سپس به شدت از منت نهادن و اذیت کردن، نهی کرد، و برای آن مثالی بیان نمود و فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُبۡطِلُواْ صَدَقَٰتِكُم بِٱلۡمَنِّ وَٱلۡأَذَىٰ...﴾ خداوند در این آیات سه مثال زده است، مثالی برای کسی که مال خود را در جهت طلب رضای خدا، انفاق مینماید، و به دنبال انفاق، بر کسی منت نمیگذارد، و کسی را اذیت نمیکند. و مثالی برای کسی که به دنبال انفاق خود، منت مینهد، و آزار میرساند، و مثالی برای ریاکاران.
اما گروه اول از آنجا که انفاقشان مقبول واقع شده است، چندین برابر پاداش داده میشوند، چون انفاق آنها از ایمان و اخلاص کامل سرچشمه گرفته است: ﴿ٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِ ٱللَّهِ وَتَثۡبِيتٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ﴾ یعنی برای طلب خشنودی خدا و درحالی که بر بخشندگی و نیکوکاری و صداقت پا برجا هستند، انفاق میکنند. پس این کار ﴿كَمَثَلِ جَنَّةِۢ بِرَبۡوَةٍ﴾ مانند باغی است که در جای بلندی قرار دارد، و خورشید به آن میتابد، و باد به خوبی بر آن میوزد، و از آب فراوانی برخوردار است. و اگر باران فراوان و رگبار به آن نرسد، باران خفیفی به آن میرسد، و این، برای باروری باغ، کافی است، چون زمین آن خوب و حاصلخیز است، و تمام اسباب برای رشد و شکوفایی و میوه دادن آن، موجود است.
بنابراین﴿فََٔاتَتۡ أُكُلَهَا ضِعۡفَيۡنِ﴾ دو برابر میوه میدهد. و باغی که اینگونه باشد، همۀ مردم در طلب آنند. بنابراین کار خوب، در برترین جایگاه قرار دارد.
و اما کسی که انفاق نماید، سپس به دنبال بخشیدن دارایی خود، منت نهد و آزار رساند، یا کاری کند که آن عمل را باطل نماید، چنین فردی مانند صاحب این باغ است که گردبادی بر آن بوزد،﴿فِيهِ نَارٞ فَٱحۡتَرَقَتۡ﴾ که در آن آتشی باشد و باغ را بسوزاند، و صاحب باغ، دارای فرزندانی ضعیف باشد، و خودش نیز بر اثر پیری، ناتوان باشد؛ پس چنین حالتی از بدترین حالتهاست. بنابراین، این مثال را چنین آغاز کرد: ﴿أَيَوَدُّ أَحَدُكُمۡ﴾ استفهام، ناگواری آن حالت را برای مخاطبان بیشتر روشن میکند؛ یعنی آیا کسی از شما دوست دارد که چنین باشد؟ زیرا تلف شدن ناگهانی باغ، بعد از اینکه درختان آن شکوفا شده و میوههای آن رسیده باشند، مصیبت بزرگی است.
پس این فاجعه ـ در حالی که صاحب باغ، ضعیف و ناتوان است و دارای فرزندانی کوچک و ضعیف است و نمیتوانند او را یاری کنند، بلکه خود باید مخارج فرزندان را متقبل شود ـ با دیگر مصایب تفاوت دارد. پس کسی که عملی را برای خدا انجام داده، سپس عمل خود را با امری که با آن منافی است، باطل نماید، مانند صاحب باغ است که در اوج نیازمندی، چنین چیزی برای او پیش آید.
مثال سوم؛ مثال کسی است که عملی را به منظور تظاهر و خودنمایی انجام میدهد، و به خدا ایمان ندارد، و به ثواب و پاداش او چشم ندوخته است، خداوند قلب او را به سنگ سخت و لغزندهای تشبیه کرده است که بر آن خاک قرار دارد، و بیننده گمان میبرد اگر بر این سنگ باران ببارد مانند زمینهای حاصلخیز سبز میشود، اما وقتی باران شدیدی بر آن سنگ ببارد، خاکهایی که روی آن قرار دارد، شسته شده و فقط سنگ صاف و سخت باقی میماند. و این مثالی است برای قلب ریاکار که در آن ایمان وجود ندارد، و همچون سنگ خارایی است که نرم نمیشود، و فروتن نمیگردد. پس اعمال و نفقههای او، اساس و زیرساختی ندارد که برآن قرار گیرد، و پایانی ندارد که به آن منتهی شود، بلکه هرکاری را که میکند، باطل است؛ چون شرایط پذیرفته شدن در آن وجود ندارد.
و در مثال قبل، هرچند که شرط پذیرفته شدن عمل موجود بود، اما عمل مورد قبول واقع نمیشود؛ چرا که مانعی بر سر راه پذیرفته شدن آن وجود دارد. مثال اول؛ مثال عمل مقبول است، و چندین برابر به آن پاداش داده میشود؛ چون شرط پذیرفته شدن که ایمان و اخلاص و ثبات است، در آن وجود دارد، و موانعی که عمل را فاسد میگرداند، درآن منتفی هستند.
و این مثالهای سه گانه بر تمام انجام دهندگان اعمال انطباق پیدا مینمایند، پس بنده باید خود و دیگران را با این میزانهای عادلانه و با این مثالها بسنجد. ﴿وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِۖ وَمَا يَعۡقِلُهَآ إِلَّا ٱلۡعَٰلِمُونَ﴾ و این مثالها را برای مردم بیان میداریم، و جز دانایان آن را نمیفهمند.