ߞߎ߬ߙߣߊ߬ ߞߟߊߒߞߋ ߞߘߐ ߟߎ߬ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߝߊ߯ߙߛߌߞߊ߲ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߛߊ߬ߺߊ߳ߑߘߌ߮ ߞߘߐߦߌߘߊ

ߞߐߜߍ ߝߙߍߕߍ:close

external-link copy
34 : 14

وَاٰتٰىكُمْ مِّنْ كُلِّ مَا سَاَلْتُمُوْهُ ؕ— وَاِنْ تَعُدُّوْا نِعْمَتَ اللّٰهِ لَا تُحْصُوْهَا ؕ— اِنَّ الْاِنْسَانَ لَظَلُوْمٌ كَفَّارٌ ۟۠

﴿وَءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُ﴾ و هرآنچه را که آرزوی داشتنش نمودید و به آن نیاز داشتید، از قبیل: چهارپایان و وسایل و صنایع و غیره که با زبان «حال» یا با زبان «قال» از خدا طلب نمودید، به شما داد. ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ﴾ و اگر نعمت‌های خدا را برشمارید، نمی‌توانید آنها را به شمار درآورید، چه رسد به اینکه بتوانید سپاس آن را به جای آورید. ﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ﴾ همانا انسان، موجود ستمگر ناسپاسی است؛ یعنی ستمگری، طبیعت انسان است و بر ارتکاب گناه جرأت می‌نماید و در به جای آوردن حقوق الهی کوتاهی می‌ورزد و شکر نعمت‌های الهی را نمی‌گذارد و به آن اعتراف نمی‌کند، مگر کسی که خداوند او را هدایت نموده و شکر نعمت‌هایش را به جای آورد و حقوق پروردگارش را ادا کند. در این آیات نعمت‌های زیادی که خداوند به بندگانش عطا نموده، به طور مجمل و مفصل بیان شده است؛ و خداوند با بیان آن، بندگان را به شکرگزاری و ذکر نعمت‌هایش فرا می‌خواند و بندگان را بر این کار تشویق و ترغیب می‌کند و آنها را وادار می‌نماید تا خداوند را در طول شب و روز فرا بخوانند. همان‌طور که در همۀ اوقات، آنها از نعمت‌های الهی برخوردارند و نعمت خداوندی آنها را در می‌یابد. info
التفاسير:

external-link copy
35 : 14

وَاِذْ قَالَ اِبْرٰهِیْمُ رَبِّ اجْعَلْ هٰذَا الْبَلَدَ اٰمِنًا وَّاجْنُبْنِیْ وَبَنِیَّ اَنْ نَّعْبُدَ الْاَصْنَامَ ۟ؕ

و ابراهیم ـ علیه الصلاة والسلام ـ را در این حالت زیبا به یاد آور که گفت: پروردگارا! شهر مکه و حرم را محل امن و امانی بگردان. و خداوند دعای او را پذیرفت، و این شهر را در شریعت و آیین خویش حرم قرار داد، و اسباب حرمت آن را فراهم آورد؛ تا جایی که هیچ ستمگری قصد سوء آن نکرده، مگر اینکه خداوند او را شکست داده و از بین برده است. همان‌طور که با اصحاب فیل و دیگران چنین نمود. پس از آنکه ابراهیم برای امن و امان بودن سرزمینش دعا نمود، برای خود و فرزندانش نیز دعا کرد تا خداوند آنان را از آن برخوردار نماید و فرمود: ﴿وَٱجۡنُبۡنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ﴾ و من و فرزندانم را از اینکه بت‌پرست باشیم، دور بدار. سپس علت ترس خویشتن و فرزندانش را از مبتلا شدن به عبادت بت‌ها بیان کرد و فرمود: دلیلش این است که بسیاری از مردم گمراه شده، و به عبادت بت‌ها مشغول شده‌اند. info
التفاسير:

external-link copy
36 : 14

رَبِّ اِنَّهُنَّ اَضْلَلْنَ كَثِیْرًا مِّنَ النَّاسِ ۚ— فَمَنْ تَبِعَنِیْ فَاِنَّهٗ مِنِّیْ ۚ— وَمَنْ عَصَانِیْ فَاِنَّكَ غَفُوْرٌ رَّحِیْمٌ ۟

﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ﴾ پروردگارا! بسیاری از مردم به وسیلۀ این بت‌ها گمراه شده‌اند. ﴿فَمَن تَبِعَنِي﴾ پس هرکس از من پیروی کند، و اهل توحید و اخلاص و عبادت خداوندِ پروردگار باشد، ﴿فَإِنَّهُۥ مِنِّي﴾ همانا از من است، چون او کاملاً با من موافق می‌باشد؛ زیرا هرکس قومی را دوست بدارد و از آنان پیروی نماید، از آنها خواهد بود. ﴿وَمَنۡ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾ و هرکس از من نافرمانی کند، بی‌گمان تو آمرزندۀ مهربانی. و این از مهربانی ابراهیم خلیل است که برای گناهکاران دعای آمرزش و رحمت نمود و از خداوند خواست تا آنان را بیامرزد. و خداوند نسبت به بندگانش، از او مهربان‌تر است، و هیچ کس را عذاب نمی‌دهد، مگر آن کس که سرکشی نماید. info
التفاسير:

external-link copy
37 : 14

رَبَّنَاۤ اِنِّیْۤ اَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِیْ بِوَادٍ غَیْرِ ذِیْ زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِكَ الْمُحَرَّمِ ۙ— رَبَّنَا لِیُقِیْمُوا الصَّلٰوةَ فَاجْعَلْ اَفْىِٕدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِیْۤ اِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِّنَ الثَّمَرٰتِ لَعَلَّهُمْ یَشْكُرُوْنَ ۟

﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ﴾ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع و در کنار خانۀ تو که آن را حرام ساخته‌ای، سکونت داده‌ام. چرا که ابراهیم هاجر و فرزندش اسماعیل را از شام به مکه آورد، آنگاه که اسماعیل کودکی شیرخواره بود و هیچ کسی در مکه سکونت نمی‌گزید و احدی در آنجا نبود. وقتی ابراهیم آنها را در مکه تنها گذاشت، با زاری و توکل به درگاه خدا چنین گفت: ﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي﴾ پروردگارا! یکی از فرزندانم را که عبارت است از اسماعیل ـ نه همۀ آنها را، چون اسحاق و دیگر فرزندانش در شام بودند ‌ـ در مکه اسکان داده‌ام، ﴿بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ﴾ در دره‌ای بی‌کشت و زرع ساکن کرده‌ام؛ زیرا مکه سرزمینی بود که قابلیت کشاورزی را نداشت. ﴿رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ خداوندا! آنها را موحِّد و یکتاپرست و نمازگزار بگردان؛ زیرا برپاداشتن نماز، یکی از بهترین عبادت‌های دینی است. پس هرکس آن را برپا دارد، دینش را برپاداشته است. ﴿فَٱجۡعَلۡ أَفۡ‍ِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ﴾ پس دل‌های برخی از مردم را چنان کن که آنها را دوست بدارند؛ و جایی را که آنها ساکن هستند، دوست بدارند. خداوند دعای ابراهیم را پذیرفت؛ و از نسل اسماعیل، محمد صلی الله علیه وسلم را پدید آورد که فرزندان اسماعیل را به دین اسلام و آیین پدرشان ابراهیم دعوت کرد، و آنها دعوت وی را پذیرفتند و برپا دارندۀ نماز گردیدند. و خداوند حج خانۀ کعبه را -که ابراهیم، فرزندش را در محل آن سکونت داده بود- فرض گردانید. و سرِّ عجیبی در آن است که دل‌ها را به سوی خود جذب می‌نماید؛ مردم به حج می‌روند اما هیچ‌گاه از آن سیر نمی‌شوند، بلکه هر اندازه بنده بیشتر به آنجا برود، اشتیاق و علاقه‌اش افزون‌تر می‌گردد، و بیش از پیش مشتاق و شیفتۀ آن می‌شود. و سبب این امر آن است که خداوند این خانه را به خود نسبت داده است. ﴿وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ﴾ و از میوه‌ها به آنان روزی ده، شاید که سپاسگزار باشند.وخداوند دعای او را پذیرفت، و انواع میوه‌جات به آنجا برده می‌شود و در تمامی فصول میوه‌های فراوانی در مکّۀ مکرّمه یافت می‌شود، و روزی و خوراکی‌ها از هرطرف به سوی آن سرازیر است. info
التفاسير:

external-link copy
38 : 14

رَبَّنَاۤ اِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِیْ وَمَا نُعْلِنُ ؕ— وَمَا یَخْفٰی عَلَی اللّٰهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْاَرْضِ وَلَا فِی السَّمَآءِ ۟

﴿رَبَّنَآ إِنَّكَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِي وَمَا نُعۡلِنُ﴾ خدایا! تو نسبت به ما از ما داناتری. پس، از تدبیر و تربیت تو برای خود آن را می‌خواهیم که به مقتضای علم و رحمتت، کارهای پیدا و پنهانمان را برایمان آسان بگردانی.﴿وَمَا يَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ﴾ و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پوشیده نمی‌ماند. و از آن جمله است این دعا که قصد ابراهیم خلیل ـ علیه الصلاة والسلام ـ از آن، جز خیر و شکر فراوان برای خداوندِ پروردگار جهانیان نبود. info
التفاسير:

external-link copy
39 : 14

اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِیْ وَهَبَ لِیْ عَلَی الْكِبَرِ اِسْمٰعِیْلَ وَاِسْحٰقَ ؕ— اِنَّ رَبِّیْ لَسَمِیْعُ الدُّعَآءِ ۟

﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى ٱلۡكِبَرِ إِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَۚ ﴾ ستایش خدای را که با وجود پیری و سن زیاد، اسماعیل و اسحاق ‌رابه من بخشید. این بزرگ‌ترین نعمت است؛ زیرا در حال پیری که ابراهیم فرزندی نداشت، خداوند به او فرزندی عطا کرد. نعمت بزرگ‌تر این بود که فرزندان او، صالح و پیامبر بودند. ﴿إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ﴾ بی‌گمان اجابت پروردگارم، از کسی که او را می‌خواند، نزدیک است. و من او را فرا خواندم و امید مرا برآورد ساخت. سپس ابراهیم برای خود و فرزندانش دعا نمود و فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
40 : 14

رَبِّ اجْعَلْنِیْ مُقِیْمَ الصَّلٰوةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِیْ ۖۗ— رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَآءِ ۟

خداوند دعای او را در همه این موارد پذیرفت، بجز دعای ابراهیم در حق پدرش که پذیرفته نشد، و دعای ابراهیم برای پدرش به خاطر وعده‌ای بود که به او داده بود. اما وقتی برای ابراهیم روشن شد که پدرش دشمن خداست از او بیزاری جست. info
التفاسير:

external-link copy
41 : 14

رَبَّنَا اغْفِرْ لِیْ وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِیْنَ یَوْمَ یَقُوْمُ الْحِسَابُ ۟۠

خداوند دعای او را در همه این موارد پذیرفت، بجز دعای ابراهیم در حق پدرش که پذیرفته نشد، و دعای ابراهیم برای پدرش به خاطر وعده‌ای بود که به او داده بود. اما وقتی برای ابراهیم روشن شد که پدرش دشمن خداست از او بیزاری جست. info
التفاسير:

external-link copy
42 : 14

وَلَا تَحْسَبَنَّ اللّٰهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظّٰلِمُوْنَ ؕ۬— اِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیْهِ الْاَبْصَارُ ۟ۙ

این، تهدید شدیدی است برای ستمگران، و دلجویی و تسلیتی است برای ستم‌دیدگان. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا﴾ گمان مبر که خداوند از کارهایی که ستمگران می‌کنند، بی‌خبر است. خداوند آنها را مهلت داده، و روزی فراوانی را به سوی آنان سرازیر نموده است، و در شهرها آرام و مطمئن به تفریح و گردش می‌پردازند. این دلیلی بر خوب بودن حالت آنها نیست؛ زیرا خداوند به ستمگران مهلت می‌دهد تا بیشتر گناه انجام دهند، اما وقتی که آنها را گرفت، دیگر رهایشان نمی‌کند: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَخۡذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ﴾ و این چنین است عذاب پروردگارت، آنگاه که اهل آبادی‌ها را درحالی‌که ستمگر بودند، به عذاب خود گرفتار نمود، بی‌گمان مجازات او دردناک وسخت است. و ظلم در اینجا، شامل ظلم بنده در حق پروردگار، و نیز ظلم او در حق بندگان خدا می‌شود. ﴿إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمۡ لِيَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِيهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ﴾ [کیفر] آنان را، برای روزی که چشمان در آن خیره می‌شوند، به تأخیر می‌اندازد؛ روزی که چشمان از حرکت بازمانده، و از هراس و وحشت آن روز، پلک‌ها بر هم نهاده نمی‌شوند. info
التفاسير: