വിശുദ്ധ ഖുർആൻ പരിഭാഷ - പേർഷ്യൻ പരിഭാഷ - തഫ്സീർ അൽ-സഅദി

പേജ് നമ്പർ:close

external-link copy
72 : 11

قَالَتْ یٰوَیْلَتٰۤی ءَاَلِدُ وَاَنَا عَجُوْزٌ وَّهٰذَا بَعْلِیْ شَیْخًا ؕ— اِنَّ هٰذَا لَشَیْءٌ عَجِیْبٌ ۟

پس او با تعجب گفت: ﴿قَالَتۡ يَٰوَيۡلَتَىٰٓ ءَأَلِدُ وَأَنَا۠ عَجُوزٞ وَهَٰذَا بَعۡلِي شَيۡخًا﴾ وای بر من! آیا درحالی که من پیرزنم و شوهرم نیز پیر شده است، فرزند به دنیا خواهم آورد! چرا که پیری مانع باردار شدن است. ﴿إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عَجِيبٞ﴾ همانا این، چیزی شگفت آور است! info
التفاسير:

external-link copy
73 : 11

قَالُوْۤا اَتَعْجَبِیْنَ مِنْ اَمْرِ اللّٰهِ رَحْمَتُ اللّٰهِ وَبَرَكٰتُهٗ عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ ؕ— اِنَّهٗ حَمِیْدٌ مَّجِیْدٌ ۟

﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ﴾ گفتند: آیا از کار خدا به شگفت می‌آیی؟ کار خداوند جای تعجب ندارد؛ زیرا مشیّت او در هر چیزی نافذ است. پس هیچ چیزی از قدرت او بعید نیست، به ویژه آنچه که برای اهل این خانۀ مبارک تدبیر ‌نماید. ﴿رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ﴾ همواره رحمت خدا و برکاتش که خیر و احسان فراوان است، ﴿عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِيدٞ مَّجِيدٞ﴾ بر شماست ای اهل خانه! بی‌گمان او هم در صفات و هم در افعال ستوده است؛ چون صفت‌های او صفات کمال‌اند، و کارهایش جملگی احسان و بخشایش و نیکی و حکمت و داد و انصاف است، ﴿مَّجِيدٞ﴾ دارای بزرگواری است؛ و «المجد» یعنی عظمت صفات و گستردگی آن. پس او دارای صفت‌های کمال است، و هر صفتی را در کامل‌ترین و بالاترین حد دارا می‌باشد. info
التفاسير:

external-link copy
74 : 11

فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ اِبْرٰهِیْمَ الرَّوْعُ وَجَآءَتْهُ الْبُشْرٰی یُجَادِلُنَا فِیْ قَوْمِ لُوْطٍ ۟ؕ

﴿فَلَمَّا ذَهَبَ عَنۡ إِبۡرَٰهِيمَ ٱلرَّوۡعُ﴾ و هنگامی که ترس از ابراهیم دور شد؛ ترسی که از ناحیۀ مهمانانش به او وارد شده بود، ﴿وَجَآءَتۡهُ ٱلۡبُشۡرَىٰ﴾ و مژدۀ تولّد فرزند به او رسید، در این هنگام دربارۀ هلاک شدن قوم لوط با فرستادگان به مجادله پرداخت و به آنها گفت: ﴿إِنَّ فِيهَا لُوطٗاۚ قَالُواْ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَن فِيهَاۖ لَنُنَجِّيَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ﴾ به درستی که لوط در آنجا است، گفتند: ما بهتر می‌دانیم که آنجا کی هست. ما او و خانواده‌اش ـ جز همسرش ـ را نجات خواهیم داد. info
التفاسير:

external-link copy
75 : 11

اِنَّ اِبْرٰهِیْمَ لَحَلِیْمٌ اَوَّاهٌ مُّنِیْبٌ ۟

﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ لَحَلِيمٌ﴾ همانا ابراهیم، دارای اخلاق نیک و تحمل و سعۀ صدر است، و هنگام نادانی نادانان خشم نمی‌گیرد. ﴿أَوَّٰهٞ﴾ و در همۀ اوقات به درگاه خداوند زاری و تضرع می‌کند. ﴿مُّنِيبٞ﴾ و توبه‌کار و بسیار رجوع کننده و بازگردنده به سوی خدا است؛ چون خدا را می‌شناسد و او را دوست دارد، و به او روی می‌آورد و از غیر خدا روی می‌گرداند. بنابراین در مورد کسانی که خداوند به هلاکت قطعی آنها حکم کرده بود مجادله می‌کرد. info
التفاسير:

external-link copy
76 : 11

یٰۤاِبْرٰهِیْمُ اَعْرِضْ عَنْ هٰذَا ۚ— اِنَّهٗ قَدْ جَآءَ اَمْرُ رَبِّكَ ۚ— وَاِنَّهُمْ اٰتِیْهِمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُوْدٍ ۟

پس به او گفته شد: ﴿يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّكَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِيهِمۡ عَذَابٌ غَيۡرُ مَرۡدُودٖ﴾ ای ابراهیم! از این مجادله دست بکش؛ چرا که فرمان پروردگارت مبنی بر هلاک شدن آنان در رسیده است، و به راستی برایشان عذابی بی‌بازگشت خواهد آمد. پس جر و بحث و مجادلۀ تو فایده‌ای ندارد. info
التفاسير:

external-link copy
77 : 11

وَلَمَّا جَآءَتْ رُسُلُنَا لُوْطًا سِیْٓءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَّقَالَ هٰذَا یَوْمٌ عَصِیْبٌ ۟

﴿وَلَمَّاجَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِيٓءَ بِهِمۡ﴾ و هنگامی که فرستادگان ما؛ یعنی فرشتگانی که پیش ابراهیم آمدند، به نزد لوط رسیدند، آمدنشان بر لوط دشوار آمد، ﴿وَضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗا وَقَالَ هَٰذَا يَوۡمٌ عَصِيبٞ﴾ و چون قدرت دفاع از ایشان را نداشت، سخت دلتنگ گشت، و گفت: امروز روزی سخت و مشکل است. چون او می‌دانست که قومش آنان را رها نخواهند کرد؛ زیرا فرشتگان به صورت جوان‌های تازه به دوران رسیده که در نهایت زیبایی و کمال بودند، به نزد لوط آمدند. بنابراین آنچه لوط تصور می‌کرد، پیش می‌آمد. info
التفاسير:

external-link copy
78 : 11

وَجَآءَهٗ قَوْمُهٗ یُهْرَعُوْنَ اِلَیْهِ ؕ— وَمِنْ قَبْلُ كَانُوْا یَعْمَلُوْنَ السَّیِّاٰتِ ؕ— قَالَ یٰقَوْمِ هٰۤؤُلَآءِ بَنَاتِیْ هُنَّ اَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللّٰهَ وَلَا تُخْزُوْنِ فِیْ ضَیْفِیْ ؕ— اَلَیْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَّشِیْدٌ ۟

﴿وَجَآءَهُۥ قَوۡمُهُۥ يُهۡرَعُونَ إِلَيۡهِ﴾ و قومش شتابان به سوی او آمدند، و خواستند با مهمان‌های او عمل زشت را انجام دهند، به دلیل اینکه خداوند می‌فرماید: ﴿وَمِن قَبۡلُ كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِ﴾ و پیش از آن، کارهای زشتی انجام می‌دادند که قبل از آنان هیچ کسی انجام نداده بود. ﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطۡهَرُ لَكُمۡ﴾ لوط گفت: ای قوم من! اینها دختران من هستند و برای شما از مهمانان من پاکیزه‌ترند. همان‌طور که سلیمان -علیه السلام- به آن دو زن پیشنهاد کرد فرزندی را که هر یک ادعا می‌کرد مال اوست، دو نیم کنند، و هدفش این بود تا حق روشن شود. و لوط می‌دانست که دسترسی آنها به دخترانش غیرممکن است و هیچ حقی در آنها ندارند، و هدفش دفع این کار زشت و بزرگ بود. ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُخۡزُونِ فِي ضَيۡفِيٓ﴾ یعنی یا تقوای خدا را رعایت کنید، و یا رعایت حال مهمانانم را بکنید و مرا به نزد آنان رسوا ننمایید. ﴿أَلَيۡسَ مِنكُمۡ رَجُلٞ رَّشِيدٞ﴾ آیا در میان شما مردی راهیاب و راهنما یافت نمی‌شود که شما را باز دارد؟ و این دلیلی بر بی‌بند وباری آنها، و دور بودنشان از خیر و جوانمردی بود. info
التفاسير:

external-link copy
79 : 11

قَالُوْا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِیْ بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ ۚ— وَاِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیْدُ ۟

﴿قَالُواْ﴾ آنها به لوط گفتند: ﴿لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنۡ حَقّٖ وَإِنَّكَ لَتَعۡلَمُ مَا نُرِيدُ﴾ تو که می‌دانی ما دربارۀ دخترانت خواسته‌ای نداریم، و می‌دانی که چه چیزی می‌خواهیم. ما جز شهوت رانی با مردان، چیزی را نمی‌خواهیم و علاقه‌ای به زنان نداریم. info
التفاسير:

external-link copy
80 : 11

قَالَ لَوْ اَنَّ لِیْ بِكُمْ قُوَّةً اَوْ اٰوِیْۤ اِلٰی رُكْنٍ شَدِیْدٍ ۟

بنابراین اضطراب و پریشانی لوط بیشتر و سخت تر شد و گفت: ﴿لَوۡ أَنَّ لِي بِكُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِيٓ إِلَىٰ رُكۡنٖ شَدِيدٖ﴾ کاش بر شما توانایی داشتم یا آنکه پناهگاه محکمی داشتم، مانند قبیله‌ای که مرا پناه می‌داد و شما را از این کار باز می‌داشتم. مراد از این سخن، داشتنِ پایگاه و تکیه‌گاه محسوس و مادّی است، وگرنه او به نیرومندترین پناهگاه که خداوند است و هیچ کس توان مقابله با قدرت او را ندارد، پناه می‌برد. info
التفاسير:

external-link copy
81 : 11

قَالُوْا یٰلُوْطُ اِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ یَّصِلُوْۤا اِلَیْكَ فَاَسْرِ بِاَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ الَّیْلِ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنْكُمْ اَحَدٌ اِلَّا امْرَاَتَكَ ؕ— اِنَّهٗ مُصِیْبُهَا مَاۤ اَصَابَهُمْ ؕ— اِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ ؕ— اَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیْبٍ ۟

بنابراین وقتی که کار به آخرین حد رسید و شدیداً اندوهگین شد، ﴿قَالُواْ...فَأَسۡرِبِأَهۡلِكَ﴾ به او گفتند: ﴿يَٰلُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ﴾ ای لوط! ما فرستادگان پروردگارت هستیم. او را از حالت خود با خبر کردند تا دلش آرام گیرد، ﴿لَن يَصِلُوٓاْ إِلَيۡكَ﴾ آنان هرگز به تو گزندی نخواهند رساند. سپس جبرئیل بال‌هایش را گستراند و چشم‌هایشان کور گشت و آنها رفتند و لوط را تهدید کردند که فردا صبح برخواهند گشت. فرشتگان به لوط دستور دادند تا خانواده‌اش را شب هنگام ببرد، ﴿بِقِطۡعٖ مِّنَ ٱلَّيۡلِ﴾ در پاسی از شب و خیلی قبل از فجر، تا بتوانند از آبادی خود دور شوند، ﴿وَلَا يَلۡتَفِتۡ مِنكُمۡ أَحَدٌ﴾ و به سرعت بیرون روید، و فقط به نجات خویش بیندیشید و به پشت سر خود ننگرید. ﴿إِلَّا ٱمۡرَأَتَكَۖ إِنَّهُۥ مُصِيبُهَا مَآ أَصَابَهُمۡ﴾ مگر همسرت، که هر آنچه از عذاب به آنان برسد، به او هم خواهد رسید؛ چون با قومش در گناه شریک بود، و هرگاه برای لوط مهمان‌هایی می‌آمد، آنها را خبر می‌کرد. ﴿إِنَّ مَوۡعِدَهُمُ ٱلصُّبۡحُ﴾ بدون شک، موعدِ ایشان صبح است. گویا لوط عجله داشت، بنابراین به او گفته شد: ﴿أَلَيۡسَ ٱلصُّبۡحُ بِقَرِيبٖ﴾ آیا صبح نزدیک نیست؟ info
التفاسير: