ߞߎ߬ߙߣߊ߬ ߞߟߊߒߞߋ ߞߘߐ ߟߎ߬ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߝߊ߯ߙߛߌߞߊ߲ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߛߊ߬ߺߊ߳ߑߘߌ߮ ߞߘߐߦߌߘߊ

ߞߐߜߍ ߝߙߍߕߍ:close

external-link copy
39 : 19

وَاَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ اِذْ قُضِیَ الْاَمْرُ ۘ— وَهُمْ فِیْ غَفْلَةٍ وَّهُمْ لَا یُؤْمِنُوْنَ ۟

انذار: یعنی برحذر داشتن از آنچه که ترسناک است، به صورت بیم دادن و خبردادن از صفات آن. و آنچه که باید بندگان ازآن ترسانده شوند، روز قیامت است؛ روزی که کار از کار می‌گذرد، و پیشینیان و پسینیان در یک محل جمع می‌شوند، و از کارهایشان پرسیده می‌شود. پس هرکس به خدا ایمان آورده و از پیامبرانش پیروی کرده باشد، به چنان سعادتی نایل می‌آید که بعد از آن هرگز بدبخت نخواهد شد؛ و هرکس که به خدا ایمان نیاورده و از پیامبرانش پیروی نکرده باشد به چنان شقاوت و بدبختی گرفتار می‌شود که پس از آن سعادتمند نخواهد شد، و خود و خانواده‌اش را از دست می‌دهد. و در آن هنگام حسرت می‌خورد و چنان پشیمان می‌شود که دل او از شدّت حسرت و تأسف از جا کنده می‌شود؛ و چه حسرتی از این بزرگ‌تر است که انسان خشنودی خدا و بهشت او را از دست ‌دهد و سزاوار خشم پروردگار و جهنم گردد، به صورتی که بازگشت به دنیا برایش امکان پذیر نباشد تا از نو عمل کند، وحال خود را عوض نماید! ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ این چیزی است که پیش رو دارند، اما آنها از این امر بزرگ غافل‌اند و به ذهنشان نمی‌آید؛ غفلت، آنها را احاطه نموده و مستی آنها را فرا گرفته است، پس آنان به خدا ایمان نمی‌آورند و از پیامبرانش پیروی نمی‌کنند؛ دنیا، آنها را غافل کرده و میان آنها و ایمان، شهوت‌ها و هوس‌های زودگذر حائل شده است. پس دنیا و همۀ آنچه در آن است -از اول تا آخر- از دستشان خواهد رفت، و آنها نیز از دنیا جدا خواهند شد؛ و خداوند وارث زمین و کسانی که روی آن زندگی می‌کنند، می‌گردد و آنها را به سوی خود برمی‌گرداند، و آنان را به سبب اعمالشان سزا و جزا خواهد داد. پس هرکس عمل خیری انجام داده باشد، خداوند را ستایش می‌گوید؛ و هرکس عمل بدی انجام داده باشد، جز خودش کسی را سرزنش نخواهد کرد. info
التفاسير:

external-link copy
40 : 19

اِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْاَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا وَاِلَیْنَا یُرْجَعُوْنَ ۟۠

انذار: یعنی برحذر داشتن از آنچه که ترسناک است، به صورت بیم دادن و خبردادن از صفات آن. و آنچه که باید بندگان ازآن ترسانده شوند، روز قیامت است؛ روزی که کار از کار می‌گذرد، و پیشینیان و پسینیان در یک محل جمع می‌شوند، و از کارهایشان پرسیده می‌شود. پس هرکس به خدا ایمان آورده و از پیامبرانش پیروی کرده باشد، به چنان سعادتی نایل می‌آید که بعد از آن هرگز بدبخت نخواهد شد؛ و هرکس که به خدا ایمان نیاورده و از پیامبرانش پیروی نکرده باشد به چنان شقاوت و بدبختی گرفتار می‌شود که پس از آن سعادتمند نخواهد شد، و خود و خانواده‌اش را از دست می‌دهد. و در آن هنگام حسرت می‌خورد و چنان پشیمان می‌شود که دل او از شدّت حسرت و تأسف از جا کنده می‌شود؛ و چه حسرتی از این بزرگ‌تر است که انسان خشنودی خدا و بهشت او را از دست ‌دهد و سزاوار خشم پروردگار و جهنم گردد، به صورتی که بازگشت به دنیا برایش امکان پذیر نباشد تا از نو عمل کند، وحال خود را عوض نماید! ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ این چیزی است که پیش رو دارند، اما آنها از این امر بزرگ غافل‌اند و به ذهنشان نمی‌آید؛ غفلت، آنها را احاطه نموده و مستی آنها را فرا گرفته است، پس آنان به خدا ایمان نمی‌آورند و از پیامبرانش پیروی نمی‌کنند؛ دنیا، آنها را غافل کرده و میان آنها و ایمان، شهوت‌ها و هوس‌های زودگذر حائل شده است. پس دنیا و همۀ آنچه در آن است -از اول تا آخر- از دستشان خواهد رفت، و آنها نیز از دنیا جدا خواهند شد؛ و خداوند وارث زمین و کسانی که روی آن زندگی می‌کنند، می‌گردد و آنها را به سوی خود برمی‌گرداند، و آنان را به سبب اعمالشان سزا و جزا خواهد داد. پس هرکس عمل خیری انجام داده باشد، خداوند را ستایش می‌گوید؛ و هرکس عمل بدی انجام داده باشد، جز خودش کسی را سرزنش نخواهد کرد. info
التفاسير:

external-link copy
41 : 19

وَاذْكُرْ فِی الْكِتٰبِ اِبْرٰهِیْمَ ؕ۬— اِنَّهٗ كَانَ صِدِّیْقًا نَّبِیًّا ۟

بزرگ‌ترین و برترین و بالاترین کتاب‌ها قرآن است که کتاب روشن و پند و اندرز است؛ چرا که اخبار و سرگذشت و داستان‌هایی که درآن بیان شده است، راست‌ترین و شایسته‌ترین و مفیدترین اخبار است، و امر و نهی آن بزرگ‌ترین و عادلانه‌ترین و منصفانه‌ترین اوامر و نواهی هستند؛ و اگر درآن جزا و وعده و وعید بیان شده، راست‌ترین و حق‌ترین وعده و وعید هستند، و بیش از هر چیز بر حکمت و عدالت و فضل دلالت دارند؛ و پیامبران و انبیایی که درآن ذکر شده‌اند، از دیگر پیامبران کامل‌تر و برتر می‌باشند، بنابراین در قرآن از پیامبرانی یاد شده است که به‌خاطر عبادت الهی و محبت و بازگشت به سوی او، و ادای حقوق خدا و بندگانش، و دعوت مردم به سوی خدا، و مقاومت، و شکیبایی، به مقام‌های افتخارآمیز و منازل عالی و جایگاهی برتر دست یافته‌اند، و در قرآن خیلی زیاد از آنان سخن به میان آمده، و داستان‌هایشان تکرار شده است. خداوند در این سوره از تعدادی از پیامبران یاد نموده، و پیامبرش را دستور می‌دهد تا آنها را یاد کند، زیرا یاد آنها، به مثابۀ ستایش خدا بر آنان، و بیان فضل و احسان خداوند بر آنهاست. نیز یاد و خاطرۀ پیامبران، آدمی را تحریک می‌نماید که به آنها ایمان آورد و بدانان محبت ورزد، و به آنها اقتدا کند. پس فرمود: ﴿وَٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِبۡرَٰهِيمَۚ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقٗا نَّبِيًّا﴾ و در این کتابِ قرآن، گوشه‌ای از سرگذشت ابراهیم را بیان کن که او بسیار راست کردار، و پیامبر خدا بود؛ و خداوند، راست‌کرداری، راست گفتاری، و پیامبری را به او داد. صدیق: یعنی کسی که بسیار راست می‌گوید. پس او در گفته‌ها و کارهایش راست است، و هرآنچه را که دستور داده شده است آن را تصدیق نماید، تصدیق می‌کند، و این مستلزم علم فراوانی است که به قلب راه یابد و درآن اثر ‌نماید و موجب یقین و عمل صالح و کامل ‌شود. و ابراهیم -علیه السلام- بعد از محمد صلی الله علیه وسلم از همۀ پیامبران برتر است . و او پدرِ سوم طائفه‌های برتر می‌باشد، و خداوند نبوت و کتاب را در میان فرزندانش قرار داد. او کسی است که مردم را به سوی خدا فرا خواند؛ و بر شکنجۀ بزرگی که در این راه به او رسید، شکیبایی ورزید. پس او خویش و بیگانه را دعوت کرد و در دعوت کردن پدرش به اندازۀ توان خود کوشید. info
التفاسير:

external-link copy
42 : 19

اِذْ قَالَ لِاَبِیْهِ یٰۤاَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَلَا یُبْصِرُ وَلَا یُغْنِیْ عَنْكَ شَیْـًٔا ۟

و خداوند اصرار ابراهیم بر ایمان آوردن پدرش را بیان کرد و فرمود: ﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ﴾ آنگاه که ابراهیم پدرش را به خاطر پرستش بت‌ها مورد انتقاد و نکوهش قرارداد و گفت: ﴿يَٰٓأَبَتِ لِمَ تَعۡبُدُ مَا لَا يَسۡمَعُ وَلَا يُبۡصِرُ وَلَا يُغۡنِي عَنكَ شَيۡ‍ٔٗا﴾ ای پدر! چرا چیزی را پرستش می‌کنی که نمی‌شنود و نمی‌بیند و شر و بلایی را از تو دور نمی‌کند؟! یعنی چرا بت‌هایی را می‌پرستی که خودشان ناقص هستند و کاری از دستشان ساخته نیست؟! پس این بت‌ها نمی‌شنوند و نمی‌بینند و به کسی که آنها را پرستش ‌نماید هیچ سود و زیانی نمی‌رسانند، بلکه به خودشان هم نمی‌توانند فایده‌ای بدهند، و توانایی دور کردن کوچک‌ترین زیان و بلایی را ندارند. پس این روشن و آشکار می‌نماید که عبادتِ چیزی که خودش ناقص است و کاری نمی‌تواند بکند، از دیدگاه عقل و شرع ناپسند و زشت است. و از استدلال ابراهیم می‌توان این نکته را استنباط نمود که کسی را باید پرستید که دارای کمال است؛ و بندگان هیچ نعمتی را مگر از جانب او به‌دست نمی‌آورند؛ و جز او هیچ‌کس نمی‌تواند بلایی را از آنها دور ‌کند؛ و او همان خداوند متعال است. info
التفاسير:

external-link copy
43 : 19

یٰۤاَبَتِ اِنِّیْ قَدْ جَآءَنِیْ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یَاْتِكَ فَاتَّبِعْنِیْۤ اَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِیًّا ۟

﴿يَٰٓأَبَتِ إِنِّي قَدۡ جَآءَنِي مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَمۡ يَأۡتِكَ﴾ ای پدر! مرا تحقیر نکن، و نگوی: تو پسر من هستی، چطور شما چیزی را می‌دانی که من نمی‌دانم! زیرا خداوند از دانش بهره‌ای به من بخشیده که به تو نداده است. پس ﴿فَٱتَّبِعۡنِيٓ أَهۡدِكَ صِرَٰطٗا سَوِيّٗا﴾ از من پیروی کن تا تو را به راه راست رهنمون کنم؛ یعنی به راه درست و میانه که همان راه عبادت خدای یگانه است که شریکی ندارد. و راه راست؛ یعنی اطاعت از خداوند در همۀ حالت‌ها. مهربانی و لطافت از لابلای سخنان ابراهیم به چشم می‌خورد؛ زیرا او نگفت: «ای پدر! من عالم هستم و تو جاهل»، بلکه گفت: من و تو هر دو دانش داریم؛ اما دانشی که به من رسیده، به تو نرسیده است؛ پس شایسته است از دلیل، پیروی و اطاعت کنی. info
التفاسير:

external-link copy
44 : 19

یٰۤاَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطٰنَ ؕ— اِنَّ الشَّیْطٰنَ كَانَ لِلرَّحْمٰنِ عَصِیًّا ۟

﴿يَٰٓأَبَتِ لَا تَعۡبُدِ ٱلشَّيۡطَٰنَ﴾ پدر جان! شیطان را پرستش مکن؛ زیرا هرکس غیر از خداوند را پرستش نماید، به راستی که شیطان را پرستش کرده است. همان‌گونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ﴾ ای فرزندان آدم! مگر از شما عهد نگرفتم که شیطان را پرستش نکنید، همانا او دشمن آشکار شماست؟! ﴿إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ كَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ عَصِيّٗا﴾ به راستی که شیطان، نافرمان خداست؛ پس هر کس از گام‌های شیطان پیروی نماید، به درستی که وی را یاور و دوست خود قرار داده، و او نافرمان خدا و به منزلۀ شیطان است .و اضافه کردن عصیان به اسم رحمان، اشاره به این دارد که گناهان، بنده را از رحمت خداوند دور می‌کند، و درهای رحمت را به روی او می‌بندد، چنانکه طاعت و فرمانبرداری، بزرگ‌ترین سبب برای به دست آوردن رحمت خداوند است. بنابراین گفت: info
التفاسير:

external-link copy
45 : 19

یٰۤاَبَتِ اِنِّیْۤ اَخَافُ اَنْ یَّمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمٰنِ فَتَكُوْنَ لِلشَّیْطٰنِ وَلِیًّا ۟

﴿يَٰٓأَبَتِ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ﴾ ای پدر! به سبب اصرار ورزیدنت بر کفر و ادامه دادن سرکشی‌ات، می‌ترسم عذابی از سوی خداوند مهربان به تو برسد. ﴿فَتَكُونَ لِلشَّيۡطَٰنِ وَلِيّٗا﴾ و در دنیا و آخرت همدم و قرین شیطان شوی، و در جایگاه‌های زشتِ شیطان اقامت کنی، و پای در جای پای او نهی. پس ابراهیم خلیل -علیه السلام- آهسته آهسته و به تدریج پدرش را دعوت داد. از آنچه آسان‌تر بود، شروع نمود؛ او را از علمش خبر داد، و گفت: علم و دانش من، باعث می‌شود تا از من پیروی نمایی؛ و اگر از من اطاعت کنی، به راه راست رهنمون می‌شوی. سپس او را از پرستش شیطان نهی کرد، و از زیان‌های عبادت شیطان آگاه ساخت. سپس او را از عذاب خداوند برحذر داشت و گفت: اگر به این حالت ادامه دهی، دوست و همدم شیطان خواهی شد. info
التفاسير:

external-link copy
46 : 19

قَالَ اَرَاغِبٌ اَنْتَ عَنْ اٰلِهَتِیْ یٰۤاِبْرٰهِیْمُ ۚ— لَىِٕنْ لَّمْ تَنْتَهِ لَاَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِیْ مَلِیًّا ۟

اما این دعوت در مورد آن بدبخت، مفید و کارساز واقع نشد، و پدر ابراهیم پاسخی جاهلانه داد و گفت: ﴿أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنۡ ءَالِهَتِي يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ﴾ پدر ابراهیم به خدایانش -که از سنگ بودند- بالید، و به آنها افتخار کرد؛ و ابراهیم را به خاطر رویگردانی از آنها، سرزنش نمود. و این، جهالتِ بیش از حد، و کفر خطرناکی است که آدمی به پرستش بت‌ها افتخار ‌نماید و مردم را به‌سوی آن دعوت کند. ﴿لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ لَأَرۡجُمَنَّكَ﴾ و ای ابراهیم! اگر تو از ناسزا گفتن به معبودانم، و از دعوت کردنم به سوی عبادت خدا باز نیایی، قطعاً تو را سنگسار خواهم کرد. ﴿وَٱهۡجُرۡنِي مَلِيّٗا﴾ و برو، برای مدت مدیدی از من دور شو، و زمانی طولانی با من سخن مگوی. info
التفاسير:

external-link copy
47 : 19

قَالَ سَلٰمٌ عَلَیْكَ ۚ— سَاَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّیْ ؕ— اِنَّهٗ كَانَ بِیْ حَفِیًّا ۟

ابراهیم خلیل او را به مانند پاسخ بندگان رحمان وقتی که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار می‌دهند، پاسخ داد و ناسزا نگفت، بلکه صبر نمود و کاری نکرد که ناراحت شود، و گفت: ﴿سَلَٰمٌ عَلَيۡكَ﴾ از هر نوع ناسزا و دشنام و آنچه که نمی‌پسندی، از سوی من در امان خواهی بود، ﴿سَأَسۡتَغۡفِرُ لَكَ رَبِّيٓ﴾ من از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست، و همواره به درگاه خداوند دعا خواهم کرد تا تو را هدایت کند و بیامرزد و تو را به اسلام رهنمون نماید که موجب آمرزش گناهان می‌شود. ﴿إِنَّهُۥ كَانَ بِي حَفِيّٗا﴾ بدون شک او به حال من مهربان است، و مرا مورد عنایت قرار می‌دهد. پس ابراهیم همیشه از خداوند برای پدرش طلب آمرزش می‌نمود، به ‌امید اینکه خداوند او را هدایت نماید؛ اما وقتی روشن شد که او دشمن خداست و هیچ چیزی در مورد وی کار ساز نیست، آمرزش خواستن برای او را ترک نمود و از وی بیزاری جست. خداوند ما را به پیروی از آیین ابراهیم دستور داده است، و از جملۀ پیروی از آیین او، این است که در دعوت کردن به سوی خدا روش او را در پیش گیریم، و از راه علم و حکمت، و با نرمی و سهولت مردم را به ‌تدریج دعوت کنیم، و بر آن شکیبایی ورزیم. و نباید از دعوت کردن خسته شد، بلکه باید در مقابل اذیت و آزاری که مردم با زبان و کردارشان به دعوتگر می‌رسانند، شکیبایی ورزید، و از آن گذشت نمود، و با زبان و کردار با آنها نیکی کرد. info
التفاسير:

external-link copy
48 : 19

وَاَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُوْنَ مِنْ دُوْنِ اللّٰهِ وَاَدْعُوْا رَبِّیْ ۖؗ— عَسٰۤی اَلَّاۤ اَكُوْنَ بِدُعَآءِ رَبِّیْ شَقِیًّا ۟

وقتی ابراهیم از [ایمان آوردن] قوم و پدرش ناامید شد، گفت: ﴿وَأَعۡتَزِلُكُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾ و از شما و از بت‌هایی که به جای خدا می‌پرستید، کناره‌گیری می‌کنم، ﴿وَأَدۡعُواْ رَبِّي﴾ و پروردگارم را می‌خوانم. و این شامل دعای عبادت و دعای خواستن می‌شود. ﴿عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا﴾ امید است که در پرستش پروردگارم ناامید نشوم؛ یعنی امیدوارم که خداوند با پذیرفتن دعایم و قبول کردن اعمالم، مرا خوشبخت نماید. و این است وظیفۀ دعوتگری که در مسیر دعوت مردم به‌سوی حق، ناامید شده است. پس آنان از هوی و آرزوهای خود پیروی کردند؛ و مواعظ در آنها، کارساز و مفید واقع نشد؛ بنابراین بر سرکشی خود اصرار ورزیده، و در آن سرگشته و حیران ماندند. پس دعوتگر در چنین حالتی باید به اصلاح خویشتن بپردازد، و امید داشته باشد که خداوند از او بپذیرد، و از شرّ، و اهل شرّ کناره‌گیری نماید. info
التفاسير:

external-link copy
49 : 19

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُوْنَ مِنْ دُوْنِ اللّٰهِ ۙ— وَهَبْنَا لَهٗۤ اِسْحٰقَ وَیَعْقُوْبَ ؕ— وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا ۟

و طبعاً جدا شدن انسان از وطن و خانواده و قومش و از آنچه دوست دارد، بسیار دشوار است؛ زیرا آدمی از کسانی دور می‌شود که به آنها افتخار می‌ورزد و در جمع آنها زندگی می‌نماید؛ به همین جهت هر کس چیزی را به خاطر خدا ترک نماید، خداوند به عوضش بهتر از آن به او می‌دهد. ابراهیم از قومش کناره‌گیری کرد، و خداوند در مورد او فرمود: ﴿فَلَمَّا ٱعۡتَزَلَهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَۖ وَكُلّٗا جَعَلۡنَا نَبِيّٗا﴾ وقتی ابراهیم از آنان و از آنچه به جای خدا می‌پرستیدند، دوری کرد، به او اسحاق و یعقوب بخشیدم و هر یک از آنان را پیامبر قرار دادیم. پس او صاحب فرزندانی صالح و نیکوکار شد که به عنوان پیامبر به سوی مردم فرستاده شدند، و خداوند آنها را از میان جهانیان، برای رسالت و وحی خویش برگزید. info
التفاسير:

external-link copy
50 : 19

وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِّنْ رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا ۟۠

﴿وَوَهَبۡنَا لَهُم مِّن رَّحۡمَتِنَا﴾ و از رحمت خویش، به ابراهیم و فرزندانش اسحاق و یعقوب، بخشش‌ها عطا نمودیم. و این شامل تمامی رحمت‌هایی می‌شود که خداوند به آنان بخشید، از قبیل: علوم مفید، و اعمال صالح، وفرزندان و دودمان زیاد که در هرجا منتشر شدند، و پیامبران و صالحان زیادی درمیان آنها به وجود آمد. ﴿وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ لِسَانَ صِدۡقٍ عَلِيّٗا﴾ و آنان را نیکو نام و بلند آوازه کردیم. این نیز رحمتی است که خداوند به آنها بخشید؛ زیرا خداوند به هر نیکوکاری وعده داده است که بر حسب نیکوکاری‌اش، از او نام نیک و آوازۀ بلند منتشر نماید. و اینها از پیشوایان نیکوکاران می‌باشند، پس خداوند از آنها نام نیک و آوازۀ راستینی به یادگار گذاشته است، نه شهرت و آوازه‌ای دروغین. پس یاد و آوازۀ آنان، جهان را پر کرده؛ و تمجید و ستایش و محبت آنان، دل‌ها را مالامال نموده است، و زبان‌ها در هرجا به ستایش و تمجید آنها گشوده می‌شوند. پس آنها الگوی پیروان و پیشوایان هدایت یافتگان می‌باشند؛ و همواره در تمام دوران، یاد و خاطره آنها زنده است؛ و این فضل خداست که به هرکس بخواهد، می‌بخشد، و خداوند دارای فضل بزرگ است. info
التفاسير:

external-link copy
51 : 19

وَاذْكُرْ فِی الْكِتٰبِ مُوْسٰۤی ؗ— اِنَّهٗ كَانَ مُخْلَصًا وَّكَانَ رَسُوْلًا نَّبِیًّا ۟

و در این قرآن بزرگ، موسی بن عمران را یاد کن و برای تکریم و بزرگداشت و معرفی مقام والای او و اخلاق کاملش، از او سخن بگو. ﴿إِنَّهُۥكَانَ مُخۡلَصٗا﴾ همانا او از جانب پروردگار، برگزیده شده بود، و خداوند او را از نقائص زدوده، و برای خویشتن برگزیده بود. و ﴿مُخۡلَصٗا﴾ با کسر لام نیز خوانده شده است، به این معنی که او همۀ کارها و گفته‌ها و نیاتش را برای خدا خالص گردانده بود، پس توصیف نمود که در تمامی حالاتش، دارای اخلاص بود. و هر دو معنی لازم و ملزوم یکدیگرند؛ زیرا خداوند او را به خاطر اخلاصش برگزید، و از نقائص دور کرد، و اخلاص او، باعث شد تا خداوند وی را برگزیند. و بزرگ‌ترین حالتی که بنده با آن توصیف می‌شود، اخلاص است، و اینکه خداوند عیب‌ها را از او دور نماید و وی را برگزیند. ﴿وَكَانَ رَسُولٗا نَّبِيّٗا﴾ و او فرستاده و پیامبر بود؛ یعنی خداوند، هم رسالت و هم نبوّت را به او داده بود. رسالت می‌طلبد که رسول، سخن مرسِل را ابلاغ کند، و همۀ امور کوچک و بزرگ شریعت را به مردم برساند. و نبوّت؛ یعنی اینکه خداوند به او وحی نماید، و وی را با فرستادن وحی برگزیند. پس «نبوت» رابط میان او و پروردگارش می‌باشد، و «رسالت» رابط میان او و مردم. خداوند بزرگ‌ترین و برترین نوع وحی را به موسی اختصاص داد؛ و آن این بود که با وی سخن گفت، و او را به خودش نزدیک ‌نمود، به گونه‌ای که با خداوند مناجات ‌کرد، و از میان همۀ پیامبران، مقام «کلیم الرحمن» به او اختصاص یافت. بنابراین فرمود: info
التفاسير: