Qurani Kərimin mənaca tərcüməsi - Fars dilinə tərcümə - Təfsir əs-Səadi.

Səhifənin rəqəmi:close

external-link copy
76 : 17

وَاِنْ كَادُوْا لَیَسْتَفِزُّوْنَكَ مِنَ الْاَرْضِ لِیُخْرِجُوْكَ مِنْهَا وَاِذًا لَّا یَلْبَثُوْنَ خِلٰفَكَ اِلَّا قَلِیْلًا ۟

﴿وَإِن كَادُواْ لَيَسۡتَفِزُّونَكَ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ لِيُخۡرِجُوكَ مِنۡهَا﴾ و به راستی نزدیک بود تو را از آن سرزمین برکَنَند، تا تو را از آن جا بیرون نمایند؛ یعنی به خاطر نفرتی که از جایگاه تو در میان خود داشتند، نزدیک بود تو را از آن سرزمین بیرون کنند و از آن آواره‌ات نمایند. و اگر چنین می‌کردند، بعد از تو، جز مدت کوتاهی باقی نمی‌ماندند، و عذاب خدا آنها را فرا می‌گرفت. همان‌طور که سنت و شیوۀ الهی در میان همۀ ملت‌ها این گونه بوده، و هرگز تغییر نمی‌یابد. و هر امتی که پیامبرش را تکذیب نموده و او را از سرزمین خود بیرون کرده‌اند، خداوند فوراً آنها را به عذاب گرفتار کرده است. وقتی کفار مکه، علیه پیامبر اسلام توطئه کردند و او را بیرون نمودند، مدت کوتاهی نگذشت که خداوند عذاب خویش را در جنگ بدر بر آنها نازل نمود؛ و سردارانشان کشته شدند، و قدرت آنان از هم پاشید. این آیات، مبیّن آنند که بنده به شدت به خداوند نیازمند است تا او را استوار و پابرجا بدارد. و باید همواره از خداوند بخواهد که او را بر ایمان استوار گرداند؛ و به هر راهی که انسان را به پا برجایی می‌رساند، متوسل شود؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم درحالی که کامل‌ترین بنده بود، خداوند به او فرمود: ﴿وَلَوۡلَآ أَن ثَبَّتۡنَٰكَ لَقَدۡ كِدتَّ تَرۡكَنُ إِلَيۡهِمۡ شَيۡ‍ٔٗا قَلِيلًا﴾ و اگر ما تو را پا برجا و استوار نمی‌داشتیم، نزدیک بود اندکی به سوی آنان گرایش پیدا کنی. پس دیگران چگونه خواهند بود؟! و خداوند در اینجا نعمت خویش را بر پیامبرش یادآور می‌شود، و اینکه او را از شر مصون داشته است. و این دلالت می‌نماید که خداوند دوست دارد بندگانش ـ به هنگام وجود اسباب شر و بدی ـ بیشتر نعمات او را به یاد آورند؛ و با این کار، خود را از شرّ مصون ‌دارند، و همواره بر ایمان پابرجا و استوار باشند. نیز آیه به این مطلب اشاره می‌نماید که برحسب بلندی مقامِ بنده و نعمت‌هایی که خداوند به وی ارزانی داشته است، گناهش بزرگ‌تر وجرمش چندین برابر محسوب می‌گردد؛ آنگاه که کاری انجام دهد که به خاطر آن، مورد نکوهش قرار ‌گیرد؛ چون خداوند به پیامبرش تذکر داده است که اگر چنین کند ـ‌که او هرگز چنین نخواهد کرد‌ـ ﴿لَّأَذَقۡنَٰكَ ضِعۡفَ ٱلۡحَيَوٰةِ وَضِعۡفَ ٱلۡمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيۡنَا نَصِيرٗا﴾ آنگاه عذاب دنیا و آخرت را، چندین برابر به تو می‌چشاندیم، و برای خود در برابر ما یاوری نمی‌یابی. و نیز آیه می‌فرماید: هرگاه خداوند بخواهد ملتی را هلاک و نابود نماید، جرمِ آن چندین برابر می‌شود؛ و سزاوار عذاب الهی ‌شده، و عذاب بر آن واقع می‌گردد. همان‌طور که سنت و شیوه الهی در میان امت‌های پیشین نیز همین بوده است؛ و وقتی پیامبرشان را بیرون کردند، آنها را به عذاب گرفتار نمود. info
التفاسير:

external-link copy
77 : 17

سُنَّةَ مَنْ قَدْ اَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُّسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِیْلًا ۟۠

﴿وَإِن كَادُواْ لَيَسۡتَفِزُّونَكَ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ لِيُخۡرِجُوكَ مِنۡهَا﴾ و به راستی نزدیک بود تو را از آن سرزمین برکَنَند، تا تو را از آن جا بیرون نمایند؛ یعنی به خاطر نفرتی که از جایگاه تو در میان خود داشتند، نزدیک بود تو را از آن سرزمین بیرون کنند و از آن آواره‌ات نمایند. و اگر چنین می‌کردند، بعد از تو، جز مدت کوتاهی باقی نمی‌ماندند، و عذاب خدا آنها را فرا می‌گرفت. همان‌طور که سنت و شیوۀ الهی در میان همۀ ملت‌ها این گونه بوده، و هرگز تغییر نمی‌یابد. و هر امتی که پیامبرش را تکذیب نموده و او را از سرزمین خود بیرون کرده‌اند، خداوند فوراً آنها را به عذاب گرفتار کرده است. وقتی کفار مکه، علیه پیامبر اسلام توطئه کردند و او را بیرون نمودند، مدت کوتاهی نگذشت که خداوند عذاب خویش را در جنگ بدر بر آنها نازل نمود؛ و سردارانشان کشته شدند، و قدرت آنان از هم پاشید. این آیات، مبیّن آنند که بنده به شدت به خداوند نیازمند است تا او را استوار و پابرجا بدارد. و باید همواره از خداوند بخواهد که او را بر ایمان استوار گرداند؛ و به هر راهی که انسان را به پا برجایی می‌رساند، متوسل شود؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم درحالی که کامل‌ترین بنده بود، خداوند به او فرمود: ﴿وَلَوۡلَآ أَن ثَبَّتۡنَٰكَ لَقَدۡ كِدتَّ تَرۡكَنُ إِلَيۡهِمۡ شَيۡ‍ٔٗا قَلِيلًا﴾ و اگر ما تو را پا برجا و استوار نمی‌داشتیم، نزدیک بود اندکی به سوی آنان گرایش پیدا کنی. پس دیگران چگونه خواهند بود؟! و خداوند در اینجا نعمت خویش را بر پیامبرش یادآور می‌شود، و اینکه او را از شر مصون داشته است. و این دلالت می‌نماید که خداوند دوست دارد بندگانش ـ به هنگام وجود اسباب شر و بدی ـ بیشتر نعمات او را به یاد آورند؛ و با این کار، خود را از شرّ مصون ‌دارند، و همواره بر ایمان پابرجا و استوار باشند. نیز آیه به این مطلب اشاره می‌نماید که برحسب بلندی مقامِ بنده و نعمت‌هایی که خداوند به وی ارزانی داشته است، گناهش بزرگ‌تر وجرمش چندین برابر محسوب می‌گردد؛ آنگاه که کاری انجام دهد که به خاطر آن، مورد نکوهش قرار ‌گیرد؛ چون خداوند به پیامبرش تذکر داده است که اگر چنین کند ـ‌که او هرگز چنین نخواهد کرد‌ـ ﴿لَّأَذَقۡنَٰكَ ضِعۡفَ ٱلۡحَيَوٰةِ وَضِعۡفَ ٱلۡمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيۡنَا نَصِيرٗا﴾ آنگاه عذاب دنیا و آخرت را، چندین برابر به تو می‌چشاندیم، و برای خود در برابر ما یاوری نمی‌یابی. و نیز آیه می‌فرماید: هرگاه خداوند بخواهد ملتی را هلاک و نابود نماید، جرمِ آن چندین برابر می‌شود؛ و سزاوار عذاب الهی ‌شده، و عذاب بر آن واقع می‌گردد. همان‌طور که سنت و شیوه الهی در میان امت‌های پیشین نیز همین بوده است؛ و وقتی پیامبرشان را بیرون کردند، آنها را به عذاب گرفتار نمود. info
التفاسير:

external-link copy
78 : 17

اَقِمِ الصَّلٰوةَ لِدُلُوْكِ الشَّمْسِ اِلٰی غَسَقِ الَّیْلِ وَقُرْاٰنَ الْفَجْرِ ؕ— اِنَّ قُرْاٰنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوْدًا ۟

خداوند به پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم دستور می‌دهد تا نماز را به صورت ظاهری و باطنی و به طور کامل و در اوقاتِ آن، بر پا بدارد، ﴿لِدُلُوكِ ٱلشَّمۡسِ﴾ به هنگام زوالِ آفتاب به سوی افق غربی که نماز ظهر و عصر را شامل می‌گردد، ﴿إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّيۡلِ﴾ تا تاریکی شب، که نماز مغرب و عشا را در بر می‌گیرد. ﴿وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ﴾ و نماز صبح را [نیز] بخوان. نماز صبح، قرآن نامیده شده است؛ چون قرائت در نماز صبح، از دیگر نمازها طولانی تر است، نیز خواندنِ قرآن در نماز صبح، فضیلت [بیشتری] دارد؛ چرا که خداوند شاهد آن است، و فرشتگان شب و روز در آن حضور دارند. و در این آیه، اوقات پنج‌گانۀ نمازهای فرض بیان شده؛ نیز بیان شده است نمازهایی که در این اوقات قرار دارند، فرض می‌باشند، چون به انجام آن دستور داده شده است. نیز آیه به این مطلب اشاره می‌نماید که شرطِ صحتِ نماز، فرا رسیدنِ زمانِ آن است؛ و «فرا رسیدن زمان»، سبب وجوب نماز می‌باشد؛ زیرا خداوند دستور داده است که نماز در این اوقات برپا شود؛ و در صورت عذر، می‌توان ظهر و عصر را جمع نمود، و نیز مغرب و عشا را جمع کرد؛ زیرا خداوند تمام ظهر و عصر را با هم ذکر کرده است، نیز وقت مغرب و عشا را با هم ذکر نموده است. نیز آیه، به فضیلتِ نماز صبح و فضیلت خواندن قرآن به صورت طولانی در آن اشاره ‌نموده؛ و اینکه قرائت قرآن، رکن نماز است، چون هرگاه عبادت با بخشی از اجزای خود نامگذاری شود، دلالت می‌نماید که آن بخش فرض است. info
التفاسير:

external-link copy
79 : 17

وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهٖ نَافِلَةً لَّكَ ۖۗ— عَسٰۤی اَنْ یَّبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُوْدًا ۟

﴿وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّكَ﴾ و به غیر از نماز مغرب و عشا، در سایر اوقاتِ شب، نماز بخوان تا نمازِ شب بر مقام تو بیفزاید؛ به خلاف دیگران که نماز شب، کفارۀ گناهانشان است. و احتمال دارد که معنی‌اش این باشد که نمازهای پنج‌گانه، بر تو و بر مؤمنان فرض هستند؛ به خلاف نماز شب، که فقط بر تو فرض می‌باشد؛ و چون تو پیش خداوند دارای ارزش والاتری هستی، وظیفه‌ات را از دیگران بیشتر نموده است تا پاداشت نیز بیشتر شود و از این طریق به مقام ستوده و پسندیده‌ای برسی؛ و آن مقامی است که پیشینیان و پسینیان، تو را بر آن مقام خواهند ستود و آن، مقام شفاعت بزرگ است. آنگاه که مردم از آدم می‌خواهند تا برای آنان شفاعت کند، سپس از نوح، سپس از ابراهیم، سپس از موسی، سپس از عیسی می‌خواهند تا برای آنها شفاعت کنند، اما همه عذر می‌آورند و خود را عقب می‌کشند، تا اینکه مردم از سرور آدمیزادگان می‌خواهند به نزد خداوند شفاعت نماید تا خداوند آنها را از وحشت و هراس روزِ محشر نجات دهد و بر آنان رحم نماید. آنگاه محمد صلی الله علیه وسلم پیش پروردگارش شفاعت می‌نماید، و خداوند او را به عنوان شفیع پذیرفته، و او را در جایگاه و مقامی قرار می‌دهد که پیشینیان و پسینیان به او رشک می‌برند؛ و با پذیرشِ شفاعت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم، بر همۀ مردم منت خواهد نمود. info
التفاسير:

external-link copy
80 : 17

وَقُلْ رَّبِّ اَدْخِلْنِیْ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَّاَخْرِجْنِیْ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَّاجْعَلْ لِّیْ مِنْ لَّدُنْكَ سُلْطٰنًا نَّصِیْرًا ۟

﴿وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِي مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِي مُخۡرَجَ صِدۡقٖ﴾ یعنی تمامی وارد شدن‌ها و همۀ بیرون آمدن‌های مرا، در مسیر طاعت و آنچه که می‌پسندی، قرار بده؛ و آغاز کارها و ورود به آن و خروج از آن را، همراه با اخلاص و مطابق دستور خود قرار بده. ﴿وَٱجۡعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِيرٗا﴾ و حجتی آشکار و دلیلی قاطع، بر همۀ آنچه که انجام می‌دهم، و تمامی آنچه ترک می‌کنم، به من عطا بفرما. و این بالاترین حالتی است که خداوند بنده را در آن قرار می‌دهد؛ به گونه‌ای که همۀ حالات او، تبدیل به خیر وخوبی می‌شود؛ وهمۀ کارها و حالاتش، وی را به پروردگارش نزدیک می‌نماید؛ و بر هرکار و حالتی، دلیلی آشکار دارد. و این بیانگر آن است که آدمی در چنین حالتی به مقام علم مفید و عمل صالح نایل می‌آید. info
التفاسير:

external-link copy
81 : 17

وَقُلْ جَآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ؕ— اِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوْقًا ۟

﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُ﴾ و بگو حق آمد، و باطل از میان رفت و نابود گشت. حق؛ همان چیزی است که خداوند به پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم وحی نمود، و او را دستور داد تا اعلام کند که به راستی حق آمد و هیچ چیزی توانِِ مقابلۀ با آن را ندارد، و باطل متلاشی و نابود خواهد گشت. ﴿ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا﴾ بی‌گمان باطل همیشه از میان‌رفتنی و نابود شدنی است. و این صفتِ همیشگی باطل است. اما گاهی باطل، دارای قدرت و پیشرفت می‌شود، و آن زمانی است که حق با آن مقابله نکند. اما به ‌هنگام فرارسیدن حق، باطل از هم می‌پاشد و نابود می‌شود و حرکتی نخواهد داشت. بنابراین باطل جز در زمان‌ها و مکان‌هایی که خالی از دانش به آیات الهی و دلایل اوست، رواج پیدا نمی‌کند. info
التفاسير:

external-link copy
82 : 17

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْاٰنِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَّرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِیْنَ ۙ— وَلَا یَزِیْدُ الظّٰلِمِیْنَ اِلَّا خَسَارًا ۟

قرآن مشتمل بر شفا و رحمت است، ولی برای هرکس مایۀ شفا و رحمت نیست؛ بلکه برای کسانی سبب شفا و رحمت است که به آن ایمان دارند و آیاتش را تصدیق می‌نمایند و به آن عمل می‌کنند. اما کسانی که با عدم تصدیق قرآن و عمل نکردن به آن به خود ستم ورزیده‌اند، آیات قرآن جز زیان به آنها چیزی نمی‌افزاید؛ زیرا به وسیلۀ قرآن، حجت بر آنان اقامه می‌شود. و شفایی که قرآن در بر دارد، این است که دل‌ها را، از شُبهات و جهالت و آرای فاسد و انحراف و اهداف زشت، پاکسازی می‌کند؛ زیرا قرآن، مشتمل بر علم یقینی است که هر شبهه و جهلی به وسیلۀ آن از میان می‌رود، و شامل موعظه و اندرز است، و هرگونه شهوت پرستی را که با فرمان الهی مخالف باشد، از میان می‌برد، و جسم‌ها را [نیز] از دردها و بیماری‌های مختلف شفا می‌بخشد. قرآن رحمت است؛ زیرا آدمی را به اتخاذ اسباب رحمت و سعادت دنیوی و اخروی تشویق می‌نماید، به‌طوری که هرگاه بنده آنها را انجام دهد، به سعادت همیشگی و پاداش نیک در دنیا و آخرت دست می‌یابد. info
التفاسير:

external-link copy
83 : 17

وَاِذَاۤ اَنْعَمْنَا عَلَی الْاِنْسَانِ اَعْرَضَ وَنَاٰ بِجَانِبِهٖ ۚ— وَاِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ یَـُٔوْسًا ۟

طبیعت وسرشت انسان چنین می‌باشد، مگر کسی که خداوند او را هدایت کرده باشد؛ زیرا انسان هنگامی که خداوند به او نعمت ‌دهد، شاد می‌شود و به خود می‌بالد و تکبر می‌ورزد، و از پروردگارش رویگردان می‌شود، و شکر او را به جای نمی‌آورد و او را یاد نمی‌کند. ﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ كَانَ يَ‍ُٔوسٗا﴾ و چون شر و بلا گریبانگیرش شود و تنگدستی و بیماری او را فرا بگیرد، از هر خیر و خوبی ناامید می‌شود و گمان می‌برد حالتی که او در آن قرار دارد، همیشگی است. و اما کسی که خداوند او را هدایت نموده است، هنگامی که پروردگار به او نعمت ‌دهد، در مقابل وی فروتنی می‌نماید، و شکر نعمتش را به جای می‌آورد؛ و هنگامی که سختی به او برسد، ناله و زاری سر داده، و از خداوند عافیت و بهبودی می‌طلبد، و امیدوار است که خداوند آنچه را که او را بدان گرفتار کرده است، از وی دور نماید، و با این کار، بلا و مصیبت بر وی آسان می‌گردد. info
التفاسير:

external-link copy
84 : 17

قُلْ كُلٌّ یَّعْمَلُ عَلٰی شَاكِلَتِهٖ ؕ— فَرَبُّكُمْ اَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ اَهْدٰی سَبِیْلًا ۟۠

﴿قُلۡ كُلّٞ يَعۡمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِۦ﴾ یعنی هرکسی متناسب با حالات و وضعیت خود کار می‌کند. پس اگر از برگزیدگان نیکوکار باشد، جز عمل برای پروردگار جهانیان چیزی را انجام نمی‌دهد؛ و اگر از رسواشد‌گان باشد، جز برای مردم کاری را انجام نمی‌دهد و هیچ چیز مورد پسندش نخواهد بود مگر آنچه که با اهداف وخواسته‌هایش مطابق باشد. ﴿فَرَبُّكُمۡ أَعۡلَمُ بِمَنۡ هُوَ أَهۡدَىٰ سَبِيلٗا﴾ و پروردگارتان بهتر می‌داند که چه کسی راهش درست‌تر است. پس هرکس را که صلاحیت و شایستگی هدایت داشته باشد، هدایت می‌نماید؛ و هرکس را که شایستگی هدایت نداشته باشد، خوار می‌گرداند. info
التفاسير:

external-link copy
85 : 17

وَیَسْـَٔلُوْنَكَ عَنِ الرُّوْحِ ؕ— قُلِ الرُّوْحُ مِنْ اَمْرِ رَبِّیْ وَمَاۤ اُوْتِیْتُمْ مِّنَ الْعِلْمِ اِلَّا قَلِیْلًا ۟

این آیه کسانی را که سؤال می‌کنند و هدفشان لجاجت و به بن‌بست رساندن طرف است، از این کار باز می‌دارد؛ چراکه آنان مسایل مهم را نمی‌پرسند، بلکه از «روح» سؤال می‌کنند که از امور پنهان است و هیچ کس نمی‌تواند صفت و کیفیت آن را درست بیان کند؛ زیرا دانشی که بندگان از آن برخوردارند، دارای کمبود و نقص می‌باشد. بنابراین خداوند پیامبرش را فرمان داد که پاسخ آنها را این‌گونه بدهد: ﴿قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّي﴾ بگو: روح از جملۀ مخلوقات پروردگارم می‌باشد که به آن دستور داده پدید بیاید، و آن پدید آمده است. پس، پرسش از آن فایدۀ زیادی ندارد، با اینکه شما چیزهای زیادی غیر از آن را نمی‌دانید. و این آیه، دلیلی است بر اینکه هرگاه کسی از چنین مسایلی مورد سؤال واقع شد، از پاسخ دادن به آن رویگردان شود؛ و سؤال کننده را به چیزی راهنمایی کند که به آن نیاز دارد و به سود اوست. info
التفاسير:

external-link copy
86 : 17

وَلَىِٕنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِیْۤ اَوْحَیْنَاۤ اِلَیْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهٖ عَلَیْنَا وَكِیْلًا ۟ۙ

خداوند متعال خبر می‌دهد که قرآن و وحی که بر پیامبرش فرو فرستاده، رحمتی از جانب خدا بر او و بندگان خداست. و این بزرگ‌ترین نعمت الهی بر پیامبر است، و فضل و کرم خداوند در حق پیامبر بزرگ است ونمی‌توان اندازۀ آن‌را بیان کرد. پس خداوندی که این نعمت را از سرِ فضل خویش به تو داده است، می‌تواند آن را از میان بردارد، و آنگاه کسی را نمی‌یابی که آن را برگرداند. و وکیلی را نیز نخواهی یافت که در این رابطه با خداوند سخن بگوید. پس باید به این نعمت شاد و خوشحال بود، و تکذیب کنندگان و مسخره کردن گمراهان نباید تو را اندوهگین کند؛ زیرا تو بزرگ‌ترین حجت را به آنها ارائه نمود‌ی، اما آن را نپذیرفتند؛ وچون نزد خداوند ارزشی ندارند، خداوند آنان را خوار نموده است. info
التفاسير: