പരിഭാഷ അദ്ധ്യായം സ്സ്വാഫ്ഫാത്ത് - അൽ മുഖ്തസ്വർ ഫീ തഫ്സീറിൽ ഖുർആനിൽ കരീം (പേർഷ്യൻ വിവർത്തനം). - വിശുദ്ധ ഖുർആൻ വിജ്ഞാനകോശം

صافات

സൂറത്തിൻ്റെ ഉദ്ദേശ്യങ്ങളിൽ പെട്ടതാണ്:

تنزيه الله عما نسبه إليه المشركون، وإبطال مزاعمهم في الملائكة والجن.

منزه‌ دانستن الله از آنچه مشرکان به او تعالی نسبت دادند، و ابطال ادعاهای بی‌اساس آنها در مورد فرشتگان و جن‌ها.

1 : 37

وَالصّٰٓفّٰتِ صَفًّا ۟ۙ

الله به فرشتگانی که در عبادت خویش به‌هم‌فشرده در صف ایستاده‌اند سوگند یاد فرمود.

2 : 37

فَالزّٰجِرٰتِ زَجْرًا ۟ۙ

و به فرشتگانی که ابرها را تکان می‌دهند، و آنها را به هرجا که الله می‌خواهد ببارد می‌رانند سوگند یاد فرمود.

3 : 37

فَالتّٰلِیٰتِ ذِكْرًا ۟ۙ

و به فرشتگانی که کلام الله را تلاوت می‌کنند سوگند یاد فرمود.

4 : 37

اِنَّ اِلٰهَكُمْ لَوَاحِدٌ ۟ؕ

که - ای مردم- قطعاً معبود برحق شما ذات یگانه‌ای است که هیچ شریکی ندارد، و او الله است.

5 : 37

رَبُّ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ۟ؕ

پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو وجود دارد، و پروردگار محل‌های برآمدن و فرورفتن خورشید در طول سال است.

6 : 37

اِنَّا زَیَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْیَا بِزِیْنَةِ ١لْكَوَاكِبِ ۟ۙ

به‌راستی‌که ما نزدیک‌ترین آسمان به زمین را با زیوری زیبا یعنی ستارگانی که مانند جواهر درخشان به نظر می‌رسند آراستیم.

7 : 37

وَحِفْظًا مِّنْ كُلِّ شَیْطٰنٍ مَّارِدٍ ۟ۚ

و آسمان دنیا را از هر شیطان سرکش و خارج از طاعت با ستارگان که به آنها مورد اصابت قرار می‌گیرد حفظ کردیم.

8 : 37

لَا یَسَّمَّعُوْنَ اِلَی الْمَلَاِ الْاَعْلٰی وَیُقْذَفُوْنَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ ۟

این شیاطین نمی‌توانند به سخنان فرشتگان در آسمان گوش دهند آن‌گاه که دربارۀ آنچه الله از شریعت و تقدیر خویش به آنها وحی می‌کند با یکدیگر سخن می‌گویند، و از هر طرف با شهاب‌ها مورد اصابت قرار می‌گیرند.

9 : 37

دُحُوْرًا وَّلَهُمْ عَذَابٌ وَّاصِبٌ ۟ۙ

تا از گوش ‌دادن به فرشتگان به شدت رانده و دور شوند، و در آخرت عذابی دردآور و همیشگی که هیچگاه قطع نمی‌شود دارند.

10 : 37

اِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَاَتْبَعَهٗ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ۟

مگر یکی از شیاطین چیزی به سرعت برباید، یعنی کلمه‌ای از آنچه ساکنان زمین از آن آگاه نشده‌اند و فرشتگان در مورد آن با یکدیگر گفتگو می‌کنند و میان آنها می‌چرخد، که شهابی درخشان او را تعقیب می‌کند و می‌سوزاند، و چه بسا قبل از اینکه شهاب او را بسوزاند آن کلمه را نزد برادرانش بیفکند و به کاهنان برسد، آن‌گاه با آن یک کلمه صد دروغ می‌سازند.

11 : 37

فَاسْتَفْتِهِمْ اَهُمْ اَشَدُّ خَلْقًا اَمْ مَّنْ خَلَقْنَا ؕ— اِنَّا خَلَقْنٰهُمْ مِّنْ طِیْنٍ لَّازِبٍ ۟

پس -ای محمد- از کافران منکر رستاخیز بپرس: آیا آنها آفرینش سخت‌تر و بدن‌های قوی‌تر و اعضای بزرگ‌تری از آسمان‌ها و زمین و فرشتگان که آفریدیم دارند؟ در حقیقت، ما آنها را از گِلی لیز و چسبنده آفریده‌ایم، پس چگونه رستاخیز را انکار می‌کنند، درحالی‌که از ماده‌ای ضعیف یعنی گِل لیز و چسبنده آفریده شده‌اند؟

12 : 37

بَلْ عَجِبْتَ وَیَسْخَرُوْنَ ۪۟

بلکه -ای محمد- از قدرت و تدبیر الله در امور مخلوقاتش، و از تکذیب مشرکان به رستاخیز تعجب می‌کنی، و این مشرکان به‌سبب تکذیب زیاد رستاخیز، آنچه را که در مورد رستاخیز می‌گویی به تمسخر می‌گیرند.

13 : 37

وَاِذَا ذُكِّرُوْا لَا یَذْكُرُوْنَ ۪۟

و این مشرکان هرگاه به یکی از اندرزها پند داده شوند از آن پند نمی‌گیرند، و بهره نمی‌برند؛ چون دل‌های‌شان سخت شده است.

14 : 37

وَاِذَا رَاَوْا اٰیَةً یَّسْتَسْخِرُوْنَ ۪۟

و هرگاه یکی از آیات پیامبر صلی الله علیه وسلم را که بر راستگویی او دلالت دارد مشاهده کنند بیش از حد، تمسخر و تعجب می‌کنند.

15 : 37

وَقَالُوْۤا اِنْ هٰذَاۤ اِلَّا سِحْرٌ مُّبِیْنٌ ۟ۚۖ

و می‌گویند: این چیزی که محمد آورده جز سحری آشکار نیست.

16 : 37

ءَاِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَّعِظَامًا ءَاِنَّا لَمَبْعُوْثُوْنَ ۟ۙ

آیا پس از این که مُردیم و به خاک و استخوان هایی پوسیده و خرد شده اى، تبدیل شدیم دوباره زنده می شویم؟! به راستی که این امر دور از انتظار است.

17 : 37

اَوَاٰبَآؤُنَا الْاَوَّلُوْنَ ۟ؕ

آیا پدران نخستین ما که قبل از ما مرده‌اند برانگیخته می‌شوند؟!

18 : 37

قُلْ نَعَمْ وَاَنْتُمْ دَاخِرُوْنَ ۟ۚ

- ای محمد- در پاسخ آنها بگو: بله پس از اینکه خاک و استخوان‌هایی پوسیده شدید برانگیخته می‌شوید، و پدران نخستین شما نیز برانگیخته می‌شوند، و همگی برانگیخته می‌شوید درحالی‌که خوار و ذلیل هستید.

19 : 37

فَاِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَّاحِدَةٌ فَاِذَا هُمْ یَنْظُرُوْنَ ۟

و آن فقط یک دمیدن در صور (دمیدن دوم) است آن‌گاه همگی به هول و هراس روز قیامت می‌نگرند و منتظر هستند که الله چه کاری در مورد آنها انجام می‌دهد.

20 : 37

وَقَالُوْا یٰوَیْلَنَا هٰذَا یَوْمُ الدِّیْنِ ۟

و مشرکان تکذیب‌ کنندۀ رستاخیز می‌گویند: وای نابود شدیم این روز جزا است که در آن الله بندگانش را براساس اعمالی‌که در زندگی خویش در دنیا از پیش فرستاده‌اند جزا می‌دهد.

21 : 37

هٰذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِیْ كُنْتُمْ بِهٖ تُكَذِّبُوْنَ ۟۠

آن‌گاه به آنها گفته می‌شود: این است همان روز داوری میان بندگان که در دنیا آن را انکار و تکذیب می‌کردید.

22 : 37

اُحْشُرُوا الَّذِیْنَ ظَلَمُوْا وَاَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوْا یَعْبُدُوْنَ ۟ۙ

و در آن روز به فرشتگان گفته می‌شود: مشرکانی را که با شرک خویش ستم کردند و مشرکان مشابه و تکذیب‌ کنندگان همراه آنها، و بت‌هایی را که به جای الله عبادت می‌کردند گرد آورید،

23 : 37

مِنْ دُوْنِ اللّٰهِ فَاهْدُوْهُمْ اِلٰی صِرَاطِ الْجَحِیْمِ ۟

و جهنم را به آنها بشناسانید و آنها را به‌سوی آن راهنمایی کنید و برانید، زیرا جهنم مقصدشان است.

24 : 37

وَقِفُوْهُمْ اِنَّهُمْ مَّسْـُٔوْلُوْنَ ۟ۙ

و قبل از وارد کردن به جهنم، آنها را برای حسابرسی نگه دارید، زیرا آنها مورد سوال قرار می‌گیرند، و پس از حسابرسی آنها را به‌سوی جهنم برانید.

ഈ പേജിലെ ആയത്തുകളിൽ നിന്നുള്ള പാഠങ്ങൾ:

• تزيين السماء الدنيا بالكواكب لمنافع؛ منها: تحصيل الزينة، والحفظ من الشيطان المارد.

تزیین آسمان دنیا با ستارگان منافعی دارد؛ از جمله: زینت دادن، و محافظت از شیطان سرکش.

• إثبات الصراط؛ وهو جسر ممدود على متن جهنم يعبره أهل الجنة، وتزل به أقدام أهل النار.

اثبات صراط، یعنی همان پلی که بر روی جهنم کشیده شده است که بهشتیان از آن می‌گذرند، و گام‌های جهنمیان روی آن سُر می‌خورد.

25 : 37

مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُوْنَ ۟

و از روی توبیخ به آنها گفته می‌شود: شما را چه شده است چرا به یکدیگر یاری نمی‌رسانید همان‌گونه که در دنیا به یکدیگر یاری می‌رساندید، و گمان می‌کردید بت‌های‌تان به شما یاری می‌رسانند؟!

26 : 37

بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُوْنَ ۟

بلکه آنها در این روز تسلیم فرمان الله و خوار هستند، و به‌سبب ناتوانی و نداشتنِ چاره، به یکدیگر یاری نمی‌رسانند.

27 : 37

وَاَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلٰی بَعْضٍ یَّتَسَآءَلُوْنَ ۟

به یکدیگر روی می‌آورند و به سرزنش و نزاع با یکدیگر می‌پردازند و این زمانی‌ است که سرزنش و تنازع سودی نمی‌رساند.

28 : 37

قَالُوْۤا اِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَاْتُوْنَنَا عَنِ الْیَمِیْنِ ۟

پیروان به پیشوایان می‌گویند: - ای بزرگان ما- به‌راستی‌که شما (برای گمراه کردن ما) با شعار دین و حق به نزد ما می‌آمدید و کفر و شرک به الله و ارتکاب گناهان را برایمان می‌آراستید، و ما را از حقیقتی که رسولان از جانب الله آوردند متنفر می‌ساختید.

29 : 37

قَالُوْا بَلْ لَّمْ تَكُوْنُوْا مُؤْمِنِیْنَ ۟ۚ

پیشوایان به پیروان می‌گویند: امر - آن‌گونه که ادعا می‌کنید- نیست خودتان بر کفر قرار داشتید و مؤمن نبودید، بلکه منکر بودید.

30 : 37

وَمَا كَانَ لَنَا عَلَیْكُمْ مِّنْ سُلْطٰنٍ ۚ— بَلْ كُنْتُمْ قَوْمًا طٰغِیْنَ ۟

و ای پیروان، ما هیچ تسلطی به زور یا غلبه بر شما نداشتیم تا شما را در کفر و شرک و ارتکاب گناهان قرار دهیم، بلکه خودتان مردمی متجاوز از حد در کفر و گمراهی بودید.

31 : 37

فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَاۤ ۖۗ— اِنَّا لَذَآىِٕقُوْنَ ۟

پس وعید الله در این فرموده‌اش: ﴿لأَمْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ﴾ [ص: 85] «یقیناً جهنم را از تو و از کسانی که از تو پیروی کنند، پر خواهم کرد» بر ما و شما واجب شد، و از این‌رو - بدون تردی­­­د- آنچه را که پروردگارمان با آن تهدید کرد می‌چشیم.

32 : 37

فَاَغْوَیْنٰكُمْ اِنَّا كُنَّا غٰوِیْنَ ۟

و ما شما را به گمراهی و کفر فراخواندیم، زیرا خودمان از راه هدایت گمراه بودیم.

33 : 37

فَاِنَّهُمْ یَوْمَىِٕذٍ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِكُوْنَ ۟

پس به‌راستی‌که پیروان و پیشوایان در عذاب روز قیامت با هم شریک هستند.

34 : 37

اِنَّا كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِیْنَ ۟

همان‌گونه که عذاب را به اینها می‌چشانیم، قطعاً با سایر مجرمان نیز چنین رفتار می‌کنیم.

35 : 37

اِنَّهُمْ كَانُوْۤا اِذَا قِیْلَ لَهُمْ لَاۤ اِلٰهَ اِلَّا اللّٰهُ یَسْتَكْبِرُوْنَ ۟ۙ

در حقیقت وقتی در دنیا کلمۀ لا إله إلا الله به این مشرکان گفته می‌شد تا به مقتضای آن عمل و مخالف آن را ترک کنند، از روی تکبر و برتری‌جویی در برابر حق آن را نمی‌پذیرفتند و از آن فرمان‌برداری نمی‌کردند.

36 : 37

وَیَقُوْلُوْنَ اَىِٕنَّا لَتَارِكُوْۤا اٰلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُوْنٍ ۟ؕ

و با استدلال به کفرشان می‌گفتند: آیا عبادت معبودهایمان را به خاطر سخن شاعری دیوانه رها کنیم؟! منظورشان از این گفته رسول‌الله صلی الله علیه وسلم بود.

37 : 37

بَلْ جَآءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِیْنَ ۟

و به تحقیق که دروغ بزرگی ساختند، زیرا رسول‌الله صلی الله علیه وسلم مجنون و شاعر نیست، بلکه قرآنِ دعوتگر به توحید الله و پیروی رسولش را آورده، و رسولان علیهم السلام را در آنچه از توحید و اثبات معاد از جانب الله آورده‌اند تصدیق کرده، و در هیچ موردی با آنها مخالفت نکرده است.

38 : 37

اِنَّكُمْ لَذَآىِٕقُوا الْعَذَابِ الْاَلِیْمِ ۟ۚ

- ای مشرکان- به‌راستی‌که شما به‌سبب کفر و تکذیب رسولان عذاب دردآور روز قیامت را می‌چشید.

39 : 37

وَمَا تُجْزَوْنَ اِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُوْنَ ۟ۙ

و -ای مشرکان- جز به کفر به الله و ارتکاب گناهان که در دنیا انجام می‌دادید جزا داده نمی‌شوید.

40 : 37

اِلَّا عِبَادَ اللّٰهِ الْمُخْلَصِیْنَ ۟

اما بندگان مؤمن الله که الله آنها را برای عبادت خویش خالص گرداند، و آنها عبادت را برای او تعالی خالص کردند، از این عذاب در نجات هستند.

41 : 37

اُولٰٓىِٕكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُوْمٌ ۟ۙ

الله به این بندگان مخلص روزی‌ای می‌دهد که از نظر خوشمزگی و زیبایی و دوام، مشخص و ممتاز است.

