قرآن کریم کے معانی کا ترجمہ - فارسی ترجمہ - تفسیر سعدی

صفحہ نمبر:close

external-link copy
62 : 3

اِنَّ هٰذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ ۚ— وَمَا مِنْ اِلٰهٍ اِلَّا اللّٰهُ ؕ— وَاِنَّ اللّٰهَ لَهُوَ الْعَزِیْزُ الْحَكِیْمُ ۟

بنابراین چنانچه حق برایشان روشن گردید اما از آن رویگردانی نمودند، و از گمراهی‌شان برنگشتند، [بدان که] آنان فساد کار هستند، و خداوند از حالشان باخبر است. به‌همین جهت خداوند فرمود: ﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّ﴾ به راستی که این داستان، واقعی است و هیچ شکی در آن نیست، ﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾ و همانا خداوند تواناست، و بر هر چیزی غالب است، و تمام هستی در برابر قدرت و عظمت وی سر تسلیم فرود آورده است، و با حکمت است و هر چیزی را در جای خودش قرار می‌دهد. info
التفاسير:

external-link copy
63 : 3

فَاِنْ تَوَلَّوْا فَاِنَّ اللّٰهَ عَلِیْمٌۢ بِالْمُفْسِدِیْنَ ۟۠

سپس داستان و خبر راستین عیسی و مریم را بیان کرد، و تصریح نمود، او بنده‌ایست که خدا بر وی تفضل نموده، و هرکس گمان برد چیزی از خدایی در او وجود دارد، به راستی که بر خدا دروغ بسته، و همۀ پیامبران و عیسی را تکذیب کرده است. پس کسانی که عیسی را معبود قرار داده‌اند، دچار شبهۀ باطلی شده‌اند، و اگر این شبهه، صحیح بود، آدم از عیسی سزاوارتر بود؛ زیرا آدم بدون پدر و مادر آفریده شد، و با این وجود، همۀ انسان‌ها اتفاق دارند که او بنده‌ای از بندگان خدا است. پس ادعای خدا بودن عیسی- چون که بدون پدر آفریده شده است- باطل‌ترین و پوچ‌ترین ادعاست. و این حق است و شکی در آن نیست؛ زیرا عیسی در مورد خودش گفته است: ﴿مَا قُلۡتُ لَهُمۡ إِلَّا مَآ أَمَرۡتَنِي بِهِۦٓ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمۡ﴾ جز آنچه مرا به آن فرمان داده بودی، چیزی به آنها نگفتم؛ خدا را بپرستید که پروردگار من و شماست.گروهی از نصارای نجران، نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمدند و پس از آنکه پیامبر صلی الله علیه وسلم دلایل قاطعی مبنی بر اینکه عیسی بندۀ خدا و پیامبرش است، ارائه کرد آنها همچنان بر گمان و عقیدۀ باطل خود، سرسختانه پافشاری می‌کردند؛ چرا که گمان می‌بردند او معبود است. کار آنها و پیامبر، به جایی کشید که خداوند پیامبر را دستور داد تا با آنان مباهله کند؛ زیرا حق برای آنان روشن گردید، اما عناد و تعصب، آنها را از پذیرفتن حق بازداشت. پس پیامبر آنان را به مباهله دعوت کرد وگفت: من و خانواده و فرزندانم حاضر می‌شویم، و شما هم همراه با خانواده و فرزندانتان حاضر شوید، سپس دعا می‌کنیم که خداوند نفرین و لعنت وعذابش را بر دروغگویان فرو فرستد. نصارا با یکدیگر مشورت کردند که آیا دعوت او را بپذیریم یا نه، بالاخره اتفاق کردند که خواستۀ او را اجابت نکنند، چون آنها می‌دانستند که او پیامبر بر حق خداست، و اگر با وی مباهله کنند خودشان و فرزندان و خانواده‌هایشان هلاک می‌شوند، بنابراین با پیامبر صلح کردند و به او جزیه پرداختند، و از او خواستند تا آنها را به حالت خودشان رها کند، و کاری با آنها نداشته باشد. پیامبر خواستۀ آنها را پذیرفت و آنان را در تنگنا قرار نداد؛ زیرا هدف که روشن شدن حق بود، حاصل شد و عناد و مخالفت آنها روشن گردید؛ چرا که از مباهله امتناع کردند. و این دلیلی است بر اینکه آنها ستمکار بودند. بنابراین چنانچه حق برایشان روشن گردید اما از آن رویگردانی نمودند، و از گمراهی‌شان برنگشتند، [بدان که] آنان فساد کار هستند، و خداوند از حالشان باخبر است. به‌همین جهت خداوند فرمود: ﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّ﴾ به راستی که این داستان، واقعی است و هیچ شکی در آن نیست، ﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾ و همانا خداوند تواناست، و بر هر چیزی غالب است، و تمام هستی در برابر قدرت و عظمت وی سر تسلیم فرود آورده است، و با حکمت است و هر چیزی را در جای خودش قرار می‌دهد. info
التفاسير:

external-link copy
64 : 3

قُلْ یٰۤاَهْلَ الْكِتٰبِ تَعَالَوْا اِلٰی كَلِمَةٍ سَوَآءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمْ اَلَّا نَعْبُدَ اِلَّا اللّٰهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهٖ شَیْـًٔا وَّلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا اَرْبَابًا مِّنْ دُوْنِ اللّٰهِ ؕ— فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُوْلُوا اشْهَدُوْا بِاَنَّا مُسْلِمُوْنَ ۟

پیامبر صلی الله علیه وسلم در نامه‌هایش به پادشاهانِ اهل کتاب این آیه را می‌نوشت، و گاهی آن را در رکعت اول نماز سنت صبح می‌خواند: ﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ﴾ و در رکعت دوم سنت نماز صبح نیز آن را می‌خواند، چون این آیه، مشتمل بر دعوت به سوی دینی است که پیامبران بر آن اتفاق دارند، و توحید الوهیت و پرستش خدای یگانه را دربر دارد، خدایی که شریکی ندارد، و انسان‌ها و دیگر آفریدگان از ویژگی‌های ربوبیت و صفات الوهیت برخوردار نمی‌باشند. پس اگر اهل کتاب و دیگران این را پذیرفتند، به راستی که هدایت یافته‌اند. ﴿ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ﴾ و اگر روی برتابند، بگو: «گواه باشید که ما منقاد [خدا] هستیم.» مانند ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ...﴾ info
التفاسير:

external-link copy
65 : 3

یٰۤاَهْلَ الْكِتٰبِ لِمَ تُحَآجُّوْنَ فِیْۤ اِبْرٰهِیْمَ وَمَاۤ اُنْزِلَتِ التَّوْرٰىةُ وَالْاِنْجِیْلُ اِلَّا مِنْ بَعْدِهٖ ؕ— اَفَلَا تَعْقِلُوْنَ ۟

همۀ ادیان اعم از یهود و نصارا و مشرکین و همچنین مسلمان‌ها ادعا می‌کردند که بر آیین ابراهیم هستند. خداوند خبر داد که سزاوارترین و نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم، محمد صلی الله علیه وسلم و پیروانش، و پیروان ابراهیم خلیل هستند که پیش از محمد و یارانش زیسته‌اند. اما ابراهیم از یهود و نصارا و مشرکین و دوستی آنان بیزار ومبرا است، چون دین ابراهیم، دین یکتا پرستی است، و سرشار از عفو و گذشت و سهولت، که بر اساس آن باید به همۀ پیامبران و همۀ کتاب‌ها ایمان داشت، و این از ویژگی مسلمین است. یهود و نصارا ادعا می‌کردند که آنها بر آیین ابراهیم هستند، در حالی‌که یهودیت و نصرانیتی که برآن هستند، بعد از ابراهیم خلیل به‌وجود آمد، پس چگونه در این مسئله مجادله می‌کنند، مسئله‌ای که دروغ و افترای آنها به وضوح در آن مشاهده می‌شود؟ فرض کن آنها در چیزی که بدان علم داشتند، مجادله ‌کردند، پس چگونه در این حالت مجادله می‌نمایند؛ زیرا در اینجا قبل از اینکه به باطل بودن و پوچ بودن سخنشان توجه شود، فاسد بودن ادعایشان اثبات می‌گردد. و این آیه دلیلی است بر اینکه برای انسان جایز نیست دربارۀ چیزی که نمی‌داند، سخن بگوید یا در مورد آن مجادله کند. ﴿وَٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ پس هر اندازه ایمان آدمی قوی باشد، خداوند با لطف خویش او را سرپرستی می‌نماید، و او را بر انجام کار خوب، توفیق می‌دهد، و از سختی دور می‌نماید. info
التفاسير:

external-link copy
66 : 3

هٰۤاَنْتُمْ هٰۤؤُلَآءِ حَاجَجْتُمْ فِیْمَا لَكُمْ بِهٖ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَآجُّوْنَ فِیْمَا لَیْسَ لَكُمْ بِهٖ عِلْمٌ ؕ— وَاللّٰهُ یَعْلَمُ وَاَنْتُمْ لَا تَعْلَمُوْنَ ۟

همۀ ادیان اعم از یهود و نصارا و مشرکین و همچنین مسلمان‌ها ادعا می‌کردند که بر آیین ابراهیم هستند. خداوند خبر داد که سزاوارترین و نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم، محمد صلی الله علیه وسلم و پیروانش، و پیروان ابراهیم خلیل هستند که پیش از محمد و یارانش زیسته‌اند. اما ابراهیم از یهود و نصارا و مشرکین و دوستی آنان بیزار ومبرا است، چون دین ابراهیم، دین یکتا پرستی است، و سرشار از عفو و گذشت و سهولت، که بر اساس آن باید به همۀ پیامبران و همۀ کتاب‌ها ایمان داشت، و این از ویژگی مسلمین است. یهود و نصارا ادعا می‌کردند که آنها بر آیین ابراهیم هستند، در حالی‌که یهودیت و نصرانیتی که برآن هستند، بعد از ابراهیم خلیل به‌وجود آمد، پس چگونه در این مسئله مجادله می‌کنند، مسئله‌ای که دروغ و افترای آنها به وضوح در آن مشاهده می‌شود؟ فرض کن آنها در چیزی که بدان علم داشتند، مجادله ‌کردند، پس چگونه در این حالت مجادله می‌نمایند؛ زیرا در اینجا قبل از اینکه به باطل بودن و پوچ بودن سخنشان توجه شود، فاسد بودن ادعایشان اثبات می‌گردد. و این آیه دلیلی است بر اینکه برای انسان جایز نیست دربارۀ چیزی که نمی‌داند، سخن بگوید یا در مورد آن مجادله کند. ﴿وَٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ پس هر اندازه ایمان آدمی قوی باشد، خداوند با لطف خویش او را سرپرستی می‌نماید، و او را بر انجام کار خوب، توفیق می‌دهد، و از سختی دور می‌نماید. info
التفاسير:

external-link copy
67 : 3

مَا كَانَ اِبْرٰهِیْمُ یَهُوْدِیًّا وَّلَا نَصْرَانِیًّا وَّلٰكِنْ كَانَ حَنِیْفًا مُّسْلِمًا ؕ— وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِیْنَ ۟

همۀ ادیان اعم از یهود و نصارا و مشرکین و همچنین مسلمان‌ها ادعا می‌کردند که بر آیین ابراهیم هستند. خداوند خبر داد که سزاوارترین و نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم، محمد صلی الله علیه وسلم و پیروانش، و پیروان ابراهیم خلیل هستند که پیش از محمد و یارانش زیسته‌اند. اما ابراهیم از یهود و نصارا و مشرکین و دوستی آنان بیزار ومبرا است، چون دین ابراهیم، دین یکتا پرستی است، و سرشار از عفو و گذشت و سهولت، که بر اساس آن باید به همۀ پیامبران و همۀ کتاب‌ها ایمان داشت، و این از ویژگی مسلمین است. یهود و نصارا ادعا می‌کردند که آنها بر آیین ابراهیم هستند، در حالی‌که یهودیت و نصرانیتی که برآن هستند، بعد از ابراهیم خلیل به‌وجود آمد، پس چگونه در این مسئله مجادله می‌کنند، مسئله‌ای که دروغ و افترای آنها به وضوح در آن مشاهده می‌شود؟ فرض کن آنها در چیزی که بدان علم داشتند، مجادله ‌کردند، پس چگونه در این حالت مجادله می‌نمایند؛ زیرا در اینجا قبل از اینکه به باطل بودن و پوچ بودن سخنشان توجه شود، فاسد بودن ادعایشان اثبات می‌گردد. و این آیه دلیلی است بر اینکه برای انسان جایز نیست دربارۀ چیزی که نمی‌داند، سخن بگوید یا در مورد آن مجادله کند. ﴿وَٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ پس هر اندازه ایمان آدمی قوی باشد، خداوند با لطف خویش او را سرپرستی می‌نماید، و او را بر انجام کار خوب، توفیق می‌دهد، و از سختی دور می‌نماید. info
التفاسير:

external-link copy
68 : 3

اِنَّ اَوْلَی النَّاسِ بِاِبْرٰهِیْمَ لَلَّذِیْنَ اتَّبَعُوْهُ وَهٰذَا النَّبِیُّ وَالَّذِیْنَ اٰمَنُوْا ؕ— وَاللّٰهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِیْنَ ۟

همۀ ادیان اعم از یهود و نصارا و مشرکین و همچنین مسلمان‌ها ادعا می‌کردند که بر آیین ابراهیم هستند. خداوند خبر داد که سزاوارترین و نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم، محمد صلی الله علیه وسلم و پیروانش، و پیروان ابراهیم خلیل هستند که پیش از محمد و یارانش زیسته‌اند. اما ابراهیم از یهود و نصارا و مشرکین و دوستی آنان بیزار ومبرا است، چون دین ابراهیم، دین یکتا پرستی است، و سرشار از عفو و گذشت و سهولت، که بر اساس آن باید به همۀ پیامبران و همۀ کتاب‌ها ایمان داشت، و این از ویژگی مسلمین است. یهود و نصارا ادعا می‌کردند که آنها بر آیین ابراهیم هستند، در حالی‌که یهودیت و نصرانیتی که برآن هستند، بعد از ابراهیم خلیل به‌وجود آمد، پس چگونه در این مسئله مجادله می‌کنند، مسئله‌ای که دروغ و افترای آنها به وضوح در آن مشاهده می‌شود؟ فرض کن آنها در چیزی که بدان علم داشتند، مجادله ‌کردند، پس چگونه در این حالت مجادله می‌نمایند؛ زیرا در اینجا قبل از اینکه به باطل بودن و پوچ بودن سخنشان توجه شود، فاسد بودن ادعایشان اثبات می‌گردد. و این آیه دلیلی است بر اینکه برای انسان جایز نیست دربارۀ چیزی که نمی‌داند، سخن بگوید یا در مورد آن مجادله کند. ﴿وَٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ پس هر اندازه ایمان آدمی قوی باشد، خداوند با لطف خویش او را سرپرستی می‌نماید، و او را بر انجام کار خوب، توفیق می‌دهد، و از سختی دور می‌نماید. info
التفاسير:

external-link copy
69 : 3

وَدَّتْ طَّآىِٕفَةٌ مِّنْ اَهْلِ الْكِتٰبِ لَوْ یُضِلُّوْنَكُمْ ؕ— وَمَا یُضِلُّوْنَ اِلَّاۤ اَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُوْنَ ۟

این از جمله احسان و نیکی‌های خداوند نسبت به این امت است که آنها را از مکر و توطئه اهل کتاب آگاه نموده، و به آنها خبر داده است که اهل کتاب ـ بنا بر علاقۀ شدید آنها به گمراه کردن مؤمنان ـ کارهای زشتِ گوناگونی انجام می‌دهند. پس گروهی از اهل کتاب گفتند: ﴿ءَامِنُواْ بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ﴾ به آنچه بر مومنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز از دینشان برگردید؛ زیرا وقتی آنها ببینند که شما از دینشان برگشته‌اید، در حالی‌که آنها معتقدند که شما علم و دانش دارید، در دین خود شک می‌کنند، و با خود می‌گویند اگر آنها در دین چیزی ناپسند و مخالف با کتاب‌های گذشته نمی‌دیدند، از آن برنمی‌گشتند. این مکر و نقشۀ آنهاست، و خداوند هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند، و بخشش به دست اوست، و آن را به هر کس که بخواهد اختصاص می‌دهد. پس ای امت اسلام! خداوند چیزهایی را به شما اختصاص داده که به دیگران اختصاص نداده است. و این حیله‌گران ندانستند که دین خدا حق است، و هر گاه حقیقت آن در دل‌ها جای بگیرد، جز ایمان و یقین چیزی را نمی‌افزاید، و شبهه پراکنی و ایجاد تردید، سبب می‌شود که فرد متدین به دینش بیشترتمسّک جوید و ستایش خدا را به جای آورد. ﴿أَن يُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِيتُمۡ أَوۡ يُحَآجُّوكُمۡ عِندَ رَبِّكُمۡ﴾ چیزی که آنها را به انجام این کارهای زشت وادار کرد، حسد و سرکشی و ترس از محکوم شدن بود، همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَدَّ كَثِيرٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ لَوۡ يَرُدُّونَكُم مِّنۢ بَعۡدِ إِيمَٰنِكُمۡ كُفَّارًا حَسَدٗا مِّنۡ عِندِ أَنفُسِهِم مِّنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ ٱلۡحَقُّ﴾ بسیاری از اهل کتاب ـ پس از آنکه حق برایشان آشکار شد ‌ـ از روی حسدی که در وجودشان بود، آرزو ‌کردند که شما را بعد از ایمانتان، کافر گردانند. info
التفاسير:

external-link copy
70 : 3

یٰۤاَهْلَ الْكِتٰبِ لِمَ تَكْفُرُوْنَ بِاٰیٰتِ اللّٰهِ وَاَنْتُمْ تَشْهَدُوْنَ ۟

این از جمله احسان و نیکی‌های خداوند نسبت به این امت است که آنها را از مکر و توطئه اهل کتاب آگاه نموده، و به آنها خبر داده است که اهل کتاب ـ بنا بر علاقۀ شدید آنها به گمراه کردن مؤمنان ـ کارهای زشتِ گوناگونی انجام می‌دهند. پس گروهی از اهل کتاب گفتند: ﴿ءَامِنُواْ بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ﴾ به آنچه بر مومنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز از دینشان برگردید؛ زیرا وقتی آنها ببینند که شما از دینشان برگشته‌اید، در حالی‌که آنها معتقدند که شما علم و دانش دارید، در دین خود شک می‌کنند، و با خود می‌گویند اگر آنها در دین چیزی ناپسند و مخالف با کتاب‌های گذشته نمی‌دیدند، از آن برنمی‌گشتند. این مکر و نقشۀ آنهاست، و خداوند هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند، و بخشش به دست اوست، و آن را به هر کس که بخواهد اختصاص می‌دهد. پس ای امت اسلام! خداوند چیزهایی را به شما اختصاص داده که به دیگران اختصاص نداده است. و این حیله‌گران ندانستند که دین خدا حق است، و هر گاه حقیقت آن در دل‌ها جای بگیرد، جز ایمان و یقین چیزی را نمی‌افزاید، و شبهه پراکنی و ایجاد تردید، سبب می‌شود که فرد متدین به دینش بیشترتمسّک جوید و ستایش خدا را به جای آورد. ﴿أَن يُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِيتُمۡ أَوۡ يُحَآجُّوكُمۡ عِندَ رَبِّكُمۡ﴾ چیزی که آنها را به انجام این کارهای زشت وادار کرد، حسد و سرکشی و ترس از محکوم شدن بود، همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَدَّ كَثِيرٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ لَوۡ يَرُدُّونَكُم مِّنۢ بَعۡدِ إِيمَٰنِكُمۡ كُفَّارًا حَسَدٗا مِّنۡ عِندِ أَنفُسِهِم مِّنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ ٱلۡحَقُّ﴾ بسیاری از اهل کتاب ـ پس از آنکه حق برایشان آشکار شد ‌ـ از روی حسدی که در وجودشان بود، آرزو ‌کردند که شما را بعد از ایمانتان، کافر گردانند. info
التفاسير: