அல்குர்ஆன் மொழிபெயர்ப்பு - பாரசீக மொழிபெயர்ப்பு - இமாம் ஸஃதி அவர்களின் அல் குர்ஆன் விளக்கவுரை

பக்க எண்:close

external-link copy
82 : 21

وَمِنَ الشَّیٰطِیْنِ مَنْ یَّغُوْصُوْنَ لَهٗ وَیَعْمَلُوْنَ عَمَلًا دُوْنَ ذٰلِكَ ۚ— وَكُنَّا لَهُمْ حٰفِظِیْنَ ۟ۙ

﴿وَمِنَ ٱلشَّيَٰطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُۥ وَيَعۡمَلُونَ عَمَلٗا دُونَ ذَٰلِكَ﴾ و از شیطان‌ها، کسانی را فرمانبردار سلیمان کرده بودیم که برایش غواصی می‌کردند و کارهایی غیر از این نیز انجام می‌دادند. این هم از خصوصیت‌های سلیمان -علیه السلام- بود که خداوند شیطان‌ها و جن‌های بزرگ را فرمانبردار او کرده، و به او قدرت داده بود تا از شیطان‌ها، در بسیاری از کارهایی که غیر از آنان کسی نمی‌توانست آن را انجام دهد، استفاده نماید. بنابراین برخی از شیاطین، در امر بیرون آوردن مروارید و گوهر و لؤلؤ و غیره از دریا، برای سلیمان غواصی می‌کردند؛ و کارهایی دیگر نیز انجام می‌دادند. ﴿يَعۡمَلُونَ لَهُۥ مَا يَشَآءُ مِن مَّحَٰرِيبَ وَتَمَٰثِيلَ وَجِفَانٖ كَٱلۡجَوَابِ وَقُدُورٖ رَّاسِيَٰتٍ﴾ آنان هرچه سلیمان می‌خواست، برایش درست می‌کردند، از قبیل: قلعه‌ها و مجسمه‌ها و کاسه‌های بزرگی چون حوض‌ها و دیگ‌های ثابت. و گروهی را برای ساختن بیت المقدس گمارد، و سلیمان فوت کرد در حالی‌که آنها کار می‌کردند، و بعد از مرگ او، تا یک سال کار کردند، تا اینکه دانستند او فوت کرده است. چنانکه خواهد آمد إن شاء الله. ﴿وَكُنَّا لَهُمۡ حَٰفِظِينَ﴾ و ما حافظ آنها بودیم؛ یعنی توانایی نافرمانی و سر باز زدن از دستور او را نداشتند، بلکه خداوند آنها را با قدرت و عزت و فرمانروایی‌اش برای او نگاه داشته بود. info
التفاسير:

external-link copy
83 : 21

وَاَیُّوْبَ اِذْ نَادٰی رَبَّهٗۤ اَنِّیْ مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَاَنْتَ اَرْحَمُ الرّٰحِمِیْنَ ۟ۚۖ

بنده و پیامبر ما -ایوب- را با ستایش و بزرگداشت و جایگاهی والا یاد کن، هنگامی که خداوند او را به بلا و بیماری سختی مبتلا نمود، و مورد آزمایش قرار داد. و خداوند او را بردبار و خشنود یافت. شیطان بر جسم او مسلط شده بود، و این آزمایشی از جانب خداوند بود. پس شیطان در جسم او دمید، و بر اثر آن دمل‌های بزرگی بیرون می‌آمد، و تا مدت‌ها ‌ماند. بلا و مصیبتِ او شدت گرفت، و خانواده‌اش مُردند، و مالش از دست رفت. پس پروردگارش را به ‌فریاد خواند و گفت: پروردگارا! بی‌گمان، بیماری به من رسیده است، و تو مهربان‌ترین مهربانان هستی. ﴿أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ﴾ ایوب به رحمتِ گستردۀ خداوند متوسل شد، و حالت خویش را برای وی بیان کرد، و اینکه بیماری و رنج همۀ وجود او را فرا گرفته است. info
التفاسير:

external-link copy
84 : 21

فَاسْتَجَبْنَا لَهٗ فَكَشَفْنَا مَا بِهٖ مِنْ ضُرٍّ وَّاٰتَیْنٰهُ اَهْلَهٗ وَمِثْلَهُمْ مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِنْدِنَا وَذِكْرٰی لِلْعٰبِدِیْنَ ۟

و خداوند دعای او را پذیرفت، و فرمود: ﴿ٱرۡكُضۡ بِرِجۡلِكَۖ هَٰذَا مُغۡتَسَلُۢ بَارِدٞ وَشَرَابٞ﴾ با پایت [بر] زمین بزن، این محلِ شستن و نوشیدنی خنکی است.پس او با پایش زمین را کوبید، و از کوبیدن او چشمه‌ای سرد جوشید، پس او خود را درآن شست و از آن نوشید، درنتیجه خداوند بیماری‌اش را دور نمود . ﴿وَءَاتَيۡنَٰهُ أَهۡلَهُۥ﴾ و خانواده و مالش را به او بازگردانیدیم، ﴿وَمِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ﴾ و به جای اموال و اولادی که از دست داده بود، دو چندان به او دادیم؛ به این صورت که خداوند سلامتی و تندرستی به او بخشید، و فرزند و مال فراوانی به او داد. ﴿رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا﴾ و این مرحمت و مهربانی محضِ ما در حقِ ایوب بود که صبر کرد و خشنود بود. پس خداوند قبل از پاداش جهان آخرت، در همین دنیا به او پاداش داد. ﴿وَذِكۡرَىٰ لِلۡعَٰبِدِينَ﴾ و او را مایۀ عبرت و پند عبادتگزاران نمودیم، کسانی که از صبر توشه بر می‌گیرند. بنابراین وقتی آنها ایوب -علیه السلام- را ببینند که به بلایی عظیم گرفتار آمد، و پس از مدتی، آن بیماری و رنج از وی دور شد، و خداوند به او پاداشی نیک داد؛ وقتی علت را نگاه کنند، می‌بینند که به وضوح، علتِ آن صبر و بردباری است. بنابراین خداوند، ایوب را به خاطر صبر و بردباری‌اش، ستایش نمود و فرمود: ﴿إِنَّا وَجَدۡنَٰهُ صَابِرٗاۚ نِّعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٞ﴾ بدون شک ما او را بردبار یافتیم؛ بسیار بندۀ خوبی بود، او توبه‌کننده و رجوع‌کننده به سوی خدا بود. پس ـ‌عبادتگزاران‌ـ به هنگام دچار شدن به مصایب، او را اسوه و الگوی خود قرار دادند. info
التفاسير:

external-link copy
85 : 21

وَاِسْمٰعِیْلَ وَاِدْرِیْسَ وَذَا الْكِفْلِ ؕ— كُلٌّ مِّنَ الصّٰبِرِیْنَ ۟

بندگان برگزیده و پیامبران ما، اسماعیل بن ابراهیم و ادریس و ذوالکفل را، به بهترین صورت یاد کن، و آنها را به کامل‌ترین وجه ستایش کن. ادریس و ذوالکفل از انبیای بنی‌اسرائیل بودند.﴿كُلّٞ مِّنَ ٱلصَّٰبِرِينَ﴾ هریک از این افراد بردبار بودند. و صبر؛ یعنی کنترلِ نفس، و بازداشتنِ آن از چیزی که به آن گرایش دارد، و این شاملِ انواع سه‌گانۀ صبر می‌شود: صبر بر طاعت خداوند، صبر بر بازداشتن نفس از ارتکاب نافرمانی خدا، و صبر در برابر تقدیرات دردناک الهی و مشکلات. پس بنده، تا وقتی که از تمامی انواع صبر و بردباری به طور کامل برخوردار نباشد، صابر به حساب نمی‌آید. خداوند این پیامبران را به صبر و بردباری توصیف نموده است، و این دلالت می‌نماید که آنها به گونه‌ای شایسته بردبار بوده‌اند. info
التفاسير:

external-link copy
86 : 21

وَاَدْخَلْنٰهُمْ فِیْ رَحْمَتِنَا ؕ— اِنَّهُمْ مِّنَ الصّٰلِحِیْنَ ۟

و نیز آنها را به شایسته بودن توصیف نمود که شامل صلاح و شایستگی قلب، زبان و سایر اعضا می‌شود؛ چرا که قلبی داشتند سرشار از شناختِ خداوند و محبت او و بازگشتن به سوی او؛ و زبانی داشتند که همواره با آن، ذکر و یاد خداوند را انجام می‌دادند؛ و سایر اعضا و جوارح را به اطاعت الهی، و دوری از گناهان درآورده بودند. پس خداوند آنها را به سبب بردباری و شایستگی‌شان، به رحمت خویش درآورد؛ و آنها را همراه با دیگر برادران پیامبرشان، در دنیا و آخرت پاداش نیک داد. و اگر خداوند هیچ پاداشی نیز به آنها نمی‌داد، همین نام نیکی که از آنها بر جای مانده و در میان جهانیان زنده است، برای آنان کافی بود، و این شرافت و افتخاری بس بزرگ است. info
التفاسير:

external-link copy
87 : 21

وَذَا النُّوْنِ اِذْ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ اَنْ لَّنْ نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادٰی فِی الظُّلُمٰتِ اَنْ لَّاۤ اِلٰهَ اِلَّاۤ اَنْتَ سُبْحٰنَكَ ۖۗ— اِنِّیْ كُنْتُ مِنَ الظّٰلِمِیْنَ ۟ۚۖ

و بنده و پیامبرمان ذوالنون را به خوبی یاد کن، و او یونس است. ذوالنون؛ یعنی صاحب ماهی. خداوند او را به سوی قومش فرستاد، اما آنان ایمان نیاوردند.پس آنها را تهدید کرد که در فلان زمان، عذاب به سراغشان خواهد آمد. پس عذاب بر آنان فرود آمد، و با چشمان خود آشکارا آن را مشاهده کردند؛ و با آه و ناله و زاری به سوی خدا برگشتند و توبه کردند؛ و خداوند عذاب را از آنها دور نمود. چنانکه فرموده است: ﴿فَلَوۡلَا كَانَتۡ قَرۡيَةٌ ءَامَنَتۡ فَنَفَعَهَآ إِيمَٰنُهَآ إِلَّا قَوۡمَ يُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُواْ كَشَفۡنَا عَنۡهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡيِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِينٖ﴾ اهل هیچ آبادی نبوده که [مردمش] ایمان بیاورند و ایمانشان برایشان سودمند باشد به ‌جز قوم یونس، که وقتی ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگانی دنیا از آنان دور نمودیم، و تا مدت مقرری بهره‌مندشان ساختیم. و فرموده است: ﴿وَأَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ مِاْئَةِ أَلۡفٍ أَوۡ يَزِيدُونَ فَ‍َٔامَنُواْ فَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِينٖ﴾ و او را به سوی صدهزار نفر یا بیشتر فرستادیم، پس ایمان آوردند، و آنان را تا مدت معینی بهره مند ساختیم. ایمان آوردن این ملت بزرگ به یونس، از بزرگ‌ترین فضیلت‌های اوست؛ اما وی خشمگین بیرون رفت، و به خاطر گناهی که خداوند آن را در کتابش برای ما بیان نکرده است، بدون دستور پروردگارش از آنجا فرار کرد. و نیازی نیست که ما حتماً بدانیم چه گناهی را مرتکب شده بود؛ زیرا خداوند در رابطه با گناه ایشان فقط می‌فرماید: ﴿إِذۡ أَبَقَ إِلَى ٱلۡفُلۡكِ ٱلۡمَشۡحُونِ... وَهُوَ مُلِيمٞ﴾ آنگاه که به سوی کشتی گریخت ... و او از ملامت‌شدگان بود؛ یعنی کاری کرده بود که به خاطر آن، مورد سرزنش قرار می‌گرفت. و از ظاهر امر چنان بر می‌آید که شتاب ورزیدن وی، و خشم گرفتنش بر قومش، و خارج گشتن وی از میان آنان، قبل از آن صورت گرفته است که خداوند او را بدان امر نماید. ﴿فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ﴾ و گمان برد که خداوند بر او سخت و تنگ نمی‌گیرد، و او را در شکم ماهی و در جایی تنگ قرار نمی‌دهد، و یا ـ گمان برد ـ از دست خداوند در می‌رود. البته چنین گمانی برای بندگان کاملی چون یونس اشکالی ندارد، به شرطی که این گمان به ‌صورت ناپایدار برایشان پیش آید و پایدار نباشد. پس از آنکه یونس خشمگین شد و تصمیم گرفت فرار نماید، با گروهی از مردم سوار کشتی شد، آنها قرعه‌کشی کردند که چه کسی را در دریا بیندازند؟ چون می‌ترسیدند اگر همه در کشتی باشند، کشتی غرق ‌شود. وقتی قرعه‌کشی کردند، و قرعه به نام یونس افتاد. او را به دریا انداختند، و ماهی او را فرو بلعید، و وی را به اعماق تاریکی‌های دریا برد. و او در تاریکی‌ها ندا داد که ﴿لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ هیچ معبود به حقی جز تو نیست، پاک و منزهی، به راستی من از ستمکاران بوده‌ام. پس او به کمال الوهیتِ خداوند، و پاک بودن او از هر کمبود و عیبی، اقرار نمود؛ و به ستمکاری و گناه خود اعتراف کرد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فِي بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ﴾ اگر از تسبیح‌گویان نبود، تا روزی که برانگیخته می‌شوند [یعنی تا روز قیامت] در شکم ماهی باقی می‌ماند. بنابراین فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
88 : 21

فَاسْتَجَبْنَا لَهٗ ۙ— وَنَجَّیْنٰهُ مِنَ الْغَمِّ ؕ— وَكَذٰلِكَ نُـجِی الْمُؤْمِنِیْنَ ۟

﴿فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّ﴾ پس دعایش را پذیرفتیم؛ و او را از سختی و رنجی که در آن افتاده بود، نجات دادیم. ﴿وَكَذَٰلِكَ نُ‍ۨجِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ و این‌گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم. و این نوید و مژده‌ایست برای هرمؤمنی که به‌خاطر ایمانش، به سختی و اندوه گرفتار شده باشد، پس خداوند او را ازآن نجات خواهد داد، و بلا را از وی دور می‌نماید، و یا آن را بر وی سبک می‌کند، چنانکه با یونس ـ علیه السلام ـ کرد. info
التفاسير:

external-link copy
89 : 21

وَزَكَرِیَّاۤ اِذْ نَادٰی رَبَّهٗ رَبِّ لَا تَذَرْنِیْ فَرْدًا وَّاَنْتَ خَیْرُ الْوٰرِثِیْنَ ۟ۚۖ

بنده و پیامبر ما، زکریا را یاد کن، و یادش را گرامی بدار، و فضیلت‌های او را بیان کن، ازجمله اینکه خیرخواه مردم بود و بدین سبب خداوند او را مورد مرحمت قرار داد. پس او ﴿نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِي﴾ پروردگارش را ندا داد و گفت: «پروردگارا! مرا تنها مگذار.» یعنی گفت: ﴿رَبِّ إِنِّي وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّي وَٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗا وَلَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا وَإِنِّي خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ مِن وَرَآءِي وَكَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَۖ وَٱجۡعَلۡهُ رَبِّ رَضِيّٗا﴾ «پروردگارا! استخوان‌های من سست شده، و شعله‌های پیری [تمام موهای] سرم را فراگرفته است. پروردگارا! من هرگز در دعاهایی که کرده‌ام، ناامید و محروم بازنگشته‌ام. و من از بستگانم بیمناکم، و همسرم نیز از اول نازا بوده است. پس، از فضل خود، جانشینی به من ببخش که از من میراث بَرَد و نیز از آل یعقوب میراث ببرد، و پروردگارا او را پسندیده قرار ده. از این آیه‌ها درمی‌یابیم که گفتۀ او ﴿رَبِّ لَا تَذَرۡنِي فَرۡدٗا﴾ مبیّن آن است که وقتی اجل و زمان مرگش نزدیک شد، ترسید که کسی بعد ‌از او در خیرخواهی و اندرزگویی و فراخوانی بندگان به‌سوی خدا جانشین او نباشد؛ و از این بیمناک بود که تنهاست، و کسی را ندارد که او را در آنچه به آن بپا خاسته است، یاری نماید. ﴿وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡوَٰرِثِينَ﴾ و تو بهترین وارثانی؛ یعنی تو بهترین کسی هستی که بعد از من باقی می‌مانی، و از من به بندگانت مهربان تر هستی، اما می‌خواهم که دلم اطمینان یابد و آرام گیرد، و پاداشِ کار جانشین من، در ترازوی اعمالم قرار بگیرد. info
التفاسير:

external-link copy
90 : 21

فَاسْتَجَبْنَا لَهٗ ؗ— وَوَهَبْنَا لَهٗ یَحْیٰی وَاَصْلَحْنَا لَهٗ زَوْجَهٗ ؕ— اِنَّهُمْ كَانُوْا یُسٰرِعُوْنَ فِی الْخَیْرٰتِ وَیَدْعُوْنَنَا رَغَبًا وَّرَهَبًا ؕ— وَكَانُوْا لَنَا خٰشِعِیْنَ ۟

﴿فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَوَهَبۡنَا لَهُۥ يَحۡيَىٰ﴾ پذیرفتیم، و یحیی را -که پیامبری بزرگوار بود و پیش‌تر نام او را بر کسی ننهاده بودیم- به او بخشیدیم. ﴿وَأَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓ﴾ و همسرش را، بعد از آنکه نازا و عقیم بود و بچه‌دار نمی‌شد، شایستۀ زاد و ولد گرداندیم. و خداوند به خاطر زکریا، صلاحیت باردارشدن را به همسرش داد. و این از فواید همنشین و همراه صالح است که همنشینی و همراهی او، با برکت است. پس خداوند به زکریا و همسرش، یحیی را بخشید. پس از اینکه همۀ این پیامبران را تک تک یاد کرد، به طور کلی همه را ستایش نمود و فرمود: ﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ﴾ آنها به نیکوکاری اقدام نموده، و در انجام دادن کارهای نیک می‌شتافتند، و آن را در وقت‌های با فضیلت انجام می‌دادند. و به ‌صورت شایسته و مناسب آن را کامل می‌گرداندند؛ و فضیلتی را که بر آن توانایی داشتند، ترک نمی‌کردند، بلکه فرصت را غنیمت شمرده، و آن را انجام می‌دادند. ﴿وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗا﴾ و چیزهای مورد علاقه‌شان را از قبیل: منافع دنیوی و اخروی از ما می‌خواستند و از امور ناگوار و چیزهایی که در هر دو جهان به انسان زیان می‌رساند، به ما پناه می‌بردند. و آنها علاقه‌مند و امیدوار بودند، و خدا را فراموش نمی‌کردند. ﴿وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ﴾ و همواره برای ما فروتن بودند. و این به خاطر کمال شناختشان از پروردگار بود. info
التفاسير: