Kilniojo Korano reikšmių vertimas - Vertimas į persų kalbą – As-Sadi tafsyras

Puslapio numeris:close

external-link copy
38 : 12

وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ اٰبَآءِیْۤ اِبْرٰهِیْمَ وَاِسْحٰقَ وَیَعْقُوْبَ ؕ— مَا كَانَ لَنَاۤ اَنْ نُّشْرِكَ بِاللّٰهِ مِنْ شَیْءٍ ؕ— ذٰلِكَ مِنْ فَضْلِ اللّٰهِ عَلَیْنَا وَعَلَی النَّاسِ وَلٰكِنَّ اَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْكُرُوْنَ ۟

﴿وَٱتَّبَعۡتُ مِلَّةَ ءَابَآءِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ﴾ و از آئین پدرانم، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، پیروی کرده‌ام. سپس این آئین را چنین تعریف کرد: ﴿مَا كَانَ لَنَآ أَن نُّشۡرِكَ بِٱللَّهِ مِن شَيۡءٖ﴾ ما را نسزد که چیزی را شریک خداکنیم. بلکه ما خدا را یگانه می‌دانیم، و دین و عبادت را تنها برای او انجام می‌دهیم. ﴿ذَٰلِكَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ عَلَيۡنَا وَعَلَى ٱلنَّاسِ﴾ این از برترین و بهترین منّت‌ها وبخشش‌های الهی بر ما و کسانی است که خداوند آنها را هدایت کرده است؛ زیرا هیچ احسانی برتر و بهتر از آن نیست که خداوند، اسلام و دین استوار را به بندگان ارزانی نماید. پس هرکس آن را پذیرفت و از آن فرمان برد، اسلام و دین بهرۀ اوست، و بزرگ‌ترین نعمت‌ها و برترین فضیلت‌ها را به دست آورده است. ﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَشۡكُرُونَ﴾ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند. بنابراین منّت و احسان الهی نزد آنها می‌آید، اما آن را نمی‌پذیرند، و حقوق الهی را ادا نمی‌کنند. و یوسف با این سخنان، آنها را به در پیش گرفتن راهی که خودش بر آن بود، تشویق ‌نمود. و هنگامی که دریافت آن دو جوان با دیدۀ تعظیم و بزرگداشت به او می‌نگرند، و اینکه او را نیکوکار و معلم می‌دانند، برای آنها بیان کرد حالتی که من دارم، از فضل و احسان خداست؛ چرا که نعمت دوری از شرک و پیروی از آئین نیاکانم را به من بخشیده، و به جایی رسیده‌ام که می‌بینید. پس شایسته است شما هم راهی را در پیش بگیرید که من در پیش گرفته‌ام. info
التفاسير:

external-link copy
39 : 12

یٰصَاحِبَیِ السِّجْنِ ءَاَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُوْنَ خَیْرٌ اَمِ اللّٰهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ۟ؕ

سپس به صراحت آنها را به سوی توحید و یکتاپرستی دعوت کرد و گفت: ﴿يَٰصَٰحِبَيِ ٱلسِّجۡنِ ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَيۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ﴾ ای دوستان زندانی من! آیا خدایان ضعیف و ناتوانی که نمی‌توانند ضرر و فایده بدهند، و نمی‌توانند چیزی را ببخشند یا منع کنند، و این خدایان، انواع گوناگونی دارند از قبیل: درختان و سنگ‌ها و فرشتگان و مردگان و دیگر معبودهایی که مشرکان به خدایی می‌گیرند، آیا اینها بهترند یا خداوندی که دارای صفت‌های کمال است و در ذات و صفات و کارهایش یگانه است؟ پس او در هیچ چیزی شریکی ندارد. ﴿ٱلۡقَهَّارُ﴾ چیره است؛ و هرچیزی در برابر قدرت و فرمانروایی او، منقاد و مطیع است. پس هرچه بخواهد، انجام می‌پذیرد؛ و آنچه او نخواهد، انجام نمی‌پذیرد. ﴿مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِيَتِهَآ﴾ و هیچ جنبنده‌ای نیست مگر اینکه تحت قدرت خداست. و معلوم است خدایی که چنین است، از خدایان متفرق و پراکنده‌ای که فقط نام‌هایی توخالی هستند؛ نام‌هایی که از هیچ کمال و کارهایی برخوردار نیستند، بهتر است. بنابراین گفت: info
التفاسير:

external-link copy
40 : 12

مَا تَعْبُدُوْنَ مِنْ دُوْنِهٖۤ اِلَّاۤ اَسْمَآءً سَمَّیْتُمُوْهَاۤ اَنْتُمْ وَاٰبَآؤُكُمْ مَّاۤ اَنْزَلَ اللّٰهُ بِهَا مِنْ سُلْطٰنٍ ؕ— اِنِ الْحُكْمُ اِلَّا لِلّٰهِ ؕ— اَمَرَ اَلَّا تَعْبُدُوْۤا اِلَّاۤ اِیَّاهُ ؕ— ذٰلِكَ الدِّیْنُ الْقَیِّمُ وَلٰكِنَّ اَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُوْنَ ۟

﴿مَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ أَسۡمَآءٗ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم﴾ به جای خدا نمی‌پرستید، مگر نام‌هایی که شما و پدرانتان نهاده‌اید؛ یعنی نام‌هایی بر آن گذاشته و آنها را خدا نامیده‌اید، حال آنکه چیزی نیستند و از صفت‌های الوهیت و خدایی برخوردار نمی‌باشند. ﴿مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍ﴾ خداوند هیچ دلیل و برهانی بر [حقّانیت] آنها نفرستاده است، بلکه دلیل و براهین زیادی را مبنی بر عدم پرستش آنها، و باطل بودنشان فرستاده است. پس چون خداوند بر حقانیت آنها دلیلی نفرستاده است، باطل و پوچ می‌باشند. ﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾ فرمانروایی فقط از آن خداست و بس. پس اوست که فرمان می‌دهد و باز می‌دارد و قوانین را وضع می‌نماید و احکام را می‌فرستد. و اوست که، ﴿أَمَرَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ﴾ فرمان داده است جز او را نپرستید. این است دین راست و استوار. دین استواری که انسان را به همۀ خوبی‌ها می‌رساند، همان دین خداست؛ و دیگر دین‌ها مستقیم و درست نیستند، بلکه کج و منحرف‌اند و انسان را به پرتگاه می‌رسانند. ﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ﴾ ولی بیشتر مردم حقایق را نمی‌دانند؛ وگرنه فرق بین عبادت خدای یگانه -که شریکی ندارد- با پرستش بت‌ها بسیار آشکار و روشن است. اما از آنجا که بیشتر مردم این را نمی‌دانند، شرک می‌ورزند. پس یوسف -علیه السلام- دو هم‌زندانی خود را به عبادت خدای یگانه و خالص گرداندن دین برای وی دعوت نمود. احتمال دارد که آنها دعوت یوسف را پذیرفته، و فرمان برده باشند؛ و اگر چنین باشد، از نعمت کامل برخوردار شده‌اند. و احتمال دارد بر شرک خود باقی مانده، و به‌وسیلۀ دعوت یوسف بر آنان، اتمام حجت شده باشد. سپس او (علیه السلام) بعد از اینکه آنها را وعده داد بود که خوابشان‌را تعبیر خواهد کرد، شروع به بیان تعبیر خوابشان نمود و گفت: info
التفاسير:

external-link copy
41 : 12

یٰصَاحِبَیِ السِّجْنِ اَمَّاۤ اَحَدُكُمَا فَیَسْقِیْ رَبَّهٗ خَمْرًا ۚ— وَاَمَّا الْاٰخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَاْكُلُ الطَّیْرُ مِنْ رَّاْسِهٖ ؕ— قُضِیَ الْاَمْرُ الَّذِیْ فِیْهِ تَسْتَفْتِیٰنِ ۟ؕ

﴿يَٰصَٰحِبَيِ ٱلسِّجۡنِ أَمَّآ أَحَدُكُمَا فَيَسۡقِي رَبَّهُۥ خَمۡرٗا﴾ ای دوستان زندانی من! یکی از شما ـ‌و او کسی بود که در خواب دیده بود خوشۀ انگوری برای شراب می‌فشاردـ از زندان بیرون می‌آید و به سرورش که او را خدمت می‌نمود، شراب می‌نوشاند، و ساقی او خواهد شد. و این مستلزم آزاد شدن او از زندان است. ﴿وَأَمَّا ٱلۡأٓخَرُ﴾ و اما دیگری که در خواب دیده بود بر سر خویش نانی گرفته و پرندگان از آن می‌خورند، ﴿فَيُصۡلَبُ فَتَأۡكُلُ ٱلطَّيۡرُ مِن رَّأۡسِهِۦ﴾ به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش می‌خورند. یوسف نان را به گوشت سر و چربی و مغز وی تعبیر کرد. و گفت: او دفن نخواهد شد و از دستبرد پرندگان در امان نخواهد بود، بلکه به دار آویخته و در جایی قرار داده می‌شود که پرندگان می‌توانند گوشت او را بخورند. سپس آنها را خبر داد که این تعبیر قطعاً تحقق خواهد یافت. پس گفت: ﴿قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ ٱلَّذِي فِيهِ تَسۡتَفۡتِيَانِ﴾ چیزی که شما دربارۀ تعبیر و تفسیر آن پرسیدید، قطعی و حتمی است. info
التفاسير:

external-link copy
42 : 12

وَقَالَ لِلَّذِیْ ظَنَّ اَنَّهٗ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِیْ عِنْدَ رَبِّكَ ؗ— فَاَنْسٰىهُ الشَّیْطٰنُ ذِكْرَ رَبِّهٖ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِیْنَ ۟۠

﴿وَقَالَ﴾ و یوسف ـ علیه السلام ـ گفت: ﴿لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُۥ نَاجٖ مِّنۡهُمَا﴾ به یکی از آن دو که می‌دانست آزاد می‌شود. و او همان کسی بود که در خواب دیده بود انگور برای شراب می‌فشارد. ﴿ٱذۡكُرۡنِي عِندَ رَبِّكَ﴾ مرا به نزد سرورت یاد کن، شاید دلش به حال ما بسوزد و از زندان آزاد کند، ﴿فَأَنسَىٰهُ ٱلشَّيۡطَٰنُ ذِكۡرَ رَبِّهِۦ﴾ اما شیطان، خدا را از یاد آن کس ببرد که نجات پیدا کرده بود، و او را از ذکر آنچه که به خدایش نزدیک می‌نمود، فراموش گرداند. از جمله چیزهایی که او را به خدا نزدیک می‌کرد اما آن را فراموش کرد، یاد یوسف بود که سزاوار بود نیکی‌اش به بهترین وجه جبران شود. و این به خاطر آن بود تا خداوند فرمان و دستورش را کامل بگرداند. ﴿فَلَبِثَ فِي ٱلسِّجۡنِ بِضۡعَ سِنِينَ﴾ بنابراین چند سالی در زندان ماند. و کلمۀ ﴿بِضۡعَ﴾ شامل سه تا نُه می‌باشد. بنابراین گفته شده است که او هفت سال در زندان ماند. و هنگامی که خداوند خواست فرمانش را کامل بگرداند و یوسف از زندان آزاد شود، سببی را مقدر و معین نمود و آن خواب پادشاه بود. info
التفاسير:

external-link copy
43 : 12

وَقَالَ الْمَلِكُ اِنِّیْۤ اَرٰی سَبْعَ بَقَرٰتٍ سِمَانٍ یَّاْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَّسَبْعَ سُنْۢبُلٰتٍ خُضْرٍ وَّاُخَرَ یٰبِسٰتٍ ؕ— یٰۤاَیُّهَا الْمَلَاُ اَفْتُوْنِیْ فِیْ رُءْیَایَ اِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْیَا تَعْبُرُوْنَ ۟

هنگامی که خداوند خواست یوسف را از زندان آزاد کند، این خواب عجیب را به پادشاه نشان داد که تأویل و تعبیر آن به همۀ مردم ارتباط پیدا می‌کرد؛ و تعبیر آن به وسیلۀ یوسف صورت می‌گرفت، و فضل و علم او آشکار می‌گردید و باعث بلندی مقام او در هردو جهان می‌شد. و از قضای الهی، پادشاهی که امور ملت و منافع مردم در دست او بود، این خواب را دید. و پادشاه از این خواب به وحشت افتاد. بنابراین دانشمندان و خردمندان قومش را جمع کرد و گفت: ﴿إِنِّيٓ أَرَىٰ سَبۡعَ بَقَرَٰتٖ سِمَانٖ يَأۡكُلُهُنَّ سَبۡعٌ عِجَافٞ﴾ من در خواب، هفت گاو چاق را دیدم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند. و این چیز عجیبی است که هفت گاو لاغر و ضعیف، هفت گاو چاق و پرقدرت را بخورند. ﴿وَسَبۡعَ سُنۢبُلَٰتٍ خُضۡرٖ وَأُخَرَ يَابِسَٰتٖ﴾ و هفت خوشۀ سبز و هفت خوشۀ خشک دیگر را دیدم. ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَأُ أَفۡتُونِي فِي رُءۡيَٰيَ إِن كُنتُمۡ لِلرُّءۡيَا تَعۡبُرُونَ﴾ ای بزرگان! اگر خواب‌ها را تعبیر می‌کنید، نظر خود را دربارۀ خوابم بیان دارید، چون همۀ این چیزها یک تعبیر دارند. پس متحیر شدند، و راهی برای آن نیافتند info
التفاسير: