ترجمة معاني القرآن الكريم - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي

رقم الصفحة:close

external-link copy
122 : 4

وَالَّذِیْنَ اٰمَنُوْا وَعَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّٰتٍ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهٰرُ خٰلِدِیْنَ فِیْهَاۤ اَبَدًا ؕ— وَعْدَ اللّٰهِ حَقًّا ؕ— وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّٰهِ قِیْلًا ۟

[وقتی که سرانجام بدبختان و یاران شیطان را بیان کرد، سرانجام سعادتمندان و دوستان خدا را نیز بیان ‌نمود، و فرمود:] ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾ و کسانی که به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبران و روز قیامت و تقدیرات خیر و شر او، آن چنانکه به آنان دستور داده شده است، از روی علم و شناخت ایمان آوردند، و آن را تصدیق کرده و به آن اقرار نمودند، ﴿وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ و کارهای شایسته را که از ایمان سرچشمه می‌گیرد، انجام دادند. اعمال شایسته، شامل هر چیزی است که به آن دستور داده شده است، از قبیل: واجب و مستحبّاتی که با قلب و زبان و دیگر اعضا باید انجام ‌شوند. هر کاری بر حسب حالت و جایگاهش، و به اندازه‌ای که ایمان و عمل صالح را کامل گرداند، پاداش دارد. و هر کاری به اندازه‌ای که به ایمان و عمل صالح خلل وارد کند، کیفر و عقاب دارد. این چیزی است که از حکمت و رحمت الهی، و وعدۀ راستین او در لابلای کتاب و سنت دانسته می‌شود. بنابراین پاداش عمل صالح را بیان نمود و فرمود: ﴿سَنُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾ آنها را به باغ‌هایی وارد می کنیم که رودها از زیر درختان آن روان است، و در آن خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های لذیذ، منظره‌ها و همسران زیبا، قصرها و خانه‌های آراسته، و درختانی که میوه‌هایشان سهل المنال است، و در آن صداها و نغمه‌های دل‌انگیز، و میوه‌های فراوان وجود دارد. مؤمنان در بهشت به ملاقات و دیدار یکدیگر می‌روند، و از نعمت‌هایی برخوردار می‌شوند که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. و بالاتر و بزرگ‌ترین از این، خشنودی و رضایت خداوند است که نصیب آنان می‌شود، و ارواح با نزدیک شدن به خدا، و چشم‌ها با دیدن او و گوش‌ها با شنیدن سخن روح‌بخش وی که از هر نعمت و برکتی برتر است، به اوج لذّت و سرور می‌رسند. و اگر خداوند آنها را استوار و پا برجا نمی‌کرد، به پرواز در می‌آمدند و از شادی و خوشحالی می‌مردند. به راستی که این نعمت‌ها چقدر شیرین و لذیذ هستند! و آنچه خداوند بزرگوار به آنها بخشیده است چقدر بلند و عالی است! نیکی و شادابی که آنها به دست آورده‌اند، قابل توصیف نیست. و کمال و عدم نقصان این نیکی و شادابی، در قالب جاودانه ماندن در این منازل و مراتب رفیع تجلی می‌کند. بنابراین خداوند فرمود: ﴿خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٗاۚ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِيلٗا﴾ پس راست گفته است خداوندی که سخن و گفتار او در بالاترین حدِ صداقت و راستی قرار دارد. پس چون سخن و خبر او راست است، هر آنچه که به طور «مطابقت» یا «تضمّن» یا «التزام» از سخن وی، و همچنین از سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم برآید، نیز راست است؛ زیرا پیامبر جز به دستور خدا خبر نمی‌دهد، و جز از وحی او سخن نمی‌گوید. info
التفاسير:

external-link copy
123 : 4

لَیْسَ بِاَمَانِیِّكُمْ وَلَاۤ اَمَانِیِّ اَهْلِ الْكِتٰبِ ؕ— مَنْ یَّعْمَلْ سُوْٓءًا یُّجْزَ بِهٖ ۙ— وَلَا یَجِدْ لَهٗ مِنْ دُوْنِ اللّٰهِ وَلِیًّا وَّلَا نَصِیْرًا ۟

﴿لَّيۡسَ بِأَمَانِيِّكُمۡ وَلَآ أَمَانِيِّ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ﴾ حکم و نجات و صلاح، به آرزوی شما و آرزوی اهل کتاب نیست. «امانی» عبارت است از سخن نفس که خالی از عمل و سرشار از ادعاهای صرف باشد. چنانچه آن را با مشابه خودش انکار کنی، هیچ تفاوتی میان آن دو وجود ندارد؛ چراکه هردو از یک جنس می‌باشند، و هردو پوچ هستند. «امانی» در هر امر کوچک و بزرگی فرقی نمی‌کند، «امانی» است. و باطل می‌باشد. به ویژه اگر در امری باشد که به ایمان و سعادت همیشگی ارتباط پیدا کند. پس خداوند از «امانی» آرزوهای اهل کتاب خبر داد که آنها می‌گفتند: ﴿لَن يَدۡخُلَ ٱلۡجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوۡ نَصَٰرَىٰۗ تِلۡكَ أَمَانِيُّهُمۡ﴾ وارد بهشت نمی‌شوند مگر کسانی که یهودی یا نصرانی باشند. این آرزوی بزرگ آنان است. و کسان دیگری که به هیچ کتاب و پیامبری منتسب نیستند، به طریق اولی آرزوهایشان باطل است. و خداوند به خاطر کمال عدل و انصافی که دارد، کسانی را که به اسلام منتسب هستند، در این دایره داخل کرده است؛ زیرا فقط منتسب بودن به یک دین کافی نیست، بلکه انسان باید دلیلی بر صحیح بودن ادعای خود بیاورد. پس اعمال، ادعا را تصدیق یا تکذیب می‌کند. بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿مَن يَعۡمَلۡ سُوٓءٗا يُجۡزَ بِهِۦ﴾ هر کس کار بدی بکند، در برابر آن سزا داده می‌شود؛ و این همۀ انجام دهندگان افعال بد را شامل می‌شود؛ زیرا بدی، گناه کبیره و صغیره را در بر می‌گیرد، و نیز هرگونه کیفر دنیوی یا اخروی، کم یا زیاد را شامل می‌شود. و مردم در این مورد، دارای رتبه‌های متفاوت‌اند، که جز خدا کسی آن را نمی‌داند. بعضی زیاد گناه انجام می‌دهند و بعضی کم، پس هر کس که تمام اعمالش بد باشد ـ و او جز کافر کسی نیست ـ و بدون توبه بمیرد، برای همیشه در عذاب دردناک می‌ماند. و هرکس عمل شایسته انجام دهد و در بیشتر حالاتش بر راه راست باشد ـ هر چند ‌گاه‌گاهی گناهان کوچکی هم از او سر زند ـ غم و اندوه و دردهای جسمی و روانی که برایش پیش می‌آید، و یا مصیبت‌های مالی و جانی که بدان گرفتار می‌شود، خطاهایش را می‌پوشاند و باعث مغفرت گناهان وی می‌شود. و این ناشی از لطف خدا نسبت به بندگانش است. و میان این دو حالت، مراتب زیادی وجود دارد. و سزا و کیفری که به‌صورت فراگیر و عام بیان شد، ویژۀ کسانی است که توبه نمی‌کنند؛ زیرا کسی که توبه می‌نماید، مانند کسی است که مرتکب گناه نشده است، همان‌طور که نصوص زیادی بر صحت این مطلب دلالت می‌نمایند. ﴿وَلَا يَجِدۡ لَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٗا وَلَا نَصِيرٗا﴾ و به جز خدا، هیچ یاور و مددکاری را نخواهد یافت. این را بیان کرد، تا این گمان را رد کند که بعضی خیال می‌کنند «هرکس سزاوار کیفر باشد، یاور و شفاعت کننده ای برای او خواهد بود، و کیفر مجازاتش را از وی دور می‌نماید.» پس خداوند خبر داد که چنین چیزی نیست، و کسی که سزاوار کیفر باشد، یاوری نخواهد داشت که او را به هدفش برساند، و مددکاری نخواهد داشت که کیفر را از او دور نماید، بلکه فقط پروردگار و مولایش توانایی چنین چیزی را دارد. info
التفاسير:

external-link copy
124 : 4

وَمَنْ یَّعْمَلْ مِنَ الصّٰلِحٰتِ مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَاُولٰٓىِٕكَ یَدْخُلُوْنَ الْجَنَّةَ وَلَا یُظْلَمُوْنَ نَقِیْرًا ۟

﴿وَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ و هر کس کارهای شایسته انجام دهد. این شامل سایر اعمال قلبی و بدنی است، نیز شامل هرکسی است که عمل صالح انجام دهد، خواه انسان باشد یا جن، کوچک باشد یا بزرگ، مرد باشد یا زن. بنابراین فرمود: ﴿مِن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ﴾ مرد باشد یا زن، به شرطی که مؤمن باشد. و این شرطِ پذیرش همۀ اعمال است؛ زیرا هیچ عملی صالح محسوب نشده و پذیرفته نمی‌شود و پاداش به آن تعلق نمی‌گیرد و به‌وسیلۀ آن عذاب دفع نمی‌گردد، مگر اینکه همراه با ایمان باشد. پس اعمالِ بدون ایمان، مانند شاخه‌های درختی هستند که تنۀ آن قطع شده است، و مانند ساختمانی است که بر موج آب بنا شده باشد. بنابراین ایمان، پایه و اساسی است که هر چیزی بر آن بنا می‌شود. و هر عملی که در کتاب و سنت به طور مطلق از فضل آن یا از فضل انجام دهندۀ آن ذکری به میان آمده باشد و قید ایمان در آن ذکر نشده باشد، آن عمل را حتماً باید به قید «ایمان» مقید نمود. ﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ﴾ اینان که هم ایمان آورده و هم عمل صالح انجام داده‌اند، ﴿يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ﴾ وارد بهشت می‌شوند، که همۀ آنچه را انسان می‌خواهد و چشم از آن لذت می‌برد، در آن وجود دارد. ﴿وَلَا يُظۡلَمُونَ نَقِيرٗا﴾ و کمترین ستمی به آنها نمی‌شود. و پاداش کار خوبی که انجام داده‌اند، کم نمی‌شود، بلکه آن‌را به طور کامل و چندین برابر می‌یابند. info
التفاسير:

external-link copy
125 : 4

وَمَنْ اَحْسَنُ دِیْنًا مِّمَّنْ اَسْلَمَ وَجْهَهٗ لِلّٰهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَّاتَّبَعَ مِلَّةَ اِبْرٰهِیْمَ حَنِیْفًا ؕ— وَاتَّخَذَ اللّٰهُ اِبْرٰهِیْمَ خَلِیْلًا ۟

آیین هیچ کسی بهتر از آیین آن کس نیست که خالصانه به خدا، روی آورده است. روی آوردنِ خالصانه به سوی خدا به معنی تسلیم شدن در برابر دستورات او، و متوجه کردن دل و دیده وسایر اعضا به طرف خداست. ﴿وَهُوَ﴾ و او همراه با این اخلاص و انقیاد، ﴿مُحۡسِنٞ﴾ پیرو شریعت خدا می‌باشد؛ شریعتی که پیامبرانش را برای تبلیغ آن فرستاده و در کتاب‌هایش بیان نموده و آن را راه و رسم بندگان خاص خود قرار داده است. ﴿وَٱتَّبَعَ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِيمَ﴾ و از دین و شریعت ابراهیم پیروی کرده است،﴿حَنِيفٗا﴾ و از شرک دوری جسته و به توحید روی آورده است، و از توجه به خلق روی بر تافته و به آفریننده روی آورده است. ﴿وَٱتَّخَذَ ٱللَّهُ إِبۡرَٰهِيمَ خَلِيلٗا﴾ و خداوند ابراهیم را به خلیلی و دوستی برگرفته است. و خلیل بودن، بالاترین نوعِ محبت و دوستی است. این مقام و منزلت، فقط نصیب محمد و ابراهیم ـ علیهما الصلاة والسلام ـ شده است. البته خداوند نسبت به تمام مؤمنان محبت دارد، اما ابراهیم را بدان جهت خلیل و دوست خود قرار داده است، که او ‎آنچه را بدان مأمور شده بود، به طور کامل انجام داد، و از آزمایش الهی سربلند بیرون آمد. پس خداوند او را پیشوای مردم، و خلیل و دوست خویش قرار داد، و یاد او را در میان جهانیان جاودان گردانید، به‌گونه‌ای که جهانیان برای همیشه از او به نیکی یاد می‌کنند. info
التفاسير:

external-link copy
126 : 4

وَلِلّٰهِ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ ؕ— وَكَانَ اللّٰهُ بِكُلِّ شَیْءٍ مُّحِیْطًا ۟۠

در این آیۀ کریمه بیان شده است که خداوند بر هر چیزی احاطه دارد. پس خداوند خبر داد که هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آن اوست: ﴿وَلِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ همه در ملکیت او می‌باشند، و بندگان او هستند، و همه مملوک، و او یگانه مالک آنهاست، و تنها و یگانه به تدبیر امورشان می‌پردازد. علم الهی همۀ معلومات را، و بینایی او همۀ دیدنی‌ها را، و شنوایی‌اش همۀ شنیدنی‌ها را در برگرفته است. و قدرت و خواست او در همۀ موجودات جاری است، و رحمت او اهل زمین و آسمان‌ها را در گسترۀ خود جای داده است، و با قدرت و قهر خویش بر هر مخلوقی چیره است، و جاندار و بی‌جان در برابر او سر تسلیم فرود آورده‌اند. info
التفاسير:

external-link copy
127 : 4

وَیَسْتَفْتُوْنَكَ فِی النِّسَآءِ ؕ— قُلِ اللّٰهُ یُفْتِیْكُمْ فِیْهِنَّ ۙ— وَمَا یُتْلٰی عَلَیْكُمْ فِی الْكِتٰبِ فِیْ یَتٰمَی النِّسَآءِ الّٰتِیْ لَا تُؤْتُوْنَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُوْنَ اَنْ تَنْكِحُوْهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِیْنَ مِنَ الْوِلْدَانِ ۙ— وَاَنْ تَقُوْمُوْا لِلْیَتٰمٰی بِالْقِسْطِ ؕ— وَمَا تَفْعَلُوْا مِنْ خَیْرٍ فَاِنَّ اللّٰهَ كَانَ بِهٖ عَلِیْمًا ۟

استفتا؛ یعنی اینکه سئوال کننده از سوال شونده بخواهد تا حکم شرعی را در مورد چیزی که مورد سؤال واقع شده است، بیان کند. خداوند خبر داد که مؤمنان، حکم زنانی را که متعلق به آنها هستند از پیامبر می‌پرسند، و پروردگار جهانیان این فتوا و پرسش را پاسخ داد و فرمود: ﴿قُلِ ٱللَّهُ يُفۡتِيكُمۡ فِيهِنَّ﴾ بگو: «خداوند شما را در مورد زنان پاسخ و فتوا می‌دهد.» پس به آنچه که شما را بدان فتوا می‌دهد، عمل کنید. و در تمام کارهای مربوط به زنان، از قبیل: پرداخت حقوق آنها، و ستم نکردن به آنان، به دستور خدا عمل کنید. و این دستوری عام و فراگیر است و همۀ آنچه را که خداوند در رابطه با زنان متزوجه و غیره اعم از کوچک و بزرگ مشروع نموده، و به آن دستور داده یا از آن نهی کرده است، در بر می‌گیرد. بعد از این بیان کلّی، به طور ویژه در مورد ناتوانان از قبیل: یتیمان و کودکان سفارش نمود، تا [مسلمانان] به آنها توجه نموده، و در انجام حقوقشان کوتاهی نکنند. پس فرمود: ﴿وَمَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ فِي يَتَٰمَى ٱلنِّسَآءِ﴾ نیز خداوند با آیاتی که از قرآن بر شما تلاوت می‌شود، در رابطه با زنان یتیم پاسخ می‌دهد. ﴿ٱلَّٰتِي لَا تُؤۡتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ﴾ زنان یتیمی که حق مقررِ آنان را به آنها نمی‌دهید. این بیانِ حالتی است که در آن زمان وجود داشت؛ زیرا مردی که سرپرستی دختر یتیمی را به عهده داشت، حقش را به او نمی‌داد و به وی ستم می‌کرد، به گونه‌ای که یا همۀ مالش، و یا بخشی از آن را می‌خورد، و یا از ازدواج کردن وی ممانعت به‌عمل می‌آورد، تا از اموالش استفاده کند؛ زیرا اگر این دختر ازدواج می‌کرد، ترس آن را داشت که مالش از دست او بیرون رود. و یا در صورتی با ازدواج وی موافقت می‌کرد، که بخشی از مهریه‌اش را به او بدهد. این در صورتی بود که سرپرست علاقه‌ای به آن دختر نداشته باشد. اما اگر سرپرست، به دختر یتیم علاقه مند بود، و آن دختر زیبایی و ثروت داشت، وی را به عقد خود در می‌آورد و در دادن مهریه، عادلانه رفتار نمی‌کرد، بلکه کمتر از حقوق مقرّر را به او می‌داد. همۀ این موارد، ستم محسوب شده و در این نصّ داخل هستند. بنابراین فرمود: ﴿وَتَرۡغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ﴾ و شما به ازدواج با آنها علاقه‌ای ندارید ، و یا به ازدواج با آنها علاقه دارید. همان‌طور که در مثال بیان کردیم. ﴿وَٱلۡمُسۡتَضۡعَفِينَ مِنَ ٱلۡوِلۡدَٰنِ﴾ و خداوند شما را در مورد کودکان ناتوان پاسخ داده، و فتوا می‌دهد که حق آنها را اعم از ارث و غیره بدهید، و با ستم و خودکامگی اموال آنها را تصاحب نکنید. ﴿وَأَن تَقُومُواْ لِلۡيَتَٰمَىٰ بِٱلۡقِسۡطِ﴾ و اینکه نسبت به یتیمان کاملاً دادگری کنید. براین اساس باید آنها را بر اطاعت از دستور خدا و رعایت آنچه که خدا بر بندگانش واجب نموده است، ملزم نمایید. پس اولیا و سرپرستان موظف هستند که یتیمان را به انجام آنچه خداوند بر آنها واجب کرده است، ملزم کنند. نیز سرپرستی کردن آنها، مستلزم آن است که منافع دنیوی آنان را توسعه داد و اموالشان را محافظت نمود، و بهره‌ای بیشتر برای آنها به‌دست آورد، و جز به بهترین صورت، به اموال آنان نزدیک نشد. و همچنین [متولیان امور ایتام] نباید هیچ دوست یا شخص دیگری را در امر ازدواج و غیره [از قبیل خرید یا فروش] به‌گونه‌ای بر آنان ترجیح دهند و دوست بدارند، که منجر به پایمال شدن حقوق آنان گردد. و این بیانگر رحمت الهی نسبت به بندگانش است؛ زیرا آنها را شدیداً تشویق کرده است تا منافع کسانی را که به سبب ناتوانی و از دست دادن پدر نمی‌توانند منافع خود را تأمین نمایند، تأمین کنند. سپس به طور عام بر احسان و نیکوکاری، تشویق و تحریک نمود، و فرمود: ﴿وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَيۡرٖ﴾ و هر کار نیکی که برای یتیمان و دیگران انجام دهید، خواه آن نیکی به دیگران نیز سرایت کند یا فقط به شخص خیّر مرتبط باشد، ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِهِۦ عَلِيمٗا﴾ قطعاً خداوند به آن آگاه است؛ یعنی علم و آگاهی خدا، رفتار و کردار آدمی را ـ زیاد باشد یا کم ، خوب باشد یا بد ـ احاطه نموده است، و خداوند هر کس را بر حسب عملش مجازات می‌نماید. info
التفاسير: