زیرا سرپرست و یاور من خدا است که مرا سرپرستی مینماید، و منافع مرا برآورده میسازد، و زیانها را از من دور میکند.
﴿ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡكِتَٰبَ﴾ آن خداوندی که کتاب را نازل کرده است؛ کتابی که در آن هدایت و شفا و نور است. فرستادن این کتاب، از جمله سرپرستی و تربیت خاص دینی او برای بندگانش است.
﴿وَهُوَ يَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِينَ﴾ و او صالحان را یاوری مینماید؛ کسانی که نیت و اعمال و گفتههایشان شایسته و صالح است. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾ خداوند یاور مومنان است؛ آنان را از تاریکیها به سوی نور بیرون میآورد. پس خداوند، مؤمنان صالح را ـ که به پروردگارشان ایمان آورده، و پرهیزگاری را پیشۀ خود کرده، و کسی دیگر غیر از او را که نفع و ضرری را نمیرساند یاور و دوست خود قرار ندادهاند ـ به دوستی میگیرد، و به آنان مهربانی میورزد، و آنان را بر انجام کارهایی که خیر و مصلحت دین و دنیایشان در آن است یاری مینماید، و به سبب ایمانشان، هرچیز ناخوشایندی را از آنان دور مینماید. همانطور که فرموده است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ﴾ بیگمان خداوند از مؤمنان دفاع میکند.
این آیه بیانگر آن است بتهایی که آنان میپرستند، شایستۀ عبادت و پرستش نیستند؛ چون توانایی آن را ندارند که خود را یاری کنند، یا به یاری کسانی بشتابند که آنها را عبادت میکنند، و قوۀ عقل و پاسخ دادن را ندارند.
پس اگر این بتان را به سوی هدایت فرا بخوانی، هدایت نمیشوند، و اینها اجسامی مرده و بیروح هستند. پس آنها را میبینی که به سوی تو نگاه میکنند ولی در حقیقت نمیبینند، چون آنها این بتان را به صورت انسان و دیگر چیزها در آورده و برای آنها چشم و اعضا درست کردهاند. پس وقتی این بتان را ببینی، فکر میکنی که زنده هستند، اما اگر دقت کنی، خواهی دانست که اینها جماد و بیجان هستند، و حرکت نمیکنند، و زندگی و حیات ندارند. پس مشرکین بر چه اساسی این بتان را معبودانی در کنار خدا قرار دادهاند؟! و روی چه مصلحت و سودی به عبادت این بتان پرداخته، و با انجام انواع عبادت به آنان نزدیکی میجویند؟ پس بدانید اگر مشرکین و خدایانشان جمع بشوند، و بخواهند علیه کسی که، آفرینندۀ آسمانها و زمین او را به دوستی گرفته است، و بندگان صالح خویش را یاور و سرپرست است، نقشه بکشند، و به او زیانی برسانند، نخواهند توانست به اندازۀ ذرهای به او بدی و زیان برسانند؛ چون آنها و بتانشان کاملاً ناتوان و درماندهاند، و خداوند کاملاً قادر و توانمند است. و کسی نیز که به خداوند پناه ببرد، و بر او توکل نماید، قدرتمند است. و گفته شده که در فرمودۀ خداوند: ﴿وَتَرَىٰهُمۡ يَنظُرُونَ إِلَيۡكَ وَهُمۡ لَا يُبۡصِرُونَ﴾ ضمیر به مشرکانی بر میگردد که پیامبر صلی الله علیه وسلم را تکذیب میکردند. بنابراین معنی آیه چنین خواهد بود: تو ای رسول خدا! آنها را میپنداری که به سویت نگاه میکنند، نگاهی عبرت آموز که صادق و کاذب به وسیلۀ آن مشخص میشود، اما آنها حقیقتِ تو را نمیبینند، و آنچه را از زیبایی و کمال و صداقت که در وجود تو میباشد، مشاهده نمیکنند.
این آیه، اخلاق و رفتار خوب و آنچه که شایسته است طبق آن با مردم رفتار شود را، در برگرفته است. پس شایسته است که مسلمان با مردم آسانگیری کند؛ یعنی اخلاق و اعمالی را از آنان بپذیرد، که انجام دادن آن نزدشان سهل و آسان است. و در تعامل با آنان، روشی ساده و آسان در پیش بگیرد. پس مردم را به آنچه که طبیعتشان با آن سازگار نیست، مکلف نکند، بلکه در مقابل هر رفتار و گفتار خوبی، آنان را سپاس گوید. و هنگامی که کوتاهی و تقصیری از آنان سر زد، از کوتاهی و تقصیر آنها چشم پوشی نماید، و بر کودکان به خاطر سن و سال کمشان تکبر نورزد، و در مقابل کسی که فقیر و یا عقلش ناقص است، به خاطر فقر یا نقص عقلش خود را بزرگ نپندارد، بلکه با همه به مهربانی رفتار نماید، و با همه به مقتضای حالشان بر خورد کند، آنگاه آغوش مردم برای او باز میشود.
﴿وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ﴾ و به سخنِ خوب و کارِ زیبا و اخلاق و رفتارِ نیک، به دور و نزدیک فرمان بده. پس آنچه از تو به مردم میرسد یا باید تعلیم علم باشد، یا تحریک و تشویق کردن بر انجامِ کار خوب از قبیل: بر قرار ساختنِ پیوند خویشاوندی، نیکی به پدر و مادر، اصلاح بین مردم، و نصیحت مفید و نظر درست، همکاری بر کار نیک و پرهیزگاری، بازداشتن از کار زشت، و راهنمایی کردن به تحصیل منافع دینی و دنیوی. و از آنجا که حتماً جاهلان به اذیت و آزار شما اقدام میکنند، خداوند دستور داده است که با چشم پوشی و رویگردانی با آنان برخورد شود. و با کسی که از شما روی گردانده است، به سبب جهالتش با وی بر خورد جاهلانه نکنید.پس هر کس با سخن و کارش تو را مورد اذیت قرار داد، تو به او اذیت و آزار مرسان؛ و هر کس تو را محروم کرد، او را محروم مگردان، و پیوند و رابطۀ خویشاوندی را با وی برقرار بدار؛ و هر کس بر تو ستم کرد، تو در مورد او عدالت را رعایت کن.
و روشی که شایسته است انسان مسلمان با شیاطین انس و جن در پیش گیرد، این است که خداوند متعال میفرماید: هر وقت و در هر حالی که شیطان تو را وسوسه کرد، ﴿يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ﴾ و احساس کردی که شیطان در دل تو وسوسه کرده، و تو را از کار خیر باز میدارد، یا بر انجامِ کار بد تحریک میکند، و تو را بر آن کمک مینماید، ﴿فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ﴾ پس به خدا پناه ببر، و به ریسمان خدا چنگ بزن، و خود را در حمایت او قرار بده، ﴿إِنَّهُۥ سَمِيعٌ﴾ چرا که او آنچه را میگویی، میشنود، ﴿عَلِيمٌ﴾ و به نیت و ناتوانی و پـناه بـردن تـو به او، آگاه و داناسـت، و تـو را از فـتنۀ شـیطان حمایت خواهد کرد، و تو را از وسـوسۀ او محافظت مینماید. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ﴾ تا آخر سوره.
و از آنجا که به ناچار انسان دچار غفلت میشود، وشیطان همواره مراقب اوست، و منتظر غفلت وی میباشد تا به او ضربه بزند، خداوند پرهیزگاران را از گمراهان جدا کرده و میفرماید: پرهیزگار هرگاه احساس گناه کند، و وسوسهای از شیطان به او برسد، و مرتکب کار حرامی شود، و یا کار واجبی را ترک نماید، به یاد میآورد که از چه راهی به اینجا کشانده شده و شیطان از چه راهی بر او وارد شده است. و آنچه را که خداوند بر او واجب نموده، و آنچه را که از لوازم ایمان است به یاد میآورد. پس بصیرت خویش را به دست آورده و از خداوند متعال طلب آمرزش مینماید، و آنچه را که از دست داده است با توبۀ قطعی و نیکیهای زیاد جبران میکند. پس چنین کسی، شیطان را ناکام و حسرت زده بر میگرداند، در حالی که تمامی آنچه را که شیطان در دل او به وجود آورده و به آن دست یافته بود، به هم زده و خراب میکند.
اما برادران شیطان و دوستانش وقتی که مرتکب گناه شوند، همواره شیطان آنها را در گناه پیش میبرد؛ به گونهای که پس از ارتکاب یک گناه، مرتکب گناه دیگری میشوند، و از انجام گناه، باز نمیآیند. پس شیطان فقط به گمراه کردن آنان اکتفا نمیکند، چون وقتی که آنها را مطیع خود میبیند، به آنها امید وطمع بیشتری میبندد، و آنها از انجام کار بد باز نمیآیند.
کسانی که تو را تکذیب میکنند، همواره در سر سختی و کینهتوزی به سر میبرند، گرچه آیات و نشانههایی پیش آنان بیاید که بر هدایت دلالت نماید. پس، هر چند که نشانهها ومعجزاتی را پیش آنها بیاوری که بر راستگویی تو دلالت نماید، از تو اطاعت نمیکنند.
﴿وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بَِٔايَةٖ﴾ و اگر معجزات و دلایلیرا که پیشنهاد میکنند، برایشان نیاوری، ﴿قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَيۡتَهَا﴾ میگویند: چرا آن را خود بر نگزیدی و از طرف خود نساختی؟ چرا فلان آیه وفلان معجزه را نمیآوری؟ انگار تو آیهها ومعجزات را فرو میفرستی و به تدبیر امور مخلوقات میپردازی، و آنها نمیدانند که هیچ کاری در دست تو نیست. یا معنی آن چنین است: کاش آن را از نزد خودت اختراع میکردی!
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ مِن رَّبِّي﴾ بگو: من فقط از آنچه که از جانب پروردگارم به من وحی میشود، پیروی میکنم. پس من بندهای پیرو هستم، و تحت تدبیر خدا میباشم، و خداوند نشانهها و آیات را بر اساس بزرگواری و حکمت خود نازل میکند. و اگر نشانه ومعجزهای میخواهید که درگذر زمان از بین نرود، و دلیلی میخواهید که در هیچ زمانی باطل نگردد، ﴿هَٰذَا﴾ این قرآن بزرگ و این پند حکیم، ﴿بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمۡ﴾ بصیرت و بینشی از جانب پروردگارتان است که به وسیلۀ آن، به همۀ مطالب الهی و مقاصد انسانی راهیاب میشوید. پس هر کس در قرآن بیندیشد، میداند که از جانب خداوند حکیم نازل شده است، و باطل به آن راهی ندارد، نه از جلو و نه از پشت سر. و به وسیلۀ این قرآن، حجت بر هرکسی ـ که قرآن به وی برسد ـ اقامه میشود، اما بیشتر مردم ایمان نمیآورند، وگرنه، هرکس که به قرآن ایمان آورد، ﴿وَهُدٗى﴾ قرآن برای او هدایتی است که وی را از گمراهی نجات میدهد، ﴿وَرَحۡمَةٞ﴾ و رحمتی است که او را از شقاوت و بدبختی نجات میدهد. پس مؤمن با قرآن راه مییابد، و از آن پیروی مینماید، و به وسیلۀ قرآن در دنیا و آخرت خوشبخت میگردد. و اما کسی که به آن ایمان نیاورد، او گمراه و در دنیا و آخرت بدبخت است.
این دستور، عام است؛ و هرکس را -که کتاب خدا را بشنود- در بر میگیرد، و به او دستور داده شده تا به قرآن گوش فرا دهد، و سکوت اختیار کند. فرق «انصات» و «استماع» این است که «انصات» به معنی سکوت ظاهری است؛ و آن، با سخن نگفتن یا مشغول نشدن به چیزی حاصل میشود که آدمیرا از گوش دادن به آن مشغول میسازد. اما «استماع» یعنی اینکه آدمی گوش فرا بدهد و حضور قلب داشته باشد، و در آنچه میشنود، بیندیشد؛ زیرا اگر انسان به هنگامی که کتاب خدا خوانده میشود به این دو چیز پایبند باشد [هم گوش فرا دهد و هم در آن بیندیشد،] به خیر زیاد و دانش فراوان و ایمان مستمر و تازه و هدایت افزون و بینش فراوان دست مییازد. بنابراین خداوند حاصل شدن رحمت را، به دنبالِ گوش فرا دادن و سکوت کردن قرار داده است. پس این دلالت مینماید که هرکس به هنگام قرائت قرآن به آن گوش ندهد و ساکت نشود، از رحمت خدا محروم میگردد، و خیر فراوانی را از دست میدهد. مهمترین چیزی که شنوندۀ قرآن به آن دستور داده شده، این است که در نماز جهری، وقتی که امام قرآن میخواند، باید گوش فرا بدهد، و سکوت کند؛ زیرا او به سکوت کردن دستور داده شده است. حتی بیشتر علما میگویند: سکوت در این حالت، از خواندن سورۀ فاتحه و غیره بهتر است.
یاد خدا، با دل یا زبان انجام میشود و گاهی با هر دو. ذکر و یادی که با قلب و زبان انجام میشود، کاملترین حالات ذکر است. پس خداوند ابتدا بنده و پیامبرش محمد و سپس دیگران را به ذکر و یاد مخلصانه پروردگار در دل و در تنهایی دستور میدهد.
﴿تَضَرُّعٗا﴾ فروتنانه، انواع ذکرها را با زبانت تکرار کن، ﴿وَخِيفَةٗ﴾ و بیمناکانه؛ به این صورت که در قلب خود از خدا بترسی، و با دلی هراسناک و با ترس از اینکه عملت مورد قبول او واقع نشود، به ذکر خدا بپرداز. و علامت ترس این است که برای تکمیل عمل و اصلاحِ آن در راستای نصیحت دیگران و توصیۀ آنان به عمل صالح، سعی و تلاش نمایی.
﴿وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ﴾ یعنی متوسط و میانه رو باش، نه صدایت را در نماز زیاد بلند کن، و نه آن را زیاد آهسته بخوان، بلکه میان این دو راهی برگزین.
﴿بِٱلۡغُدُوِّ﴾ صبحگاهان و اول روز، ﴿وَٱلۡأٓصَالِ﴾ و در آخر روز، و ذکر و یاد خدا در این دو وقت دارای آن چنان مزیت و فضیلتی است که دیگر اوقات فاقد آنند.
﴿وَلَا تَكُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ﴾ و از زمرۀ غافلان مباش؛ کسانی که خداوند را فراموش کرده، و خداوند خودشان را از یاد خودشان برده است، و از خیر دنیا و آخرت محروم شدهاند؛ چرا که آنان، از خدایی که سعادت و رستگاری در بندگی و ذکر اوست، اعراض کرده، و به کسی روی آوردهاند که شقاوت و ناکامی در مشغول شدن به اوست. و این از آدابی است که شایسته است بنده آن را آنگونه که شایسته است رعایت کند؛ و آن، زیاد کردن ذکر خدا در شب و روز است، به خصوص در دو سوی روز؛ اول و آخر آن. و باید مخلصانه و فروتنانه و خاشعانه وآرام، و با قلب و زبان و ادب و متانت، به ذکر خدا بپردازد، و با حضور قلب، به ذکر و دعا روی آورد. و نباید به هنگام ذکر و دعا غافل باشد؛ زیرا خداوند دعا را از قلبِ غافل و بیخبر نمیپذیرد.
سپس خداوند متعال بیان کرد، او بندگانی دارد که همواره وی را عبادت کرده و به خدمتش پایبند هستند، و آنان فرشتگان میباشند، تا بدانید که عبادتِ شما بر [خدایی] وی نمیافزاید، و عبادتِ شما افتخار وعزتی برای او به وجود نمیآورد؛ چرا که اگر او را عبادت نکنید، از مقام و منزلتش کاسته نمیشود؛ زیرا خداوند که شما را به عبادت خود دستور میدهد، میخواهد خودتان فایده ببرید، و چندین برابر عمل خود سود ببرید.
پس خداوند فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ﴾ آنانی که نزد پروردگارت هستند؛ یعنی فرشتگانِ مقرب وحاملان عرش و فرشتگان کروبی که نزد پروردگارت هستند، ﴿لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ﴾ ازعبادت خدا تکبر نمیورزند، و خود را از این عمل بالاتر و بزرگتر نمیدانند، بلکه به عبادت او تن میدهند، و از دستورهای پروردگارشان اطاعت میکنند، ﴿وَيُسَبِّحُونَهُۥ﴾ و شب و روز او را بهپاکی میستایند، و خسته نمیشوند. ﴿وَلَهُۥ﴾ و برای خدای یگانه که شریکی ندارد، ﴿يَسۡجُدُونَۤ﴾ سجده میکنند. پس بندگان باید به این فرشتگان بزرگوار اقتدا کنند، و بر عبادت و پرستش پادشاه دانا مداومت و مواظبت نمایند. پایان تفسیر سوره اعراف. وللّه الحمد والشكر والثناء. وصلى اللّه على محمد وآله وصحبه وسلم.