Қуръони Карим маъноларининг таржимаси - Форсча таржима - Саъдий тафсири

Бет рақами:close

external-link copy
12 : 31

وَلَقَدْ اٰتَیْنَا لُقْمٰنَ الْحِكْمَةَ اَنِ اشْكُرْ لِلّٰهِ ؕ— وَمَنْ یَّشْكُرْ فَاِنَّمَا یَشْكُرُ لِنَفْسِهٖ ۚ— وَمَنْ كَفَرَ فَاِنَّ اللّٰهَ غَنِیٌّ حَمِیْدٌ ۟

خداوند خبر می‌دهد که او به بندۀ خوب خودش لقمان، فرزانگی و حکمت بخشید. حکمت و فرزانگی؛ یعنی دانستن حق به آن صورت که هست، و پی بردن به حکمت و اسرار آن. ممکن است انسان عالم و دانشمند باشد، اما حکیم نباشد؛ چرا که حکمت مستلزم علم و عمل است. بنابراین حکمت را، به علم مفید و عمل صالح تفسیر کرده‌اند. وقتی خداوند این منت و احسان بزرگ را به لقمان عطا نمود، به او فرمان داد تا در برابر آنچه خدا به او داده است، شکرگزار باشد تا آن نعمت را برکت دهد، و از فضل خویش بر آن بیفزاید. و خداوند خبر داد که شکر و سپاس سپاسگزاران به سود آدمی است؛ و هرکس ناسپاسی کند، زیان آن به خودش برمی‌گردد؛ و خداوند به او نیازی ندارد، و او تعالی در مورد دستوری که در رابطه با مخالفان خودش صادر می‌نماید، ستوده است. پس بی‌نیازی و غنای او، جزو صفات ذاتیِ ایشان می‌باشد. نیز ستوده بودن او در صفات کمالش، و ستوده بودنش در صنعت زیبایش، جزو صفات ذاتی ایشان می‌باشد. و هر کدام از این دو صفت [بی‌نیازی و ستوده بودن]، صفت کمال هستند. و قرار گرفتن این دو صفت در کنار هم، بر کمال او می‌افزاید. مفسرین در این مورد اختلاف نموده‌اند که آیا لقمان پیامبر بوده یا فردی صالح و شایسته؟ و خداوند در مورد او فقط همین را فرموده که به او حکمت داده است، و برخی از چیزهایی را که به عنوان پند به فرزندش گفته است، بیان نموده که نشانگر فرزانگی و حکمت او می‌باشد. پس اصول و قواعد بزرگ حکمت را ذکر نموده و می‌فرماید: info
التفاسير:

external-link copy
13 : 31

وَاِذْ قَالَ لُقْمٰنُ لِابْنِهٖ وَهُوَ یَعِظُهٗ یٰبُنَیَّ لَا تُشْرِكْ بِاللّٰهِ ؔؕ— اِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیْمٌ ۟

﴿وَإِذۡ قَالَ لُقۡمَٰنُ لِٱبۡنِهِۦ وَهُوَ يَعِظُهُۥ﴾ و آنگاه که لقمان پسرش را پند داد. پند و موعظه، یعنی امر و نهیی که با تشویق و بیم همراه باشد. پس لقمان پسرش را به توحید و یگانه‌پرستی امر نمود، و از شرک نهی کرد، و علت آن را برایش چنین بیان نمود: ﴿إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ﴾ همانا شرک ستمی بزرگ است. و دلیل اینکه شرک ستمی بزرگ می‌باشد این است که هیچ چیزی بدتر و زشت‌تر از کسی نیست که مخلوق آفریده شده از خاک را، با خداوند جهانیان برابر قرار ‌دهد. و کسی را که هیچ اختیاری ندارد، با کسی برابر سازد که اختیار همه چیز در دست اوست. و موجود ناقص و نیازمندی را که از همه جهت نیازمند است، با پروردگار کامل که از هر جهت بی‌نیاز است، برابر گرداند. و کسی را که نمی‌تواند به اندازۀ یک ذره نعمتی به کسی ببخشد، با کسی برابر قرار ‌دهد که همۀ نعمت‌های دینی و دنیوی و جسمی و روحی را او بخشیده، و اوست که بدی را دور می‌نماید. پس آیا بزرگ‌تر از این ستمی وجود دارد؟! و آیا ستمی بزرگ‌تر از این هست که آدمی وجود شریف خود را در خوارترین و بدترین مقام‌ها و مراحل قرار ‌دهد، و چیزی را عبادت ‌کند که کوچک‌ترین ارزشی ندارد؟! حال آنکه خداوند انسان را آفریده است تا او را عبادت کند. پس چنین فردی واقعاً بر خود ستم بزرگی روا داشته است. info
التفاسير:

external-link copy
14 : 31

وَوَصَّیْنَا الْاِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ ۚ— حَمَلَتْهُ اُمُّهٗ وَهْنًا عَلٰی وَهْنٍ وَّفِصٰلُهٗ فِیْ عَامَیْنِ اَنِ اشْكُرْ لِیْ وَلِوَالِدَیْكَ ؕ— اِلَیَّ الْمَصِیْرُ ۟

وقتی خداوند دستور داد که حق او به جای آورده شود؛ یعنی برای او شریکی قرار داده نشود؛ امری که از لوازمات توحید است. به ادای حقوق پدر و مادر دستور داد و فرمود: انسان را سفارش نموده‌ایم، و روز قیامت او را در این مورد خواهیم پرسید که آیا به این سفارش عمل نموده است یا نه؟ پس او را سفارش کرده‌ایم تا با پدر و مادرش نیکی کند؛ و به او گفته‌ایم که با انجام بندگی، و به جای آوردن حقوق من، شکرگزار من باشد، و از نعمت‌هایم در مسیر ارتکاب گناهان کمک نگیرد. و نیز با پدر و مادرش نیکی کند، و با آنان مهربانانه سخن بگوید، و در برابر آنها فروتن باشد، و به آنان احترام بگذارد، و کارهای آنها را انجام بدهد، و از هرگونه بدی نسبت به آنها بپرهیزد، و با گفتار و کردار خود آنها را ناراحت نکند. انسان را به این سفارش کرده و به او خبر داده‌ایم که ﴿إِلَيَّ ٱلۡمَصِيرُ﴾ بازگشت همه به سوی من است. یعنی به زودی ای انسان! به نزد کسی خواهی رفت که تو را به این سفارش نموده، و به انجام و ادای این حقوق مکلف کرده است. و او از تو خواهد پرسید که آیا این وظایف را انجام داده‌ای یا نه؛ که اگرانجام داده باشی، به تو پاداش فراوان می‌دهد؛ و اگر انجام نداده باشی، به تو کیفر و عذاب هلاک کننده و دردناک خواهد داد. سپس سببی را ذکر کرد که موجب نیکی کردن با والدین است. و آن سبب، در مادر موجود است؛ ﴿حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ﴾ مادرش به او حامله می‌گردد، و هردم به ضعف و سستیِ تازه‌ای دچار می‌شود، و پی‌در پی با سختی‌ها مواجه می‌گردد. از وقتی که فرزند در شکم مادر قرار می‌گیرد، مادر هر دم بیمار و بی‌حال و ناتوان می‌گردد، و حالتش دگرگون می‌شود؛ سپس بعد از مدت‌ها تحمل دردهای شدید، فرزند را به دنیا می‌آورد. ﴿وَفِصَٰلُهُۥ فِي عَامَيۡنِ﴾ و پایان دوران شیرخوارگی فرزند دو سال است؛ و در طی این مدت، همواره در آغوش و تحت سرپرستی مادر قرار دارد، و به او شیر می‌دهد. آیا مادری که این همه سختی را برای فرزندش تحمل نموده، و به شدت او را دوست می‌دارد، نباید به فرزندش تاکید و سفارش شود که کاملاً با او نیکی کند؟! info
التفاسير:

external-link copy
15 : 31

وَاِنْ جٰهَدٰكَ عَلٰۤی اَنْ تُشْرِكَ بِیْ مَا لَیْسَ لَكَ بِهٖ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوْفًا ؗ— وَّاتَّبِعْ سَبِیْلَ مَنْ اَنَابَ اِلَیَّ ۚ— ثُمَّ اِلَیَّ مَرْجِعُكُمْ فَاُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُوْنَ ۟

﴿وَإِن جَٰهَدَاكَ عَلَىٰٓ أَن تُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَا﴾ و اگر پدر و مادرت تلاش و کوشش کردند که چیزی را که به حقیقت آن دانشی نداری شریک من قرار دهی، از آنان پیروی مکن. و گمان مبر که اطاعت از آنها در این کار، از زمرۀ احسان و نیکوکاری با آنهاست؛ چون حق خدا بر حق هر کسی مقدم است، «و نباید از مخلوق در کاری که نافرمانی خالق محسوب می‌گردد، اطاعت شود.» و نفرمود: «و چنانچه سعی کردند که چیزی را شریک من گردانی که علم و دانشی به آن نداری، آنان را طرد کن.» بلکه فرمود: ﴿فَلَا تُطِعۡهُمَا﴾ از آنان در امر شریک قرار دادن پیروی مکن؛ اما نیکی کردن با آنان باید ادامه یابد. به همین جهت فرمود: ﴿وَصَاحِبۡهُمَا فِي ٱلدُّنۡيَا مَعۡرُوفٗا﴾ و با آنها در دنیا به خوبی رفتار کن، ولی درکفر و گناه از آنها پیروی مکن. ﴿وَٱتَّبِعۡ سَبِيلَ مَنۡ أَنَابَ إِلَيَّ﴾ و از راه کسانی پیروی کن که رو به من نموده‌اند؛ و آنها کسانی هستند که به خدا و ملائکه و کتاب‌ها و پیامبران خدا ایمان دارند، و تسلیم پروردگارشان می‌باشند، و به سوی او بازگشته و توبه می‌کنند. و پیروی از راه آنها این است که آدمی به سوی خدا توبه کند، همان‌طور که آنها به سوی خدا باز گشته‌اند. و انابت به سوی خدا؛ یعنی همسو کردن انگیزه و ارادۀ قلب با خواست خدا، و تلاش در راستای آنچه که خدا را خشنود می‌نماید، و انسان را به او نزدیک می‌کند. ﴿ثُمَّ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾ سپس همۀ شما؛ چه کسانی که اطاعت خدا کرده‌اند، و چه آنهایی که نافرمانی او را کرده‌اند، و چه آنهایی که به سوی او باز گشته و توبه نموده‌اند، و چه آنهایی که این کار را نکرده‌اند، به سوی من باز می‌گردید؛ آنگاه شما را از آنچه که می‌کردید، خبر می‌دهم. و تو را ای فرزند! به خاطر ایمانت پاداش می‌دهم. و پدر و مادرت را اگر کافر باشند، به سبب کفرشان کیفر می‌دهم؛ و هر یک را طبق کار خیر و شری که انجام داده‌اند، مجازات خواهم کرد؛ و هیچ چیزی از اعمالشان بر خداوند پوشیده نمی‌ماند. info
التفاسير:

external-link copy
16 : 31

یٰبُنَیَّ اِنَّهَاۤ اِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِیْ صَخْرَةٍ اَوْ فِی السَّمٰوٰتِ اَوْ فِی الْاَرْضِ یَاْتِ بِهَا اللّٰهُ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ لَطِیْفٌ خَبِیْرٌ ۟

﴿يَٰبُنَيَّ إِنَّهَآ إِن تَكُ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٖ فَتَكُن فِي صَخۡرَةٍ أَوۡ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَوۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَأۡتِ بِهَا ٱللَّهُ﴾ ای پسر عزیزم! اگر آن به اندازۀ دانۀ سپندان ـ‌که کوچک‌ترین چیز است‌ـ باشد، و در دل سنگی یا در آسمان‌ها یا در زمین یا در هر کجا باشد، خداوند آن را می‌آورد؛ زیرا علم او واسع، و قدرت و توانایی‌اش بدون عیب و نقص است. به همین جهت فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٞ﴾ زیرا خداوند باریک بین و آگاه است، و از درون اشیا و اسرار آن، و از پوشیدگی‌های صحرا و دریا آگاه است. منظور این است که انسان همواره باید خدا را مد نظر داشته باشد، و او را مراقب خویش بداند، و تا جایی که می‌تواند از او فرمانبرداری نماید. خداوند در اینجا آدمی را از عمل زشت ـ ‌هرچند که کم باشد ـ برحذر می‌دارد. info
التفاسير:

external-link copy
17 : 31

یٰبُنَیَّ اَقِمِ الصَّلٰوةَ وَاْمُرْ بِالْمَعْرُوْفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلٰی مَاۤ اَصَابَكَ ؕ— اِنَّ ذٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْاُمُوْرِ ۟ۚ

از آنجا که نماز بزرگ‌تررین عبادت بدنی است، به انجام آن تشویق نمود و فرمود: ﴿يَٰبُنَيَّ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ ای فرزندم! نماز را برپای دار ﴿وَأۡمُرۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱنۡهَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ﴾ و به کار نیک دستور بده و از کار بد باز دار. و این مستلزم آن است که انسان باید کار خوب را بشناسد تا به آن دستور دهد؛ و منکر را نیز بشناسد تا از آن نهی کند. همچنین این امر، مستلزم امر نمودن به چیزی است که امر به معروف و نهی از منکر بدون آن تکمیل نمی‌شود؛ و این همان نرمی و بردباری است. و به درستی که خداوند متعال به این موضوع تصریح نموده و می‌فرماید: ﴿وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَآ أَصَابَكَ﴾ و در برابر مشکلاتی که به تو می‌رسد، شکیبا باش. نیز این امر مستلزم آن است کسی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، باید خودش کار خوب را انجام دهد، و از کار بد باز آید. و این مستلزم آن است که با انجام کار خوب و ترک کار بد، خویشتن را به حد کمال برساند؛ و دیگران را نیز با امر و نهی خود، به حد کمال برساند. و از آنجا که هرگاه کسی امر به معروف و نهی از منکر کند، حتماً به مشکلاتی گرفتار خواهد شد، و امر و نهی بر انسان‌ها دشوار می‌آید؛ او را فرمان داد تا بر این امر شکیبایی ورزد و فرمود: در برابر مشکلات و مصیبت‌هایی که به تو می‌رسد، شکیبا باش. ﴿إِنَّ ذَٰلِكَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ﴾ آنچه لقمان فرزندش را به آن پند داد، از کارهای مهم و اساسی است که باید بر آن عزم را جزم کرد، و بر آن ثبات ورزید. و کسی می‌تواند این کارها را بکند که دارای ارادۀ محکم و قوی باشد. info
التفاسير:

external-link copy
18 : 31

وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْاَرْضِ مَرَحًا ؕ— اِنَّ اللّٰهَ لَا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُوْرٍ ۟ۚ

﴿وَلَا تُصَعِّرۡ خَدَّكَ لِلنَّاسِ﴾ و با تکبر و خود بزرگ بینی از مردم روی مگردان. ﴿وَلَا تَمۡشِ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًا﴾ و در روی زمین با خود پسندی و افتخار به نعمت‌هایی که خدا به تو داده است ـ‌در‌حالی که نعمت دهنده را فراموش کرده‌ای‌ـ راه مرو. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٖ﴾ چرا که بی‌گمان، خداوند هیچ متکبر خودستا و فخر فروشی را دوست ندارد. info
التفاسير:

external-link copy
19 : 31

وَاقْصِدْ فِیْ مَشْیِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ ؕ— اِنَّ اَنْكَرَ الْاَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیْرِ ۟۠

﴿وَٱقۡصِدۡ فِي مَشۡيِكَ﴾ و با فروتنی و تواضع راه برو؛ و با تکبر و خود پسندی راه مرو؛ و نیز خود را به هنگام راه‌رفتن، به مُردگی و بی‌جانی مزن. ﴿وَٱغۡضُضۡ مِن صَوۡتِكَۚ ﴾ و به‌خاطر رعایت ادب در پیشگاه خدا، نیز به جهت رعایت ادب در پیشگاه مردم، صدایت را پایین بیاور. ﴿إِنَّ أَنكَرَ ٱلۡأَصۡوَٰتِ لَصَوۡتُ ٱلۡحَمِيرِ﴾ چرا که زشت‌ترین و بدترین صداها، صدای خران است. پس اگر صدای بلند فایده و منفعتی ‌داشت، مخصوص خرها نبود، که خود نیز می‌دانی صدای بلند خر، زشت و ناپسند است. و این وصیت‌ها و سفارشاتی که لقمان به فرزندش کرد، اساس هر حکمتی است؛ و منافع و آداب بسیاری را در بر دارد که همگی آن ذکر نشده‌اند. و هر وصیت [نیکی] که به انجام اموری دستور دهد، یا از انجام اموری باز دارد، می‌توان آن را در لابلای نصایح لقمان یافت؛ و این با آنچه که در رابطه با تفسیر حکمت بیان نمودیم، کاملاً مطابقت دارد، که حکمت؛ یعنی دانستن احکام و حکمت و مناسبت‌های آن. لقمان پسرش را به اصل دین، یعنی توحید فرمان داد؛ و از شرک نهی کرد، و علت ترک کردن شرک را برایش بیان نمود. فرزندش را به نیکی کردن با پدر و مادر دستور داد، و دلایل نیکی با پدر و مادر را نیز برای او بیان نمود. و پسرش را به سپاسگزاری از خدا، و تشکر و قدردانی از پدر و مادر فرمان داد؛ سپس متذکر شد که اگر آنها به گناه و معصیت خدا دستور دادند، نباید از آنان اطاعت نمود. با وجود این، فرزند باید با آنها به نیکی رفتار کند. و به فرزند توصیه کرد که همواره خدا را مد نظر داشته باشد، و او را از حاضر شدن در بارگاه خدا بیم داد، و به او گفت: خداوند تمام خوبی‌ها و بدی‌های کوچک و بزرگ را حاضر می‌آورد. و فرزند را از تکبر و فخر فروشی نهی نمود، و به او فرمان داد تا فروتن و متواضع باشد. و به او دستور داد در هنگام سخن گفتن صدایش را پایین بیاورد. و او را فرمان داد که امر به معروف و نهی از منکر نماید؛ و وی را به بردباری و نماز -که این دو، هر کاری را آسان می‌کنند- توصیه کرد. همان طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِ﴾ و از صبر و نماز کمک بگیرید. پس کسی که چنین توصیه‌هایی را نموده است، حتماً دارای حکمت و فرزانگی بسیار می‌باشد. بنابراین یکی از منت و نیکی‌های خداوند بر لقمان و سایر بندگان، این است که چیزهایی از حکمت لقمان را برای آنها حکایت کرده است تا الگوی نیکی برای آنان ‌باشد. info
التفاسير: