فرمود: (الله به ابلیس ) چه چیز تو را از سجده کردن بازداشت، وقتی تو را به سجده امر کردم؟ ابلیس گفت: زیرا من از آدم بهترم (چون) مرا از آتش آفریدی و او را از گل.
پس شیطان (در دل) هردو وسوسه انداخت تا (در نتیجۀ وسوسه) برای هردو آنچه از شرمگاهشان را که (از دیدن) مستور بود، آشکار گرداند. و گفت: (شیطان در وسوسه خود) پروردگارتان شما را از (خوردن) این درخت منع نکرده است، مگر اینکه مبادا (به سبب خوردن آن) دو فرشته گردید، یا از باشندگان دائمی جنت شوید.
پس آن دو را با فریب (از مرتبه شان) پایین کرد. پس چون آن دو از آن درخت چشیدند، عورتهایشان برای آنها آشکار شد، و شروع نمودند به چسپانیدن برگ درختان جنت بر جسم خود. و پروردگارشان ندا داد: آیا شما را از آن درخت منع نکرده بودم و نگفته بودم که بیگمان شیطان دشمن آشکار شماست؟