42 : 37

فَوَاكِهُ ۚ— وَهُمْ مُّكْرَمُوْنَ ۟ۙ

آن رزق و روزی (ذکر شده)، میوه هایی گوناگون می باشد که بسیار با لذت و دلخواهشان است، و افزون بر آن، با ارزانی داشتن درجات والای بهشت و نگاه کردن به وجه گرامی پروردگار، مورد اکرام و احترام قرار می گیرند.

43 : 37

فِیْ جَنّٰتِ النَّعِیْمِ ۟ۙ

به تمام این موارد در بهشت‌های پرنعمت و جاویدان و ثابتی که هرگز قطع نمی‌شود و از بین نمی‌رود می‌رسند.

44 : 37

عَلٰی سُرُرٍ مُّتَقٰبِلِیْنَ ۟

بر تخت‌هایی روبروی هم که به یکدیگر می‌نگرند تکیه می‌زنند.

45 : 37

یُطَافُ عَلَیْهِمْ بِكَاْسٍ مِّنْ مَّعِیْنٍ ۟ۙ

جام‌های خمری که از نظر درخشندگی مانند آب جاری است گرداگرد آنها چرخانده می‌شود.

46 : 37

بَیْضَآءَ لَذَّةٍ لِّلشّٰرِبِیْنَ ۟ۚ

به رنگ سفید که هرکس آن را بنوشد لذت کامل را می‌برد.

47 : 37

لَا فِیْهَا غَوْلٌ وَّلَا هُمْ عَنْهَا یُنْزَفُوْنَ ۟

مانند خمر دنیا نیست، زیرا مستی‌ای که عقل‌ها را می‌رباید در آن وجود ندارد، و مصرف‌ کنندۀ آن سردرد نمی‌گیرد، و جسم و عقلش سالم می‌ماند.

48 : 37

وَعِنْدَهُمْ قٰصِرٰتُ الطَّرْفِ عِیْنٌ ۟ۙ

و در بهشت زنانی پاکدامن نزدشان هستند، که به غیر شوهران‌شان نمی‌نگرند، و چشمان بسیار زیبایی دارند.

49 : 37

كَاَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَّكْنُوْنٌ ۟

در سفیدی رنگ‌های‌شان که با زردی آمیخته شده است گویی تخم پرنده‌ای حفاظت‌شده هستند که دستی آن را لمس نکرده است.

50 : 37

فَاَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلٰی بَعْضٍ یَّتَسَآءَلُوْنَ ۟

و بهشتیان به یکدیگر روی می‌آورند و در مورد گذشتۀ خویش و آنچه در دنیا برای‌شان اتفاق افتاده از یکدیگر می‌پرسند.

51 : 37

قَالَ قَآىِٕلٌ مِّنْهُمْ اِنِّیْ كَانَ لِیْ قَرِیْنٌ ۟ۙ

یکی از این مؤمنان می‌گوید: به‌راستی‌که من در دنیا همنشینی داشتم که رستاخیز را انکار می‌کرد.

ഈ പേജിലെ ആയത്തുകളിൽ നിന്നുള്ള പാഠങ്ങൾ:

• سبب عذاب الكافرين: العمل المنكر؛ وهو الشرك والمعاصي.

سبب عذاب کافران: اعمال ناپسند؛ یعنی شرک و گناهان است.

• من نعيم أهل الجنة أنهم نعموا باجتماع بعضهم مع بعض، ومقابلة بعضهم مع بعض، وهذا من كمال السرور.

یکی از نعمت‌های بهشتیان این است که از اجتماع و دیدار با یکدیگر برخوردار می‌شوند، و این امر، کمال سرور و شادمانی است.

52 : 37

یَّقُوْلُ ءَاِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِیْنَ ۟

که با انکار و تمسخر به من می‌گفت: - ای دوست- آیا تو از تصدیق‌ کنندگان رستاخیز مردگان هستی؟

53 : 37

ءَاِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَّعِظَامًا ءَاِنَّا لَمَدِیْنُوْنَ ۟

آیا وقتی مردیم و خاک و استخوان‌هایی پوسیده شدیم برانگیخته می‌شویم و در برابر اعمالی‌که در دنیا انجام دادیم جزا داده می‌شویم؟

54 : 37

قَالَ هَلْ اَنْتُمْ مُّطَّلِعُوْنَ ۟

همنشین مؤمن او به یاران بهشتی‌اش می‌گوید: با هم نگاهی بیندازیم تا سرانجام آن همنشین را که منکر رستاخیز بود ببینیم؟

55 : 37

فَاطَّلَعَ فَرَاٰهُ فِیْ سَوَآءِ الْجَحِیْمِ ۟

پس او می‌نگرد آن‌گاه همنشینش را در وسط جهنم می‌بیند.

56 : 37

قَالَ تَاللّٰهِ اِنْ كِدْتَّ لَتُرْدِیْنِ ۟ۙ

می‌گوید: - ای همنشین- به الله سوگند نزدیک بود که با دعوت به‌سوی کفر و انکار رستاخیز، مرا با ورود به جهنم نابود کنی.

57 : 37

وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّیْ لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِیْنَ ۟

و اگر الله با هدایت و توفیق به ایمان بر من نعمت نبخشیده بود، به‌طور قطع مانند تو از حاضر شدگان در عذاب بودم.

58 : 37

اَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِیْنَ ۟ۙ

پس -ای بهشتیان- ما نمی‌میریم.

59 : 37

اِلَّا مَوْتَتَنَا الْاُوْلٰی وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِیْنَ ۟

جز بار اول که در زندگی دنیا مُردیم، بلکه در بهشت جاویدان می‌مانیم، و آن‌گونه که کافران عذاب می‌شوند عذاب نمی‌شویم.

60 : 37

اِنَّ هٰذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیْمُ ۟

به‌راستی این جزا- یعنی ورود به بهشت و جاودانگی در آن و نجات از جهنم- که پروردگارمان به ما پاداش داد همان پیروزی بزرگی است که هیچ پیروزی‌ای با آن برابری نمی‌کند.

61 : 37

لِمِثْلِ هٰذَا فَلْیَعْمَلِ الْعٰمِلُوْنَ ۟

اهل عمل بايد براى چنين پاداش بزرگی، عمل كنند چرا که تنها این، تجارت سودآور است.

62 : 37

اَذٰلِكَ خَیْرٌ نُّزُلًا اَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّوْمِ ۟

آیا نعمت‌های مذکور که الله برای آن دسته از بندگانش که آنها را برای طاعت خویش خالص گردانیده، بهتر و دارای منزلت و مرتبۀ نیکوتری است، یا درخت زقوم نفرین‌شده در قرآن که غذای کافران است که نه فربه می‌کند و نه گرسنگی را برطرف می‌سازد؟!

63 : 37

اِنَّا جَعَلْنٰهَا فِتْنَةً لِّلظّٰلِمِیْنَ ۟

به‌راستی‌که این درخت را مایۀ رنج قرار دادیم و کسانی‌که با کفر و گناهان به خودشان ستم کرده‌اند با آن عذاب می‌شوند، چون گفتند: قطعاً آتش درخت را می‌خورد، پس امکان ندارد که درخت در آتش بروید.

64 : 37

اِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِیْۤ اَصْلِ الْجَحِیْمِ ۟ۙ

در حقیقت درخت زقوم درختی است که رستنگاه پلیدی دارد، زیرا از ته جهنم می‌روید.

65 : 37

طَلْعُهَا كَاَنَّهٗ رُءُوْسُ الشَّیٰطِیْنِ ۟

میوه‌اش سیمای زشتی دارد گویی سرهای شیاطین است، و زشتی سیما از زشتی درون خبر می‌دهد، یعنی مزۀ بدی دارد.

66 : 37

فَاِنَّهُمْ لَاٰكِلُوْنَ مِنْهَا فَمَالِـُٔوْنَ مِنْهَا الْبُطُوْنَ ۟ؕ

پس کافران به‌طور قطع از میوۀ تلخ و زشت آن می‌خورند، و شکم‌های خالی‌شان را از آن پُر می‌کنند.

67 : 37

ثُمَّ اِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِیْمٍ ۟ۚ

و به‌راستی‌که پس از خوردن از این میوه، نوشیدنی غلیظ و زشت و سوزانی دارند.

68 : 37

ثُمَّ اِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَاۡاِلَی الْجَحِیْمِ ۟

سپس بازگشت آنها به‌طور قطع به‌سوی عذاب جهنم است، یعنی از عذابی به عذابی دیگر منتقل می‌شوند.

69 : 37

اِنَّهُمْ اَلْفَوْا اٰبَآءَهُمْ ضَآلِّیْنَ ۟ۙ

به‌راستی‌که این کافران پدران‌شان را از راه هدایت گمراه یافتند، و از روی تقلید و نه از روی دلیل به آنها اقتدا کردند.

70 : 37

فَهُمْ عَلٰۤی اٰثٰرِهِمْ یُهْرَعُوْنَ ۟

و رد پای پدران‌شان در گمراهی را به سرعت دنبال می‌کنند.

71 : 37

وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ اَكْثَرُ الْاَوَّلِیْنَ ۟ۙ

و به تحقیق که قبل از آنها بیشتر نخستینیان گمراه شده‌اند، پس - ای رسول- قوم تو اولین امتی نیستند که گمراه شدند.

72 : 37

وَلَقَدْ اَرْسَلْنَا فِیْهِمْ مُّنْذِرِیْنَ ۟

و به تحقیق‌که در آن امت‌های نخستین رسولانی فرستادیم که آنها را از عذاب الله می‌ترساندند، اما کفر ورزیدند.

73 : 37

فَانْظُرْ كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِیْنَ ۟ۙ

پس -ای رسول- بنگر که سرانجام اقوامی که رسولان‌شان آنها را انذار دادند اما به رسولان پاسخ مثبت ندادند چگونه بود، به‌راستی‌که به‌سبب کفر و تکذیب رسولان، سرانجام آنها ورود به جهنم بود که برای همیشه در آن می‌مانند.

74 : 37

اِلَّا عِبَادَ اللّٰهِ الْمُخْلَصِیْنَ ۟۠

مگر کسانی از آنها که الله آنها را به ایمان خالص گرداند، که از عذابی که سرانجام این تکذیب‌ کنندگان کافر بود نجات می‌یابند.

75 : 37

وَلَقَدْ نَادٰىنَا نُوْحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیْبُوْنَ ۟ؗۖ

و به تحقیق‌که دعای پیامبرمان نوح علیه السلام را اجابت کردیم آن‌گاه که علیه قومش چون او را تکذیب کردند دعا کرد، زیرا ما اجابت‌ کنندگان نیکویی هستیم، که دعای نوح علیه السلام علیه آنها را سریع اجابت کردیم.

76 : 37

وَنَجَّیْنٰهُ وَاَهْلَهٗ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِیْمِ ۟ؗۖ

و به تحقیق که او و خانواده‌اش و مؤمنان همراه او را از آزارهای قومش و از غرق ‌شدن با طوفان بزرگ که بر کافران قومش فرستاده شد نجات دادیم.

ഈ പേജിലെ ആയത്തുകളിൽ നിന്നുള്ള പാഠങ്ങൾ:

• الظفر بنعيم الجنان هو الفوز الأعظم، ولمثل هذا العطاء والفضل ينبغي أن يعمل العاملون.

دستیابی به نعمت‌های بهشتی رستگاری برتر است، و سزاوار است که عمل‌ کنندگان برای این عطا و بخشش کار کنند.

• إن طعام أهل النار هو الزقّوم ذو الثمر المرّ الكريه الطعم والرائحة، العسير البلع، المؤلم الأكل.

خوراک جهنمیان زقّوم است که میوۀ تلخ و بدمزه و بدبویی دارد و بلعیدنش دشوار، و خوردنش دردناک است.

• أجاب الله تعالى دعاء نوح عليه السلام بإهلاك قومه، والله نعم المقصود المجيب.

الله تعالی دعای نوح علیه السلام مبنی بر نابودی قومش را اجابت کرد، و الله بهترین مقصود و اجابت‌ کننده است.

77 : 37

وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهٗ هُمُ الْبٰقِیْنَ ۟ؗۖ

و فقط خانواده و پیروان مؤمن او را نجات دادیم، و سایر افراد قومش را که کافر بودند غرق کردیم.

78 : 37

وَتَرَكْنَا عَلَیْهِ فِی الْاٰخِرِیْنَ ۟ؗۖ

و در میان امت‌های آینده یادی نیکو برایش باقی گذاشتیم که با آن او را می‌ستایند.

79 : 37

سَلٰمٌ عَلٰی نُوْحٍ فِی الْعٰلَمِیْنَ ۟

امنیت و سلامتی است برای نوح از اینکه سخن بدی در میان امت‌های آینده در مورد او گفته شود، بلکه ستایش و یاد نیکو برایش باقی خواهد ماند.

80 : 37

اِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِیْنَ ۟

قطعاً مانند این پاداش که به نوح علیه السلام دادیم کسانی را که به نیکویی فقط الله را عبادت و فرمان‌برداری کردند پاداش خواهیم داد.

81 : 37

اِنَّهٗ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِیْنَ ۟

به‌راستی‌که نوح علیه السلام از بندگان مؤمن ما که از الله اطاعت می‌کنند بود.

82 : 37

ثُمَّ اَغْرَقْنَا الْاٰخَرِیْنَ ۟

سپس باقی‌ماندگان را با فرستادن طوفانی غرق ساختیم، و هیچ‌یک از آنها را باقی نگذاشتیم.

83 : 37

وَاِنَّ مِنْ شِیْعَتِهٖ لَاِبْرٰهِیْمَ ۟ۘ

و همانا ابراهیم علیه السلام از پیروان دین او بود که در دعوت به‌سوی توحید الله با او متفق هستند.

84 : 37

اِذْ جَآءَ رَبَّهٗ بِقَلْبٍ سَلِیْمٍ ۟

پس یاد کن آن‌گاه که با قلبی سالم از شرک درحالی‌که به‌خاطر الله در مورد مخلوقاتش خیرخواهی می‌کرد نزد پروردگارش آمد.

85 : 37

اِذْ قَالَ لِاَبِیْهِ وَقَوْمِهٖ مَاذَا تَعْبُدُوْنَ ۟ۚ

آن‌گاه که از روی توبیخ به پدر و قوم مشرک خویش گفت: چه چیزی به جای الله عبادت می‌کنید؟!

86 : 37

اَىِٕفْكًا اٰلِهَةً دُوْنَ اللّٰهِ تُرِیْدُوْنَ ۟ؕ

آیا معبودهایی دروغین به جای الله عبادت می‌کنید؟

87 : 37

فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعٰلَمِیْنَ ۟

پس -ای قوم من- گمان‌تان به پروردگار جهانیان چیست وقتی در حالی با او روبرو می‌شوید که غیر او را عبادت می‌کنید؟ به نظر شما چه کاری با شما انجام خواهد داد؟!

88 : 37

فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُوْمِ ۟ۙ

و ابراهیم علیه السلام که چاره می‌اندیشید از خروج همراه قومش رهایی یابد نگاهی به ستارگان انداخت.

89 : 37

فَقَالَ اِنِّیْ سَقِیْمٌ ۟

و برای آوردن بهانه در خروج همراه قومش به‌سوی عیدگاه آنها گفت: من بیمار هستم.

90 : 37

فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِیْنَ ۟

پس او را پشت سرشان رها کردند و رفتند.

91 : 37

فَرَاغَ اِلٰۤی اٰلِهَتِهِمْ فَقَالَ اَلَا تَاْكُلُوْنَ ۟ۚ

آن‌گاه پنهانی به‌سوی معبودهای‌ قومش که آنها را به جای الله عبادت می‌کردند رفت، و برای تمسخر معبودهای‌شان گفت: آیا از غذایی که مشرکان برای‌تان می‌سازند نمی‌خورید؟!

92 : 37

مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُوْنَ ۟

چرا سخن نمی‌گویید، و به کسی‌که از شما سوال می‌پرسد پاسخ نمی‌دهید؟! آیا چنین چیزی به جای الله عبادت می‌شود؟!

93 : 37

فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِیْنِ ۟

پس ابراهیم علیه السلام به‌سوی آنها رفت و برای در هم ‌شکستن‌شان با دست راستش بر آنها ضربه می‌زد.

94 : 37

فَاَقْبَلُوْۤا اِلَیْهِ یَزِفُّوْنَ ۟

و عبادت‌ کنندگان این بت‌ها شتابان به‌سوی او روی آوردند.

95 : 37

قَالَ اَتَعْبُدُوْنَ مَا تَنْحِتُوْنَ ۟ۙ

ابراهیم علیه السلام آرام و استوار با آنها روبرو شد، و از سر توبیخ به آنها گفت: آیا به جای الله معبودهایی را عبادت می‌کنید که آنها را با دستان خودتان می‌تراشید؟!

96 : 37

وَاللّٰهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُوْنَ ۟

درحالی‌که الله سبحانه هم خود شما، و هم اعمال‌تان را آفریده، و این بت‌ها یکی از اعمال شما هستند، پس او تعالی سزاوار است که به تنهایی عبادت شود، و دیگران با او شریک قرار داده نشوند.

97 : 37

قَالُوا ابْنُوْا لَهٗ بُنْیَانًا فَاَلْقُوْهُ فِی الْجَحِیْمِ ۟

پس چون از مبارزۀ او با دلیل ناتوان ماندند به زور پناه بردند، و در مورد کاری که با ابراهیم علیه السلام انجام دهند با یکدیگر به رایزنی پرداختند، گفتند: برایش بنایی بسازید، و آن را از هیزم پر کنید و به آتش بکشید، سپس او را در آن افکنید.

98 : 37

فَاَرَادُوْا بِهٖ كَیْدًا فَجَعَلْنٰهُمُ الْاَسْفَلِیْنَ ۟

پس قوم ابراهیم قصد بدی برای نابودی‌اش کردند تا از او راحت شوند، اما آنها را از زیانکاران قرار دادیم و آتش را بر ابراهیم خنک و سالم گرداندیم.

99 : 37

وَقَالَ اِنِّیْ ذَاهِبٌ اِلٰی رَبِّیْ سَیَهْدِیْنِ ۟

و ابراهیم علیه السلام گفت: قطعاً من با ترک سرزمین قوم خویش به‌سوی پروردگارم مهاجرت می‌کنم تا بتوانم او را عبادت کنم، پروردگارم به زودی مرا بر آنچه که خیر دنیا و آخرتم در آن است راهنمایی خواهد کرد.

100 : 37

رَبِّ هَبْ لِیْ مِنَ الصّٰلِحِیْنَ ۟

پروردگارا، فرزندی صالح به من روزی بده تا یاورم و عوض قوم من در غربت برایم باشد.

101 : 37

فَبَشَّرْنٰهُ بِغُلٰمٍ حَلِیْمٍ ۟

پس دعایش را برای او اجابت کردیم و خبری شادکننده به او دادیم، این‌گونه‌که فرزندی به او مژده دادیم که بزرگ می‌شود، و بردبار می‌گردد، این فرزند همان اسماعیل علیه السلام است.

102 : 37

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یٰبُنَیَّ اِنِّیْۤ اَرٰی فِی الْمَنَامِ اَنِّیْۤ اَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرٰی ؕ— قَالَ یٰۤاَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ؗ— سَتَجِدُنِیْۤ اِنْ شَآءَ اللّٰهُ مِنَ الصّٰبِرِیْنَ ۟

پس هنگامی که اسماعیل -علیه السلام- بزرگ شد و به حدی رسید که بتواند به همراه پدرش سعی و تلاش کند، پدرش ابراهیم -علیه السلام- رؤیایی دید، و رؤیای پیامبران وحی است. ابراهیم -علیه السلام- برای آگاه کردن پسرش از تعبیر این رؤیا گفت: ای پسرم، من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، نظر تو در مورد این رؤیا چیست؟ اسماعیل این گونه به پدرش پاسخ داد: ای پدرم، آن چه را که پروردگار در مورد قربانی من به شما وحی کرده، انجام بده، اگر پروردگار بخواهد، مرا از زمره ی شکیبایان و راضی شدگان به حکم الهی خواهی یافت.

ഈ പേജിലെ ആയത്തുകളിൽ നിന്നുള്ള പാഠങ്ങൾ:

• من مظاهر الإنعام على نوح: نجاة نوح ومن آمن معه، وجعل ذريته أصول البشر والأعراق والأجناس، وإبقاء الذكر الجميل والثناء الحسن.

یکی از مظاهر نعمت‌بخشی بر نوح علیه السلام : نجات او و مؤمنان همراهش، و قرار دادن فرزندانش به عنوان اصول و ریشه‌ها و گونه‌های انسان‌ها، و به‌‌جاگذاشتن یاد نیک و ستایش خوب از او است.

• أفعال الإنسان يخلقها الله ويفعلها العبد باختياره.

افعال انسان را الله می‌آفریند و بنده با اختیار خویش آنها را انجام می‌دهد.

• الذبيح بحسب دلالة هذه الآيات وترتيبها هو إسماعيل عليه السلام؛ لأنه هو المُبَشَّر به أولًا، وأما إسحاق عليه السلام فبُشِّر به بعد إسماعيل عليه السلام.

براساس دلالت و ترتیب آیات فوق، قربانی اسماعیل علیه السلام است؛ زیرا ابتدا او به ابراهیم علیه السلام مژده داده شد، و اسحاق علیه السلام پس از اسماعیل علیه السلام به ابراهیم علیه السلام مژده داده شد.

• قول إسماعيل: ﴿سَتَجِدُنِي إِن شَآءَ اْللهُ مِنَ اْلصَّابِرِينَ﴾ سبب لتوفيق الله له بالصبر؛ لأنه جعل الأمر لله.

این سخن اسماعیل علیه السلام که گفت: ﴿سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ اْللهُ مِنَ اْلصَّابِرِينَ﴾ [الصافات: 102] سبب توفیق شکیبایی او از جانب الله است؛ زیرا کار را به الله واگذار کرد.

103 : 37

فَلَمَّاۤ اَسْلَمَا وَتَلَّهٗ لِلْجَبِیْنِ ۟ۚ

پس آن‌گاه که هر دو در برابر الله فروتن و فرمان‌بردار شدند، ابراهیم علیه السلام پیشانی پسرش را بر زمین افکند تا برای اجرای فرمان الهی، او را قربانی کند.

104 : 37

وَنَادَیْنٰهُ اَنْ یّٰۤاِبْرٰهِیْمُ ۟ۙ

و به ابراهیم علیه السلام در‌حالی‌که تلاش می‌کرد فرمان الله بر ذبح پسرش را اجرا کند ندا دادیم که: ای ابراهیم.

105 : 37

قَدْ صَدَّقْتَ الرُّءْیَا ۚ— اِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِیْنَ ۟

قطعاً رؤیایی را که در خواب دیدی با عزم خویش بر ذبح پسرت محقق گرداندی، همانا ما - چنان‌که با رهانیدن تو از این مصیبت بزرگ به تو پاداش دادیم- به نیکوکاران پاداش می‌دهیم و آنها را از مصیبت‌ها و سختی‌ها می‌رهانیم.

106 : 37

اِنَّ هٰذَا لَهُوَ الْبَلٰٓؤُا الْمُبِیْنُ ۟

به‌راستی‌که این همان آزمایش آشکار است، و ابراهیم علیه السلام در آن موفق شده است.

107 : 37

وَفَدَیْنٰهُ بِذِبْحٍ عَظِیْمٍ ۟

و اسماعیل علیه السلام را با قوچی بزرگ که به جای او قربانی شود رهانیدیم.

108 : 37

وَتَرَكْنَا عَلَیْهِ فِی الْاٰخِرِیْنَ ۟ؗ

و یادی نیکو در امت‌های آینده از ابراهیم علیه السلام باقی گذاشتیم.

109 : 37

سَلٰمٌ عَلٰۤی اِبْرٰهِیْمَ ۟

درودی از جانب الله برای او، و دعایی برای ایمنی از هر آسیب و آفتی.

110 : 37

كَذٰلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِیْنَ ۟

همان‌گونه که این پاداش را به ابراهیم علیه السلام در قبال طاعتش دادیم نیکوکاران را پاداش می‌دهیم.

111 : 37

اِنَّهٗ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِیْنَ ۟

به‌راستی‌که ابراهیم علیه السلام از بندگان مؤمن ما بود که آنچه را بندگی برای الله اقتضا می‌کند به جای می‌آورند.

112 : 37

وَبَشَّرْنٰهُ بِاِسْحٰقَ نَبِیًّا مِّنَ الصّٰلِحِیْنَ ۟

و او را به پاداش فرمان‌برداری از الله در قربانی‌ کردن تنها فرزندش، اسماعیل علیه السلام، به فرزندی دیگر که پیامبر و بنده‌ای صالح می‌شود یعنی اسحاق علیه السلام مژده دادیم.

113 : 37

وَبٰرَكْنَا عَلَیْهِ وَعَلٰۤی اِسْحٰقَ ؕ— وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَّظَالِمٌ لِّنَفْسِهٖ مُبِیْنٌ ۟۠

و بر او و پسرش اسحاق علیه السلام برکتی از جانب خویش فرو فرستادیم، و نعمت‌ها از جمله افزایش فرزندان‌شان را بر آنها زیاد کردیم، و از نسل آن دو برخی با طاعت خویش برای پروردگارش نیکوکار بودند، و برخی با کفر و ارتکاب گناهان، آشکارا بر خویش ستم می‌کردند.

114 : 37

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلٰی مُوْسٰی وَهٰرُوْنَ ۟ۚ

و به تحقیق که بر موسی و بردارش هارون علیهما السلام با نبوت منت نهادیم.

115 : 37

وَنَجَّیْنٰهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِیْمِ ۟ۚ

و آن دو و قوم‌شان بنی‌اسرائیل را از بردگی فرعون و غرق‌ شدن رهانیدیم.

116 : 37

وَنَصَرْنٰهُمْ فَكَانُوْا هُمُ الْغٰلِبِیْنَ ۟ۚ

و آنها را بر فرعون و لشکریانش پیروز کردیم، تا بر دشمن‌شان چیره شدند.

117 : 37

وَاٰتَیْنٰهُمَا الْكِتٰبَ الْمُسْتَبِیْنَ ۟ۚ

و به موسی و برادرش هارون علیهما السلام تورات را کتابی آشکار و بدون هیچ ابهامی از جانب الله عطا کردیم.

118 : 37

وَهَدَیْنٰهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیْمَ ۟ۚ

و آن دو را به راه راستی که هیچ انحرافی در آن نیست هدایت کردیم، یعنی راه دین اسلام که به رضایت آفریدگار سبحانه منجر می‌شود.

119 : 37

وَتَرَكْنَا عَلَیْهِمَا فِی الْاٰخِرِیْنَ ۟ۙۖ

و یادی نیک و ستایشی پاکیزه در امت‌های آینده برای آن دو باقی گذاشتیم.

120 : 37

سَلٰمٌ عَلٰی مُوْسٰی وَهٰرُوْنَ ۟

درودی از جانب الله برای شادی و تمجید از آن دو و دعای ایمنی‌شان از هر امر ناگواری.

121 : 37

اِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِیْنَ ۟

در حقیقت همان‌گونه که این پاداش نیکو را به موسی و هارون علیهما السلام دادیم به کسانی‌که به نیکویی از پروردگارشان اطاعت کردند پاداش می‌دهیم.

122 : 37

اِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِیْنَ ۟

به‌راستی‌که موسی و هارون از بندگان مؤمن به الله و عاملان به آنچه برای‌شان تشریع کرد بودند.

123 : 37

وَاِنَّ اِلْیَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِیْنَ ۟ؕ

و همانا الیاس -علیه السلام- از جمله ى پیامبران پروردگارش بود، که الله متعال با نبوت و رسالت به او نعمت بخشیده بود.

124 : 37

اِذْ قَالَ لِقَوْمِهٖۤ اَلَا تَتَّقُوْنَ ۟

آن‌گاه که به قوم خویش از بنی‌اسرائیل که به‌سوی آنها فرستاده شد گفت: ای قوم من، آیا با اجرای اوامر الله از جمله توحید، و اجتناب از نواهی او مانند شرک، تقوای او تعالی را پیشه نمی‌کنید؟!

125 : 37

اَتَدْعُوْنَ بَعْلًا وَّتَذَرُوْنَ اَحْسَنَ الْخَالِقِیْنَ ۟ۙ

آیا به جای الله تندیس‌تان بَعل را عبادت می‌کنید، و عبادت الله را که بهترین آفرینندگان است رها می‌کنید؟!

126 : 37

اللّٰهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ اٰبَآىِٕكُمُ الْاَوَّلِیْنَ ۟

و الله همان پروردگارتان است که شما را آفرید، و پیش از آفرینش شما پدران‌تان را آفرید، پس او سزاوار عبادت است، نه بت‌هایی که هیچ سود و زیانی نمی‌رسانند.

ഈ പേജിലെ ആയത്തുകളിൽ നിന്നുള്ള പാഠങ്ങൾ:

• قوله: ﴿فَلَمَّآ أَسْلَمَا﴾ دليل على أن إبراهيم وإسماعيل عليهما السلام كانا في غاية التسليم لأمر الله تعالى.

﴿فَلَمَّآ أَسْلَمَا﴾ [الصافات: 103] دلالت دارد بر اینکه ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام به‌طور کامل در برابر امر الله تعالی تسلیم بودند.

• من مقاصد الشرع تحرير العباد من عبودية البشر.

یکی از مقاصد شریعت، آزاد سازی بندگان از بندگی انسان‌ها است.

• الثناء الحسن والذكر الطيب من النعيم المعجل في الدنيا.

یاد نیک و تمجید به شایستگی از جمله نعمت‌های به تعجیل ‌افتاده در دنیا هستند.

127 : 37

فَكَذَّبُوْهُ فَاِنَّهُمْ لَمُحْضَرُوْنَ ۟ۙ

پس قومش کاری نکردند جز اینکه او را تکذیب کردند، و به‌سبب تکذیب در عذاب حاضر می‌شوند.

128 : 37

اِلَّا عِبَادَ اللّٰهِ الْمُخْلَصِیْنَ ۟

مگر کسی از قومش که با اخلاص برای الله در عبادت خویش مؤمن بود؛ که از عذاب نجات می‌یابد.

129 : 37

وَتَرَكْنَا عَلَیْهِ فِی الْاٰخِرِیْنَ ۟ۙ

و ستایشی نیکو و یادی پاکیزه در امت‌های آینده برایش باقی گذاشتیم.

130 : 37

سَلٰمٌ عَلٰۤی اِلْ یَاسِیْنَ ۟

درود و ستایشی از جانب الله برای الیاس.

131 : 37

اِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِیْنَ ۟

به‌راستی همان‌گونه که این پاداش نیکو را به الیاس دادیم به بندگان مؤمن و نیکوکار خویش پاداش می‌دهیم.

132 : 37

اِنَّهٗ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِیْنَ ۟

به‌راستی‌که الیاس علیه السلام از بندگان مؤمن واقعی و راستین در ایمان به پروردگارشان بود.

133 : 37

وَاِنَّ لُوْطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِیْنَ ۟ؕ

و به یقین لوط علیه السلام از رسولان الله بود که آنها را بشارت ‌دهنده و انذار دهنده به‌سوی اقوام‌شان فرستاد.

134 : 37

اِذْ نَجَّیْنٰهُ وَاَهْلَهٗۤ اَجْمَعِیْنَ ۟ۙ

پس به یاد آور آن‌گاه که او و تمام خانواده‌اش را از عذاب فرستاده‌ شده بر قومش نجات دادیم.

135 : 37

اِلَّا عَجُوْزًا فِی الْغٰبِرِیْنَ ۟

مگر همسر او را، که عذاب قومش این زن را فراگرفت؛ چون مانند آنها کافر بود.

136 : 37

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْاٰخَرِیْنَ ۟

سپس باقی‌ماندگان قومش را که او را تکذیب کردند، و آنچه را آورده بود تصدیق نکردند نابود کردیم.

137 : 37

وَاِنَّكُمْ لَتَمُرُّوْنَ عَلَیْهِمْ مُّصْبِحِیْنَ ۟ۙ

و - ای ساکنان مدینه- به‌راستی‌که شما در سفرهای‌تان به‌سوی شام هنگام صبح از منازل آنها می‌گذرید.

138 : 37

وَبِالَّیْلِ ؕ— اَفَلَا تَعْقِلُوْنَ ۟۠

و شبانه نیز بر آنها می‌گذرید، پس آیا نمی‌اندیشید، و از عذابی که پس از تکذیب و کفر و ارتکاب فاحشه‌ای که قبل از آنها کسی مرتکب نشده بود گرفتار شدند پند نمی‌گیرید؟!

139 : 37

وَاِنَّ یُوْنُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِیْنَ ۟ؕ

و به تحقیق که بندۀ ما یونس علیه السلام از رسولان الله بود که آنها را بشارت ‌دهنده و انذار دهنده به‌سوی اقوام‌شان فرستاد.

140 : 37

اِذْ اَبَقَ اِلَی الْفُلْكِ الْمَشْحُوْنِ ۟ۙ

آن‌گاه که بدون اذن پروردگارش از قوم خویش گریخت، و سوار کشتی‌ای پُر از مسافر و کالا شد.

141 : 37

فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِیْنَ ۟ۚ

و نزدیک بود کشتی به‌سبب پُری غرق شود، و مسافران از ترس غرق‌شدن کشتی به‌سبب مسافران زیاد، قرعه انداختند تا برخی از آنها را به دریا افکنند، پس یونس علیه السلام از این مغلوب‌شدگان بود، و او را در دریا افکندند.

142 : 37

فَالْتَقَمَهُ الْحُوْتُ وَهُوَ مُلِیْمٌ ۟

وقتی او را در دریا افکندند ماهی او را گرفت، و بلعید، درحالی‌که سزاوار سرزنش بود؛ چون بدون اذن پروردگارش به دریا رفته بود.

143 : 37

فَلَوْلَاۤ اَنَّهٗ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِیْنَ ۟ۙ

و اگر یونس قبل از این مصیبت از کسانی نبود که الله را بسیار ذکر می‌کنند، و اگر در شکم ماهی تسبیح نمی‌گفت.

144 : 37

لَلَبِثَ فِیْ بَطْنِهٖۤ اِلٰی یَوْمِ یُبْعَثُوْنَ ۟ۚ

به‌طور قطع تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند و همان‌جا قبرش می‌شد.

145 : 37

فَنَبَذْنٰهُ بِالْعَرَآءِ وَهُوَ سَقِیْمٌ ۟ۚ

پس او را از شکم ماهی به زمینی خالی از درخت و بنا افکندیم، درحالی‌که به خاطر ماندن مدت‌زمانی در شکم ماهی بدنش ضعیف شده بود.

146 : 37

وَاَنْۢبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِّنْ یَّقْطِیْنٍ ۟ۚ

و در آن زمین تهی و خلوت، درخت کدویی برایش رویانیدیم تا از آن سایه بگیرد و بخورد.

147 : 37

وَاَرْسَلْنٰهُ اِلٰی مِائَةِ اَلْفٍ اَوْ یَزِیْدُوْنَ ۟ۚ

و او را به‌سوی قومش درحالی‌که صد هزار نفر، بلکه بیشتر بودند فرستادیم.

148 : 37

فَاٰمَنُوْا فَمَتَّعْنٰهُمْ اِلٰی حِیْنٍ ۟ؕ

پس به آنچه که آورد ایمان آوردند و تصدیق کردند، و الله آنها را در زندگی دنیا بهره‌مند کرد تا اینکه اجل‌های مشخص آنها به پایان رسید.

149 : 37

فَاسْتَفْتِهِمْ اَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُوْنَ ۟ۙ

پس - ای محمد- برای اعتراض از مشرکان بپرس: آیا دختران را که نمی‌پسندید برای الله قرار می‌دهید، و پسران را که دوست دارید برای خودتان قرار می‌دهید؟! این چه تقسیمی است؟!

150 : 37

اَمْ خَلَقْنَا الْمَلٰٓىِٕكَةَ اِنَاثًا وَّهُمْ شٰهِدُوْنَ ۟

چگونه ادعا کردند که فرشتگان دختر هستند، درحالی‌که نه هنگام آفرینش فرشتگان حاضر بوده‌اند، و نه آنها را دیده‌اند؟!

151 : 37

اَلَاۤ اِنَّهُمْ مِّنْ اِفْكِهِمْ لَیَقُوْلُوْنَ ۟ۙ

همانا مشرکان از روی دروغ و افترایشان به پروردگار، فرزند به او نسبت می دهند، و به راستی که آنان در این ادعایشان دروغگو هستند.

152 : 37

وَلَدَ اللّٰهُ ۙ— وَاِنَّهُمْ لَكٰذِبُوْنَ ۟

همانا مشرکان از روی دروغ و افترایشان به پروردگار، به او نسبت فرزند می دهند، و به راستی که آنان در این ادعایشان دروغگو هستند.

153 : 37

اَصْطَفَی الْبَنَاتِ عَلَی الْبَنِیْنَ ۟ؕ

آیا الله برای خودش دختران را که شما آنها را نمی‌پسندید بر پسران که آنها را دوست دارید ترجیح داده است؟! هرگز.

ഈ പേജിലെ ആയത്തുകളിൽ നിന്നുള്ള പാഠങ്ങൾ:

• سُنَّة الله التي لا تتبدل ولا تتغير: إنجاء المؤمنين وإهلاك الكافرين.

یکی از سنت‌های الهی که هیچ تبدیل و تغییری نمی‌پذیرد: نجات‌ دادن مؤمنان و نابود کردن کافران است.

• ضرورة العظة والاعتبار بمصير الذين كذبوا الرسل حتى لا يحل بهم ما حل بغيرهم.

ضرورت اندرز و پند گرفتن از سرانجام کسانی‌که رسولان علیهم السلام را تکذیب کردند تا مصیبتی که به آنها رسید دیگران را فرا نگیرد.

• جواز القُرْعة شرعًا لقوله تعالى: ﴿ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ اْلْمُدْحَضِينَ ﴾.

جواز شرعی قرعه به‌سبب این فرمودۀ الله تعالی: ﴿فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ اْلْمُدْحَضِينَ﴾ [الصافات: 141].

154 : 37

مَا لَكُمْ ۫— كَیْفَ تَحْكُمُوْنَ ۟

- ای مشرکان- شما را چه شده است که این حکم ستمکارانه را صادر می‌کنید که دختران را برای الله، و پسران را برای خودتان قرار می‌دهید؟!

155 : 37

اَفَلَا تَذَكَّرُوْنَ ۟ۚ

آیا بطلان این اعتقاد فاسد خویش را یادآور نمی‌شوید؟! زیرا اگر یادآور می‌شدید هرگز این سخن را نمی‌گفتید.

156 : 37

اَمْ لَكُمْ سُلْطٰنٌ مُّبِیْنٌ ۟ۙ

یا بر این سخن دلیلی آشکار و برهانی واضح از کتابی یا رسولی دارید؟!

157 : 37

فَاْتُوْا بِكِتٰبِكُمْ اِنْ كُنْتُمْ صٰدِقِیْنَ ۟

پس کتابتان را که دلیل این امر را برای‌تان دارد بیاورید اگر در این ادعا راستگو هستید.

158 : 37

وَجَعَلُوْا بَیْنَهٗ وَبَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا ؕ— وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ اِنَّهُمْ لَمُحْضَرُوْنَ ۟ۙ

و مشرکان میان الله و فرشتگان که از آنها پوشیده هستند رابطۀ نَسَبی قرار دادند چون ادعا کردند فرشتگان دختران الله هستند، و به تحقیق که فرشتگان دانسته‌اند الله مشرکان را برای حسابرسی حاضر خواهد ساخت.

159 : 37

سُبْحٰنَ اللّٰهِ عَمَّا یَصِفُوْنَ ۟ۙ

الله از فرزند و شریک و سایر مواردی که سزاوار او سبحانه نیست و مشرکان او تعالی را با آنها توصیف می‌کنند پاک و منزه است.

160 : 37

اِلَّا عِبَادَ اللّٰهِ الْمُخْلَصِیْنَ ۟

مگر بندگان مخلص الله؛ که آنها الله را فقط به صفات جلال و کمال که سزاوار او سبحانه است توصیف می‌کنند.

161 : 37

فَاِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُوْنَ ۟ۙ

پس -ای مشرکان- شما و آنچه که به جای الله عبادت می‌کنید.

162 : 37

مَاۤ اَنْتُمْ عَلَیْهِ بِفٰتِنِیْنَ ۟ۙ

هیچ‌کس را از دین حق گمراه نمی‌سازید.

163 : 37

اِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِیْمِ ۟

مگر کسی‌که الله بر او حکم کرده که ساکن جهنم است، زیرا الله حکم خویش را در مورد او اجرا می‌کند و او کفر می‌ورزد، و وارد جهنم می‌شود، اما شما و معبودهای‌تان هیچ قدرتی بر این کار ندارید.

164 : 37

وَمَا مِنَّاۤ اِلَّا لَهٗ مَقَامٌ مَّعْلُوْمٌ ۟ۙ

و فرشتگان به منظور بیان بندگی خویش برای الله، و اعلام بیزاری خویش از ادعای مشرکان، گفتند: و هیچ‌یک از ما نیست مگر اینکه جایگاهی مشخص در عبادت و طاعت الله دارد.

165 : 37

وَّاِنَّا لَنَحْنُ الصَّآفُّوْنَ ۟ۚ

و به‌راستی‌که ما - فرشتگان- در صف‌هایی در عبادت و طاعت الله ایستاده‌ایم،

166 : 37

وَاِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُوْنَ ۟

و به تحقیق که ما الله را از صفات و توصیف‌هایی که سزاوار او تعالی نیست پاک می‌دانیم.

167 : 37

وَاِنْ كَانُوْا لَیَقُوْلُوْنَ ۟ۙ

و به‌راستی‌که مشرکان ساکن مکه پیش از بعثت محمد صلی الله علیه وسلم می‌گفتند:

168 : 37

لَوْ اَنَّ عِنْدَنَا ذِكْرًا مِّنَ الْاَوَّلِیْنَ ۟ۙ

اگر نزد ما کتابی از کتاب‌های نخستین، مانند تورات باشد،

169 : 37

لَكُنَّا عِبَادَ اللّٰهِ الْمُخْلَصِیْنَ ۟

به‌طور قطع عبادت را برای الله خالص می‌گردانیم،

170 : 37

فَكَفَرُوْا بِهٖ فَسَوْفَ یَعْلَمُوْنَ ۟

درحالی‌که در این سخن دروغ می‌گفتند، چون محمد صلی الله علیه وسلم قرآن را برای‌شان آورد اما به آن کفر ورزیدند، پس به زودی از عذاب سختی که در قیامت در انتظارشان است آگاه خواهند شد.

171 : 37

وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِیْنَ ۟ۚۖ

و به‌راستی وعدۀ ما از پیش صادر شده است که هیچ تغییر دهنده‌ و بازدارنده‌ای ندارد

172 : 37

اِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُوْرُوْنَ ۪۟

که رسولان ما بر دشمنان‌شان به‌وسیله حجت و نیرویی که الله به آنها عنایت فرموده است یاری‌شده و پیروز هستند.

173 : 37

وَاِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغٰلِبُوْنَ ۟

و بی‌گمان پیروزی از آنِ لشکر ما است که در راه الله می‌جنگند تا کلمه الله برتر باشد.

174 : 37

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتّٰی حِیْنٍ ۟ۙ

پس - ای رسول- از این مشرکان ستیزه‌جو تا مدتی‌که الله از سررسید آن آگاه است روی گردان تا زمان عذاب‌شان فرا رسد.

175 : 37

وَّاَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُوْنَ ۟

و به آنان بنگر هنگامی که عذاب بر آنان نازل می شود، و حقیقت را مشاهده خواهند کرد آن هنگام که دیدنش سودی به آنان نمی رساند.

176 : 37

اَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُوْنَ ۟

آیا این مشرکان خواستار تعجیل در عذاب الله هستند؟!

177 : 37

فَاِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَآءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِیْنَ ۟

وقتی‌ عذاب الله بر آنها فرود آید چه صبح بدی خواهند داشت.

178 : 37

وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتّٰی حِیْنٍ ۟ۙ

و - ای رسول- از آنها روی گردان تا الله به عذاب‌شان حکم کند.

179 : 37

وَّاَبْصِرْ فَسَوْفَ یُبْصِرُوْنَ ۟

و بنگر که اینها عذاب و کیفر الله را که به آنها می‌رسد خواهند دید.

180 : 37

سُبْحٰنَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُوْنَ ۟ۚ

- ای محمد- منزه است پروردگار تو، پروردگار قدرت، و از صفات نقصی که مشرکان او را توصیف می‌کنند پاک است.

181 : 37

وَسَلٰمٌ عَلَی الْمُرْسَلِیْنَ ۟ۚ

و درود و ستایش الله بر رسولان گرامی او.

182 : 37

وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰلَمِیْنَ ۟۠

و تمام ستایش‌ها از آنِ الله است، زیرا تمام ستایش‌ها سزاوار او است، و او پروردگار تمام جهانیان است، و جز او هیچ پروردگاری ندارند.

ഈ പേജിലെ ആയത്തുകളിൽ നിന്നുള്ള പാഠങ്ങൾ:

• سُنَّة الله نصر المرسلين وورثتهم بالحجة والغلبة، وفي الآيات بشارة عظيمة؛ لمن اتصف بأنه من جند الله، أنه غالب منصور.

یکی از سنت‌های الله این است که رسولان و وارثان آنها با استدلال و غلبه پیروز می‌شوند، و در آیات فوق برای کسی‌که شایستگی قرار گرفتن در لشکر الله را دارد، مژده‌ای بزرگ بر چیره‌ شدن و پیروزی وجود دارد.

• في الآيات دليل على بيان عجز المشركين وعجز آلهتهم عن إضلال أحد، وبشارة لعباد الله المخلصين بأن الله بقدرته ينجيهم من إضلال الضالين المضلين.

آیات فوق ناتوانی مشرکان و معبودهای‌شان از گمراه‌ کردن حتی یک نفر را بیان می‌کند، و به بندگان مخلص الله مژده می‌دهد که الله به قدرت خویش آنها را از گمراه‌سازی گمراهانِ گمراه‌ کننده نجات می‌دهد.