Firo maanaaji al-quraan tedduɗo oo - Firo faariseewo - facciro Al-saadiy.

Tonngoode hello ngoo:close

external-link copy
73 : 21

وَجَعَلْنٰهُمْ اَىِٕمَّةً یَّهْدُوْنَ بِاَمْرِنَا وَاَوْحَیْنَاۤ اِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرٰتِ وَاِقَامَ الصَّلٰوةِ وَاِیْتَآءَ الزَّكٰوةِ ۚ— وَكَانُوْا لَنَا عٰبِدِیْنَ ۟ۙ

و از جملۀ صلاحیت و شایستگی آنها، این بود که خداوند آنان را پیشوایانی قرار داد که با فرمان او، مردم را هدایت می‌کردند، و این از بزرگ‌ترین نعمت‌های خدا بر بنده است که پیشوا باشد و راه‌یافتگان به وسیلۀ او راهیاب ‌شوند و سالکان به دنبال او حرکت ‌کنند. و این بدان سبب بود که آنها صبر کردند و به آیات الهی یقین داشتند. ﴿يَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا﴾ مردم را، برابر دستوراتمان به دین ما راهنمایی می‌کردند. آنها طبق امیال و هوای نفس خودشان دستور نمی‌دادند؛ بلکه به فرمان خدا و به سوی دین خدا و پیروی از خشنودی الهی راهنمایی می‌کردند. و بنده، پیشوا نمی‌شود تا وقتی که به فرمان خدا دعوت نکند. ﴿وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡهِمۡ فِعۡلَ ٱلۡخَيۡرَٰتِ﴾ و انجام دادن خوبی‌ها را به آنان وحی نمودیم؛ آن را انجام می‌دادند، و مردم را به سوی آن فرا می‌خواندند. واین شامل همۀ خوبی‌هاست از قبیل: انجام دادن حقوق خدا و حقوق بندگان خدا. ﴿وَإِقَامَ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِيتَآءَ ٱلزَّكَوٰةِ﴾ و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات را به آنها وحی کردیم. این از باب عطف خاص بر عام است، چون این دو عبادت، شرافت و فضیلت بیشتری دارند، و چون هرکس نماز و زکات را به طور کامل انجام دهد ـ‌آن‌گونه که خداوند دستور داده ‌ـ دینش را بر پا داشته است. و هر کس نماز و زکات را ضایع کند، دیگر امور دینی را نیز ضایع خواهد کرد. نماز برترین اعمال است؛ چرا که حق خداوند در آن است، و زکات [نیز] برترین اعمال است که در آن با مردم نیکی کرده می‌شود. ﴿وَكَانُواْ لَنَا عَٰبِدِينَ﴾ و آنها فقط ما را می‌پرستیدند؛ یعنی همواره عبادت‌های قلبی و قولی و بدنی را در بیشتر اوقاتشان انجام می‌دادند. پس عبادت و بندگی، تبدیل به صفت و شخصیت آنها شده بود، و به آنچه خداوند مردم را بدان دستور داده و به خاطر آن آفریده است، متصف بودند. info
التفاسير:

external-link copy
74 : 21

وَلُوْطًا اٰتَیْنٰهُ حُكْمًا وَّعِلْمًا وَّنَجَّیْنٰهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِیْ كَانَتْ تَّعْمَلُ الْخَبٰٓىِٕثَ ؕ— اِنَّهُمْ كَانُوْا قَوْمَ سَوْءٍ فٰسِقِیْنَ ۟ۙ

در اینجا خداوند پیامبرش لوط را ستایش می‌نماید که دارای علم شرعی و حکم و داوری درست در میان مردم بود. خداوند او را به سوی قومش فرستاد، و آنها را به عبادت پروردگار فرا ‌خواند، و از کارهای زشتی که انجام می‌دادند، نهی ‌نمود. و در میان آنها ماند و آنان را دعوت کرد، اما دعوتش را نپذیرفتند. بنابراین خداوند سرزمین آنها را زیر و رو کرد، و همۀ آنان را عذاب داد؛ زیرا ﴿كَانُواْ قَوۡمَ سَوۡءٖ فَٰسِقِينَ﴾ قومی بد و گناهکار بودند؛ دعوتگر را تکذیب کردند، و او را به اخراج از شهر تهدید نمودند. و خداوند لوط و خانواده‌اش را نجات داد، و او را فرمان داد تا به همراه خانواده‌اش شب هنگام حرکت نماید تا از آبادی دور شوند. پس لوط و خانواده‌اش، شب هنگام بیرون رفتند و نجات پیدا کردند. و این از فضل خدا و منت الهی برآنها بود. info
التفاسير:

external-link copy
75 : 21

وَاَدْخَلْنٰهُ فِیْ رَحْمَتِنَا ؕ— اِنَّهٗ مِنَ الصّٰلِحِیْنَ ۟۠

﴿وَأَدۡخَلۡنَٰهُ فِي رَحۡمَتِنَآ﴾ و او را به رحمت خود درآوردیم؛ رحمتی که هرکس وارد آن شود، از نجات یافتگان خواهد بود، و از همۀ خطرها ایمن گشته، و از کسانی می‌شود که هر خوبی و نیکی و شادی و سعادتی را به دست می‌آورند، و اعمالشان صالح گشته و احوالشان سامان یافته، و خداوند احوالشان را اصلاح می‌نماید. و صلاح و شایستگی، سبب داخل شدنِ بنده و درآمدنِ او به رحمت الهی می‌گردد، همان‌طور که فساد و گناه، سبب محروم شدن بنده از رحمت و خیر می‌شود. و پیامبران ـ ‌علیهم السلام ـ از همه بیشتر دارای صلاحیت هستند، بنابراین خداوند آنها را به صلاح و شایستگی توصیف ‌نموده است. و سلیمان گفت: ﴿وَأَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّٰلِحِينَ﴾ و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته‌ات داخل کن. info
التفاسير:

external-link copy
76 : 21

وَنُوْحًا اِذْ نَادٰی مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهٗ فَنَجَّیْنٰهُ وَاَهْلَهٗ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِیْمِ ۟ۚ

بنده و پیامبر ما نوح ـ علیه السلام ـ را با ستایش و تمجید یاد کن. خداوند او را به سوی قومش فرستاد، و نهصد و پنجاه سال در میانشان ماند و آنها را به عبادت خداوند دعوت ‌کرد و از شرک ورزیدن به وی نهی ‌نمود، و دعوت خود را بارها تکرار کرد، و آنان را پنهانی و آشکار، و شب و روز دعوت ‌کرد. پس وقتی متوجه شد که موعظه برای آنها مفید نیست، و هشدار دادن فایده‌ای برای آنان دربر ندارد، پروردگارش را فراخواند و گفت: ﴿لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ دَيَّارًا إِنَّكَ إِن تَذَرۡهُمۡ يُضِلُّواْ عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوٓاْ إِلَّا فَاجِرٗا كَفَّارٗا﴾ پروردگارا! کسی از کافران را روی زمین زنده مگذار؛ زیرا اگر آنها را زنده بگذاری، بندگانت را گمراه می‌سازند، و جز فرزندانِ فاسق و کافر به دنیا نمی‌آورند. پس خداوند دعای او را پذیرفت، و آنها را غرق نمود، و هیچ کس از آنها را زنده نگذاشت. و خداوند، نوح و خانواده‌اش، و مؤمنانی را که همراه او بودند در کشتی نجات داد، و فرزندان او را باقی گذاشت، و او را بر قومش که وی را مسخره می‌کردند، یاری کرد. info
التفاسير:

external-link copy
77 : 21

وَنَصَرْنٰهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِیْنَ كَذَّبُوْا بِاٰیٰتِنَا ؕ— اِنَّهُمْ كَانُوْا قَوْمَ سَوْءٍ فَاَغْرَقْنٰهُمْ اَجْمَعِیْنَ ۟

بنده و پیامبر ما نوح ـ علیه السلام ـ را با ستایش و تمجید یاد کن. خداوند او را به سوی قومش فرستاد، و نهصد و پنجاه سال در میانشان ماند و آنها را به عبادت خداوند دعوت ‌کرد و از شرک ورزیدن به وی نهی ‌نمود، و دعوت خود را بارها تکرار کرد، و آنان را پنهانی و آشکار، و شب و روز دعوت ‌کرد. پس وقتی متوجه شد که موعظه برای آنها مفید نیست، و هشدار دادن فایده‌ای برای آنان دربر ندارد، پروردگارش را فراخواند و گفت: ﴿لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ دَيَّارًا إِنَّكَ إِن تَذَرۡهُمۡ يُضِلُّواْ عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوٓاْ إِلَّا فَاجِرٗا كَفَّارٗا﴾ پروردگارا! کسی از کافران را روی زمین زنده مگذار؛ زیرا اگر آنها را زنده بگذاری، بندگانت را گمراه می‌سازند، و جز فرزندانِ فاسق و کافر به دنیا نمی‌آورند. پس خداوند دعای او را پذیرفت، و آنها را غرق نمود، و هیچ کس از آنها را زنده نگذاشت. و خداوند، نوح و خانواده‌اش، و مؤمنانی را که همراه او بودند در کشتی نجات داد، و فرزندان او را باقی گذاشت، و او را بر قومش که وی را مسخره می‌کردند، یاری کرد. info
التفاسير:

external-link copy
78 : 21

وَدَاوٗدَ وَسُلَیْمٰنَ اِذْ یَحْكُمٰنِ فِی الْحَرْثِ اِذْ نَفَشَتْ فِیْهِ غَنَمُ الْقَوْمِ ۚ— وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شٰهِدِیْنَ ۟ۙ

سلیمان و داوود -این دو پیامبر بزرگوار- را با ستایش و بزرگداشت یاد کن؛ چرا که خداوند به آنها دانش وسیع، و داوری میان بندگان را عطا کرده بود. به دلیل اینکه فرمود: ﴿إِذۡ يَحۡكُمَانِ فِي ٱلۡحَرۡثِ إِذۡ نَفَشَتۡ فِيهِ غَنَمُ ٱلۡقَوۡمِ وَكُنَّا لِحُكۡمِهِمۡ شَٰهِدِينَ﴾ آنگاه که صاحب کشتزاری -که گوسفندانِ گروهی، شب هنگام، در کشتزارش چریده و آن را تباه کرده بودند و به درختان و کشتزارش آسیب رسانده بودند- برای داوری به نزد وی آمدند. پس داود ـ علیه السلام ـ چنین قضاوت کرد که گوسفندان باید در مقابلِ از بین رفتن درختان و مزرعه، به صاحب کشتزار داده شوند؛ چون صاحب گوسفندان سهل انگاری کرده است و این سزای اوست. و سلیمان در این قضیه داوریِ درستی نمود، به این صورت که صاحبان گوسفندان، گوسفندانشان را به صاحب کشتزار بدهند تا از شیر و پشم آن استفاده نماید؛ و در باغِ صاحب کشتزار مشغول کار شوند تا آن را به حالت اولیه برگردانند؛ و وقتی باغ به حالت اولیه‌اش برگشت صاحب کشتزار گوسفندان آنها را باز پس دهد؛ و آنها نیز باغ را تحویل داده و هریک مال خودش را ببرد. و این از کمالِ فهم و زیرکی سلیمان ـ ‌علیه السلام ـ بود. بنابراین فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
79 : 21

فَفَهَّمْنٰهَا سُلَیْمٰنَ ۚ— وَكُلًّا اٰتَیْنَا حُكْمًا وَّعِلْمًا ؗ— وَّسَخَّرْنَا مَعَ دَاوٗدَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ ؕ— وَكُنَّا فٰعِلِیْنَ ۟

﴿فَفَهَّمۡنَٰهَا سُلَيۡمَٰنَ﴾ شیوۀ درست قضاوت را دراین قضیه، به سلیمان فهماندیم. و این بدان معنی نیست که در دیگر موارد به داود فهم و بینش نداده است، بلکه این را به طور ویژه بیان کرد، به دلیل اینکه فرمود: ﴿وَكُلًّا ءَاتَيۡنَا حُكۡمٗا وَعِلۡمٗا﴾ و به هریک از داود و سلیمان، دانش و حکمت آموختیم. این بیانگر آن است که حاکم و قاضی، گاهی درست قضاوت می‌نماید و به حق می‌رسد، و گاهی اشتباه می‌کند؛ واگر اشتباه کند، مورد ملامت و سرزنش نیست، به شرطی که کوشش خود را کرده باشد. سپس آنچه را که به هریک از آنها اختصاص داد، بیان نمود و فرمود: ﴿وَسَخَّرۡنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلۡجِبَالَ يُسَبِّحۡنَ وَٱلطَّيۡرَ﴾ و کوه‌ها را، در ذکر و تسبیح، با او همراه کردیم. و بیان نمود که داود بیش از همۀ مردم عبادت می‌کرد و ذکر و تسبیح و تمجید خدا را می‌گفت؛ و خداوند آنچنان صدای زیبا و دلکشی را به او داده بود که به هیچ یک از مردم نداده بود؛ پس وقتی تسبیح می‌گفت و ستایش خدا را می‌کرد، کوه‌های جامد و پرندگان زبان بسته با او همصدا می‌شدند، و این فضل و احسان خدا بر او بود. بنابراین فرمود: ﴿وَكُنَّا فَٰعِلِينَ﴾ و ما این کار را می‌کردیم. info
التفاسير:

external-link copy
80 : 21

وَعَلَّمْنٰهُ صَنْعَةَ لَبُوْسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِّنْ بَاْسِكُمْ ۚ— فَهَلْ اَنْتُمْ شٰكِرُوْنَ ۟

﴿وَعَلَّمۡنَٰهُ صَنۡعَةَ لَبُوسٖ لَّكُمۡ﴾ و خداوند ساختن زره را به داود آموخت، و او اولین کسی بود که آن را ساخت؛ و دانش و شیوۀ ساخت آن، به کسانی که بعد ‌از او آمدند، رسید. پس خداوند آهن را برای او نرم نمود، و به او آموخت که چگونه آن را درست نماید. و فایدۀ آن فراوان است، ﴿لِتُحۡصِنَكُم مِّنۢ بَأۡسِكُمۡ﴾ تا این لباس جنگی، شما را در جنگ‌ها حفظ کند؛ و به هنگام شدت گرفتن کارزار، محافظ شما باشد. ﴿فَهَلۡ أَنتُمۡ شَٰكِرُونَ﴾ آیا نعمت‌های خداوند را که از طریق داود برایتان فراهم نمود، سپاسگزار هستید، آن‌گونه که خداوند متعال فرمود: ﴿وَجَعَلَ لَكُمۡ سَرَٰبِيلَ تَقِيكُمُ ٱلۡحَرَّ وَسَرَٰبِيلَ تَقِيكُم بَأۡسَكُمۡۚ كَذَٰلِكَ يُتِمُّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تُسۡلِمُونَ﴾ و برایتان لباس‌هایی قرار داد که شما را از گرما محافظت می‌نماید؛ و لباس‌هایی قرار داد که شما را در جنگ محافظت می‌کند. بدینسان نعمت خویش را بر شما کامل می‌گرداند، باشد که بپذیرید. احتمال دارد که نحوۀ ساختن زره و نرم شدن آهن برای داود امری خارق العاده بوده باشد، و آن طور که مفسرین گفته‌اند، خداوند آهن را برای او نرم نموده، طوری که مانند خمیر و خاک و بدون اینکه آن را در آتش ذوب نماید، آن را به‌بار می‌آورد. و احتمال دارد که خداوند به صورت مرسوم به او آموخته، و آهن را از طریقی که خداوند به او نشان داده بود، ذوب می‌کرد. و این چیزی است که از ظاهر آیه بر می‌آید. چون خداوند بر بندگان منت گذارده، و آنها را به شکرگزاری دستور داده است؛ و اگر ساختن زره در توان بندگان نبود، خداوند بر آنها منت نمی‌گذاشت. و فایده زره را بیان می‌نماید؛ چون خداوند به خاطر عین زره‌هایی که داود ساخته است، بر مردم منت نگذاشته، بلکه به خاطر جنس زره، بر بندگان منت گذارده است. و جز این فرمودۀ خداوند، هیچ توجیهی برای احتمالی که مفسرین بیان کرده‌اند، وجود ندارد که می‌فرماید: ﴿وَأَلَنَّا لَهُ ٱلۡحَدِيدَ﴾ و آهن را برای او نرم نمودیم. و در این آیه چیزی نیست که بیانگر آن باشد، او بدون سبب و وسیله، آهن را نرم ‌کرده باشد. info
التفاسير:

external-link copy
81 : 21

وَلِسُلَیْمٰنَ الرِّیْحَ عَاصِفَةً تَجْرِیْ بِاَمْرِهٖۤ اِلَی الْاَرْضِ الَّتِیْ بٰرَكْنَا فِیْهَا ؕ— وَكُنَّا بِكُلِّ شَیْءٍ عٰلِمِیْنَ ۟

﴿وَلِسُلَيۡمَٰنَ ٱلرِّيحَ عَاصِفَةٗ﴾ و باد تند و سریع را برای سلیمان رام کردیم، به گونه‌ای که ﴿تَجۡرِي بِأَمۡرِهِۦٓ﴾ به فرمان او روان می‌شد؛ و به هر سو که برگردانده می‌شد، از فرمان او اطاعت می‌کرد؛ و در یک صبحگاه، مسافت یک ماه را طی می‌نمود؛ و مسافتی که در یک شامگاه طی می‌کرد، نیز به اندازۀ یک ماه بود. ﴿إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَا﴾ [وبه فرمان او] به سوی سرزمینی که در آن برکت نهاده‌ایم؛ یعنی سرزمین شام که مقر سلیمان بود، حرکت می‌کرد. پس سلیمان، سوار بر تند باد، رو به شرق و غرب می‌رفت؛ و محل بازگشت او، به سوی سرزمین پرخیر و برکت بود. ﴿وَكُنَّا بِكُلِّ شَيۡءٍ عَٰلِمِينَ﴾ و همه چیز را می‌دانستیم؛ چرا که علم و آگاهی ما، همه چیز را احاطه کرده است. و به داود و سلیمان چیزهایی آموختیم که آنها را به آنچه گفتیم، رساند. info
التفاسير: