ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

احزاب

external-link copy
1 : 33

یٰۤاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّٰهَ وَلَا تُطِعِ الْكٰفِرِیْنَ وَالْمُنٰفِقِیْنَ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ كَانَ عَلِیْمًا حَكِیْمًا ۟ۙ

ای کسی که خداوند با دادن نعمت پیامبری بر تو منّت نهاده، و تو را به وحی خویش اختصاص داده، و بر همۀ مردم برتری داده است! تقوا و پرهیزگاری را پیشه کن که تو از دیگران بیشتر باید پرهیزگار باشی، و وظیفۀ تو در این باره از دیگران بیشتر و بزرگ‌تر است. پس شکر نعمت‌های خداوند را بگزار، و از اوامر او اطاعت کن؛ و از آنچه نهی کرده است بپرهیز؛ و پیام‌های خدا را برسان و وحی خدا را به بندگان ابلاغ کن، و خیرخواه مردم باش؛ و آنها را پند ده؛ و هیچ چیزی تو را از این هدف باز ندارد. پس، از هیچ کافری که با خدا و پیامبرش اظهار دشمنی می‌کند، و از هیچ منافقی که کفر و تکذیب را در درون خود پنهان می‌نماید و به ظاهر چیزی دیگر می‌گوید، اطاعت مکن؛ اینها در حقیقت دشمن تو هستند. پس در هیچ کاری از آنها پیروی مکن که پیروی از آنها آفت تقواست، و با تقوا متضاد است. و از خواست‌ها و امیال آنان اطاعت مکن که تو را از راه درست منحرف و گمراه می‌سازند. info
التفاسير:

external-link copy
2 : 33

وَّاتَّبِعْ مَا یُوْحٰۤی اِلَیْكَ مِنْ رَّبِّكَ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُوْنَ خَبِیْرًا ۟ۙ

﴿وَٱتَّبِعۡ مَا يُوحَىٰٓ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ﴾ بلکه از چیزی پیروی کن که از سوی پروردگارت به تو وحی می‌شود؛ زیرا آنچه از جانب خدا به تو وحی می‌گردد، هدایت و رحمت است، و با این کار به پاداش پروردگارت امیدوار باش. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٗا﴾ بی‌گمان خداوند از کارهایتان آگاه است، و شما را طبق اعمال خوب و بدتان سزا و جزا خواهد داد. چنانچه به دلت خطور کرد که اگر از خواست‌های گمراه کنندۀ آنها پیروی نکنی از جانب آنان زیانی به تو می‌رسد، و یا کمبودی در هدایت مردم به وجود خواهد آمد، این را از خود دور کن و از توکل مدد بگیر که با چنین افکاری مقاومت خواهد کرد، و بر خداوند توکل نما، و بدان که سود و زیان و مرگ و زندگی را در اختیار نداری و همه به دست خداست، تا بدین گونه از شر آنها در امان بمانی، و دینی که بدان دستور داده شده‌ای برپا گردد. info
التفاسير:

external-link copy
3 : 33

وَّتَوَكَّلْ عَلَی اللّٰهِ ؕ— وَكَفٰی بِاللّٰهِ وَكِیْلًا ۟

و برای نیل به این هدف به خدا اعتماد کن. ﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ وَكِيلٗا﴾ و کافی است که خداوند کارساز باشد. پس کارها به او سپرده می‌شود، و او آنها را سامان می‌دهد، آن گونه که به مصلحت بنده است؛ چون خداوند مصالح بنده‌اش را بهتر می‌داند، و خداوند می‌تواند این منافع را به بنده برساند طوری که بنده نمی‌تواند آن را برای خود فراهم نماید. و او برای بنده، از خود او و از پدر و مادرش و از هرکسی دیگر مهربان‌تر است. به ویژه خداوند با بندگان خاص خودش بسیار مهربان است؛ بندگانی که خداوند همواره آنها را با احسان خویش پرورش می‌دهد، و برکات ظاهری و باطنی را به سوی آنها گسیل می‌دارد. به خصوص اینکه دستور داده است تا بنده کارهایش را به خدا بسپارد، و وعده داده است که آن را درست خواهد کرد.و اینجاست که هر کاری آسان، و هر دشواری سهل می‌گردد، و مشکلات از بین می‌روند، و نیازها برطرف می‌شوند، و برکت‌ها فرود می‌آیند، و عذاب‌ها دور و شرها رفع می‌شوند. و بندۀ ضعیفی را بنگر که کارش را به پروردگار و مولایش می‌سپارد! کارهایی انجام می‌دهد که گروه بزرگی از مردم نمی‌توانند آن را انجام دهند، و خداوند این کار را برای او آسان می‌کند که انجام آن بر مردان قوی هم دشوار می‌آید. info
التفاسير:

external-link copy
4 : 33

مَا جَعَلَ اللّٰهُ لِرَجُلٍ مِّنْ قَلْبَیْنِ فِیْ جَوْفِهٖ ۚ— وَمَا جَعَلَ اَزْوَاجَكُمُ الّٰٓـِٔیْ تُظٰهِرُوْنَ مِنْهُنَّ اُمَّهٰتِكُمْ ۚ— وَمَا جَعَلَ اَدْعِیَآءَكُمْ اَبْنَآءَكُمْ ؕ— ذٰلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِاَفْوَاهِكُمْ ؕ— وَاللّٰهُ یَقُوْلُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیْلَ ۟

خداوند بندگانش را به‌خاطر گفتن سخنانی سرزنش می‌کند که حقیقت ندارد، و خداوند آن گونه که آنها می‌گویند آن را قرار نداده است. و سخن آنها دروغ است، و منکراتی شرعی بر آن مترتب می‌شود. و این قاعده‌ای کلی است در مورد سخن گفتن دربارۀ هر چیزی، و خبر دادن از چیزی که خداوند آن را مقرر نکرده است. پس این گفتارها را به طور ویژه بیان کرد، چون این گفتارها در محاورات مردم به کار رفته، و به شدت به بیان و توضیح آن نیاز است. پس فرمود: ﴿مَّا جَعَلَ ٱللَّهُ لِرَجُلٖ مِّن قَلۡبَيۡنِ فِي جَوۡفِهِۦ﴾خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است، و چنین چیزی وجود ندارد. پس بپرهیزید از اینکه در مورد کسی بگویید که در وجودش دو دل دارد؛ چون اگر چنین سخنی بگویید، دروغی به آفرینش الهی نسبت داده‌اید. ﴿وَمَا جَعَلَ أَزۡوَٰجَكُمُ ٱلَّٰٓـِٔي تُظَٰهِرُونَ مِنۡهُنَّ أُمَّهَٰتِكُمۡ﴾ و اینکه به همسرانتان بگویید «پشت شما همچون پشت مادرم است.» یا بگوید: «شما [برای من] همچون مادرم هستی.» با چنین سخنی زنانتان به منزلۀ مادرانتان قرار نمی‌گیرند؛ چراکه مادر انسان کسی است که او را به دنیا آورده، و حرمت او از همۀ زنان بیشتر است، و همسرت از همۀ زنان دنیا برایت حلال‌تر می‌باشد. پس چگونه دو چیز متضاد را با همدیگر تشبیه می‌کنید؟! این جایز نیست، همان گونه که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِينَ يُظَٰهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَآئِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَٰتِهِمۡۖ إِنۡ أُمَّهَٰتُهُمۡ إِلَّا ٱلَّٰٓـِٔي وَلَدۡنَهُمۡۚ وَإِنَّهُمۡ لَيَقُولُونَ مُنكَرٗا مِّنَ ٱلۡقَوۡلِ وَزُورٗا﴾ کسانی از شما که «ظهار» می‌کنند [و به زنان خود می‌گویند: «پشت شما همچون پشت مادرانمان است» بدانید که] زنانشان مادرانشان نیستند، مادران آنها فقط زنانی هستند که آنها را به دنیا آورده‌اند، و آنان سخنی زشت و دروغ بر زبان می‌آورند. ﴿وَمَا جَعَلَ أَدۡعِيَآءَكُمۡ أَبۡنَآءَكُمۡ﴾ و پسر خواندگانتان را پسران شما نگردانده است. پسر خوانده؛ کسی است که فرد ادعا می‌کند فرزند اوست یا به او نسبت داده می‌شود، چرا که آن را به فرزندی گرفته است. در دوران جاهلیت و صدر اسلام چنین بود. خداوند خواست این باور را باطل نماید، بنابراین پیش از اینکه این امر را باطل کند، زشتی آن را بیان کرد و فرمود: این چیزی باطل و دروغ است، و چیزی که در شریعت و آیین الهی وجودی نداشته باشد، بندگان خدا نباید بدان متصف گردند. بنا بر فرمودۀ الهی، پسر خواندگانتان که آنها را فرزند خود می‌خوانید، و یا به شما نسبت داده می‌شوند، فرزندان حقیقی شما نیستند؛ فرزندان شما در حقیقت کسانی هستند که از شما به دنیا آمده‌اند، اما این پسرخواندگان از آنِ دیگران هستند، و خداوند پسر خوانده را مانند پسر حقیقی قرار نداده است. ﴿ذَٰلِكُمۡ قَوۡلُكُم بِأَفۡوَٰهِكُمۡ﴾ آنچه می‌گویید که این فرزند فلانی است یا پدرش فلانی است، سخنی است که با زبانتان می‌گویید و حقیقت ندارد. ﴿وَٱللَّهُ يَقُولُ ٱلۡحَقَّ﴾ و خداوند سخن حق و راست می‌گوید، بنابراین شما را فرمان داده است تا از گفته و آیین او پیروی کنید. و سخن خدا، حق و شریعت و آیین الهی راست است؛ و گفته‌ها و کارهای باطل به هیچ صورت به خداوند نسبت داده نمی‌شود و از رهنمودهای الهی نیست؛ چون خداوند جز به راه راست هدایت نمی‌کند، گرچه این کارها طبق مشیت و خواست او انجام می‌شود؛ زیرا همۀ کارهای خوب و بد به مشیت و خواست او انجام می‌گیرد. info
التفاسير:

external-link copy
5 : 33

اُدْعُوْهُمْ لِاٰبَآىِٕهِمْ هُوَ اَقْسَطُ عِنْدَ اللّٰهِ ۚ— فَاِنْ لَّمْ تَعْلَمُوْۤا اٰبَآءَهُمْ فَاِخْوَانُكُمْ فِی الدِّیْنِ وَمَوَالِیْكُمْ ؕ— وَلَیْسَ عَلَیْكُمْ جُنَاحٌ فِیْمَاۤ اَخْطَاْتُمْ بِهٖ وَلٰكِنْ مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوْبُكُمْ ؕ— وَكَانَ اللّٰهُ غَفُوْرًا رَّحِیْمًا ۟

سپس تصریح نمود که بهتر آن است گفتۀ باطل را ترک کنید. بنابراین فرمود: ﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ هُوَ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِ﴾ پسرخواندگان را به پدران حقیقی‌شان نسبت دهید، این دادگرانه‌تر و بهتر است. ﴿فَإِن لَّمۡ تَعۡلَمُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ﴾ پس اگر پدران حقیقی آنها را نشناختید، ﴿فَإِخۡوَٰنُكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَمَوَٰلِيكُمۡ﴾ برادران دینی شما هستند، و دوستان شما می‌باشند، پس آنان را به برادری ایمانی و محبت راستین بخوانید. و نباید آنها را به کسانی نسبت دهید که آنان را فرزند خواندۀ خود قرار داده‌اند. پس اگر پدرانشان را بشناسند، آنان را به آنها نسبت می‌دهند؛ و اگر آنها را نشناسند، به چیزی که دربارۀ آنان می‌دانند اکتفا می‌کنند، و آن عبارت است از برادریِ دینی و دوستی با آنان. پس گمان مبرید که اگر پدران آنها را نشناسید، این برایتان عذری شمرده می‌شود و می‌توانید آنها را به کسانی نسبت دهید که آنها را پسر خواندۀ خود قرار داده‌اند. ﴿وَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٞ فِيمَآ أَخۡطَأۡتُم بِهِۦ﴾ و اگر اشتباه کردید و بر اثر لغزشِ زبان، آنها را به کسانی نسبت دادید که پدرخوانده‌شان می‌باشند، گناهی بر شما نیست؛ و نیز اگر آنها را به کسانی نسبت دادید که ظاهراً پدرشان می‌باشند اما در حقیقت پدرشان نیستند، گناهی بر شما نیست. ﴿وَلَٰكِن مَّا تَعَمَّدَتۡ قُلُوبُكُمۡ﴾ و لیکن خداوند شما را بر چیزی مؤاخذه می‌کند که دل‌های شما قصد آن را می‌کند، و از روی عمد سخنی بر زبان آورید که جایز نیست. ﴿وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمًا﴾ و خداوند آمرزندۀ مهربان است، و شما را می‌بخشید و بر شما رحم می‌نمود؛ زیرا بر اساس گذشته، شما را مورد عقاب قرار نداد؛ و از خطایی که مرتکب آن شدید، چشم پوشی نمود، و به شما رحم نمود؛ زیرا احکام و دستورات خود را که سبب بهبودی دین و دنیای شما می‌باشد، برایتان بیان نمود، پس سپاس برای خداوند متعال. info
التفاسير:

external-link copy
6 : 33

اَلنَّبِیُّ اَوْلٰی بِالْمُؤْمِنِیْنَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَاَزْوَاجُهٗۤ اُمَّهٰتُهُمْ ؕ— وَاُولُوا الْاَرْحَامِ بَعْضُهُمْ اَوْلٰی بِبَعْضٍ فِیْ كِتٰبِ اللّٰهِ مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَالْمُهٰجِرِیْنَ اِلَّاۤ اَنْ تَفْعَلُوْۤا اِلٰۤی اَوْلِیٰٓىِٕكُمْ مَّعْرُوْفًا ؕ— كَانَ ذٰلِكَ فِی الْكِتٰبِ مَسْطُوْرًا ۟

خداوند متعال مؤمنان را از مقام و جایگاه پیامبر آگاه می‌سازد تا رفتارشان با پیامبر متناسب با جایگاه او باشد. پس فرمود: ﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡ﴾ پیامبر از خود مؤمنان نسبت به آنها اولویت بیشتری دارد. نزدیک‌ترین چیز به انسان، خودش می‌باشد که از همه کس نسبت به خودش سزاوارتر است. اما پیامبر از خود مؤمن نسبت به او سزاوارتر می‌باشد، چون ایشان صلی الله علیه وسلم چنان خیرخواه و دلسوز مؤمنان و با آنها مهربان بود که از همۀ مردم نسبت به آنها مهربان‌تر بود. پس پیامبر از همۀ مردم بر آنها منت بیشتر و بزرگ‌تری دارد؛ و کوچک‌ترین خیری به مؤمنان نرسیده و کوچک‌ترین شری از آنها دور نشده مگر به سبب وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه وسلم . بنابراین بر مؤمنان واجب است هرگاه خواستۀ خودشان یا خواستۀ یکی از مردم با خواستۀ پیامبر تقابل پیدا کرد که خواستۀ پیامبر را مقدم بدارند؛ و نباید به‌خاطر سخن کسی، با سخن و گفتۀ پیامبر مخالفت شود، آن کس هر کس که باشد! و مؤمنان باید جان و مال و فرزندانشان را فدای پیامبر صلی الله علیه وسلم کنند، و محبت او را بر محبت تمام خلق مقدم بدارند، و تا او سخن نگفته است سخنی نگویند و از او جلو نیفتند. او صلی الله علیه وسلم پدر مؤمنان است همان‌طور که در گفتار بعضی از اصحاب آمده است که پیامبر آنها را تربیت می‌نمایند، آنچنان‌که پدر فرزندانش را تربیت می‌کند. پس وقتی او پدر مؤمنان است، همسرانش نیز مادران آنها هستند؛ یعنی ازدواج با زنان پیامبر حرام است؛ و همانند مادر، مورد احترام و بزرگداشت قرار می‌گیرند؛ اما مانند مادر محرم نیستند که کسی بتواند به تنهایی با آنها بنشیند. و این مقدمه‌ای بود برای مطلبی که در داستان زید بن حارثه بیان خواهد شد. زید قبلاً به پیامبر نسبت داده ‌شده و گفته می‌شد: «زید بن محمد» [زید پسر محمد]، تا اینکه خداوند آیه نازل کرد و فرمود: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ﴾ محمد پدر هیچ یک از مردانتان نیست. پس خداوند نسبت و انتساب زید را به پیامبر مردود اعلام کرد. [خداوند] در این آیه خبر داده است که مؤمنان همه فرزندان پیامبر هستند، و هیچ کدام از آنان مزیتی بر دیگری ندارد، گرچه انتساب دعوت و فراخوانی پیامبر از یکی از آنان قطع شده باشد، چراکه نسبت ایمانی او قطع نشده است. بنابراین نباید غمگین و اندوهگین شود. و بر اساس اینکه همسران پیامبر، مادران مؤمنان هستند؛ بعد از فوت پیامبر صلی الله علیه وسلم برای هیچ احدی حلال نیست که با آنان ازدواج کند. همان‌طور که در این آیه تصریح نموده است: ﴿وَلَآ أَن تَنكِحُوٓاْ أَزۡوَٰجَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦٓ أَبَدًا﴾ و نباید بعد ‌از رحلت پیامبر، هرگز با همسران او ازدواج کنید. ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ﴾ و در حکم خداوند، خویشاوندان نسبت به همدیگر از اولویت بیشتری برخوردارند، و از همدیگر ارث می‌برند، و با یکدیگر باید نیکویی بکنند؛ زیرا آنها به کمک و نیکی کردن با یکدیگر سزاوارترند. قبل از این دستور، پسرخواندگان ارث می‌بردند؛ و خویشاوندان سهمی از ارث نداشتند؛ پس خداوند ارث بردن به خاطر پسرخواندگی را منحل کرد، و ارث را حق خویشاوندان قرار داد. و این ناشی از مهربانی و حکمت خداوند بود؛ زیرا اگر کار به همان صورت ادامه می‌یافت، فساد و شر پدید می‌آمد؛ و مردم برای محروم کردن خویشاوندان از ارث حیله‌ها می‌کردند. ﴿مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ﴾ خواه خویشاوندان، مؤمنان مهاجر باشند یا مهاجر نباشند، چراکه خویشاوندان مقدم هستند. و این آیه دلیلی است بر ثبوت ولایت خویشاوندان در همۀ کارها مانند: نکاح و مال و غیره. ﴿إِلَّآ أَن تَفۡعَلُوٓاْ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِكُم مَّعۡرُوفٗا﴾ مگر اینکه درحق دوستانتان نیکی کنید؛ یعنی نیکی کردن با دوستان، حقی نیست که بر شما فرض شده باشد، بلکه چیزی است که بستگی به اراده و خواست خود شما دارد؛ اگر خواستید با آنها تبرع و احسان ‌کنید و با آنها خوبی و نیکی نمایید، ﴿كَانَ ذَٰلِكَ فِي ٱلۡكِتَٰبِ مَسۡطُورٗا﴾ این حکم در کتاب نوشته شده است، و خداوند آن را مقدر نموده و باید اجرا شود. info
التفاسير: