ߞߎ߬ߙߣߊ߬ ߞߟߊߒߞߋ ߞߘߐ ߟߎ߬ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߝߊ߯ߙߛߌߞߊ߲ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߛߊ߬ߺߊ߳ߑߘߌ߮ ߞߘߐߦߌߘߊ

ߞߐߜߍ ߝߙߍߕߍ:close

external-link copy
31 : 51

قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ اَیُّهَا الْمُرْسَلُوْنَ ۟

﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُكُمۡ أَيُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ﴾ ابراهیم علیه السلام به فرشتگان گفت: کارتان چیست و چه می‌خواهید؟ چون ابراهیم فهمید که خداوند آنها را برای کار مهمّی فرستاده است. info
التفاسير:

external-link copy
32 : 51

قَالُوْۤا اِنَّاۤ اُرْسِلْنَاۤ اِلٰی قَوْمٍ مُّجْرِمِیْنَ ۟ۙ

﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِينَ﴾ گفتند: همانا ما به سوی قومی گناهکار فرستاده شده‌ایم. و آنها قوم لوط بودند که با شرک ورزیدن به خدا و تکذیب پیغمبرشان و انجام دادن کار زشتِ همجنس بازی که پیش از آنها هیچ یک از جهانیان مرتکب این جنایت نشده بود، جرم و گناه کرده بودند. info
التفاسير:

external-link copy
33 : 51

لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّنْ طِیْنٍ ۟ۙ

﴿لِنُرۡسِلَ عَلَيۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِينٖ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلۡمُسۡرِفِينَ﴾ تا بر آنان سنگ‌هایی از گل فرو ریزیم، و این سنگ‌ها نزد پروردگارت نشاندار شده و بر هر سنگی اسم صاحب آن نوشته شده است؛ چون آنها اسراف کرده و از حد تجاوز کرده‌اند. info
التفاسير:

external-link copy
34 : 51

مُّسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِیْنَ ۟

﴿لِنُرۡسِلَ عَلَيۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِينٖ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلۡمُسۡرِفِينَ﴾ تا بر آنان سنگ‌هایی از گل فرو ریزیم، و این سنگ‌ها نزد پروردگارت نشاندار شده و بر هر سنگی اسم صاحب آن نوشته شده است؛ چون آنها اسراف کرده و از حد تجاوز کرده‌اند. ابراهیم با آنها دربارۀ قوم لوط مجادله کرد تا شاید خداوند عذاب را از آنها دور نماید. پس به ابراهیم گفته شد: ﴿يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّكَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِيهِمۡ عَذَابٌ غَيۡرُ مَرۡدُودٖ﴾ ای ابراهیم!‌از این روی بگردان، بی‌گمان فرمان پروردگارت آمده است و بر آنها عذابی خواهد آمد که بر نخواهد گشت. info
التفاسير:

external-link copy
35 : 51

فَاَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِیْهَا مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ ۟ۚ

﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ فَمَا وَجَدۡنَا فِيهَا غَيۡرَ بَيۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾ آنگاه کسانی از مؤمنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم. آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم. و آن خانۀ لوط علیه السلام بود، به جز همسرش که او از هلاک شدگان بود. info
التفاسير:

external-link copy
36 : 51

فَمَا وَجَدْنَا فِیْهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِیْنَ ۟ۚ

﴿وَتَرَكۡنَا فِيهَآ ءَايَةٗ لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ﴾ و در آن برای کسانی که از عذاب دردناک می‌ترسند نشانه‌ای برجای گذاشتیم که از آن عبرت می‌گیرند، و می‌دانند که خداوند سخت‌کیفر است و پیامبرانش راستگویند. حکمت‌ها و احکامی که در این داستان وجود دارد: 1- خداوند متعال بر اساس حکمت خود داستان خوبان و بدان را برای بندگانش نقل کرده تا از آنها عبرت بگیرند، و بدانند که سرانجام آنها چه بوده است. 2- خداوند در آغاز داستان، فضیلت ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ را بازگو کرده است که بر مهم بودن ماجرای او دلالت می‌نماید. 3- مهمان داری و مهمان نوازی از سنّت‌های ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ است که خداوند به محمّد صلی الله علیه وسلم و امّتش دستور داده از آئین او پیروی کنند. و خداوند در اینجا ابراهیم را به خاطر مهمان نوازی‌اش ستوده است. 4- مهمان باید با عمل و سخن گرامی داشته شود؛ چون خداوند بیان کرد که مهمانان ابراهیم ـ‌علیه السلام‌ـ گرامی بودند؛ یعنی ابراهیم آنها را گرامی داشت، و خداوند بیان کرد که ابراهیم با عمل و سخن از آنها پذیرایی به عمل آورد، همچنین بیان کرد که آنها نزد ما هم گرامی هستند. 5- خانه ابراهیم ـ علیه السلام ـ پناهگاهی برای مهمانان و مسافران بود؛ چون آنها بدون اجازه وارد خانۀ او شدند امّا ادب را رعایت کرده و ابتدا سلام کردند. ابراهیم نیز سلام آنها را کامل‌تر از سلامشان جواب داد، چون او جملۀ اسمیه‌ای را ذکر کرد که دالّ بر ثبوت و استمرار است. 6- کسی که نزد انسان می‌آید یا نوعی ارتباط با او دارد باید خود را معرفی کند؛ چون این کار فواید زیادی دارد. 7- ادب ابراهیم و نرمی‌اش در حرف زدن که فرمود: ﴿قَوۡمٞ مُّنكَرُونَ﴾ قومی نا آشنا هستید و نگفت: «أنْکَرْتُکُم» شما را نشناختم. و این دو کلمه با هم فرق دارند که تفاوت آن مشخّص است. 8- شتاب در پذیرایی از مهمان؛ چون بهترین نیکویی، همان است که هرچه زودتر انجام شود. بنابراین ابراهیم خیلی زود و شتابان رفت و خوراک مهمان‌هایش را آورد. 9- حیوانی که قبل از آمدن مهمان ذبح شده و برای کس دیگری آماده شده است اگر به مهمان داده شود توهینی به او نیست، بلکه این بزرگداشت مهمان است. همان‌طور که ابراهیم -علیه السلام- چنین کرد و خداوند خبر داد که مهمانانش گرامی بودند. 10- خداوند کرم و سخاوتمندی فراوانی را به ابراهیم ارزانی داشته بود؛ زیرا همواره خوراک در خانه‌اش آماده و حاضر بود و نیازی نبود که از بازار یا از پیش همسایه‌ها بیاورد. 11- ابراهیم خودش از مهمانانش پذیرایی کرد درحالی که او خلیل خداوند و سردار مهمان نوازان بود. 12- ابراهیم خوراکشان را به آنها نزدیک کرد و پیش آنها گذاشت، و خوراک را در جایی دیگر نگذاشت که به آنها بگوید: بفرمائید، یا بروید غذا بخورید. چون این کار آسان‌تر و راحت‌تر بود. 13- ابراهیم با مهربانی با آنها سخن گفت به‌خصوص وقتی که غذا را به آنها داد. ابراهیم با مهربانی به آنها گفت: ﴿أَلَا تَأۡكُلُونَ﴾ آیا نمی‌خورید. و نگفت: بخورید، و یا کلمه‌ای دیگر نگفت. پس کسی که از او پیروی می‌نماید، باید چنین کلمات خوب و شایسته‌ای را بگوید. مثلاً بگوید: به ما افتخار بدهید، و امثال آن. 14- اگر کسی از کسی ترسید باید ترس را از او دور کند و هراس او را به آرامش تبدیل ‌کند. همان طور که زمانی ابراهیم از فرشتگان ترسید به وی گفتند: ﴿لَا تَخَفۡ﴾ مترس. و او را به آن مژدۀ شادی آفرین خبر دادند بعد از آنکه از آنها احساس ترس نموده بود. 15- شدّت شادی همسر ابراهیم «ساره» به جایی رسید که سیلی بر چهره‌اش زد و فریاد برآورد؛ کاری که قبلاً از وی مشاهده نشده بود. 16- خداوند ابراهیم و همسرش ساره را با مژده دادنشان به فرزندی دانا گرامی داشت. info
التفاسير:

external-link copy
37 : 51

وَتَرَكْنَا فِیْهَاۤ اٰیَةً لِّلَّذِیْنَ یَخَافُوْنَ الْعَذَابَ الْاَلِیْمَ ۟ؕ

﴿وَفِي مُوسَىٰٓ﴾ و در داستان موسی و اینکه خداوند او را با نشانه‌ها و معجزات روشن به سوی فرعون و اشراف قومش فرستاد، نشانه‌ای است برای کسانی که از عذاب دردناک می‌ترسند. پس وقتی که موسی با این دلیل آشکار آمد info
التفاسير:

external-link copy
38 : 51

وَفِیْ مُوْسٰۤی اِذْ اَرْسَلْنٰهُ اِلٰی فِرْعَوْنَ بِسُلْطٰنٍ مُّبِیْنٍ ۟

﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُكۡنِهِۦ﴾ فرعون از حقّ روی برتافت و به آن توجّه نکرد و بزرگ‌ترین عیب و طعنه را به او زد و گفت: ﴿سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ﴾ موسی از دو حال خالی نیست؛ یا آنچه آورده جادو و شعبده بازی است و حقّ نیست، و یا اینکه دیوانه است و عقل ندارد و هر کاری که از او سر می‌زند نباید مؤاخذه شود. این در صورتی بود که آنها به خصوص فرعون می‌دانست که موسی راستگوست. همان طور که خداوند متعال فرموده است ﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا﴾ و آنان از روی ستمگری و برتری‌جویی آن را انکار کردند و در دل به حقّانیت آن یقین داشتند. و موسی به فرعون گفت: ﴿لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ﴾ تو می‌دانی که خداوندِ آسمان‌ها و زمین اینها را جز به عنوان رهنمودهایی نازل نکرده است. info
التفاسير:

external-link copy
39 : 51

فَتَوَلّٰی بِرُكْنِهٖ وَقَالَ سٰحِرٌ اَوْ مَجْنُوْنٌ ۟

﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٞ﴾ پس او و لشکریانش را گرفتار کردیم و آنها را در دریا انداختیم، و او سرکش و گناهکار بود. پس خداوند او را با تمام قدرت به عذاب گرفتار کرد. info
التفاسير:

external-link copy
40 : 51

فَاَخَذْنٰهُ وَجُنُوْدَهٗ فَنَبَذْنٰهُمْ فِی الْیَمِّ وَهُوَ مُلِیْمٌ ۟ؕ

و برای آنها نشانه و مایۀ عبرتی است، ﴿وَفِي عَادٍ﴾ در قبیلۀ معروف عاد. ﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلرِّيحَ ٱلۡعَقِيمَ﴾ آنگاه که تندباد بی‌خیر و برکتی بر آنان فرستادیم که هیچ خیری در آن نبود. و این عذاب وقتی آمد که آنها پیامبرشان هود علیه السلام را تکذیب کردند. info
التفاسير:

external-link copy
41 : 51

وَفِیْ عَادٍ اِذْ اَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیْحَ الْعَقِیْمَ ۟ۚ

﴿مَا تَذَرُ مِن شَيۡءٍ أَتَتۡ عَلَيۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ كَٱلرَّمِيمِ﴾ بر هر چیزی که می‌وزید آن را مانند استخوان‌های خشک و پودر شده می‌گرداند. خداوند آنها را با وجود قدرت و توانمندی‌شان هلاک کرد. این دلیلی است بر کمال توانایی و قدرتمندی خداوند که هیچ چیزی او را درمانده نمی‌کند، و او از کسانی که از فرمانش سرپیچی ‌کنند انتقام خواهد گرفت. info
التفاسير:

external-link copy
42 : 51

مَا تَذَرُ مِنْ شَیْءٍ اَتَتْ عَلَیْهِ اِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِیْمِ ۟ؕ

﴿وَفِي ثَمُودَ﴾ و در قوم ثمود نشانۀ بزرگی است، آنگاه که خداوند صالح -علیه السلام- را به سوی آنان فرستاد و او را تکذیب کردند و با او مخالفت ورزیدند، و خداوند شتر را به عنوان نشانه‌ای راهنما و روشنگر برایش پدید آورد، امّا این نشانه جز سرکشی و گریز چیزی به آنان نیفزود. ﴿إِذۡ قِيلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِينٖ﴾ آنگاه که به آنان گفته شد: تا مدّتی بهره‌مند شوید. info
التفاسير:

external-link copy
43 : 51

وَفِیْ ثَمُوْدَ اِذْ قِیْلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوْا حَتّٰی حِیْنٍ ۟

((فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ يَنظُرُونَ﴾) آنگاه که به آنان گفته شد: تا مدّتی بهره‌مند شوید. پس آنان از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند، آنگاه صدای بزرگ و مرگبار صاعقه آنها را فرا گرفت و با چشمان خود به عذابشان نگاه می‌کردند. info
التفاسير:

external-link copy
44 : 51

فَعَتَوْا عَنْ اَمْرِ رَبِّهِمْ فَاَخَذَتْهُمُ الصّٰعِقَةُ وَهُمْ یَنْظُرُوْنَ ۟

﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِيَامٖ﴾ آنها نتوانستند برخیزند و خود را از عذاب نجات بدهند. ﴿وَمَا كَانُواْ مُنتَصِرِينَ﴾ و نتوانستند خود را یاری نمایند. info
التفاسير:

external-link copy
45 : 51

فَمَا اسْتَطَاعُوْا مِنْ قِیَامٍ وَّمَا كَانُوْا مُنْتَصِرِیْنَ ۟ۙ

همچنین وقتی که قوم نوح، نوح علیه السلام را تکذیب کردند و از فرمان خدا سرپیچی نمودند، خداوند آنان را هلاک کرد و از آسمان آب فراوانی بر آنها فرو فرستاد و همۀ آنان را هلاک ساخت، و از کافران کسی را برجای نگذاشت. و این عادت و سنّت خدا دربارۀ کسانی است که از فرمان او سرپیچی می‌کنند. info
التفاسير:

external-link copy
46 : 51

وَقَوْمَ نُوْحٍ مِّنْ قَبْلُ ؕ— اِنَّهُمْ كَانُوْا قَوْمًا فٰسِقِیْنَ ۟۠

همچنین وقتی که قوم نوح، نوح علیه السلام را تکذیب کردند و از فرمان خدا سرپیچی نمودند، خداوند آنان را هلاک کرد و از آسمان آب فراوانی بر آنها فرو فرستاد و همۀ آنان را هلاک ساخت، و از کافران کسی را برجای نگذاشت. و این عادت و سنّت خدا دربارۀ کسانی است که از فرمان او سرپیچی می‌کنند. info
التفاسير:

external-link copy
47 : 51

وَالسَّمَآءَ بَنَیْنٰهَا بِاَیْىدٍ وَّاِنَّا لَمُوْسِعُوْنَ ۟

خداوند با بیان قدرت بزرگش می‌فرماید: ﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَيۡنَٰهَا بِأَيۡيْدٖ﴾ و آسمان را با توانمندی بنا نموده و آن را محکم کرده، و آن را سقفی برای زمین و آنچه روی زمین است قرار داده‌ایم. ﴿وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ﴾ و ما همواره گوشه و کرانه‌های آن را وسعت می‌بخشیم. و روزی را برای بندگان خود گشاده و فراوان می‌داریم، که هیچ جنبنده ای در دل صحراها و قعر دریاها و گوشه‌های جهان نیست مگر اینکه به اندازۀ کافی به آن روزی می‌رسد. و خداوند از احسان خویش آن قدر به او می‌دهد که او را بی‌نیاز سازد. پس پاک است خداوندی که بخشش او همۀ مخلوقات را فرا گرفته است. و خجسته است خداوندی که رحمت او همۀ آفریده‌ها را فرا گرفته است. info
التفاسير:

external-link copy
48 : 51

وَالْاَرْضَ فَرَشْنٰهَا فَنِعْمَ الْمٰهِدُوْنَ ۟

﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا﴾ و زمین را بستری برای خلق قرار داده‌ایم که می‌توانند در آن خانه بسازند و درخت بکارند و کشاورزی کنند و بنشینند. و راه‌هایی در آن قرار داده‌ایم که می‌توانند به وسیلۀ آن به مقاصد خود برسند، و منافعشان را در زمین تامین نمایند. و از آنجا که بستر و فرش ممکن است از جهتی قابل استفاده و مناسب باشد، و از جهتی نامناسب؛ خداوند خبر داد که آن را به بهترین صورت گسترده است، و خود را براین چیز ستود و فرمود: ﴿فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ﴾ و چه نیک گستراننده‌ایم، خدایی که آنچه حکمت و رحمتش اقتضا نموده برای بندگانش گسترانده است! info
التفاسير:

external-link copy
49 : 51

وَمِنْ كُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُوْنَ ۟

﴿وَمِن كُلِّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَيۡنِ﴾ و از هر حیوانی دو نوع نر و ماده آفریدیم، ﴿لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ﴾ تا نعمت‌های خداوند را که به شما ارزانی داشته یاد آورید. و چنین مقدّر نموده هر حیوانی دارای نر و ماده باشد. و حکمت الهی را به یاد آورید که نر و ماده بودن را سبب بقای همۀ حیوانات گردانده است تا به پرورش دادن و تربیت آن بپردازید، و در نتیجه منافع فراوانی برایتان به‌دست آید. info
التفاسير:

external-link copy
50 : 51

فَفِرُّوْۤا اِلَی اللّٰهِ ؕ— اِنِّیْ لَكُمْ مِّنْهُ نَذِیْرٌ مُّبِیْنٌ ۟ۚ

وقتی بندگان را به اندیشیدن در نشانه‌هایش فرا خواند که موجب ترس از خدا و روی آوردن به او می‌شوند، به چیزی فرمان داد که از تامل و اندیشه کردن در آیات خدا همان چیز حاصل می‌شود، و آن فرار به سوی خداست؛ یعنی فرار از آنچه خدا در ظاهر و باطن دوست ندارد، و روی آوردن به آنچه در ظاهر و باطن دوست ‌دارد؛ گریز از جهالت به سوی علم و از کفر به سوی ایمان و از معصیت به سوی طاعت و از غفلت به سوی یادآوری. پس هر کس این چیزها را کامل نماید، به راستی که تمام دین را کامل نموده، و هر امر نامطلوبی از او دور شده و به مقصود و مراد خود رسیده است. و خداوند بازگشت به سوی خویش را فرار نامیده است؛ چون بازگشت به سوی غیر او دارای انواع هراس‌ها و ناگواری‌هاست، و در بازگشتن به سوی او انواع امور دوست داشتنی و امنیّت و شادی و سعادت و رستگاری است. پس بنده از قضا و تقدیر الهی به سوی قضا و تقدیر او می‌گریزد، و از هر آنچه که بترسد از آن به سوی خدا می‌گریزد. پس به هر اندازه که انسان از چیزی بترسد، به همان اندازه از آن به سوی خدا فرار می‌کند. ﴿إِنِّي لَكُم مِّنۡهُ نَذِيرٞ مُّبِينٞ﴾ همانا من برای شما از جانب او بیم دهندۀ آشکاری هستم؛ یعنی شما را از عذاب خدا می‌ترسانم، و بیم دهنده و ترسانندۀ آشکاری هستم. info
التفاسير:

external-link copy
51 : 51

وَلَا تَجْعَلُوْا مَعَ اللّٰهِ اِلٰهًا اٰخَرَ ؕ— اِنِّیْ لَكُمْ مِّنْهُ نَذِیْرٌ مُّبِیْنٌ ۟

﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ﴾ و با خداوند معبود دیگری را انباز مسازید. این از جمله فرار کردن به سوی خداست، بلکه این اصل فرار و گریز به سوی خداست، و انسان باید از برگرفتن معبودی دیگر غیر از خدا از قبیل: بت‌ها و همتایان و قبرها و دیگر چیزهایی که به جای خدا پرستش می‌شوند فرار کند، و ترس و عبادت را خاص خداوند نماید و تنها به او امید داشته باشد و او را بخواند و فقط به سوی او روی آورد. info
التفاسير: