Firo maanaaji al-quraan tedduɗo oo - Firo faariseewo - facciro Al-saadiy.

Tonngoode hello ngoo: 326:322 close

external-link copy
58 : 21

فَجَعَلَهُمْ جُذٰذًا اِلَّا كَبِیْرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ اِلَیْهِ یَرْجِعُوْنَ ۟

وقتی آنها رفتند، ابراهیم به صورت پنهانی به سوی بت‌ها رفت. ﴿فَجَعَلَهُمۡ جُذَٰذًا﴾ و آنها را قطعه قطعه کرد. مجموعۀ بت‌ها در یک خانه بودند، و ابراهیم همۀ آنها را شکست. ﴿إِلَّا كَبِيرٗا لَّهُمۡ﴾ به‌جز بت بزرگشان، که آن را به منظوری که به زودی بیان می‌شود، سالم گذاشت. در این احتراز و استثنای عجیب بیندیشید! زیرا هر چیزی که مورد خشم خداوند باشد، کلمات «کبیر» و بزرگ بر آن اطلاق نمی‌شود مگر به صورتی که به اصحاب و اهل آن نسبت داده شود، چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم وقتی به پادشاهان مشرک دنیا نامه نوشت، فرمود: «به بزرگ فارس» ، «به بزرگ روم» و امثال این، و نفرمود: «به بزرگوار». و در اینجا خداوند متعال فرمود: ﴿إِلَّا كَبِيرٗا لَّهُمۡ﴾ مگر بت بزرگشان، و نفرمود: «بزرگی از بت‌هایشان»، این چیزی است که باید به آن آگاه بود، و از تعظیم و بزرگداشت چیزی که خداوند آن را حقیر و ناچیز قرار داده است، پرهیز کرد، مگر اینکه به کسانی نسبت داده شود که آن را تعظیم می‌کنند. ﴿لَعَلَّهُمۡ إِلَيۡهِ يَرۡجِعُونَ﴾ باشد که به سوی آن بازگردند؛ یعنی ابراهیم شکستن بت بزرگشان را به این خاطر ترک کرد تا به سوی آن بازگردند، و به دلیل او توجه نمایند و از آن اعراض نکنند. بنابراین در آخر فرمود: ﴿فَرَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ﴾ به خودشان باز آمدند. info
التفاسير:

external-link copy
59 : 21

قَالُوْا مَنْ فَعَلَ هٰذَا بِاٰلِهَتِنَاۤ اِنَّهٗ لَمِنَ الظّٰلِمِیْنَ ۟

وقتی توهین و ذلتی را که بر بت‌هایشان رفته بود مشاهده کردند، ﴿قَالُواْ مَن فَعَلَ هَٰذَا بِ‍َٔالِهَتِنَآ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ گفتند: «چه کسی با خدایان ما چنین کاری کرده است! بی گمان او از ستمکاران است.» ابراهیم را به ستمگری متهم کردند، حال آنکه خود به این اتهام سزاوارتر بودند. آنها ابراهیم را به خاطر اینکه بت‌ها را شکسته بود، به ستمگری متهم کردند؛ و ندانستند که شکستن بت‌ها، از بهترین فضایل و دادگری و یگانه‌پرستی اوست؛ و ستمگر کسی است که بت‌ها را به خدایی گرفته، و می‌بیند که چه بلایی برسر بت‌ها آمده است، اما باز آنها را به خدایی می‌گیرد. info
التفاسير:

external-link copy
60 : 21

قَالُوْا سَمِعْنَا فَتًی یَّذْكُرُهُمْ یُقَالُ لَهٗۤ اِبْرٰهِیْمُ ۟ؕ

﴿قَالُواْ سَمِعۡنَا فَتٗى يَذۡكُرُهُمۡ يُقَالُ لَهُۥٓ إِبۡرَٰهِيمُ﴾ گفتند: شنیدیم جوانی -که ابراهیم نامیده می‌شود- از بت‌ها عیب‌جویی می‌کرد، و آنها را مذمت می‌نمود. و کسی که چنین گفته است، باید همو بت‌ها را شکسته باشد. یا اینکه برخی شنیده بودند که ابراهیم گفته بود: برای نابودی بت‌ها چاره‌ای خواهد اندیشید. info
التفاسير:

external-link copy
61 : 21

قَالُوْا فَاْتُوْا بِهٖ عَلٰۤی اَعْیُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُوْنَ ۟

وقتی ثابت کردند که ابراهیم بت‌ها را شکسته است، ﴿قَالُواْ فَأۡتُواْ بِهِۦ عَلَىٰٓ أَعۡيُنِ ٱلنَّاسِ﴾ گفتند: ابراهیم را به حضور مردم بیاورید، و درجایی که مردم ببینند و بشنوند، حاضر کنید. ﴿لَعَلَّهُمۡ يَشۡهَدُونَ﴾ تا آنها حضور داشته باشند و خود ببینند با فردی که خدایان آنها را شکسته است، چگونه برخورد می‌شود. و این چیزی بود که ابراهیم می‌خواست؛ زیرا هدفش این بود که درحضور مردم، حق بیان شود، و مردم حق را مشاهده نمایند، و حجت بر آنها اقامه گردد. چنانکه موسی وقتی با فرعون وعده کرد، گفت: ﴿قَالَ مَوۡعِدُكُمۡ يَوۡمُ ٱلزِّينَةِ وَأَن يُحۡشَرَ ٱلنَّاسُ ضُحٗى﴾ موعد شما روز جشن است، و اینکه مردم به هنگام چاشت گرد آورده شوند. info
التفاسير:

external-link copy
62 : 21

قَالُوْۤا ءَاَنْتَ فَعَلْتَ هٰذَا بِاٰلِهَتِنَا یٰۤاِبْرٰهِیْمُ ۟ؕ

پس هنگامی که مردم حضور یافتند و ابراهیم احضار گردید، به او گفتند: ﴿ءَأَنتَ فَعَلۡتَ هَٰذَا بِ‍َٔالِهَتِنَا يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ﴾ آیا تو ای ابراهیم! بت‌ها و خدایان ما را شکسته‌ای؟ و این استفهام برای تقریر و اثبات است؛ یعنی چه چیزی به تو جرأت داد تا چنین کاری‌را بکنی، و چه چیز باعث شد تا به این کار اقدام نمایی؟ info
التفاسير:

external-link copy
63 : 21

قَالَ بَلْ فَعَلَهٗ ۖۗ— كَبِیْرُهُمْ هٰذَا فَسْـَٔلُوْهُمْ اِنْ كَانُوْا یَنْطِقُوْنَ ۟

درحالی که مردم نظاره‌گر بودند، ابراهیم گفت: ﴿ بَلۡ فَعَلَهُۥ كَبِيرُهُمۡ هَٰذَا﴾ نه، بلکه بت بزرگشان این کار را کرده است؛ یعنی بر بت‌های کوچک خشم گرفته که چرا همراه او عبادت می‌شوند؟! و آنها را شکسته است تا شما فقط بت بزرگتان را پرستش کنید. هدف از این سخن ابراهیم، محکوم کردن مخاطبان و اقامۀ حجت بر آنان بود. بنابراین گفت: ﴿فَسۡ‍َٔلُوهُمۡ إِن كَانُواْ يَنطِقُونَ﴾ پس اگر سخن می‌گویند، از آنان بپرسید. منظورش این بود که از بت‌های شکسته شده بپرسید که چرا شکسته شده‌اند، و از بتی که شکسته نشده است، بپرسید که چرا دیگر بت‌ها را شکسته است؟ پس اگر حرف بزنند، جواب شما را خواهند داد. اما همۀ ما می‌دانیم که بت‌ها سخن نمی‌گویند، و فایده و ضرری نمی‌دهند، حتی اگر کسی بخواهد به آنها آسیبی برساند نمی‌توانند از خود دفاع نمایند و خود را یاری کنند. info
التفاسير:

external-link copy
64 : 21

فَرَجَعُوْۤا اِلٰۤی اَنْفُسِهِمْ فَقَالُوْۤا اِنَّكُمْ اَنْتُمُ الظّٰلِمُوْنَ ۟ۙ

﴿فَرَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ﴾ و آنان به خود آمدند، و به عقل‌هایشان باز آمدند و دریافتند که در عبادت کردن بت‌ها به بیراهه رفته‌اند، و اعتراف کردند که مشرک و ستمگرند. ﴿فَقَالُوٓاْ إِنَّكُمۡ أَنتُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ پس [به همدیگر] گفتند: حقیقتاً شما ستمگرید.پس مقصود حاصل شد، و حجت بر آنها تمام گردید؛ زیرا خودشان اقرار و اعتراف کردند که آنچه بر آن هستند، باطل بوده، و کارشان کفر و ستمگری است. آنان در حالت اعتراف به گمراهی خود، باقی نماندند، info
التفاسير:

external-link copy
65 : 21

ثُمَّ نُكِسُوْا عَلٰی رُءُوْسِهِمْ ۚ— لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هٰۤؤُلَآءِ یَنْطِقُوْنَ ۟

بلکه ﴿ثُمَّ نُكِسُواْ عَلَىٰ رُءُوسِهِمۡ﴾ چرخشی زدند و به عقب برگشتند؛ یعنی حالتشان دگرگون شد، و عقل‌هایشان به جای اولیه‌اش برگشت و گمراه شدند، و به ابراهیم گفتند: ﴿لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا هَٰٓؤُلَآءِ يَنطِقُونَ﴾ تو می‌دانی که اینها سخن نمی‌گویند. پس چگونه ما را مسخره کرده و دستور می‌دهی تا از آنها بپرسیم! حال آنکه می‌دانی بت‌ها حرف نمی‌زنند؟ info
التفاسير:

external-link copy
66 : 21

قَالَ اَفَتَعْبُدُوْنَ مِنْ دُوْنِ اللّٰهِ مَا لَا یَنْفَعُكُمْ شَیْـًٔا وَّلَا یَضُرُّكُمْ ۟ؕ

ابراهیم با نکوهش و سرزنش آنها، و با بیان اینکه دچار شرک شده‌اند، و اینکه خدایانشان سزاوار پرستش نیستند، گفت: ﴿قَالَ أَفَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمۡ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَضُرُّكُمۡ﴾ آیا به جای خداوند، چیزهایی را می‌پرستید که کمترین سود و زیانی را به شما نمی‌رسانند؟ پس نمی‌توانند سودی برسانند، و نمی‌توانند زیان و بلایی را از شما دور کنند. info
التفاسير:

external-link copy
67 : 21

اُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُوْنَ مِنْ دُوْنِ اللّٰهِ ؕ— اَفَلَا تَعْقِلُوْنَ ۟

﴿أُفّٖ لَّكُمۡ وَلِمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّه﴾ یعنی چقدر در زیان هستید، و چه معاملۀ زیانمندی کرده‌اید! و چیزهایی که به جای خدا می‌پرستید، چقدر حقیر هستند ﴿أَفَلَا تَعۡقِلُونَ﴾ آیا خرد نمی‌ورزید تا به این حالت واقف شوید! پس چون عقل را از دست داده و از روی آگاهی مرتکب جهالت وگمراهی شده‌اید، حیوانات از شما بهترند. info
التفاسير:

external-link copy
68 : 21

قَالُوْا حَرِّقُوْهُ وَانْصُرُوْۤا اٰلِهَتَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ فٰعِلِیْنَ ۟

وقتی ابراهیم آنها را جواب کوبنده داد، و ساکت کرد، و هیچ دلیلی برایشان باقی نماند، در سزا دادن او، از قدرت خود استفاده کردند و ﴿قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَٱنصُرُوٓاْ ءَالِهَتَكُمۡ إِن كُنتُمۡ فَٰعِلِينَ﴾ گفتند: ابراهیم را بسوزانید، و خدایانتان را یاری کنید؛ یعنی او را به بدترین شیوه به قتل برسانید، و این‌گونه خدایانتان را یاری کنید. هلاک باشند! باز هم هلاک باشند؛ زیرا چیزی را عبادت کردند و به خدایی گرفتند که خودشان اعتراف نمودند به کمک آنها نیاز دارند. info
التفاسير:

external-link copy
69 : 21

قُلْنَا یٰنَارُ كُوْنِیْ بَرْدًا وَّسَلٰمًا عَلٰۤی اِبْرٰهِیْمَ ۟ۙ

پس خداوند از خلیل خود -وقتی او را در آتش انداختند- حمایت نمود و به آتش گفت: ﴿يَٰنَارُ كُونِي بَرۡدٗا وَسَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ﴾ ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت شو. پس آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شد، و هیچ آسیبی به او نرسید، و کمترین رنجی را احساس نکرد. info
التفاسير:

external-link copy
70 : 21

وَاَرَادُوْا بِهٖ كَیْدًا فَجَعَلْنٰهُمُ الْاَخْسَرِیْنَ ۟ۚ

﴿وَأَرَادُواْ بِهِۦ كَيۡدٗا﴾ و برای نابودی او نیرنگ ورزیدند، و تصمیم گرفتند وی را بسوزانند، ﴿فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَخۡسَرِينَ﴾ پس ما آنان را در دنیا و آخرت زیانبارترین مردم نمودیم، چنانکه خلیل و پیروانش را رستگار و سودمند گردانید. info
التفاسير:

external-link copy
71 : 21

وَنَجَّیْنٰهُ وَلُوْطًا اِلَی الْاَرْضِ الَّتِیْ بٰرَكْنَا فِیْهَا لِلْعٰلَمِیْنَ ۟

﴿وَنَجَّيۡنَٰهُ وَلُوطًا﴾ و ایشان و لوط را رهایی بخشیدیم، چون از قومش کسی جز لوط ـ علیه السلام ـ ایمان نیاورده بود. گفته شده که لوط برادرزاده‌اش بوده است. پس خداوند ابراهیم را نجات داد، ﴿إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَا لِلۡعَٰلَمِينَ﴾ و او به سرزمینی هجرت نمود که در آن، برای جهانیان خیر و برکت نهاده‌ایم. یعنی به شام رفت، و قومش را در بابل عراق رها کرد. ﴿وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّيٓۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ﴾ و گفت: همانا من دیار قومم را ترک خواهم کرد، و به جایی می‌روم که پروردگارم را عبادت کنم. یکی از برکت‌های شام، این است که بسیاری از پیامبران در شام سر بر آوردند، و خداوند آن را، به عنوان محل هجرت خلیل خود انتخاب کرد، و یکی از سه خانۀ مقدس خداوند که بیت‌المقدس است در این سرزمین قرار دارد. info
التفاسير:

external-link copy
72 : 21

وَوَهَبْنَا لَهٗۤ اِسْحٰقَ ؕ— وَیَعْقُوْبَ نَافِلَةً ؕ— وَكُلًّا جَعَلْنَا صٰلِحِیْنَ ۟

﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ نَافِلَةٗ﴾ وقتی ابراهیم از قومش کناره‌گیری کرد، اسحاق را به او بخشیدیم؛ و یعقوب، فرزندِ اسحاق را، افزون برخواسته‌هایش در دوران پیری و نازایی همسرش به او دادیم، و فرشتگان او را به اسحاق مژده دادند: ﴿وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ يَعۡقُوبَ﴾ و به دنبال اسحاق، یعقوب را دادیم. یعقوب، اسرائیل است که امت بزرگی از نسل او پدید آمد؛ و یکی از فرزندان ابراهیم، اسماعیل بود که امت بزرگوار عرب از نسل اویند، و سردار گذشتگان و آیندگان -محمد- از فرزندان اوست. ﴿وَكُلّٗا جَعَلۡنَا صَٰلِحِينَ﴾ و هر یک از ابراهیم و اسحاق و یعقوب را شایسته قرار دادیم؛ چرا که حقوق خدا و حقوق بندگانش را به‌جای می‌آوردند. info
التفاسير: