ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

លេខ​ទំព័រ:close

external-link copy
57 : 39

اَوْ تَقُوْلَ لَوْ اَنَّ اللّٰهَ هَدٰىنِیْ لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِیْنَ ۟ۙ

﴿أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِي لَكُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِينَ﴾ «لو» در اینجا به معنی آرزو کردن است؛ یعنی کاش خداوند ‌مرا هدایت می‌کرد، و از پرهیزگاران می‌شدم؛ و از عقاب در امان می‌ماندم، و سزاوار پاداش می‌گشتم. و به معنی شرط نیست؛ چون اگر شرطیه باشد، به معنی این است آنها با قضا و قدر بر گمراهی خود احتجاج می‌کردند، و این دلیل باطلی است، و در روز قیامت هر دلیل باطلی پوچ و نابود می‌گردد. info
التفاسير:

external-link copy
58 : 39

اَوْ تَقُوْلَ حِیْنَ تَرَی الْعَذَابَ لَوْ اَنَّ لِیْ كَرَّةً فَاَكُوْنَ مِنَ الْمُحْسِنِیْنَ ۟

﴿أَوۡ تَقُولَ حِينَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِي كَرَّةٗ فَأَكُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ﴾ یا وقتی عذاب را ببیند و به وارد شدن آن یقین نماید، بگوید: «ای کاش بازگشتی به دنیا برایم میسّر ‌بود تا از نیکوکاران باشم.» خداوند متعال می‌فرماید این چیز ممکن و سودمند نیست، بلکه اینها آرزوهای باطلی است که حقیقت ندارد. چون اگر بنده به دنیا باز گردانده شود، برای او روشنگری فراتر از روشنگر اول وجود نخواهد داشت. info
التفاسير:

external-link copy
59 : 39

بَلٰی قَدْ جَآءَتْكَ اٰیٰتِیْ فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنْتَ مِنَ الْكٰفِرِیْنَ ۟

﴿بَلَىٰ قَدۡ جَآءَتۡكَ ءَايَٰتِي فَكَذَّبۡتَ بِهَا وَٱسۡتَكۡبَرۡتَ وَكُنتَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾ آری! نشانه‌ها و آیات من -که بر حق دلالت می‌کنند و در آن تردیدی نیست- نزد تو آمدند؛ ولی آنها را دروغ انگاشتی، و از پیروی کردن از آن متکبّرانه سر باز زدی، و از کافران گشتی. پس طلب بازگشت به دنیا بیهوده است. ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ﴾ و چنانچه آنها به دنیا باز گردانده شوند، باز به سوی چیزهایی می‌روند که از آن نهی شده‌اند، و ایشان دروغگویانند. info
التفاسير:

external-link copy
60 : 39

وَیَوْمَ الْقِیٰمَةِ تَرَی الَّذِیْنَ كَذَبُوْا عَلَی اللّٰهِ وُجُوْهُهُمْ مُّسْوَدَّةٌ ؕ— اَلَیْسَ فِیْ جَهَنَّمَ مَثْوًی لِّلْمُتَكَبِّرِیْنَ ۟

خداوند از رسوایی و خواری کسانی خبر می‌دهد که بر او دروغ بسته‌اند و می‌فرماید: چهره‌هایشان در روز قیامت سیاه می‌شود، انگار شب‌های تاریک‌اند، و حاضرین در محشر آنها را از روی چهره‌های سیاهشان می‌شناسند. پس حق روشن و درخشان می‌باشد، انگار صبح است. و همان‌طور که آنها چهرۀ حق را با دروغ سیاه کردند، خداوند نیز چهره‌هایشان را سیاه می‌نماید، و کیفر از نوع عملشان می‌باشد. پس آنان چهره‌هایشان سیاه است، و در جهنّم عذاب سختی دارند. بنابراین فرمود: ﴿أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡمُتَكَبِّرِينَ﴾ آیا برای آنان که از پذیرفتن حق متکبرانه سر باز زده؛ و از روی خود بزرگ بینی از عبادت پروردگار روی برتافته و بر خدا دروغ بسته‌اند، در جهنّم جایگاهی نیست؟ آری! هست. سوگند به خدا در جهنّم کیفر و رسوایی و عذابی هست که سراپای متکبّران را فرا می‌گیرد، و حق از آنها ستانده می‌شود. دروغ گفتن بر خداوند، شامل دروغ بستن بر او در شریک قرار دادن برای اوست؛ و فرزند و همسر قایل شدن برای او؛ و خبر دادن از او به آنچه که شایسته‌اش نیست، می‌شود. و نیز ادّعای دروغین نبوّت، و گفتن سخنی دروغین در شریعت خدا و ادّعا کردن که، این سخن را پیامبر خدا گفته است، را شامل می‌گردد. info
التفاسير:

external-link copy
61 : 39

وَیُنَجِّی اللّٰهُ الَّذِیْنَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ ؗ— لَا یَمَسُّهُمُ السُّوْٓءُ وَلَا هُمْ یَحْزَنُوْنَ ۟

وقتی حالت متکبّران را بیان کرد، حالت پرهیزگاران را نیز ذکر نمود و فرمود: ﴿وَيُنَجِّي ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ بِمَفَازَتِهِمۡ﴾ و خداوند پرهیزگاران را به سبب نجاتشان رهایی می‌بخشد، چون آنها وسیلۀ نجات را -که تقوای الهی است- به همراه دارند. تقوا، وسیلۀ رهایی از سختی‌ها و مشکلات است. ﴿لَا يَمَسُّهُمُ ٱلسُّوٓءُ﴾ عذابی به آنها نمی‌رسد که رنجورشان سازد، ﴿وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ﴾ و غمگین و اندوهگین نمی‌گردند. پس دچار شدن به عذاب، و ترس و هراس آن را از آنها نفی کرد، و این بیانگر آن است که آنها در امنیت کامل به سر می‌برند. و این امنیت ادامه خواهد یافت تا اینکه آنان را به سرای ایمن بهشت می‌رساند، و در آنجا از هر رنج و امر ناپسندی ایمن خواهند بود، و از نعمت‌های تر و تازه برخوردار خواهند شد، و می‌گویند: ﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَذۡهَبَ عَنَّا ٱلۡحَزَنَۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٞ شَكُورٌ﴾ ستایش خداوندی را سزاست که اندوه را از ما دور کرد؛ بی‌گمان، پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است. info
التفاسير:

external-link copy
62 : 39

اَللّٰهُ خَالِقُ كُلِّ شَیْءٍ ؗ— وَّهُوَ عَلٰی كُلِّ شَیْءٍ وَّكِیْلٌ ۟

خداوند از عظمت و کمال خود خبر می‌دهد که موجب ضرر و خسارت کسی می‌شود که به او کفر ورزیده است. پس می‌فرماید: ﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ﴾ خداوند آفرینندۀ همه چیز است. این عبارت و امثال آن که در قرآن بسیار آمده است، بر این دلالت می‌نماید که هر چیزی ـ به ‌جز ذات خداوند و نام‌ها و صفاتش ـ مخلوق هستند. پس در این آیه سخن کسانی که می‌گویند: «بعضی از مخلوقات قدیم هستند» رد شده است. فلاسفه می‌گویند: زمین و آسمان‌ها قدیم‌اند. کسان دیگری هم یافت می‌شوند که می‌گویند: «ارواح قدیم هستند.» و امثال این گفته‌های باطل که متضمن بی‌اثر نمودن صفتِ آفرینندگی خداوند در آفریده‌هایش است. و کلام خدا مخلوق نیست؛ چون کلام، صفت متکلم است، و خداوند با نام‌ها و صفاتش اوّل و ازلی است، و قبل از او چیزی نبوده است. استدلال معتزله به این آیه و امثال آن -مبنی بر اینکه کلام خدا مخلوق است- از بزرگ‌ترین جهالت‌هاست. چون خداوند همیشه و همواره با نام‌ها و صفاتش بوده است، و هیچ صفتی از صفاتش حادث نیست که بعداً پدید آمده باشد، و هیچ‌گاه صفت او تعطیل نمی‌شود. به دلیل اینکه خداوند از ذات بزرگوارش خبر داده که او همۀ جهان بالا و پایین را آفریده، و بر هر چیزی نگهبان است، و این مستلزم آن است که خداوند باید کاملاً مراقب و آگاه باشد، و بر آنچه که مراقب آن است، قدرت کامل داشته باشد تا بتواند در آن تصرّف نماید و آن را حفظ کند. نیز باید حکمت و شناخت داشته باشد و انواع تصرّفات را بداند تا در آن تصرّف و تدبیر نماید، و همان کاری را در آن انجام دهد که شایسته‌تر است. پس نگهبان بودن و مراقبت، جز با داشتن این اوصاف کامل نمی‌گردد؛ و اگر در یکی از این موارد نقصی مشاهده شود، نقص در نگهبانی به حساب می‌آید. و معلوم است که خداوند بر همه چیز نگهبان است، و این بیانگر آن است که علم و آگاهی او همه چیز را احاطه نموده است، و از قدرت و تدبیر و فرزانگی کامل و غیر قابل تصوّری برخوردار است، و هر چیزی را در جای مناسب آن قرار می‌دهد. info
التفاسير:

external-link copy
63 : 39

لَهٗ مَقَالِیْدُ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ؕ— وَالَّذِیْنَ كَفَرُوْا بِاٰیٰتِ اللّٰهِ اُولٰٓىِٕكَ هُمُ الْخٰسِرُوْنَ ۟۠

﴿لَّهُۥ مَقَالِيدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ کلیدهای علم و آگاهی و تدبیر آسمان‌ها و زمین از آن اوست. پس ﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾ هر رحمتی که خداوند برای مردم بگشاید، هیچ باز دارنده‌ای ندارد؛ و هر آنچه که نگاه دارد، هیچ فرستنده‌ای برای آن نیست؛ و او توانای با حکمت است. وقتی عظمت خود را بیان کرد که اقتضا می‌نماید دل‌ها از توقیر او لبریز گردند، نیز حالت کسی را بیان کرد که قضیه را بر عکس نموده و قدر خداوند را نمی‌شناسد، پس فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ﴾ و کسانی که آیات و نشانه‌های خدا را که بر حق و یقین و صراط مستقیم دلالت می‌نمایند؛ باور نداشته و به آن کفر ورزیده‌اند، ﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ﴾ ایشان زیانکاران‌اند؛ زیرا بندگی و عبودیت و اخلاص و ذکر و طاعت خدا را که موجب اصلاح دل و زبان و سایر اعضای آدمی است، از دست داده‌اند؛ و در عوض اینها هر آن چیزی را که دل‌ها و جسم‌ها را فاسد می‌کند، به میان آورده؛ و باغ‌های بهشت را از دست داده، و در عوض آن عذاب دردناک را به دست آورده‌اند. info
التفاسير:

external-link copy
64 : 39

قُلْ اَفَغَیْرَ اللّٰهِ تَاْمُرُوْٓنِّیْۤ اَعْبُدُ اَیُّهَا الْجٰهِلُوْنَ ۟

﴿قُلۡ أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّيٓ أَعۡبُدُ أَيُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ﴾ ای پیامبر! به این جاهلانی که تو را به سوی عبادت غیر خداوند فرا می‌خوانند بگو: ای نادانان! آیا به من دستور می‌دهید که غیر از خدا را بندگی کنم؟! یعنی این فرمان از جهالت و نادانی‌تان سرچشمه گرفته است؛ و اگر شما علم و دانش ‌داشتید -و می‌دانستید که خداوند از همۀ جهات کامل است، و همۀ نعمت‌ها را به شما بخشیده، و او سزاوار عبادت است، نه کسی که از هر جهت ناقص می‌باشد و سود و زیانی نمی‌رساند- مرا به این فرمان نمی‌دادید. info
التفاسير:

external-link copy
65 : 39

وَلَقَدْ اُوْحِیَ اِلَیْكَ وَاِلَی الَّذِیْنَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ— لَىِٕنْ اَشْرَكْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُوْنَنَّ مِنَ الْخٰسِرِیْنَ ۟

چون شرک ورزیدن به خدا، همۀ اعمال را نابود، و حالات را فاسد می‌کند. از این رو فرمود: ﴿وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ﴾ و همانا به تو و به همۀ پیامبران پیش از تو وحی شده است، ﴿لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ﴾ که اگر شرک ورزی، کردارت نابود می‌شود. ﴿عَمَلُكَ﴾ مفرد و مضاف است، و هر عملی را شامل می‌شود. پس در رسالت همۀ پیامبران آمده است که شرک ورزیدن همۀ اعمال را نابود می‌کند. همان طور که در سورۀ انعام وقتی که بسیاری از پیامبران را برشمرده در مورد آنها فرموده است: ﴿ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَلَوۡ أَشۡرَكُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾ این رهنمود خداست، خداوند هرکس را از بندگانش که بخواهد به وسیلۀ آن هدایت می‌کند؛ و اگر شرک ورزند، آنچه کرده‌اند نابود می‌شود. ﴿وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾ و دین و آخرت خود را از دست خواهی داد، و در هر دو سرا زیانمند خواهی شد. پس با شرک ورزیدن، اعمال نابود می‌شوند و آدمی سزاوار کیفر و عذاب می‌گردد. info
التفاسير:

external-link copy
66 : 39

بَلِ اللّٰهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِّنَ الشّٰكِرِیْنَ ۟

وقتی خبر داد که جاهلان او را فرمان می‌دهند تا شرک ورزد، و از زشتیِ سخن آنها خبر داد، پیامبر را به اخلاص امر نمود و فرمود: ﴿بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ﴾ بلکه فقط خدا را بپرست، و از سپاسگزاران باش؛ همان‌ها که خدا را به خاطر توفیقی که به آنها عطا کرده است، سپاس می‌گزارند. پس همان طور که به خاطر نعمت‌های دنیوی از قبیل: تندرستی و سلامتی جسم و فراهم شدن روزی و غیر از آن، شکر خداوند به جای آورده می‌شود، نیز به خاطر نعمت‌های دینی مانند توفیق یافتن و اخلاص و پرهیزگاری باید شکر و ثنای خداوند را به جای آورد، بلکه نعمت‌های حقیقی همان نعمت‌های دینی هستند. و اگر انسان بیندیشد که این نعمت‌ها از جانب خدا داده شده‌اند و شکر آن را به جای آورد، از آفت خودپسندی سالم خواهد ماند، آفتی که بسیاری از عاملان و عبادت‌گزاران، به علّت جهالت خود به آن گرفتار می‌شوند. و اگر بنده حقیقت حال را بداند، از اینکه خداوند نعمتی را روزی وی کرده است، نه تنها دچار غرور و خودپسندی نمی‌شود، بلکه بیشتر سپاس خدا را به جای می‌آورد. info
التفاسير:

external-link copy
67 : 39

وَمَا قَدَرُوا اللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهٖ ۖۗ— وَالْاَرْضُ جَمِیْعًا قَبْضَتُهٗ یَوْمَ الْقِیٰمَةِ وَالسَّمٰوٰتُ مَطْوِیّٰتٌ بِیَمِیْنِهٖ ؕ— سُبْحٰنَهٗ وَتَعٰلٰی عَمَّا یُشْرِكُوْنَ ۟

خداوند متعال می‌فرماید: مشرکان، خداوند را به گونۀ شایسته ارج ننهادند؛ و او را آن گونه که باید تعظیم ‌کنند، تعظیم ننمودند. بلکه چیزهایی را که در صفات و کارهایشان ناقص هستند، شریک او قرار دادند. پس صفات و کارشان از هر جهت ناقص است، و هیچ سود و زیان و دادن و ندادنی در دست آنها نیست، و هیچ اختیاری ندارند. و مشرکان، این مخلوقات ناقص را با آفریننده و پروردگار بزرگ برابر قرار دادند؛ خداوندی که از عظمت آشکار و قدرت چیرۀ او این است که همۀ زمین در روز قیامت در مشت او است، و آسمان‌ها با وجود گستردگی و بزرگی‌شان با دست راست او در هم پیچیده می‌شوند. پس هرکس چیزی را با خداوند برابر قرار داده باشد، خداوند را آن گونه که شایسته است تعظیم نکرده است، و مسلّماً کسی که چنین کند از همه ستمکارتر است. ﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾ خداوند پاک و منزّه است از آنچه که برای او شریک قرار می‌دهند، و بسی برتر است. info
التفاسير: