ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

លេខ​ទំព័រ:close

external-link copy
29 : 28

فَلَمَّا قَضٰی مُوْسَی الْاَجَلَ وَسَارَ بِاَهْلِهٖۤ اٰنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّوْرِ نَارًا ۚ— قَالَ لِاَهْلِهِ امْكُثُوْۤا اِنِّیْۤ اٰنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّیْۤ اٰتِیْكُمْ مِّنْهَا بِخَبَرٍ اَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُوْنَ ۟

﴿فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ﴾ و هنگامی که موسی آن مدت را به پایان رساند. ممکن است مدت واجب را به پایان رسانده باشد، همچنین احتمال دارد که مدت اضافه را گذرانده باشد؛ چرا که از موسی و وفاداری‌اش، همین گمان می‌رود. پس از گذراندن مدت، موسی مشتاق دیدار خانواده و مادر و قبیله و وطن خود گردید؛ و گمان برد که به علت گذشت زمان زیاد، آنچه را که از او سرزده است، فراموش کرده‌اند. ﴿وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ﴾ و به همراه خانواده‌اش، به قصد مصر حرکت کرد، ﴿ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ﴾ از سوی کوه طور آتشی دید، پس به خانواده‌اش گفت: بایستید که من آتشی را دیده‌ام، امیدوارم از آنجا خبری، یا شعله‌ای از آتش برای‏تان بیاورم تا خود را گرم کنید. آنها را سرما فرا گرفته بود و راه را گم کرده بودند. info
التفاسير:

external-link copy
30 : 28

فَلَمَّاۤ اَتٰىهَا نُوْدِیَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْاَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبٰرَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ اَنْ یّٰمُوْسٰۤی اِنِّیْۤ اَنَا اللّٰهُ رَبُّ الْعٰلَمِیْنَ ۟ۙ

وقتی موسی به آتش نزدیک شد، از کنارۀ راست وادی، در جایگاه خجسته و مبارک، از درخت آواز داده شد که ای موسی! من، خداوند، پروردگار جهانیانم. پس خداوند از ربوبیت و الوهیت خود خبر داد. و این بیانگر آن است که خداوند متعال، موسی را به عبادت خود فرمان داد. همانطور که در آیه‌های دیگر تصریح کرده است: ﴿فَٱعۡبُدۡنِي وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِكۡرِيٓ﴾ [طه: 4] پس مرا بپرست و نماز را به یاد من برپای دار. info
التفاسير:

external-link copy
31 : 28

وَاَنْ اَلْقِ عَصَاكَ ؕ— فَلَمَّا رَاٰهَا تَهْتَزُّ كَاَنَّهَا جَآنٌّ وَّلّٰی مُدْبِرًا وَّلَمْ یُعَقِّبْ ؕ— یٰمُوْسٰۤی اَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ ۫— اِنَّكَ مِنَ الْاٰمِنِیْنَ ۟

﴿وَأَنۡ أَلۡقِ عَصَاكَ﴾ و عصایت را بینداز؛ موسی نیز عصایش را انداخت. وقتی دید که به سرعت حرکت می‌کند و صورت وحشتناکی دارد؛ گویا مار نر بزرگی است، ﴿وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَلَمۡ يُعَقِّبۡ﴾ پا به فرار گذاشت و برنگشت؛ چون ترس و وحشت، دل او را فرا گرفته بود. بنابراین خداوند به او فرمود: ﴿يَٰمُوسَىٰٓ أَقۡبِلۡ وَلَا تَخَفۡۖ إِنَّكَ مِنَ ٱلۡأٓمِنِينَ﴾ ای موسی! برگرد و نترس، که تو در امانی. و این پیام، در ایجاد امنیت در موسی و فرو ریختن دیوار ترس در او، بسیار مفید واقع شد. ﴿أَقۡبِلۡ﴾ برگرد. او را دستور داد که برگردد؛ و باید از دستور فرمان ببرد. اما احتمالاً موسی همچنان ترسی داشته است. پس فرمود: ﴿وَلَا تَخَفۡ﴾ نترس. او را به دو چیز دستور داد: یکی اینکه برگردد؛ و اینکه در دلش ترسی نداشته باشد. اما این احتمال باقی می‌ماند که او بدون داشتن ترس و هراس بازگشته باشد، اما از امر ناگوار در امان و حفاظت نبوده باشد. بنابراین به او فرمود: ﴿إِنَّكَ مِنَ ٱلۡأٓمِنِينَ﴾ تو در امانی. پس در این وقت، آنچه از آن پرهیز می‌شد، از هر جهت دور گردید. پس موسی بدون هیچ ترس و وحشتی برگشت، بلکه با اطمینان خاطر و اعتماد به پروردگارش برگشت و ایمانش افزوده شد و یقین او کامل گشت. پس این یک معجزه بود که خداوند قبل از رفتن او به سوی فرعون، به وی نشان داد تا بر یقین کامل باشد و این معجزه، به او جرأت بیشتری دهد و قوی‌تر و استوارتر گردد. info
التفاسير:

external-link copy
32 : 28

اُسْلُكْ یَدَكَ فِیْ جَیْبِكَ تَخْرُجْ بَیْضَآءَ مِنْ غَیْرِ سُوْٓءٍ ؗ— وَّاضْمُمْ اِلَیْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذٰنِكَ بُرْهَانٰنِ مِنْ رَّبِّكَ اِلٰی فِرْعَوْنَ وَمَلَاۡىِٕهٖ ؕ— اِنَّهُمْ كَانُوْا قَوْمًا فٰسِقِیْنَ ۟

سپس معجزۀ دیگری را به او نشان داد و فرمود: ﴿ٱسۡلُكۡ يَدَكَ فِي جَيۡبِكَ تَخۡرُجۡ بَيۡضَآءَ مِنۡ غَيۡرِ سُوٓءٖ﴾ دست خود را به گریبانت فرو ببر که سفید و درخشان و بدون اینکه عیب و نقصی داشته باشد، بیرون می‌آید. پس موسی همان‌طور که خداوند فرمود، دستش را به گریبانش فرو برد و بیرون آورد. ﴿وَٱضۡمُمۡ إِلَيۡكَ جَنَاحَكَ مِنَ ٱلرَّهۡبِ﴾ و بازویت را به سوی خود جمع کن تا ترس و خوف از تو دور شود. ﴿فَذَٰنِكَ﴾ تبدیل شدن عصا به مار و بیرون آمدن دست سفید و درخشان بدون آنکه عیب و بیماری داشته باشد، ﴿بُرۡهَٰنَانِ مِن رَّبِّكَ﴾ دو دلیل و حجت قاطع از سوی پروردگارت هستند، ﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ﴾ برای فرعون و اشرافِ دربار او. بی‌گمان آنها قومی گناهکار بودند. پس فقط بیم دادن و دستور پیامبر برای آنان بسنده نمی‌کند، بلکه باید معجزات آشکاری به همراه داشته باشد، چنانچه مفید واقع شود. info
التفاسير:

external-link copy
33 : 28

قَالَ رَبِّ اِنِّیْ قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَاَخَافُ اَنْ یَّقْتُلُوْنِ ۟

﴿قَالَ﴾ پس موسی ـ علیه السلام ـ با عذر خواستن از پروردگارش و درخواستِ اینکه او را در انجام آنچه که بر دوشش گذاشته است، کمک نماید و نیز با بیان موانعی که بر سر این راه قرار دارد، از پروردگارش طلب نمود تا آنچه را که از آن حذ‌ر دارد، برایش برطرف نماید، گفت: (﴿رَبِّ إِنِّي قَتَلۡتُ مِنۡهُمۡ نَفۡسٗا فَأَخَافُ أَن يَقۡتُلُونِ)) پروردگارا! من از آنها کسی را کشته‌ام، بنابراین می‌ترسم مرا بکشند. info
التفاسير:

external-link copy
34 : 28

وَاَخِیْ هٰرُوْنُ هُوَ اَفْصَحُ مِنِّیْ لِسَانًا فَاَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْاً یُّصَدِّقُنِیْۤ ؗ— اِنِّیْۤ اَخَافُ اَنْ یُّكَذِّبُوْنِ ۟

((وَأَخِي هَٰرُونُ هُوَ أَفۡصَحُ مِنِّي لِسَانٗا فَأَرۡسِلۡهُ مَعِيَ رِدۡءٗا يُصَدِّقُنِيٓۖ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ﴾) و برادرم هارون از من، زبانِِ فصیح‌تر و شیواتری دارد؛ پس او را با من بفرست تا یاور و کمک من باشد، و مرا تصدیق نماید؛ چون این کار، حق را تقویت می‌نماید؛ چرا که من می‌ترسم آنها مرا دروغگو بنامند. info
التفاسير:

external-link copy
35 : 28

قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِاَخِیْكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطٰنًا فَلَا یَصِلُوْنَ اِلَیْكُمَا ۚۛ— بِاٰیٰتِنَا ۚۛ— اَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغٰلِبُوْنَ ۟

پس خداوند خواستۀ او را پذیرفت و فرمود: ﴿قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجۡعَلُ لَكُمَا سُلۡطَٰنٗا﴾ تو را به وسیلۀ برادرت یاری خواهیم کرد و به شما توان خواهیم بخشید. سپس مشکل قتل را برایش برطرف نمود و فرمود: ﴿وَنَجۡعَلُ لَكُمَا سُلۡطَٰنٗا﴾ یعنی سلطه و حجّت و تمکّن و ابّهتی الهی در دعوت نمودن دشمنان‏تان به شما می‌بخشم. ﴿فَلَا يَصِلُونَ إِلَيۡكُمَا﴾ پس به سبب معجزات ما و حقی که بر آن دلالت می‌کند، به شما دسترسی پیدا نمی‌کنند؛ چون هر کس به آنها بنگرد، احساس ترس می‌نماید. پس، این معجزات هستند که به شما سلطه و برتری می‌دهند و مکر دشمن را از شما دور می‌سازند و از لشکرهای پرساز و برگ و فراوان برای‏تان کارسازترند. ﴿أَنتُمَا وَمَنِ ٱتَّبَعَكُمَا ٱلۡغَٰلِبُونَ﴾ شما و کسانی که از شما پیروی می‌کنند، پیروز خواهید شد. و این وعده‌ای بود که در آن وقت، خداوند به موسی داد. او در آن وقت تنها بود و در حال برگشتن به شهری بود که از آن آواره شده بود. پس همچنان اوضاع متحوّل می‌شد، تا اینکه خداوند وعده‌اش را محقق نمود و موسی را بر بندگان و شهرها مسلط کرد، و او و پیروانش پیروز و چیره گشتند. info
التفاسير: