. ﴿فَرِيضَةٗ﴾ و باید مهریۀ آنها را بدهید؛ زیرا خداوند آن را بر شما فرض گردانیده است، و بخشش و هدیه‌ای نیست که اگر شوهر بخواهد آن را بدهد و اگر بخواهد آن را ندهد. و یا اینکه معنی ﴿فَرِيضَةٗ﴾ این است که شما آن را تعیین کرده‌اید، پس بر شما واجب است آن را بپردازید. بنابراین چیزی از آن‌را کم نکنید. ﴿وَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ فِيمَا تَرَٰضَيۡتُم بِهِۦ مِنۢ بَعۡدِ ٱلۡفَرِيضَةِ﴾ و اگر بعد از تعیین مهریه با یکدیگر توافق کردید، و شوهر مهریه را بیشتر کرد، یا زن مهریه را با رضایت خاطر کم کرد، اشکالی ندارد، و این گفتۀ بسیاری از مفسرین است. و بسیاری از آنها گفته‌اند: «این آیه در مورد «متعه» است که در ابتدای اسلام حلال بود، سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم آن را حرام گردانید. به فردی که نکاح متعه انجام می‌دهد دستور داده می شود که زمان خاصی را برای این کار معین کند و نرخ و مزد آن را نیز مشخص گرداند، سپس هرگاه زمان آن به اتمام رسید ایرادی ندارد که مبلغی غیر از آنچه که قبلاً تعیین شده بود، با رضایت طرفین پرداخت شود». ﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا﴾ همانا علم الهی گسترده، و حکمت او کامل است. پس خداوند این آیین و احکام را از روی دانش و حکمت خویش برایتان مشروع نموده، و حدودی که حرام و حلال را به‌وسیلۀ آن از یکدیگر جدا می‌نماید برای شما تعیین کرده است. info
التفاسير:

external-link copy
25 : 4

وَمَنْ لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا اَنْ یَّنْكِحَ الْمُحْصَنٰتِ الْمُؤْمِنٰتِ فَمِنْ مَّا مَلَكَتْ اَیْمَانُكُمْ مِّنْ فَتَیٰتِكُمُ الْمُؤْمِنٰتِ ؕ— وَاللّٰهُ اَعْلَمُ بِاِیْمَانِكُمْ ؕ— بَعْضُكُمْ مِّنْ بَعْضٍ ۚ— فَانْكِحُوْهُنَّ بِاِذْنِ اَهْلِهِنَّ وَاٰتُوْهُنَّ اُجُوْرَهُنَّ بِالْمَعْرُوْفِ مُحْصَنٰتٍ غَیْرَ مُسٰفِحٰتٍ وَّلَا مُتَّخِذٰتِ اَخْدَانٍ ۚ— فَاِذَاۤ اُحْصِنَّ فَاِنْ اَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَی الْمُحْصَنٰتِ مِنَ الْعَذَابِ ؕ— ذٰلِكَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ ؕ— وَاَنْ تَصْبِرُوْا خَیْرٌ لَّكُمْ ؕ— وَاللّٰهُ غَفُوْرٌ رَّحِیْمٌ ۟۠

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَن لَّمۡ يَسۡتَطِعۡ مِنكُمۡ طَوۡلًا﴾ و هرکس توانایی دادن مهریۀ زنان آزادۀ مؤمن را نداشت، و این ترس وجود داشت که به زنا یا مشقت فراوان مبتلا ‌شود، برای او جایز است که با کنیزان مؤمن ازدواج کند. و این بر حسب ظاهر است، و گرنه خداوند مؤمن صادق را از مؤمن غیرواقعی می‌شناسد، و امور دنیا بر اساس ظاهر آن سنجیده می‌شوند، و احکام آخرت بر اساس حقیقت و ماهیّت باطنی آن.﴿فَٱنكِحُوهُنَّ﴾ پس با کنیزان ازدواج کنید،﴿بِإِذۡنِ أَهۡلِهِنَّ﴾ با اجازۀ صاحبشان با یکی یا چند تا ﴿وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ﴾ و مهریۀ آنها را به نیکی بپردازید، گرچه کنیز باشند. پس همان‌طور که دادن مهریۀ زن آزاده واجب است، پرداختن مهریۀ کنیز نیز واجب است. اما ازدواج با کنیزان جایز نیست مگر اینکه ﴿مُحۡصَنَٰتٍ﴾ پاکدامن و به دور از زنا باشند، ﴿غَيۡرَ مُسَٰفِحَٰتٖ﴾ [و] آشکارا مرتکب زنا نشوند، ﴿وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخۡدَانٖ﴾ و دوستانی نامشروع و پنهانی برنگزینند. پس ازدواج با کنیز برای مرد مسلمانِ آزاد جایز نیست مگر با چهار شرط که خداوند آنها را بیان کرده است: 1- ایمان‌دار باشند. 2- در ظاهر و باطن پاکدامن باشند. 3- فردی که با کنیزی ازدواج می‌کند توانایی ازدواج با زن آزاده را نداشته باشد. 4- ترس مبتلا شدن به زنا یا مشقت را داشته باشد. پس وقتی که این شرایط موجود باشد، برای او جایز است با کنیز ازدواج کند. اما صبر کردن و خودداری از ازدواج با کنیزان بهتر است؛ زیرا با ازدواج با آنان، فرزندانشان در معرض بردگی قرار می‌گیرند، و ازدواج با آنها خواری و عیب تلقی می‌شود. و این زمانی است که صبر کردن و خودداری از ارتکاب حرام ممکن باشد، و چنانچه برای دوری کردن از حرام جز ازدواج با آنها راهی نباشد، ازدواج با آنان واجب است. بنابراین خداوند فرمود: ﴿وَأَن تَصۡبِرُواْ خَيۡرٞ لَّكُمۡۗ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾ و چنانچه بردباری پیشه کنید، برایتان بهتر است، و خداوند آمرزنده و مهربان است. ﴿فَإِذَآ أُحۡصِنَّ﴾ وقتی که کنیزان ازدواج کردند یا مسلمان شدند، ﴿فَإِنۡ أَتَيۡنَ بِفَٰحِشَةٖ فَعَلَيۡهِنَّ نِصۡفُ مَا عَلَى ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ مِنَ ٱلۡعَذَابِ﴾ اگر مرتکب زنا شدند، سزای آنان نصف سزای زنان آزاد است، و این مربوط به سزایی است که نصف کردن آن ممکن باشد و آن سزای شلاق است، که اگر کنیز مرتکب زنا شود به او پنجاه ضربه شلاق زده می‌شود، و سنگسار نمی‌گردد؛ زیرا سنگسار کردن را نمی‌توان نصف کرد. پس بنا بر قول اول اگر کنیزان ازدواج نکرده بودند، و مرتکب زنا شدند، حد زنا بر آنها اجرا نمی‌شود بلکه آنها تنبیه و تعزیر می‌شوند تا از زنا باز آیند. و بنا بر قول دوم کنیزان غیر مسلمان وقتی که مرتکب زنا شوند نیز تعزیر می‌شوند. خداوند این آیه‌را با این دو اسم بزرگوار ﴿غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾ به پایان رساند؛ زیرا این احکام، یکی از مصادیق مهربانی و بزرگواری و نیکویی پروردگار نسبت به بندگان است، و خداوند آنها را در تنگنا قرار نداد، بلکه آنها را در نهایت فراخی قرار داده است، و شاید بیان مغفرت و آمرزش پس از ذکر حد، اشاره به این مطلب است که حدود، کفارۀ گناهان‌اند، و خداوند به وسیلۀ حدود گناهان بندگانش را می‌آمرزد، همان‌طور که در حدیث چنین آمده است. حکم بردۀ مذکر در حد مذکور، حکم کنیز است، چون کنیز و برده فرقی ندارند. info
التفاسير:

external-link copy
26 : 4

یُرِیْدُ اللّٰهُ لِیُبَیِّنَ لَكُمْ وَیَهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذِیْنَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَیَتُوْبَ عَلَیْكُمْ ؕ— وَاللّٰهُ عَلِیْمٌ حَكِیْمٌ ۟

خداوند متعال از احسان و بخشش بزرگ و تربیت بندگان مؤمن، و آسانی دینش خبر داده و می‌فرماید: ﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمۡ﴾ خداوند می‌خواهد همۀ آنچه را که به بیان و روشن شدن آن نیاز دارید، از قبیل: حلال و حرام و حق و باطل، برایتان روشن نماید. ﴿وَيَهۡدِيَكُمۡ سُنَنَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ﴾ و خداوند می‌خواهد شما را به راه‌های کسانی که پیش از شما بوده‌اند، راهنمایی کند؛ یعنی می‌خواهد شما را به راه پیامبران و پیروانشان و سیرۀ پسندیده و کارهای درست و عادات آنها هدایت نماید، همان کسانی که خداوند بر آنها انعام کرده است. بنابراین خداوند آنچه را که خواست، اجرا نمود و برایتان بیان و روشن کرد، همان‌طور که برای کسانی که پیش از شما بودند، بیان کرد، و خداوند شما را به علم و عمل بزرگی رهنمود کرد. ﴿وَيَتُوبَ عَلَيۡكُمۡ﴾ و نسبت به شما مهربانی می‌ورزد، و در آنچه که برایتان مشروع نموده است با شما به نرمی رفتار می‌نماید، تا بتوانید حدود الهی را رعایت نمایید، و به آنچه که برایتان حلال نموده است، بسنده کنید. پس به سبب سهولتی که خداوند نسبت به شما روا داشته است، گناهانتان کم می‌شود. این است توبه پذیری خدا. و از جمله توبه پذیری الهی این است که هرگاه بندگان مرتکب گناه شوند، درهای رحمت را به روی آنها می‌گشاید، و انگیزۀ بازگشت به سوی خدا و فروتنی در بارگاه الهی را در مقابل دل‌هایشان پدید می‌آورد، سپس توبۀ آنها را می‌پذیرد. پس خداوند را سپاس و ستایش می‌گوییم. ﴿وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ﴾ و خداوند، دانا و حکمت او کامل است. از جمله علم الهی این است که به شما چیزهایی آموخت که نمی‌دانستید. و ازجملۀ آن، حدود الهی است. و از جمله حکمت الهی این است که او توبۀ کسی‌را که حکمت و رحمتش اقتضا نماید، می‌پذیرد، و کسی‌را که شایستگی و لیاقت نداشته باشد، به مقتضای حکمت و عدل خویش خوار می‌گرداند. info
التفاسير: