Übersetzung der Bedeutungen von dem heiligen Quran - Die persische Übersetzung - Tafsiir As-Saady

Nummer der Seite:close

external-link copy
102 : 4

وَاِذَا كُنْتَ فِیْهِمْ فَاَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلٰوةَ فَلْتَقُمْ طَآىِٕفَةٌ مِّنْهُمْ مَّعَكَ وَلْیَاْخُذُوْۤا اَسْلِحَتَهُمْ ۫— فَاِذَا سَجَدُوْا فَلْیَكُوْنُوْا مِنْ وَّرَآىِٕكُمْ ۪— وَلْتَاْتِ طَآىِٕفَةٌ اُخْرٰی لَمْ یُصَلُّوْا فَلْیُصَلُّوْا مَعَكَ وَلْیَاْخُذُوْا حِذْرَهُمْ وَاَسْلِحَتَهُمْ ۚ— وَدَّ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا لَوْ تَغْفُلُوْنَ عَنْ اَسْلِحَتِكُمْ وَاَمْتِعَتِكُمْ فَیَمِیْلُوْنَ عَلَیْكُمْ مَّیْلَةً وَّاحِدَةً ؕ— وَلَا جُنَاحَ عَلَیْكُمْ اِنْ كَانَ بِكُمْ اَذًی مِّنْ مَّطَرٍ اَوْ كُنْتُمْ مَّرْضٰۤی اَنْ تَضَعُوْۤا اَسْلِحَتَكُمْ ۚ— وَخُذُوْا حِذْرَكُمْ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ اَعَدَّ لِلْكٰفِرِیْنَ عَذَابًا مُّهِیْنًا ۟

بنابراین صفت نماز خوف را بیان فرمود و گفت: ﴿وَإِذَا كُنتَ فِيهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ و هرگاه میان آنها بودی و نماز را اقامه کردی، و آنچه را در نماز واجب است کامل نمودی، به آنها یاد بده آنچه را که شایسته است تو و آنها آن را انجام دهید. سپس آن را تفسیر نمود و فرمود: ﴿فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَكَ﴾ باید گروهی با تو بایستند و گروهی در مقابل دشمن بایستند، همان‌طور که آنچه به دنبال می‌آید، بر این مطلب دلالت می‌نماید. ﴿فَإِذَا سَجَدُواْ﴾ یعنی هرگاه کسانی که با تو بودند، نمازشان را تکمیل کردند. و خداوند از نماز به سجده تعبیر نمود تا بر فضیلت سجده، و اینکه سجده رکنی از رکن‌های نماز و بلکه بزرگ‌ترین رکن نماز است، دلالت نماید. ﴿فَلۡيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمۡ وَلۡتَأۡتِ طَآئِفَةٌ أُخۡرَىٰ لَمۡ يُصَلُّواْ﴾ و آنهایی که نماز خوانده‌اند باید پشت سرتان از شما مواظبت نمایند و گروهی دیگر که در برابر دشمنان ایستاده و نماز نخوانده‌اند، بیایند، ﴿فَلۡيُصَلُّواْ مَعَكَ﴾ و با تو نماز بخوانند. و این دلالت می‌نماید که امام در نماز خوف بعد از رفتن گروه اول، برای گروه دوم منتظر می‌ماند، و وقتی که آنها رسیدند آنچه را از نمازش که باقی مانده است با آنها می‌خواند، سپس می‌نشیند و منتظر می‌ماند تا نماز خود را کامل کنند، سپس با آنها سلام می‌گوید و نماز را به پایان می‌رساند. این یکی از صورت‌های نماز خوف است. نماز خوف به صورت‌های مختلفی از پیامبر صلی الله علیه وسلم ثابت شده و همۀ صورت‌های آن جایز است. و این آیه دلالت می‌نماید که نماز جماعت از دو جهت فرض است: یکی اینکه خداوند در چنین حالت سختی که به شدت ترس از دشمن و خطر هجوم آنها وجود دارد، دستور داده است تا نماز به جماعت خوانده شود. پس وقتی خداوند خواندن نماز را با جماعت در چنین حالت سختی واجب گردانیده است، در حالت اطمینان و امنیت به طریق اولی واجب است. دوم اینکه نمازگزارانی که نماز خوف می‌خوانند بسیاری از شرایط و لوازم آن را ترک می‌کنند، و در نماز خوف از چیزهای بسیاری که نماز را باطل می‌کند گذشت شده است، و این جز تأکیدی بر واجب بودن نماز جماعت نیست، چون بین واجب و مستحب تعارضی نیست؛ زیرا اگر جماعت واجب نمی‌بود، این امورِ لازم به خاطر جماعت ترک نمی‌شد و آیۀ شریفه دلالت می‌نماید که بهتر آن است نماز را پشت سر یک امام بخوانند. گرچه این امر موجب خلل و اشکالی گردد که اگر نماز را پشت سر چند امام بخوانند آن خلل ایجاد نمی‌شد. و این امر به خاطر وحدت کلمۀ مسلمین و اتفاق وعدم تفرقۀ آنان است. و تا بیشتر در دل دشمنانشان هراس و ترس بیفتد. و خداوند متعال دستور داده است که اسلحۀ خود را بردارند و در نماز خوف آماده باشند. هرچند که این امر به حرکت‌ها و کارهایی می‌انجامد که احیاناً انسان را از برخی از احوال نماز مشغول می‌دارد، اما مصلحتی که وجود دارد مهمتر از این چیزها است، و آن جمع کردن بین نماز و جهاد و آمادگی و احتیاط در مقابل دشمنانی است که بی‌نهایت به حمله بردن و تاختن بر مسلمین و کالاهایشان حریص و علاقه‌مند هستند. بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿وَدَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡ تَغۡفُلُونَ عَنۡ أَسۡلِحَتِكُمۡ وَأَمۡتِعَتِكُمۡ فَيَمِيلُونَ عَلَيۡكُم مَّيۡلَةٗ وَٰحِدَةٗ﴾ کافران دوست دارند تا شما از اسلحه و کالاهایتان غافل شوید و آنگاه یکباره بر شما بتازند. سپس خداوند کسانی را که عذری دارند، از قبیل: بیماری یا بارش باران، معذور قرار داده و به آنها اجازه داده است تا اسلحۀ خود را بر زمین بگذارند، اما باید احتیاط و آمادگی داشته باشند. پس فرمود: ﴿وَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ إِن كَانَ بِكُمۡ أَذٗى مِّن مَّطَرٍ أَوۡ كُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَن تَضَعُوٓاْ أَسۡلِحَتَكُمۡۖ وَخُذُواْ حِذۡرَكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡكَٰفِرِينَ عَذَابٗا مُّهِينٗا﴾ و اگر از باران در اذیت بودید، یا بیمار بودید، گناهی بر شما نیست که اسلحه‌هایتان را بر زمین بگذارید، و آمادگی خود را داشته باشید. همانا خداوند برای کافران عذاب خوارکننده‌ای آماده نموده است. یکی از مصادیق عذاب خوارکننده این است که خداوند بندۀ خوب و مؤمن خویش و یاوران موحّد دینش را دستور داده تا کافران را هر کجا که یافتند بکشند، و با آنها بجنگند و آنها را بگیرند، و محاصره کنند، و همه جا در کمین آنها بنشینند، و در همۀ حالت‌ها مواظب خود باشند، و از آنها غافل نشوند، تا مبادا کافران از غفلت آنها استفاده کرده و با ضربه زدن به آنها به برخی از اهداف خود برسند. پس خداوند را، به خاطر منّتی که بر مؤمنان نهاده و آنها را با یاری خویش و آموزه‌هایش کمک نموده است، سپاس و ستایش می‌گوییم. راهنمایی‌هایی که اگر مسلمین به طور کامل آن را در پیش بگیرند، شکست نمی‌خورند و هیچ وقت دشمن بر آنها چیره نمی‌گردد. ﴿فَإِذَا سَجَدُواْ فَلۡيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمۡ﴾ پس وقتی که نماز خواندند، باید پشت سرتان از شما مراقبت کنند. این دلالت می‌نماید که این گروه نمازشان را قبل از رفتن به جای نگاهبانان تکمیل می‌کنند، و پیامبر صلی الله علیه وسلم قبل از اینکه سلام بدهد منتظر گروه دیگر می‌ماند؛ زیرا ابتدا بیان کرد که گروه اول با او به نماز می‌ایستد، پس خبر داد که آنها با پیامبر همراه هستند. سپس کار رفتن به جای نگاهبانان را تنها به آنها نسبت داد، و به پیامبر نسبت نداد پس این همان مطلبی است که ما بیان کردیم. ﴿وَلۡتَأۡتِ طَآئِفَةٌ أُخۡرَىٰ لَمۡ يُصَلُّواْ فَلۡيُصَلُّواْ مَعَكَ﴾ سپس گروهی بیاید که نماز نخوانده‌اند و با تو نماز بخوانند. این آیه بیانگر آن است که گروه اول نماز خوانده‌اند. و بیانگر آن است که نمازِ گروه دوم در حقیقت در رکعت اول با امام خوانده می‌شود، ودر رکعت دوم حکماً آنها نمازشان را با امام خوانده‌اند. پس این مستلزم آن است که امام باید منتظر آنها باشد تا آنان نمازشان را تکمیل کنند سپس با آنها سلام بگوید و نماز را به پایان برساند. و اگر کسی تأمل ورزد این مطلب روشن است. info
التفاسير:

external-link copy
103 : 4

فَاِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلٰوةَ فَاذْكُرُوا اللّٰهَ قِیٰمًا وَّقُعُوْدًا وَّعَلٰی جُنُوْبِكُمْ ۚ— فَاِذَا اطْمَاْنَنْتُمْ فَاَقِیْمُوا الصَّلٰوةَ ۚ— اِنَّ الصَّلٰوةَ كَانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِیْنَ كِتٰبًا مَّوْقُوْتًا ۟

وقتی که از نمازتان فارغ شدید -خواه نماز خوف باشد یا نمازی دیگر- در همۀ حالت و هیئت‌هایتان خدا را یاد کنید. اما به خاطر چند فایده نماز خوف را به طور ویژه در این مورد بیان کرد، از جملۀ آن فواید، یکی این است که صلاح و سعادت و رستگاری قلب در گرو رجوع به خدا و محبت ورزیدن به وی و مملو کردن قلب از یاد خدا وستایش او است. و بزرگ‌ترین چیزی که این مهم به وسیلۀ آن تحقق می‌یابد، نماز است، که پلی است برای برقراری ارتباط میان بنده و پروردگارش. و از آن جمله این است که نماز، سرشار از حقایق ایمانی و معارف یقینی است، که خداوند آن را در هر شب و روز بر بندگانش فرض گردانیده است، و مشخص است که در نماز خوف این اهداف پسندیده، به علت مشغول بودن قلب و جسم و به سبب ترس، حاصل نمی‌شوند، بنابراین دستور داد تا به وسیلۀ ذکر و یاد خدا پس از نمازِ خوف، این چیزها جبران شوند. و از آن جمله اینکه ترس، باعث اضطراب و هراس قلب می‌گردد، و این به مثابۀ ضعف و ناتوانیِ آدمی است. و هرگاه قلب ضعیف گردد، بدن از مقاومت در برابر دشمن ضعیف می‌گردد. اما ذکر خدا یکی از بزرگ‌ترین عواملی است که قلب را تقویت ‌نموده و نیرو می‌بخشد؛ و از آن جمله این است که ذکر و یاد خدا همراه با شکیبایی و پابرجایی، سبب رستگاری و پیروزی بر دشمنان است. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ﴾ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگاه با گروهی روبرو شدید، پابرجا باشید.وخدا را بسیار یاد کنید تا موفق و رستگار شوید. پس دستور داد که در این حالت او بسیار یاد شود. این آیه، فواید دیگری را نیز در بر دارد ﴿فَإِذَا ٱطۡمَأۡنَنتُمۡ فَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ و چون آرامش یافتید پس نماز را بر پا دارید؛ یعنی وقتی که ترس برطرف شد و دل و جسمتان آرامش یافت، نماز را به کامل‌ترین صورتِ ظاهری و باطنی و با ارکان و شرایط آن، و با فروتنی و سایر اموری که نماز را تکمیل می‌نماید، برپا دارید. ﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ كِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا﴾ همانا نماز بر مؤمنان فرضی است که باید در اوقاتی معین خوانده شود، پس این مبین فرضیت نماز است و اینکه نماز دارای وقتی است که به جز در آن وقت، صحیح نیست خوانده شود، و وقت نماز اوقاتی است که نزد مسلمین ثابت و مقرر است، و کوچک و بزرگ، و عالم و جاهل آن را می‌دانند، و آنها این اوقات را از پیامبرشان صلی الله علیه وسلم فرا گرفته‌اند که فرمود: «صَلُّوا کَمَا رَأیتُمُونِی أُصَلِّی» «همان‌گونه نماز بخوانید که مرا دیده‌اید نماز می‌خوانم.» و﴿عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ بر این دلالت می‌نماید که نماز، معیار و میزان ایمان است و بر حسب ایمان بنده، نماز وی کامل انجام می‌شود، و این دلالت می‌نماید که کافران گرچه به مانند اهل ذمه باید به احکام مسلمین ملتزم باشند، اما آنها به انجام فروع دین مانند نماز امر نمی‌شوند، و چنانچه آن را انجام دهند ـ مادامی که کافر هستند ـ نمازشان صحیح نیست. هرچند که در آخرت به خاطر برپا نداشتن نماز و سایر احکام، مجازات شده و سزا می‌بینند. info
التفاسير:

external-link copy
104 : 4

وَلَا تَهِنُوْا فِی ابْتِغَآءِ الْقَوْمِ ؕ— اِنْ تَكُوْنُوْا تَاْلَمُوْنَ فَاِنَّهُمْ یَاْلَمُوْنَ كَمَا تَاْلَمُوْنَ ۚ— وَتَرْجُوْنَ مِنَ اللّٰهِ مَا لَا یَرْجُوْنَ ؕ— وَكَانَ اللّٰهُ عَلِیْمًا حَكِیْمًا ۟۠

یعنی در طلب و دنبال کردن دشمنانِ کافرتان سست و ضعیف نشوید، و در جهاد کردن و اهتمام دادن به آن سستی نورزید؛ زیرا سست شدنِ دل، باعث سست شدن بدن می‌گردد، و سستی بدن، باعث ناتوانی در برابر دشمنان می‌شود. بلکه قوی باشید، و در جنگیدن با آنها با نشاط و چابک باشید. سپس دو چیز را بیان نمود که قلب مؤمنان را تقویت می‌نماید: اول: آنچه از درد و زخم و خستگی و امثال آنکه به شما می‌رسد، به دشمنانتان هم می‌رسد، پس، از جوانمردی و مروّت و انسانیت و شهامت اسلامی دور است که شما از آنها ضعیف‌تر باشید، در حالی که شما و آنها در آنچه که باعث ضعف و سستی می‌گردد، برابر هستید. زیرا عادت بر این است که سست و ضعیف نمی‌شود، مگر کسی که درد و مصیبتِ پی‌درپی بر او وارد شود، و همواره دشمنان بر او پیروز گردند. اما کسی که گاهی جنگ به نفع او تمام می‌شود و گاهی به زیان او، نباید ضعیف گردد. دوم: شما به خدا امید دارید و آنها به خدا امید ندارند، پس شما امید دارید که با دست یافتن به پاداش خدا موفقیت را به دست آورید، و از عذاب او نجات یابید. بلکه مؤمنان واقعی اهدافی عالی و آرزوهای بلندی در سر می‌پرورانند، از قبیل: یاری کردن دین خدا و برپا داشتن شریعت الهی و توسعه دادن دایرۀ اسلام و هدایت نمودن گمراهان و ریشه‌کن کردن دشمنان. پس این چیزها برای مؤمنی که دارای یقین است، افزایش توانایی و چند برابر شدن چابکی و شجاعت را دربر دارد؛ زیرا کسی که می‌جنگد و سختی‌ها را به خاطر دست یافتن به افتخار دنیوی‌اش تحمل می‌کند، مانند کسی نیست که برای به دست آوردن سعادت دنیا و آخرت و دست یافتن به خشنودی خدا و بهشت او می‌جنگد. پس پاک است خدایی که با علم و حکمت خویش، بندگان را متفاوت قرار داده و میان آنها فرق گذاشته است. بنابراین فرمود: ﴿وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾ و خداوند دانا و حکیم است؛ یعنی دارای علم و حکمت کامل است. info
التفاسير:

external-link copy
105 : 4

اِنَّاۤ اَنْزَلْنَاۤ اِلَیْكَ الْكِتٰبَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَاۤ اَرٰىكَ اللّٰهُ ؕ— وَلَا تَكُنْ لِّلْخَآىِٕنِیْنَ خَصِیْمًا ۟ۙ

خداوند خبر می‌دهد که کتاب را به حق بر بنده و پیامبرش نازل کرده است؛ یعنی نزول قرآن از شر شیطان‌ها درامان بوده، و یاوه و باطلی به آن رخنه نکرده است. بلکه به حق فرود آمده، و مشتمل بر حق است. پس اخبار قرآن راست، و اوامر و نواهی آن عادلانه است. ﴿وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗا﴾ و سخن پروردگارت از نظر راستی و دادگری کامل است.و خداوند خبر داده است که قرآن را بر پیامبر نازل فرمود، تا میان مردم داوری کند. و در آیه‌ای دیگر فرموده است: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ﴾ و قرآن را بر تو نازل کرده‌ایم، تا آنچه را که بر مردم نازل شده است، برای آنان بیان کنی. احتمال دارد که آیۀ ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ...﴾ در مورد داوری بین مردم و حل و فصل درگیری و اختلافات آنان باشد، و این آیه ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ...﴾ در مورد بیان اصول و فروع دین باشد. و احتمال دارد که معنی هردو آیه یکی باشد. پس داوری بین مردم در اینجا، شامل داوری میان آنها در مورد خون‌ها و آبرو و اموال و سایر حقوق و عقاید و تمام مسائل احکام باشد. ﴿بِمَآ أَرَىٰكَ ٱللَّهُ﴾ بر اساس آنچه که خدا به تو نشان داده است، نه بر اساس هوی و خواست خودت، بلکه بر طبق آنچه که خدا به تو آموخته و به تو الهام کرده است، میان آنان داوری کن. ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ﴾ و او از روی هوی و هوس چیزی نمی‌گوید، نیست آن، مگر وحیی که بر او وحی می‌شود. و این مبیّن آن است که پیامبر صلی الله علیه وسلم در تمام احکام و دیگر چیزهایی که از جانب خدا ابلاغ می‌نماید، معصوم است. و نیز آیه بیانگر آن است که علم و عدالت، شرط داوری است؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: ﴿بِمَآ أَرَىٰكَ ٱللَّهُ﴾ بر اساس آنچه که خدا به تو آموخته است، و نفرمود: بر اساس آنچه که خود دیده‌ای و می‌دانی. نیز اساس داوری کردن میان مردم را، شناخت کتاب قرار داده است، و چون خداوند به داوری کردن میان مردم همراه با دادگری و انصاف دستور داد، او را از ظلم و ستم که ضد عدالت است، نهی نمود و فرمود: ﴿وَلَا تَكُن لِّلۡخَآئِنِينَ خَصِيمٗا﴾ از خیانتکار دفاع مکن؛ زیرا او مدعی چیزی است، که مال او نیست، یا حقی را که بر گردن دارد، انکار می‌کند، خواه این را بداند یا از روی گمان چنین کند. این آیه مبیّن آن است که مجادله و دعوای ناحق، و به عهده گرفتن وکالت باطل در خصومت‌های دینی، و حقوق دنیوی، حرام است. و مفهوم آیه دلالت می‌نماید که وکالت کسی که ظلمی از او شناخته نشده است، جایز است. info
التفاسير: