அல்குர்ஆன் மொழிபெயர்ப்பு - பாரசீக மொழிபெயர்ப்பு - இமாம் ஸஃதி அவர்களின் அல் குர்ஆன் விளக்கவுரை

பக்க எண்:close

external-link copy
44 : 33

تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهٗ سَلٰمٌ ۖۚ— وَّاَعَدَّ لَهُمْ اَجْرًا كَرِیْمًا ۟

و امّا رحمت خداوند بر آنها در آخرت، بزرگ‌ترین رحمت و برترین پاداش است؛ و آن این است که به خشنودی پروردگار و سلام گفتنش بر آنان و شنیدن سخن بزرگ او و دیدن چهرۀ زیبایش و به دست آوردن پاداش بزرگش دست می‌یازند؛ پاداشی که ماهیّت و مقدار آن را -جز خداوندی که آن را به آنها بخشیده است- کسی نمی‌داند. بنابراین فرمود: ﴿تَحِيَّتُهُمۡ يَوۡمَ يَلۡقَوۡنَهُۥ سَلَٰمٞۚ وَأَعَدَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا كَرِيمٗا﴾ درودشان- در روزی که او را ملاقات می‌کنند- سلام است. و برای آنان پاداشی ارزشمند فراهم دیده است. info
التفاسير:

external-link copy
45 : 33

یٰۤاَیُّهَا النَّبِیُّ اِنَّاۤ اَرْسَلْنٰكَ شَاهِدًا وَّمُبَشِّرًا وَّنَذِیْرًا ۟ۙ

چیزهایی که خداوند پیامبرش را به آن توصیف کرده است، مقصود و چکیده و اصول رسالت او می‌باشند که به ایشان اختصاص داده شده‌اند، و آن پنج چیز می‌باشند: یکی اینکه ﴿شَٰهِدٗا﴾ پیامبر بر کارهای خیر و شری که امّت انجام می‌دهد، گواه است، همان گونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَيَكُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَيۡكُمۡ شَهِيدٗا﴾ تا شما بر مردم گواه باشید، و پیامبر [نیز] بر شما گواه باشد. ﴿فَكَيۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِيدٖ وَجِئۡنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِيدٗا﴾ پس چگونه خواهد بود آنگاه که از هر امّتی گواهی بیاوریم، و تو را بر اینها به عنوان گواه بیاوریم. پس ایشان صلی الله علیه وسلم گواهی مقبول و عادل می‌باشند. دوّم و سوّم ﴿وَمُبَشِّرٗا وَنَذِيرٗا﴾ پیامبر مژده دهنده و بیم دهنده می‌باشد، و این مستلزم آن است که پیامبر آنچه مردم را به آن مژده می‌دهد، و یا مردم را از آن می‌ترساند؛ و اعمالی که سبب مژده یا ترس می‌شوند، بیان کند. پس کسانی که مژده داده شده‌اند، مؤمنان پرهیزگاری هستند که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده و گناهان را ترک نموده‌اند. پس ایشان را مژده باد که هر نوع پاداش دنیوی و دینی که نتیجۀ ایمان و تقواست، در زندگی دنیا به آنها می‌رسد. و نیز ایشان را مژده باد که در آخرت از نعمت جاودان و پایدار بهشت برخوردار خواهند شد. و همۀ اینها مستلزم آن است که اعمال، ویژگی‌های تقوا و انواع پاداش به صورت مشروح و مفصل ذکر شوند. و بیم داده شدگان همان گناه پیشگان و مجرمان ستمگرند؛ کسانی که اهل ستمگری و جاهلیت‌اند، و آنها باید در دنیا از کیفرهای دنیوی و دینی که نتیجۀ جهل و ستمگری است بترسند، و از گرفتار شدن به کیفر هلاک کننده و عذاب طولانی آخرت در هراس باشند که به طور مشروح ـ این تهدید و بشارت ـ در قرآن و سنّت بیان شده است. info
التفاسير:

external-link copy
46 : 33

وَّدَاعِیًا اِلَی اللّٰهِ بِاِذْنِهٖ وَسِرَاجًا مُّنِیْرًا ۟

چهارم ﴿وَدَاعِيًا إِلَى ٱللَّهِ﴾ پیامبر به سوی خدا دعوت می‌کند؛ یعنی خداوند او را فرستاده است تا مردم را به سوی پروردگارشان فراخواند، و آنها را به نعمت‌های او که برای نیکان فراهم نموده است تشویق ‌نماید، و مردم را به عبادت و پرستش خدا که هدف از آفرینش انسان‌ها است دستور ‌دهد. و این مستلزم آن است که ایشان صلی الله علیه وسلم بر آنچه مردم را به آن فرا می‌خواند، استقامت داشته باشد؛ و آنچه را که به سوی آن دعوت می‌کند، به صورت مفصّل و مشروح بیان دارد؛ و خداوند را با صفات پاکش به مردم بشناساند، و او را از آنچه که سزاوار شکوهش نیست منزّه و پاک بدارد. و انواع عبودیت و بندگی‌ها را برای مردم بیان کند؛ و از نزدیک‌ترین راهی که انسان را به خدا می‌رساند دعوت کند؛ و به هر صاحب حقی، حقش را بدهد؛ و خالصانه برای خدا دعوت نماید، نه برای اینکه برای خودش جایگاهی بزرگ فراهم سازد. آن‌گونه که بسیاری از مردم دچار این مشکل می‌شوند، و در راه دعوت به سوی خود و تعظیم خویش دعوت می‌کنند. و همۀ اینها ﴿بِإِذۡنِهِۦ﴾ به فرمان خدای تعالی و امر و خواست و ارادۀ او انجام می‌گیرد. پنجم ﴿وَسِرَاجٗا مُّنِيرٗا﴾ و اینکه او صلی الله علیه وسلم چراغی تابان و روشن است. و این بیانگر آن است که مردم در ظلمت و تاریکی بزرگی قرار داشتند، و هیچ نور و روشنایی وجود نداشت که به وسیلۀ آن در تاریکی راهیاب شوند، و هیچ دانشی نبود که با آن تاریکی‌ها زدوده شود. تا اینکه خداوند پیامبر بزرگ را فرستاد، پس به وسیلۀ او این تاریکی‌ها را روشن ساخت، و جاهلیت‌ها را از بین برد، و علم و دانش جایگزین آن شد. و خداوند به وسیلۀ این پیامبر بسیاری از گمراهان را به راه راست هدایت کرد. پس راه برای اهل استقامت روشن گردید، و آنها به دنبال این پیشوا حرکت کردند، و به وسیلۀ او خیر و شر را شناختند، و اهل سعادت را از اهل شقاوت تشخیص دادند، و در پرتو نور نبوت او، معبود حقیقی خود را با اوصاف پسندیده و کارهای درست و فرمان‌های بجایش شناختند. info
التفاسير:

external-link copy
47 : 33

وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِیْنَ بِاَنَّ لَهُمْ مِّنَ اللّٰهِ فَضْلًا كَبِیْرًا ۟

﴿وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضۡلٗا كَبِيرٗا﴾ در اینجا بشارت داده شدگان را ذکر نمود، و آنها مؤمنان هستند. و هرگاه ایمان به تنهایی ذکر شود، اعمال صالح را نیز در بر دارد. و آنچه را که به آن مژده داده شده‌اند نیز بیان کرد، و آن فضل بزرگ است، از قبیل: یاری شدن در دنیا و هدایت کردن قلب‌ها و آمرزش گناهان و دور کردن مشکلات و فراوانی روزی‌هایی که به سوی آنان سرازیر شده است، و به دست آمدن نعمت‌هایی که شادی آور می‌باشند، و به دست آوردن رضایت پروردگارشان و پاداش او، و نجات از خشم و عذابش. و این چیزی است که موجب نشاطِ تلاش کنندگان می‌شود؛ زیرا وقتی پاداشی که خداوند برای کارهایشان قرار داده است بیان شود، با نشاطی بیشتر کار شایسته انجام می‌دهند، و از این برای درپیش گرفتن راه راست کمک می‌جویند. و این از جمله حکمت‌های خداوند قانون‌گذار است. همان‌طور که در جایی که مردم را برحذر می‌دارد، کیفرهایی را که در نتیجۀ انجام کارهای ممنوع گریبانگیر آدمی می‌شود بیان می‌نماید تا این‌گونه مردم را بر پرهیز از آنچه خدا حرام کرده است، یاری کند. info
التفاسير:

external-link copy
48 : 33

وَلَا تُطِعِ الْكٰفِرِیْنَ وَالْمُنٰفِقِیْنَ وَدَعْ اَذٰىهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَی اللّٰهِ ؕ— وَكَفٰی بِاللّٰهِ وَكِیْلًا ۟

و از آنجا که گروهی از مردم مانع دعوتگران راه خدا از قبیل: پیامبران و پیروانشان می‌باشند، و آنان عبارتند از منافقانی که به ظاهر ایمان آورده‌اند اما در باطن کافرند، نیز کافران فاجری که در ظاهر و باطن کافرند، به همین جهت خداوند ‌پیامبرش را از اطاعت و فرمانبرداری از این دو گروه، نهی و برحذر داشت، و فرمود: ﴿وَلَا تُطِعِ ٱلۡكَٰفِرِينَ وَٱلۡمُنَٰفِقِينَ﴾ در هر فرمانی که تو را از راه خدا باز می‌دارد، از کافران و منافقان اطاعت مکن. اما این اقتضا نمی‌کند که مورد اذیّت و آزار قرار بگیرند، بلکه فقط از آنها پیروی مکن، ﴿وَدَعۡ أَذَىٰهُمۡ﴾ و از اذیت و آزارشان در گذر؛ چون وقتی آنها را آزار ندهی، این عمل آنان را جذب می‌نماید، و سبب می‌شود تا اسلام را بپذیرند، و از بسیاری از آزارهایی که به پیامبر و خانواده‌اش می‌رسانند دست بکشند. ﴿وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ ﴾ و در راستای کامل نمودن کار خودت و خوار نمودن دشمنانت بر خداوند توکل کن، ﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ وَكِيلٗا﴾ و خداوند به عنوان کارساز بس است، و کارهای مهم را به او بسپار که آنها را انجام می‌دهد و برای بنده‌اش آسان می‌گرداند. info
التفاسير:

external-link copy
49 : 33

یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْۤا اِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنٰتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوْهُنَّ مِنْ قَبْلِ اَنْ تَمَسُّوْهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّوْنَهَا ۚ— فَمَتِّعُوْهُنَّ وَسَرِّحُوْهُنَّ سَرَاحًا جَمِیْلًا ۟

خداوند متعال مؤمنان را خبر می‌دهد که هر گاه با زنان مؤمن ازدواج کردند، سپس پیش از آنکه با آنها همبستر شوند، طلاقشان دادند، عدّه‌ای ندارند که شوهرانشان بر آنها بشمارند. و دستور داد که در این صورت به آنها کالایی بدهند تا موجب تسکین خاطرشان شود، و از آنان به گونه‌ای محترمانه و زیبا جدا شوند، بدون اینکه با همدیگر جدال نمایند و یکدیگر را ناسزا بگویند. و از این آیه بر می‌آید که طلاق بعد از ازدواج است، پس اگر کسی زنی را قبل از ازدواج طلاق داد، یا طلاقش را معلق به ازدواجش کرد، چنین طلاقی واقع نمی‌شود؛ چون خداوند متعال فرموده است: ﴿إِذَا نَكَحۡتُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ طَلَّقۡتُمُوهُنَّ﴾ هنگامی که با زنان مؤمن ازدواج کردید، سپس ایشان را طلاق دادید. پس خداوند طلاق را بعد از ازدواج قرار داده است؛ بنابراین قبل از ازدواج، محلّی برای طلاق وجود ندارد. و چون طلاق که جدایی و تحریم کامل است قبل از ازدواج واقع نمی‌گردد، تحریم ناقص که به سبب ظهار یا ایلاء و امثال آن پیش می‌آید، به طریق اولی قبل از ازدواج اعتبار ندارد و واقع نمی‌شود. و صحیح‌ترین قول علما نیز همین است. و این نیز به جایز بودن طلاق اشاره می‌کند؛ چون خداوند از آن به عنوان کاری که مؤمنان انجام می‌دهند یاد کرده، و آنها را به خاطر این کارشان ملامت و نکوهش نکرده است. و نیز آیه آنها را به نام مؤمنان خطاب نموده است. هم چنین این آیه بر جایز بودن طلاق قبل از آمیزش دلالت می‌نماید. همان‌طور که در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿لَّا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ إِن طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ مَا لَمۡ تَمَسُّوهُنَّ﴾ گناهی بر شما نیست اگر زنان را قبل از آنکه با آنها همبستر شوید، طلاق دهید. نیز آیه بر این دلالت می‌کند اگر زنی قبل از اینکه شوهرش با او همبستر گردد، طلاق داده شود، عده‌ای ندارد؛ بلکه به محض اینکه طلاق داده شود، می‌تواند ازدواج نماید، چون مانعی وجود ندارد. نیز آیه بر این دلالت می‌کند زنی که شوهرش با او همبستر شده است، اگر او را طلاق دهد، باید عده‌اش سپری شود. و آیا منظور از «دخول» و «مس» آمیزش است آن‌طور که همۀ علما براین اجماع دارند؟ یا خلوت را نیز در بر می‌گیرد، گرچه شوهر با زنش همبستر نشود، آن‌گونه که خلفای راشدین به این فتوا داده‌اند؟ البته نظر درست همین است. و هرگاه زن و شوهر به خلوت نشستند، چه شوهر همبستر شود یا نه، در صورت طلاق، گذراندن عده بر زن واجب است. و آیه بر این دلالت می‌نماید زنی که قبل از آنکه شوهرش با او آمیزش کند، اگر طلاق داده شود، باید چیزی به عنوان متعه به او داده شود، و این بستگی به توان شوهر دارد، که فرد ثروتمند به اندازۀ توانایی‌اش، و فرد فقیر به اندازۀ استطاعتش باید هدیۀ مناسبی به زن بدهد. اما این وقتی است که برای زن مهریه مقرر نشده باشد. و اگر مهریۀ مقرری داشته باشد و قبل از همبستر شدن او را طلاق دهد، باید نصف مهریه را بدهد، و همین به‌جای متعه کفایت می‌کند. و آیه این مطلب را نیز بیان می‌دارد که هر کس قبل از آمیزش یا بعد از آن همسرش را طلاق دهد، باید این جدایی به صورت زیبا و نیکو باشد؛ و هریک دیگری را بستاید، و نباید این جدایی به صورت زشت صورت بگیرد؛ چون اگر جدایی به صورت زشت انجام شود، هریک دیگری را به شدّت مورد انتقاد و توهین قرار می‌دهد. همچنین آیه بر این مطلب دلالت می‌نماید که عدّه حق شوهر است، چون می‌فرماید: ﴿فَمَا لَكُمۡ عَلَيۡهِنَّ مِنۡ عِدَّةٖ﴾ شما بر آنها عده‌ای ندارید. مفهوم این دلالت می‌نماید که اگر بعد از همبستر شدن زنش را طلاق داد، شوهر بر زن عده‌ای دارد. و نیز آیه بر این نکته دلالت می‌کند که غیر زنانی که شوهرانشان با آنها همبستر نشده‌اند ـ‌از قبیل زنانی که به علّت مرگ شوهرانشان از آنان جدا شده‌اند، و یا زنانی که در قید حیات شوهرانشان [در قالب شرع] محکوم به جدایی از هم شده‌اندـ باید عدّه را سپری کنند. info
التفاسير:

external-link copy
50 : 33

یٰۤاَیُّهَا النَّبِیُّ اِنَّاۤ اَحْلَلْنَا لَكَ اَزْوَاجَكَ الّٰتِیْۤ اٰتَیْتَ اُجُوْرَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ یَمِیْنُكَ مِمَّاۤ اَفَآءَ اللّٰهُ عَلَیْكَ وَبَنٰتِ عَمِّكَ وَبَنٰتِ عَمّٰتِكَ وَبَنٰتِ خَالِكَ وَبَنٰتِ خٰلٰتِكَ الّٰتِیْ هَاجَرْنَ مَعَكَ ؗ— وَامْرَاَةً مُّؤْمِنَةً اِنْ وَّهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ اِنْ اَرَادَ النَّبِیُّ اَنْ یَّسْتَنْكِحَهَا ۗ— خَالِصَةً لَّكَ مِنْ دُوْنِ الْمُؤْمِنِیْنَ ؕ— قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَیْهِمْ فِیْۤ اَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ اَیْمَانُهُمْ لِكَیْلَا یَكُوْنَ عَلَیْكَ حَرَجٌ ؕ— وَكَانَ اللّٰهُ غَفُوْرًا رَّحِیْمًا ۟

خداوند بر پیامبر منّت می‌نهد که آنچه را برای دیگران حلال نموده، برای او هم حلال کرده است؛ پس مؤمنان در چیزهایی با او مشترک‌اند، و برخی ویژۀ او هستند. پس فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِنَّآ أَحۡلَلۡنَا لَكَ أَزۡوَٰجَكَ ٱلَّٰتِيٓ ءَاتَيۡتَ أُجُورَهُنَّ﴾ ای پیامبر! ما برای تو همسرانت را حلال کرده‌ایم، آنان که مهریه‌شان را پرداخته‌ای. و این چیزی است که بین او و مؤمنان مشترک است؛ و مؤمنان نیز زنانی که مهریه‌شان را داده‌اند، برایشان حلال‌اند. ﴿وَمَا مَلَكَتۡ يَمِينُكَ مِمَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَيۡكَ﴾ همچنین برایت حلال گردانیده‌ایم کنیزانی را که خدا در جنگ بهرۀ تو ساخته، و در ملک یمین تو قرار دارند؛ و بردگان و افراد آزادی که از کافران به غنیمت گرفته‌ای -پس آنهایی که شوهر دارند و آنهایی نیز که شوهر ندارند- برایت حلال‌اند. این حکم نیز بین پیامبر و مؤمنان مشترک است. و از جملۀ احکام مشترک این است که ﴿وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّٰتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَٰلَٰتِكَ﴾ ازدواج با دختر عمو و دختر عمّه و دختر دایی و دختر خاله برای شما جایز است که شامل دختران عمو و دایی و خاله و عمّۀ دور و نزدیک می‌شود. و زنان حلال فقط اینها هستند. و از مفهوم آن چنین استنباط می‌شود که علاوه بر اینها دیگر زنان خویشاوند حلال نیستند آن طور که در سورۀ «نساء» گذشت، و از میان زنانی که با انسان نسبت نزدیک دارند، ازدواج فقط با همین چهار مورد و فرزندانشان جایز و حلال است، و به غیر از زنان خویشاوندی که از آنها نام برده شد، هر زن خویشاوند دیگری [که با آدمی ارتباط نَسَبی داشته باشد] حرام است، و آن عبارت است از زنان فروع به طور مطلق؛ یعنی دختر و دختر فرزندان هر اندازه که دور شود، نیز زنان اصول به طور مطلق؛ یعنی مادر و مادر بزرگ پدری و مادری هر اندازه که بالا روند. نیز زنان فروع پدر و مادر؛ یعنی خواهر و دخترِ برادر و خواهر هرچند که دور شوند. نیز فروع کسانی که از حیث نَسَبی بالاتر از کسانی است که از آنها نام بردیم؛ از قبیل پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها، و فروع آنها از قبیل خاله‌ها و عمّه‌ها. بنابراین خاله‌ها و عمّه‌ها نیز به طور مطلق حرام می‌باشند. ﴿ٱلَّٰتِي هَاجَرۡنَ مَعَكَ﴾ آنهایی که با تو هجرت کرده‌اند. این آیه به دو صورت تفسیر شده است؛ تفسیر صحیح از آن دو این است که می‌گوید: هجرت کردن این زنان قیدی بوده است که ازدواج پیامبر صلی الله علیه وسلم با آنان‌را صحیح گردانده است، اما معلوم است که برای غیر پیامبر، هجرت، قید صحت ازدواج نمی‌باشد. ﴿وَٱمۡرَأَةٗ مُّؤۡمِنَةً إِن وَهَبَتۡ نَفۡسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنۡ أَرَادَ ٱلنَّبِيُّ أَن يَسۡتَنكِحَهَا﴾ و برای تو حلال نموده‌ایم زن مؤمنی‌را که خودرا به پیامبر ببخشد. پس به محض اینکه خودرا به پیامبر بخشید، برای او حلال است که او را به همسری بپذیرد؛ یعنی به خواست و علاقۀ پیامبر بستگی دارد. ﴿خَالِصَةٗ لَّكَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِين﴾ جایز بودن ازدواج با زنی که خودش را به پیامبر می‌بخشد، ویژۀ پیامبر است، و برای مؤمنان چنین چیزی جایز نیست. و اگر زنی خود را به مؤمنی بخشید، برایش حلال نمی‌شود. ﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا فَرَضۡنَا عَلَيۡهِمۡ فِيٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ وَمَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ﴾ به درستی که دانسته‌ایم چه زنان و کنیزانی در قالب زناشویی برای اهل ایمان حلال هستند، و چه زنان و کنیزانی برای آنان حلال نمی‌باشند؛ نیز می‌دانیم در این باره چه چیزی بر اهل ایمان واجب است، و آنان را بر این موضوع آگاه ساخته‌ایم، و آنچه را که پایبندیِ به آن واجب است بیان نموده‌ایم. پس ای محمد! چیزی که در این آیه مخالف دستوراتی است که برای اهل ایمان مقرر داشته‌ایم، ویژۀ شماست؛ چون خداوند در این آیه فقط پیامبر را مورد خطاب قرار داده است. چرا که می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِنَّآ أَحۡلَلۡنَا لَكَ﴾، و فرموده است: ﴿خَالِصَةٗ لَّكَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِين﴾ ای پیامبر! چیزهایی را برای تو حلال و جایز نموده‌ایم که برای مؤمنان حلال و جایز نیست. و به آن اندازه که قضیه را برای تو راحت و آسان قرار داده‌ایم، دست دیگران را تا آن اندازه باز نگذاشته‌ایم، ﴿لِكَيۡلَا يَكُونَ عَلَيۡكَ حَرَجٞ﴾ تا حرجی برتو نباشد، و این توجه بیشتر خداوند به پیامبرش صلی الله علیه وسلم است. ﴿وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا﴾ و خداوند آمرزندۀ مهربان است؛ یعنی همواره آمرزنده و مهربان است. و به اقتضای حکمت خویش و به اندازه‌ای که بندگان اسباب آمرزش و رحمت او را فراهم آورند، خداوند از مغفرت و احسان خویش بر آنان فرو می‌فرستد. info
التفاسير: