قۇرئان كەرىم مەنىلىرىنىڭ تەرجىمىسى - تەپسىر سەئدىينىڭ پارىسچە تەرجىمىسى.

بەت نومۇرى:close

external-link copy
17 : 2

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا ۚ— فَلَمَّاۤ اَضَآءَتْ مَا حَوْلَهٗ ذَهَبَ اللّٰهُ بِنُوْرِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِیْ ظُلُمٰتٍ لَّا یُبْصِرُوْنَ ۟

سپس خداوند مَثَل آنها را بیان کرده [مثالی که کاملا پرده از حال آنها برمی‌دارد] و می‌فرماید: مثالی که با حال آنها مطابق است، مثال کسی است که آتشی بیفروزد؛ یعنی در تاریکی شدیدی بوده و نیاز مبرمی به آتش دارد وآن را با کمک کس دیگری می‌افروزد، چرا که او ساز و برگ لازم را در اختیار ندارد؛ و هنگامی که آتش اطراف او را روشن گرداند و جایی را که در آن قرار گرفته است، مشاهده کرد و اماکن امن و خطرهایی که او را تهدید می‌کند، ملاحظه نمود و از آن آتش بهره برد و چشمانش روشن گردید و گمان برد که آتش در اختیار اوست، در آن حالت خداوند نور و روشنایی‌اش را از میان ببرد و خوشحالی‌اش از بین برود و در تاریکی شدید و آتش سوزان باقی بماند، نورافشانی آتش از بین برود وحرارت آن باقی بماند. او در انبوهی از تاریکی‌ها قرار دارد؛ تاریکی شب و تاریکی ابرها و تاریکی باران و تاریکی حاصل از خاموش شدن آتش، پس حال چنین فردی چگونه خواهد بود؟ منافقان نیز چنین حالتی دارند، نور ایمان را از مؤمنان برگرفتند و خود دارای صفت ایمان نبودند. بنابراین به طور موقت از نور آنان استفاده کردند و بدین وسیله جان و مالشان در امان ماند و به نوعی امنیت در دنیا دست یازیدند. در چنین حالتی ناگهان مرگ بر آنها یورش برده و استفاده از این نور را از آنان سلب نموده و اندوه و غم و عذاب فراوانی آنها را فرا می‌گیرد، وتاریکی قبر و تاریکی کفر و تاریکی نفاق و تاریکی گناهان بر آنها چیره می‌شود، و به دنبال این همه تاریکی، آتش جهنم که بد جایگاهی است آنها را فرا خواهد گرفت. info
التفاسير:

external-link copy
18 : 2

صُمٌّۢ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُوْنَ ۟ۙ

بنابراین خداوند متعال در مورد آنها می‌فرماید: ﴿صُمُّۢ﴾ کر هستند و خوبی‌ها را نمی‌شنوند، ﴿بُكۡمٌ﴾ لال‌اند و نمی‌توانند سخن نیک بر زبان آورند، ﴿عُمۡيٞ﴾ و از دیدن حق و حقیقت کور هستند ﴿فَهُمۡ لَا يَرۡجِعُونَ﴾ پس آنها باز نمی‌گردند، چون پس از اینکه حق را شناختند آن را رها کردند؛ و به سوی آن بر نمی‌گردند. به خلاف کسی که حق را از روی نادانی و گمراهی رها کرده است؛ زیرا او از روی ناآگاهی چنین کرده است و بازگشت او به حق نزدیک‌تر است. info
التفاسير:

external-link copy
19 : 2

اَوْ كَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَآءِ فِیْهِ ظُلُمٰتٌ وَّرَعْدٌ وَّبَرْقٌ ۚ— یَجْعَلُوْنَ اَصَابِعَهُمْ فِیْۤ اٰذَانِهِمْ مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ؕ— وَاللّٰهُ مُحِیْطٌ بِالْكٰفِرِیْنَ ۟

سپس خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَوۡ كَصَيِّبٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ﴾ یا مثل او مانند کسی است که گرفتار باران تندی شده است، ﴿فِيهِ ظُلُمَٰتٞ﴾ که در آن انبوهی از تاریکی‌ها وجود دارد، تاریکی شب و تاریکی ابرها و تاریکی باران. ﴿وَرَعۡدٞ﴾ که صدایی است از ابر به گوش می‌رسد. ﴿وَبَرۡقٞ﴾ برق نور درخشنده‌ای است که از [اصطکاک] ابر [ها بر می‌خیزد] و مشاهده می‌شود. info
التفاسير:

external-link copy
20 : 2

یَكَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ اَبْصَارَهُمْ ؕ— كُلَّمَاۤ اَضَآءَ لَهُمْ مَّشَوْا فِیْهِ ۙۗ— وَاِذَاۤ اَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوْا ؕ— وَلَوْ شَآءَ اللّٰهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَاَبْصَارِهِمْ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ عَلٰی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیْرٌ ۟۠

﴿كُلَّمَآ أَضَآءَ لَهُم﴾ هر وقت که برق در میان این تاریکی‌ها راه آنها را روشن گرداند، ﴿مَّشَوۡاْ فِيهِ﴾ به پیش می‌روند، ﴿وَإِذَآ أَظۡلَمَ عَلَيۡهِمۡ قَامُواْ﴾ و چون تاریک شود، می‌ایستند. پس حالت منافقین چنین است، هنگامی که قرآن و اوامر و نواهی و وعد و وعید آن را می‌شنوند، انگشتان خود را در گوش‌هایشان فرو می‌برند و از امر و نهی قرآن و وعد و وعید آن روی برمی‌تابند؛ زیرا هشدارهای قرآن آنها را می‌ترساند و وعده‌هایش آنها را پریشان می‌نماید. پس آنها تا آنجا که ممکن باشد از آن رویگردانی می‌کنند و همانند فردی که در زیر رگبار باران گرفتار آمده و از صدای رعد و برق ناراحت می‌شود و آن را دوست ندارد و از بیم مرگ انگشتانش را در گوش‌هایش فرو می‌برد، منافقان نیز صدای قرآن و وعده‌ها و هشدارهای آن را دوست ندارند. البته ممکن است فردی که گرفتار رگبار باران و صاعقه و رعد و برق شده است، نجات یابد، اما منافقان نجات پیدا نمی‌کنند، چرا که خداوند از هر سو آنها را احاطه نموده است. پس آنها نمی‌توانند از دست خدا فرار کنند و او را ناتوان و درمانده سازند بلکه خداوند اعمال آنها را ثبت کرده و آنان را به سزای اعمالشان خواهد رساند. و از آنجا که به کری و لالی و کوری معنوی مبتلا هستند و راه‌های ایمان به روی آنها بسته شده است خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمۡعِهِمۡ وَأَبۡصَٰرِهِم﴾ و اگر خدا می‌خواست، چشم‌ها و گوش‌های آنان را از میان می‌برد. در این آیه خداوند آنان را به وسیلۀ برخی از عقوبت‌های دنیوی مورد تهدید قرار می‌دهد تا برحذر باشند و از برخی از شرارت‌ها و نفاق خویش دست بردارند. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ﴾ همانا خداوند بر هر چیزی توانا است. پس هیچ چیزی او را ناتوان نمی‌کند؛ و قدرت الهی چنین است که هرگاه چیزی را بخواهد بدون اینکه کسی بتواند جلوی او را بگیرد یا با او مخالفت کند، آن را انجام می‌دهد. این آیه و امثال آن نظرات «قدریّه» را رد می‌کند که معتقدند کارهایشان در گسترۀ قدرت الهی داخل نیست؛ زیرا کارهایشان در چارچوب این آیه قرار می‌گیرد که می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ﴾ همانا خداوند بر هر چیزی توانا است. info
التفاسير:

external-link copy
21 : 2

یٰۤاَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوْا رَبَّكُمُ الَّذِیْ خَلَقَكُمْ وَالَّذِیْنَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُوْنَ ۟ۙ

این دستوری عام و کلی برای همۀ مردم است و آن عبادت و پرستش خدا است که شامل انجام دادن دستورات او و پرهیز از منهیّات وی و تصدیق آنچه که از آن خبر داده است، می‌باشد. بنابراین خداوند آنها را به انجام کاری مأمور نموده که آنان را برای آن آفریده است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَاخَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ﴾ «و من جن و انسان را نیافریدم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند». سپس بر واجب بودن پرستش محض خویش استدلال نموده و می‌فرماید: پروردگارتان شما را از انواع نعمت‌ها برخوردار نمود و شما را هستی بخشید؛ و همو کسانی را که پیش از شما بوده‌اند، آفریده ﴿لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ﴾ احتمال دارد به این معنی باشد که اگر شما تنها خداوند را پرستش کنید از عذاب و ناخشنودی او نجات خواهید یافت؛ زیرا شما اسباب دفع عذاب و ناخشنودی خداوند را فراهم کرده‌اید. و احتمال دارد معنی آیه چنین باشد: اگر خداوند را عبادت کنید از پرهیزگارانی خواهید شد که به پرهیزگاری موصوف‌اند. و هردو معنی درست است و هردو لازم و ملزوم یکدیگرند؛ زیرا هرکس که عبادت را به طور کامل انجام دهد از پرهیزگاران می‌شود و هرکس که از پرهیزگاران باشد از عذاب و ناخشنودی خداوند نجات خواهد یافت. info
التفاسير:

external-link copy
22 : 2

الَّذِیْ جَعَلَ لَكُمُ الْاَرْضَ فِرَاشًا وَّالسَّمَآءَ بِنَآءً ۪— وَّاَنْزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَاَخْرَجَ بِهٖ مِنَ الثَّمَرٰتِ رِزْقًا لَّكُمْ ۚ— فَلَا تَجْعَلُوْا لِلّٰهِ اَنْدَادًا وَّاَنْتُمْ تَعْلَمُوْنَ ۟

و نعمت‌های ظاهری و باطنی را به شما ارزانی داشته و زمین را برایتان گسترانده است تا بر آن استقرار یابید و با ساختن خانه، کشاورزی و شخم زدن، رفتن از جایی به جایی و با دیگر اشکال از آن بهره‌مند شوید. و آسمان را برای شما سقفی قرار داد و در آن منافعی مانند خورشید و ماه وستارگان به ودیعه نهاد که بدان نیازمندید. ﴿وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ﴾ «سماء» یعنی هر آنچه که بالای سر شما باشد، بنابراین مفسران گفته‌اند: منظور از آسمان در اینجا ابرها هستند و خداوند از ابرها آب فرو فرستاده است. ﴿فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ﴾ و با آن انواع ثمرات مانند دانه‌ها و میوۀ خرما و دیگر میوه‌ها و کشتزارها و غیره را بیرون آورده است. ﴿رِزۡقٗا لَّكُمۡ﴾ تا روزی‌تان باشد و زندگی به سر کنید و تفریح نمایید. ﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا﴾ پس، از میان آفریدگان همانند و همتایانی برای خداوند قرار ندهید به گونه‌ای که آنها را مانند خدا پرستش کنید و همان‌گونه که خداوند را دوست دارید آنها را دوست بدارید، در صورتی که آنها نیز مانند شما آفریدگانی هستند که به آنها روزی داده ‌شده و کارهایشان از سوی خدا اداره می‌شود و به اندازۀ ذره‌ای در زمین و آسمان اختیاری ندارند، و فایده و ضرری به شما نمی‌رسانند. ﴿وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ﴾ و شما می‌دانید که خداوند شریک و همانندی ندارد، نه در آفریدن و نه در روزی دادن و تدبیر امور، و نه در الوهیت و ربوبیت. پس با اینکه شما این را می‌دانید چگونه همراه با خداوند معبودهای دیگری را پرستش می‌کنید؟ این چیزی عجیب و بدترین نوعِ بی‌خردی است. این آیه از عبادت غیر خدا نهی به‌عمل می‌آورد و بر وجوب عبادت و پرستش خدا و باطل بودن عبادت غیر او دلیل ارائه داده و به بیان توحید ربوبیت می‌پردازد که متضمن یگانگی او در آفریدن و روزی دادن و تدبیر امور است؛ پس چون همه اقرار می‌کنند که خداوند در این امور شریکی ندارد، نیز باید اقرار کنند که خداوند در عبادت هم شریکی ندارد. و این روشن‌ترین دلیل عقلی بر وحدانیت و یگانگی باری تعالی و باطل بودن شرک است. info
التفاسير:

external-link copy
23 : 2

وَاِنْ كُنْتُمْ فِیْ رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلٰی عَبْدِنَا فَاْتُوْا بِسُوْرَةٍ مِّنْ مِّثْلِهٖ ۪— وَادْعُوْا شُهَدَآءَكُمْ مِّنْ دُوْنِ اللّٰهِ اِنْ كُنْتُمْ صٰدِقِیْنَ ۟

این دلیلی عقلی است بر راستگو بودن پیامبر صلی الله علیه وسلم و درست بودن آنچه که آورده است. ﴿وَإِن كُنتُم﴾ و شما ای مخالفان پیامبر که دعوت او را رد می‌کنید و گمان می‌برید او دروغ می‌گوید! اگر در مورد آنچه ما بر بندۀ خود نازل کرده‌ایم دچار شک و تردید هستید که حق است یا نه؟ بدانید که او نیز مانند شما انسان است و در میان شما بزرگ شده و از همان دوران کودکی او را می‌شناسید، او نه می‌تواند بنویسد و نه خواندن و نوشتن بلد است و اکنون کتابی برای شما آورده و می‌گوید از جانب خدا است، اما شما می‌گویید این کتاب ساخته و پرداختۀ خود او است. پس اگر همان طور است که شما می‌گویید، سوره‌ای مانند آن بسازید و از کسانی که دستتان به آنها می‌رسد کمک بگیرید. این برای شما کار آسانی است به ویژه که اهل فصاحت و بیان هستید و دشمنی‌تان با پیامبر بس بزرگ است. پس اگر سوره‌ای مانند آن آوردید، آن کتاب همان طور است که شما گمان می‌برید؛ و اگر سوره‌ای مانند آن نیاوردید و از انجام این کار درماندید پس این دلیل روشن و آشکاری بر راستگو بودن او و راست بودن آنچه که آورده است، می‌باشد؛ و شما باید از او پیروی کنید و از آتشی که افروزینۀ آن انسان و سنگ است، خود را دور بدارید. این آتش مانند آتش دنیا نیست که با هیزم افروخته ‌شود، این آتش برای کافران و منکران خدا و پیامبرانش آماده شده است. پس، از کفر ورزیدن به پیامبر ـ‌که پیامبر بودنش برای‌تان روشن شده است- بپرهیزید. این آیه و امثال آن را آیۀ «تحدّ‌ی» و «به مبارزه طلبیدن» می‌نامند؛ یعنی ناتوان کردن مخلوق از اینکه همانندی برای قرآن بیاورد و با آن مخالفت و مبارزه کند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا يَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ كَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِيرٗا﴾ [ای پیامبر!] بگو: «اگر انسان‌ها و جن جمع شوند که مانند این قرآن را بسازند، نمی‌توانند همانند آن را بسازند، گرچه بعضی پشتیبان بعضی دیگر باشند.» چگونه سخن مخلوق خاکی مانند سخن پروردگار جهانیان است؟ و چگونه موجود نیازمندی که از هر نظر ناقص است و کمبود دارد، می‌تواند سخنی بیاورد که مانند سخن ذات مقدس خدا کامل باشد؛ خدایی که دارای کمال مطلق است و از هرجهت بی‌نیاز است؟ این نه ممکن است و نه در توان انسان می‌باشد، وهر کس که کمترین شناختی نسبت به انواع کلام و گفتارها داشته باشد و این قرآن را با گفتار بلیغان وفصیحان بسنجد، تفاوت آشکار آن و دیگر سخن‌ها را به وضوح مشاهده خواهد کرد. آیۀ ﴿وَإِن كُنتُمۡ فِي رَيۡبٖ﴾ بیانگر آن است کسی که در شک و حیرت به‌سر می‌برد و هنوز حق را از گمراهی تشخیص نداده است، به شرطی که صادقانه در پی حق باشد و حق برایش روشن شود امید هدایتش می‌رود. اما انسان مخالف و کینه‌توزی که حق را می‌شناسد و آن را رها می‌کند راه بازگشتی ندارد؛ زیرا او حق را از روی عناد و لجاجت رها کرده است، نه به سبب جهل و نادانی، پس هیچ راه بازگشتی برای وی وجود ندارد. و همچنین فردی که دچار شک و تردید است اما صادقانه در پی کشف حقایق نیست بلکه از حق رویگردان است و برای رسیدن به آن تلاش نمی‌کند، غالباً چنین کسی موفق به یافتن حق نمی‌شود. نیز در این آیات، پروردگار ـ جلّ جلاله ـ صفت عبودیت را برای رسول گرامی اسلام ذکر می‌کند؛ و این بیانگر آن است که بزرگ‌ترین صفت او انجام بندگی است؛ صفتی که هیچ فردی از گذشتگان و آیندگان در این امر به پای او نمی‌رسند. در مقام «اسراء» نیز خداوند او را به عبودیت توصیف نموده و می‌فرماید: ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِيٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَيۡلٗا﴾ «پاک و منزه است خداوندی که شب هنگام بنده‌اش را برد». و در مقام نازل کردن قرآن بر او می‌فرماید: ﴿تَبَارَكَ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ﴾ «بزرگوار و والا مقام است ذاتی که فرقان را بر بنده‌اش نازل کرد». آیۀ ﴿أُعِدَّتۡ لِلۡكَٰفِرِينَ﴾ و آیات مشابه آن، بیانگر صحت مذهب اهل سنت و جماعت می‌باشند که معتقدند بهشت و جهنم در حال حاضر موجود می‌باشند (برخلاف معتزله). نیز این آیات بیانگر آنند که یکتاپرستان برای همیشه در جهنم باقی نخواهند ماند گرچه مرتکب بعضی از گناهان کبیره شده باشند؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: ﴿أُعِدَّتۡ لِلۡكَٰفِرِينَ﴾ برای کافران آماده شده است. پس اگر گناهکارانِ یکتاپرست برای همیشه در آن باقی می‌ماندند، جهنم تنها برای کافران آماده نمی‌شد. (بر خلاف خوارج و معتزله که خلاف این مطلب‌را باوردارند). همچنین این آیات بیانگر آنند که انسان به‌وسیلۀ فراهم نمودن اسباب عذاب، مستحق آن می‌گردد، و اسباب عذاب، کفر و عصیان است. info
التفاسير:

external-link copy
24 : 2

فَاِنْ لَّمْ تَفْعَلُوْا وَلَنْ تَفْعَلُوْا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِیْ وَقُوْدُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ۖۚ— اُعِدَّتْ لِلْكٰفِرِیْنَ ۟

این دلیلی عقلی است بر راستگو بودن پیامبر صلی الله علیه وسلم و درست بودن آنچه که آورده است. ﴿وَإِن كُنتُم﴾ و شما ای مخالفان پیامبر که دعوت او را رد می‌کنید و گمان می‌برید او دروغ می‌گوید! اگر در مورد آنچه ما بر بندۀ خود نازل کرده‌ایم دچار شک و تردید هستید که حق است یا نه؟ بدانید که او نیز مانند شما انسان است و در میان شما بزرگ شده و از همان دوران کودکی او را می‌شناسید، او نه می‌تواند بنویسد و نه خواندن و نوشتن بلد است و اکنون کتابی برای شما آورده و می‌گوید از جانب خدا است، اما شما می‌گویید این کتاب ساخته و پرداختۀ خود او است. پس اگر همان طور است که شما می‌گویید، سوره‌ای مانند آن بسازید و از کسانی که دستتان به آنها می‌رسد کمک بگیرید. این برای شما کار آسانی است به ویژه که اهل فصاحت و بیان هستید و دشمنی‌تان با پیامبر بس بزرگ است. پس اگر سوره‌ای مانند آن آوردید، آن کتاب همان طور است که شما گمان می‌برید؛ و اگر سوره‌ای مانند آن نیاوردید و از انجام این کار درماندید پس این دلیل روشن و آشکاری بر راستگو بودن او و راست بودن آنچه که آورده است، می‌باشد؛ و شما باید از او پیروی کنید و از آتشی که افروزینۀ آن انسان و سنگ است، خود را دور بدارید. این آتش مانند آتش دنیا نیست که با هیزم افروخته ‌شود، این آتش برای کافران و منکران خدا و پیامبرانش آماده شده است. پس، از کفر ورزیدن به پیامبر ـ‌که پیامبر بودنش برای‌تان روشن شده است- بپرهیزید. این آیه و امثال آن را آیۀ «تحدّ‌ی» و «به مبارزه طلبیدن» می‌نامند؛ یعنی ناتوان کردن مخلوق از اینکه همانندی برای قرآن بیاورد و با آن مخالفت و مبارزه کند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا يَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ كَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِيرٗا﴾ [ای پیامبر!] بگو: «اگر انسان‌ها و جن جمع شوند که مانند این قرآن را بسازند، نمی‌توانند همانند آن را بسازند، گرچه بعضی پشتیبان بعضی دیگر باشند.» چگونه سخن مخلوق خاکی مانند سخن پروردگار جهانیان است؟ و چگونه موجود نیازمندی که از هر نظر ناقص است و کمبود دارد، می‌تواند سخنی بیاورد که مانند سخن ذات مقدس خدا کامل باشد؛ خدایی که دارای کمال مطلق است و از هرجهت بی‌نیاز است؟ این نه ممکن است و نه در توان انسان می‌باشد، وهر کس که کمترین شناختی نسبت به انواع کلام و گفتارها داشته باشد و این قرآن را با گفتار بلیغان وفصیحان بسنجد، تفاوت آشکار آن و دیگر سخن‌ها را به وضوح مشاهده خواهد کرد. آیۀ ﴿وَإِن كُنتُمۡ فِي رَيۡبٖ﴾ بیانگر آن است کسی که در شک و حیرت به‌سر می‌برد و هنوز حق را از گمراهی تشخیص نداده است، به شرطی که صادقانه در پی حق باشد و حق برایش روشن شود امید هدایتش می‌رود. اما انسان مخالف و کینه‌توزی که حق را می‌شناسد و آن را رها می‌کند راه بازگشتی ندارد؛ زیرا او حق را از روی عناد و لجاجت رها کرده است، نه به سبب جهل و نادانی، پس هیچ راه بازگشتی برای وی وجود ندارد. و همچنین فردی که دچار شک و تردید است اما صادقانه در پی کشف حقایق نیست بلکه از حق رویگردان است و برای رسیدن به آن تلاش نمی‌کند، غالباً چنین کسی موفق به یافتن حق نمی‌شود. نیز در این آیات، پروردگار ـ جلّ جلاله ـ صفت عبودیت را برای رسول گرامی اسلام ذکر می‌کند؛ و این بیانگر آن است که بزرگ‌ترین صفت او انجام بندگی است؛ صفتی که هیچ فردی از گذشتگان و آیندگان در این امر به پای او نمی‌رسند. در مقام «اسراء» نیز خداوند او را به عبودیت توصیف نموده و می‌فرماید: ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِيٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَيۡلٗا﴾ «پاک و منزه است خداوندی که شب هنگام بنده‌اش را برد». و در مقام نازل کردن قرآن بر او می‌فرماید: ﴿تَبَارَكَ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ﴾ «بزرگوار و والا مقام است ذاتی که فرقان را بر بنده‌اش نازل کرد». آیۀ ﴿أُعِدَّتۡ لِلۡكَٰفِرِينَ﴾ و آیات مشابه آن، بیانگر صحت مذهب اهل سنت و جماعت می‌باشند که معتقدند بهشت و جهنم در حال حاضر موجود می‌باشند (برخلاف معتزله). نیز این آیات بیانگر آنند که یکتاپرستان برای همیشه در جهنم باقی نخواهند ماند گرچه مرتکب بعضی از گناهان کبیره شده باشند؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: ﴿أُعِدَّتۡ لِلۡكَٰفِرِينَ﴾ برای کافران آماده شده است. پس اگر گناهکارانِ یکتاپرست برای همیشه در آن باقی می‌ماندند، جهنم تنها برای کافران آماده نمی‌شد. (بر خلاف خوارج و معتزله که خلاف این مطلب‌را باوردارند). همچنین این آیات بیانگر آنند که انسان به‌وسیلۀ فراهم نمودن اسباب عذاب، مستحق آن می‌گردد، و اسباب عذاب، کفر و عصیان است. info
التفاسير: