ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

حشر

external-link copy
1 : 59

سَبَّحَ لِلّٰهِ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ ۚ— وَهُوَ الْعَزِیْزُ الْحَكِیْمُ ۟

این سوره، سورۀ بنی نضیر نامیده می‌شود. بنی نضیر طایفۀ بزرگی بودند که در گوشه‌ای از مدینه در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم ساکن بودند. وقتی پیامبر صلی الله علیه وسلم مبعوث شد و به مدینه هجرت کرد، به همراه دیگر یهودیانی که به پیامبر کفر ورزیدند آنها نیز بدو کافر شدند. سپس پیامبر با قبیله‌های یهودی که در مدینه همسایۀ او بودند پیمان صلح امضا کرد. نزدیک شش ماه بعد از رخداد جنگ بدر، پیامبر نزد آنها رفت و با آنها سخن گفت تا در پرداخت دیۀ کلاّبی‌هایی که عمرو بن امیّۀ ضمری کشته بود او را یاری نمایند. آنها گفتند چنین خواهیم کرد ای ابا القاسم،اینجا بنشین تا نیاز تو را برآورده سازیم. آنگاه برخی از یهودیان بنی‌نضیر با هم به نجوا و خلوت پرداختند، و شیطان شقاوتی را که برایشان مقرّر شده بود زیبا جلوه داد، و نقشۀ کشتن پیامبر را کشیدند، و گفتند کدام یک از شما حاضر است این سنگ را بالای بام ببرد و آن را روی سر پیامبر صلی الله علیه وسلم بیندازد تا سنگ به سرش بخورد. شقی‌ترین آنها عمرو بن جحاش گفت: من این کار را می‌کنم. سلام بن مشکم به آنها گفت: چنین مکنید، سوگند به خدا که او از آنچه اراده کرده‌اید باخبر خواهد شد، و این کار شما شکستن عهدی است که میان ما و اوست. بلافاصله از سوی خداوند به پیامبر وحی شد و از قصد یهودیان باخبر گردید. پس شتابان از جای خود برخاست و به سوی مدینه رهسپار شد و یارانش به او پیوستند و گفتند: برخاستی و متوجّه نشدیم! پیامبر صلی الله علیه وسلم یارانش را از آنچه یهودیان می‌خواستند انجام دهند باخبر کرد. پیامبر صلی الله علیه وسلم کسی را نزد آنها فرستاد و فرمود: «از مدینه بیرون بروید و در کنار من در مدینه ساکن مباشید. من به شما ده روز مهلت می‌دهم و هرکس را بعد از آن ده روز ببینم گردنش را خواهم زد.» بعد از آن چند روزی بود که آنها مشغول آماده کردن خود برای خروج از مدینه بودند که عبدالله بن ابی بن سلول منافق، فردی را نزد آنها فرستاد و گفت: از سرزمین خود بیرون نروید، من دو هزار نفر دارم که همراه شما وارد قلعه‌تان خواهند شد و در دفاع از شما خواهند مُرد، و قبیلۀ بنی قریظه و هم‌پیمانانتان از غطفان شما را یاری خواهند کرد. رئیس و سردار یهودیان حییّ بن اخطب به آنچه عبدالله منافق گفته بود امیدوار شد، و قاصدی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم فرستاد و گفت: ما از سرزمین خود بیرون نمی‌رویم، هرچه که می‌خواهی بکن. آنگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم و یارانش تکبیر گفتند و بلند شدند و به سوی آنها حرکت کردند و پرچم مسلمین را علی‌بن‌ابی‌طالب به دوش داشت. مسلمان‌ها قلعه‌های یهودیان را محاصره کرده و به سوی آنها تیراندازی ‌کردند و سنگ پرتاب ‌نمودند. بنی‌قریظه، یهودیان بنی‌نضیر را یادی نکرده و از آنها دوری گزیدند، و عبدالله بن ابی و هم‌پیمانانشان از قبیلۀ غطفان به آنها خیانت کردند. پیامبر صلی الله علیه وسلم آنها را محاصره کرد و درختان خرمای آنها را قطع نمود و آتش زد. آنها کسی را نزد رسول خدا فرستادند و گفتند: از مدینه خارج می‌شویم. پس رسول خدا اجازه داد که خودشان و زن و بچّه‌هایشان از مدینه خارج شوند، و از اموال و دارایی‌هایشان بارِ یک شتر را با خود ببرند. [اما پیامبر فرمود که] حقّ ندارند اسلحه‌هایشان را با خود ببرند. پس رسول خدا همۀ اموال و دارایی و اسلحه‌های آنان را به غنیمت برد. و تمام اموال و اسلحه‌های برجای مانده از طایفۀ بنی نضیر به طور خالص برای رسول خدا و مصالح مسلمانان بود. و پیامبر آن را به صورت خُمس تقسیم نکرد. چراکه خداوند آن را به رسم «فَئ» عاید پیامبر خود گردانید، و مسلمانان برای تصاحب آن اسب یا شتری نتاختند. پس رسول خدا صلی الله علیه وسلم آنان را به سوی خیبر بیرون راند. و حیی ابن اخطب بزرگ آنان از جملۀ بیرون راندگان بود. پس بر زمین و خانه‌هایشان سیطره یافت و اسلحه‌هایشان را به غنیمت برد که (50) سپر، و (50) کلاه و (340) شمشیر بود. این داستان آنان بود، آنچنان که اهل سیره روایت کرده‌اند. خداوند متعال این سوره را طوری آغاز کرد که در آن بیان نمود تمامی آنچه که در آسمان‌ها و زمین به سر می‌برند در برابر عظمت او کرنش می‌کنند. و همه چیز در برابر او فروتن می‌باشد؛ چون او توانمندی است که بر همه چیز چیره و غالب است. پس هیچ چیزی برای او دشوار نیست، و او در آفرینش و فرمان خود با حکمت است، و هیچ چیزی را بیهوده نمی‌آفریند، و آنچه را که مصلحتی در آن نیست مشروع نمی‌نماید، و فقط کاری می‌کند که مقتضای حکمت اوست. از جمله کارهای حکیمانۀ خداوند این است که پیامبرش را بر کافرانِ اهل کتاب [=بنی‌نضیر] ـ وقتی که به پیامبر خیانت کردند ـ پیروز گردانید، و آنها را از سرزمین و وطنشان که به آن اُنس گرفته بودند بیرون راند. info
التفاسير:

external-link copy
2 : 59

هُوَ الَّذِیْۤ اَخْرَجَ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا مِنْ اَهْلِ الْكِتٰبِ مِنْ دِیَارِهِمْ لِاَوَّلِ الْحَشْرِ ؔؕ— مَا ظَنَنْتُمْ اَنْ یَّخْرُجُوْا وَظَنُّوْۤا اَنَّهُمْ مَّا نِعَتُهُمْ حُصُوْنُهُمْ مِّنَ اللّٰهِ فَاَتٰىهُمُ اللّٰهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوْا وَقَذَفَ فِیْ قُلُوْبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُوْنَ بُیُوْتَهُمْ بِاَیْدِیْهِمْ وَاَیْدِی الْمُؤْمِنِیْنَ ۗ— فَاعْتَبِرُوْا یٰۤاُولِی الْاَبْصَارِ ۟

و بیرون راندنشان، اوّلین خروج و جلای وطنی بود که خداوند به دست پیامبرش صلی الله علیه وسلم بر آنها مقرّر داشت. آنها از مدینه به سوی خیبر بیرون رفتند. این آیۀ کریمه دلالت می‌کند که آنها علاوه بر این بار، باری دیگر نیز از وطن خود بیرون رانده خواهند شد. و آن این بود که پیامبر صلی الله علیه وسلم آنها را از خیبر نیز بیرون راند، و بعد از ایشان عمر باز‌مانده‌های یهودیان را هم بیرون راند. ﴿مَا ظَنَنتُمۡ أَن يَخۡرُجُواْ﴾ شما مسلمان‌ها گمان نمی‌کردید که یهودیان از سرزمین و خانه‌هایشان بیرون بروند، چون آنها دژهای محکمی داشتند و قدرتمند بودند. ﴿وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمۡ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ﴾ و گمان بردند که دژهایشان آنان را از عذاب خدا محافظت می‌کند. بنابراین به دژهای خود بالیدند، و دژهای محکم آنها را فریب داد و گمان بردند که در آنجا گزندی به آنها نخواهد رسید، و هیچ کس توانایی دسترسی به آنها را نخواهد داشت. امّا خداوند چنین مقرّر کرده بود که دژها و قلعه‌ها چیزی از عذاب خداوند را از آنها دور نخواهد کرد، و در برابر فرمان الهی، قدرت و دفاع فایده‌ای نخواهد داشت. بنابراین فرمود: ﴿فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنۡ حَيۡثُ لَمۡ يَحۡتَسِبُواْ﴾ پس خداوند از جایی به سراغشان آمد که گمان نبرده بودند از آنجا گرفتار می‌شوند. و آن این بود که ﴿وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَ﴾ خداوند در دل‌هایشان ترس و هراس انداخت. رعب؛ یعنی ترس و هراس شدید، که به مثابۀ بزرگ‌ترین لشکر خداوند است؛ و اگر دشمن را فرابگیرد، هیچ ساز و برگ و نیرویی افاقه نخواهد کرد. آنچه آنها گمان می‌بردند که خطر را از آنان دور می‌کند، قلعه و دژهایی بود که خود را در آن حفاظت نموده و در آن سنگر گرفته بودند و در پناه آن آسوده به سر می‌بردند. امّا هرکس که به غیر از خداوند اعتماد کند، خوار و ذلیل خواهد گشت؛ و هرکس به غیر از خداوند تکیه نماید، همان چیز بلای جانش خواهد شد. پس امری آسمانی بر دل‌های یهودیان فرود آمد. دل‌ها محل پایداری و شکیبایی و یا ترس و ضعف می‌باشند. پس این امر آسمانی و هراس، قدرت و توانمندی دل‌هایشان را از بین برد، و به جای آن ضعف و ترس و بزدلی قرار داد، و برای دفع آن چاره‌ای نداشتند. و این ترس، دشمنی دیگر برای آنها گردید. بنابراین فرمود: ﴿يُخۡرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيۡدِيهِمۡ وَأَيۡدِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ خانه‌هایشان را با دست‌های خود و دست‌های مؤمنان ویران می‌کردند؛ چون آنها با پیامبر بر این چیز صلح کردند که فقط به اندازۀ بار شترهایشان با خود ببرند. از این رو بسیاری از خانه‌هایشان را منهدم و خراب کردند. خانه‌هایی که آن را بسیار خوب ساخته بودند، و مؤمنان بر آنها چیره شدند. خانه‌هایشان را خراب و دژها و قلعه‌هایشان را منهدم کردند. پس آنها بودند که بر خود جنایت کردند و به خود ضربه زدند. ﴿فَٱعۡتَبِرُواْ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَبۡصَٰرِ﴾ پس ای صاحبان خرد و بصیرت! و ای کسانی که دارای عقل‌های کامل هستید! پند و عبرت بگیرید. چون این درس عبرتی است که چگونگی برخورد خداوند با کسانی که مخالف حقّ هستند و از هوی و هوس خود پیروی می‌کنند از آن شناخته می‌شود، آنهایی که قدرتشان به آنان سودی نبخشید، و قلعه‌هایشان نتوانست آنها را حفاظت کند، بدانگاه که فرمان الهی به سراغشان آمد. پس آنها به سبب گناهانشان مورد شکنجه و عذاب قرار گرفتند. و این موضوع امری کلّی است، و آنچه اعتبار دارد عموم مفهوم و موضوع است نه سبب و دلیل خاص آن. این آیه امر می‌نماید که از سرنوشت بنی نضیر درس عبرت گرفته شود، و اینکه امور مشابه با یکدیگر مقایسه گردند و در مفاهیم و حکمت‌هایی که جای خردورزی و اندیشیدن است، و با این کار عقل کامل می‌گردد و بصیرت نافذ می‌شود و ایمان فزونی می‌یابد و انسان را به فهم و درک حقیقی می‌رساند تأمل و اندیشه صورت گیرد. سپس خداوند متعال خبر داد که یهودیان به همۀ کیفرهایی که سزاوار آن بودند نرسیدند بلکه خداوند به آنها تخفیف داد. info
التفاسير:

external-link copy
3 : 59

وَلَوْلَاۤ اَنْ كَتَبَ اللّٰهُ عَلَیْهِمُ الْجَلَآءَ لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیَا ؕ— وَلَهُمْ فِی الْاٰخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ ۟

﴿وَلَوۡلَآ أَن كَتَبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡجَلَآءَ﴾ و اگر خداوند ترک دیار و آوارگی را بر آنان مقرّر نمی‌کرد، به عذاب دیگری در دنیا گرفتار می‌شدند. ولی آنها- گرچه عذاب سخت دنیوی به آنها نرسید- در آخرت عذاب آتش دوزخ را دارند که شدّت و سختی آن را کسی جز خداوند نمی‌داند. پس آنها نباید چنین فکر کنند که عذاب و کیفرشان به آنها رسیده و تمام شده است؛ زیرا عذابی که خداوند در آخرت برای آنها آماده کرده بزرگ‌تر و کامل‌تر است. info
التفاسير: