ߞߎ߬ߙߣߊ߬ ߞߟߊߒߞߋ ߞߘߐ ߟߎ߬ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߝߊ߯ߙߛߌߞߊ߲ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߛߊ߬ߺߊ߳ߑߘߌ߮ ߞߘߐߦߌߘߊ

ߞߐߜߍ ߝߙߍߕߍ:close

external-link copy
77 : 37

وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهٗ هُمُ الْبٰقِیْنَ ۟ؗۖ

و گفت: ﴿رَبِّ ٱنصُرۡنِي عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِينَ﴾ پروردگارا! مرا بر قوم تبهکار یاری کن. خداوند دعای او را پذیرفت. و خداوند خویشتن را ستایش نمود و فرمود: ﴿فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِيبُونَ﴾ و ما بهترین پاسخ دهندگان بودیم، و بهترین اجابت کننده برای دعای دعا کنندگان و شنیدن آه و زاری آنها هستیم. خداوند دعای نوح را پذیرفت، و مطابق آنچه که او خواسته بود پدید آمد. پس خداوند او و خانواده و پیروانش را از اندوه بزرگ نجات داد، و همۀ کافران را غرق کرد، و ذریّه و نسل نوح را باقی گذاشت. پس همۀ مردم از ذرّیۀ نوح علیه السلام هستند، و خداوند نام نیکی از او در میان ملت‌های بعد برجای گذاشت؛ چون او عبادت خداوند را به نیکویی انجام داد و با بندگان خدا به نیکی رفتار ‌کرد. و این سنّت الهی در مورد نیکوکاران است که بر حسب نیکوکاری‌شان نام نیک از آنها بر جا می‌گذارد. info
التفاسير:

external-link copy
78 : 37

وَتَرَكْنَا عَلَیْهِ فِی الْاٰخِرِیْنَ ۟ؗۖ

و گفت: ﴿رَبِّ ٱنصُرۡنِي عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِينَ﴾ پروردگارا! مرا بر قوم تبهکار یاری کن. خداوند دعای او را پذیرفت. و خداوند خویشتن را ستایش نمود و فرمود: ﴿فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِيبُونَ﴾ و ما بهترین پاسخ دهندگان بودیم، و بهترین اجابت کننده برای دعای دعا کنندگان و شنیدن آه و زاری آنها هستیم. خداوند دعای نوح را پذیرفت، و مطابق آنچه که او خواسته بود پدید آمد. پس خداوند او و خانواده و پیروانش را از اندوه بزرگ نجات داد، و همۀ کافران را غرق کرد، و ذریّه و نسل نوح را باقی گذاشت. پس همۀ مردم از ذرّیۀ نوح علیه السلام هستند، و خداوند نام نیکی از او در میان ملت‌های بعد برجای گذاشت؛ چون او عبادت خداوند را به نیکویی انجام داد و با بندگان خدا به نیکی رفتار ‌کرد. و این سنّت الهی در مورد نیکوکاران است که بر حسب نیکوکاری‌شان نام نیک از آنها بر جا می‌گذارد. info
التفاسير:

external-link copy
79 : 37

سَلٰمٌ عَلٰی نُوْحٍ فِی الْعٰلَمِیْنَ ۟

و گفت: ﴿رَبِّ ٱنصُرۡنِي عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِينَ﴾ پروردگارا! مرا بر قوم تبهکار یاری کن. خداوند دعای او را پذیرفت. و خداوند خویشتن را ستایش نمود و فرمود: ﴿فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِيبُونَ﴾ و ما بهترین پاسخ دهندگان بودیم، و بهترین اجابت کننده برای دعای دعا کنندگان و شنیدن آه و زاری آنها هستیم. خداوند دعای نوح را پذیرفت، و مطابق آنچه که او خواسته بود پدید آمد. پس خداوند او و خانواده و پیروانش را از اندوه بزرگ نجات داد، و همۀ کافران را غرق کرد، و ذریّه و نسل نوح را باقی گذاشت. پس همۀ مردم از ذرّیۀ نوح علیه السلام هستند، و خداوند نام نیکی از او در میان ملت‌های بعد برجای گذاشت؛ چون او عبادت خداوند را به نیکویی انجام داد و با بندگان خدا به نیکی رفتار ‌کرد. و این سنّت الهی در مورد نیکوکاران است که بر حسب نیکوکاری‌شان نام نیک از آنها بر جا می‌گذارد. info
التفاسير:

external-link copy
80 : 37

اِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِیْنَ ۟

چون او عبادت خداوند را به نیکویی انجام داد و با بندگان خدا به نیکی رفتار ‌کرد. و این سنّت الهی در مورد نیکوکاران است که بر حسب نیکوکاری‌شان نام نیک از آنها بر جا می‌گذارد. info
التفاسير:

external-link copy
81 : 37

اِنَّهٗ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِیْنَ ۟

و این گفتۀ الهی که می‌فرماید: ﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ او از بندگان با ایمان ما بود، بر این دلالت می‌نماید که ایمان بالاترین مقام بندگان است، و ایمان شامل همۀ شرایع و اصول و فروع دین می‌شود؛ چون خداوند بندگان برگزیده‌اش را به همین صفت ستوده است. info
التفاسير:

external-link copy
82 : 37

ثُمَّ اَغْرَقْنَا الْاٰخَرِیْنَ ۟

ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ info
التفاسير:

external-link copy
83 : 37

وَاِنَّ مِنْ شِیْعَتِهٖ لَاِبْرٰهِیْمَ ۟ۘ

از زمرۀ پیروان نوح علیه السلام و کسی که در نبوّت و رسالت و دعوت کردن مردم به سوی خدا و پذیرفته شدن دعا بر شیوه و راه او بود، ابراهیم خلیل علیه السلام است. info
التفاسير:

external-link copy
84 : 37

اِذْ جَآءَ رَبَّهٗ بِقَلْبٍ سَلِیْمٍ ۟

﴿إِذۡ جَآءَ رَبَّهُۥ بِقَلۡبٖ سَلِيمٍ﴾ وقتی که با دلی سالم و خالی از شرک و شبهه و شهواتی که مانع از شناخت حق و عمل کردن به آن می‌شوند به پروردگارش روی آورد. و هر گاه دل بنده سالم باشد، از هر بدی و شرّی سالم می‌ماند، و هر خیر و خوبی را به دست می‌آورد. و از جمله سالم بودن دلش این بود که از فریب دادن مردم و کینه ورزیدن نسبت به آنها و دیگر زشتی‌ها سالم و پاک بود. بنابراین مردم را در مورد خدا نصیحت کرد و از پدر و قومش آغاز نمود: info
التفاسير:

external-link copy
85 : 37

اِذْ قَالَ لِاَبِیْهِ وَقَوْمِهٖ مَاذَا تَعْبُدُوْنَ ۟ۚ

﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦ مَاذَا تَعۡبُدُونَ﴾ آنگاه که به پدرش و قومش گفت: چه چیزی را می‌پرستید؟ این استفهامِ انکار است و حجّت را بر آنها اقامه می‌کند. info
التفاسير:

external-link copy
86 : 37

اَىِٕفْكًا اٰلِهَةً دُوْنَ اللّٰهِ تُرِیْدُوْنَ ۟ؕ

﴿أَئِفۡكًا ءَالِهَةٗ دُونَ ٱللَّهِ تُرِيدُونَ﴾ آیا به جای خدا معبودهای دروغینی را می‌پرستید که در حقیقت معبود نیستند و شایستۀ پرستش نمی‌باشند؟ پس گمان می‌برید پروردگارتان با شما چه کار کند حال آن که غیر از او را پرستش کرده‌اید؟ در اینجا آنها را تهدید می‌کند که اگر بر شرک ورزی خود باقی بمانند، دچار کیفر خواهند شد. info
التفاسير:

external-link copy
87 : 37

فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعٰلَمِیْنَ ۟

﴿فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ دربارۀ پروردگارتان چه گمان می‌برید و چه نقص و کمبودی را در او سراغ دارید که برای او همتایان و شریکانی قرار داده‌اید؟! او ـ علیه السلام ـ خواست بت‌هایشان را بشکند و به آنان ضربه‌ای بزند. پس زمانی که آنها غافل و بی‌خبر بودند، فرصت را غنیمت شمرد، آنگاه که آنها برای یکی از جشن‌هایشان بیرون رفتند، پس ابراهیم علیه السلام همراه آنها بیرون رفت. info
التفاسير:

external-link copy
88 : 37

فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُوْمِ ۟ۙ

﴿فَنَظَرَ نَظۡرَةٗ فِي ٱلنُّجُومِ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٞ﴾ سپس نگاهی به ستارگان انداخت و گفت: من بیمارم. در حدیث صحیح آمده است که: «ابراهیم ـ علیه السلام ـ جز سه دروغ، دروغی بر زبان نیاورده است: یکی اینکه گفت: ﴿إِنِّي سَقِيمٞ﴾ همانا من بیمار هستم. و دیگر اینکه گفت: ﴿بَلۡ فَعَلَهُۥ كَبِيرُهُمۡ هَٰذَا﴾ بلکه بزرگشان این کار را کرده است. و اینکه در مورد همسرش گفت: این خواهرم است.» منظور این است که او از آنها بازماند تا بتواند معبودهایشان را بشکند. info
التفاسير:

external-link copy
89 : 37

فَقَالَ اِنِّیْ سَقِیْمٌ ۟

﴿فَنَظَرَ نَظۡرَةٗ فِي ٱلنُّجُومِ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٞ﴾ سپس نگاهی به ستارگان انداخت و گفت: من بیمارم. در حدیث صحیح آمده است که: «ابراهیم ـ علیه السلام ـ جز سه دروغ، دروغی بر زبان نیاورده است: یکی اینکه گفت: ﴿إِنِّي سَقِيمٞ﴾ همانا من بیمار هستم. و دیگر اینکه گفت: ﴿بَلۡ فَعَلَهُۥ كَبِيرُهُمۡ هَٰذَا﴾ بلکه بزرگشان این کار را کرده است. و اینکه در مورد همسرش گفت: این خواهرم است.» منظور این است که او از آنها بازماند تا بتواند معبودهایشان را بشکند. info
التفاسير:

external-link copy
90 : 37

فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِیْنَ ۟

بنابراین ﴿فَتَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ مُدۡبِرِينَ﴾ آنها رفتند و ابراهیم فرصت این کار را یافت. info
التفاسير:

external-link copy
91 : 37

فَرَاغَ اِلٰۤی اٰلِهَتِهِمْ فَقَالَ اَلَا تَاْكُلُوْنَ ۟ۚ

﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمۡ﴾ پس به صورت پنهانی و شتابان به سوی معبودهایشان رفت، ﴿فَقَالَ﴾ و با تمسخر گفت: ﴿أَلَا تَأۡكُلُونَ﴾ آیا نمی‌خورید؟ info
التفاسير:

external-link copy
92 : 37

مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُوْنَ ۟

((مَا لَكُمۡ لَا تَنطِقُونَ﴾) شما را چه شده که سخن نمی‌گویید؟! یعنی چگونه این بت‌ها شایستگی آن را دارند که پرستش شوند در حالی که ناقص‌تر از حیواناتی هستند که غذا می‌خورند و حرف می‌زنند؟ اینها جمادات و چیزهای بی‌جانی هستند که غذا نمی‌خورند و حرف نمی‌زنند. info
التفاسير:

external-link copy
93 : 37

فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِیْنِ ۟

﴿فَرَاغَ عَلَيۡهِمۡ ضَرۡبَۢا بِٱلۡيَمِينِ﴾ پس با تمام قدرت خود بر آنها ضربه‌های سخت و پیاپی فرود آورد تا اینکه آنها را تکّه تکّه کرد به جز بت بزرگشان تا شاید به سوی آن برگردند. info
التفاسير:

external-link copy
94 : 37

فَاَقْبَلُوْۤا اِلَیْهِ یَزِفُّوْنَ ۟

﴿فَأَقۡبَلُوٓاْ إِلَيۡهِ يَزِفُّونَ﴾ و با شتاب آمدند و دویدند و خواستند او را کیفر دهند. بعد از آنکه جستجو کردند، گفتند: ﴿مَن فَعَلَ هَٰذَا بِ‍َٔالِهَتِنَآ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ چه کسی با خدایان ما چنین کرده است؟ هرکس این کار را کرده، بی‌گمان از ستمکاران است. و به آنها گفته شد: ﴿سَمِعۡنَا فَتٗى يَذۡكُرُهُمۡ يُقَالُ لَهُۥٓ إِبۡرَٰهِيمُ﴾ جوانی را شنیدیم که معبودها را به زشتی یاد می‌کرد، و به او ابراهیم گفته می‌شود. او می‌گفت: ﴿وَتَٱللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصۡنَٰمَكُم بَعۡدَ أَن تُوَلُّواْ مُدۡبِرِينَ﴾ سوگند به خدا که بت‌هایتان را مورد حمله قرار خواهم داد، بعد از آنکه پشت کرده و رفتید. پس آنها ابراهیم را سرزنش و ملامت کردند، و ابراهیم گفت: ﴿بَلۡ فَعَلَهُۥ كَبِيرُهُمۡ هَٰذَا فَسۡ‍َٔلُوهُمۡ إِن كَانُواْ يَنطِقُونَ فَرَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ فَقَالُوٓاْ إِنَّكُمۡ أَنتُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ثُمَّ نُكِسُواْ عَلَىٰ رُءُوسِهِمۡ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا هَٰٓؤُلَآءِ يَنطِقُونَ قَالَ أَفَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمۡ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَضُرُّكُمۡ﴾ بلکه این بزرگشان، این کار را با آنها کرده است. پس آنها را بپرسید اگر سخن می‌گویند. آنها به خودشان بازگشته و گفتند: «همانا شما ستمگرید.» سپس سر افکنده شدند و گفتند: «بی‌شک تو می‌دانی که اینها سخن نمی‌گویند.» ابراهیم گفت: «آیا به جای خدا چیزهایی را می‌پرستید، که به شما سود و زیانی نمی‌بخشد؟!» info
التفاسير:

external-link copy
95 : 37

قَالَ اَتَعْبُدُوْنَ مَا تَنْحِتُوْنَ ۟ۙ

﴿قَالَ أَتَعۡبُدُونَ مَا تَنۡحِتُونَ﴾ در اینجا ابراهیم گفت: آیا چیزهایی را می‌پرستید که با دست‌های خودتان می‌تراشید و آن را درست می‌کنید؟ پس چگونه آنها را پرستش می‌کنید حال آن که شما خودتان آنها را درست کرده‌اید؟! و چگونه یگانه پرستی و اخلاصِ برای خدا را رها می‌کنید؟! (﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ)) حال آنکه خداوند شما و آنچه را انجام می‌دهید آفریده است. info
التفاسير:

external-link copy
96 : 37

وَاللّٰهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُوْنَ ۟

(﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ)) حال آنکه خداوند شما و آنچه را انجام می‌دهید آفریده است. info
التفاسير:

external-link copy
97 : 37

قَالُوا ابْنُوْا لَهٗ بُنْیَانًا فَاَلْقُوْهُ فِی الْجَحِیْمِ ۟

((قَالُواْ ٱبۡنُواْ لَهُۥ بُنۡيَٰنٗا﴾) گفتند: «برای او ساختمانی بلند بسازید، ﴿فَأَلۡقُوهُ فِي ٱلۡجَحِيمِ﴾ سپس به کیفر این کارش که بت‌ها را شکسته او را در آتش بیندازید. info
التفاسير:

external-link copy
98 : 37

فَاَرَادُوْا بِهٖ كَیْدًا فَجَعَلْنٰهُمُ الْاَسْفَلِیْنَ ۟

﴿فَأَرَادُواْ بِهِۦ كَيۡدٗا﴾ آنها نقشه کشیدند تا ابراهیم را به بدترین وضعیت بکشند و نابود کنند. ﴿فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَسۡفَلِينَ﴾ ولی ما آنان را مغلوب و ذلیل نمودیم، و خداوند نقشه و نیرنگ آنها را به خودشان باز گرداند، و آتش را برای ابراهیم سرد و سالم نمود.وقتی با ابراهیم چنین کردند و او بر آنها حجت اقامه نمود، و معذور قرار گرفت. info
التفاسير:

external-link copy
99 : 37

وَقَالَ اِنِّیْ ذَاهِبٌ اِلٰی رَبِّیْ سَیَهْدِیْنِ ۟

وقتی با ابراهیم چنین کردند و او بر آنها حجت اقامه نمود، و معذور قرار گرفت، ﴿وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّي﴾ گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‌کنم و قصد‌ِ سرزمین مبارک شام را دارم و به سوی آن رهسپار می‌شوم، ﴿سَيَهۡدِينِ﴾ و خداوند مرا به آنچه خیر دین و دنیای من در آن است راهنمایی خواهد کرد. و در آیۀ دیگر آمده که گفت: ﴿وَأَعۡتَزِلُكُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَأَدۡعُواْ رَبِّي عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا﴾ و از شما و از آنچه که به جای خدا می‌پرستید کناره‌گیری می‌کنم، و پروردگارم را به فریاد می‌خوانم، امید است که در خواندن پروردگارم شقی و بدبخت نباشم. info
التفاسير:

external-link copy
100 : 37

رَبِّ هَبْ لِیْ مِنَ الصّٰلِحِیْنَ ۟

((رَبِّ هَبۡ لِي مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ﴾) پروردگارا! به من فرزندی عطا کن که از صالحان و درستکاران باشد. این زمانی بود که ابراهیم از قومش ناامید گشت و در آنها هیچ خیری ندید. در این هنگام از پروردگارش خواست که به او فرزند صالحی بدهد که خداوند به وسیلۀ آن فرزند، هم در زندگی و هم پس از مرگش به او فایده بدهد. info
التفاسير:

external-link copy
101 : 37

فَبَشَّرْنٰهُ بِغُلٰمٍ حَلِیْمٍ ۟

پس خداوند دعای او را پذیرفت و فرمود: ﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِيمٖ﴾ او را به پسری بردبار مژده دادیم. و این پسر بدون شک اسماعیل است، چون بعد از او مژدۀ تولّد اسحاق به او داده شده است. و خداوند در مورد مژده دادن به تولّد اسحاق می‌فرماید: ﴿فَبَشَّرۡنَٰهَا بِإِسۡحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ يَعۡقُوبَ﴾ سپس او [همسر ابراهیم] را به اسحاق، و پس از اسحاق به یعقوب مژده دادیم. پس دلالت می‌نماید که اسحاق غیر از اسماعیل ذبیح است و خداوند اسماعیل ـ علیه السلام ـ را به بردباری توصیف کرده، و بردباری متضمن صبر و شکیبایی و خوش اخلاقی و داشتن سعۀ صدر و گذشت از کسی است که در حق وی مرتکب بدی شده است. info
التفاسير:

external-link copy
102 : 37

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یٰبُنَیَّ اِنِّیْۤ اَرٰی فِی الْمَنَامِ اَنِّیْۤ اَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرٰی ؕ— قَالَ یٰۤاَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ؗ— سَتَجِدُنِیْۤ اِنْ شَآءَ اللّٰهُ مِنَ الصّٰبِرِیْنَ ۟

﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡيَ﴾ وقتی فرزندش به سنی رسید که می‌توانست همپای او راه برود، و به سنی رسید که در این سن، اغلب پدر و مادر بیش از هر زمانی فرزندشان را دوست‌دارند، چون سختی پرورش آن به اتمام رسیده و زمان بهره‌برداری و فایده بردن از فرزند فرا رسیده است، ابراهیم ـ علیه السلام ـ به فرزندش گفت: ﴿إِنِّيٓ أَرَىٰ فِي ٱلۡمَنَامِ أَنِّيٓ أَذۡبَحُكَ﴾ همانا من در خواب دیده‌ام که خداوند مرا به ذبح کردن تو دستور می‌دهد، و خواب پیامبران وحی است. ﴿فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰ﴾ پس بنگر نظرت چیست، و دستور خداوند باید اجرا شود. ﴿قَالَ يَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِينَ﴾ اسماعیل با صبر و شکیبایی و با چشمداشت ثواب و درحالی که خشنودی پروردگارش را می‌جست، و نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود، گفت: کاری که به تو دستور داده می‌شود انجام بده، به خواست خدا مرا از شکیبایان خواهی یافت. او به پدرش خبر داد که خود را وادار به شکیبایی می‌نماید، و شکیبا بودن خود را مقرون به خواست خدا گرداند، چون هیچ چیزی بدون خواست خدا انجام نمی‌شود. info
التفاسير: