വിശുദ്ധ ഖുർആൻ പരിഭാഷ - പേർഷ്യൻ പരിഭാഷ - തഫ്സീർ അൽ-സഅദി

പേജ് നമ്പർ:close

external-link copy
28 : 18

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِیْنَ یَدْعُوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَدٰوةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیْدُوْنَ وَجْهَهٗ وَلَا تَعْدُ عَیْنٰكَ عَنْهُمْ ۚ— تُرِیْدُ زِیْنَةَ الْحَیٰوةِ الدُّنْیَا ۚ— وَلَا تُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنَا قَلْبَهٗ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوٰىهُ وَكَانَ اَمْرُهٗ فُرُطًا ۟

خداوند، پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم و کسانی دیگر را که رسول خدا در اوامر و نواهی الگویشان است، دستور می‌دهد با مؤمنانی باشند که خدا را زیاد عبادت می‌کنند و به سوی او باز می‌گردند: ﴿ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ﴾ کسانی که پروردگارشان را در آغاز روز و در آخر آن به فریاد می‌خوانند و هدفشان رضای او است. خداوند چنین کسانی را به عبادت، و اخلاص در عبادت توصیف نمود. و در اینجا به مبارزۀ با نفس، و همنشینی با خوبان و مؤمنان دستور داده شده است، گرچه آنها فقیر باشند؛ زیرا همراهی آنان، فواید بی‌شماری دارد. ﴿وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ تُرِيدُ زِينَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾ و به قصد جستن زینت حیات دنیوی، چشمانت را از ایشان برنگردان؛ زیرا چنین چیزی مطلوب نیست، و انسان را از مصلحت‌های دینی دور می‌سازد؛ زیرا این کار، باعث می‌شود تا انسان به دنیا دل ببندد و افکار و خیالات زیادی به دلش راه یابد، و علاقۀ به آخرت از دل او زدوده ‌شود؛ زیرا دنیا برای بیننده، بسیار زیبا جلوه می‌نماید، و دل را مسحور خود می‌کند، در نتیجه قلب از ذکر خداوند غافل می‌شود، و به لذت‌ها و شهوت‌ها روی می‌آورد. درچنین حالتی است که وقت آدمی ضایع شده، وکارش از هم می‌پاشد، و به زیان همیشگی و ندامت جاودانگی گرفتار می‌آید. بنابراین فرمود: ﴿وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِكۡرِنَا﴾ و از کسی فرمان مبر که دل او را از یاد خود غافل ساخته‌ایم. کسی‌که از خدا غافل شود، خداوند به مجازات غفلتش، او را از یاد و ذکر الهی غافل می‌گرداند، ﴿وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ﴾ و او از هوی و آرزوهایش پیروی کرده، به‌گونه‌ای که هرچه نفس او بخواهد، انجام می‌دهد و برای به‌دست آوردن آن تلاش می‌نماید، گرچه آن کار مایۀ نابودی و زیانمند شدن او باشد. پس او هوایش را به خدایی می‌گیرد. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿أَفَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَىٰ عِلۡمٖ﴾ آیا دیده‌ای کسی را که هوای خودش را، خدای خود گرفته، و خداوند او را از روی آگاهی گمراه نموده است؟! ﴿وَكَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا﴾ و مصالح دینی و دنیوی او ضایع و معطل شده است. خداوند از اطاعت و فرمانبرداری از چنین کسی نهی کرده است؛ زیرا اطاعت از او، به اقتدا کردن به او می‌انجامد، و او آدمی را به چیزی فرا نمی‌خواند مگر به آنچه که خود بدان متّصف است. و آیه دلالت می‌نماید کسی که شایسته است از او پیروی شود و پیشوای مردم باشد، همان کسی است که قلب او سرشار و آکنده از محبت خدا باشد، و حب الهی در دلش جای گیرد، و زبان او همواره ذکر و یاد الهی را زمزمه ‌نماید، و از خشنودی‌های پروردگارش پیروی ‌کند، و آن را بر هوای خود مقدم ‌دارد. پس او با این کار، وقت خود را ضایع نمی‌کند و حالاتش بهبود می‌یابد و کارهایش سامان می‌گیرد. و او مردم را، به سوی آنچه که خداوند به وی ارزانی نموده است، دعوت می‌کند. پس چنین کسی سزاوار است از او پیروی شود و پیشوای مردم قرار گیرد. و صبری که در این آیه بیان شده است، صبر کردن بر طاعت الهی است، که بالاترین انواع صبر و شکیبایی است. و اگر صبر بر طاعت الهی کامل باشد، دیگر انواع صبرها کامل می‌گردند. و آیه به این مطلب اشاره می‌نماید که ذکر و دعا و عبادت در اول و آخر روز مستحب است، چون خداوند آنها را به خاطر ذکر و عبادت در صبح و شام ستوده است. و هر کاری که خداوند انجام دهندۀ آن را ستوده باشد، مبیّن آن است که آن را دوست می‌دارد؛ و وقتی خداوند آن را دوست بدارد، به آن دستور می‌دهد، و مردم را بر انجام آن تشویق می‌نماید. info
التفاسير:

external-link copy
29 : 18

وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَّبِّكُمْ ۫— فَمَنْ شَآءَ فَلْیُؤْمِنْ وَّمَنْ شَآءَ فَلْیَكْفُرْ ۚ— اِنَّاۤ اَعْتَدْنَا لِلظّٰلِمِیْنَ نَارًا اَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ؕ— وَاِنْ یَّسْتَغِیْثُوْا یُغَاثُوْا بِمَآءٍ كَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوْهَ ؕ— بِئْسَ الشَّرَابُ ؕ— وَسَآءَتْ مُرْتَفَقًا ۟

ای محمد! به مردم بگو: «حق همان چیزی است که از سوی پروردگارتان آمده است.» یعنی هدایت از گمراهی مشخص شده، و صفات اهل سعادت و صفات اهل شقاوت را توسط پیامبرش بیان داشته، و هیچ شک و شبهه‌ای در کار نمانده، و همه چیز روشن و آشکار شده است، ﴿فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡ﴾ پس هرکس که می‌خواهد، ایمان بیاورد؛ و هرکس که می‌خواهد، کافر شود. یعنی جز در پیش گرفتن یکی از این دو راه ـ بر حسب توفیق یافتن یا عدم توفیق بنده ـ باقی نمانده است، و خداوند به وی اختیار داده که ایمان بیاورد یا کافر شود. و می‌تواند کار خوب یا بد انجام بدهد. پس هرکس که ایمان بیاورد، به راه راست توفیق یافته است؛ و هرکس کافر شود، حجت بر او اقامه شده، و او بر ایمان آوردن مورد اجبار و اکراه قرار نمی‌گیرد. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَيِّ﴾ هیچ اجباری در دین نیست، به راستی که هدایت از گمراهی مشخص شده است. و در فرمودۀ خداوند: ﴿فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡ﴾ «پس هرکس که خواست، ایمان بیاورد؛ و هرکس که خواست، کافر شود» اجازۀ هر دو کار صادر نشده است؛ بلکه این، تهدید و وعیدی است برای کسی که بعد از آنکه بیانات کافی دریافت کرد، کفر را انتخاب نماید. نیز این آیه بیانگر آن نیست که جنگِ با کافران تعطیل و ترک شود. سپس خداوند سرانجام هر دو گروه را بیان نمود و فرمود: ﴿إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلظَّٰلِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمۡ سُرَادِقُهَا﴾ ما به سبب کفر و فسق و گناه ستمگران، برای آنان آتشی را آماده کرده‌ایم که سرا پرده‌هایشان آنان را فرامی‌گیرد؛ یعنی آتش آنان را احاطه می‌نماید، به گونه‌ای که هیچ راه گریز و نجاتی نمی‌یابند، و آتش سوزان به آنان می‌رسد. ﴿وَإِن يَسۡتَغِيثُواْ﴾ و اگر کمک بخواهند و آب طلب کنند تا تشنگی شدیدی را که به آنها دست داده است خاموش کنند، ﴿يُغَاثُواْ بِمَآءٖ كَٱلۡمُهۡلِ﴾ با آبی که از شدت داغ بودنش همچون مس گداخته، و دُردِ ته نشین و آلودۀ روغن است، به فریادشان می‌رسند، ﴿يَشۡوِي ٱلۡوُجُوهَ﴾ [آب داغی] که چهره‌ها را بریان می‌کند. پس وای به حال شکم و روده‌ها. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿يُصۡهَرُ بِهِۦ مَا فِي بُطُونِهِمۡ وَٱلۡجُلُودُ وَلَهُم مَّقَٰمِعُ مِنۡ حَدِيدٖ﴾ آنچه در شکم‌هایشان است، با پوست [بدنشان] گداخته می‌شود، و برای آنان چکش‌هایی آهنین است که با آن زده می‌شوند. ﴿بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ﴾ بد نوشابه‌ایست که می‌خواهند با آن، تشنگی خود را رفع کنند؛ چرا که عذابشان را بیشتر و شدیدتر می‌گرداند. ﴿وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا﴾ و آتش جهنم بد ‌جایگاهی است. و این مذمتِ حالت آتش است که آتش، بد جایگاهی است برای کسانی که در آن آرام می‌گیرند، البته درآن آرامشی نیست، بلکه سراپا عذاب سخت است، و لحظه‌ای از آن کاسته نمی‌شود، و آنها همیشه در آن می‌مانند، و از هر خوبی ناامید می‌گردند، و خداوند مهربان آنها را در داخلِ عذاب فراموش می‌نماید، همان‌طور که در دنیا او را فراموش کرده بودند. info
التفاسير:

external-link copy
30 : 18

اِنَّ الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا وَعَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ اِنَّا لَا نُضِیْعُ اَجْرَ مَنْ اَحْسَنَ عَمَلًا ۟ۚ

سپس گروه دوم را بیان کرد و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند؛ یعنی هم به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و و پیامبران و روز قیامت و تقدیر خیر و شر خدا ایمان آورده‌اند، و هم کارهای شایسته، از قبیل: واجبات و مستحبات را انجام داده‌اند، ﴿إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجۡرَ مَنۡ أَحۡسَنَ عَمَلًا﴾ بی‌گمان ما، پاداش کسانی را هدر نمی‌دهیم که کار نیکو کرده‌اند، و نیکوکاری؛ یعنی اینکه هدفِ بنده از کاری که انجام می‌دهد، رضای خداوند باشد؛ و در انجام دادن آن کار، از شریعت خدا پیروی کند. پس چنین عملی را هرکس انجام دهد، خداوند آن را ضایع نمی‌کند، وکوچک‌ترین چیزی را از آن هدر نمی‌دهد، بلکه چنین عملی را برای صاحبش محفوظ نگاه می‌دارد؛ و پاداش وی را، به طور کامل و برحسب عمل وفضیلت ونیکو انجام دادن آن می‌دهد. و خداوند پاداش آنها را بیان نموده و می‌فرماید: info
التفاسير:

external-link copy
31 : 18

اُولٰٓىِٕكَ لَهُمْ جَنّٰتُ عَدْنٍ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهِمُ الْاَنْهٰرُ یُحَلَّوْنَ فِیْهَا مِنْ اَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَّیَلْبَسُوْنَ ثِیَابًا خُضْرًا مِّنْ سُنْدُسٍ وَّاِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِـِٕیْنَ فِیْهَا عَلَی الْاَرَآىِٕكِ ؕ— نِعْمَ الثَّوَابُ ؕ— وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا ۟۠

کسانی که ایمان آورده وعمل صالح انجام داده‌اند، بهشت و باغ‌های پردرختش از آن ایشان است که جویبارهای آن فراوان است، و از زیر درختان زیبا و کاخ‌های بلند آن روان‌اند. و زیور آنها در بهشت، طلاست؛ و لباسشان، ابریشم سبز نازک و لطیف، و ابریشم ضخیم است، و آنان در آنجا بر تخت‌ها ومبلمان‌ها تکیه می‌زنند؛ وآن، تخت‌هایی است که آراسته شده، وبا پارچه‌های زیبا تزیین شده‌اند. و تکیه زدن آنها بر تخت‌ها، بر این دلالت می‌نماید که آنها در کمال راحتی و آسایش به سر می‌برند، و رنج و خستگی از آنان دور می‌شود، و غلامان برای آوردن آنچه دوست دارند، می‌کوشند، و اقامت جاودانه در این بهشت، نعمتی است که آنها از آن برخوردارند. پس این سرای بزرگ ﴿نِعۡمَ ٱلثَّوَابُ﴾ پاداش بسیار خوبی است برای کسانی که کارهای نیک انجام داده‌اند، ﴿وَحَسُنَتۡ مُرۡتَفَقٗا﴾ و آرامگاه خوبی است که در آن اقامت می‌گزینند؛ و از نعمت‌هایی که در آن هست، از هر آنچه که دلشان بخواهد، و چشم‌ها از دیدن آن لذت ببرند، و از شادی و سرور دائم و لذت‌های پی در پی و نعمت‌های فراوان بهره‌مند می‌شوند. و چه منزل و آرامگاهی بهتر از سرایی است که پایین‌ترین ساکنانش در چنان پادشاهی و نعمت و برکتی قرار دارند، که قصرها و باغ‌هایش گسترده‌تر از مسافت دو هزار سال است، به‌گونه‌ای که هیچ نعمتی را بالاتر ازآنچه آنان از آن برخوردارند، نمی‌بینند؛ به همۀ آرزوها و خواسته‌هایشان دست یافته، و بیش از خواسته‌هایشان به آنان بخشیده شده است، به گونه‌ای که حتی آرزوی برخورداری از این نعمات را در خیال خود نیز نمی‌پرورانند. با وجود این، نعمت‌هایی که از آن برخوردار هستند همیشگی است و همواره به اوصاف و زیبایی آن افزوده می‌شود. پس، از خداوند مهربان می‌خواهیم ما را به سبب بدی و تقصیر و گناهانی که داریم، از خیر و برکتی که نزد اوست، محروم نکند. این آیۀ کریمه و امثال آن دلالت می‌نمایند که زیور آلات در بهشت، هم برای مردان است وهم برای زنان. همان‌طور که در احادیث صحیح آمده است، چون خداوند به طور مطلق فرموده است: ﴿يُحَلَّوۡنَ﴾ با زیور آراسته می‌شوند. و نیز ابریشم و امثال آن هم برای مردان است و هم برای زنان. info
التفاسير:

external-link copy
32 : 18

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَّثَلًا رَّجُلَیْنِ جَعَلْنَا لِاَحَدِهِمَا جَنَّتَیْنِ مِنْ اَعْنَابٍ وَّحَفَفْنٰهُمَا بِنَخْلٍ وَّجَعَلْنَا بَیْنَهُمَا زَرْعًا ۟ؕ

خداوند متعال به پیامبرش می‌فرماید که برای مردم مَثَل این دو مرد را بیان کند؛ یکی سپاسگزار نعمت‌های خدا بود، و دیگری کفران نعمت می‌کرد. نیز گفته‌ها و کارهایی را که هریک انجام می‌دادند، برای مردم بیان کرده؛ و عذابی را که در دنیا و آخرت بدان گرفتار می‌شوند، بازگو نماید. و پاداش آن یکی را نیز که نیکوکار بود، برای مردم بازگوی، تا از حالت آن دو نفر درس عبرت بگیرند. شناختن اسم این دو نفر و اینکه در چه زمانی بوده‌اند و در چه جایی می‌زیسته‌اند فایده‌ای برای ما ندارد. بلکه هدف، از کلیّات داستان این دو مرد به دست می‌آید، و چنانچه درصدد بررسی اموری غیر از این باشیم، خود را به تکلّف انداخته‌ایم. یکی از این دو نفر که شکر نعمت‌های خدا را به جای نمی‌آورد، خداوند به او دو باغ زیبای انگور داده بود.﴿وَحَفَفۡنَٰهُمَا بِنَخۡلٖ﴾ و گرداگرد باغ‌هایش را با درختان خرما احاطه کرده بودیم. یعنی در این باغ‌ها هر نوع میوه‌ای وجود داشت، به ویژه بهترین درختان؛ یعنی درخت انگور و خرما در آن وجود داشت، درختان انگور در وسط باغ‌ها بود، و درختان خرما در گرداگرد باغ قرار داشت و این چشم انداز زیبایی به باغ داده، و به زیبایی آن افزوده بود. و درختان انگور و درختان خرما در معرض تابش خورشید و باد بودند، و این امر در رسیدن میوه‌ها اثر به سزایی دارد، و با وجود این، میان درختان کشتزاری قرار داده بودیم، info
التفاسير:

external-link copy
33 : 18

كِلْتَا الْجَنَّتَیْنِ اٰتَتْ اُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِّنْهُ شَیْـًٔا ۙ— وَّفَجَّرْنَا خِلٰلَهُمَا نَهَرًا ۟ۙ

و چیزی کم نداشتند جز اینکه بگویند: میوه‌های این دو باغ چگونه است؟ و آیا آبی که این باغ‌ها را کفایت نماید، وجود دارد؟ خداوند متعال خبر می‌دهد که هریک از آن دو باغ، میوه و ثمر خود را دو برابر به بار می‌آورد، ﴿وَلَمۡ تَظۡلِم مِّنۡهُ شَيۡ‍ٔٗا﴾ و از میوه و ثمر آن باغ‌ها چیزی کم نبود. با وجود این، جویبارهای بزرگ در کناره‌های باغ‌ها روان بود. ﴿وَكَانَ لَهُۥ ثَمَرٞ﴾ و آن شخص دارای فرآورده‌های فراوانی بود؛ یعنی هر دو باغش به طور کامل میوه داده، و کوچک‌ترین آفت و کمبودی به آنها نرسیده بود، پس این نهایت زیبایی دنیای کشاورزی است. بنابراین آن مرد مغرور شد و به خود بالید و فخر فروشی کرد و آخرت خود را فراموش نمود. info
التفاسير:

external-link copy
34 : 18

وَّكَانَ لَهٗ ثَمَرٌ ۚ— فَقَالَ لِصَاحِبِهٖ وَهُوَ یُحَاوِرُهٗۤ اَنَا اَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَّاَعَزُّ نَفَرًا ۟

صاحب آن دو باغ، مغرورانه و با فخرفروشی درحالی که با دوست مؤمن خود گفتگو می‌کرد، گفت: ﴿أَنَا۠ أَكۡثَرُ مِنكَ مَالٗا وَأَعَزُّ نَفَرٗا﴾ من از تو ثروتمندتر هستم، و از لحاظ نفرات از تو نیرومندترم. او به فراوان بودن مال و قدرت بردگان و خدمتگزاران و خویشاوندانش افتخار کرد، و این ناشی از جهالت او بود. وگرنه چگونه می‌توان به چیزی افتخار نمود که از وجود انسان خارج است، و هیچ فضیلت ذاتی ندارد، و از هر صفت معنوی تهی است؟! و این به مانند آن است که کودکی به آرزوها و خیالات خود که حقیقتی ندارند، ببالد و افتخار نماید. info
التفاسير: