クルアーンの対訳 - ペルシア語対訳 - アッ=サァディーの注釈

ページ番号:close

external-link copy
98 : 18

قَالَ هٰذَا رَحْمَةٌ مِّنْ رَّبِّیْ ۚ— فَاِذَا جَآءَ وَعْدُ رَبِّیْ جَعَلَهٗ دَكَّآءَ ۚ— وَكَانَ وَعْدُ رَبِّیْ حَقًّا ۟ؕ

وقتی که ذو القرنین این کار زیبا و شاهکار بزرگ را انجام داد، آن را به پروردگارش نسبت داد و گفت: ﴿هَٰذَا رَحۡمَةٞ مِّن رَّبِّي﴾ این از فضل و احسان خدا بر من است. و خلفا و فرمانروایان صالح این‌گونه هستند که هرگاه خداوند نعمتی را به آنان ارزانی نماید، شکر، و اقرار به نعمت آنان بیشتر می‌شود، و بیش از پیش به نعمت خدا اعتراف می‌کنند، همان‌گونه که سلیمان ـ علیه السلام ـ وقتی که تختِ ملکۀ سبا از مسافت خیلی دور نزد او حاضر شد، گفت: ﴿هَٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّي لِيَبۡلُوَنِيٓ ءَأَشۡكُرُ أَمۡ أَكۡفُرُ﴾ این از فضل پروردگارم است تا مرا بیازماید که آیا شکر را به جا می‌آورم یا ناسپاسی می‌کنم. به خلاف سرکشان و متکبران و کسانی که در دنیا سرکشی می‌کنند، و نعمت‌های دنیوی، غرور و سرکشی آنها را می‌افزاید؛ آن گونه که قارون وقتی خداوند به او گنج‌هائی داد که کلیدهای آن بر گروه نیرومند سنگینی می‌کرد، گفت: ﴿إِنَّمَآ أُوتِيتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ عِندِيٓ﴾ آن را تنها بر اساس دانشی از نزد خود به دست آورده‌ام. ﴿فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ رَبِّي﴾ و هرگاه وعدۀ پروردگارم برای بیرون آمدن یأجوج و مأجوج فرا ‌رسد، ﴿جَعَلَهُۥ دَكَّآءَ﴾ آن سد محکم و بزرگ را منهدم و هموار می‌سازد، ﴿وَكَانَ وَعۡدُ رَبِّي حَقّٗا﴾ و وعدۀ پروردگارم حق است. info
التفاسير:

external-link copy
99 : 18

وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَىِٕذٍ یَّمُوْجُ فِیْ بَعْضٍ وَّنُفِخَ فِی الصُّوْرِ فَجَمَعْنٰهُمْ جَمْعًا ۟ۙ

﴿وَتَرَكۡنَا بَعۡضَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ يَمُوجُ فِي بَعۡضٖ﴾ و در آن روز، ما آنان را رها می‌سازیم تا برخی در برخی موج زنند. احتمال دارد که ضمیر [در﴿ يَمُوجُ﴾] به یأجوج و مأجوج برگردد؛ یعنی آنها از بس که زیادند و تمام زمین را فرا می‌گیرند، وقتی که به سوی مردم بیرون می‌آیند، برخی در برخی موج می‌زنند. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا فُتِحَتۡ يَأۡجُوجُ وَمَأۡجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٖ يَنسِلُونَ﴾ تا اینکه سدّ یأجوج و مأجوج باز شد، و آنها از هر بلندی بیرون آمده و سرازیر می‌شوند. و احتمال دارد که ضمیر به مردم برگردد، که روز قیامت جمع می‌شوند؛ و چون زیادند، به هنگام رویارویی با سختی‌ها و زلزله‌های بزرگ [به ‌این سو و آن سو دویده و] موج می‌زنند. به دلیل اینکه می‌فرماید: ﴿وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَجَمَعۡنَٰهُمۡ جَمۡعٗا﴾ و وقتی اسرافیل در صور می‌دمد، خداوند روح‌ها را به جسم‌ها برمی‌گرداند، سپس آنها را گرد می‌آورد، و آنان را برای حضور در محل ایستادن جمع می‌نماید، و پیشینیان و کافران و مومنان را گرد می‌آورد تا مورد سؤال قرار گیرند و محاسبه شوند و مجازات اعمالشان را ببینند؛ اما کافران با توجه به اختلاف حالتشان، سزایشان جهنم است، و برای همیشه درآن باقی می‌مانند. بنابراین فرمود: ﴿وَعَرَضۡنَا جَهَنَّمَ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡكَٰفِرِينَ عَرۡضًا﴾ و جهنم را، آن روز به طرز شگفتی به کافران نشان می‌دهیم. info
التفاسير:

external-link copy
100 : 18

وَّعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَىِٕذٍ لِّلْكٰفِرِیْنَ عَرْضَا ۟ۙ

آن‌گونه که خداوند متعال فرمود: ﴿وَبُرِّزَتِ ٱلۡجَحِيمُ لِلۡغَاوِينَ﴾ و جهنم به گمراهان نشان داده می‌شود؛ یعنی برایشان عرضه می‌شود تا جایگاه و منزل خود را مشاهده کنند، و از زنجیرها و آتش سوزان و آب داغ و سرمای شدید آن بهره‌مند شوند، و عذابی را بچشند که دل‌ها را گنگ می‌نماید و گوش‌ها را کر می‌کند. این پیامدِ اعمال و سزای کارهایشان است؛ زیرا آنها در دنیا info
التفاسير:

external-link copy
101 : 18

١لَّذِیْنَ كَانَتْ اَعْیُنُهُمْ فِیْ غِطَآءٍ عَنْ ذِكْرِیْ وَكَانُوْا لَا یَسْتَطِیْعُوْنَ سَمْعًا ۟۠

این پیامدِ اعمال و سزای کارهایشان است؛ زیرا آنها در دنیا ﴿كَانَتۡ أَعۡيُنُهُمۡ فِي غِطَآءٍ عَن ذِكۡرِي﴾ چشم‌هایشان را، از خواندن و دیدن آیات خداوند و قرآن کریم، می‌بستند، و از آن روی بر تافته و می‌گفتند: ﴿قُلُوبُنَا فِيٓ أَكِنَّةٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَيۡهِ﴾ دل‌های ما، از آنچه ما را به آن فرا می‌خوانی، در پرده است، و در برابر چشم‌هایشان، پرده‌هایی است که آنان را از دیدن آیات خداوند باز می‌دارد. خداوند متعال فرموده است: ﴿وَكانَوا وَعَلَىٰٓ أَبۡصَٰرِهِمۡ غِشَٰوَةٞ﴾ و بر چشم‌هایشان پرده‌ای است. ﴿لَا يَسۡتَطِيعُونَ سَمۡعًا﴾ و توانایی شنیدن آیات خداوند را که انسان را به ایمان می‌رسانَد، نداشتند، چون ازقرآن و پیامبر متنفر بوده، و نسبت به آنها کینه داشتند؛ و کسی که کینه در دل دارد، نمی‌تواند به سخن کسی گوش دهد که نسبت به او کینه دارد، و متنفر است. پس چون راه‌های علم و خیر به روی آنها بسته شده است، نه گوش و چشم دارند و نه عقل مفید؛ به همین جهت به خدا کفر ورزیده، و آیات او را انکار کرده، و پیامبرانش را تکذیب نمودند؛ بنابراین مستحق جهنم شدند که بد سرنوشتی است. info
التفاسير:

external-link copy
102 : 18

اَفَحَسِبَ الَّذِیْنَ كَفَرُوْۤا اَنْ یَّتَّخِذُوْا عِبَادِیْ مِنْ دُوْنِیْۤ اَوْلِیَآءَ ؕ— اِنَّاۤ اَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكٰفِرِیْنَ نُزُلًا ۟

این، بیانگر باطل بودن ادعای مشرکانِ کافر است؛ کسانی که برخی از پیامبران و اولیا را شریک خدا قرار داده، و آنها را پرستش نموده، و گمان می‌برند که یاور و سرپرست ایشان خواهند بود، و آنها را از عذاب خدا نجات می‌دهند، و پاداش الهی را بهرۀ ایشان می‌نمایند، حال آنکه آنها به خداوند و پیامبرش کفر ورزیده‌اند. خداوند در قالب استفهام انکاری که مبیّن باطل بودن عقل آنان است، می‌فرماید: ﴿أَفَحَسِبَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن يَتَّخِذُواْ عِبَادِي مِن دُونِيٓ أَوۡلِيَآءَ﴾ آیا این کافران گمان می‌برند که [می‌توانند] به جز من، بندگان مرا دوست و محبوب قرار ‌دهند؟ یعنی چنین نمی‌شود، و هرگز اولیای خدا، با فردی که دشمن خداست، دوست نمی‌شوند؛ بلکه برای جلب محبت خدا و رضایت او و پرهیز از ناخشنودی و خشمش، طبق دستور الهی عمل می‌نمایند. پس این، همانند فرمودۀ الهی‌است که می‌فرماید: ﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا ثُمَّ يَقُولُ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ أَهَٰٓؤُلَآءِ إِيَّاكُمۡ كَانُواْ يَعۡبُدُونَ قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا﴾ و [به یاد آور] روزی که همۀ آنان را گرد می‌آورد، سپس به ملائکه می‌گوید: «آیا آنها شما را عبادت می‌کردند؟!» گویند: «پاکی تو، و از هر نقصی مبرّایی، تو به جای آنان دوست و محبوب ما هستی.» پس هرکس ادعا کند که او یکی از اولیای خدا را به عنوان یاور [و فریادرس] قرار داده است، در حالی که او با خدا دشمنی می‌کند، او دروغگواست. و احتمال دارد ـ و این قول ظاهر می‌باشد ـ که معنی آیه چنین باشد: آیا کافرانِ به خدا و منکران پیامبران گمان می‌برند که می‌توانند به جز خدا، دوستانی را بگیرند که آنها را یاری ‌کنند؛ و به جای خدا مشکلات را از آنها دور نمایند؟ این، پنداری باطل و گمانی فاسد است؛ زیرا مخلوقات، هیچ چیزی از سود و زیان در دستشان نیست. و این مانند گفته الهی است که می‌فرماید: ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا يَمۡلِكُونَ كَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنكُمۡ وَلَا تَحۡوِيلًا﴾ بگو: کسانی را که به جز او گمان می‌برید می‌توانند کاری بکنند، بخوانید، پس نمی‌توانند زیان را از شما دور کنند، و نمی‌توانند آن را برگردانند. ﴿وَلَا يَمۡلِكُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ﴾ و کسانی را که به جای او پرستش می‌کنند، اختیار شفاعت ندارند. و آیات دیگری نیز وجود دارد که خداوند در آنها بیان می‌نماید. هرکس به جای خدا معبودی را بر گرفته و به آن محبت ورزد، گمراه و ناکام است و به هیچ چیزی از هدفش نایل نمی‌شود. ﴿إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡكَٰفِرِينَ نُزُلٗا﴾ همانا ما جهنم را، برای مهمانی و پذیرایی کافران، آماده کرده‌ایم، جهنم، چه بد جایگاه، و چه بد محل پذیرایی است برای آنان. info
التفاسير:

external-link copy
103 : 18

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْاَخْسَرِیْنَ اَعْمَالًا ۟ؕ

ای محمد! صلی الله علیه وسلم به مردم هشدار ده و به آنان بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه سازم؟ info
التفاسير:

external-link copy
104 : 18

اَلَّذِیْنَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیٰوةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُوْنَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُوْنَ صُنْعًا ۟

﴿ٱلَّذِينَ ضَلَّ سَعۡيُهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾ کسانی که تمام اعمالشان که گمان می‌بردند به نیکی آن را انجام داده‌اند، باطل و نابود گشته است. پس چگونه خواهد بود اعمالشان که به یقین می‌دانند باطل است و مصداق مبارزه و دشمنی با خدا و رسولش است؟! پس چه کسانی اعمالشان بر باد رفته، و خود و خانواده‌شان را در روز قیامت دچار زیان گردانده‌اند؟ info
التفاسير:

external-link copy
105 : 18

اُولٰٓىِٕكَ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا بِاٰیٰتِ رَبِّهِمْ وَلِقَآىِٕهٖ فَحَبِطَتْ اَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیْمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیٰمَةِ وَزْنًا ۟

﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِ‍َٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ وَلِقَآئِهِۦ﴾ آنها همان کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او کفر ورزیدند؛ یعنی آیات قرآنی و آیات مشهودی را که بر واجب بودن ایمان به خدا و فرشتگان و کتاب‌های آسمانی و پیامبران و روز قیامت دلالت می‌نماید، انکار کردند. ﴿فَحَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَلَا نُقِيمُ لَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَزۡنٗا﴾ و به این سبب، اعمالشان بر باد رفت و نابود شد، و روز قیامت هیچ ارزش و جایگاه و هیچ ترازویی برایشان درنظر نخواهیم گرفت؛ چون هدف از گذاشتن ترازو، این است که نیکی‌ها و بدی‌ها با آن وزن شده و تعیین گردد که کدام بیشتر و سنگین‌تر است. اما اینها هیچ نیکی ندارند، چون کارهایشان کارهای نیک محسوب نمی‌شود، چراکه نشأت گرفته از ایمان نبوده است. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا يَخَافُ ظُلۡمٗا وَلَا هَضۡمٗا﴾ و هرکس کارهای شایسته انجام دهد و او مؤمن باشد، از هیچ ستم و ظلمی نمی‌ترسد. اما اعمال [فاسدشان] شمرده می‌شود و به آن اعتراف می‌کنند. و در ملأ عام خوار و رسوا ‌شده، سپس عذاب داده می‌شوند. بنابراین فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
106 : 18

ذٰلِكَ جَزَآؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوْا وَاتَّخَذُوْۤا اٰیٰتِیْ وَرُسُلِیْ هُزُوًا ۟

﴿ذَٰلِكَ جَزَآؤُهُمۡ﴾ نابود شدن اعمالشان، و اینکه روز قیامت میزانی برایشان نهاده نخواهد شد، به خاطر حقارت و ناچیز بودن اعمالشان است؛ چون به آیات خدا کفر ورزیدند، و پیامبران را به تمسخر گرفتند، درحالی‌که می‌بایست به‌طور کامل به آیات خدا و پیامبرانش ایمان آورند و آنها را تعظیم کنند و این کار را به‌طور کامل انجام دهند. اما اینها برعکس عمل نمودند. پس امرشان نیز برعکس شده، و هلاک گشته و به عذاب گرفتار شدند. info
التفاسير:

external-link copy
107 : 18

اِنَّ الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا وَعَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنّٰتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا ۟ۙ

وقتی سرانجامِ کافران و اعمالشان را بیان نمود، اعمال مؤمنان و سرانجامِ آنان را بیان کرد و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾ همانا کسانی که با دل‌هایشان ایمان آوردند و با اعضا و جوارح خود کار‌های شایسته انجام دادند ـ این صفت، تمام دین از قبیل: عقاید و اعمال و اصول و فروع ظاهری و باطنی آن را شامل می‌شود ـ پس اینان برحسب تفاوت درجات ایمان و عمل صالحشان، باغ‌های بهشت جایگاه پذیرایی از آنان است. احتمالاً منظور از فردوس، بالاترین و بهترین جای بهشت است؛ و این پاداش، از آنِ کسی خواهد بود که ایمان و عمل صالح در او به طور کامل وجود داشته باشد و آنها پیامبران و مقرّبان هستند. و احتمال دارد که منظور از آن، همۀ منزل‌های بهشت باشد. پس این پاداش، شامل تمامِ اهلِ ایمان اعم از مقرّبین و نیکان و «مقتصدین» میانه‌روان می‌شود، و هر یک از این گروه‌ها برحسب حالت خود، در آن قرار می‌گیرد. و این معنی از آن دیگری بهتر است، چون عام است.همچنین «جنّات» به صورت جمع ذکر شده، و به فردوس نسبت داده شده است؛ و فردوس به باغی گفته می‌شود که انگور یا درختان انبوهی داشته باشد، پس بر همۀ بهشت صدق پیدا می‌کند. بنابراین «جنّات فردوس» محل مهمانی و ضیافت اهل ایمان و عمل صالح می‌باشد، و چه پذیرایی بزرگ‌تر از این وجود دارد که همۀ نعمت‌هایی را که موجب شادی دل‌ها و ارواح و جسم‌ها می‌شود، در بر دارد. در بهشت هرچه انسان بخواهد و چشم‌ها از دیدن آن لذّت ‌برند، از قبیل: منازل زیبا، و باغ‌های سرسبز، و درختان پر میوه، و همسران زیبا، و پرندگان ترانه‌خوان، و خوردنی‌های لذیذ، و خدمتگزاران و فرزندان و نهرهای جاری، و منظره‌های زیبا و جمال ظاهری و معنوی و نعمت همیشگی وجود دارد. بالاتر و برتر از این، بهره‌مند شدن از نزدیکی خداوند، و دست یافتن به خشنودی او، و برخورداری از دیدن خداوند، و شنیدن سخن او می‌باشد. به‌راستی که این، پذیرایی زیبا، و کامل و بزرگ و همیشگی است، و بزرگ‌تر از آن است که خلائق بتوانند آن را توصیف نمایند یا به دل انسان‌ها خطور نماید. و اگر بندگان به بخشی از این نعمت آگاهی داشتند و به طور حقیقی آن را می‌دانستند و دل‌هایشان به آن یقین حاصل می‌کرد، بدان علاقه‌مند شده؛ و از درد جدایی و دوری بهشت، ارواحشان از بدنشان جدا می‌شد و گروه گروه به سوی آن می‌شتافتند؛ و دنیای فانی و لذت‌های ناگوار و مقطعی را بر آن ترجیح نمی‌دادند؛ و وقت خود را بیهوده تلف نمی‌کردند؛ چراکه در هر لحظه، می‌توان به اندازۀ سالیان دراز، نعمت‌های بهشت را به دست آورد. امّا غفلت فراگیر شده، و ایمان ضعیف گشته، و علم و دانش حقیقی رو به کاستی نهاده، و اراده‌ها سست شده است. این است که به این روز افتاده‌ایم! «لا حول ولا قوۀ إلا بالله العلی العظیم.» info
التفاسير:

external-link copy
108 : 18

خٰلِدِیْنَ فِیْهَا لَا یَبْغُوْنَ عَنْهَا حِوَلًا ۟

﴿خَٰلِدِينَ فِيهَا﴾ در آن جاودانه می‌مانند. در بهشت، نعمت‌ها کامل هستند؛ و کامل بودن آنها، بدان معنی است که از بین نرفته و تمام نمی‌شوند. ﴿لَا يَبۡغُونَ عَنۡهَا حِوَلٗا﴾ و تقاضای نقل مکان و جابه‌جایی از آنجا را ندارند؛ چون آنها، جز آنچه که مورد پسندشان می‌باشد و آنان را شاد می‌نماید، چیزی دیگر نمی‌بینند، و نعمتی بالاتر از آنچه که در آن به ‌سر می‌برند، مشاهده نمی‌کنند. info
التفاسير:

external-link copy
109 : 18

قُلْ لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمٰتِ رَبِّیْ لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ كَلِمٰتُ رَبِّیْ وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهٖ مَدَدًا ۟

یعنی آنان را از عظمت خداوند و گستردگی صفاتش، و اینکه بندگان نمی‌توانند به چیزی از آن احاطه نمایند، آگاه کن و بگو: ﴿لَّوۡ كَانَ ٱلۡبَحۡرُ مِدَادٗا لِّكَلِمَٰتِ رَبِّي﴾ اگر دریاهای موجود در جهان، جوهر شوند؛ و همۀ درختان دنیا از اول تا آخر از درختان شهرها گرفته تا درختان بیابان و [جنگل‌ها]، قلم شوند تا سخنان و صفات خداوند را بنویسند، ﴿لَنَفِدَ ٱلۡبَحۡرُ قَبۡلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَٰتُ رَبِّي﴾ پیش از آنکه سخنان پروردگارم پایان پذیرد، دریاها تمام خواهند شد و قلم‌ها خواهند شکست؛ چرا که این موضوع بی‌نهایت گسترده و بزرگ است، و هیچ کسی نمی‌تواند آن را احاطه نماید. و در آیه‌ای دیگر آمده است: ﴿وَلَوۡ أَنَّمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ مِن شَجَرَةٍ أَقۡلَٰمٞ وَٱلۡبَحۡرُ يَمُدُّهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦ سَبۡعَةُ أَبۡحُرٖ مَّا نَفِدَتۡ كَلِمَٰتُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ﴾ و اگر همۀ درختانی که در روی زمین هستند، قلم شوند؛ و دریاها هفت برابر شده و جوهر شوند، کلمات و سخنان خداوند تمام نخواهد شد. همانا خداوند با قدرت و فرزانه است. و این از باب نزدیک کردنِ معنی به اذهان می‌باشد، چون این چیزها آفریده شده‌اند، و همۀ مخلوقات از بین رفتنی و پایان پذیرند. اما سخنِ خداوند، صفت اوست؛ و صفات او، مخلوق نیستند و حد و پایانی ندارند؛ و هر گستردگی و عظمتی را که دل‌ها تصور ‌نمایند، خداوند بالاتر از آن است، و سایر صفات خداوند مانند علم و حکمت و قدرت و رحمتش نیز این چنین می‌باشند، و اگر علمِ همۀ خلائق؛ از پیشینیان گرفته تا آیندگان و اهل آسمان و زمین جمع گردد، در مقایسه با علمِ الهی، بسان گنجشکی می‌ماند که منقاری به آب ‌زند و با منقار خود قطره آبی را بردارد؛ زیرا خداوند دارای صفت‌های بزرگ و وسیع و کامل است، و همانا بازگشت همه به سوی پروردگارت است. info
التفاسير:

external-link copy
110 : 18

قُلْ اِنَّمَاۤ اَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ یُوْحٰۤی اِلَیَّ اَنَّمَاۤ اِلٰهُكُمْ اِلٰهٌ وَّاحِدٌ ۚ— فَمَنْ كَانَ یَرْجُوْا لِقَآءَ رَبِّهٖ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَّلَا یُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهٖۤ اَحَدًا ۟۠

﴿قُلۡ﴾ ای محمد! به کافران و دیگران بگو: ﴿إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ﴾ من فقط انسانی مانند شما هستم؛ یعنی معبود نیستم و مشارکتی در فرمانروایی جهان ندارم، و غیب نمی‌دانم و خزانه‌های خدا نزد من نیست. ﴿إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ﴾ بلکه انسانی مانند شما هستم، و بنده‌ای از بندگان پروردگارم می‌باشم. ﴿يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ﴾ به من وحی می‌شود که معبودِ شما یکی است و بس. و فقط به سبب وحیی که بر من وحی می‌شود، برتری داده شده‌ام؛ و بزرگ‌ترین مطالب وحی، این است که به شما خبر دهم خدایتان یکی است؛ یعنی شریکی ندارد و هیچ‌کس دیگری سزاوار ذره‌ای از عبادت نیست، و شما را به عملی فرا می‌خوانم که شما را به او نزدیک می‌نماید، و مستحق پاداش وی می‌گرداند، و عذابش را از شما دور می‌کند. بنابراین فرمود: ﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا﴾ پس هرکس که امید دیدار خدای خویش را دارد، کار شایسته انجام دهد. کار شایسته، چیزی است که با شریعت خدا مطابق باشد، از قبیل: کارهای واجب و مستحب. ﴿وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾ و در پرستش پروردگارش کسی را شریک او نسازد؛ یعنی عملش را ریاکارانه انجام ندهد، بلکه آن را خالص برای رضای خدا انجام ‌دهد؛ و کسی که هم اخلاص دارد و هم در کارهایش [از شریعت] پیروی می‌نماید، آنچه را بدان امید دارد و می‌خواهد، می‌یابد. و اما کسی که این‌گونه نیست، در دنیا و آخرت زیانکار می‌باشد؛ و نزدیکی به مولا و سرورش، و دستیابی به رضای او را از دست می‌دهد. info
التفاسير: