Traduction des sens du Noble Coran - La traduction persane - Exégèse d'As-Sa'dî

Numéro de la page:close

external-link copy
28 : 23

فَاِذَا اسْتَوَیْتَ اَنْتَ وَمَنْ مَّعَكَ عَلَی الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِیْ نَجّٰىنَا مِنَ الْقَوْمِ الظّٰلِمِیْنَ ۟

﴿فَإِذَا ٱسۡتَوَيۡتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى ٱلۡفُلۡكِ﴾ و هرگاه تو و همراهانت بر کشتی سوار شدید و بر آن استقرار یافتید، و در میان امواج حرکت کردید، خداوند را به خاطر اینکه شما را نجات بخشیده و سلامتی داده است، ستایش کنید. پس بگو: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ «ستایش خداوندی را سزاست که ما را از گروه ستمگران رهایی بخشید.» در اینجا خداوند به نوح و همراهانش آموخت که این جمله را -به عنوان شکر و ستایش خداوند و به ‌پاس اینکه آنها را از عمل و عذاب ستمکاران رهایی بخشید- بگویند. info
التفاسير:

external-link copy
29 : 23

وَقُلْ رَّبِّ اَنْزِلْنِیْ مُنْزَلًا مُّبٰرَكًا وَّاَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِیْنَ ۟

﴿وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِي مُنزَلٗا مُّبَارَكٗا﴾ و بگو: «پروردگارا! مرا در جایگاه و منزلی خجسته فرود بیاور، ﴿وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡمُنزِلِينَ﴾ و تو بهترین فرود آورندگانی» یعنی نعمتی دیگر هست، و از خداوند بخواهید تا آن را به شما بدهد، و آن این است که منزل و جایگاه شما را خجسته و با برکت نماید. پس خداوند دعای نوح را پذیرفت: ﴿وَقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ وَٱسۡتَوَتۡ عَلَى ٱلۡجُودِيِّۖ وَقِيلَ بُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ و کار تمام شد، و کشتی بر کوه «جودی» قرار گرفت، و گفته شد: «هلاکت باد برای گروه ستمگران.» ﴿قِيلَ يَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَكَٰتٍ عَلَيۡكَ وَعَلَىٰٓ أُمَمٖ مِّمَّن مَّعَكَ﴾ گفته شد: «ای نوح! با سلامتی از جانب ما، و برکت‌هایی که برتو و بر مردمانی که همراه تو هستند، فرود بیا.» info
التفاسير:

external-link copy
30 : 23

اِنَّ فِیْ ذٰلِكَ لَاٰیٰتٍ وَّاِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِیْنَ ۟

﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ﴾ بدون شک در این داستان، نشانه‌هایی است دال بر اینکه تنها خداوند معبود است، و نوح پیامبر راستگوی اوست، و قومش دروغ می‌گویند، و اینکه خداوند نسبت به بندگانش مهربان است، و انسان‌ها را در صلب و کمر پدرشان نوح و در کشتی نگاه داشت، آنگاه که تمام اهل زمین غرق شدند. و کشتی نیز از آیات و نشانه‌های خداوند است: ﴿وَلَقَد تَّرَكۡنَٰهَآ ءَايَةٗ فَهَلۡ مِن مُّدَّكِرٖ﴾ و آن را به عنوان نشانه‌ای به جای گذاشتیم، آیا پند پذیرنده‌ای هست؟ بنابراین آیات را به صورت جمع ذکر نمود، چون بر چندین نشانه ومطلب دلالت می‌نمایند. ﴿وَإِن كُنَّا لَمُبۡتَلِينَ﴾ وبه‌طور مسلم ما آزمایش می‌نماییم. info
التفاسير:

external-link copy
31 : 23

ثُمَّ اَنْشَاْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا اٰخَرِیْنَ ۟ۚ

وقتی که خداوند از نوح و قومش، و اینکه آنها را هلاک کرد، سخن به میان آورد، فرمود: ﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِينَ﴾ آنگاه پس از آنان، نسلی دیگر و مردمانی دیگر پدیدار آوردیم. ظاهراً این نسل «ثمود» همان قوم صالح -علیه السلام- می‌باشند؛ چون این داستان، مشابه و همانند داستان آنهاست. info
التفاسير:

external-link copy
32 : 23

فَاَرْسَلْنَا فِیْهِمْ رَسُوْلًا مِّنْهُمْ اَنِ اعْبُدُوا اللّٰهَ مَا لَكُمْ مِّنْ اِلٰهٍ غَیْرُهٗ ؕ— اَفَلَا تَتَّقُوْنَ ۟۠

﴿فَأَرۡسَلۡنَا فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ﴾ پس پیغمبری از خودشان -که نسب و نژاد و صداقتش را می‌شناختند- به میان آنها فرستادیم؛ چون وقتی که پیامبر از خودشان باشد، زودتر فرمان می‌برند و موجب گریز آنها نمی‌شود. و آن پیامبر، ملت خویش را به آنچه که پیامبران ملت‌های خود را به ‌سوی آن دعوت ‌کردند، دعوت کرد، و چنین گفت: ﴿أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓ﴾ خدا را بپرستید؛ زیرا جز او، معبود به حقی ندارید. پس همۀ پیامبران بر این دعوت اتفاق نموده‌اند، و این اولین چیزی بوده است که امت‌های خود را به سوی آن دعوت کرده‌اند؛ اینکه فقط خدا را پرستش نمایید، و از عبادتِ غیر او نهی نموده، و خبر داده‌اند که پرستشِ غیر خدا باطل و پوچ است. بنابراین فرمود: ﴿أَفَلَا تَتَّقُونَ﴾ آیا از پروردگارتان نمی‌هراسید تا از پرستش این بت‌ها پرهیز کنید! info
التفاسير:

external-link copy
33 : 23

وَقَالَ الْمَلَاُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا وَكَذَّبُوْا بِلِقَآءِ الْاٰخِرَةِ وَاَتْرَفْنٰهُمْ فِی الْحَیٰوةِ الدُّنْیَا ۙ— مَا هٰذَاۤ اِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ ۙ— یَاْكُلُ مِمَّا تَاْكُلُوْنَ مِنْهُ وَیَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُوْنَ ۟ۙ

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَتۡرَفۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾ و سران و اشرافی که کفر ورزیده، و سر ستیز داشتند، و قیامت و جزا را قبول نداشتند، و آنها را در زندگانی دنیا ناز و نعمت داده بودیم؛ به منظور مخالفت با پیامبرشان، و تکذیب وی و برحذر داشتن مردم از او، گفتند: ﴿مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ﴾ این پیامبر، انسانی همچون شما می‌باشد، که ﴿يَأۡكُلُ مِمَّا تَأۡكُلُونَ مِنۡهُ وَيَشۡرَبُ مِمَّا تَشۡرَبُونَ﴾ از چیزهایی می‌خورد که شما می‌خورید؛ و از همان چیزهایی می‌نوشد که شما می‌نوشید. پس چه برتری و فضیلتی بر شما دارد؟ رسول می‌بایست فرشته‌ای باشد که غذا نخورد و آب ننوشد. info
التفاسير:

external-link copy
34 : 23

وَلَىِٕنْ اَطَعْتُمْ بَشَرًا مِّثْلَكُمْ ۙ— اِنَّكُمْ اِذًا لَّخٰسِرُوْنَ ۟ۙ

﴿وَلَئِنۡ أَطَعۡتُم بَشَرٗا مِّثۡلَكُمۡ إِنَّكُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ﴾ و اگر از پیامبر پیروی کنید و او را رئیس خود قرار دهید -حال آنکه او همانند شما انسان است- بی‌گمان عقل‌هایتان را از دست داده‌اید، و از کارتان پشیمان خواهید شد. عجیب است! زیرا در حقیقت، زیانمندی و پشیمانی، بهرۀ کسانی است که از او پیروی نکرده و فرمانش نبردند؛ و نادانی و بی‌خردیِ بزرگ از کسی سر زده که از اطاعت انسانی که خداوند وی را برگزیده و او را با رسالت خود برتری داده، امتناع ورزیده، و به ‌پرستش درخت و سنگ گرفتار شده است. این همانند گفتۀ ایشان است که گفتند: ﴿أَبَشَرٗا مِّنَّا وَٰحِدٗا نَّتَّبِعُهُۥٓ إِنَّآ إِذٗا لَّفِي ضَلَٰلٖ وَسُعُرٍ أَءُلۡقِيَ ٱلذِّكۡرُ عَلَيۡهِ مِنۢ بَيۡنِنَا بَلۡ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٞ﴾ آیا از انسانی از خودمان پیروی کنیم؟! همانا ما آنگاه در گمراهی و دیوانگی خواهیم بود. آیا از میان همۀ ما، وحی بر او فرو فرستاده شده است؟ خیر، بلکه او دروغگویی خودپسند است. info
التفاسير:

external-link copy
35 : 23

اَیَعِدُكُمْ اَنَّكُمْ اِذَا مِتُّمْ وَكُنْتُمْ تُرَابًا وَّعِظَامًا اَنَّكُمْ مُّخْرَجُوْنَ ۟

پس وقتی رسالت پیامبر را انکار کردند و نپذیرفتند، آنچه را که پیامبر می‌گفت -مبنی بر اینکه پس از مرگ زنده می‌شوند و طبق اعمالشان مورد مجازات قرار می‌گیرند- را نیز انکار نموده و نپذیرفتند. پس گفتند: ﴿أَيَعِدُكُمۡ أَنَّكُمۡ إِذَا مِتُّمۡ وَكُنتُمۡ تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَنَّكُم مُّخۡرَجُونَ هَيۡهَاتَ هَيۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ﴾ آیا به شما وعده می‌دهد که چون بمیرید و تبدیل به خاک و استخوان گردید، شما بار دیگر زنده می‌شوید، و از گورها به در آورده شده و برانگیخته می‌گردید؟! info
التفاسير:

external-link copy
36 : 23

هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لِمَا تُوْعَدُوْنَ ۟

زنده شدن پس از مرگ- بعد از اینکه تکه تکه شده، و تبدیل به خاک و استخوان گشتید- بسیار بعید، و دور از عقل است. دایرۀ دید آنها، بسیار کوتاه بود، و این امر را غیر ممکن می‌دیدند؛ و قدرت آفریننده را، با قدرت و توانایی خود مقایسه می‌کردند. و پاک و منزه است خداوند از اینکه توانایی‌اش، با توانایی آنها برابر باشد! آنان قدرت و توانایی خداوند را، بر زنده کردن مردگان، انکار کردند، خداوند را ناتوان می‌شمردند، و آفرینش نخستین خود را فراموش کرده و از یاد برده بودند، خداوندی که آنها را از عدم به وجود آورده بود. پس خداوند که آنها را از نیستی به هستی آورده است، زنده کردن دوبارۀ آنها بعد از آنکه خشکیدند و از بین رفتند، برای او آسان‌تر است. هردو کار برای خداوند آسان است. پس آنها چرا آفرینش نخستین خود را انکار نمی‌کنند، و امور محسوس را بزرگ و غیر ممکن دانسته و می‌گویند: ما همواره موجود بوده‌ایم. این را می‌گویند تا بهتر بتوانند رستاخیز را انکار نمایند، و در مورد وجود خداوندِ آفریننده به مجادله بپردازند. و دلیلی دیگر نیز بر زنده شدن وجود دارد، و آن این است که خداوند زمین را پس از پژمرده شدن و خشک شدنش، سبز و خرم و زنده و شاداب می‌گرداند؛ مردگان را نیز زنده می‌نماید، و او برهر کاری تواناست. و دلیلی دیگر نیز بر زنده شدن وجود دارد، و آن پاسخی است که به منکران رستاخیز در این آیه فرموده است: ﴿بَلۡ عَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡ فَقَالَ ٱلۡكَٰفِرُونَ هَٰذَا شَيۡءٌ عَجِيبٌ أَءِذَا مِتۡنَا وَكُنَّا تُرَابٗاۖ ذَٰلِكَ رَجۡعُۢ بَعِيدٞ﴾ بلکه از اینکه بیم‌دهنده‌ای از خود آنان به نزدشان آمد، تعجب کردند. پس کافران گفتند: «آیا وقتی مُردیم، و تبدیل به خاک شدیم، دوباره زنده می‌شویم؟ این بازگشتی بعید است.» ﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا تَنقُصُ ٱلۡأَرۡضُ مِنۡهُمۡۖ وَعِندَنَا كِتَٰبٌ حَفِيظُۢ﴾ پس خداوند در پاسخ آنها فرمود: وقتی آنها خشک ‌شده و از بین رفتند، آنچه را زمین از آنها می‌کاهد، می‌دانیم. و نزد ما کتابی است که همه چیز را ثبت و ضبط می‌نماید. info
التفاسير:

external-link copy
37 : 23

اِنْ هِیَ اِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوْتُ وَنَحْیَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوْثِیْنَ ۟

﴿إِنۡ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنۡيَا نَمُوتُ وَنَحۡيَا﴾ زندگانی و حیاتی جز زندگانی این جهان وجود ندارد، برخی از مردم می‌میرند، و برخی زندگی می‌کنند، ﴿وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِينَ﴾ و ما برانگیخته نخواهیم شد. info
التفاسير:

external-link copy
38 : 23

اِنْ هُوَ اِلَّا رَجُلُ ١فْتَرٰی عَلَی اللّٰهِ كَذِبًا وَّمَا نَحْنُ لَهٗ بِمُؤْمِنِیْنَ ۟

او جز مردی نیست که دچار جنون و دیوانگی شده است، بنابراین سخنانی از قبیل: یگانه بودن خداوند، و جهان آخرت و زندگی پس از مرگ را به زبان می‌آورد. ﴿فَتَرَبَّصُواْ بِهِۦ حَتَّىٰ حِينٖ﴾ پس تا مدتی عقوبت قتل و غیره را از او بردارید، تا احترامی برای او باشد؛ و چون دیوانه است، به سبب آنچه که می‌گوید، مؤاخذ‌ه نمی‌شود؛ یعنی ـ ‌طبق ادعای باطل آنها ‌ـ جای مجادله‌ای با او نیست، و با او در رابطه با صحت و سقم آنچه می‌گوید، مجادله نکنید. آنها ادعا می‌کردند که سخنان او باطل و پوچ است، و فقط این مانده بود که آیا او را سزا بدهند یا نه؟ بنابراین به خیال خودشان، عقل‌هایشان چنین اقتضا کرد که او را سزا ندهند، با اینکه مستحق سزا می‌باشد. آیا کفر و عنادی بالاتر از این هم هست؟! info
التفاسير:

external-link copy
39 : 23

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِیْ بِمَا كَذَّبُوْنِ ۟

بنابراین وقتی که کفرشان شدت گرفت، و بیم دادن در مورد آنها مفید واقع نشد، پیامبرشان آنان را نفرین نمود و گفت: ﴿رَبِّ ٱنصُرۡنِي بِمَا كَذَّبُونِ﴾ ای پروردگارم! به سبب آنکه مرا دروغگو انگاشتند، آنان را نابود کن و خوارشان بگردان، و در همین دنیا یاری‌ام کن. info
التفاسير:

external-link copy
40 : 23

قَالَ عَمَّا قَلِیْلٍ لَّیُصْبِحُنَّ نٰدِمِیْنَ ۟ۚ

پس خداوند دعایش را اجابت کرد و فرمود: (﴿عَمَّا قَلِيلٖ لَّيُصۡبِحُنَّ نَٰدِمِينَ info
التفاسير:

external-link copy
41 : 23

فَاَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنٰهُمْ غُثَآءً ۚ— فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظّٰلِمِیْنَ ۟

فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّيۡحَةُ بِٱلۡحَقِّ﴾) به زودی پشیمان می‌شوند. پس به سبب استقامتی که در برابر حق داشتند، ناگهان صدای بلند و مرگبار آنان را فرا گرفت؛ و این ستمی از جانب خدا بر آنان نبود، بلکه از روی عدالت به عذاب گرفتار شدند؛ و چون ستم کرده بودند، صدای بلند و مرگبار آنها را فرا گرفت و همه را نابود کرد. ﴿فَجَعَلۡنَٰهُمۡ غُثَآءٗ﴾ و ما ایشان را همچون خس و خاشاکی نمودیم که روی سیلاب در گوشه‌های رودخانه پرت شده است. و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ صَيۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَكَانُواْ كَهَشِيمِ ٱلۡمُحۡتَظِرِ﴾ ما بر آنان فریاد [مرگباری] فرستادیم، پس همانند گیاه خشکیدۀ [کومه‌ها] ریز و خرد شدند. ﴿فَبُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ پس همراه با عذاب، دوری از رحمت خدا و نفرین و نکوهش جهانیان بدرقۀ راه آنان است. ﴿فَمَا بَكَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلسَّمَآءُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَا كَانُواْ مُنظَرِينَ﴾ پس آسمان و زمین بر آنان گریه نکردند، و مهلت داده نشدند. این تعبیر، کنایه از آن است که نابودی آنها مورد توجه نبوده، همچنان‌که وجودشان نیز مورد عنایت و توجه نبوده است. و استهزا و تمسخری است به آنان، چرا که آنها مانند کسی نبودند که فقدانش امر مهم و بزرگی شمرده ‌شده، و دربارۀ او چنین گفته می‌شود: «آسمان و زمین بر فقدان او گریستند.» و از همین قبیل است آنچه که روایت شده است: «به درستی که هرگاه مؤمن فوت کرد، جایگاه نماز و محل عبادت و جایی که عملش بدانجا بلند گردانده می‌شود و جایی که روزی‌اش از آنجا نازل می‌شود، و ردّ پایش در زمین، برایش گریه می‌کنند.» ﴿وَمَا كَانُواْ﴾ و هنگامی که زمان هلاکتشان فرا رسید، نبودند از ﴿مُنظَرِينَ﴾ مهلت داده شدگان؛ یعنی به آنان تا وقتی دیگر مهلت داده نشد، بلکه عذابِ آنان را در همین دنیا فراهم ساخت. خلاصۀ مطلب اینکه وقتی آنها به عذاب گرفتار شدند، اهل آسمان و زمین برایشان غمگین نشدند؛ چون ارزشی نداشتند، و در حالی مردند که کافر بودند، و فرصت توبه کردن نداشتند، و به آنها مهلت داده نشد تا کوتاهی خود را جبران نمایند؛ زیرا حقیر و بی‌ارزش بودند. info
التفاسير:

external-link copy
42 : 23

ثُمَّ اَنْشَاْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوْنًا اٰخَرِیْنَ ۟ؕ

بعد از این تکذیب‌کنندگانِ مخالف، نسل‌هایی دیگر پدید آوردیم . info
التفاسير: