የቅዱስ ቁርዓን ይዘት ትርጉም - የፋርስኛ ትርጉም ‐ ተፍሲረ አስሰዕዲ

የገፅ ቁጥር:close

external-link copy
54 : 18

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِیْ هٰذَا الْقُرْاٰنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ ؕ— وَكَانَ الْاِنْسَانُ اَكْثَرَ شَیْءٍ جَدَلًا ۟

خداوند متعال از عظمت و شکوه قرآن و فراگیری آن خبر داده، و بیان می‌نماید که در قرآن، هرگونه مثلی را به شیوه‌های گوناگون بیان داشته است؛ یعنی هر راهی که انسان را به دانش‌های مفید و سعادتِ جاودانگی می‌رساند، و هر راهی که انسان را از بدی و هلاکت مصون می‌دارد، در آن بیان کرده است. و در قرآن مثال‌های حلال و حرام، و سزای اعمال، و تشویق و بیم دادن، و اخبار راستینی که به دل‌ها باور و آرامش و نور می‌بخشد، بیان کرده است. و این ایجاب می‌کند که انسان در برابر قرآن تسلیم شود و از آن اطاعت نماید، و با قرآن در هیچ چیزی به ستیز برنخیزد. با وجود این، بسیاری از مردم، بعداز اینکه حق برایشان روشن شد، دربارۀ آن به مجادله می‌پردازند و در باطل فرو می‌روند تا حق را در هم بشکنند. بنابراین فرمود: ﴿وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَكۡثَرَ شَيۡءٖ جَدَلٗا﴾ و انسان، بیش از هر چیز، به مجادله و مشاجره می‌پردازد، با اینکه جر و بحث و مشاجره، شایستۀ آنان نیست و کاری منصفانه و دادگرانه نمی‌باشد. و آنچه باعث شده تا انسان به مشاجره و مجادله بپردازد و به خداوند ایمان نیاورد، ستم و کینه توزی است؛ نه اینکه بیان و حجت الهی، ناقص باشد. و اگر عذاب به سراغ آنها بیاید و به مصایبی گرفتار شوند که پیشینیانشان به آن گرفتار شده‌اند، حالتشان چنین نخواهد بود. بنابراین فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
55 : 18

وَمَا مَنَعَ النَّاسَ اَنْ یُّؤْمِنُوْۤا اِذْ جَآءَهُمُ الْهُدٰی وَیَسْتَغْفِرُوْا رَبَّهُمْ اِلَّاۤ اَنْ تَاْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْاَوَّلِیْنَ اَوْ یَاْتِیَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا ۟

چیزی که مانع ایمان آوردن مردم شد ـ‌حال آنکه بر آنان اقامۀ حجت شده بود، و نور و هدایتی که با آن هدایت از گمراهی و حق از باطل تشخیص داده می‌شود، به آنان رسیده بودـ عدم بیان حقیقت نبود، بلکه ستم و تجاوزگری آنان بود. پس چیزی باقی نماند مگر اینکه سنت و قاعدۀ خداوند ـ که در مورد گذشتگان جاری شد و آن عبارت بود از اینکه هرگاه ایمان نیاوردند، در این دنیا آنان را به عذاب گرفتار نماید ـ ، دامنگیرشان گردد، و یا با دو چشم خود مشاهده ‌کنند که عذاب به استقبالشان می‌آید. بنابراین مردم باید بترسند از اینکه چنین وضعیتی برایشان پیش آید، و باید دست از کفر و بی‌ایمانی بردارند، قبل از اینکه عذابی به سراغشان بیاید که قابل برگشت نیست. info
التفاسير:

external-link copy
56 : 18

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِیْنَ اِلَّا مُبَشِّرِیْنَ وَمُنْذِرِیْنَ ۚ— وَیُجَادِلُ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوْا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوْۤا اٰیٰتِیْ وَمَاۤ اُنْذِرُوْا هُزُوًا ۟

ما پیامبران را بیهوده نفرستاده‌ایم؛ و نیز آنها را نفرستاده‌ایم تا مردم آنان را به خدایی بگیرند؛ و آنان را نفرستاده‌ایم که [دیگران ‌را] به سوی خودشان دعوت نمایند، بلکه برای این فرستاده‌ایم، تا مردم را به سوی خوبی فرا خوانند و از بدی باز دارند؛ و آنها را مژده ‌دهند که اگر از امر و نهی آنها فرمان ببرند، در این دنیا و در آن جهان پاداش خواهند داشت؛ و آنها را بیم ‌دهند که اگر سرپیچی کنند، در این دنیا و در آن جهان به عذاب گرفتار خواهند شد. پس به این طریق، حجت خدا بر بندگان اقامه می‌گردد. با وجود این، ستمگرانِ کافر، بیهوده در باطل مجادله کرده، و می‌خواهند با این روش حق را از میان ببرند. بنابراین کافران تا جایی که می‌توانند، برای کمک کردن باطل و شکست دادن حق می‌کوشند؛ و آنها پیامبران خدا و آیات الهی را به مسخره ‌گرفته، و به دانش اندکی که دارند، شادمان هستند. اما خداوند نور خویش را کامل می‌نماید، گر چه کافران نپسندند؛ و خداوند حق را بر باطل چیره می‌گرداند: ﴿بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞ﴾ بلکه به وسیلۀ حق، باطل را درهم می‌کوبیم؛ و [سرانجام] حق، باطل را درهم می‌شکند، و باطل از بین می‌رود. و از جمله حکمت و رحمت الهی، این است که مقدّر نموده باطل گرایان- که به وسیلۀ باطل با حق به ستیز و مجادله می‌پردازند- یکی از بزرگ‌ترین اسباب روشن شدن حق و مشخص شدن شواهد و دلایل آن، و یکی از بزرگ‌ترین اسباب برای روشن شدن باطل و فساد آن می‌باشند؛ زیرا هر چیزی، با ضدش شناخته می‌شود. info
التفاسير:

external-link copy
57 : 18

وَمَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِاٰیٰتِ رَبِّهٖ فَاَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِیَ مَا قَدَّمَتْ یَدٰهُ ؕ— اِنَّا جَعَلْنَا عَلٰی قُلُوْبِهِمْ اَكِنَّةً اَنْ یَّفْقَهُوْهُ وَفِیْۤ اٰذَانِهِمْ وَقْرًا ؕ— وَاِنْ تَدْعُهُمْ اِلَی الْهُدٰی فَلَنْ یَّهْتَدُوْۤا اِذًا اَبَدًا ۟

خداوند خبر می‌دهد که هیچ کس ستمگر و مجرم تر از بنده‌ای نیست که به آیات خدا پند داده شود و برای او حق از باطل و هدایت از گمراهی روشن شده، و از عذاب الهی برحذر داشته شده و به پاداش او تشویق شود، اما باز ازآن روی بگرداند، و پند نپذیرد، و از آنچه برآن بوده است، برنگردد، و گناهانی را که مرتکب شده است، فراموش کند، و خداوند دانا به پنهان را مدنظر نداشته باشد. پس چنین کسی، ستمگرتر است از آن کس که آیات الهی به او نرسیده و به آن پند داده نشده و رویگردان شده است. چنین فردی گرچه ستمگر است، اما آن یکی که از روی علم و آگاهی روی گردانده است، ستمگرتر می‌باشد؛ زیرا کسی که از روی دانش و بینش مرتکب گناه می‌شود، مجرم تر از کسی است که چنین نیست. خداوند متعال چنین کسی را، به سبب رویگردانی‌اش از آیات خدا، و به سبب اینکه گناهانش را فراموش کرده، و به سبب اینکه علی رغم اینکه شرّ را می‌شناسد اما آن را برای خود بر می‌گزیند و به آن خشنود می‌گردد، مجازات می‌نماید؛ و درهای هدایت را به روی او می‌بندد -به این صورت که بردلش پرده‌های محکمی می‌افکند که او را از اینکه آیات الهی را بفهمد، باز می‌دارد- پس او گرچه آیات را بشنود، نمی‌تواند آن را بفهمد و بر دلش تأثیر بگذارد. ﴿وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗا﴾ و در گوش‌هایشان ناشنوایی وکری قرار داده‌ایم، به‌گونه‌ای که نمی‌گذارد آیات خدا را طوری بشنوند که از آن بهره مند شوند. پس راهی برای هدایت آنها نیست. ﴿وَإِن تَدۡعُهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ فَلَن يَهۡتَدُوٓاْ إِذًا أَبَدٗا﴾ و اگر آنان را به سوی هدایت فرا بخوانی، هرگز راهیاب نمی‌شوند؛ زیرا آن که امید می‌رود به ندای دعوتگرِ هدایت لبیک بگوید، کسی است که شناختی ندارد؛ اما اینان که حق را دیده‌اند، سپس چشم فروبسته‌اند؛ و راه حق را شناخته، سپس آن را رها کرده‌اند؛ و راه گمراهی را دانسته، و آن را در پیش گرفته‌اند. و خداوند به سزای کارهایشان، بر دل‌هایشان مهر زده و دل‌هایشان را بسته است. پس برای هدایت شدن چنین کسانی، راه و چاره‌ای نیست. و این آیه، هشداری است برای کسانی که حق را بعد از شناخت آن، ترک گفته‌اند که مبادا میان آنان و حق چیزی حایل گردد که دیگر نتوانند به آن برسند. info
التفاسير:

external-link copy
58 : 18

وَرَبُّكَ الْغَفُوْرُ ذُو الرَّحْمَةِ ؕ— لَوْ یُؤَاخِذُهُمْ بِمَا كَسَبُوْا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ ؕ— بَلْ لَّهُمْ مَّوْعِدٌ لَّنْ یَّجِدُوْا مِنْ دُوْنِهٖ مَوْىِٕلًا ۟

سپس خداوند متعال از گستردگی آمرزش و رحمت خویش، و اینکه گناهان را می‌آمرزد، و توبۀ کسانی را که توبه می‌نمایند، می‌پذیرد، و آنان را با رحمت خویش می‌پوشاند، و احسان خود را شامل حالشان می‌گرداند، خبر داد و فرمود: اگر بندگان را به‌خاطر گناهانی که انجام می‌دهند، مجازات نماید، هرچه زودتر عذاب را به سراغشان می‌فرستد؛ اما چنین نمی‌کند، بلکه آنان را مهلت می‌دهد، اما فراموششان نمی‌کند، و پیامدهای گناهان را حتماً باید رخ بنمایاند، هرچند از زمان ارتکاب آن، مدتی گذشته باشد. بنابراین فرمود: ﴿بَل لَّهُم مَّوۡعِدٞ لَّن يَجِدُواْ مِن دُونِهِۦ مَوۡئِلٗا﴾ و آنها موعد و زمانی دارند که در آن موعد، به سزای اعمالشان می‌رسند، و حتماً بدان روز گرفتار خواهند شد، و هیچ پناهگاه و گریزی از آن ندارند. و این قانون خداوند در مورد پیشینیان و پسینیان است که آنها را فوراً به عذاب گرفتار نمی‌کند، بلکه آنها را به توبه نمودن و بازگشت به سوی خود دعوت می‌کند. پس اگر توبه نمودند و بازگشتند، آنها را می‌آمرزد و به آنان رحم می‌نماید و عذاب را از آنها دور می‌کند. و اگر به ستم و عناد و مخالفت خود ادامه دهند، و زمان موعود فرا برسد، درآن هنگام خدا عذاب خویش را بر آنان فرود می‌آورد. بنابراین فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
59 : 18

وَتِلْكَ الْقُرٰۤی اَهْلَكْنٰهُمْ لَمَّا ظَلَمُوْا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَّوْعِدًا ۟۠

﴿وَتِلۡكَ ٱلۡقُرَىٰٓ أَهۡلَكۡنَٰهُمۡ لَمَّا ظَلَمُواْ﴾ و این شهرها را چون اهالی آن ستم کردند، به‌سبب ستمشان نابود کردیم، وما برآنها ستم ننمودیم. ﴿وَجَعَلۡنَا لِمَهۡلِكِهِم مَّوۡعِدٗا﴾ و برای نابودی‌شان وقتی را معین نمودیم که از آن وقت پس و پیش نمی‌شوند. info
التفاسير:

external-link copy
60 : 18

وَاِذْ قَالَ مُوْسٰی لِفَتٰىهُ لَاۤ اَبْرَحُ حَتّٰۤی اَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ اَوْ اَمْضِیَ حُقُبًا ۟

خداوند متعال از پیامبرش موسی ـ‌علیه السلام‌ـ و از شدت علاقه‌مندی او به خیر و طلب علم و دانش خبر می‌دهد. او به جوان همراهش که خدمتگزارش بود و در سفر و اقامت همواره با او بود، ـ و آن جوان یوشع بن نون بود ـ ، گفت: ﴿لَآ أَبۡرَحُ حَتَّىٰٓ أَبۡلُغَ مَجۡمَعَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ﴾ همواره در سفر خواهم بود گرچه دچار مشقت و سختی بشوم تا اینکه به محل برخورد دو دریا برسم. و آن جایی بود که خداوند به موسی وحی کرده بود. در آنجا یکی از بندگان دانشمند را خواهد دید که دانش فراوانی دارد که وی آن دانش وعلم را ندارد. ﴿أَوۡ أَمۡضِيَ حُقُبٗا﴾ یا اینکه مسافتی طولانی را بپیمایم؛ یعنی شوق و علاقه به دانش، موسی را واداشت تا این سخن را به خدمتگزارش بگوید. واین تصمیمِ قاطع او بود، بنابراین تصمیم خود را عملی کرد. info
التفاسير:

external-link copy
61 : 18

فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَیْنِهِمَا نَسِیَا حُوْتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِیْلَهٗ فِی الْبَحْرِ سَرَبًا ۟

﴿فَلَمَّا بَلَغَا مَجۡمَعَ بَيۡنِهِمَا﴾ و چون موسی و جوانی که همراهش بود، به محل تلاقی دو دریا رسیدند، ﴿نَسِيَا حُوتَهُمَا﴾ ماهی‌شان را فراموش کردند.آنها ماهی به همراه داشتند تا از آن بخور‌ند. و به موسی وعده داده شده بود هرجا که ماهی را گم کرد، بنده‌ای که در طلبش می‌باشی، همان جا می‌باشد. آنها ماهی را فراموش کردند، و ماهی در دریا راه خود را درپیش گرفت و به درون دریا خزید. و این از معجزات بود. مفسران گفته‌اند: چون موسی و همراهش به آنجا رسیدند، آب دریا به ماهی‌ای که توشۀ خود کرده بودند، اصابت کرد؛ و ماهی به حکم خداوند، به درون دریا خزید و به حیوانات زندۀ دریا پیوست. info
التفاسير: