വിശുദ്ധ ഖുർആൻ പരിഭാഷ - പേർഷ്യൻ പരിഭാഷ - തഫ്സീർ അൽ-സഅദി

പേജ് നമ്പർ:close

external-link copy
45 : 21

قُلْ اِنَّمَاۤ اُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْیِ ۖؗ— وَلَا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَآءَ اِذَا مَا یُنْذَرُوْنَ ۟

﴿قُلۡ﴾ ای پیامبر صلی الله علیه وسلم ! به همۀ مردم بگو: ﴿إِنَّمَآ أُنذِرُكُم بِٱلۡوَحۡيِ﴾ تنها شما را با وحی بیم می‌دهم؛ یعنی من فرستاده هستم و از طرفِ خود چیزی را برای شما نمی‌آورم، و نمی‌گویم که من فرشته هستم، و نمی‌گویم که گنجینه‌ها و خزانه‌های زمین نزد من است، و غیب نمی‌دانم، بلکه فقط شما را با چیزی بیم می‌دهم که خداوند بر من وحی کرده است. پس اگر بپذیرید، به‌راستی فرمان الهی را پذیرفته‌اید، و خداوند به شما پاداش خواهد داد. و اگر روی بگردانید و مخالفت کنید، من اختیاری ندارم و فرمان و اختیار و تقدیر همه از آن خداست. ﴿وَلَا يَسۡمَعُ ٱلصُّمُّ ٱلدُّعَآءَ﴾ و شخصی که کر و ناشنوا است، صدایی را نمی‌شنود؛ چون حسّ شنوایی او مختل شده و از کار افتاده است؛ و گوشی می‌شنود که قابلیت شنیدن را داشته باشد. همچنین وحی سبب زندگی دل‌ها و ارواح و بیدار شدن است، اما اگر دل قابلیت پذیرش هدایت را نداشته باشد، نسبت به هدایت و ایمان، مانند شخص کری است که صداها را نمی‌شنود. پس این مشرکان از شنیدنِ هدایت کر هستند، به همین جهت هدایت نشدنِ اینها جای تعجب نیست، به‌خصوص در این حالت که عذاب به سراغشان نیامده و درد عذاب آنها را فرا نگرفته است. info
التفاسير:

external-link copy
46 : 21

وَلَىِٕنْ مَّسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِّنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَیَقُوْلُنَّ یٰوَیْلَنَاۤ اِنَّا كُنَّا ظٰلِمِیْنَ ۟

﴿وَلَئِن مَّسَّتۡهُمۡ نَفۡحَةٞ مِّنۡ عَذَابِ رَبِّكَ﴾ و اگر اندکی از عذاب پروردگارت بدیشان برسد، ﴿لَيَقُولُنَّ يَٰوَيۡلَنَآ إِنَّا كُنَّا ظَٰلِمِينَ﴾ می‌گویند: وای بر ما! به راستی که ستمگر بودیم؛ یعنی آنها جز اعتراف به ندامت و ستمکاری و کفر و سزاوار بودنشان به عذاب و دعا کردن برای هلاک شدن و نابود گشتن، چیزی دیگر نخواهند گفت. info
التفاسير:

external-link copy
47 : 21

وَنَضَعُ الْمَوَازِیْنَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیٰمَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْـًٔا ؕ— وَاِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ اَتَیْنَا بِهَا ؕ— وَكَفٰی بِنَا حٰسِبِیْنَ ۟

خداوند متعال از داوری عادلانه و قضاوت منصفانه‌اش در میان بندگان، وقتی که آنها را در روز قیامت گرد می‌آورد، خبر داده و می‌فرماید: ترازوهای عادلانه می‌نهد که با آن هر ذرّه‌ای از عمل نیک و بد مشخص می‌شود، و با آن نیکی‌ها و بدی‌ها وزن می‌گردد. ﴿فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡ‍ٔٗا﴾ و بر هیچ کسی -خواه مسلمان باشد یا کافر- کوچک‌ترین ستمی نمی‌شود؛ به این صورت که از نیکی‌هایش کاسته، یا به بدی‌هایش اضافه شود. ﴿وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ﴾ و اگر به اندازۀ دانۀ خردل که کوچک‌ترین چیز است، نیکی یا بدی انجام شده باشد، ﴿أَتَيۡنَا بِهَا﴾ آن را در میان می‌آوریم، و حاضر و آماده می‌سازیم تا انجام دهنده‌اش را بر آن اساس سزا و جزا دهیم. همچنان‌که می‌فرماید: ﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ﴾ پس هر کس به اندازۀ ذره‌ای نیکی کرده باشد، آن را خواهد دید؛ و هر کس به اندازۀ ذره‌ای بدی کرده باشد، آن را خواهد دید. ﴿وَيَقُولُونَ يَٰوَيۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡكِتَٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةٗ وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗا﴾ و می‌گویند: «ای وای بر ما! چه شده این کتاب را، که نه گناه کوچکی را گذاشته و نه گناه بزرگی را، مگر اینکه آن را برشمرده است. و آنچه را کرده‌اند، حاضر و آماده می‌بینند. ﴿وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ﴾ خداوند می‌فرماید: ما حسابرسی را کفایت می‌کنیم، و بسنده خواهد بود که ما حسابگر و حسابرس باشیم؛ یعنی او تمامی اعمال بندگان را می‌داند، و آنها را در کتابی ثبت و ضبط نموده است، و اندازۀ آن و مقدار پاداش و سزای آن را می‌داند، و جزای آن را به انجام دهندگان می‌دهد. info
التفاسير:

external-link copy
48 : 21

وَلَقَدْ اٰتَیْنَا مُوْسٰی وَهٰرُوْنَ الْفُرْقَانَ وَضِیَآءً وَّذِكْرًا لِّلْمُتَّقِیْنَ ۟ۙ

در بسیاری جاها، خداوند این دو کتاب بزرگ «تورات و قرآن» را در کنار هم ذکر می‌کند که در دنیا کتابی بهتر و با برکت‌تر و هدایت کننده‌تر از آنها وجود ندارد. پس خداوند خبر داد که او فرقان را در اصل به موسی و به تبع وی به هارون داده است. و فرقان، تورات بود که حق را از باطل و هدایت را از گمراهی جدا می‌نمود. و تورات ﴿وَضِيَآءٗ﴾ روشنایی و نوری بود که راه‌یافتگان با آن ‌راهیاب می‌شدند، و سالکان راه به آن اقتدا می‌نمودند. و به وسیلۀ آن احکام شناخته می‌شد، و حلال و حرام از یکدیگر مشخص می‌گشت. و ﴿وَذِكۡرٗا لِّلۡمُتَّقِينَ﴾ و پندی برای پرهیزگاران بود که آنچه را به سود و زیانشان بود، ازآن فرا می‌گرفتند؛ و در پرتو آن، خیر و شر را از هم تشخیص می‌دادند. ﴿لِّلۡمُتَّقِينَ﴾ پرهیزگاران را به طور ویژه بیان کرد، چون فقط آنها از این کتاب بهره‌مند می‌شوند، و آن را می‌آموزند، و به آن عمل می‌نمایند. info
التفاسير:

external-link copy
49 : 21

الَّذِیْنَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَهُمْ مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُوْنَ ۟

سپس متقین را چنین تفسیر نمود: «کسانی که در نهان از پروردگارشان می‌ترسند»، پس در صورت مشاهدۀ مردم، به طریق اولی از وی می‌ترسند؛ و از آنچه حرام نموده است، پرهیز می‌نمایند؛ و آنچه را که واجب و لازم قرار داده است، انجام می‌دهند. ﴿وَهُم مِّنَ ٱلسَّاعَةِ مُشۡفِقُونَ﴾ و آنها از قیامت در ترس و هراس به سر می‌برند، چون کاملاً پروردگارشان‌را می‌شناسند. پس هم نیکوکاری می‌کنند، و هم از خداوند می‌ترسند. عطف دراینجا از باب عطف صفت‌های گوناگون می‌باشد که بر یک چیز و بر یک موصوف وارد می‌شوند. info
التفاسير:

external-link copy
50 : 21

وَهٰذَا ذِكْرٌ مُّبٰرَكٌ اَنْزَلْنٰهُ ؕ— اَفَاَنْتُمْ لَهٗ مُنْكِرُوْنَ ۟۠

﴿وَهَٰذَا﴾ و این قرآن، ﴿ذِكۡرٞ مُّبَارَكٌ أَنزَلۡنَٰهُ﴾ قرآن را به دو صفت بزرگ متصف نمود؛ یکی اینکه پندی است که یادآور همۀ خوبی‌ها و چیزهایی است که برایتان مفید است، از قبیل: شناخت خداوند از طریق نام‌ها و صفات و کارهایش، و شناخت پیامبران و اولیا و حالاتشان، همچنان‌که احکام شرع از قبیل: عبادات و معاملات و غیره، و احکام پاداش و بهشت و جهنم به وسیلۀ این قرآن یاد آور می‌شود. پس به وسیلۀ این قرآن، مسایل و دلایل عقلی و نقلی یاد آوری می‌شود. و پروردگار، قرآن را ذکر نامید چون یادآور چیزهایی است که خداوند در عقل‌ها و سرشت‌ها به ودیعه نهاده است، از قبیل: تصدیق اخبار راست و امر به آنچه که از نظر عقل خوب و نیکوست، و نهی از آنچه که از نظر عقل زشت و ناپسند است. و با برکت بودن قرآن، مقتضی افزون شدن خیر، و رشد یافتن آن می‌باشد، و هیچ چیزی با برکت‌تر از این قرآن نیست؛ زیرا هر خیر و نعمت دینی و دنیوی و اخروی در سایۀ تمسک به آن به دست می‌آید. پس وقتی قرآن پندی با برکت است باید آن را پذیرفت و تسلیم آن شد؛ وخداوند را به خاطر این بخشش بزرگ، ستایش نمود، و دستورات آن را انجام داد؛ و با آموختن کلمات و معانی‌اش، از برکت آن استفاده کرد. و رویگردانی از قرآن و انکارِ آن و ایمان نیاوردن به آن، بزرگ‌ترین کفر و شدیدترین جهالت و ستم است. بنابراین خداوند بر کسانی که آن را انکار کرده‌اند، اعتراض نموده و می‌فرماید: ﴿أَفَأَنتُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ﴾ آیا شما منکرِ آن هستید؟! info
التفاسير:

external-link copy
51 : 21

وَلَقَدْ اٰتَیْنَاۤ اِبْرٰهِیْمَ رُشْدَهٗ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهٖ عٰلِمِیْنَ ۟ۚ

وقتی که خداوند متعال از موسی و محمد صلی الله علیه وسلم و کتاب‌هایشان سخن به میان آورد، فرمود: ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَآ إِبۡرَٰهِيمَ رُشۡدَهُۥ﴾ پیش از فرستادن موسی و محمد و نازل شدن کتاب‌هایشان، وسیلۀ هدایت و راهیابی را به ابراهیم دادیم. خداوند، ملکوت آسمان‌ها و زمین را به او نشان داد، و به مقامی از هدایت و رشد رساند که با آن به کمال رسید و مردم را به سوی آن فراخواند؛ هدایت و رشدی که خداوند جز محمد به هیچ کس نداده است. خداوند متعال رشد و راهیابی را، به ابراهیم نسبت داد، چون برحسب جایگاه بلندی که از آن برخوردار بود، از رشد و هدایت بهره‌مند بود، و هر مؤمنی برحسب ایمانی که دارد، از هدایت و رشد برخوردار است. ﴿وَكُنَّا بِهِۦ عَٰلِمِينَ﴾ و ما به احوال او آگاه بودیم؛ یعنی وسیلۀ رشد و راهیابی را به او دادیم، و به ایشان رسالت بخشیدیم و وی را دوست خویش قرار دادیم، و او را در دنیا و آخرت برگزیدیم، چون می‌دانستیم که او شایستۀ آن است؛ زیرا هوشیار و فهمیده و پاکیزه بود. بنابراین به مجادلۀ ابراهیم با قومش، و نهی کردن آنها از شرک، و شکستن بت‌ها و محکوم کردنشان با دلیل و برهان پرداخت و فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
52 : 21

اِذْ قَالَ لِاَبِیْهِ وَقَوْمِهٖ مَا هٰذِهِ التَّمَاثِیْلُ الَّتِیْۤ اَنْتُمْ لَهَا عٰكِفُوْنَ ۟

﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦ مَا هَٰذِهِ ٱلتَّمَاثِيلُ ٱلَّتِيٓ أَنتُمۡ لَهَا عَٰكِفُونَ﴾ آنگاه که به پدر و قومش گفت: این مجسمه‌ها -که خودتان آنها را ساخته و با دست‌هایتان تراشیده و به شکل برخی از مخلوقات درآورده‌اید- چه هستند که همواره به عبادت آن مشغول هستید؟! و چه برتری دارند؟! عقل‌هایتان را از دست داده‌اید، چرا که اوقات خود را، با پرستش این بت‌ها ضایع نموده‌اید، حال آنکه خودتان با دستان خود آنها را ساخته و تراشیده‌اید، این بسیار چیز عجیبی است که آنچه را خود می‌سازید و می‌تراشید، عبادت می‌کنید. info
التفاسير:

external-link copy
53 : 21

قَالُوْا وَجَدْنَاۤ اٰبَآءَنَا لَهَا عٰبِدِیْنَ ۟

آنها مانند فرد درمانده‌ای که کوچک‌ترین شبهه و دلیلی ندارد، پاسخی بی‌دلیل آوردند و گفتند: ﴿وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا﴾ ما پدران خویش را دیده‌ایم که چنین می‌کردند، پس ما هم راه آنها را در پیش گرفته، و در عبادت بت‌ها از آنها پیروی می‌کنیم. مشخص است که کار کسی دیگر -غیر از پیامبران- حجت نبوده، و جایز نیست الگو و اسوه قرار داده شود، به خصوص در اصلِ دین و توحید و یگانه دانستن پروردگار جهانیان. info
التفاسير:

external-link copy
54 : 21

قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ اَنْتُمْ وَاٰبَآؤُكُمْ فِیْ ضَلٰلٍ مُّبِیْنٍ ۟

بنابراین ابراهیم بیان داشت که همه گمراه بوده و هستید: ﴿قَالَ لَقَدۡ كُنتُمۡ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمۡ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ﴾ قطعاً شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده و هستید، گمراهی آشکار و روشن! و چه گمراهی بالاتر از گمراه شدن آنها در شرک و ترک توحید است؟! یعنی آنچه شما گفتید -مبنی بر اینکه پدران ما چنین می‌کردند- نمی‌تواند مجوزی برای توجیه اعمالتان باشد، و شما و آنها در گمراهی روشن و آشکاری هستید. info
التفاسير:

external-link copy
55 : 21

قَالُوْۤا اَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ اَمْ اَنْتَ مِنَ اللّٰعِبِیْنَ ۟

﴿قَالُوٓاْ﴾ با تعجب از گفتۀ ابراهیم و بزرگ جلوه دادن آن، و اینکه چگونه آنها و پدرانشان را بی‌خرد و نادان قرار می‌دهد، گفتند: ﴿أَجِئۡتَنَا بِٱلۡحَقِّ أَمۡ أَنتَ مِنَ ٱللَّٰعِبِينَ﴾ آیا سخنی که برای ما آورده‌ای، حقیقت دارد؟ یا اینکه شوخی و مسخره می‌کنی و نمی‌دانی چه می‌گویی؟ هدفشان از این گفته این بود که تو نمی‌دانی چه می‌گویی. و آنان دو محمل برای عمل ابراهیم قرار دادند، هرچند که آنها براساس گمان خود مطمئن بودند سخن ابراهیم، سخن فرد نادانی است که نمی‌داند چه می‌گوید. info
التفاسير:

external-link copy
56 : 21

قَالَ بَلْ رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ الَّذِیْ فَطَرَهُنَّ ۖؗ— وَاَنَا عَلٰی ذٰلِكُمْ مِّنَ الشّٰهِدِیْنَ ۟

اما ابراهیم جوابی به آنها داد که بی‌خردی و کم‌عقلی آنها را مشخص کرد. ابراهیم گفت: ﴿بَل رَّبُّكُمۡ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلَّذِي فَطَرَهُنَّ﴾ من اهل شوخی و مزاح نیستم و آنچه می‌گویم، حقیقت دارد، و این بت‌ها خدایتان نیستند، بلکه پروردگار شما، پروردگار آسمان‌ها و زمین است، همان پروردگاری که آنها را آفریده است. پس ابراهیم برای آنها هم دلیل عقلی ارائه داد و هم دلیل نقلی بیان کرد . دلیل عقلی این بود که هرکس، حتی شما که با من مجادله می‌کنید، می‌دانید که تنها خداوند آفرینندۀ همۀ مخلوقات از قبیل: انسان‌ها و فرشتگان و جن و حیوانات و آسمان‌ها و زمین می‌باشد، و او به تدبیر امورشان می‌پردازد. پس هر مخلوقی، تحت تدبیر و تصرف او قرار دارد، و او آن را آفریده است، و همۀ چیزهایی که به غیر از خداوند پرستش می‌شوند، در این دایره داخل‌اند. پس کسانی که کمترین بهره‌ای از عقل و تشخیص دارند، جایز نمی‌بینند که پرستشِ آفریننده، روزی دهنده و مدبر حقیقی را رها کنند و به عبادتِ مخلوقی بپردازند که نمی‌تواند سود و زیانی به کسی برساند، و مرگ و زندگی و زنده شدن پس از مرگ در اختیار او نیست. اما دلیل نقلی، مطالبی است که از پیامبران ـ ‌علیهم السلام ـ نقل شده است؛ زیرا آنچه آنها آورده‌اند، از اشتباه به دور می‌باشد، و آنها حرف ناحق نمی‌گویند، و ازجملۀ آن، شهادت و گواهی دادن یکی از پیامبران بر این قضیه است. بنابراین ابراهیم گفت: ﴿وَأَنَا۠ عَلَىٰ ذَٰلِكُم﴾ و من، براینکه خداوند تنها معبود حقیقی است و پرستش غیر او باطل است، ﴿مِّنَ ٱلشَّٰهِدِينَ﴾ از گواهانم. و بعد ‌از گواهی خداوند، چه شهادت و گواهی از شهادت و گواهی پیامبران بالاتر است؟! به خصوص گواهیِ پیامبرانِ اولوالعزم، و به خصوصِ گواهی خلیل الرحمان. info
التفاسير:

external-link copy
57 : 21

وَتَاللّٰهِ لَاَكِیْدَنَّ اَصْنَامَكُمْ بَعْدَ اَنْ تُوَلُّوْا مُدْبِرِیْنَ ۟

پس از آنکه ابراهیم بیان کرد بت‌های آنان هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند، خواست به صورت عملی ناتوانی بت‌ها را به آنان نشان بدهد، و چاره‌ای بیندیشد تا به ناتوانی و عدم کمک رسانی بت‌ها اقرار نمایند. بنابراین گفت: ﴿وَتَٱللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصۡنَٰمَكُم﴾ و سوگند به خدا برای نابودی بت‌هایتان چاره‌ای خواهم اندیشید؛ یعنی آنها را می‌شکنم، ﴿بَعۡدَ أَن تُوَلُّواْ مُدۡبِرِينَ﴾ آنگاه که پشت کردید و برای مراسم عید از شهر بیرون رفتید و از آنها دور شدید. info
التفاسير: