Қуръони Карим маъноларининг таржимаси - Форсча таржима - Саъдий тафсири

طه

external-link copy
1 : 20

طٰهٰ ۟

طه از جمله حروف مقطعه قرآن کریم است. حروف مقطعه در ابتدای برخی از سوره‌های قرآن آمده‌اند. و کلمه «طه» جزو نام‌های پیامبر صلی الله علیه وسلم نمی‌باشد. info
التفاسير:

external-link copy
2 : 20

مَاۤ اَنْزَلْنَا عَلَیْكَ الْقُرْاٰنَ لِتَشْقٰۤی ۟ۙ

﴿مَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لِتَشۡقَىٰٓ﴾ هدف از وحی و فروفرستادن قرآن و شریعت، آن نیست که خود را به رنج افکنی. ما شریعت را، بدان جهت برای تو و پیروانت نفرستاده‌ایم تا شما را در مشقت و دردسر اندازیم؛ به‌گونه‌ای که نتوانید آن را ادا کنید؛ بلکه خداوند «رحیم» و «رحمن»، دین و آیین را برایتان نهاده است تا پل ارتباطی برای نیل به‌خوشبختی و رستگاری و سرافرازی‌تان باشد. و آن را برایتان بسیار سهل و میسور نموده، و تمامی ابواب و راه‌های آن‌را برایتان آسان گردانده، و غذای دل‌ها و جان‌ها و مایۀ آسایش جسمتان قرار داده است. پس، فطرتِ سالم و خرد و اندیشه‌های راست و پویا، آن را پذیرا شده و با جان و دل می‌پذیرند؛ چرا که به وضوح می‌دانند، «دین» متضمّن خیر و برکت دنیا و آخرت آنهاست. info
التفاسير:

external-link copy
3 : 20

اِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَنْ یَّخْشٰی ۟ۙ

﴿إِلَّا تَذۡكِرَةٗ لِّمَن يَخۡشَىٰ﴾ [ما قرآن را بر شما نازل کرده‌ایم] تا آن کس که ترس خدا را در دل دارد، یادآور شود؛ و از تشویق و ترغیب‌هایی که در قرآن آمده است، برای نیل به مقاصد والا بهره گیرد، و به آن عمل ‌نماید؛ و از هشدارهایی که در قرآن آمده، و آدمی را از شقاوت و بدبختی برحذر داشته است، پند پذیرد و بترسد؛ و احکام نیکوی شرع را، به طور مشروح فرا ‌گیرد، حال آنکه آن را به‌طور خلاصه، در ذاکره و فطرت خود داشته و این تفصیل را مطابق با عقلش می‌یابد؛ بنابراین خداوند متعال آن را ﴿تَذۡكِرَةٗ﴾ نامید. و ﴿تَذۡكِرَةٗ﴾ به ‌معنی یادآوری امری است که موجود می‌باشد، اما صاحبش از آن غافل مانده است، یا اینکه آن را به طور مشروح به خاطر ندارد. سپس بیان کرد که قرآن، فقط برای یادآوری کسانی است که از خدا می‌ترسند؛ زیرا آنهایی که از خدا نمی‌ترسند، از آن بهره نمی‌گیرند؛ و چگونه کسی که به بهشت و جهنم ایمان ندارد و در دلش ذرّه‌ای ترس از خدا نیست، می‌تواند از قرآن بهره ببرد؟! چنین چیزی امکان ندارد. ﴿سَيَذَّكَّرُ مَن يَخۡشَىٰ وَيَتَجَنَّبُهَا ٱلۡأَشۡقَى ٱلَّذِي يَصۡلَى ٱلنَّارَ ٱلۡكُبۡرَىٰ﴾ کسی که می‌ترسد و یادآور می‌شود، از آن پند خواهد گرفت؛ و نگون بخت که در آتش بزرگ سوزانده خواهد شد، ازآن دوری می‌جوید. info
التفاسير:

external-link copy
4 : 20

تَنْزِیْلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْاَرْضَ وَالسَّمٰوٰتِ الْعُلٰی ۟ؕ

سپس عظمت این قرآن را بیان نمود و فرمود: قرآن را، آفرینندۀ آسمان‌ها و زمین، و مدبّرِ همۀ مخلوقات نازل کرده است؛ پس با اذعان کامل و محبّت و تسلیم، آن را بپذیرید و آن را بسیار بزرگ بدارید. در جاهای بسیاری، قرآن، «خلق» و «امر”؛یعنی موضوع آفرینش و فرمان را، در کنار هم ذکر کرده است، چنانکه در این آیه آمده، و در جایی دیگر نیز آمده است: ﴿أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُ﴾ هان! آفرینش و فرمان، از آنِ اوست. و یا می‌فرماید: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّۖ يَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَيۡنَهُنَّ﴾ خداوند، آن ذاتی است که هفت آسمان، و از زمین مانند آن را آفریده است، و فرمان [خدا] در میان آنها فرود می‌آید؛ زیرا خداوند، آفریننده، فرمان دهنده و نهی کننده است.پس همان طور که آفریننده‌ای غیر از او وجود ندارد، الزام و نهی و فرمانی مگر از جانب آفریننده‌شان بر بندگان نیست؛ و نیز آفرینش و خلق، از تدبیرِ قَدَ‌ری و تکوینی اوست؛ و فرمانش، حاوی تدبیر دینی است، پس همان‌طور که آفریده‌های خداوند، از دایرۀ حکمت وی بیرون نیستند؛ و او هیچ چیزی را بیهوده نیافریده است، نیز جز به عدالت و حکمت و احسان، امر و نهی نمی‌نماید. و چون بیان نمود که او آفریننده، مُدبِّر، فرمان دهنده و نهی کننده است؛ از عظمت و کبریایی خودش خبر داد ‌و فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
5 : 20

اَلرَّحْمٰنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوٰی ۟

﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ﴾ خداوند مهربان بر بالای عرش است که بالاترین مخلوقات، و بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین آنها می‌باشد. ﴿ٱسۡتَوَىٰ﴾ خداوند بر عرش، بلند و مرتفع گردید؛ مرتفع نمودنی که شایستۀ شکوهِ او و متناسب با عظمت و جمالش می‌باشد. پس، او بر بالای عرش می‌باشد، و مالک و فرمانروای هستی است. info
التفاسير:

external-link copy
6 : 20

لَهٗ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرٰی ۟

﴿لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا﴾ فرشته و انسان و جن و حیوان و جمادات و نباتاتی که در آسمان‌ها و زمین و میان آن دو است، از آنِ او می‌باشد. ﴿وَمَا تَحۡتَ ٱلثَّرَىٰ﴾ و آنچه که زیر زمین است؛ پس همه، ملک خداوند متعال و بندگان اویند، و تحت تدبیر او و مسخّر وی هستند؛ و همه، تحت قضا و تدبیر او می‌باشند، و هیچ اختیاری ندارند، و مالک فایده و زیان و مرگ و زندگی نیستند. info
التفاسير:

external-link copy
7 : 20

وَاِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَاِنَّهٗ یَعْلَمُ السِّرَّ وَاَخْفٰی ۟

﴿وَإِن تَجۡهَرۡ بِٱلۡقَوۡلِ فَإِنَّهُۥ﴾ و ای پیامبر! اگر آشکارا سخن بگویی یا پنهان، برای خداوند فرقی نمی‌کند؛ چراکه او ﴿يَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ﴾ گفتار و کلام مخفی را می‌داند، ﴿وَأَخۡفَى﴾ و پنهان‌تر از کلام مخفی را [نیز] می‌داند؛ و آن، عبارت از چیزی است که در دل می‌باشد و تلفظ نشده است. یا ﴿ٱلسِّرَّ﴾ چیزی است که به دل خطور می‌کند، ﴿وَأَخۡفَى﴾ یعنی چیزی که به دل هم خطور نکرده است، اما خداوند می‌داند چه زمانی و چگونه خطور می‌نماید؛ یعنی علم خداوند، همۀ چیزهای کوچک و بزرگ و پنهان و پیدا را احاطه نموده است. پس خواه آشکار سخن بگویی یا آن را پنهان بداری، برای علم الهی فرق نمی‌کند و برابر است. هنگامی که خداوند متعال، کمال مطلق خود را، از طریق آفرینش و امر و نهی و رحمت فراگیر و عظمت گسترده و فرمانرواییِ مطلق و علمِ فراگیرش بیان کرد، این نتیجه حاصل می‌شود که فقط او سزاوار عبادت است، و عبادتِ او حق است، و شرع و عقل و فطرت آن را واجب می‌نماید؛ و عبادتِ غیر او، باطل و کاری بیهوده می‌باشد، پس فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
8 : 20

اَللّٰهُ لَاۤ اِلٰهَ اِلَّا هُوَ ؕ— لَهُ الْاَسْمَآءُ الْحُسْنٰی ۟

﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾ او خداست؛ و جز او، معبودی به حق نیست؛ یعنی معبود راستینی به جز خدا وجود ندارد، و جز خداوند یکتا، هیچ خدایی وجود ندارد که مورد محبت و کرنش قرار گیرد، و بیم و امید و محبت و انابت و دعا برای او انجام شود. ﴿لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾ نام‌های کامل و نیکو، فقط از آنِ اوست. و از حسن و زیبایی این نام‌ها، این است که جملگی بر مدح و ستایش او دلالت می‌کنند؛ و در میان آنها، اسمی وجود ندارد که بر مدح و ستایش دلالت نکند. و از حسن و زیبایی آنها، این است که این نام‌ها، عَلَم محض نیستند، بلکه اسم و صفت می‌باشند. و از حسن و زیبایی این نام‌ها، این است که بر صفات کمال دلالت می‌کنند؛ و خداوند، از هر صفتی، کامل‌ترین و شامل‌ترین و والاترینِ آن را دارا می‌باشد. و از حسن و زیبایی این نام‌ها، این است که خداوند بندگانش را دستور داده تا او را با این نام‌ها فرا بخوانند؛ چون این نام‌ها، وسیله‌ای هستند که انسان را به خدا نزدیک می‌کنند، و خداوند این نام‌ها را دوست دارد، و هر کس آنان را دوست بدارد، خداوند نیز او را دوست می‌دارد. همچنین کسی را دوست می‌دارد که آنها را حفظ کند. و کسی که به جستجوی معانی و مفاهیم آ‌ن بپردازد، و خداوند را با این نام‌ها عبادت ‌نماید، پروردگار وی را دوست می‌دارد. خداوند متعال فرموده است: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾ و خداوند را نام‌هایی نیکوست، پس او را با آن بخوانید. info
التفاسير:

external-link copy
9 : 20

وَهَلْ اَتٰىكَ حَدِیْثُ مُوْسٰی ۟ۘ

خداوند متعال به صورت استفهام تقریری، و به‌منظور بزرگداشت و تعظیمِ این داستان، به ‌پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: ﴿وَهَلۡ أَتَىٰكَ حَدِيثُ مُوسَىٰٓ﴾ و آیا خبر موسی، در آن حالت که مبدأ سعادت و منشا نبوت او بود، به تو رسیده است؟! وی بعد ‌از آنکه راه را گم کرد، و وسیله‌ای نداشت که در مقابل سرمای شدید خود را گرم نماید، آتشی را از دور دید. info
التفاسير:

external-link copy
10 : 20

اِذْ رَاٰ نَارًا فَقَالَ لِاَهْلِهِ امْكُثُوْۤا اِنِّیْۤ اٰنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّیْۤ اٰتِیْكُمْ مِّنْهَا بِقَبَسٍ اَوْ اَجِدُ عَلَی النَّارِ هُدًی ۟

﴿فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا﴾ پس به خانواده‌اش گفت: درنگ کنید، به‌راستی من آشتی دیده‌ام. و آن در طرف راست طور بود.﴿لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِقَبَسٍ﴾ امیدوارم از آن آتش، شعله‌ای برایتان بیاورم که خود را با آن گرم کنید. ﴿أَوۡ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدٗى﴾ یا در اطراف آتش، کسی را بیابم که راه را به من نشان دهد، و مرا راهنمایی کند. موسی به دنبال روشنایی حسّی، و راه یافتن حسّی بود؛ اما در آنجا، نور معنوی؛ یعنی نور وحی، که ارواح و دل‌ها از آن، نور و روشنایی می‌گیرند؛ و هدایت حقیقی؛ یعنی هدایت شدن به راه راست را یافت که آدمی را به بهشت می‌رساند. پس او چیزی به دست آورد که فکرش را نمی‌کرد. info
التفاسير:

external-link copy
11 : 20

فَلَمَّاۤ اَتٰىهَا نُوْدِیَ یٰمُوْسٰی ۟ؕ

﴿فَلَمَّآ أَتَىٰهَا﴾ و هنگامی که به کنار آتش رسید که آن را از دور دیده بود... در حقیقت آن نور بود که عبارت است از آتشی که هم می‌سوزاند و هم روشنی می‌بخشد. گفتۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز براین دلالت می‌نماید که فرمود: «چیزی که مانع دیده شدن خداوند است، نور است؛ یعنی نور وحی، که ارواح و دل‌ها از آن نور و روشنایی می‌گیرند؛ و هرگاه آن را کنار بزند، شکوه و عظمتِ ذات الهی، همۀ خلایق را خواهد سوزاند.» وقتی موسی به آتش رسید، از آن سو ندا داده شد؛ یعنی خداوند او را صدا زد، چنانکه فرموده است: ﴿وَنَٰدَيۡنَٰهُ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ ٱلۡأَيۡمَنِ وَقَرَّبۡنَٰهُ نَجِيّٗا﴾ و از سوی راست کوه طور، او را ندا دادیم؛ و او را نزدیک ساختیم، و با مناجات خود، مشرف ساختیم. info
التفاسير:

external-link copy
12 : 20

اِنِّیْۤ اَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْكَ ۚ— اِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی ۟ؕ

﴿إِنِّيٓ أَنَا۠ رَبُّكَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَيۡكَ إِنَّكَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى﴾ خداوند او را خبر داد که پروردگارش می‌باشد؛ و او را دستور داد تا برای مناجات الهی آماده شود، و بدان اهتمام و‌رزد و کفش‌هایش را در بیاورد؛ چون او در وادی مقدس و پاک و معظم «طوی» می‌باشد. و برای مقدس بودن آن سرزمین، همین کافی است که خداوند آن را، برای مناجات با کلیم خود موسی انتخاب کرد. و بسیاری از مفسّرین گفته‌اند: خداوند موسی را دستور داد تا کفش‌هایش را در آورد، چون کفش‌هایش از پوست الاغ بود. و خداوند بهتر می‌داند. info
التفاسير: