ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

លេខ​ទំព័រ:close

external-link copy
3 : 25

وَاتَّخَذُوْا مِنْ دُوْنِهٖۤ اٰلِهَةً لَّا یَخْلُقُوْنَ شَیْـًٔا وَّهُمْ یُخْلَقُوْنَ وَلَا یَمْلِكُوْنَ لِاَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَّلَا نَفْعًا وَّلَا یَمْلِكُوْنَ مَوْتًا وَّلَا حَیٰوةً وَّلَا نُشُوْرًا ۟

شگفت‌انگیزترین چیز، و اولین دلیل بر نادانی و بی‌خردی و ستم ورزی و جسارت آنها نسبت به پروردگار، این است که معبودانی چنین ناتوان را، به خدایی برگرفته‌اند؛ معبودانِ ناتوانی که توانایی آفریدن چیزی را ندارند، بلکه خودشان آفریده شده‌اند، و برخی از معبودانشان را، با دست‌های خود درست کرده‌اند. ﴿وَلَا يَمۡلِكُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا﴾ و مالک کوچک‌ترین سود و زیانی برای خود نبوده، ﴿وَلَا يَمۡلِكُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَيَوٰةٗ وَلَا نُشُورٗا﴾ و اختیارِ مرگ و زندگی و برانگیختن را ندارند؛ یعنی آنها تواناییِ زنده کردن پس از مرگ را ندارند. پس مهم‌ترین داوری عقل در مورد این معبودان، عبارت از بطلان خدایی آنان است؛ چرا که عقل، به فاسد بودن آن [بت‌ها]، و فاسد بودنِ عقلِ کسی که آنها را به خدایی گرفته، و در آفرینشِ مخلوقات، شریکِ آفریننده قرار داده است، قضاوت می‌نماید؛ زیرا خداوند آنها را، در آفرینش مخلوقات، شریک خود قرار نداده است، خداوندی که سود و زیان، و منع و عطا در دست اوست. و اوست که زنده می‌کند، و می‌میراند، و مردگان را برمی‌انگیزد، و در روز رستاخیز آنان را گرد می‌آورد. و خداوند برایشان دو سرا قرار داده است: سرای شقاوت وخواری، و سرای موفقیت و سعادت. و نعمت پایدار و همیشگی را، برای کسی در نظر گرفته است که معبود را تنها خدا بداند. info
التفاسير:

external-link copy
4 : 25

وَقَالَ الَّذِیْنَ كَفَرُوْۤا اِنْ هٰذَاۤ اِلَّاۤ اِفْكُ ١فْتَرٰىهُ وَاَعَانَهٗ عَلَیْهِ قَوْمٌ اٰخَرُوْنَ ۛۚ— فَقَدْ جَآءُوْ ظُلْمًا وَّزُوْرًا ۟ۚۛ

وقتی صحتِ توحید، و بطلانِ شرک را، با دلیل قاطع و روشن ثابت نمود؛ درستی و صحتِ رسالت، و باطل بودنِ گفتۀ کسی که با آن مخالفت ورزیده و بر آن اعتراض کرده است را، نیز اثبات نمود و فرمود: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡكٌ ٱفۡتَرَىٰهُ وَأَعَانَهُۥ عَلَيۡهِ قَوۡمٌ ءَاخَرُونَۖ فَقَدۡ جَآءُو ظُلۡمٗا وَزُورٗا﴾کفرِ کافران باعث شد تا در مورد قرآن و پیامبر بگویند: این قرآن، دروغی است که محمد آن را ساخته و پرداخته کرده است، و به خدا نسبت داده، و گروهی دیگر او را بر این کار یاری کرده‌اند. خداوند سخن آنها را رد نمود، و بیان کرد که این، تکبر و لجاجت و عینِ ستمگری و دروغگویی آنان است، و چنین چیزی در عقل کسی نمی‌گنجد؛ چرا که آنها پیامبر صلی الله علیه وسلم را بیشتر از همۀ مردم می‌شناسند، و کمالِ صداقت و امانتداری و نیکوکاری او را می‌دانند. و امکان ندارد که پیامبر و هیچ مخلوق دیگری از طرف خود، چیزی مانند این قرآن را -که بزرگ‌ترین و بالاترین سخن است- بیاورد؛ و پیامبر صلی الله علیه وسلم نزد هیچ کسی نرفته است تا او را در ساختن قرآن یاری نماید؛ بلکه کافران این سخن را، از روی ستمگری و دروغگویی می‌گویند. info
التفاسير:

external-link copy
5 : 25

وَقَالُوْۤا اَسَاطِیْرُ الْاَوَّلِیْنَ اكْتَتَبَهَا فَهِیَ تُمْلٰی عَلَیْهِ بُكْرَةً وَّاَصِیْلًا ۟

و ازجمله گفته‌های کافران در مورد قرآن، این است که گفتند: آنچه محمد صلی الله علیه وسلم آورده است، ﴿أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾ افسانه‌های پیشینیان است که مردم از دهان یکدیگر فرا می‌گیرند، و هر یک آن را نقل می‌نماید، و محمد از کسی خواسته است تا این افسانه‌ها را برایش بنویسد، ﴿فَهِيَ تُمۡلَىٰ عَلَيۡهِ بُكۡرَةٗ وَأَصِيلٗا﴾ و چنین افسانه‌هایی سحرگاهان و شامگاهان بر او خوانده می‌شود. کافران در این سخنِ خود، مرتکب چند گناه بزرگ شدند که عبارتند از: 1- آنها پیامبر صلی الله علیه وسلم را -که نیکوترین و راستگوترین مردم بود- به دروغگویی و جسارت متهم کردند. 2- در مورد قرآن -که راست‌ترین و بزرگ‌ترین سخن است-گفتند: دروغ و افترا است. 3- نیز گفتند آنها می‌توانند همانند این قرآن را بیاورند، و مخلوقِ ناقص می‌تواند با خالقی که از هر جهت کامل است، در یکی از صفاتش که کلام است، برابری کند و مانند آن را بیاورد. 4- درحالی که پیامبر صلی الله علیه وسلم را می‌شناختند، و بیشتر و بهتر از همۀ مردم می‌دانستند که او نوشتن بلد نیست، و به نزد کسی که نوشتن بلد است، نمی‌رود، اما باز هم چنین خیالی را در سر می‌پروراندند. info
التفاسير:

external-link copy
6 : 25

قُلْ اَنْزَلَهُ الَّذِیْ یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ؕ— اِنَّهٗ كَانَ غَفُوْرًا رَّحِیْمًا ۟

بنابراین خداوند سخن آنها را رد نمود و فرمود: ﴿قُلۡ أَنزَلَهُ ٱلَّذِي يَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ بگو: ذاتی این قرآن را نازل کرده است که علم و آگاهی او، همۀ چیزهای پنهان و پیدایی را که در آسمان‌ها و زمین است، فرا گرفته است. همان‌گونه که فرموده است: ﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ﴾ و بی‌گمان آن را پروردگار جهانیان نازل کرده، و روح الأمین [=جبریل] آن را بر قلب تو نازل نموده است تا از بیم‌دهندگان باشی. خداوند حجت را بر مشرکین اقامه نموده است؛ زیرا ذاتی که قرآن را نازل نموده، علم و آگاهی‌اش همه چیز را احاطه کرده است. پس محال است مخلوقی به دروغ این قرآن را ساخته باشد، و به خدا نسبت داده، و بگوید: این از جانب خدا است! در حالی که از طرف خدا نیست، و ریختنِ خونِ مخالفان خود، و گرفتنِ اموالشان را حلال بداند، و ادعا نماید که خداوند این را به او گفته است، درحالی که خداوند همه چیز را می‌داند، با وجود این او را یاری و کمک ‌نماید، و بر دشمنانش پیروز ‌گرداند، و بر جان و سرزمین آنها مسلط گرداند. پس هیچ کس نمی‌تواند این قرآن را انکار کند، مگر اینکه نخست علم الهی را انکار کند، سپس قرآن را انکار نماید. و هیچ گروهی از انسان‌ها بر این باور نیستند، جز فلاسفۀ دهری که خدا را قبول ندارند. و ذکر علمِ همه جانبه و فراگیر الهی، آنها را بر اندیشیدن در قرآن تحریک می‌نماید؛ و اگر آنها در قرآن بیندیشند، از علم و احکام الهی چیزهایی را می‌بینند که قاطعانه دلالت می‌نماید قرآن از سوی دانای پنهان و پیدا نازل شده است. و با اینکه کافران توحید و رسالت را انکار کردند، اما لطف خداوندی آنها را رها نکرد، و بر آنان ستم ننمود؛ بلکه آنان را به توبه و بازگشت به سوی خود فرا خواند، و به آنان نوید داد که اگر توبه کنند و به سوی خدا بازگردند، آمرزش و رحمت الهی آنها را در بر خواهد گرفت. ﴿إِنَّهُۥ كَانَ غَفُورٗا﴾ بی‌گمان، خداوند آمرزنده است؛ یعنی مرتکبانِ جنایت و گناهان را می‌آمرزد، به شرطی که اسبابِ آمرزش را فراهم آورند. و اسباب آمرزش، دست کشیدن و بازآمدن از گناهان و توبه کردن است.﴿رَّحِيمٗا﴾ و با آنان مهربان است؛ چراکه فوراً آنان را عذاب نمی‌دهد، درحالی‌که آنها موجبات عذاب را فراهم آورده‌اند. و با آنها مهربان است؛ چون توبۀ آنان را، پس از آنکه مرتکب گناه شدند، می‌پذیرد؛ و گناهان گذشتۀ آنان را از بین برده، و نیکی‌هایشان را می‌پذیرد. و کسی را که از نزد او گریخته، چون باز آید، او را در نزد خود می‌پذیرد، و حسناتش را قبول می‌کند، و به وی روی می‌آورد، و به جایگاه مطیعان و منیبان می‌رساند. info
التفاسير:

external-link copy
7 : 25

وَقَالُوْا مَالِ هٰذَا الرَّسُوْلِ یَاْكُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِیْ فِی الْاَسْوَاقِ ؕ— لَوْلَاۤ اُنْزِلَ اِلَیْهِ مَلَكٌ فَیَكُوْنَ مَعَهٗ نَذِیْرًا ۟ۙ

این از گفته‌های کسانی است که پیامبر را تکذیب کرده، و رسالت او را مورد طعن قرار داده، و معترضانه می‌گفتند: چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده، و چرا پادشاه نیست، و چرا فرشته‌ای او را در امر رسالت یاری نمی‌کند؟! پس گفتند: ﴿مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِ﴾ این پیامبر را چه شده است؟! یعنی از روی تمسخر می‌گفتند: این شخص که ادعای رسالت می‌کند، چرا ﴿يَأۡكُلُ ٱلطَّعَامَ﴾ غذا می‌خورد، غذا خوردن که از ویژگی‌های انسان است، چرا فرشته‌ای به عنوان پیامبر فرستاده نشده است که غذا نخورد، و به آنچه انسان‌ها نیاز دارند، نیاز نداشته باشد؟! ﴿وَيَمۡشِي فِي ٱلۡأَسۡوَاقِ﴾ و چرا در بازارها برای خرید و فروش راه می‌رود؟ زیرا این چیزها ـ ‌به گمان آنان ـ شایستۀ کسی نیست که پیامبر باشد. با اینکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَكَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّآ إِنَّهُمۡ لَيَأۡكُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَيَمۡشُونَ فِي ٱلۡأَسۡوَاقِ﴾ و ما پیش از تو پیامبرانی را نفرستاده‌ایم مگر اینکه آنها غذا ‌خورده، و در بازارها راه می‌رفتند. ﴿لَوۡلَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مَلَكٞ﴾ چرا همراه او فرشته‌ای نازل نشده که وی را معاونت و یاری نماید؟! ﴿فَيَكُونَ مَعَهُۥ نَذِيرًا﴾ و همراه او مردم را بیم دهد؟ آنها گمان می‌بردند که او برای انجام رسالت کافی نیست، و توانایی انجام دادن آن را ندارد. info
التفاسير:

external-link copy
8 : 25

اَوْ یُلْقٰۤی اِلَیْهِ كَنْزٌ اَوْ تَكُوْنُ لَهٗ جَنَّةٌ یَّاْكُلُ مِنْهَا ؕ— وَقَالَ الظّٰلِمُوْنَ اِنْ تَتَّبِعُوْنَ اِلَّا رَجُلًا مَّسْحُوْرًا ۟

﴿أَوۡ يُلۡقَىٰٓ إِلَيۡهِ كَنزٌ﴾ یا اینکه گنجی از آسمان به سوی او انداخته شود، گنجی بی‌رنج. ﴿أَوۡ تَكُونُ لَهُۥ جَنَّةٞ يَأۡكُلُ مِنۡهَا﴾ یا اینکه باغی داشته باشد که از میوه‌های آن بخورد تا به وسیلۀ آن باغ، برای طلب روزی، از رفتن به بازارها بی‌نیاز گردد. ﴿وَقَالَ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا﴾ و ستمگران گفتند: ـ و ستمشان آنها را به گفتن چنین سخنی واداشت، نه از روی اشتباه‌ـ شما جز از مرد جادو زده‌ای پیروی نمی‌کنید. این را گفتند، درحالی که کمالِ عقل و گفتارِ نیک و سالمِ بودن پیامبر را از همۀ عیب‌ها می‌دانستند. و از آنجا که سخنان کافران بسیار عجیب بود، خداوند متعال فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
9 : 25

اُنْظُرْ كَیْفَ ضَرَبُوْا لَكَ الْاَمْثَالَ فَضَلُّوْا فَلَا یَسْتَطِیْعُوْنَ سَبِیْلًا ۟۠

﴿ٱنظُرۡ كَيۡفَ ضَرَبُواْ لَكَ ٱلۡأَمۡثَٰلَ﴾ بنگر چگونه برای تو مَثَل‌ها زدند. و آن مثل‌ها این بود که می‌گفتند: چرا پیامبر فرشته نیست، و ویژگی‌های انسانی دارد؟ و چرا فرشته‌ای همراه او فرستاده نشده است؟! زیرا بر انجامِ آنچه می‌گوید، توانایی ندارد. و چرا گنجی از آسمان به سوی او فرود نمی‌آید؟ و یا باغی ندارد، که او را از رفتن به بازارها بی‌نیاز ‌کند؟ و یا اینکه می‌گفتند: او دیوانه و جادو زده است. ﴿فَضَلُّواْ فَلَا يَسۡتَطِيعُونَ سَبِيلٗا﴾ آنها گفته‌های متضادی بر زبان آوردند که سراسر جهالت و گمراهی و بی‌خردی بود، و هیچ هدایتی در آن وجود نداشت. و هیچ یک از این گفته‌ها، نمی‌تواند کوچک‌ترین شبهه‌ای در رسالت او ایجاد کند، و انسانِ عاقل با کمترین تأملی در گفته‌های آنان، به پوچ و باطل بودن آن یقین حاصل کرده، و دیگر نیازی به رد آن ندارد. بنابراین خداوند آدمی را به اندیشیدن فرمان داده است، تا در گفته‌های آنها بیندیشد و بنگرد که آیا سخنانِ آنان، می‌تواند انسان را از یقین کردن به رسالت و صداقت پیامبر باز دارد؟ بنابراین خداوند خبر داد که او می‌تواند خیر فراوانی در دنیا به پیامبر بدهد، پس فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
10 : 25

تَبٰرَكَ الَّذِیْۤ اِنْ شَآءَ جَعَلَ لَكَ خَیْرًا مِّنْ ذٰلِكَ جَنّٰتٍ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهٰرُ ۙ— وَیَجْعَلْ لَّكَ قُصُوْرًا ۟

﴿تَبَارَكَ ٱلَّذِيٓ إِن شَآءَ جَعَلَ لَكَ خَيۡرٗا مِّن ذَٰلِكَ﴾ بزرگوار و خجسته است ذاتی که اگر بخواهد، بهتر از آنچه که آنها می‌گفتند، برایت مهیا سازد. سپس آن را توضیح داد و فرمود: ﴿جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ وَيَجۡعَل لَّكَ قُصُورَۢا﴾ باغ‌هایی که رودها در زیر آن روان است، و برای تو کاخ‌های مجلل و بلند قرار دهد. پس او از انجام چنین کاری ناتوان نیست، اما چون دنیا نزد خداوند در نهایت پستی و حقارت قرار دارد، به دوستان و پیامبرانش اندازه‌ای را داده که حکمت او اقتضا نموده است، و این پیشنهاد دشمنان -که می‌گویند چرا رزقِ بسیار فراوان به آنان داده نشده است- ستم و جسارت است. info
التفاسير:

external-link copy
11 : 25

بَلْ كَذَّبُوْا بِالسَّاعَةِ وَاَعْتَدْنَا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِیْرًا ۟ۚ

و از آنجا که این گفته‌ها بی‌محتوا و فاسد بود، خداوند خبر داد که سخنان آنها، در راستای طلب حق، و پیروی از دلیل نیست، بلکه این حرف‌ها را از، روی لجاجت و ستمگری و دروغ انگاشتنِ حق بر زبان جاری می‌کنند، و چون دل‌هایشان سرشار از مخالفت و ستمگری و نپذیرفتن حق است، چنین کلماتی از زبانشان بیرون می‌آید. ﴿بَلۡ كَذَّبُواْ بِٱلسَّاعَةِ﴾ بلکه همۀ اینها بهانه بوده و حقیقت قضیه این است که آنها قیامت را دروغ انگاشتند. و راهی برای هدایتِ تکذیب‌کنندۀ لجوج که از حق پیروی نمی‌کند، نیست، و مجادله کردن با او مفید واقع نخواهد شد. بلکه باید عذاب بر او نازل شود. بنابراین فرمود: ﴿وَأَعۡتَدۡنَا لِمَن كَذَّبَ بِٱلسَّاعَةِ سَعِيرًا﴾ و برای کسی که قیامت را دروغ انگارد، دوزخ را فراهم دیده‌ایم؛ یعنی آتشی بزرگ که به شدت سوزان است، و بر اهل آن، خشمگین، و صدای شعله‌های آن، شدید است. info
التفاسير: