﴿وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ﴾ و به سوی قبیلۀ معروف «مدین» که در جنوب فلسطین زندگی میکردند،﴿أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗا﴾ برادر نَسَبیشان شعیب را فرستادیم؛ چون آنها او را میشناختند و میتوانستند از او یاد بگیرند. ﴿قَالَ﴾ شعیب به آنها گفت: ﴿يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥ﴾ ای قوم من! خدا را بپرستید که معبود راستینی جز او ندارید. و عبادت را خالصانه برای او انجام دهید. آنها شرک میورزیدند، و پیمانه و ترازو را کم میدادند. بنابراین آنان را از این کار نهی کرد و گفت: ﴿وَلَا تَنقُصُواْ ٱلۡمِكۡيَالَ وَٱلۡمِيزَانَ﴾ و از پیمانه و ترازو مکاهید ، بلکه دادگرانه پیمانه و ترازو را به کمال و تمام بدهید. ﴿إِنِّيٓ أَرَىٰكُم بِخَيۡرٖ﴾ من شما را خوب و در آسایش میبینم؛ یعنی شما از نعمتهای زیاد و سلامتی فراوان و اموال و فرزندان بسیاری برخوردار هستید، پس خداوند را به خاطر آنچه که به شما داده است، سپاسگزار باشید و کفران نعمت نکنید، که آن را از شما خواهد گرفت. ﴿وَإِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٖ مُّحِيطٖ﴾ و من بر شما از عذاب روزی فراگیر میترسم، عذابی که همۀ شما را فرا بگیرد، و هیچ اثری از شما باقی نگذارد.