Kilniojo Korano reikšmių vertimas - Vertimas į persų kalbą – As-Sadi tafsyras

Puslapio numeris:close

external-link copy
44 : 24

یُقَلِّبُ اللّٰهُ الَّیْلَ وَالنَّهَارَ ؕ— اِنَّ فِیْ ذٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّاُولِی الْاَبْصَارِ ۟

﴿يُقَلِّبُ ٱللَّهُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ﴾ خداوند شب و روز را دگرگون می‌نماید؛ آن را از گرما به سرما، و از سرما به گرما، و از شب به روز، و از روز به شب تغییر می‌دهد، و روزگار را در بین مردم دست به دست می‌گرداند. ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِي ٱلۡأَبۡصَٰرِ﴾ واقعاً در این کار و تغییر احوال، عبرت بزرگی است برای کسانی که چشم داشته باشند و بنگرند و بیندیشند، و برای کسانی که عقل‌های تیزبین داشته باشند. همان‌طور که چشم‌ها، امور محسوس را مشاهده می‌نمایند؛ پس فردی که دارای بصیرت باشد، با نگاهی عبرت آموز، و با تفکر به این مخلوقات می‌نگرد، و در آن تدبر می‌نماید که برای چه منظوری آفریده شده‌اند؟ و فردی که رویگردان و جاهل است، همچون حیوان، از روی غفلت و بی‌خبری به مخلوقات می‌نگرد. info
التفاسير:

external-link copy
45 : 24

وَاللّٰهُ خَلَقَ كُلَّ دَآبَّةٍ مِّنْ مَّآءٍ ۚ— فَمِنْهُمْ مَّنْ یَّمْشِیْ عَلٰی بَطْنِهٖ ۚ— وَمِنْهُمْ مَّنْ یَّمْشِیْ عَلٰی رِجْلَیْنِ ۚ— وَمِنْهُمْ مَّنْ یَّمْشِیْ عَلٰۤی اَرْبَعٍ ؕ— یَخْلُقُ اللّٰهُ مَا یَشَآءُ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ عَلٰی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیْرٌ ۟

خداوند بندگانش را آگاه می‌نماید، و توجه‌شان را به تأمل در آنچه مشاهده می‌نمایند، معطوف می‌دارد، و اینکه او همۀ جنبندگان روی زمین را ﴿مِّن مَّآءٖ﴾ از آب آفریده است؛ یعنی عنصر اصلی همه، آب است. همان‌گونه که خداوند فرموده است: ﴿وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ كُلَّ شَيۡءٍ حَيٍّ﴾ و هر چیز زنده‌ای را از آب آفریده‌ایم. پس حیواناتی که تولید مثل می‌نمایند، مادۀ آنها نطفه‌ای است که به هنگام جفت‌گیری نر و ماده حاصل می‌آید. و حیواناتی که از زمین به وجود می‌آیند، با استفاده از شرایط حاصل از نمناکی و مرطوبی زمین تکثیر می‌یابند، مانند حشراتی که بدون آب هرگز چیزی از آنها به وجود نمی‌آید. پس عنصر اولیه همۀ موجودات، یکی است، اما خلقت و آفرینش آنها، از جهات زیادی فرق می‌نماید. ﴿فَمِنۡهُم مَّن يَمۡشِي عَلَىٰ بَطۡنِهِۦ﴾ گروهی از آنها بر شکم خود راه می‌روند، مانند مار و غیره، ﴿وَمِنۡهُم مَّن يَمۡشِي عَلَىٰ رِجۡلَيۡنِ﴾ و برخی از آنها بر روی دو پا راه می‌روند، مانند انسان‌ها و بسیاری از پرندگان. ﴿وَمِنۡهُم مَّن يَمۡشِي عَلَىٰٓ أَرۡبَعٖ﴾ و برخی بر روی چهار پا راه می‌روند، مانند حیوانات چهارپا و غیره. پس تفاوت حیوانات ـ ‌با آنکه اصل و مادۀ آنها یکی است ‌ـ بر مشیت الهی و فراگیر بودن قدرت او دلالت می‌نماید، بنابراین فرمود: ﴿يَخۡلُقُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ﴾ خداوند هر مخلوقی را، با هر صورت و حالتی که بخواهد، می‌آفریند. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ﴾ همانا خداوند بر هرکاری توانا است، چنانکه باران را بر زمین فرو می‌ریزد و یک نوع باروری صورت می‌گیرد، و مادر یکی است و آن زمین می‌باشد، و فرزندان نیز دارای گونه‌ها و ویژگی‌های مختلف می‌باشند [که عبارتند از درختان و گیاهان گوناگون]. ﴿وَفِي ٱلۡأَرۡضِ قِطَعٞ مُّتَجَٰوِرَٰتٞ وَجَنَّٰتٞ مِّنۡ أَعۡنَٰبٖ وَزَرۡعٞ وَنَخِيلٞ صِنۡوَانٞ وَغَيۡرُ صِنۡوَانٖ يُسۡقَىٰ بِمَآءٖ وَٰحِدٖ وَنُفَضِّلُ بَعۡضَهَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فِي ٱلۡأُكُلِۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ﴾ و در زمین قطعاتی است کنار هم، و باغاتی از انگور و کشتزارها و درختان خرما، چه از یک ریشه و چه از غیر یک ریشه، که با یک آب سیراب می‌گردند، و برخی از آنها را در میوه بر برخی دیگر برتری می‌دهیم. بدون شک در این، برای مردمی که تعقل می‌کنند، دلایلی [واضح و روشن] وجود دارد. info
التفاسير:

external-link copy
46 : 24

لَقَدْ اَنْزَلْنَاۤ اٰیٰتٍ مُّبَیِّنٰتٍ ؕ— وَاللّٰهُ یَهْدِیْ مَنْ یَّشَآءُ اِلٰی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیْمٍ ۟

ما به بندگان خود رحم نموده، و به سوی آنان آیه‌های روشن و روشنگری را فرو فرستاده‌ایم؛ آیاتی که به وضوح و روشنی، انسان را به همۀ اهداف شرعی و آداب پسندیده و معارف و دانستنی‌های درست و مفید رهنمایی می‌کنند، و به وسیلۀ آن راه روشن گشته، و هدایت از گمراهی روشن می‌گردد، و کوچک‌ترین شبهه‌ای برای باطل‌گرایان باقی نخواهد گذاشت که آن را دستاویز خویش قرار دهند. نیز کمترین اشکالی برای انسان حق‌طلب باقی نمی‌ماند؛ چون این آیات را کسی فرو فرستاده است که دانش و علم و رحمت و بیان او کامل است. و بعد از بیان روشنگر او، بیانی نیست.﴿لِّيَهۡلِكَ مَنۡ هَلَكَ عَنۢ بَيِّنَةٖ وَيَحۡيَىٰ مَنۡ حَيَّ عَنۢ بَيِّنَةٖ﴾ تا پس از این تبیینات خدا، هرکس که هلاک می‌شود، از روی دلیل و حجت هلاک شود؛ و هرکس که زنده می‌ماند، از روی دلیل زنده بماند. ﴿وَٱللَّهُ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ﴾ و خداوند کسانی را که در تقدیرش، سعادت بهرۀ آنها شده است، به راه راست هدایت می‌نماید؛ یعنی آنان را به راه روشن و کوتاه که انسان را به خدا و بهشت می‌رساند، هدایت می‌نماید؛ راهی که شناخت حق، و ترجیح دادن و عمل کردن به آن را، در بر دارد. خداوند متعال به‌طور عموم برای همۀ خلق روشنگری نموده است؛ اما هر که را بخواهد، هدایت می‌نماید. پس، این فضل و بخششِ خداوندِ بزرگوار است که قطع ناشدنی است، و ناشی از عدل اوست. نیز دلایل کسانی را ابطال می‌کند که برای توجیه اعمال خود، همواره دلایلی را ارائه می‌دهند. و خداوند بهتر می‌داند احسان خویش را در چه جایی قرار دهد. info
التفاسير:

external-link copy
47 : 24

وَیَقُوْلُوْنَ اٰمَنَّا بِاللّٰهِ وَبِالرَّسُوْلِ وَاَطَعْنَا ثُمَّ یَتَوَلّٰی فَرِیْقٌ مِّنْهُمْ مِّنْ بَعْدِ ذٰلِكَ ؕ— وَمَاۤ اُولٰٓىِٕكَ بِالْمُؤْمِنِیْنَ ۟

خداوند متعال از حالت ستمکاران خبر می‌دهد؛ کسانی که در دل‌هایشان بیماری و ضعف ایمان است، یا در دل‌هایشان نفاق و شک و ضعف علم و دانایی است. آنها با زبان‌هایشان می‌گویند ایمان آورده‌ایم؛ و طوری وانمود می‌کنند که گویا به ایمان و اطاعت پایبند هستند؛ سپس به آنچه می‌گویند، عمل نمی‌کنند. و گروهی از ایشان به شدت از اطاعت روی می‌گردانند، همچنان‌که خداوند فرموده است: ﴿مُّعۡرِضُونَ﴾ و آنان رویگردان‌اند. فرد رویگردان، گاهی قصد بازگشتن دارد، و به ‌سوی آنچه که از آن روی برتافته است، برمی‌گردد. اما این رویگردانانِ سرسخت، پشت نموده و به آنچه که از آن رویگردانده‌اند، توجه نمی‌کنند. و این حالتِ بسیاری از کسانی است که ادعای ایمان و اطاعت از خدا را دارند، در حالی که ایمانشان ضعیف است، و انجام دادنِ بسیاری از عبادت‌ها برای چنین افرادی، بسیار سخت است، مانند زکات و نفقات واجب و مستحب، و جهاد در راه خدا و امثال آن. info
التفاسير:

external-link copy
48 : 24

وَاِذَا دُعُوْۤا اِلَی اللّٰهِ وَرَسُوْلِهٖ لِیَحْكُمَ بَیْنَهُمْ اِذَا فَرِیْقٌ مِّنْهُمْ مُّعْرِضُوْنَ ۟

﴿وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ﴾ و هرگاه میان آنها و کسی اختلاف و دعوایی باشد، و به ‌سوی خدا و پیامبر فرا خوانده شوند تا در میانشان داوری کند، ﴿إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ﴾ آنگاه گروهی از آنان رویگردان می‌شوند، و قضاوت و داوری جاهلیت را می‌جویند، و دستورات و قوانین غیر شرعی را بر احکام شرع ترجیح می‌دهند، چون می‌دانند که حق با آنها نیست، و اگر به شریعت مراجعه نمایند، محکوم خواهند شد، چرا که شریعت طبق واقعیت داوری می‌نماید. info
التفاسير:

external-link copy
49 : 24

وَاِنْ یَّكُنْ لَّهُمُ الْحَقُّ یَاْتُوْۤا اِلَیْهِ مُذْعِنِیْنَ ۟ؕ

﴿وَإِن يَكُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ يَأۡتُوٓاْ إِلَيۡهِ مُذۡعِنِينَ﴾ ولی اگر حق با آنان باشد، با فروتنی و شتاب به سوی حکم شرع می‌آیند. آنها به خاطر حکم شرع، بدان روی نمی‌آورند؛ بلکه چون به نفع آنها و موافق با خواسته‌هایشان است، به آن روی می‌آورند. پس در این حالت قابل ستایش نیستند، گرچه با نهایت تسلیم به آن روی آورند؛ چون بندۀ حقیقی کسی است که در آنچه می‌پسندد، و درآنچه که برخلاف میل اوست، و در آنچه که او را شاد می‌نماید، و در آنچه که او را ناراحت می‌کند، از حق پیروی نماید. اما کسی که به ‌هنگام مطابق بودن شریعت با خواست و هوای نفسش، از آن پیروی می‌نماید، و به هنگام مخالفت آن با خواسته و میل او، آن را ترک می‌کند، و امیال خود را بر شریعت ترجیح می‌دهد، بندۀ حقیقی خدا نیست. info
التفاسير:

external-link copy
50 : 24

اَفِیْ قُلُوْبِهِمْ مَّرَضٌ اَمِ ارْتَابُوْۤا اَمْ یَخَافُوْنَ اَنْ یَّحِیْفَ اللّٰهُ عَلَیْهِمْ وَرَسُوْلُهٗ ؕ— بَلْ اُولٰٓىِٕكَ هُمُ الظّٰلِمُوْنَ ۟۠

خداوند متعال به‌خاطر اینکه از حکم شرعی رویگردان شده‌اند، آنان را نکوهش کرده و می‌فرماید: ﴿أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ﴾ آیا در دل‌هایشان بیماری است؟ یعنی آیا در دل‌هایشان مرضی است که تندرستی و شعور قلب را از آنان گرفته است، در نتیجه به منزلۀ بیمار گشته، و از آنچه که به سود آنان است، روی برمی‌تابند؛ و به آنچه که آنها را زیان می‌رساند، روی می‌آورند؟ ﴿أَمِ ٱرۡتَابُوٓاْ﴾ یا در شک افتاده‌اند، و دل‌هایشان درحکم خدا و پیامبرش تردید دارد، و حکم خدا و پیامبرش را متهم می‌نمایند که به حق قضاوت و داوری نمی‌کند؟! ﴿أَمۡ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَرَسُولُهُۥ﴾ یا می‌ترسند که خدا و پیامبرش بر آنان ستم کنند؟ یعنی حکمی ستمگرانانه علیه آنان صادر نمایند؟ نه، چنین نیست. ﴿بَلۡ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ بلکه ایشان خودشان ستمگرند؛ و حکم خدا و پیامبرش، در نهایت عدل و انصاف قرار دارد و با حکمت موافق است. ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ﴾ و چه کسی برای قومی که یقین دارد، در داوری از خداوند بهتر است؟!و این آیات، بیانگر آنند که ایمان، تنها گفتن نیست، بلکه باید عمل را به همراه داشته باشد. بنابراین خداوند کسانی را که از اطاعت وی روی گردانده، و تسلیم شدن در برابر حکم الهی و پیامبر را در هرحالی واجب نمی‌دانند، بی‌ایمان به ‌حساب آورده است. و هرکس تسلیم حکم خدا و پیامبرش نشود، به بیماری قلب مبتلا شده، و در ایمانش دچار شک و تردید گشته است. و بدگمانی نسبت به احکام شریعت، حرام است؛ و نباید کسی گمان ببرد که احکام شریعت، با عدل و حکمت مخالف است. info
التفاسير:

external-link copy
51 : 24

اِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِیْنَ اِذَا دُعُوْۤا اِلَی اللّٰهِ وَرَسُوْلِهٖ لِیَحْكُمَ بَیْنَهُمْ اَنْ یَّقُوْلُوْا سَمِعْنَا وَاَطَعْنَا ؕ— وَاُولٰٓىِٕكَ هُمُ الْمُفْلِحُوْنَ ۟

وقتی حالت کسانی را بیان کرد که از حکم شرع رویگردان‌اند، حالت مؤمنان را نیز بیان نمود و فرمود: ﴿إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ مؤمنان راستینی که صدق ایمان خود را با اعمالشان ثابت نموده‌اند، ﴿إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ﴾ هنگامی که به سوی خدا و پیامبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کنند، خواه داوری آنان با خواسته‌هایشان موافق باشد یا مخالف، سخنشان تنها این است، ﴿أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَا﴾ که می‌گویند: «شنیدیم و فرمان بردیم.» یعنی حکم خدا و پیامبرش را شنیدیم؛ و ندای کسی که ما را به سوی آن فراخواند، اجابت نمودیم؛ و به‌طور کامل اطاعت می‌کنیم؛ و هیچ مشکل و ناراحتی نداریم. ﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾ و تنها ایشان رستگاران‌اند. فلاح و رستگاری را در این گروه منحصر نمود، چون رستگاری؛ یعنی دست یافتن به آنچه که مطلوب است، و نجات یافتن از آنچه که ناخوشایند است. و جز کسی که خدا و پیامبرش را داور قرار دهد، و از خدا و پیامبرش اطاعت نماید، هیچ کسی رستگار نخواهد شد. info
التفاسير:

external-link copy
52 : 24

وَمَنْ یُّطِعِ اللّٰهَ وَرَسُوْلَهٗ وَیَخْشَ اللّٰهَ وَیَتَّقْهِ فَاُولٰٓىِٕكَ هُمُ الْفَآىِٕزُوْنَ ۟

وقتی که فضیلت اطاعت [از خدا و رسول] به‌خصوص در قضیۀ حکمیت و داوری را بیان نمود، فضیلت اطاعت را به طور عموم در همۀ حالت‌ها بیان داشت و فرمود: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ﴾ و هر کس از خدا و پیامبرش پیروی نماید، و خبر آنها را تصدیق کند، و دستوراتشان را اطاعت نماید، ﴿وَيَخۡشَ ٱللَّهَ﴾ و از خدا بترسد -ترسی که همراه با معرفت و شناخت باشد- و آنچه را که خداوند از آن نهی نموده است، ترک گوید، و نفس خود را از آنچه که آرزویش کرده است، باز دارد. بنابراین فرمود: ﴿وَيَتَّقۡهِ﴾ و آنچه را که ممنوع است، ترک نماید؛ چون تقوا به طور مطلق؛ یعنی انجام دادن چیزی که به انجام دادن آن دستور داده شده، و ترک کردن چیزی که از ارتکابِ آن نهی شده است. و اگر تقوا به همراه نیکی و اطاعت ذکر شود ـ چنانکه در اینجا آمده است ـ در این صورت به معنی پرهیز از عذاب خدا، به ‌وسیلۀ ترک گناهان می‌باشد. ﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ﴾ پس اینان کسانی هستند که هم از خداوند و پیامبرش اطاعت کرده، و هم ترس الهی را دارند، بنابراین رسـتگار هستند؛ چرا که با پرهیز از عوامـلی که آدمی را به عذاب الهی دچار می‌کنند، خود را از آتـش جهنم رهانیده و پاداش اخـروی را به دست آورده‌اند. پس رستگاری، منحـصراً مال اینـهاست. و اگر کسی حالت اینان را نداشته باشد، بر حسب کوتاهی او در این صفاتِ پسندیده، رستگاری را ازدست می‌دهـد. در این آیه، حقی که میان خدا و پیامبرش مشترک است- و آن طاعـت و فرمانبرداری که مستلزم ایمان می‌باشـد- بیان شده است. نیز حقی که مختص خداوند می‌باشد، در این ذکر شده است؛ و آن، ترس از خدا و تقوای الهی است. و حق سوم که مختص پیامبر است، باقی می‌ماند؛ و آن احترام گذاشتن و یاری کردن پیامبر است، همان‌طور که درسورۀ فتح هر سه حق را بیان نموده است: ﴿لِّتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُۚ وَتُسَبِّحُوهُ بُكۡرَةٗ وَأَصِيلًا﴾ تا به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید، و پیامبر را یاری کنید، و احترامش بگذارید، و خداوند را صبح و شام به پاکی یاد کنید. info
التفاسير:

external-link copy
53 : 24

وَاَقْسَمُوْا بِاللّٰهِ جَهْدَ اَیْمَانِهِمْ لَىِٕنْ اَمَرْتَهُمْ لَیَخْرُجُنَّ ؕ— قُلْ لَّا تُقْسِمُوْا ۚ— طَاعَةٌ مَّعْرُوْفَةٌ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ خَبِیْرٌ بِمَا تَعْمَلُوْنَ ۟

خداوند متعال از حالت منافقانی که با پیامبر صلی الله علیه وسلم در جهاد شرکت نکرده بودند، و از حالت کسانی که در دل‌هایشان بیماری و ضعف ایمان بود، خبر می‌دهد، که آنها به خدا سوگند یاد می‌کنند: ﴿لَئِنۡ أَمَرۡتَهُمۡ﴾ اگر آنان را در آینده دستور دهی، یا به هنگام حرکت و بیرون رفتن خود فرمانشان بدهی، ﴿لَيَخۡرُجُنَّ﴾ حتماً بیرون می‌روند. و معنی اول بهتر است. خداوند با رد سخن آنها می‌فرماید: ﴿قُل لَّا تُقۡسِمُواْ﴾ بگو: «سوگند یاد نکنید؛ یعنی ما به سوگند خوردن و عذرهایتان نیازی نداریم، چون خداوند ما را از اخبار و حالات شما خبر داده، و اطاعت شما معروف و شناخته شده است، و بر ما پوشیده نمی‌باشد. ما که می‌دانیم شما بدون اینکه عذری داشته باشید، تنبلی کردید. پس دلیلی برای عذر آوردن و سوگند خوردنتان وجود ندارد. و کسی به سوگند احتیاج دارد که احتمال داشته باشد اطاعت نماید، اما حالت او مشتبه و نامشخص باشد. پس برای چنین کسی، شاید عذر آوردن و خود را تبرئه نمودن مفید باشد. اما شما هرگز، بلکه بیم آن می‌رود که به عذاب الهی گرفتار شوید. بنابراین آنها را تهدید نمود و فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ﴾ بی‌گمان، خداوند از آنچه می‌کنید، با خبر است، و سزای شما را به طور کامل خواهد داد. info
التفاسير: