د قرآن کریم د معناګانو ژباړه - فارسي ژباړه - تفسیر السعدي

د مخ نمبر:close

external-link copy
65 : 19

رَبُّ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهٖ ؕ— هَلْ تَعْلَمُ لَهٗ سَمِیًّا ۟۠

سپس بر اینکه علم الهی فراگیر است، و فراموشکار نیست، دلیل ارائه کرد و فرمود: ﴿رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ او پروردگار آسمان‌ها و زمین است.پس ربوبیّت او، آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته است. و اینکه بر آسمان‌ها و زمین، بهترین و کامل‌ترین نظم حکمفرماست و هیچ غفلت و فراموشکاری و بیهودگی در آنها دیده نمی‌شود، دلیل قاطعی بر علم و آگاهی فراگیر الهی است. پس به سود توست که خودت را به این دلیل مشغول نکنی؛ چراکه بهره‌ای از آن عائدت نمی‌گردد، و آن چیز که باید خود را بدان مشغول نمایی و برایت مفید می‌باشد، عبادت خدای یگانه است که همتا و شریکی ندارد. ﴿وَٱصۡطَبِرۡ لِعِبَٰدَتِهِۦ﴾ و بر عبادت او شکیبا باش؛ یعنی نفس خود را بر آن استوار گردان، و با آن مجاهده کن، و عبادت را به کامل‌ترین صورت و درحدّ توان خویش انجام بده؛ زیرا پرداختن به عبادت خدا، سبب می‌شود که آدمی رشتۀ وابستگی‌اش با همۀ خواسته‌ها قطع گردد، و به عبادت سرگرم ‌شود. چنانکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَيۡنَيۡكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ زَهۡرَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا لِنَفۡتِنَهُمۡ فِيهِ﴾ و به زیبایی‌های دنیا -که آنان را از آن بهره مند ساخته‌ایم تا به عذاب و فتنه‌شان مبتلا کنیم- چشم مدوز. و در ادامه می‌فرماید: ﴿وَأۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَا﴾ و خانواده‌ات را به خواندن نماز فرمان ده، و بر آن شکیبایی کن. ﴿هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا﴾ آیا برای خداوند، همتا و همنام و همانندی از میان مخلوقات می‌شناسی؟! و این استفهام، به معنی نفی است و عقلاً جواب آن معلوم است؛ یعنی برای خداوند همنام و همتایی نخواهی یافت، و او از همه جهات بی‌نیاز است، و دیگران از هر جهت نیازمندند، و کامل کسی است که از تمام جهات دارای کمال مطلق است؛ و غیر از او، ناقص هستند، و کمالی در آنها یافت نمی‌شود به ‌جز آنچه که خداوند به آنها بخشیده است. پس این، دلیل قاطعی است بر اینکه تنها خداوند سزاوار عبادت و بندگی است، و پرستش و بندگی او، حق است؛ و عبادت و پرستش افراد و چیزهای دیگر، باطل می‌باشد. بنابراین دستور داد تا تنها و فقط او پرستش شود، و برآن شکیبایی و مداومت صورت گیرد؛ زیرا او تنها و یکتا است، وبسیار باعظمت بوده، و از نام‌های نیکو برخوردار است. info
التفاسير:

external-link copy
66 : 19

وَیَقُوْلُ الْاِنْسَانُ ءَاِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ اُخْرَجُ حَیًّا ۟

منظور از انسان در اینجا، هر آن کسی است که منکر زنده شدنِ پس از مرگ می‌باشد، و وقوع چنین چیزی را بعید می‌داند. پس به صورت نفی کردن و از روی عناد و کفر می‌گوید: ﴿أَءِذَا مَا مِتُّ لَسَوۡفَ أُخۡرَجُ حَيًّا﴾ آیا هنگامی که بمیرم، دوباره زنده برانگیخته خواهم شد؛ یعنی خداوند پس از مرگ و بعد ‌از اینکه نابود شدم، چگونه مرا زنده خواهد کرد؟! چنین چیزی ‌شدنی نیست و نمی‌توان آن را تصور کرد. و این را، برحسب عقل فاسد و نیّت بد و دشمنی‌اش با پیامبران خدا و کتاب‌هایش می‌گوید، و اگر کمی بیندیشد و نگاه کند، خواهد دید که بعید دانستنِ زنده شدنِ پس از مرگ، نهایت حماقت و بی‌خردی است. info
التفاسير:

external-link copy
67 : 19

اَوَلَا یَذْكُرُ الْاِنْسَانُ اَنَّا خَلَقْنٰهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ یَكُ شَیْـًٔا ۟

بنابراین خداوند دلیلی قاطع و برهانی آشکار بر ممکن بودن زنده شدن پس از مرگ اقامه کرد که هرکس آن را می‌فهمد و می‌داند. پس فرمود: ﴿أَوَ لَا يَذۡكُرُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن قَبۡلُ وَلَمۡ يَكُ شَيۡ‍ٔٗا﴾ آیا انسان نمی‌نگرد و آفرینش اولیۀ خود را به خاطر نمی‌آورد که نخست خداوند او را آفرید، درحالی که هیچ چیزی نبود؟ پس کسی‌که توانایی داشته باشد که انسان را از هیچ بیافریند، آیا بعد از تکه تکه شدنش، نمی‌تواند دوباره او را پدید بیاورد؛ و بعد از متلاشی شدن، وی را جمع نماید؟ و این مانند فرمودۀ الهی است که می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَيۡهِ﴾ و خداوند ذاتی است که آفرینش را آغاز می‌نماید، سپس آن را باز می‌گرداند، و آن برای او آسان‌تر است. و این فرمودۀ الهی ﴿أَوَ لَا يَذۡكُرُ ٱلۡإِنسَٰنُ﴾ به صورتی زیبا، آدمی را فرا می‌خواند که از منظرِ دلیلِ عقلی [به موضوع زنده شدن] نگاه کند، و کسی که زنده شدنِ پس از مرگ را انکار می‌کند، از خلقت اولیه‌اش غافل می‌باشد؛ زیرا اگر او آفرینش اولیۀ خود را به خاطر می‌آورد، زنده شدن پس از مرگ را انکار نمی‌کرد. info
التفاسير:

external-link copy
68 : 19

فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّیٰطِیْنَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا ۟ۚ

خداوند به ربوبیت و پروردگار بودن خویش قسم خورده است ـ و او راستگوترین است ـ که منکرانِ زنده شدنِ پس از مرگ را، به همراه شیطان‌هایشان گرد خواهد آورد، سپس آنها را برای میعاد روزی معلوم جمع خواهد نمود: ﴿ثُمَّ لَنُحۡضِرَنَّهُمۡ حَوۡلَ جَهَنَّمَ جِثِيّٗا﴾ سپس ایشان را در حالی که از شدت سختی‌های روز قیامت و زلزله‌های زیاد و اوضاع وحشتناک به زانو در افتاده و منتظر حکم خداوند بزرگ و متعال هستند، گرداگرد جهنم حاضر می‌کنیم. بنابراین حکم خویش را در مورد آنان بیان فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
69 : 19

ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِیْعَةٍ اَیُّهُمْ اَشَدُّ عَلَی الرَّحْمٰنِ عِتِیًّا ۟ۚ

﴿ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمۡ أَشَدُّ عَلَى ٱلرَّحۡمَٰنِ عِتِيّٗا﴾ سپس از هر گروه و فرقه ای از ستمگران -که در ظلم و کفر و سرکشی مشترک‌اند- افرادی را بیرون می‌کشیم که از دیگران ستمگرتر و سرکش‌تر و کافرتر بوده‌اند، سپس آنها را به سوی عذاب پیش می‌بریم، سپس آنهایی که گناهان بزرگ‌تری را انجام داده باشند، جلوتر انداخته می‌شوند، و به دنبالِ آنان کسانی که گناهانشان از گروه اولی کوچک‌تر است. و آنها در این حالت یکدیگر را نفرین می‌کنند، و آخرین‌شان به اولین‌شان می‌گوید: ﴿رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فَ‍َٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِۖ قَالَ لِكُلّٖ ضِعۡفٞ وَلَٰكِن لَّا تَعۡلَمُونَ وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡ فَمَا كَانَ لَكُمۡ عَلَيۡنَا مِن فَضۡلٖ﴾ پروردگارا! اینها ما را گمراه کردند، پس به آنان عذابی چند برابر از آتش بده. خداوند می‌فرماید: «برای هر یک عذابی دو چندان هست، اما شما نمی‌دانید.» و گروه نخستین آنان به آخرین‌ها می‌گویند: «شما بر ما برتری ندارید.» و همۀ اینها تابع عدالت الهی و حکمت و علم گستردۀ اوست. بنابراین فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
70 : 19

ثُمَّ لَنَحْنُ اَعْلَمُ بِالَّذِیْنَ هُمْ اَوْلٰی بِهَا صِلِیًّا ۟

﴿ثُمَّ لَنَحۡنُ أَعۡلَمُ بِٱلَّذِينَ هُمۡ أَوۡلَىٰ بِهَا صِلِيّٗا﴾ سپس ما از کسانی که برای سوختن در آتش اولویت دارند، به خوبی آگاهیم و ما آنها را می‌شناسیم، و کارهایشان و سزاوار بودنشان را برای آتش، و سهم آنان را از عذاب به خوبی می‌دانیم. info
التفاسير:

external-link copy
71 : 19

وَاِنْ مِّنْكُمْ اِلَّا وَارِدُهَا ۚ— كَانَ عَلٰی رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا ۟ۚ

این، خطاب به همۀ خلائق و مردمان است؛ به نیکوکار و بدکار، مؤمن و کافر. خداوند همه را خطاب می‌نماید که همۀ آنان وارد جهنم می‌شوند. این حکمی است قطعی که خداوند آن را انجام می‌دهد، و بندگانش را به آن وعده داده است. پس باید اجرا شود، و راهی برای به وقوع نپیوستن آن وجود ندارد. اما در معنیِ وارد شدن، اختلاف شده است. گفته شده که ورود، به معنی حاضر شدنِِ جهنم در برابر همۀ خلائق و مردمان است، تا هر یک پریشان و هراسان شود، سپس خداوند پرهیزگاران را نجات می‌دهد. و گفته شده ورود؛ به معنی داخل شدن در جهنم است؛ پس مؤمنان وقتی داخل آن می‌شوند، برای آنها سرد و سلامت خواهد گشت. و گفته شده ورود؛ یعنی عبور و گذر بر صراط که روی جهنم است؛ پس مردم بر حسب اعمال خود از آن عبور می‌کنند، بعضی در یک چشم به هم زدن از آن عبور می‌نمایند، و بعضی چون باد از آن می‌گذرند، و بعضی چون اسب‌های تیزرو می‌گذرند، و بعضی چون شتران تیزرو از آن عبور می‌نمایند، و برخی می‌دوند و از آن عبور می‌نمایند و برخی راه می‌روند، و برخی می‌خزند، و برخی ربوده می‌شوند، و در جهنم می‌افتند، و هریک به اندازۀ پرهیزگاری‌اش از آن عبور می‌کند. بنابراین فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
72 : 19

ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِیْنَ اتَّقَوْا وَّنَذَرُ الظّٰلِمِیْنَ فِیْهَا جِثِیًّا ۟

﴿ثُمَّ نُنَجِّي ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ﴾ سپس کسانی را نجات می‌دهیم که با انجام آنچه بدان فرمان یافته‌اند، و با پرهیز از آنچه از ارتکاب آن نهی شده‌اند، تقوای الهی را رعایت کرده‌اند. ﴿وَّنَذَرُ ٱلظَّٰلِمِينَ فِيهَا جِثِيّٗا﴾ و کسانی را که با کفر ورزیدن و ارتکاب گناهان ستم کرده‌اند، درحالی که به زانو افتاده در جهنم رها می‌کنیم؛ و به سبب ستمگری و کفرشان، همیشه در جهنم می‌مانند و عذاب بر آنها واقع می‌شود، و راه چاره‌ای ندارند. info
التفاسير:

external-link copy
73 : 19

وَاِذَا تُتْلٰی عَلَیْهِمْ اٰیٰتُنَا بَیِّنٰتٍ قَالَ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا لِلَّذِیْنَ اٰمَنُوْۤا ۙ— اَیُّ الْفَرِیْقَیْنِ خَیْرٌ مَّقَامًا وَّاَحْسَنُ نَدِیًّا ۟

یعنی آیات روشن ما بر این کافران خوانده می‌شود؛ آیاتی که به روشنی بر یگانگی خداوند و راستگویی پیامبرانش دلالت می‌نمایند؛ و کسی که آن را می‌شنود، باید به آن ایمانی راستین بیاورد، و یقین محکمی نسبت بدان حاصل کند؛ اما کافران برعکس، به هنگام شنیدن آن، آیات خدا و مؤمنان را به باد تمسخر می‌گیرند، و از نیکی حالت خویش در دنیا استدلال می‌کنند که آنها ‌از مؤمنان بهترند، پس کافران در قالب مخالفت با حق می‌گویند: ﴿أَيُّ ٱلۡفَرِيقَيۡنِ خَيۡرٞ مَّقَامٗا ﴾ کدام‌یک از ما دو گروه در دنیا، جایگاهی بهتر، و فرزندان و اموال فراوان و لذت‌های گوناگون، برخوردار است، ﴿وَأَحۡسَنُ نَدِيّٗا﴾ و مجلس زیباتری دارد؟ پس آنها از این مقدمۀ فاسد -که فرزندان و اموال زیادی دارند، و قسمت اعظم خواسته‌هایشان در دنیا برآورده شده، و مجالس آنان پر رونق و زیباست، و مؤمنان این چنین نیستند- نتیجه‌گیری کردند که از مؤمنان بهترند. و این بی‌نهایت دلیلی پوچ می‌باشد، و از باب دگرگون کردن حقائق است؛ وگرنه کثرت اموال و فرزندان، و زیبایی چشم انداز، بسیاری وقت‌ها سبب هلاکت و نابودی و بدبختی صاحبش می‌شود. بنابراین خداوند متعال فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
74 : 19

وَكَمْ اَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِّنْ قَرْنٍ هُمْ اَحْسَنُ اَثَاثًا وَّرِﺋْﻴًﺎ ۟

﴿وَكَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هُمۡ أَحۡسَنُ أَثَٰثٗا﴾و چه اقوام بی‌شماری را نابود کردیم که پیش از آنان می‌زیستند، و مال و ثروت و وسائل زندگی بهتر، و کالاها و ظروف و فرش‌ها و خانه‌های بهتری داشتند. ﴿وَرِءۡيٗا﴾ و ظاهر و هیئت و سیمایشان نیز آراسته‌تر و زیباتر از اینها بوده است. پس وقتی که این هلاک‌شدگان، از اینها ثروت و وسائل زندگی و چهرۀ بهتری داشته‌اند، و داشتن این چیزها، مانع گرفتار شدنشان به عذاب خدا نشده؛ چگونه اینها که از آنان کمتر و خوارترند، از عذاب الهی درامان خواهند بود؟! ﴿أَكُفَّارُكُمۡ خَيۡرٞ مِّنۡ أُوْلَٰٓئِكُمۡ أَمۡ لَكُم بَرَآءَةٞ فِي ٱلزُّبُرِ﴾ آیا کافرانِ شما از ایشان بهترند، یا برائت شما در کتاب‌ها ثبت شده است؟ و از اینجا دانسته می‌شود که نمی‌توان از خوب بودنِ زندگی دنیا، بر خوب بودنِ سرا و زندگی آخرت استدلال کرد؛ و این نوع استدلال، پوچ‌ترین و فاسدترین استدلال بوده، و از شیوه‌های کافران می‌باشد. info
التفاسير:

external-link copy
75 : 19

قُلْ مَنْ كَانَ فِی الضَّلٰلَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمٰنُ مَدًّا ۚ۬— حَتّٰۤی اِذَا رَاَوْا مَا یُوْعَدُوْنَ اِمَّا الْعَذَابَ وَاِمَّا السَّاعَةَ ؕ۬— فَسَیَعْلَمُوْنَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَّاَضْعَفُ جُنْدًا ۟

پس از آنکه دلیل باطلشان را که بر شدّت دشمنی و قوّت گمراهی‌شان دلالت می‌نماید، بیان کرد، خبر داد که هر کس در گمراهی باشد -به این صورت که گمراهی را برای خودش بپسندد، و برای آن تلاش نماید- خداوند به کیفر اینکه گمراهی را بر هدایت برگزیده است، به او مهلت می‌دهد، و محبت او را نسبت به گمراهی افزون می‌کند. خداوند متعال فرموده است: ﴿فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ﴾ پس چون منحرف شدند، خداوند دل‌هایشان را کج و منحرف گردانید. ﴿وَنُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ﴾ و دل‌ها و چشم‌هایشان را برمی‌گردانیم، همان‌گونه که نخستین بار به آن ایمان نیاوردند؛ و آنها را رها می‌کنیم تا در طغیانشان سرگردان بمانند. ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا يُوعَدُونَ إِمَّا ٱلۡعَذَابَ وَإِمَّا ٱلسَّاعَةَ﴾ تا آنگاه کسانی که می‌گویند: «چه کسانی جایگاه بهتر و مجلس زیباتری دارند» آنچه را که به آنان وعده داده شده ‌است، می‌بینند: یا عذاب را که به ‌صورت کشته ‌شدن و غیره بر آنها واقع می‌گردد؛ و یا قیامت را که ‌روز سزا و جزای اعمال است. ﴿فَسَيَعۡلَمُونَ مَنۡ هُوَ شَرّٞ مَّكَانٗا وَأَضۡعَفُ جُندٗا﴾ پس خواهند دانست که چه کسی جایگاهش بدتر و لشکرش ضعیف‌تر و ناتوان‌تر است. در این وقت، باطل بودن ادعایشان برای آنها روشن می‌شود، و می‌دانند که ادعای آنها ادعایی پوچ بوده است، و یقین می‌کنند که آنها اهل بدی و زشتی هستند. اما این دانستن، فایده‌ای برای آنها ندارد؛ چون نمی‌توانند به دنیا برگردند و کارهایی غیر از آنچه انجام داده‌اند، انجام دهند. info
التفاسير:

external-link copy
76 : 19

وَیَزِیْدُ اللّٰهُ الَّذِیْنَ اهْتَدَوْا هُدًی ؕ— وَالْبٰقِیٰتُ الصّٰلِحٰتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَّخَیْرٌ مَّرَدًّا ۟

وقتی بیان کرد که بر گمراهی ستمگران می‌افزاید و به آنها مهلت می‌دهد، این را نیز بیان داشت که خداوند از فضل و رحمت خویش بر هدایت کسانی که در راه هدایت گام بر می‌دارند، می‌افزاید. و هدایت، شامل علم مفید و عمل صالح است. پس هرکس راه کسب علم و ایمان و عمل صالح را در پیش گیرد، خداوند آن را برایش افزون و سهل و آسان می‌گرداند، و چیزهای دیگری به او عطا می‌گرداند که با کسب و عمل خود نمی‌تواند آن را به دست آوَرَد. و این دلیلی است براینکه ایمان، اضافه و کم می‌شود، آن‌طور که سلف صالح گفته‌اند. و نیز این فرمودۀ الهی [﴿وَيَزۡدَادَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِيمَٰنٗا﴾ تا ایمانِ مؤمنان افزوده گردد، ﴿وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا﴾ و هنگامی که آیات خداوند بر آنها تلاوت شود، ایمانشان افزون می‌گردد]، بر اضافه و کم شدن ایمان دلالت می‌نماید. واقعیت نیز بر کم و زیاد شدن ایمان دلالت می‌کند؛ زیرا ایمان عبارت است از اعتقاد قلب و اقرار به زبان و عمل به ارکان، و مؤمنان دراین امور با یکدیگر تفاوت بسیار بزرگی دارند. سپس فرمود: ﴿وَٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ﴾ و اعمالی که باقی هستند، و همواره ماندگارند و از بین نمی‌روند، اینها اعمال شایسته‌اند، که می‌توان از آن جمله به نماز و زکات و روزه و حج و عمره و خواندن قرآن و تسبیح و تکبیر و تحمید و تهلیل و نیکوکاری با مردم و اعمال قلبی و بدنی را ذکر کرد. پس این اعمال ﴿خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَخَيۡرٞ مَّرَدًّا﴾ در پیشگاه پروردگارت، پاداش و مزد بهتری دارند؛ و فایده و بازده آن برای انجام دهندگانش، زیاد و فراوان است. و این از باب به‌کار بردن فعل تفضیل در غیر جایش می‌باشد؛ زیرا غیر از اعمال نیکوی ماندگار، هیچ عملی وجود ندارد که مفید باشد و پاداش آن برای صاحبش باقی بماند. وجه تناسب پرداختن به «باقیات صالحات» در اینجا ـ خداوند بهتر می‌داند ـ این است که از آنجا که ستمگران مال و فرزند و جایگاه خوب و امثال آن را علامتی برای خوب بودن حالت صاحبش قرار دادند، در اینجا خبر داد که آن طور نیست که آنها گمان می‌برند، بلکه آنچه نشان سعادت و منشور رستگاری می‌باشد، عملی است که خداوند آن را دوست می‌دارد و می‌پسندد. info
التفاسير: