ಪವಿತ್ರ ಕುರ್‌ಆನ್ ಅರ್ಥಾನುವಾದ - ಪರ್ಷಿಯನ್ ಅನುವಾದ - ತಫ್ಸೀರ್ ಸಅದಿ

ಪುಟ ಸಂಖ್ಯೆ:close

external-link copy
71 : 10

وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَاَ نُوْحٍ ۘ— اِذْ قَالَ لِقَوْمِهٖ یٰقَوْمِ اِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَیْكُمْ مَّقَامِیْ وَتَذْكِیْرِیْ بِاٰیٰتِ اللّٰهِ فَعَلَی اللّٰهِ تَوَكَّلْتُ فَاَجْمِعُوْۤا اَمْرَكُمْ وَشُرَكَآءَكُمْ ثُمَّ لَا یَكُنْ اَمْرُكُمْ عَلَیْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوْۤا اِلَیَّ وَلَا تُنْظِرُوْنِ ۟

خداوند متعال به پیامبرش می‌فرماید: ﴿وَٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ نَبَأَ نُوحٍ﴾ و سرگذشت نوح را برای قوم خود بخوان، آنگاه که قومش را مدتی طولانی دعوت کرد و نهصد و پنجاه سال در میان آنها ماند و آنان را به سوی خدا فراخواند، اما دعوت او جز سرکشی چیزی به آنان نیفزود. و آنها از نوح خسته و رنجیده شدند، در حالی که او ـ ‌علیه الصلاة والسلام ـ سست و بیزار نگشته و از دعوت کردنِ آنها خسته نشده بود. پس به آنان گفت: ﴿يَٰقَوۡمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيۡكُم مَّقَامِي وَتَذۡكِيرِي بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ﴾ ای قوم من! اگر ماندن من نزد شما، و یادآوری آنچه که به نفع شماست با آیات و دلایل روشن بر شما دشوار آمده است، و می‌خواهید به من آزار برسانید، یا حق را رد کنید، ﴿فَعَلَى ٱللَّهِ تَوَكَّلۡتُ﴾ پس به منظور دور شدنِ هر شر و آزاری که می‌خواهید به من و دعوت من برسانید، به خدا تکیه می‌کنم و بر او توکل می‌نمایم؛ چرا که ابزار و سلاح دفاعی من همین است. و شما هر سپاه و تجهیزاتی را که می‌توانید، آماده کنید، ﴿فَأَجۡمِعُوٓاْ أَمۡرَكُمۡ﴾ و تصمیم قاطع بگیرید، به صورتی که هیچ یک از شما باز نماند. و از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نورزید، ﴿وَشُرَكَآءَكُمۡ﴾ و انبازانی را که با خدا شریک می‌گیرید؛ آنهایی که می‌پرستید و به جای خدا که پروردگار جهانیان است دوست می‌دارید، حاضر کنید. ﴿ثُمَّ لَا يَكُنۡ أَمۡرُكُمۡ عَلَيۡكُمۡ غُمَّةٗ﴾ آنگاه کارتان نباید بر شما پوشیده و مشتبه باشد، بلکه باید ظاهر و آشکار باشد. ﴿ثُمَّ ٱقۡضُوٓاْ إِلَيَّ﴾ سپس هر عقوبت و بدرفتاری که در توانتان هست، با من انجام دهید. ﴿وَلَا تُنظِرُونِ﴾ و مهلت یک لحظه به من ندهید. پس این دلیلی قاطع و نشانۀ بزرگی است بر صحت رسالت او. چون او تنها بود، و قبیله و لشکریانی نداشت که وی را حمایت کنند و پناه دهند. درحالی که او دین آنها را فاسد قلمداد کرده، و از خدایانشان عیب و ایراد گرفته بود. و خشم و دشمنی آنها نسبت به نوح بسیار بسیار شدید بود، و آنها دارای قدرت و فرمانروایی نیز بودند، اما به آنها می‌گوید: شما و معبودانتان جمع شوید و هر کس را که می‌توانید بیاورید و به هر اندازه که می‌توانید نقشه بکشید و توطئه کنید، آنگاه اگر می‌توانید به من ضربه بزنید و دریغ نکنید. اما آنها نتوانستند کاری بکنند. پس دانسته شد که به حقیقت او راستگوست و آنها در تهدیدهایی که می‌کنند، دروغ می‌گویند. بنابراین گفت: info
التفاسير:

external-link copy
72 : 10

فَاِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَمَا سَاَلْتُكُمْ مِّنْ اَجْرٍ ؕ— اِنْ اَجْرِیَ اِلَّا عَلَی اللّٰهِ ۙ— وَاُمِرْتُ اَنْ اَكُوْنَ مِنَ الْمُسْلِمِیْنَ ۟

﴿فَإِن تَوَلَّيۡتُمۡ﴾ پس اگر از آنچه که شما را به آن فرا می‌خوانم روی بگردانید، این عمل شما دلیل و برهانی ندارد، چون روشن است که به حق روی نمی‌آورید، بلکه از حقی که دلایل زیادی بر صحت آن وجود دارد، روی می‌گردانید؛ و به باطلی که دلایل بسیاری بر فاسد بودن آن وجود دارد، روی می‌آورید. با وجود این ﴿فَمَا سَأَلۡتُكُم مِّنۡ أَجۡرٍ﴾ در مقابل اینکه شما را دعوت می‌کنم و در برابر اینکه دعوت مرا بپذیرید، از شما پاداشی نخواسته‌ام، تا مبادا بگویید: او آمده است تا مال‌های ما را از دست ما بگیرد و آنگاه به خاطر این، از پذیرفتن دعوت امتناع بورزید. ﴿إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ﴾ مزد و پاداش را جز از خدا نمی‌خواهم. ﴿وَ﴾ و نیز شما را به کاری دستور نداده‌ام که خودم به ضد آن عمل کنم، بلکه ﴿وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَكُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾ فرمان داده شده‌ام تا از تسلیم شدگان باشم. پس من اولین کسی هستم که به اسلام درمی‌آیم، و اولین انجام دهندۀ چیزی هستم که شما را به آن فرمان می‌دهم. info
التفاسير:

external-link copy
73 : 10

فَكَذَّبُوْهُ فَنَجَّیْنٰهُ وَمَنْ مَّعَهٗ فِی الْفُلْكِ وَجَعَلْنٰهُمْ خَلٰٓىِٕفَ وَاَغْرَقْنَا الَّذِیْنَ كَذَّبُوْا بِاٰیٰتِنَا ۚ— فَانْظُرْ كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِیْنَ ۟

﴿فَكَذَّبُوهُ﴾ پس نوح آنان را شب و روز و به صورت پنهان و آشکار فراخواند، اما دعوت و فراخوانی او جز گریز و فرار بر آنان نیفزود، و تکذیبش کردند، ﴿فَنَجَّيۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ فِي ٱلۡفُلۡكِ﴾ و او و کسانی را که با وی در آن کشتی بودند -که به وی دستور دادیم زیر نظر ما آن را بسازد- نجات دادیم و به او گفتیم: هر گاه تنور پر شد، ﴿ٱحۡمِلۡ فِيهَا مِن كُلّٖ زَوۡجَيۡنِ ٱثۡنَيۡنِ وَأَهۡلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيۡهِ ٱلۡقَوۡلُ وَمَنۡ ءَامَنَ﴾ در آن کشتی از هر حیوانی یک جفت سوار کن، و خانواده‌ات را نیز سوار کن، مگر کسی که از پیش بر [هلاکت] آنها سخن رفته بود. و کسانی را که ایمان آورده‌اند نیز سوار کن. و او چنین کرد. پس خداوند به آسمان دستور داد تا آب فراوانی بباراند، و زمین چشمه‌هایی را جوشاند و آب آسمان و زمین در جایی به هم رسیدند که خداوند مقدر کرده بود. ﴿وَحَمَلۡنَٰهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلۡوَٰحٖ وَدُسُرٖ﴾ و او را بر [کشتی] تخته‌دار و میخ آجین سوار کردیم. ﴿تَجۡرِي بِأَعۡيُنِنَا﴾که زیر نظر ما حرکت می‌کرد. ﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ خَلَٰٓئِفَ﴾ و آنان را بعد از هلاک ساختنِ تکذیب‌کنندگان، در زمین جایگزین گردانیدیم. سپس خداوند در نسل نوح برکت انداخت، و تنها نسل و فرزندان او را باقی‌گذاشت، و آنها را در مناطق مختلف زمین پخش کرد. ﴿وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا﴾ و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند، بعد ‌از تبیین حق و اقامۀ دلیل غرق نمودیم. ﴿فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِينَ﴾ پس بنگر که سرانجام بیم‌داده‌شدگان چه شد؟ سرانجامِ آنها، هلاکتِ خوارکننده و لعنت و نفرینِ پی در پی در میان تمامی نسل‌هایی گشت که پس از آنها می‌آیند. به گونه‌ای که چیزی جز سرزنش و نکوهش و عیب و طعنه در مورد آنان نمی‌شنوی. پس این تکذیب‌کنندگان باید بپرهیزند از اینکه به رسوایی و هلاکتی گرفتار شوند که اقوام تکذیب‌کننده به آن گرفتار شدند. info
التفاسير:

external-link copy
74 : 10

ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهٖ رُسُلًا اِلٰی قَوْمِهِمْ فَجَآءُوْهُمْ بِالْبَیِّنٰتِ فَمَا كَانُوْا لِیُؤْمِنُوْا بِمَا كَذَّبُوْا بِهٖ مِنْ قَبْلُ ؕ— كَذٰلِكَ نَطْبَعُ عَلٰی قُلُوْبِ الْمُعْتَدِیْنَ ۟

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ رُسُلًا إِلَىٰ قَوۡمِهِمۡ﴾ پس از نوح ـ علیه السلام ـ پیامبرانی را به سوی قومشان فرستادیم که آنها را تکذیب کردند. پیامبران آنها را به هدایت فرا می‌خواندند و آنها را از عوامل نابودی و هلاکت برحذر می‌داشتند. ﴿فَجَآءُوهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾ و برایشان دلایل روشن آوردند. هر پیامبری دعوتش را با دلایل روشنی ارائه می‌داد. ﴿فَمَا كَانُواْ لِيُؤۡمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ بِهِۦ مِن قَبۡلُ﴾ اما ایشان هرگز بر آن نبودند که به آنچه پیش از این تکذیب کرده بودند، ایمان بیاورند؛ یعنی وقتی که پیامبر پیش آنها آمد و آنها او را تکذیب کردند، خداوند آنها را مجازات کرد و به کیفر آن، بردل‌هایشان مهر زد و بعد از آنکه توانایی ایمان آوردن را داشتند، میان آنها و ایمان آوردن حایل قرار داد. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَنُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ﴾ و دل‌ها و چشم‌هایشان را دگرگون می‌کنیم آن گونه که اولین بار به آن ایمان نیاوردند. بنابراین در اینجا فرمود: ﴿كَذَٰلِكَ نَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡمُعۡتَدِينَ﴾ بدینسان بر دل‌های متجاوزان مُهر می‌زنیم، پس هیچ خیری وارد آن نمی‌شود. و خداوند بر آنها ستم نکرد، بلکه آنان خودشان، با نپذیرفتن حق و تکذیب پیامبران بر خویشتن ستم کردند. info
التفاسير:

external-link copy
75 : 10

ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُّوْسٰی وَهٰرُوْنَ اِلٰی فِرْعَوْنَ وَمَلَاۡىِٕهٖ بِاٰیٰتِنَا فَاسْتَكْبَرُوْا وَكَانُوْا قَوْمًا مُّجْرِمِیْنَ ۟

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ﴾ و بعد از این پیامبران که خداوند آنها را به سوی قوم های تکذیب کننده و هلاک شده فرستاده بود، موسی بن عمران، کلیم رحمان، و یکی از پیامبران اولوالعزم و پیشوایان بزرگ را فرستاد که آیین‌های بزرگ و گسترده بر آنها نازل شده است. ﴿وَ﴾ و برادرش ﴿هَٰرُونَ﴾ هارون را وزیر او قرار دادیم و آن دو را ﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ﴾ به سوی فرعون و سران و بزرگانِ دربار او فرستادیم. چون تودۀ مردم پیرو سرانشان هستند. ﴿بِ‍َٔايَٰتِنَا﴾ موسی و هارون را با آیات خود فرستادیم که بر راست بودن آنچه از توحید خدا و نهی از پرستش غیر وی آورده بودند، دلالت می‌نمود. ﴿فَٱسۡتَكۡبَرُواْ﴾ پس آنها بعد ‌از اینکه به حقانیت آن یقین کردند، از روی ستم، خود را از پذیرفتن آن بزرگ‌تر انگاشتند و تکبر ورزیدند. ﴿وَكَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِينَ﴾ و گروهی گناهکار بودند؛ یعنی به گناهکاری و تکذیب کردن عادت کرده بودند. info
التفاسير:

external-link copy
76 : 10

فَلَمَّا جَآءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوْۤا اِنَّ هٰذَا لَسِحْرٌ مُّبِیْنٌ ۟

﴿فَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ مِنۡ عِندِنَا﴾ و هنگامی که از سوی ما حق به آنان رسید؛ حقی که از جانب خداوند بود، آن ذات بزرگواری که همۀ موجودات در برابر عظمت او سر تسلیم فرود آورده‌اند، و او پروردگار جهانیان است و تمام مخلوقات را با نعمت‌های خود پرورش داده است، هنگامی که این حق توسط موسی به آنان رسید، آن را رد کردند، ﴿قَالُوٓاْ إِنَّ هَٰذَا لَسِحۡرٞ مُّبِينٞ﴾ و گفتند: این جادوی آشکار است. آنها به ر‌ویگردانی و نپذیرفتن اکتفا نکردند، بلکه آن را باطل‌ترین باطل که سحر است به حساب آوردند؛ سحر هم یک نوع مشتبه کردن و وارونه جلوه دادن [حقایق] است. و به واژۀ «سحر» هم اکتفا نکردند، بلکه گفتند: جادوی روشن و آشکار است. درحالی که حقِ روشن بود. info
التفاسير:

external-link copy
77 : 10

قَالَ مُوْسٰۤی اَتَقُوْلُوْنَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَآءَكُمْ ؕ— اَسِحْرٌ هٰذَا ؕ— وَلَا یُفْلِحُ السّٰحِرُوْنَ ۟

بنابراین ﴿قَالَ مُوسَىٰٓ﴾ موسی با سرزنش آنها که حق را رد کردند ـ که حق را جز ستمگرترین مردم کسی رد نمی‌کند ـ به آنان گفت: ﴿أَتَقُولُونَ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَكُمۡ﴾ آیا حق را، چون به سوی شما آمد، سحر می‌نامید؟ یعنی به آن می‌گویید جادوی آشکاری است؟! ﴿أَسِحۡرٌ هَٰذَا﴾ به محتوای این پیام و ویژگی آن بنگرید، آیا این جادو است؟ زیرا در نگاه اول، معلوم می‌شود که آن حق است. ﴿وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّٰحِرُونَ﴾ و جادوگران در دنیا و آخرت رستگار نمی‌شوند. پس بنگرید که سرانجام از آن چه کسی است، و چه کسی رستگار می‌شود و کامیابی در دست چه کسی است؟ و آنها بعداً دانستند که موسی رستگار شد، و موفقیت دنیا و آخرت را به دست آورد. info
التفاسير:

external-link copy
78 : 10

قَالُوْۤا اَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَیْهِ اٰبَآءَنَا وَتَكُوْنَ لَكُمَا الْكِبْرِیَآءُ فِی الْاَرْضِ ؕ— وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِیْنَ ۟

﴿قَالُوٓاْ﴾ آنها درحالی که سخن موسی را رد می‌کردند، به او گفتند: ﴿أَجِئۡتَنَا لِتَلۡفِتَنَا عَمَّا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَا﴾ آیا تو پیش ما آمده‌ای تا ما را از شرک و پرستش غیر خدا که پدران خود را بر آن یافته ایم باز بداری؟ و ما را دستور می‌دهی تا تنها خدایی را که شریکی ندارد، عبادت کنیم؟ پس آنان سخنان پدران گمراهشان را حجت و دلیل قرار دادند، و به‌وسیلۀ آن، حقی را که موسی ـ علیه السلام ـ پیش آنها آورده، بود رد کردند. ﴿وَتَكُونَ لَكُمَا ٱلۡكِبۡرِيَآءُ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ و شما دو نفر پیش ما آمده‌اید تا رئیس باشید، و مهتری و بزرگی برای شما دو نفر باشد. آمده‌اید تا ما را از سرزمینمان بیرون کنید. آنها با این سخنان می‌خواستند عوام فریبی کنند، و مردمان نادان را گول بزنند، و آنان را بر دشمنی با موسی و ایمان نیاوردن به او تحریک کنند. و کسی که حقایق را بداند و خوب و بد را تشخیص بدهد، چنین استدلال نمی‌کند؛ زیرا دلیل، جز با حجت و دلیل رد نمی‌شود. اما کسی که حق را آورده است، با این دلایل پوچ و واهی گفتار او رد شود، مبیّن ناتوانی طرف است و اینکه او نمی‌تواند چیزی را بیاورد که ادعای طرفش را رد نماید؛ چون اگر او دلیلی داشت، آن را ارائه می‌داد؛ و به این پناه نمی‌برد که بگوید: قصد شما این یا آن است؛ خواه در بیان قصد و نیت، طرفِ مقابلش راستگو باشد یا دروغگو. حال آنکه هر کس موسی و دعوت او را بشناسد، می‌داند که او قصد ریاست‌طلبی و حکمرانی بر زمین را نداشته است، بلکه قصد او ـ به مانند قصد دیگر پیامبران ـ هدایت مردم و راهنمایی آنان به سوی چیزی است که نفع آنان در آن می‌باشد. اما همان‌طور که خودشان گفتند: ﴿وَمَا نَحۡنُ لَكُمَا بِمُؤۡمِنِينَ﴾ و ما به شما ایمان نمی‌آوریم؛ از روی تکبر و سرکشی ایمان نیاوردند، اما نه به خاطر باطل بودن آنچه که موسی و هارون آورده بودند، یا به خاطر اینکه اشتباهی در آن باشد، و نه به خاطر دیگر دلایل، بلکه تنها از روی ستم و دشمنی و بلند ‌پروازی‌هایی که موسی و هارون را به آن متهم کردند و خودشان هم در پی آن بودند. info
التفاسير: